@asheghanehaye_fatima
عزیزم
قلب من رو به تو پرواز می کند
مرا ببخش ! از این جرم بزرگ که دوستی است و جنایت ها به مکافات آن رخ می دهد چشم بپوشان ؟ اگر به تو «عزیزم» خطاب کرده ام ، تعجب نکن . خیلی ها هستند که با قلبشان مثل آب یا آتش رفتار می کنند . عارضات زمان ، آن ها را نمی گذارد که از قلبشان اطاعت داشته باشند و هر اراده ی طبیعی را در خودشان خاموش می سازند
اما من غیر از آن ها و همه ی مردم هستم . هر چه تصادف و سرنوشت و طبیعت به من داده ، به قلبم بخشیده ام . و حالا می خواهم قلب سمج و ناشناس خود را از انزوای خود به طرف تو پرتاب کنم و این خیال مدت ها است که ذهن مرا تسخیر کرده است.
می خواهم رنگ سرخی شده ، روی گونه های تو جا بگیرم یا رنگ سیاهی شده ، روی زلف تو بنشینم
من یک کوه نشین غیر اهلی ، یک نویسنده ی گمنام هستم که همه چیز من با دیگران مخالف و تمام ارده ی من با خیال دهقانی تو ، که بره و مرغ نگاهداری می کنید متناسب است
بزرگ تر از تصور تو و بهتر از احساس مردم هستم ، به تو خواهم گفت چه طور
اما هیهات که بخت من و بیگانگی من با دنیا ، امید نوازش تو را به من نمی دهد ، آن جا در اعماق تاریکی وحشتناک خیال و گذشته است که من سرنوشت نامساعد خود را تماشا می کنم
دوست کوه نشین تو
نیما
از کتاب #نامه_های_عاشقانه_ی_نیما (به عالیه جهانگیر/همسرش)
۲۱آبان ماه
زادروز #نیما_یوشیج سبز🌱
عزیزم
قلب من رو به تو پرواز می کند
مرا ببخش ! از این جرم بزرگ که دوستی است و جنایت ها به مکافات آن رخ می دهد چشم بپوشان ؟ اگر به تو «عزیزم» خطاب کرده ام ، تعجب نکن . خیلی ها هستند که با قلبشان مثل آب یا آتش رفتار می کنند . عارضات زمان ، آن ها را نمی گذارد که از قلبشان اطاعت داشته باشند و هر اراده ی طبیعی را در خودشان خاموش می سازند
اما من غیر از آن ها و همه ی مردم هستم . هر چه تصادف و سرنوشت و طبیعت به من داده ، به قلبم بخشیده ام . و حالا می خواهم قلب سمج و ناشناس خود را از انزوای خود به طرف تو پرتاب کنم و این خیال مدت ها است که ذهن مرا تسخیر کرده است.
می خواهم رنگ سرخی شده ، روی گونه های تو جا بگیرم یا رنگ سیاهی شده ، روی زلف تو بنشینم
من یک کوه نشین غیر اهلی ، یک نویسنده ی گمنام هستم که همه چیز من با دیگران مخالف و تمام ارده ی من با خیال دهقانی تو ، که بره و مرغ نگاهداری می کنید متناسب است
بزرگ تر از تصور تو و بهتر از احساس مردم هستم ، به تو خواهم گفت چه طور
اما هیهات که بخت من و بیگانگی من با دنیا ، امید نوازش تو را به من نمی دهد ، آن جا در اعماق تاریکی وحشتناک خیال و گذشته است که من سرنوشت نامساعد خود را تماشا می کنم
دوست کوه نشین تو
نیما
از کتاب #نامه_های_عاشقانه_ی_نیما (به عالیه جهانگیر/همسرش)
۲۱آبان ماه
زادروز #نیما_یوشیج سبز🌱
Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
ماری دلبندم
آنگاه که روح در اندیشههایی هماره، در دگرگونی غرق میشود، اختیارمان را بر واژهها از دست میدهیم. در سراسر این ماهها هرگز با تو بودن را کنار نگذاشتهام و همواره مطمئن بودهام که با همین سکوت ظاهری با هم صحبت میکنیم.
برای سخن گفتن دربارهی سحر، یا به هنگام پیادهروی طولانی در پارک، به همسفری نیازمندیم. هر چند دور، تو این همسفرِ من بودهای.
#جبران_خلیل_جبران
از کتاب #نامه_های_عاشقانه_یک_پیامبر
ماری دلبندم
آنگاه که روح در اندیشههایی هماره، در دگرگونی غرق میشود، اختیارمان را بر واژهها از دست میدهیم. در سراسر این ماهها هرگز با تو بودن را کنار نگذاشتهام و همواره مطمئن بودهام که با همین سکوت ظاهری با هم صحبت میکنیم.
برای سخن گفتن دربارهی سحر، یا به هنگام پیادهروی طولانی در پارک، به همسفری نیازمندیم. هر چند دور، تو این همسفرِ من بودهای.
#جبران_خلیل_جبران
از کتاب #نامه_های_عاشقانه_یک_پیامبر
آیدای من! آیدای یگانه، آیدای بی همتای من! داراترین مرد دنیا هستم؛ زیرا توانستهام تو را داشته باشم ... تو بزرگترین گنج دنیایی، زیرا در عوض تو هیچ چیز نمیتوان گرفت که با تو برابر باشد. پس من که تو را دارم، چرا ادعا نکنم که داراترین مرد دنیا هستم؟
و من که با تو تا بدین درجِه از بزرگی رسیده ام، چرا مغرور نباشم؟من غرور مطلقم! آیدا ..!و افتخار من این است که بندهی تو باشَم .
#نامه_های_عاشقانه
از نامههای #احمد_شاملو به "آیدا"
@asheghanehaye_fatima
و من که با تو تا بدین درجِه از بزرگی رسیده ام، چرا مغرور نباشم؟من غرور مطلقم! آیدا ..!و افتخار من این است که بندهی تو باشَم .
#نامه_های_عاشقانه
از نامههای #احمد_شاملو به "آیدا"
@asheghanehaye_fatima