عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
باران که آمد
گلی در خانه‌ام رویید
آفتاب که تابید
آیینه‌ای تمام قد به خانه‌ام داد
درخت توی ایوان
شانه‌ای به موهایم بخشید
عزیزکم!
تو که آمدی
گل و آیینه و شانه را بردی و
شعری به من سپردی...!

When it rained,
A flower at my home thrived;
When sun shined,
A mirror gave my home, life-sized;
The tree on my terrace,
Gave my hair a brush;
My poor love, ah!
When coming,
You took the flower, the mirror, the brush
And gave me a rhyme...

■●شاعر: #شیرکو_بی‌کس | Şêrko Bêkes | کردستان عراق ● ۲۰۱۳-۱۹۴۰ |

■●برگردان به فارسی: #آرش_سنجابی

■●برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




خدای نشانه‌های من!
در این نشانه‌ای كه من‌ام
تو از آن‌هایی هستی
كه فكر به‌تو دیدن توست
و دیدن تو فكر تو

صدای من از كجای هوا می‌افتد
وقتی نگاه تو
فكر نگاه من باشد.

You...God of my cues!
In this cue that is me
You are amid those:
Thinking about you, means seeing you
And seeing you means thinking about you;
Where from air my voice falls
When your look's
Thinking about my look...?

■●شاعر: #یدالله_رویایی | دامغان●۱۳۱۱ |

■●برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی
این ذره‌ذره گرمی خاموش‌وار ما
یک روز بی‌گمان
سر می‌زند ز جایی و خورشید می‌شود.
تا دوست داری‌ام
تا دوست دارم‌ات…

One day, no doubt
Bit by bit, this warmth of us,
Silently,
From somewhere, rising up,
Sunny, becomes...
As long as you love me,
As long as I love you...

■●شاعر: #سیاوش_کسرایی | √●بخشی از یک‌شعر

■●برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی

🗓●۵ اسفندماه زادروز «سیاوش کسرایی»ست | ۵ اسفند ۱۳۰۵ اصفهان - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴ وین (اتریش) |

@asheghanehaye_fatima
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان
می‌رود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی
دست درویشی شاید، نان خشکیده فروبرده در آب
زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دوبرابر شده است...

Muddy make not the water!
Up to the foot of a poplar
Goes this same water,
To wash the sorrow of a heart;
The hand of a Dervish perhaps
A piece of dried bread
Has soaked in the water;
Up to the bank of the river
A pretty woman has come,
Muddy make not the water!
The pretty face,
Double has become...

■●شاعر: #سهراب_سپهری | ۱۳۰۷ کاشان - ۱۳۵۹ تهران |

■●برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگ‌هاست
با یک‌دیگر
تا من نگاه شیفته‌ام را
در خوش‌ترین زمینه به گردش برم
و از درختان باغ بپرسم
خواب کدام رنگ
یا بی‌رنگی را می‌بینند
در طیف عارفانه‌ی پاییز...؟

My Fall's, small,
The world of colors', all
Composed with the other one;
So that I take
My look, fond
To an outing
On the best ground,
And ask of trees of garden,
In the mystical spectrum of Fall
In which dream they are:
That of colors
Or, of colorlessness,
Which one...?




#حسین_منزوی

برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی

🗓●امروز اول مهرماه زادروز «حسین منزوی»ست (۱مهر ۱۳۲۵ – ۱۶ اردی‌بهشت ۱۳۸۳)
@asheghanehaye_fatima




نام‌اش برف بود
تن‌­اش برفی
قلب‌اش از برف
و تپش‌اش صدای چکیدن برف
بر بام‌های کاه‌­گلی،
و من او را
چون شاخه­‌ای که زیر بهمن شکسته باشد
دوست می­‌داشتم


His name, snow
His body, made of snow
His heart, of snow
And, his heart beats
Dripping sound of snow,
Upon thatched roof...
And,
Alike a broken branch
Under avalanch
I loved him...




#بیژن_الهی
برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی
@asheghanehaye_fatima



عاشقان گیاهان‌اند
که ریشه‌های‌شان فرو رفته
در استخوان کتف تو
در جمجمه‌ی شکسته من
و این خاطرات من و توست
که توت می‌شود یک‌روز
انار می‌شود گاهی
که دیروز انگور شده بود
فردا زیتون
و تلخ.

Lovers are plants
With their roots penetrated
Into my hand palm
Into your shoulder's blade
Into my broken skull...
And these memories one day
Berry, become
Sometimes pomegranate;
That...last day
It had become grapes
That...next day
Olive and bitter...



#بیژن_نجدی
برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی
آدم‌های بهاری
چه می‌کنید با برگی که خزان دوست بدارد؟
چه می‌کنید با پروانه‌یی که به آب می‌افتد؟

از سر هر انگشت
پروانه‌یی پریده‌ست.
پروانه‌ی کدام انگشت تشنه بود؟
پروانه‌ی کدام انگشت به آب می‌میرد؟

من بارها اندیشیده‌ام
من خزان و برف را پیاده پیموده‌ام
پیشانی بر پای بهار سوده‌ام
که معیار شما نیست.

آدم‌های بهاری.
برگ خشک که از خود راندید
شاید عزیزترین برگ فصل باشد
بر این آب سپید
شاید آخرین امید پروانه باشد.

You...Spring Men!
What do you do with a leaf
Whom loves Autumn?
What do you do with a butterfly
Whom falls in water?
From tip of each finger
A butterfly has flown:
Which finger's butterfly was thirsty?
Which finger's butterfly dies in water?
Many a times I thought:
I've passed on foot
The snow, the rain...
I've rubbed my forehead on feet of Spring,
Which is not your criterion;
You...Spring Men!
The dried leaf, whom you rejected
Perhaps' the dearest of season;
On this white water,
Maybe it's butterfly's last aspiration...

■شاعر: #بیژن_الهی ‌| ۱۳۸۹ - ۱۳۲۴ |

■برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی

@asheghanehaye_fatima

همیشه هراس‌ام آن بود
که صبح از خواب بیدار شوم؛
با هراس به من بگویند:
فقط تو خواب بودی
بهار آمد و رفت...

I used to fear
That one morning,
Up of sleep...getting,
They say, full of fear:
"Just you were sleep,
When came and went, Spring..."

#احمدرضا_احمدی
برگردان: #فخری_موسوی


@asheghanehaye_fatima
پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگ‌هاست
با یکدیگر
تا من نگاه شیفته‌ام را
در خوش‌ترین زمینه به گردش برم
و از درختان باغ بپرسم
خواب کدام رنگ
یا بی‌رنگی را می‌بینند
در طیف عارفانه‌ی پاییز...؟

My Fall's, small,
The world of colors', all
Composed with the other one;
So that I take
My look, fond
To an outing
On the best ground,
And ask of trees of garden,
In the mystical spectrum of Fall
In which dream they are:
That of colors
Or, of colorlessness,
Which one...?

#حسین_منزوی
برگردان: #فخری_موسوی


@asheghanehaye_fatima