Arsenal
14.2K subscribers
39.4K photos
7.47K videos
272 files
5.76K links
جنبش هواداران افراطی آرسنال در ایران
(IAUF)

کانال دوم ما 👇

@Arsenal_twitter


مدیر و موسس کانال :سجاد پلنگی
Instagram.com/_u/sajadcoyg
@sajadcoyg
Download Telegram
💢 آرسنالِ نیچه 💢

امروز یه مقاله فلسفی عالی درباره ی اینکه اگر #فریدریش #نیچه #فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی زنده بود طرفدار چه تیم فوتبالی می شد و چرا؟ را براتون می گذاریم، امیدواریم توپچی ها عزیز از خوندن این مقاله لذت ببرند و به آرسنالی 😍 بودن خود افتخار کنند:

🔷 چکیده مقاله:
««شاید هیچ‌کس نیچه را، به‌خاطر خلق و خو و افکارش، طرفدار ورزش‌های جمعی نداند. آما آیا می‌توان فوتبال را یک بازی فردی نیز دانست؟ دیوید کیلپاتریک در این مقاله می‌کوشد نشان دهد که اتفاقا نیچه اگر در زمانه‌ای می‌زیست که فوتبال پدید آمده بود، عاشقش می‌شد. وی با بررسی تیم‌های مختلف به این نتیجه می‌رسد که نیچه، #توپچی‌های #لندن را برای طرفداری انتخاب می‌کند. آیا می‌توان از نظرگاه نیچه، به ساختار تیمی #آرسنال نگریست؟ پاسخ کیلپاتریک بله است. »»
ترجمه محمد میرزایی از کانال @falsafidan

◀️ مقاله حاضر را در 6 بخش خواهید خواند 👇🏻👇🏻👇🏻
@Arsenal_iranianchannel
⭕️بخش دوم ⭕️

به باور نیچه، #یونان #باستان زمانی که می‌توانست این دو حد نهایی آپولونی و دیونوسوسی را در کنار هم قرار دهد به بالاترین دستاوردهای هنری رسید. آیا نمودی از به نمایش گذاشتن این دو حد افراطی قدرتمندتر از لحظه‌ای که گلی به ثمر می‌رسد وجود دارد؟ بازیکن گلزن موفقیت فردی خودش را با شور و هیجان جشن می‌گیرد، شوری که او را از دغدغه‌های فردی محض خود فراتر می‌برد و به منبع انرژی زندگی وصل می‌کند. هم‌تیمی‌های او نیز شادی جمعی‌شان را جشن می‌گیرند، همه در تغییر دادن بازی و رسیدن به گل نقش داشته‌اند، در همین حال #هواداران (آن‌هایی که در استادیوم یا در مکان‌های عمومی و از تلویزیون بازی را می‌بینند) لذت‌شان را به اشتراک می‌گذارند – یا ناامیدی‌شان را، هنگامی که در تیمِ شکست‌خورده باشند.
به باور نیچه، یونان باستان زمانی که می‌توانست این دو حد نهایی آپولونی و دیونوسوسی را در کنار هم قرار دهد به بالاترین دستاوردهای هنری رسید. آیا نمودی از به نمایش گذاشتن این دو حد افراطی قدرتمندتر از لحظه‌ای که گلی به ثمر می‌رسد وجود دارد؟

به باور نیچه، یونان باستان زمانی که می‌توانست این دو حد نهایی آپولونی و دیونوسوسی را در کنار هم قرار دهد به بالاترین دستاوردهای هنری رسید. آیا نمودی از به نمایش گذاشتن این دو حد افراطی، قدرتمندتر از لحظه‌ای که گلی به ثمر می‌رسد وجود دارد؟

♦️فوتبال به مثابه‌ یک پدیدار زیبایی‌شناختی♦️

خیلی وقت‌ها می‌بینیم که در #فوتبال از تاکتیک‌های منفی استفاده می‌شود، جایی که تیمی به آن اندازه که برای جلوگیری از گل زدن حریف سعی می‌کند، برای گل زدن تلاش نمی‌کند؛ یا زمانی که سعی می‌کنند گل بزنند، این کار را با کم‌ترین ریسک انجام می‌دهند – یک ضربه‌ی بلند هوایی برای مهاجمی منتظر که امیدوار است از یک لحظه غفلت استفاده کند و کارش را انجام دهد. در صورتی که نیچه در مقاله‌ی «رقابت هومر» از مسابقه و رقابت به نیکی یاد می‌کند[۱۱]. در این مقاله او رانه‌ی از جان گذشته‌ی پیروزی را در یونان باستان بررسی می‌کند و برخی تاکتیک‌های مبتذل‌شان– جایی که شیوه‌ی کار قربانی کردن همه چیز برای رسیدن به پیروزی به هر قیمتی است – احساسات نیچه را می‌آزارد. بنابراین با در نظر گرفتن ارزش‌گذاری هستی‌شناسانه‌ی معروف او در #کتاب #زایش #تراژدی : «تنها به مثابه یک پدیدار زیبایی‌شناختی است که وجود و جهان به شکل ابدی توجیه شده‌اند»، به نظر من، در یک دیدگاه نیچه‌ای، فوتبال فقط می‌تواند به مثابه یک پدیدار زیبایی‌شناختی توجیه شود. به عبارت دیگر، نیچه تنها زمانی فوتبال را قبول می‌کند که هنرمندانه بازی شود – به شیوه‌ای خلاقانه، مثبت و خیال‌انگیز – با در نظر گرفتن پتانسیل بازی برای زیبایی.

♦️باشگاه در مقابل کشور♦️

خوب، اگر #نیچه #هوادار فوتبال بود، از چه تیمی طرفداری می‌کرد؟

اگر بخواهیم باشگاه‌های مکان‌هایی که نیچه در آن‌ها زندگی کرده است را در نظر بگیریم، اف‌سی بازل، نیس، یا به دلیل عشقش به تورین، #یونتوس جای بحث باقی نمی‌گذارد. «بانوی پیر» بی‌شک رکورد موفقیت را در اختیار دارد که از اراده‌ی معطوف به قدرت ماندگارش برخاسته است، اما برای کسی که خودش را «بی‌خانمان» می‌خواند، مکان نباید فاکتور تعیین‌کننده‌ای باشد. علاوه بر این، برای پاسخ دادن به این پرسش باید بین فلسفه‌ی نیچه و فلسفه‌ی فوتبالی که بازی یک تیم را شکل می‌دهد به دنبال شباهت بگردیم. اصیل و اشرافی بودن #منچستریونایتد به نمادگرایی مسیحیت بسیار شبیه است – کسی که دنبال رفتن به «فراسوی خیر و شر» است هیچ‌گاه نمی‌تواند برای شیاطین سرخ هورا بکشد. شیوه‌ی بازی کردن #بارسلونا مسلماً در حد بالاترین استانداردهای زیبایی‌شناختی است اما باشگاه بیش از حد با ناسیونالیسم کاتالان شناخته می‌شود.

به نظر می‌رسد تنها کافی است به باشگاه‌ها نگاه کنیم تا این‌که فرض کنیم این متفکر آلمانی ممکن است از تیم ملی #آلمان طرفداری کند، چرا که نیچه #ناسیونالیسم را یکی از کاستی‌های بزرگ مدرنیته می‌داند. این‌جا جایی است که استفاده‌ی نازی‌ها از نوشته‌های نیچه کاملاً گمراه‌کننده است. با وجود این‌که در قسمتی از اولین کتابش در انتظار تولد دوباره‌ی اسطوره‌ی آلمانی است، ده سال بعد از دانش طربناک، در بخشی به نام «ما، آن‌هایی که بی‌خانمان‌ایم» می‌گوید:

"ما به قدر کافی آلمانی نشده‌ایم … تا از ناسیونالیسم و ستیز نژادی حمایت کنیم و بتوانیم از زخم شدن قلب‌ها و مسموم شدن خون‌ها با ملیت‌گرایی لذت ببریم، چیزی که اکنون ملت‌های اروپا را به سمتی می‌برد که در مقابل هم می‌ایستند انگار که مسئله‌ی قرنطینه کردن است."

نیچه گاهی خودش را «اروپایی خوب» می‌داند و بنابراین وجدانش نمی‌گذارد از تیمی طرفداری کند که به دنبال پیروزی و شکوه با نام یک ملت-دولت است.
@Arsenal_iranianchannel
⭕️بخش سوم⭕️

در بحث «کشور در مقابل باشگاه» مدیران فوتبالی اعتقاد دارند که بازیکنان و لیگ‌ها باید در خدمت فدراسیون‌های ملی یا سازمان فوتبال باشند و هدف نهایی‌شان بردن رقابت‌های بین‌المللی مثل جام جهانی باشد. بی‌شک نیچه این رویدادهای بین‌المللی را رد می‌کرد. #نیچه در بخش اول کتاب چنین گفت #زرتشت (منتشر شده در ۱۸۸۳) دولت را «بت نو» می‌خواند که عظمتش سبب شده مورد پرستش قرار بگیرد. نیچه می‌گوید: «دولت نام سردترینِ همه‌ی هیولاهای سرد است و به سردی دروغ می‌گوید. و این دروغ از دهان‌اش برون می‌خزد که «منِ دولت، همان ملت‌ام.» این دروغ است!»[۱۲] شاید بتوان گفت جام جهانی، بیش‌تر از هر رویداد ورزشی دیگر، هویت هواداران را با تیم‌های ملی‌شان شکل می‌دهد و پرستش این بت دروغین و هیولاوش را ابدی می‌کند. نیچه باشگاه را به کشور ترجیح می‌دهد.

" #دولت نام سردترینِ همه‌ی هیولاهای سرد است و به سردی دروغ می‌گوید. و این دروغ از دهان‌اش برون می‌خزد که «منِ دولت، همان ملت‌ام.» این دروغ است!" – نیچه

♦️از کسل‌کننده تا گل‌زن♦️

با توجه به شرایط کنونی یک تیم خود را به عنوان ایده‌آل‌ترین گزینه برای تیم محبوب #نیچه نشان می‌دهد: تیم فوتبال #آرسنال از شمال لندن و لیگ برتر انگلیس. از آن‌جا که نیچه به عنوان یک توپچی خدمت کرده است، احتمالاً با تصویر توپ در آرم باشگاه احساس نزدیکی می‌کند. اما این سبک بازی کردن باشکوه است که آرسنال با آن شناخته می‌شود. سبکی که از پاییز ۱۹۹۶ که آرسن‌ونگر به عنوان مربی به این تیم آمد شکل گرفت. به نظر می‌رسد این سبک و شیوه‌ی دست‌یابی به آن به مذاق نیچه خوش می‌آید.

قبل از #آمدن #ونگر، باشگاه به دلیل رویکرد مکانیکی‌ و نتیجه‌گرایش با شعار «آرسنال کسل‌کننده‌ی کسل‌کننده» مسخره می‌شد، مخصوصاً در دوران مربی‌گری جورج گراهام (فصل‌های ۹۵-۱۹۸۶)، وقتی که بیش‌تر وقت‌ها «یک هیچ به نفع آرسنال» نتیجه‌ی مورد علاقه بود. این مسئله با آمدن ونگر به سرعت و به شدت تغییر کرد. (همان هنگامی که رسانه‌های مسخره‌کننده، گروهی نه‌چندان کم‌جمعیت از هواداران و حتی تعداد زیادی از بازیکنان آرسنال پرسیدند «آرسن کی؟») او به سرعت مشغول تغییر دادن فرهنگ باشگاه شد.

همان‌طور که نیچه در شامگاه بتان تأکید می‌کند، «برای بسیاری از مردم و انسانیت مهم است که فرهنگ باید از جای درستی آغاز شود … جای درست بدن، رفتار، رژیم غذایی و فیزیولوژی است؛ باقی به دنبالش می‌آیند.» #آرسن #ونگر قبل از اولین بازی‌اش که میهمان بلکبرن بود، «از بازیکنان خواست که برای نیم ساعت در هتل تمرین‌هایی بکنند که ماهیچه‌هایشان قوی‌تر شود.»[۱۳] نیم ساعت تمرین‌های کششی قبل و بعد از هر بازی انجام می‌شد و تمرین‌های سرعتی نیز به برنامه‌ی تمرینی تیم اضافه شد. ونگر که پیش از آن در ژاپن مربی‌گری کرده بود، با انتقادهای صریحش از رژیم غذایی انگلیسی جامعه‌ی ورزشی بریتانیا را شوکه کرد. در اولین هفته‌ی مربی‌گری‌اش در شمال لندن گفت: «فکر می‌کنم شما در انگلیس زیادی شکر و گوشت می‌خورید و به اندازه‌ی کافی سبزیجات مصرف نمی‌کنید. من دو سال در ژاپن زندگی کردم و بهترین رژیم غذاییم را آن‌جا تجربه کردم. تمام زندگی به سلامت مربوط می‌شود.»[۱۴] بنابراین سنت استیک خوردن قبل از بازی با هویج خام و کرفس، ماهی یا مرغ، پوره‌ی سیب‌زمینی و سبزیجات بخارپز به همراه آب سیب (بدون هیچ افزودنی) به عنوان دسر جایگزین شد.[۱۵] علاوه بر این فرهنگ نوشیدنی‌های الکلی که به چیزی ثابت میان بازیکنان تبدیل شده بود از میان برداشته شد.
#استادیوم جدید امارات خانه‌ای است که کاملاً ونگر ساخته، حتی تمام جزئیات استادیوم مثل مدل قفسه‌ها و بافت کاشی زمین نیز همه با نظر خاص مربی ساخته شده است.
@Arsenal_iranianchannel
⭕️بخش پایانی⭕️

هیچ‌کس به اندازه‌ی رئیس #فیفا #سپ #پلاتر به دلیل حمایت از محدود کردن بازیکنان خارجی در ترکیب آغازین تیم‌ها با قانون «شش به اضافه‌ی پنج» – که در اکثریت بودن بازیکنان محلی در ترکیب آغازین تیم‌ها را الزامی می‌کند –حمایت کسانی را که می‌خواهند اهمیت بازی‌های ملی حفظ شود جلب نکرد. ونگر یکی از منتقدان صریح شش به اضافه‌ی پنج بوده است، او تأکید می‌کند «کاری که می‌خواهند بکنند مصنوعی است. به نظر من یک پسربچه می‌تواند در هر جایی از دنیا بزرگ شود و هدف و رویایی بزرگ داشته باشد و بتواند به آن برسد. ما این‌جاییم که به او اجازه‌ی این کار را بدهیم.»[۲۴] در همین حال رئیس #یوفا #میشل #پلاتینی نیز کاملاً مخالف است، او می‌گوید: «من #سیستم #ونگر را دوست ندارم.» سیستمی که در آن نوجوانان غیر انگلیسی استخدام می‌شوند و تمرین داده می‌شوند که به شیوه‌ی آرسنال بازی کنند.[۲۵] رئیس #بایرن‌مونیخ کارل‌هیتز #رومینگه نیز با تکرار نظرات پلاتینی #فابرگاس را مثال می‌زند که کشور خود #اسپانیا را در پانزده سالگی ترک کرد تا به آرسنال بیاید: «آرسن ونگر سال به سال میزبان بازیکنانی از #فرانسه و جاهای دیگر می‌شود. ما باید مواظب باشیم که این مدل قاچاق کودک متوقف شود. ضمناً این مسئله مقیاس بزرگ‌تری پیدا کرده است؛ دیگر واژه‌ی بچه‌دزدی خیلی از آن دور نیست.»[۲۶] چنین مخالفت‌های تندی که از روش‌های ونگر می‌شود نشان می‌دهد که منفور بودن آرسنال باقی خواهد ماند.
#زرتشت #نیچه با پشت کردن به سرزمین‌های پدری و مادری می‌گوید: «اکنون من فقط سرزمین کودکانم را دوست دارم». این همان سیاست جوان‌گرایی افراطی ونگر نیست؟

اما این #سیاست بازیکن جوانِ خارجی به مذاق نیچه خوش می‌آید، چرا که #ناسیونالیسم را از علایق جوانان دور می‌کند. زرتشت نیچه با پشت کردن به سرزمین‌های پدری و مادری می‌گوید: «اکنون من فقط سرزمین کودکانم[۲۷] را دوست دارم» این پیمان بستن با جوانی، شناختن و رشد دادن استعدادها بدون توجه به پاسپورت و گشتن به دنبال بازیکنانی که می‌توانند با خلاقیت و ذوق بازی کنند است که الهام‌بخش سیاست کنونی «توپچی‌های جوان» آرسنال است.

♦️هوادار آرسنال[۲۸] بودن♦️

نمی‌توان گفت که نیچه تنها به خاطر ونگر باید طرفدار آرسنال باشد، چرا که یک استاد زبان‌شناسی احتمالاً دیگران را نیز به عنوان «اروپایی‌های خوب» تحسین می‌کند. این رویکردِ همه‌جایی باشگاه است که به مذاق نیچه خوش خواهد آمد. در پایان فصل ۰۹-۲۰۰۸ از #ونگر درباره‌ی #میراث او در #آرسنال پرسیدند و پاسخ داد:

"یک #فلسفه وجود دارد، یک شیوه‌ی بازی کردن و #فرهنگی که تعیین می‌کند چگونه بازی می‌کنید. ما همه‌اش را داریم… چیزی که بیش‌ترین اهمیت را دارد این است که باشگاه به پیش برود و به پیشرفت ادامه دهد. این برای من بزرگ‌ترین افتخار است، برای هر مربی‌ای که جاه‌طلبی و فلسفه‌ی مثبت دارد.[۲۹]"

این مثال مثبت از اراده‌ی معطوف به قدرت، و این قضیه که یک فلسفه‌ی جاه‌طلبانه و آینده‌نگر الهام‌بخش یک باشگاه در تمام تشکیلاتش شده، چیزی است که مطمئناً #نیچه را یک #طرفدار #آرسنال می‌کند.

#آرسنال، با توجه به فلسفه‌ی باشگاهش به اصول نیچه‌ای بسیار نزدیک است. جذبه‌ و علاقه‌ی وافر نیچه نسبت به نابغه‌ها قرابت عمیقی با رفتار مربی و بازیکنان فعلی آرسنال دارد. روزهای باشکوه آرسنال بعد از دهه‌ها بازگشته‌اند، یعنی زمانی که مربی آرسنال #هربرت #چاپمن بود (از ۱۹۲۵ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۴) – او اولین مربی بزرگ فوتبال بود، کسی که #نوآوری‌هایش مثل توپ سفید، نورافکن و پیراهن‌های شماره‌دار اکنون به جزئی جدایی‌ناپذیر از فوتبال بدل شده‌اند. در فصل ۳۱-۱۹۳۰، چاپمن می‌خواست یک دروازه‌بان اتریشی را به ترکیب تیمش اضافه کند که مقامات با نفوذ جلوی این کار را گرفتند، چرا که یک کارگر بریتانیایی را از کار محروم می‌کرد. وقتی او سوراخی قانونی پیدا کرد و یک دروازه‌بان آلمانی را به تیم آورد فدراسیون فوتبال، اتحادیه‌ی بازیکنان و دولت توافق کردند که وارد کردن بازیکنان غیر بریتانیایی را ممنوع کنند.[۳۰] چاپمن بیش از همه چیز به خاطر طرح‌ریزی #سیستم M-W مشهور است و فلسفه‌ی فوتبالش در این جمله خلاصه می‌شود:‌ «هواداران یک نمایش سریع می‌خواهند حمله‌های شمشیری و روح ماجراجویی، و حتی گل‌های بیش‌تر»[۳۱] چنین جمله‌ای به راحتی می‌تواند با یک نقل‌قول از مربی کنونی آرسنال اشتباه گرفته شود و ویژگی‌های اصلی شیوه‌ی زیبا بازی کردن آرسنال را به طور خلاصه نشان می دهد.
@Arsenal_iranianchannel
💢 آرسنالِ نیچه 💢

امروز یه مقاله فلسفی عالی درباره ی اینکه اگر #فریدریش #نیچه #فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی زنده بود طرفدار چه تیم فوتبالی می شد و چرا؟ را براتون می گذاریم، امیدواریم توپچی ها عزیز از خوندن این مقاله لذت ببرند و به آرسنالی 😍 بودن خود افتخار کنند:

🔷 چکیده مقاله:
««شاید هیچ‌کس نیچه را، به‌خاطر خلق و خو و افکارش، طرفدار ورزش‌های جمعی نداند. آما آیا می‌توان فوتبال را یک بازی فردی نیز دانست؟ دیوید کیلپاتریک در این مقاله می‌کوشد نشان دهد که اتفاقا نیچه اگر در زمانه‌ای می‌زیست که فوتبال پدید آمده بود، عاشقش می‌شد. وی با بررسی تیم‌های مختلف به این نتیجه می‌رسد که نیچه، #توپچی‌های #لندن را برای طرفداری انتخاب می‌کند. آیا می‌توان از نظرگاه نیچه، به ساختار تیمی #آرسنال نگریست؟ پاسخ کیلپاتریک بله است. »»
ترجمه محمد میرزایی از کانال @falsafidan

◀️ مقاله حاضر را در 6 بخش خواهید خواند (بالا) 👆🏻👆🏻👆🏻
@Arsenal_iranianchannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرسنالِ نیچه

اگر فریدریش #نیچه فیلسوف بزرگ آلمانی زنده بود طرفدار چه تیم فوتبالی می شد و چرا؟آیا طرفدار #آرسنال میشد؟

#پادکست کامل را در پست بعدی گوش دهید و برای دوستان خود ارسال کنید!
@arsenal_iran