معلم: یادگیرنده مادام العمر
8.57K subscribers
2.94K photos
1.29K videos
143 files
1.3K links
در این کانال درباره تعلیم و تربیت، معلم و معلمی، و یادگیری مادام العمر گفتگو می‌کنیم:

@JafarabadiAli
Download Telegram
📚از خانواده ی مدرسه محور تا مدرسه خانواده محور

🖋"...مدرسه در معنای واقعی اش فضایی است که در آن تجربه ها و فرآیندهای یادگیری و یاددهی رخ می دهد. مطابق این تعریف ، مدرسه هستی اعتباری ندارد، بلکه تنها هستی واقعی دارد.
ممکن است نام جایی مدرسه باشد ولی در آن یاددهی و یادگیری واقعی رخ ندهد و بالعکس، ممکن است جایی نام مدرسه را نداشته باشد ، ولی نیازهای واقعی آموزشی مردم آنجا رخ دهد... .
...در گذشته تا به امروز ، خانواده ها مدرسه محور بودند، اما چند سالی است که مدرسه به سوی خانواده محوری در حرکت است. در نیم قرن آینده مدرسه به طور کامل خانواده محور خواهد شد. ...(در گذشته) پدر و مادر ها به طور کامل از مدرسه انتظار داشتند که این نهاد جدید مسئولیت تربیت بچه ها را عهده دار شود. ...اما اکنون پدر و مادرها چنین تصوری از مدرسه ندارند و حتی گاه برعکس این است. ...اساسا اگر مدرسه در تربیت فرزندانشان از حدی فراتر رود، پدر و مادر ها می گويند اصلا من دلم می خواهد بچه ام این طور باشد و مدرسه حق ندارد در تربیت فرزندان ما دخالت کند."
#نعمت_الله_فاضلی
#مرگ_مدرسه
#مرتضی_نظری
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL
معلم: یادگیرنده مادام العمر
🚫 فساد دانشگاهی 📌 کتاب فساد دانشگاهی با عنوان فرعی گونه‌شناسی، روشِ سنجش، علل، پی‌آمدها و راهبردهای مبارزه با آن؛ حاصل ۴ سال مطالعه و بررسی داود حسینی هاشم زاده در زمینه فساد آکادمیک است. در این کتاب ضمن توصیف وضع موجود، پیوندی میان فساد در سطح کلان جامعه…
@DrNematallahFazeli-نکوداشت
🎧 دکتر #نعمت_الله_فاضلی نیز پیش از این، در برنامه نكوداشت دكتر #محمود_مهرمحمدی، به انتقاد از دانشگاه و فساد دانشگاهی پرداخته بود.

🔸دکتر فاضلی در این سخنرانی به انتقاد از اوضاع دانشگاه های ایران می پردازد و می گوید:
«اگر می خواهیم هزینه هایی که شده است حلال باشد، باید نقد بکینم.
اوضاع دانشگاه ها به لحاظ منش و قابلیت ها و عادتواره ها و تفکر انتقادی و صداقت و ارزش های وجودی یک انسان دانشگاهی بسیار اسفبار است.»

ایشان البته بعدا در توضیح و تکمیل آن سخنرانی مطلبی منتشر کرده است:
https://tttttt.me/DrNematallahFazeli/1986

#فساد_دانشگاهی
#فساد_آکادمیک
#فساد #آموزش_عالی
#عدالت_آموزشی
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL
🖋 چرا چیزی به ذهن مان خطور نمی کند؟

🔸 با یکی از همکاران دانشگاهی صحبت می کردیم و می گفت این که بسیاری از دانشگاهیان چیزی نمی نویسند به دلیل این است که چیزی به ذهن شان خطور نمی کند. پرسیدم منظورتان از «چیزی» چیست؟ گفت «ایده ای» که درباره اش بنویسند و سخن بگویند و زندگی یا بخشی از زندگی شان را صرف پردازش و گسترش آن کنند.

✔️ در تمام سال های معلمی ام همواره با دانشجویانی سروکار داشته ام که برای پایان نامه و انجام تکالیف درسی شان در جستجوی ایده ای بوده اند و عاقبت هم چیزی به ذهن شان خطور نکرده و دست به دامان این و آن (استادان) شده اند. آن ها غافل اند از این که این و آن هم چیزی به ذهن شان خطور نمی کند! چرا این طور است؟

🔻باور من این است که انسان در وضعیت طبیعی اش پرسش می کند. ما از کودکی پرسشگری را آغاز می کنیم. در مسیر زندگی و تأمین نیازهای ضروری مان نیز باید پرسش کنیم. البته برای این که پرسشگری های ما در مسیر دانش قرار گیرد و قابلیت نوشتن و نشر یافتن پیدا کند، به مدرسه و دانشگاه می رویم. فاجعه دقیقا همین جا رخ می دهد.

✔️ با رفتن به مدرسه و بعد دانشگاه این میل و توانش پرسشگرانه ما هر سال محدود یا حتی گاهی مسدود می شود. این که چرا نظام آموزش و آموزش عالی ما مانع پرسشگری می شود، موضوع سخنم در اینجا نیست. طبیعتا می توان شمار زیادی از عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دخیل دانست.

🔻پیامد طبیعی و اجتناب ناپذیر مسدود و محدود شدن توانش پرسشگری، بسته شدن ذهن است. همه ما این را تجربه کرده ایم که آموزش های مدرسه و دانشگاه در جان و روان ما نمی نشیند. مدرسه و دانشگاه ما را در معرض اندیشیدن قرار نمی دهند. مدرسه و دانشگاه القا و تلقین ایدئولوژی را به جای آموزش و یادگیری، و افزودن اطلاعات و حفظ کردن را به جای تقویت حس کنجکاوی، و سازگاری و تبعیت را به جای «تفکر مستقل» و «انتقادی» نشانده است. طبیعی است که در این نظام آموزشی ذهن بسته می شود و بسته می ماند. دقیقا همین وضعیت است که ما را آزار می دهد و این پرسش را ضروری می سازد که چرا چیزی به ذهن مان خطور نمی کند؟

✔️ اگر بخواهم از تحلیل های ساختاری و کلان عبور کنیم و صرفا در سطح سوژه و فردی تحلیل را محدود کنیم، فکر می کنم برای «بارورسازی ذهن» ما نیازمند فهم پذیر کردن دو دسته عوامل هستیم. نخست «عوامل بازدارنده» و دوم «عوامل سازنده».

🔶 براساس تجربه زیسته ام سه چیز را عوامل بازدارنده می دانم:

🔻1) ترس، یعنی احساس ناامنی از نوجویی و پرسشگری و ترس از متفاوت بودن و متفاوت اندیشیدن، ترس از مجازات ها و محرومیت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی؛

🔻2) طمع، یعنی میل شدید و سیری ناپذیر برای برخورداری از فرصت های مادی و تخصیص ندادن زمان و انرژی خود برای فعالیت فکری خلاق و کنجکاوی

🔻3) تنبلی، یعنی غلبه میل آسودگی و لذت جویی و تن پروری بر ذهن و زندگی.

🔶 و سه چیز را عوامل سازنده می دانم:

🔻 1) تعامل، یعنی داشتن ارتباط با جهان و درگیری عمیق با آن؛

🔻2) تمایل، یعنی داشتن انگیزه و اشتیاق زیاد برای دانستن و یادگیری

🔻3) توانایی، یعنی برخوردار بودن از شایستگی ها و مهارت ها و فرصت های کافی.

✔️ البته همه این عوامل وابسته به زمینه های محیطی و ساختاری هستند. آن ها که می خواهند چیزی به ذهن شان خطور کند باید سبک زندگی و خلق و خوی را برای خود خلق کنند که بتواند در برابر محیط سرکوب گر و اغواکننده مقاومت کند.

🔻داشتن «زندگی هدفمند» و «اراده ای معطوف به دانستن»، در هر موقعیتی برای اندیشیدن ضروری است. اگرچه نباید فراموش کرد که «تاریخ فردی» و «مسیر زندگی» و بسیاری از عوامل عصب شناختی و زیستی سهم مهمی در شکل دادن کیفیت ذهن ما و عملکردن آن دارند.

✔️ کسانی که می خواهند چیزی به ذهن شان خطور کند ناگزیر باید برای این خواسته شان بیندیشند و این موضوع تبدیل به «دغدغه وجودی» شان شود.

🔻تجربه ام نشان می دهد کسانی که دغدغه ای دارند، می توانند بر بسیاری از محدودیت های فردی و ساختار تا حدودی غلبه کنند و آن ها که دغدغه چیزی را ندارند حتی اگر برخوردار از فرصت ها و امکان های مادی و عینی بسیاری هم باشند هرگز چیزی به ذهنشان خطور نخواهد کرد.

‼️ وقتی این تحلیل را همکارم شنید گفت: «البته تردید دارم که بسیاری از دانشگاهیان بدانند یا نگران این باشند که چیزی به ذهن شان خطور نمی کند»!

🌱 یادداشت مهمان، به قلم دکتر نعمت الله فاضلی
منبع:
@DrNematallahFazeli

#نعمت_الله_فاضلی
#پرسشگری #آموزش_عالی

🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL
🖋 درباره هم‌نشینی چای و اندیشه

☕️ به مناسبت روز جهانی چای

🌱 دکتر نعمت الله فاضلی پیشتر از این نوشته است:

🍵 هربار که درباره موضوعاتی مانند گپ زدن، شوخی کردن، چای نوشی یا راه رفتن در شهر می نویسم، با این دودلی روبرو می شوم که وقتی قشر کتابخوان ما قشر کوچکی است و این قشر کوچک یا اهل رمان و روزنامه اند یا تنها به خواندن آثار دشوار فهم فلسفی ژیژک، هوسرل، هایدگر، فوکو، لیوتار، رورتی و آگامین عادت دارد، در این حال و هوا آیا کسی حاضر می شود وقتش را صرف خواندن موضوعات پیش پاافتاده ای مثل چای نوشی کند؟

🍵 از طرف دیگر به این موضوعات در دانشگاه هم کمتر توجه می شود. زندگی روزمره مردم به واقع برای دانشگاهیان اهمیت ندارد مگر این که بتوان آن را با زبانی پیچیده و بدون مخاطب مشخص بیان کرد. سازمان ها و مراکز پژوهشی هم معمولاً به موضوعاتی توجه می کنند که چالش، مشکل یا بحرانی بزرگ در جامعه باشد، موضوعاتی مانند طلاق، اعتیاد، بزهکاری، افت تحصیلی، جرم و جنایت و از این قبیل موضوعات. همچنین این موضوعات جایی در میان گفتمان های روشنفکری در ایران ندارد.

🍵 واقعیت این است که مباحث زندگی روزمره ایرانی هنوز نه در گفتمان روشنفکری دینی، نه روشنفکری عرفی و نه در روشنفکری رسمی حاکم جایگاه مشخصی دارد. در این صورت چرا باید وقت خودم را صرف نوشتن این موضوعات کنم؟ به بیان دیگر آیا تولید این نوع آگاهی ها دردی را از جامعه و مردم ایران دوا می کند؟ آیا این نوع نوشته ها نوعی قرتی بازی روشنفکرانه نیست؟

🍵 این رسم همنشینی چای و تحصیل و بهتر است بگویم چای و اندیشیدن، بیش از همه در دوران دانشجویی در من تقویت شد. زندگی دانشجویی با چای مناسبات ویژه و گرمی دارد. چای مهمترین وسیله پذیرایی در خوابگاه دانشجویی است. از آنجا که دانشجویان چندان در بند رعایت آداب و سنن چای خوری به رسم خاص نبودند، اغلب شیوه های عجیب و بدیعی در مصرف چای داشتند. "چای دانشجویی" نه زمان معینی داشت و نه لزوماً استکان یا ظرف خاص و یا مقدار معین! هرکس از اعضای اتاق از راه می رسید بساط چای تازه را پهن می کرد و از این طریق بارها و بارها چای می خوردیم. در هر زمانی چای می خوردیم اما با توجیه های متفاوت. وقت امتحانات، قهوه و چای بیشتر می خوردیم تا بیدار بمانیم و بخوانیم، اوقات دیگر چون بیدار بودیم، چای می خوردیم تا سرگرم شویم! وقتی دور هم بودیم چای می خوردیم تا از کنار هم بودن بیشتر لذت ببریم، وقتی در اتاق تنها بودیم چای می خوردیم تا تنهایی آزارمان ندهد! وقتی به دانشگاه می رفتیم، ابتدا سراغ کافه تریای دانشجویی را می گرفتیم و چای می خوردیم و وقتی از دانشگاه بر می گشتیم چای می خوردیم تا رفع خستگی کنیم! قبل از امتحانات چای می خوردیم تا استرس مان کم شود، و بعد از امتحان هم چای می خوردیم تا تمام شدن امتحان را جشن بگیریم! اینها همه به جز چایی بود که هنگام صبحانه، ناهار و شام صرف می کردیم. در دوران دانشجویی در دوره کارشناسی ارشد نیز این چای خوردن های همیشگی ادامه یافت. چنین بود که کم کم نوشتن، خواندن، یاد گرفتن و یاد دادن برایم با چای همراه همیشگی شد.

📌 متن کامل مقاله:

https://vista.ir/w/a/21/9yp0x
#نعمت_الله_فاضلی
#دیالوگ #گفتگو
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL