عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کدام پرنده
‏با بوی تن تو پرواز می‌کند
‏که باران را
این‌گونه
‏عاشقانه می‌نوشم؟


‏‌#بیژن_نجدی

@asheghanehaye_fatima
انگار یک نفر هست که اصلا نیست
انگار عده‌ای هستند که نمی‌آیند
شاید، کسی در چشم من است
که رفته از چشمم
نمی دانم!

#بیژن_نجدی

@asheghanehaye_fatima
.

ﻋﺎﺷﻘﺎﻥْ ﮔﻴﺎﻫﺎﻧﻨﺪ
ﻛﻪ ﺭﻳﺸﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻓﺮﻭﺭﻓﺘﻪ ﺳﺖ
ﺩﺭ ﻛﻒ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ،
ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥﻛﺘﻒ ﺗﻮ،
ﺩﺭ ﺟﻤﺠﻤﻪی ﺷﻜﺴﺘﻪی ﻣﻦ،

ﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮﺳﺖ
ﻛﻪ ﺗﻮﺕ میﺷﻮﺩ یک ﺭﻭﺯ،
ﺍﻧﺎﺭ میﺷﻮﺩ ﮔﺎهی،
ﻛﻪ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ،
ﻛﻪﻓﺮﺩﺍ ﺯﻳﺘﻮﻥ و تلخ!

#بیژن_نجدی


@asheghanehaye_fatima
.
عاشقان گیاهانند
که ریشه‌هایشان فرو رفته است
در کف دست من
در استخوان کتف تو
در حمجمه‌ی شکسته‌ی من
و این خاطرات من‌و توست
که توت می‌شود یک روز
انار می‌شود گاهی
که دیروز انگور شده بود
که فردا زیتون تلخ

#بیژن_نجدی
@asheghanehaye_fatima
درخت
شعرش را روی پاییز می‌نویسد
پاییز
شعرش را روی درخت
من بر پاییز نوشته‌ام
بر درختان افتاده
دریغا من
دریغا پاییز
دریغا درخت...

#بیژن_نجدی [ ۱۳۷۶ - ۱۳۲۰ ]


@asheghanehaye_fatima
اگر که زرد نمی‌شود آبی
و عشوه‌یی در تنِ باران نیست

اگر که سرد می‌گذرد سایه
با رفتنِ فانوس

اگر که مه‌تابی، سرخ نمی‌شود امروز
و ماه، نه خورشید است
نه خورشید، حتا ماه
و
شنبه‌ها، جمعه
یک‌شنبه‌ها، جمعه
دوشنبه‌ها، جمعه
و
جمعه‌ها، جمعه

در انتهای تقویم دیوار است.
اگر که این چنین‌ام من...
اگر که آن چنانی تو...

#بیژن_نجدی [ ۱۳۷۶ - ۱۳۲۰ ]
@asheghanehaye_fatima
دریا با این‌همه آب
رودخانه با این‌همه آب
تنگ بلور حتی با این‌همه آب
رخصت  نمی‌دهد این‌همه آب
تا بنگریم که ماهی چگونه می‌گرید....!


#بیژن_نجدی

@asheghanehaye_fatima
از هر سو که بنگری
جهان یک است
و باران می بارد با اندام یک
یک
یازده
صد و یازده
هزار و صد و یازده
صد هزار و صد و ...
و هفت
دست های گشوده ی من به خاطر باران!



#بیژن_نجدی
📘واقعیت رویای من است، نشر مرکز، ۱۳۹۲

@asheghanehaye_fatima
مدت‌هاست که مثل مرگ ساکتیم. مگر در هق هق...

از کتابِ #داستانهای_ناتمام
#بیژن_نجدی


@asheghanehaye_fatima
آفتاب را دوست دارم به خاطر پیراهنت روی طناب رخت
باران را
اگر که می‌بارد بر چتر آبی تو
و چون تو نماز می‌خوانی
من، خداپرست شده‌ام



#بیژن_نجدی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
....📎

عاشقان گیاهانند
‏که ریشه‌هایشان فرو رفته است
‏در کف دست من
‏در استخوان کتف تو
‏در جمجمه‌ی شکسته‌ی من

‏و این خاطرات من و توست
‏که توت می‌شود یک روز
‏انار می‌شود گاهی
‏که دیروز انگور شده بود
‏که فردا زیتون و تلخ .....

#بیژن_نجدی


@asheghanehaye_fatima