انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
لیست تشکلهای امضاکنندهء بیانیهء تحلیلی تشکلهای دانشجویی سراسر کشور پیرامون حکم قضایی #فرشته_طوسی و دیگر احکام قضایی دانشجویان ۱) انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش دانشگاه علامه طباطبائی ۲) انجمن فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل ۳) انجمن دانشجویان…
بخشی از بیانیه تشکلهای دانشجویی سراسر کشور پیرامون حکم قضایی #فرشته_طوسی
#همراه_با_دانشجو
#بازداشت_دانشجویان
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
#همراه_با_دانشجو
#بازداشت_دانشجویان
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
#کرمانشاه از استانهای غربی کشور و از قدیمیترین سکونتگاههای کشور به حساب می آید. برخلاف سایر نقاط ایران که به صورت مقطعی مورد سکونت قرار گرفتهاند، کرمانشاه هیچ گاه خالی از سکنه نبوده.
این استان که بر سر راه شاهراههای مهم ارتباطی همچون جاده شاهی و جاده ابریشم بودهاست از مناطق با اهمیت جغرافیایی ایران باستان به شمار میرفته. کرمانشاه در گذشته یکی از مراکز حکومت ساسانیان بودهاست و از همین دوره آثار بسیار زیاد و ارزشمندی در این استان مانند طاق بستان، کتیبه بیستون و معبد آناهیتا باقیماندهاست. در کرمانشاه وجود بیش از ۳۰۰۰ اثر تاریخی برآورد شدهاست که ۷۱۶ اثر آن به ثبت آثار ملی و یک اثر (بیستون) به ثبت اثر جهانی رسیدهاست. در سده ۱۹ میلادی کرمانشاه به دروازه آسیا شهرت داشتهاست و اکنون نیز بزرگراه کربلا و عتبات عالیات از این منطقه میگذرد.
پیشینهی غنی تاریخی و موقعیت جغرافیایی، باعث گوناگونی فرهنگی منطقه شده است. زبانها و گویشهای گوناگون در استان رواج دارد، نظیر گویشهای کرمانشاهی، ترکی سنقری، پاوه ای ،لکی و... . این گوناگونی همچنین در مذاهب و کیشها دیده میشود. بهطور مثال پیروان کیشهای شیعه (مذهب اکثریت مردم)، و اقلیتهای سنی، یارسان، نعمتاللهی، یهودی، مسیحی (ارمنی و آشوری) و بهائی در این استان در کنار هم زندگی میکنند.
از دید گوناگونی آب و هوایی دارای چهار فصل در یک زمان است. برای مثال در همین ایام "قصر شیرین" دارای آب و هوای گرم و "سنقر و پاوه" دارای آب و هوای سرد و "کرمانشاه و اسلامآباد غرب" دارای آب و هوای معتدل هستند.
در دوران جنگ جهانی اول، کرمانشاه توسط حکومت عثمانی تصرف شد اما با سقوط بغداد، نیروهای عثمانی این منطقه را تخلیه کرده و کرمانشاه به تصرف قوای متفقین درآمد. در جنگ جهانی دوم سپاه منطقه غرب که شامل لشکر ۱۲ کرمانشاه و لشکر ۵ بود از جمله تنها نیروهایی بودند که ۴۸ ساعت در برابر قوای انگلیسی مقاومت کردند.
اما تجربهی جنگ هشت ساله ایران و عراق بیشترین آسیبها را به این منطقه وارد کرد. زیرساختهای اصلی استان کرمانشاه در دوران هشت سال جنگ تحمیلی بر اثر بمبارانهای متعدد رژیم بعث ویران شد، شهر قصرشیرین 2 سال به اشغال حکومت بعث عراق درآمد و این رژیم متجاوز یک هزار و صد و پنجاه بار کرمانشاه را مورد اصابت موشک قرار داد. باوجود تمامی مصیبتهای وارده، که بمبارانهای شیمیایی عراق را میتوان به عنوان دردناک ترین آنها نام برد، زنان و مردان کرد چنان مقاومتی از خود به نمایش گذاشتند که در تاریخ جنگ کم نظیر بود. همگی از مقاومت جانانه مردم مناطق جنوب غرب کشور، مخصوصا خرمشهر، در جنگ بسیار شنیدهایم، اما رشادتهای مردم کرمانشاه در غرب کشور، در برابر متجاوز و برای دفاع از مرزهای ایران کمتر روایت و دیده شده است. ایستادگی هموطنانمان در آن روزها بود که گیلانغرب سقوط نکرد و ملقب شد به دومین شهر مقاوم ایران. در ایستادگی رادمنشانهی مردمی در برابر متجاوزان کوچ نشینان نیز نقش بسیار اثر گذاری داشتهاند.
اما متاسفانه پس از #زلزله آبانماه سال 96 ، شاهد تخریب دوباره خانهها ، آثار باستانی و زیرساختهای این استان بودهایم که برخلاف وعدههای مکرر مسئولین رسیدگی چندانی در پینداشته و هنوز شاهد اوضاع نابسامان این منطقه و زندگی مردم در چادرهایی هستیم که نه در سرمای منجمد کننده و نه در گرمای طاقت فرسا پناهی برای این مردمان شریف به همراه نیاورده است. در روزهای فاجعه صفهای مردم برای اهدای کمک و حتی خون تمامی نداشت، اما اکنون به نظر می رسد که فراموش شدهاند.
استان کرمانشاه در کنار همه مشکلاتی که دارد از ظرفیت ها و استعدادهای بسیاری بهره می برد که می توان از مرزهای اقتصادی و بازارچههای مرزی به عنوان مهمترین ظرفیت در راستای توسعه و پیشرفت استان نام برد.
وجود دشت های حاصلخیز، آب فراوان، باغات، دامداری و جاذبه های زیبای طبیعی و گردشگری، آثار تاریخی و مردمانی سختکوش و تلاشگر از دیگر ویژگیهای این استان برای رسیدن به نقطه ایده آلی از توسعه است.
کرمانشاه برای رسیدن به توسعه نیاز به یک برنامه کاربردی قوی و مدیرانی توانمند و بومی برای اجرایی سازی آن دارد تا با استفاده از اعتبارات جهشی و امکانات و تجهیزات مورد نیاز، استان را به سطحی برساند که لایق مردمان رنجدیدهاش باشد.
پنجم مردادماه روز ملی #کرمانشاه_گهواره_تمدن
#کرمانشاه_تنهاماند
#انجمن_پلی_تکنیک
#کمیته_فرهنگی
@AnjomanPolytechnic
این استان که بر سر راه شاهراههای مهم ارتباطی همچون جاده شاهی و جاده ابریشم بودهاست از مناطق با اهمیت جغرافیایی ایران باستان به شمار میرفته. کرمانشاه در گذشته یکی از مراکز حکومت ساسانیان بودهاست و از همین دوره آثار بسیار زیاد و ارزشمندی در این استان مانند طاق بستان، کتیبه بیستون و معبد آناهیتا باقیماندهاست. در کرمانشاه وجود بیش از ۳۰۰۰ اثر تاریخی برآورد شدهاست که ۷۱۶ اثر آن به ثبت آثار ملی و یک اثر (بیستون) به ثبت اثر جهانی رسیدهاست. در سده ۱۹ میلادی کرمانشاه به دروازه آسیا شهرت داشتهاست و اکنون نیز بزرگراه کربلا و عتبات عالیات از این منطقه میگذرد.
پیشینهی غنی تاریخی و موقعیت جغرافیایی، باعث گوناگونی فرهنگی منطقه شده است. زبانها و گویشهای گوناگون در استان رواج دارد، نظیر گویشهای کرمانشاهی، ترکی سنقری، پاوه ای ،لکی و... . این گوناگونی همچنین در مذاهب و کیشها دیده میشود. بهطور مثال پیروان کیشهای شیعه (مذهب اکثریت مردم)، و اقلیتهای سنی، یارسان، نعمتاللهی، یهودی، مسیحی (ارمنی و آشوری) و بهائی در این استان در کنار هم زندگی میکنند.
از دید گوناگونی آب و هوایی دارای چهار فصل در یک زمان است. برای مثال در همین ایام "قصر شیرین" دارای آب و هوای گرم و "سنقر و پاوه" دارای آب و هوای سرد و "کرمانشاه و اسلامآباد غرب" دارای آب و هوای معتدل هستند.
در دوران جنگ جهانی اول، کرمانشاه توسط حکومت عثمانی تصرف شد اما با سقوط بغداد، نیروهای عثمانی این منطقه را تخلیه کرده و کرمانشاه به تصرف قوای متفقین درآمد. در جنگ جهانی دوم سپاه منطقه غرب که شامل لشکر ۱۲ کرمانشاه و لشکر ۵ بود از جمله تنها نیروهایی بودند که ۴۸ ساعت در برابر قوای انگلیسی مقاومت کردند.
اما تجربهی جنگ هشت ساله ایران و عراق بیشترین آسیبها را به این منطقه وارد کرد. زیرساختهای اصلی استان کرمانشاه در دوران هشت سال جنگ تحمیلی بر اثر بمبارانهای متعدد رژیم بعث ویران شد، شهر قصرشیرین 2 سال به اشغال حکومت بعث عراق درآمد و این رژیم متجاوز یک هزار و صد و پنجاه بار کرمانشاه را مورد اصابت موشک قرار داد. باوجود تمامی مصیبتهای وارده، که بمبارانهای شیمیایی عراق را میتوان به عنوان دردناک ترین آنها نام برد، زنان و مردان کرد چنان مقاومتی از خود به نمایش گذاشتند که در تاریخ جنگ کم نظیر بود. همگی از مقاومت جانانه مردم مناطق جنوب غرب کشور، مخصوصا خرمشهر، در جنگ بسیار شنیدهایم، اما رشادتهای مردم کرمانشاه در غرب کشور، در برابر متجاوز و برای دفاع از مرزهای ایران کمتر روایت و دیده شده است. ایستادگی هموطنانمان در آن روزها بود که گیلانغرب سقوط نکرد و ملقب شد به دومین شهر مقاوم ایران. در ایستادگی رادمنشانهی مردمی در برابر متجاوزان کوچ نشینان نیز نقش بسیار اثر گذاری داشتهاند.
اما متاسفانه پس از #زلزله آبانماه سال 96 ، شاهد تخریب دوباره خانهها ، آثار باستانی و زیرساختهای این استان بودهایم که برخلاف وعدههای مکرر مسئولین رسیدگی چندانی در پینداشته و هنوز شاهد اوضاع نابسامان این منطقه و زندگی مردم در چادرهایی هستیم که نه در سرمای منجمد کننده و نه در گرمای طاقت فرسا پناهی برای این مردمان شریف به همراه نیاورده است. در روزهای فاجعه صفهای مردم برای اهدای کمک و حتی خون تمامی نداشت، اما اکنون به نظر می رسد که فراموش شدهاند.
استان کرمانشاه در کنار همه مشکلاتی که دارد از ظرفیت ها و استعدادهای بسیاری بهره می برد که می توان از مرزهای اقتصادی و بازارچههای مرزی به عنوان مهمترین ظرفیت در راستای توسعه و پیشرفت استان نام برد.
وجود دشت های حاصلخیز، آب فراوان، باغات، دامداری و جاذبه های زیبای طبیعی و گردشگری، آثار تاریخی و مردمانی سختکوش و تلاشگر از دیگر ویژگیهای این استان برای رسیدن به نقطه ایده آلی از توسعه است.
کرمانشاه برای رسیدن به توسعه نیاز به یک برنامه کاربردی قوی و مدیرانی توانمند و بومی برای اجرایی سازی آن دارد تا با استفاده از اعتبارات جهشی و امکانات و تجهیزات مورد نیاز، استان را به سطحی برساند که لایق مردمان رنجدیدهاش باشد.
پنجم مردادماه روز ملی #کرمانشاه_گهواره_تمدن
#کرمانشاه_تنهاماند
#انجمن_پلی_تکنیک
#کمیته_فرهنگی
@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
ایران جای هنرمند نیست؛ به مناسبت تولد #شهیار_قنبری. #انجمن_پلی_تکنیک #کمیته_فرهنگی @AnjomanPolytechnic
#شهیار_قنبری ششم مرداد سال ۱۳۲۹ در خانوادهای اهل هنر در تهران به دنیا آمد. کار ادبی را از نوجوانی آغاز کرد و در آن زمان برای نشریه اطلاعات کودکان داستان کوتاه مینوشت، گاه شعر نیز میسرود. سپس برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در میانهٔ دههٔ ۶۰ میلادی به ایران بازگشت.
به شهادت شاعرانی مانند اردلان سرفراز، شهیار قنبری با ترانه قصه دو ماهی با آهنگسازی بابک افشار به دلیل نوآوری در واژه و مضمون، سرآغاز ترانه نوین فارسی و ترانه مدرن ایران است و او را ترانهسرای نوین ایران زمین مینامند.
#انجمن_پلی_تکنیک
#کمیته_فرهنگی
@AnjomanPolytechnic
به شهادت شاعرانی مانند اردلان سرفراز، شهیار قنبری با ترانه قصه دو ماهی با آهنگسازی بابک افشار به دلیل نوآوری در واژه و مضمون، سرآغاز ترانه نوین فارسی و ترانه مدرن ایران است و او را ترانهسرای نوین ایران زمین مینامند.
#انجمن_پلی_تکنیک
#کمیته_فرهنگی
@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
#شهیار_قنبری ششم مرداد سال ۱۳۲۹ در خانوادهای اهل هنر در تهران به دنیا آمد. کار ادبی را از نوجوانی آغاز کرد و در آن زمان برای نشریه اطلاعات کودکان داستان کوتاه مینوشت، گاه شعر نیز میسرود. سپس برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در میانهٔ دههٔ ۶۰ میلادی به ایران…
ایران ، جای هنرمند نیست.
گفتگوی دویچه وله با #شهیار_قنبری
شهیار قنبری را به همراه ایرج جنتی عطایی و اردلان سرفراز سه تفنگدار ترانه عصر طلایی موزیک پاپ می دانند. سه شاعری که بیشترین تاثیر را روی این جنبش داشتند و بعد از انقلاب هم کم و بیش به کار خود ادامه دادند. مصاحبه ای با شهیار قنبری یافتم که به روشن شدن وضعیت او و موزیک پاپ در دهه طلایی 47 تا 57 و تراژدی موزیک امروز ایران کمک می کند:
- فضای هنرمندانهی خانه پدری تا چه حد در کار هنری شما مؤثر بوده؟ آیا به قول خودتان «این بریتانیای نه چندان کبیر و وقایعی مثل جنگ ویتنام» بود که ناگهان سبب فوران شعر شد، یا پیشزمینهها از همان کودکی وجود داشت؟
+ پیشزمینهها از کودکی حتماً وجود داشته. ولی پدر من به دلیل اینکه خودش زخمی این دنیای هنری در ایران بود، اصلاً پیشنهاد نمیکرد که من وارد این دنیا شوم. بنابراین مرا تشویق نمیکرد.
- ولی پدر که ناموفق نبودند در کار هنریشان. چرا تشویق نمیکردند؟
+ نه، ولی شدیداً دلخور بود. پدر همیشه به من میگفت که هنر مال این سرزمین نیست. من در کودکی واکنش نشان نمیدادم اما در دل حیرت میکردم که این چه حرفیست. ولی بعد خودم این را تجربه کردم. پدر روی صحنه مردم را در دو قدمی دیده بود. میگفت من با همهی وجودم کار میکردم روی صحنه، بازی میکردم، و میدیدم در ردیف جلو مردی دارد با آرنج میزند به پهلوی زنش و میگوید نخند، نخند پررو میشود. ما با چنین فرهنگی روبهرو هستیم. این را میشود زیر فرش پنهان کرد یا میشود بیرون کشید. من دوست دارم بکشم بیرون. این را یاد گرفتم ازجهان و از بزرگان هنر در جهان. بههرشکل اما فضای خانه، در کنار استعداد ذاتی و زمان مناسبی که بایستی شروع کرد برای ساختن خویشتن به عنوان هنرمند، موثر بودند. الان مطمئنم که بدون کار شما با هر استعداد شگفتانگیزی بروید، جایی نخواهید داشت. فقط کار بیوقفهاست که از شما یک هنرمند میسازد. خیلی کار دشواریست. به خاطر همین وقتی شما از بیرون نگاه میکنید به صحنهی هنری ایران، یک صحنهی بَلَد نمیبینید. یک صحنهی به باور من بیشتر آماتور میبینید تا یک صحنهی حرفهای به مفهوم دقیق کلمه.
- یعنی هنرمندان ما چون به اندازه کافی کار نمی کنند آماتور هستند؟
+ نه کار نمیکنند. هنرمند ایرانی تنبل است و اصلاً کارکردن را بلد نیست. به جهان وصل نیست. به اندازهی کافی باسواد نیست. همهی اینها مهماند و همه اینها هستند که قانون بازی را تشکیل میدهند. شما قانون بازی را باید یاد بگیرید اول. قانون بازی این است که هر روز باید شما کار کنید مثل ورزشکار و توی فرم باشید. در حالیکه ما از یک فرهنگی میآییم که شاعرانش میگفتند باید شعر خودش بیآید. یعنی اگر نیآید خب نیآمده است دیگر. بنابراین برویم استراحت کنیم. به خاطر همین وقتی شما نگاه میکنید میبینید حتی بزرگان ادبمان به سنی که میرسند دیگر خشک میشوند. چون دیگر خطر نمیکنند، چون دیگر تجربه نمیکنند. پیداست که تنبلی میکنند. یعنی از میوه کارشان پیداست که تنبلی میکنند و کار نمیکنند. پیداست! شما صاحب یک بزرگی هستید که حتی خودش شعرهایش را جمع نمیکند. دوستانش باید جمع کنند. بعد من انتظار دارم که زیر هر نسخه پانویسی باشد، تاریخی باشد؟ یعنی ما همه این کارها را خودمان سرخود یاد گرفتهایم، بدون اینکه الفبا و قوانینش را آموخته باشیم.
- شما خودتان زیر شعرهایتان یک پانویس دارید معمولاً. در مورد قصهی "دوماهی" گفتهاید که یک میلاد تازه بوده. از «دوماهی» تا آخرین آلبوم شما "دل چسبیدهها" ، سالهای درازی میگذرد. در این فاصلهی طولانی آیا ترانهای سرودهاید که خودتان این حس را داشته باشید که یک میلاد دیگری داشتهاید؟
+ من کارهای مهمم را بعد از انقلاب نوشتهام و نه قبل از انقلاب، یعنی فکر میکنم آنها مشقهایی بودند برای دورهای که بعد از انقلاب پیش آمده، و به خاطر همین در هر تجربه و آلبوم تازهای هدفم این بوده که پوست بیندازم و این را جابجا میبینم. "سفرنامه" دقیقاً میلاد دوبارهی من است در ترانهی نوین. بعد من از سفرنامه میرسم به "برهنگی"، از آن میرسم به "دوستت دارمها". تجربهی دوستتدارمها برای من فوقالعاده اهمیت دارد، برای اینکه یک آلبوم دوگانه است. یعنی برای اولین بار در جهان کسی این قدر دچار جنون شده که به این تجربه برسد. من بر یک موسیقی به سه زبان شعر نوشتم که اینها ترجمهی همدیگر نبودهاند. یعنی دو روایت منتشر کردهام از یک موسیقی. اما با دو نوع ترانه که اینها برگردان هم نبودهاند.
#انجمن_پلی_تکنیک
#کمیته_فرهنگی
@AnjomanPolytechnic
گفتگوی دویچه وله با #شهیار_قنبری
شهیار قنبری را به همراه ایرج جنتی عطایی و اردلان سرفراز سه تفنگدار ترانه عصر طلایی موزیک پاپ می دانند. سه شاعری که بیشترین تاثیر را روی این جنبش داشتند و بعد از انقلاب هم کم و بیش به کار خود ادامه دادند. مصاحبه ای با شهیار قنبری یافتم که به روشن شدن وضعیت او و موزیک پاپ در دهه طلایی 47 تا 57 و تراژدی موزیک امروز ایران کمک می کند:
- فضای هنرمندانهی خانه پدری تا چه حد در کار هنری شما مؤثر بوده؟ آیا به قول خودتان «این بریتانیای نه چندان کبیر و وقایعی مثل جنگ ویتنام» بود که ناگهان سبب فوران شعر شد، یا پیشزمینهها از همان کودکی وجود داشت؟
+ پیشزمینهها از کودکی حتماً وجود داشته. ولی پدر من به دلیل اینکه خودش زخمی این دنیای هنری در ایران بود، اصلاً پیشنهاد نمیکرد که من وارد این دنیا شوم. بنابراین مرا تشویق نمیکرد.
- ولی پدر که ناموفق نبودند در کار هنریشان. چرا تشویق نمیکردند؟
+ نه، ولی شدیداً دلخور بود. پدر همیشه به من میگفت که هنر مال این سرزمین نیست. من در کودکی واکنش نشان نمیدادم اما در دل حیرت میکردم که این چه حرفیست. ولی بعد خودم این را تجربه کردم. پدر روی صحنه مردم را در دو قدمی دیده بود. میگفت من با همهی وجودم کار میکردم روی صحنه، بازی میکردم، و میدیدم در ردیف جلو مردی دارد با آرنج میزند به پهلوی زنش و میگوید نخند، نخند پررو میشود. ما با چنین فرهنگی روبهرو هستیم. این را میشود زیر فرش پنهان کرد یا میشود بیرون کشید. من دوست دارم بکشم بیرون. این را یاد گرفتم ازجهان و از بزرگان هنر در جهان. بههرشکل اما فضای خانه، در کنار استعداد ذاتی و زمان مناسبی که بایستی شروع کرد برای ساختن خویشتن به عنوان هنرمند، موثر بودند. الان مطمئنم که بدون کار شما با هر استعداد شگفتانگیزی بروید، جایی نخواهید داشت. فقط کار بیوقفهاست که از شما یک هنرمند میسازد. خیلی کار دشواریست. به خاطر همین وقتی شما از بیرون نگاه میکنید به صحنهی هنری ایران، یک صحنهی بَلَد نمیبینید. یک صحنهی به باور من بیشتر آماتور میبینید تا یک صحنهی حرفهای به مفهوم دقیق کلمه.
- یعنی هنرمندان ما چون به اندازه کافی کار نمی کنند آماتور هستند؟
+ نه کار نمیکنند. هنرمند ایرانی تنبل است و اصلاً کارکردن را بلد نیست. به جهان وصل نیست. به اندازهی کافی باسواد نیست. همهی اینها مهماند و همه اینها هستند که قانون بازی را تشکیل میدهند. شما قانون بازی را باید یاد بگیرید اول. قانون بازی این است که هر روز باید شما کار کنید مثل ورزشکار و توی فرم باشید. در حالیکه ما از یک فرهنگی میآییم که شاعرانش میگفتند باید شعر خودش بیآید. یعنی اگر نیآید خب نیآمده است دیگر. بنابراین برویم استراحت کنیم. به خاطر همین وقتی شما نگاه میکنید میبینید حتی بزرگان ادبمان به سنی که میرسند دیگر خشک میشوند. چون دیگر خطر نمیکنند، چون دیگر تجربه نمیکنند. پیداست که تنبلی میکنند. یعنی از میوه کارشان پیداست که تنبلی میکنند و کار نمیکنند. پیداست! شما صاحب یک بزرگی هستید که حتی خودش شعرهایش را جمع نمیکند. دوستانش باید جمع کنند. بعد من انتظار دارم که زیر هر نسخه پانویسی باشد، تاریخی باشد؟ یعنی ما همه این کارها را خودمان سرخود یاد گرفتهایم، بدون اینکه الفبا و قوانینش را آموخته باشیم.
- شما خودتان زیر شعرهایتان یک پانویس دارید معمولاً. در مورد قصهی "دوماهی" گفتهاید که یک میلاد تازه بوده. از «دوماهی» تا آخرین آلبوم شما "دل چسبیدهها" ، سالهای درازی میگذرد. در این فاصلهی طولانی آیا ترانهای سرودهاید که خودتان این حس را داشته باشید که یک میلاد دیگری داشتهاید؟
+ من کارهای مهمم را بعد از انقلاب نوشتهام و نه قبل از انقلاب، یعنی فکر میکنم آنها مشقهایی بودند برای دورهای که بعد از انقلاب پیش آمده، و به خاطر همین در هر تجربه و آلبوم تازهای هدفم این بوده که پوست بیندازم و این را جابجا میبینم. "سفرنامه" دقیقاً میلاد دوبارهی من است در ترانهی نوین. بعد من از سفرنامه میرسم به "برهنگی"، از آن میرسم به "دوستت دارمها". تجربهی دوستتدارمها برای من فوقالعاده اهمیت دارد، برای اینکه یک آلبوم دوگانه است. یعنی برای اولین بار در جهان کسی این قدر دچار جنون شده که به این تجربه برسد. من بر یک موسیقی به سه زبان شعر نوشتم که اینها ترجمهی همدیگر نبودهاند. یعنی دو روایت منتشر کردهام از یک موسیقی. اما با دو نوع ترانه که اینها برگردان هم نبودهاند.
#انجمن_پلی_تکنیک
#کمیته_فرهنگی
@AnjomanPolytechnic
جناب آقای دکتر معتمدی
ریاست محترم دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)
با سلام و احترام
در روزهایی که فضای آموزش عالی و دانشگاهی کشور متاثر از احکام سنگین صادر شده برای برخی فعالان دانشجویی است، روز هایی که ابراز نگرانی از وضعیت دانشجو و دانشگاه چکیدهی سخن دلسوزان واقعی کشور است و درخواست تبرئهی این دانشجویان از هر گوشه و کناری به گوش میرسد، ما نیز به عنوان جمعی از تشکلها و فعالین نشریاتی و فارغ التحصیلان سالهای اخیر دانشگاه لازم دانستیم تا نگرانی خود در مورد وضعیت جناب آقای #ظفرعلی_مقیمی دانشجوی مقطع دکتری مهندسی مواد دانشگاه را به اطلاع جنابعالی و هیاترییسهی دانشگاه برسانیم. ایشان پس از حوادث سال گذشته در خیابان گلستان تهران به همراه جمعی دیگر از #دراویش، بازداشت شده و تاکنون در زندان فشافویه به سر میبرد. خواست این دانشجو دانشگاه صنعتی امیرکبیر چیزی بیش از احترام به حقوق اولیه ی یک انسان، یعنی رسیدگی عادلانه به اتهامات خود و افراد بازداشت شده طی آن حوادث تلخ نیست. اما متاسفانه محروم کردن وی از این حقوق اولیه و بدیهی از سوی برخی از مسئولان قضایی و امنیتی باعث شده است که نامبرده بیش از صد روز در #اعتصاب_غذا باشد و حال با حکم دادگاه بدوی، با هفت سال #حبس_تعزیری و دو سال #تبعید به یکی از روستاهای استان سیستان و بلوچستان روبه رو باشد.
گرچه رسیدگی به اتهامات در نظام قضایی باید عادلانه و فارغ از مذهب، جایگاه و سطح تحصیلات باشد و حق همه شهروندان ایرانی رسیدگی به اتهامات، در #دادگاه_صالحه و در جایگاهی برابر است، اما ما به عنوان دانشجویان دانشگاه به طور خاص از جنابعالی و نمایندهی محترم نهاد رهبری در دانشگاه، حجت الاسلام و المسلمین میراحمدی، تقاضا داریم، تا بدون فوت وقت، جهت رسیدگی به وضعیت آقای مقیمی اقدام نمایید و از طریق رایزنی با مقامات دولتی و #قضایی موجبات فراهم شدن رسیدگی به درخواستهای قانونی این دانشجو را فراهم نمایید.
بدون شک تلاش برای رسیدگی به مشکلات دانشجویان، حفظ بستر امن برای نخبگان و بازگشت آنان به فضای دانشگاه در راستای توسعه ی علمی کشور بخشی از مسئولیت علمی، آکادمیک و حرفهای شما و همکارانتان در مدیریت دانشگاه است و در همین راستا، منتظر پاسخ شما به این نامه هستیم.
تشکل های امضا کننده:
مجمع اسلامی دانشجویان
کانون اندیشه دانشجویان مسلمان
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
نشریات امضا کنندهی نامه:
پیچک
ری را
ژیوار
غیاث
آوای داد
نشاط
کران
اندیشه
#ظفرعلی_مقیمی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
ریاست محترم دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)
با سلام و احترام
در روزهایی که فضای آموزش عالی و دانشگاهی کشور متاثر از احکام سنگین صادر شده برای برخی فعالان دانشجویی است، روز هایی که ابراز نگرانی از وضعیت دانشجو و دانشگاه چکیدهی سخن دلسوزان واقعی کشور است و درخواست تبرئهی این دانشجویان از هر گوشه و کناری به گوش میرسد، ما نیز به عنوان جمعی از تشکلها و فعالین نشریاتی و فارغ التحصیلان سالهای اخیر دانشگاه لازم دانستیم تا نگرانی خود در مورد وضعیت جناب آقای #ظفرعلی_مقیمی دانشجوی مقطع دکتری مهندسی مواد دانشگاه را به اطلاع جنابعالی و هیاترییسهی دانشگاه برسانیم. ایشان پس از حوادث سال گذشته در خیابان گلستان تهران به همراه جمعی دیگر از #دراویش، بازداشت شده و تاکنون در زندان فشافویه به سر میبرد. خواست این دانشجو دانشگاه صنعتی امیرکبیر چیزی بیش از احترام به حقوق اولیه ی یک انسان، یعنی رسیدگی عادلانه به اتهامات خود و افراد بازداشت شده طی آن حوادث تلخ نیست. اما متاسفانه محروم کردن وی از این حقوق اولیه و بدیهی از سوی برخی از مسئولان قضایی و امنیتی باعث شده است که نامبرده بیش از صد روز در #اعتصاب_غذا باشد و حال با حکم دادگاه بدوی، با هفت سال #حبس_تعزیری و دو سال #تبعید به یکی از روستاهای استان سیستان و بلوچستان روبه رو باشد.
گرچه رسیدگی به اتهامات در نظام قضایی باید عادلانه و فارغ از مذهب، جایگاه و سطح تحصیلات باشد و حق همه شهروندان ایرانی رسیدگی به اتهامات، در #دادگاه_صالحه و در جایگاهی برابر است، اما ما به عنوان دانشجویان دانشگاه به طور خاص از جنابعالی و نمایندهی محترم نهاد رهبری در دانشگاه، حجت الاسلام و المسلمین میراحمدی، تقاضا داریم، تا بدون فوت وقت، جهت رسیدگی به وضعیت آقای مقیمی اقدام نمایید و از طریق رایزنی با مقامات دولتی و #قضایی موجبات فراهم شدن رسیدگی به درخواستهای قانونی این دانشجو را فراهم نمایید.
بدون شک تلاش برای رسیدگی به مشکلات دانشجویان، حفظ بستر امن برای نخبگان و بازگشت آنان به فضای دانشگاه در راستای توسعه ی علمی کشور بخشی از مسئولیت علمی، آکادمیک و حرفهای شما و همکارانتان در مدیریت دانشگاه است و در همین راستا، منتظر پاسخ شما به این نامه هستیم.
تشکل های امضا کننده:
مجمع اسلامی دانشجویان
کانون اندیشه دانشجویان مسلمان
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
نشریات امضا کنندهی نامه:
پیچک
ری را
ژیوار
غیاث
آوای داد
نشاط
کران
اندیشه
#ظفرعلی_مقیمی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
#مسعود_کیمیایی #انجمن_پلی_تکینک @AnjomanPolyTechnic
#مسعود_کیمیایی یکی از کارگردانان مهم ایرانی است. او با فیلم هایی اعتراضی با ویژگی های خاص مانند فرهنگ لوطی گری، رفاقت، خانواده و دیگر عناصر از اواخر دهه ی 50 شمسی مورد اقبال بخش زیادی از جامعه ی دوران پیش از انقلاب 57 قرار گرفت و نمی توان از اثرگذاری فیلم های او در آن دوره چشم پوشید. در این مسیر موسیقی اسفندیار منفرد زاده نیز یاری گر او بود و جامعه ی در آستانه ی انقلاب نیز مطمئنا از اعتراض موجود در فیلم های او استقبال می کرد. اما گذشت زمان شرایط متفاوتی پدید آورد و به خصوص فیلم های کیمیایی از دهه ی 80 به بعد دیگر نه در جامعه و نه در بین منتقدین نظرات مثبتی کسب نکرد. نکته ی مهم در این بین ثابت ماندن مسعود کیمیایی و تغییرات اساسی جامعه ایران می باشد.
گفتگوی بالا شاید درک بهتری از مسعود کیمیایی و ثابت ماندن اصول او در 50 سال گذشته به ما دهد.
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
گفتگوی بالا شاید درک بهتری از مسعود کیمیایی و ثابت ماندن اصول او در 50 سال گذشته به ما دهد.
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
در #مدرسه در بازار در #زندان در #زنجیر ما نام تورا زمزمه میکردیم #آزادی آزادی آزادی آن #شب_های_ظلمت وحشت زا در کوچه تورا جستیم بر بام تورا خواندیم آزادی... #ضیا_نبوی آزاد شد. @AnjomanPolytechnic
و ما همچنان بر بام و در زندان تو را میخوانیم،
#آزادی ...
#ضیا_نبوی #فعال_دانشجویی ساعاتی پیش بازداشت شد.
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
#آزادی ...
#ضیا_نبوی #فعال_دانشجویی ساعاتی پیش بازداشت شد.
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک pinned «و ما همچنان بر بام و در زندان تو را میخوانیم، #آزادی ... #ضیا_نبوی #فعال_دانشجویی ساعاتی پیش بازداشت شد. #انجمن_پلی_تکنیک @AnjomanPolytechnic»
واژه ها گم بودند،
سرگشته پی معنایی،
تا تو آمدی ...
در زاد روز آنکه دولتش آباد،
#محمود_دولت_آبادی.
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
سرگشته پی معنایی،
تا تو آمدی ...
در زاد روز آنکه دولتش آباد،
#محمود_دولت_آبادی.
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🇯🇴 #محمود_درویش #بزرگداشت
وطن من چمدان است
از پوست عزیزانم...
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
وطن من چمدان است
از پوست عزیزانم...
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک
🇯🇴 #محمود_درویش #بزرگداشت وطن من چمدان است از پوست عزیزانم... #کمیته_فرهنگی #انجمن_پلی_تکنیک @AnjomanPolytechnic
#محمود_درویش مردی است عاشق. عاشق به خالص ترین معنی آن که در شعرش متجلی میشود. سیاست و مبارزه برای وطن همراه با شعر اوست اما نه تمام شعرش. این همراهی آنقدر عمیق میشود که #وطن اجماع تمام زیبایی هاست:
چشمها و خالهای روی دستش فلسطینیاند
نامش فلسطینی است
رؤیاها و اندوهش فلسطینی است
…
صدایش فلسطینی است
و تولد و مرگش
این آمیزه در شعر و کلام او بدانگونه تجلی مییابد که با تمام شور عاشقانهاش، ریگهای سرزمین غصب شدهاش را به گوش جهانیان میرساند.که انتفاضهای چنین پرشکوه تنها از یک فلسطینی عاشق ممکن است:
«در این سرزمین است که دلم را پاره پاره مییابم؛ روی زمین خم میشوم و آن را دانه دانه بر میچینم، بدانگونه که در آبان ماه زنان روستایی، دانههای زیتون را از شاخهها فرو میچینند. ریگهایی را که به قلبم شبیه است پیدا میکنم و از آنها با انگشتان ملتهبم واژههایی میسازم تا مگر پیام خویشتن را به سرزمینهای دور فرستم، آری سنگریزهها را تجسم میبخشم.»
محمود درویش زندگیاش را در #تبعید سر کرد. اما تبعید برایش تنها دوری از وطن نیست: «تبعید بیشتر از یک مفهوم جغرافیایی است. تو میتوانی در وطن خودت در تبعید باشی، در خانهی خودت، در اتاقت.» به این فکر میکنم که اگر او شاعری ایرانی میبود و در تهران زندگی میکرد، چه سرنوشتی انتظارش را میکشید؟
محمود درویش، در 20 سالگی پیش از آنکه به سازمان آزادی بخش فلسطین بپیوندد، عضو حزب کمونیست رژیم غاصب صهیونیستی شد. حال اگر که در این سن دانشجویی در تهران میبود، با چنین آگاهی که از سابقهاش داریم، فعالیت میتوانست برایش بسیار گران برایش تمام شود. شاید به بهای یک دهه زندان.
یک دهه زندان برای دانشجوی 20 ساله بهای گزافی است. اما کار او به این سادگی به پایان نمیرسید. اینجا شاعری که معتقد است: «هر شاعر يا نويسندهی جهان سوم که بگويد «جامعه يا سياست مورد علاقهاش نيست» آدمی رذل و فرومايه است.» جزایی بسیار دردناکتر در انتظارش است. شاید مقتول قتلهای زنجیرهای شود. ممکن بود فریادهایش در زندان و اتاقهای تمشیت امتداد یابد. و یا در اتاقش و در وطنش تبعید را تجربه کند. تجربهای که در سرزمین خودش نیز از آن بیبهره نبوده.
❇️
آغاز این یادداشت با ادامه ی آن بسیار ناهماهنگ است. محمود درویش اول سرشار از عشقی است پرشور که در سرزمینش به جنگ با غاصبان قیام میکند. اما دومی شاعر مغمومی است دست بسته و تنها سلاحش فریادهایی تلخ است. همراهی این دو چه تصویر ناموزونی خلق میکند، ناموزون و متناقض به اندازهی تصویر محمود درویش، در خیابانهای تهران.
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
http://yon.ir/LDfNn
چشمها و خالهای روی دستش فلسطینیاند
نامش فلسطینی است
رؤیاها و اندوهش فلسطینی است
…
صدایش فلسطینی است
و تولد و مرگش
این آمیزه در شعر و کلام او بدانگونه تجلی مییابد که با تمام شور عاشقانهاش، ریگهای سرزمین غصب شدهاش را به گوش جهانیان میرساند.که انتفاضهای چنین پرشکوه تنها از یک فلسطینی عاشق ممکن است:
«در این سرزمین است که دلم را پاره پاره مییابم؛ روی زمین خم میشوم و آن را دانه دانه بر میچینم، بدانگونه که در آبان ماه زنان روستایی، دانههای زیتون را از شاخهها فرو میچینند. ریگهایی را که به قلبم شبیه است پیدا میکنم و از آنها با انگشتان ملتهبم واژههایی میسازم تا مگر پیام خویشتن را به سرزمینهای دور فرستم، آری سنگریزهها را تجسم میبخشم.»
محمود درویش زندگیاش را در #تبعید سر کرد. اما تبعید برایش تنها دوری از وطن نیست: «تبعید بیشتر از یک مفهوم جغرافیایی است. تو میتوانی در وطن خودت در تبعید باشی، در خانهی خودت، در اتاقت.» به این فکر میکنم که اگر او شاعری ایرانی میبود و در تهران زندگی میکرد، چه سرنوشتی انتظارش را میکشید؟
محمود درویش، در 20 سالگی پیش از آنکه به سازمان آزادی بخش فلسطین بپیوندد، عضو حزب کمونیست رژیم غاصب صهیونیستی شد. حال اگر که در این سن دانشجویی در تهران میبود، با چنین آگاهی که از سابقهاش داریم، فعالیت میتوانست برایش بسیار گران برایش تمام شود. شاید به بهای یک دهه زندان.
یک دهه زندان برای دانشجوی 20 ساله بهای گزافی است. اما کار او به این سادگی به پایان نمیرسید. اینجا شاعری که معتقد است: «هر شاعر يا نويسندهی جهان سوم که بگويد «جامعه يا سياست مورد علاقهاش نيست» آدمی رذل و فرومايه است.» جزایی بسیار دردناکتر در انتظارش است. شاید مقتول قتلهای زنجیرهای شود. ممکن بود فریادهایش در زندان و اتاقهای تمشیت امتداد یابد. و یا در اتاقش و در وطنش تبعید را تجربه کند. تجربهای که در سرزمین خودش نیز از آن بیبهره نبوده.
❇️
آغاز این یادداشت با ادامه ی آن بسیار ناهماهنگ است. محمود درویش اول سرشار از عشقی است پرشور که در سرزمینش به جنگ با غاصبان قیام میکند. اما دومی شاعر مغمومی است دست بسته و تنها سلاحش فریادهایی تلخ است. همراهی این دو چه تصویر ناموزونی خلق میکند، ناموزون و متناقض به اندازهی تصویر محمود درویش، در خیابانهای تهران.
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
http://yon.ir/LDfNn
📌 سازمانهای مردم نهاد یا به اختصار سمنها تاریخچهی چندان طولانی در ایران ندارند اما در طول مدتی که فعالیت خود را آغاز کردند همواره با چالش های عدیدهای روبرو بودهاند با این وجود خود را کارآمدتر، قابل اعتمادتر و چابک تر از نهادهای موازی دولتی نشان دادهاند. به مناسبت روز ملی تشکلهای مردم نهاد و مشارکت اجتماعی تلاش کردهایم تا به بررسی دلایل این امر بپردازیم...
⁉️ سازمان مردم نهاد چیست؟
🔻 بنا به تحقیق دكتر احد فرامرز قراملكي و زينب سالاري و با درخواست مركز امور زنان و خانواده نهاد رياست جمهوری مقالهای در این راستا منتشر شده که مطابق آن یک سازمان مردم نهاد متشکل از پنج ویژگی اصلی است.
1- گروه اجتماعی
2- هویت سازمانی
3- همیاری و تعاون
4- هویت غیردولتی
5- جهتگیری غیرانتفاعی
یک سازمان مردم نهاد گروهی اجتماعی است که در آن هویتی مشترک بین تمامی اعضا وجود دارد و آنها با همیاری و کمک یکدیگر اهداف سازمانی خود را پیگیری میکنند. مشخصه اصلي اين سازمانها در غير دولتي بودن است. مفهوم غير دولتي بودن ميتواند معاني متعددي داشته باشد، ولي بطور عام به اين معني است كه اين سازمانها بخشي از دولت يا زيرمجموعهاي از ساختار و سازمان های دولتی محسوب نمیشوند و میبايست از هر گونه دخالت و كنترل مستقيم دولت دور باشند. اگرچه سمن ميتواند با دولت خود در سطح ملي و دولتهاي ديگر در سطح بينالمللي مراودات فعال و تعامل دوسويه ايجاد كند و حتي در مواردی از دولت كمكهای مالی دريافت كنند. حمايت دولت از سمن وظيفه اخلاقي دولت است. با اينحال نحوه ارتباط اينگونه سازمانها با دولت از رابطه سازمانهای دولتی با آن متفاوت است. و در نهایت غیرانتفاعی بودن یک سمن وجه تمایز آن با بخش خصوصی است. دولتی نبودن گاهی این برداشت اشتباه را ایجاد میکند که یک سازمان خصوصی است که تصور اشتباهی است.
‼️ دلایل اساسی ضعف حکومت در مواجهه با معضلات و کاهش اعتماد به آن
🔻 سالهای سال از شکل گیری نهادهای حکومتی عامالمنفعه میگذر اما چالشی که این نهادها امروزه با آن مواجه هستند، تحلیل رفتن اعتماد عمومی به آنها است. مهمترین دارایی یک نهاد که برای ادامهی فعالیت به همکاری و تعاون اجتماعی نیاز دارد اعتماد است اما سازمانهای دولتی از قبیل کمیته امداد امام خمینی، جمعیت هلالاحمر و بنیاد مستضعفان با فساد و عدم شفافیتی که داشتهاند ذره ذره از سرمایه اجتماعی خود کاستهاند و نشانه آن در فاجعهی تلخ زلزله کرمانشاه بود که بجای اداره امور توسط یک نهاد مرکزی، چهره ها و سلبریتی ها شخصا وارد شده و هر یک از طریق رسانههای اجتماعی کمکهای مردمی را جمع میکردند. که طبیعتا چنین هرج و مرجی منجر به هدر رفتن منابع و اصطهلاک نیروها میشود اما مشخصا نمایانگر عمق بیاعتمادی نسبت به این نهادها است. بنیاد مستضعفان که با هدف کاهش شکاف طبقاتی و کمک به مستمندان ایجاد شد با وجود ادارهی بخش کلانی از سرمایهی کشور، حتی یک بار نیز پاسخگوی دریافتیها و شفافیت سازوکارهای مالی خود نبوده و همانند کمیته امداد امام خمینی خبرهای فساد و اختلاس مکررا از سوی این نهادها شنیده میشود. همهی این عوامل دست به دست هم میدهد تا اعتماد عمومی از بین برود. تمرکز پول ،قدرت و عدم شفافیت در هر نهادی چنین دستاوردی خواهد داشت و در صورت ایجاد نکردن سازوکار مشخص و ایجاد امکان نظارت دقیق بر اجرای این سازوکار، امیدی به اصلاح این ساختار ها و درنتیجه بازیابی سرمایه اجتماعی به این نهادها نیست.
🔻 در مقابل سازمانهای مردم نهاد که اکثرا در دوران اصلاحات و بدلیل فضای باز حداقلی، شکل گرفتهاند، کارآمدی خود را ثابت کردهاند. آنها که دسترسی به منابع دولتی نداشتند و از رانت بهرهای نمیبردند برای جذب کمکهای مادی و انسانی نیازمند اعتمادسازی بودند. در سمنهایی مانند محک، جمعیت امام علی، سازمان حمایت از حقوق کودک و ... شفافیت مالی رکن اساسی هریک از آنهاست که اولین قدم بهسوی اعتمادسازی است. با وجود چالشهای بسیاری که این سازمانها در دوران های متفاوت با جناح راست افراطی داشته و دارند(کافیست به مقالات کیهان در رابطه با جمعیت امام علی رجوع کنید) اما عزم جدی و راسخ آنها در این مسیر باعث شده که موانع بسیار نتوانند از حرکت این سازمان ها جلوگیری کنند. سمنها نقیض حرف کسانیاند که میگویند از دست ما کاری بر نمیآید. سمنها ثابت کردهاند که همواره میتوانیم در جهت بهتر شدن وضعیت قدمی برداریم.
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکینک
@AnjomanPolyTechnic
⁉️ سازمان مردم نهاد چیست؟
🔻 بنا به تحقیق دكتر احد فرامرز قراملكي و زينب سالاري و با درخواست مركز امور زنان و خانواده نهاد رياست جمهوری مقالهای در این راستا منتشر شده که مطابق آن یک سازمان مردم نهاد متشکل از پنج ویژگی اصلی است.
1- گروه اجتماعی
2- هویت سازمانی
3- همیاری و تعاون
4- هویت غیردولتی
5- جهتگیری غیرانتفاعی
یک سازمان مردم نهاد گروهی اجتماعی است که در آن هویتی مشترک بین تمامی اعضا وجود دارد و آنها با همیاری و کمک یکدیگر اهداف سازمانی خود را پیگیری میکنند. مشخصه اصلي اين سازمانها در غير دولتي بودن است. مفهوم غير دولتي بودن ميتواند معاني متعددي داشته باشد، ولي بطور عام به اين معني است كه اين سازمانها بخشي از دولت يا زيرمجموعهاي از ساختار و سازمان های دولتی محسوب نمیشوند و میبايست از هر گونه دخالت و كنترل مستقيم دولت دور باشند. اگرچه سمن ميتواند با دولت خود در سطح ملي و دولتهاي ديگر در سطح بينالمللي مراودات فعال و تعامل دوسويه ايجاد كند و حتي در مواردی از دولت كمكهای مالی دريافت كنند. حمايت دولت از سمن وظيفه اخلاقي دولت است. با اينحال نحوه ارتباط اينگونه سازمانها با دولت از رابطه سازمانهای دولتی با آن متفاوت است. و در نهایت غیرانتفاعی بودن یک سمن وجه تمایز آن با بخش خصوصی است. دولتی نبودن گاهی این برداشت اشتباه را ایجاد میکند که یک سازمان خصوصی است که تصور اشتباهی است.
‼️ دلایل اساسی ضعف حکومت در مواجهه با معضلات و کاهش اعتماد به آن
🔻 سالهای سال از شکل گیری نهادهای حکومتی عامالمنفعه میگذر اما چالشی که این نهادها امروزه با آن مواجه هستند، تحلیل رفتن اعتماد عمومی به آنها است. مهمترین دارایی یک نهاد که برای ادامهی فعالیت به همکاری و تعاون اجتماعی نیاز دارد اعتماد است اما سازمانهای دولتی از قبیل کمیته امداد امام خمینی، جمعیت هلالاحمر و بنیاد مستضعفان با فساد و عدم شفافیتی که داشتهاند ذره ذره از سرمایه اجتماعی خود کاستهاند و نشانه آن در فاجعهی تلخ زلزله کرمانشاه بود که بجای اداره امور توسط یک نهاد مرکزی، چهره ها و سلبریتی ها شخصا وارد شده و هر یک از طریق رسانههای اجتماعی کمکهای مردمی را جمع میکردند. که طبیعتا چنین هرج و مرجی منجر به هدر رفتن منابع و اصطهلاک نیروها میشود اما مشخصا نمایانگر عمق بیاعتمادی نسبت به این نهادها است. بنیاد مستضعفان که با هدف کاهش شکاف طبقاتی و کمک به مستمندان ایجاد شد با وجود ادارهی بخش کلانی از سرمایهی کشور، حتی یک بار نیز پاسخگوی دریافتیها و شفافیت سازوکارهای مالی خود نبوده و همانند کمیته امداد امام خمینی خبرهای فساد و اختلاس مکررا از سوی این نهادها شنیده میشود. همهی این عوامل دست به دست هم میدهد تا اعتماد عمومی از بین برود. تمرکز پول ،قدرت و عدم شفافیت در هر نهادی چنین دستاوردی خواهد داشت و در صورت ایجاد نکردن سازوکار مشخص و ایجاد امکان نظارت دقیق بر اجرای این سازوکار، امیدی به اصلاح این ساختار ها و درنتیجه بازیابی سرمایه اجتماعی به این نهادها نیست.
🔻 در مقابل سازمانهای مردم نهاد که اکثرا در دوران اصلاحات و بدلیل فضای باز حداقلی، شکل گرفتهاند، کارآمدی خود را ثابت کردهاند. آنها که دسترسی به منابع دولتی نداشتند و از رانت بهرهای نمیبردند برای جذب کمکهای مادی و انسانی نیازمند اعتمادسازی بودند. در سمنهایی مانند محک، جمعیت امام علی، سازمان حمایت از حقوق کودک و ... شفافیت مالی رکن اساسی هریک از آنهاست که اولین قدم بهسوی اعتمادسازی است. با وجود چالشهای بسیاری که این سازمانها در دوران های متفاوت با جناح راست افراطی داشته و دارند(کافیست به مقالات کیهان در رابطه با جمعیت امام علی رجوع کنید) اما عزم جدی و راسخ آنها در این مسیر باعث شده که موانع بسیار نتوانند از حرکت این سازمان ها جلوگیری کنند. سمنها نقیض حرف کسانیاند که میگویند از دست ما کاری بر نمیآید. سمنها ثابت کردهاند که همواره میتوانیم در جهت بهتر شدن وضعیت قدمی برداریم.
#کمیته_فرهنگی
#انجمن_پلی_تکینک
@AnjomanPolyTechnic
🔶 انتخابات انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه امیرکبیر #انجمن_پلی_تکنیک سرانجام با گذشت قریب دو ماه از تاریخ برگزاری، توسط هیئت نظارت دانشگاه تایید شد.
📌 به نقل از کمیته روابط عمومی انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه، هیئت نظارت دانشگاه صنعتی امیرکبیر جهت کارشکنی و بنابه دلایلی که هرگز از سوی این نهاد اعلام نشد اقدام به تعلیق انتخابات به مدت دو ماه نمود که سرانجام با پیگیری های مستمر اعضای این انجمن وادار به عقبنشینی و تایید انتخابات شد.
✅ پس از تایید انتخابات توسط هیئت نظارت بر تشکل های دانشگاه در اولین جلسه شورای مرکزی جدید سینا نریمانی اصل به عنوان دبیر، محمدحسین همتپور بهعنوان نائب دبیر و محمد نوری بهعنوان سخنگو انتخاب شدند.
✅ سایر اعضای شورای مرکزی به شرح ذیل میباشند:
نباتنعیمی، ساسان کشاورز، مهدی منصوریوحید، فرزام باقرزاده، مهدی پرنیانچی و ساجده جزایری
#کمیته_روابط_عمومی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
📌 به نقل از کمیته روابط عمومی انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه، هیئت نظارت دانشگاه صنعتی امیرکبیر جهت کارشکنی و بنابه دلایلی که هرگز از سوی این نهاد اعلام نشد اقدام به تعلیق انتخابات به مدت دو ماه نمود که سرانجام با پیگیری های مستمر اعضای این انجمن وادار به عقبنشینی و تایید انتخابات شد.
✅ پس از تایید انتخابات توسط هیئت نظارت بر تشکل های دانشگاه در اولین جلسه شورای مرکزی جدید سینا نریمانی اصل به عنوان دبیر، محمدحسین همتپور بهعنوان نائب دبیر و محمد نوری بهعنوان سخنگو انتخاب شدند.
✅ سایر اعضای شورای مرکزی به شرح ذیل میباشند:
نباتنعیمی، ساسان کشاورز، مهدی منصوریوحید، فرزام باقرزاده، مهدی پرنیانچی و ساجده جزایری
#کمیته_روابط_عمومی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
📌 خبرهایی که این روزها از برخوردها و احکام قضایی صادر شده برای یاران دبستانی و همکلاسیهایمان به گوش میرسد، یکی پس از دیگری همچون تیر هایی زهرآگین بر قلب ما دانشجویانی که همگی درد مشترکی داریم مینشیند. وچه گناه سنگینی است درد مشترک داشتن، در چشم دژخیمانی که با نشستن بر مسندهای قضاوت و لکهدار کردن نام قاضی، با صدور احکامی ناعادلانه و ددمنشانه، عمر همکلاسیهایمان را همچون میراث پدریشان از سفره انقلاب به تاراج میبرند. فغان از این بیدادگاهها! به کدامین دادگاه شکایت بریم از این همه بیداد؟!
📌 نمایشی مضحک از تمام ستمهایی که به دانشجویان میشود را میتوان در بیدادنامه محمد شریفی مقدم، فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف مشاهده کرد. جایی که ملاقاتهای عادی وی با دوستان و آشنایان خویش، جمع آوری امضا برای بیانیهای از طرف دانشجویان، اعتراض به سیاستهای آموزشی ناعادلانه دولت، حضور در تجمعات دانشجویی و از همه مضحکتر، عنوان "دفاع از دراویش و بقیه اقلیت ها در تریبون آزاد در دانشگاه شریف"، مصداق جرم شناخته میشود! آری، شرکت در تریبون آزاد و دفاع از حقوق محذوفان و مظلومان در برج بلند دموکراسی که مردمش دیکتاتور ندیدهاند مصداق جرم محسوب میشود. این بیدادنامه نمونه صادق به محاق رفتن آزادی و عدالت در کشور است. عناوینی که در این بیدادنامه به عنوان مصداق جرم مطرح میشود، جزو حقوق اساسی هر انسانی است. حق اعتراض، حق آزادی بیان، حق مشارکت در تجمعات و حق آزادی عقیده جزو بدیهی ترین حقوق افراد است که گویا در مردمسالاری دینی مورد ادعای آقایان، هیچ جایگاهی ندارد.
📌 گویی هنوز تا رسیدن به یکی از بزرگترین آرمانهای جنبش مشروطه، یعنی عدالتخانه، مسیر بسیار سخت و پرخطری پیش روست و چه ستمهایی که در نبود عدالتخانه واقعی بر اقشار مختلف مردم اعم از دانشجویان، کارگران، معلمان و اقشار زحمتکش وارد میشود.
اللهم اشغل الظالمین بالظالمین ...
#کمیته_سیاسی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
📌 نمایشی مضحک از تمام ستمهایی که به دانشجویان میشود را میتوان در بیدادنامه محمد شریفی مقدم، فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف مشاهده کرد. جایی که ملاقاتهای عادی وی با دوستان و آشنایان خویش، جمع آوری امضا برای بیانیهای از طرف دانشجویان، اعتراض به سیاستهای آموزشی ناعادلانه دولت، حضور در تجمعات دانشجویی و از همه مضحکتر، عنوان "دفاع از دراویش و بقیه اقلیت ها در تریبون آزاد در دانشگاه شریف"، مصداق جرم شناخته میشود! آری، شرکت در تریبون آزاد و دفاع از حقوق محذوفان و مظلومان در برج بلند دموکراسی که مردمش دیکتاتور ندیدهاند مصداق جرم محسوب میشود. این بیدادنامه نمونه صادق به محاق رفتن آزادی و عدالت در کشور است. عناوینی که در این بیدادنامه به عنوان مصداق جرم مطرح میشود، جزو حقوق اساسی هر انسانی است. حق اعتراض، حق آزادی بیان، حق مشارکت در تجمعات و حق آزادی عقیده جزو بدیهی ترین حقوق افراد است که گویا در مردمسالاری دینی مورد ادعای آقایان، هیچ جایگاهی ندارد.
📌 گویی هنوز تا رسیدن به یکی از بزرگترین آرمانهای جنبش مشروطه، یعنی عدالتخانه، مسیر بسیار سخت و پرخطری پیش روست و چه ستمهایی که در نبود عدالتخانه واقعی بر اقشار مختلف مردم اعم از دانشجویان، کارگران، معلمان و اقشار زحمتکش وارد میشود.
اللهم اشغل الظالمین بالظالمین ...
#کمیته_سیاسی
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
📌ما به رویاهایمان زنده ایم ...
#پریسا_رفیعی
#رویا_صغیری
#نه_به_محدودیت_دانشجو
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
#پریسا_رفیعی
#رویا_صغیری
#نه_به_محدودیت_دانشجو
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
📌 یادی از فرهاد مهراد، صدای مرد تنها؛
#فرهاد_مهراد، پرچمدار نسلی از خوانندگان است که موسیقی اعتراضی را به صفحههای گرامافون آوردند، صدای او در کنار اشعاری که با سختگیری فراوان انتخاب می کرد تولد نسلی را مژده میداد که از زیر چکمهها جوانه می زد.
فرهاد پیش از انقلاب به صدای فریاد بدل شده بود، گویی با هر فراز و فرودش جماعتی را با خود به حرکت در می آورد. شعری را نمیخواند مگر آنکه قسمتی از وجودش را در آن به یادگار بگذارد. شاید هیچوقت او را به راستی درک نکنیم، اما هر آهنگش روشنگر بخشی از وجودش است.
فرهاد اولین خواننده ای بود که پس از انقلاب، و با آهنگ وحدت، صدایش از رسانه جمهوری اسلامی پخش شد. تمام موفقیت ها و شکست ها، تولدها و مرگها، همه و همه در فریادش طنین انداز بود زمانی که در فردای انقلاب خواند: "والا پبامدار، محمّد، گفتی که یک دیار، هرگز به ظلم و جور نمیماند، بر پا و استوار". اما امیدها و آرزوها با گذر زمان جای خود را به تاریکی خفقان داد ...
فرهاد که از نسلی سرکش بر میآمد، نمیتوانست خودش را مطیع تمامیت طلبانی بکند که جرأت شنیدن صدایی جز صدای خود را نداشتند. با وجود تمام فشارهایی که تا سال 76 متحمل شد، هیچگاه در اندیشهی ترک وطن نبود. زمانی که میخواند "ای کاش، آدمی، وطنش را، همچون بنفشه ها، می شد، با خود ببرد، هر کجا که خواست" میشد بغضِ در گلویش را احساس کرد ...
فرهاد شاید یک استثنا بود، شاید هم نه، هرچه بود، متولد ایران بود و برآمده از نسلی با آرزوهای بسیار ... او و امثال او ورای زمان و زمانهشان بودند و هستند، با مرگ متوقف نشدند و نمیشوند، چرا که در آثارشان زنده و جاریاند، تا زمانی که آزادی و آزادگی معنایی داشته باشند، نمیمیرند، از حکومتها هویت نمیگیرند و برای حکومتها هویت نمیسازند، بلکه با اندیشهشان است که به ورای زمان و مکان سفر میکنند و به انسانیت معنی میدهند.
▪️ روحش شاد، یادش گرامیباد.
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic
#فرهاد_مهراد، پرچمدار نسلی از خوانندگان است که موسیقی اعتراضی را به صفحههای گرامافون آوردند، صدای او در کنار اشعاری که با سختگیری فراوان انتخاب می کرد تولد نسلی را مژده میداد که از زیر چکمهها جوانه می زد.
فرهاد پیش از انقلاب به صدای فریاد بدل شده بود، گویی با هر فراز و فرودش جماعتی را با خود به حرکت در می آورد. شعری را نمیخواند مگر آنکه قسمتی از وجودش را در آن به یادگار بگذارد. شاید هیچوقت او را به راستی درک نکنیم، اما هر آهنگش روشنگر بخشی از وجودش است.
فرهاد اولین خواننده ای بود که پس از انقلاب، و با آهنگ وحدت، صدایش از رسانه جمهوری اسلامی پخش شد. تمام موفقیت ها و شکست ها، تولدها و مرگها، همه و همه در فریادش طنین انداز بود زمانی که در فردای انقلاب خواند: "والا پبامدار، محمّد، گفتی که یک دیار، هرگز به ظلم و جور نمیماند، بر پا و استوار". اما امیدها و آرزوها با گذر زمان جای خود را به تاریکی خفقان داد ...
فرهاد که از نسلی سرکش بر میآمد، نمیتوانست خودش را مطیع تمامیت طلبانی بکند که جرأت شنیدن صدایی جز صدای خود را نداشتند. با وجود تمام فشارهایی که تا سال 76 متحمل شد، هیچگاه در اندیشهی ترک وطن نبود. زمانی که میخواند "ای کاش، آدمی، وطنش را، همچون بنفشه ها، می شد، با خود ببرد، هر کجا که خواست" میشد بغضِ در گلویش را احساس کرد ...
فرهاد شاید یک استثنا بود، شاید هم نه، هرچه بود، متولد ایران بود و برآمده از نسلی با آرزوهای بسیار ... او و امثال او ورای زمان و زمانهشان بودند و هستند، با مرگ متوقف نشدند و نمیشوند، چرا که در آثارشان زنده و جاریاند، تا زمانی که آزادی و آزادگی معنایی داشته باشند، نمیمیرند، از حکومتها هویت نمیگیرند و برای حکومتها هویت نمیسازند، بلکه با اندیشهشان است که به ورای زمان و مکان سفر میکنند و به انسانیت معنی میدهند.
▪️ روحش شاد، یادش گرامیباد.
#انجمن_پلی_تکنیک
@AnjomanPolytechnic