💠 #مقاله_آموزشی
🔹 تحلیلگری" و "ائتلافسازی": لازمه #کنشگری در شرایط محیطی پرمخاطره
#قسمت_سوم_ص۱
#نقش_رهبری_و_اجماعسازی_در_کنشهای_صنفی_و_مدنی
علاوه بر تحلیلگری که یکی از مهمترین ویژگیهای کنشگری در شرایط پرمخاطره است و استراتژیهای جدیدی را پیش روی یک جریان صنفی و مدنی قرار میدهد، کنشگری که برای تغییر سیاستها و اصلاح ساختارهای پیرامون خود تلاش میکند به یک نقش ویژه دیگر برای کنشگری آگاهانه نیاز دارد.
در گزارش پیشین «داوطلب» که به بررسی نقشهای کنشگری آگاهانه پرداختیم، موضوع «کنشگر به مثابه کارگزار تغییر» در زمره یکی از مهمترین نقشهای ۴گانه کنشگری آگاهانه قرار گرفت. یکی از کارویژههای یک کارگزار تغییر، ایجاد و توسعه ائتلافها و اجماعسازی است. جریانهای مدنی وصنفی این کار را از طریق هشدار و آگاهیبخشی به عموم درباره شرایط موجود و سیاستهای ناقض ارزشها انجام میدهند.آنها وظیفه دارند تا در یک روند بلندمدت و تا جایی که امکان دارند، گروههای بیشتری از ذینفعان را برای ایجاد تغییرات در سیاستگذاریها و توافق بر سر اهداف مشترک، بسیج کنند.
هسته اولیه تشکیل شده از این اجماعسازی، عموم مردم بهویژه افرادی هستند که مستقیم از مشکل یا مسئلهای که یک جریان صنفی و مدنی در نتیجه آن شکل گرفته، تاثیرپذیرفتهاند، نه صاحبان قدرت.
در این روند کنشگران تلاش میکنند، مشکل را تعریف کنند تا نشان دهند چهطور این مشکل، هر یک از بخشهای جامعه هدف را تحتتأثیر قرار میدهد و از این راه سعی میکنند تمام ذینفعان را در روند حلوفصل مشکلات مشارکت دهند. اینجاست که کارگزار تغییر تلاش میکند از همه ظرفیتها برای تحقق اهداف جنبش استفاده کند. برای روشن شدن موضوع بهتر است به همان مثال قبلی و چگونگی روند اجماعسازی در میان کنشگری صنفی معلمان بازگردیم. همانطور که کم وبیش میدانیم، طیفهای مختلفی از معلمان چه به صورت خودجوش و چه به صورت سازمانیافته (در قالب تشکلها و نهادهای صنفی) در ماههای گذشته مطالباتی چون اجرای طرح رتبهبندی معلمان، افزایش دستمزد شاغلین و همسانسازی مستمری بازنشستگان فرهنگی را به طرق مختلف مطرح کردهاند. در این میان گروهی بر حق برگزاری اعتصاب و اعتراض خیابانی برای پیگیری مطالبات و اجبار دولت به پاسخگویی از این طریق اصرار داشتند و گروهی دیگر معتقد بودند نامهنگاری و تشکیل کارگروههایی برای پیگیری مطالبات، اثربخشی بیشتری دارد و حساسیتهای پیرامون اعتراضات صنفی را عامل برخورد قهرآمیز حاکمیت با مطالبات معلمان میدانستند. تفاوت دیدگاه در شیوه مطالبهگری بعضا منجر به مجادلات و صفبندیهایی میان دو گروه میشد که بدنه صنفی معلمان چندان نیازی به آن نداشت.
در واقع این دو گروه که به نظر میرسد نقش جریانسازی و رهبری مطالبات معلمان را بر عهده دارند؛ با آگاهی از اهداف مشترک و الویتدهی به موضوع بهبود وضعیت صنفی و معیشتی معلمان میتوانند ضمن استفاده بهینه از ظرفیتهای یکدیگر؛ بر جامعه ذینفعان تمرکز کنند. نیازسنجی از مطالبات طیفهای مختلف معلمان(اعم از شاغلین، بازنشستگان، معلمان جوان، حقالتدریسیها، خریدخدمتیها، پیشدبستانیها، نهضتیها، غیرانتفاعیها و غیره) و اطلاعرسانی هدفمند در خصوص مشکلات نظام آموزشی به سایر ذینفعان اعم از کادر آموزش، دانشآموزان و خانوادههای آنان از جمله مهمترین کارویژههاییست که تشکلهای صنفی معلمان با وجود سلیقههای متفاوت و دیدگاههای ناهمسو میتوانند بر روی آنها توافق و اجماع کنند تا ضمن حفاظت و پاسداری از حق مطالبهگری،افکار عمومی را به صورت درگیرانه با مطالبات خود همراه و همسو کنند. این مثال و کارویژههای آن، در شرایط فشار نیروهای امنیتی و زمانی که احتمال میرود گروه در حال از هم پاشیدن است هم کاربرد دارد.
وقتی فشار و خطر ازهمپاشیدن گروه زیاد است و بهویژه زمانی که به احتمال زیاد افراد مؤثر و رهبری گروه از جریان امور منفصل شدهاند، لازم است فرد یا افرادی از میان کنشگران نقش اجماعساز را بر عهده بگیرد. معمولاً در محیطهای معمولی تصمیمگیری به سمت اکثریت/اقلیت پیش میرود. در تصمیمسازی اکثریتی، مسئله تعداد یا مدل شمارش آراء کلاسیک حاکم است. اما در تصمیمگیری اجماعی؛ گفتوگو، قانعکردن، کاهش نارضایتی، درنظرگرفتن دیدگاهها و جلب حمایت تمام مشارکتکنندگان، بالابردن حس مسئولیت نسبت به تصمیم اتخاذشده از میانبرهایی است که ما را به اجماع میرساند و اجازه نمیدهد گروه یا کنشگری به دلیل فشارها به تعلیق برود. چنین ویژگیهایی در شرایط دشوار به بقای گروه و کنشگری کمک بیشتری میکند. نباید از یاد برد که اجماعسازی کاری گامبهگام و تدریجی است که موجب ارتباط بیشتر میان افراد باقیمانده در میدان کنشگری هم خواهد شد.
⤵️ ادامه در پست بعد 👇
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 تحلیلگری" و "ائتلافسازی": لازمه #کنشگری در شرایط محیطی پرمخاطره
#قسمت_سوم_ص۱
#نقش_رهبری_و_اجماعسازی_در_کنشهای_صنفی_و_مدنی
علاوه بر تحلیلگری که یکی از مهمترین ویژگیهای کنشگری در شرایط پرمخاطره است و استراتژیهای جدیدی را پیش روی یک جریان صنفی و مدنی قرار میدهد، کنشگری که برای تغییر سیاستها و اصلاح ساختارهای پیرامون خود تلاش میکند به یک نقش ویژه دیگر برای کنشگری آگاهانه نیاز دارد.
در گزارش پیشین «داوطلب» که به بررسی نقشهای کنشگری آگاهانه پرداختیم، موضوع «کنشگر به مثابه کارگزار تغییر» در زمره یکی از مهمترین نقشهای ۴گانه کنشگری آگاهانه قرار گرفت. یکی از کارویژههای یک کارگزار تغییر، ایجاد و توسعه ائتلافها و اجماعسازی است. جریانهای مدنی وصنفی این کار را از طریق هشدار و آگاهیبخشی به عموم درباره شرایط موجود و سیاستهای ناقض ارزشها انجام میدهند.آنها وظیفه دارند تا در یک روند بلندمدت و تا جایی که امکان دارند، گروههای بیشتری از ذینفعان را برای ایجاد تغییرات در سیاستگذاریها و توافق بر سر اهداف مشترک، بسیج کنند.
هسته اولیه تشکیل شده از این اجماعسازی، عموم مردم بهویژه افرادی هستند که مستقیم از مشکل یا مسئلهای که یک جریان صنفی و مدنی در نتیجه آن شکل گرفته، تاثیرپذیرفتهاند، نه صاحبان قدرت.
در این روند کنشگران تلاش میکنند، مشکل را تعریف کنند تا نشان دهند چهطور این مشکل، هر یک از بخشهای جامعه هدف را تحتتأثیر قرار میدهد و از این راه سعی میکنند تمام ذینفعان را در روند حلوفصل مشکلات مشارکت دهند. اینجاست که کارگزار تغییر تلاش میکند از همه ظرفیتها برای تحقق اهداف جنبش استفاده کند. برای روشن شدن موضوع بهتر است به همان مثال قبلی و چگونگی روند اجماعسازی در میان کنشگری صنفی معلمان بازگردیم. همانطور که کم وبیش میدانیم، طیفهای مختلفی از معلمان چه به صورت خودجوش و چه به صورت سازمانیافته (در قالب تشکلها و نهادهای صنفی) در ماههای گذشته مطالباتی چون اجرای طرح رتبهبندی معلمان، افزایش دستمزد شاغلین و همسانسازی مستمری بازنشستگان فرهنگی را به طرق مختلف مطرح کردهاند. در این میان گروهی بر حق برگزاری اعتصاب و اعتراض خیابانی برای پیگیری مطالبات و اجبار دولت به پاسخگویی از این طریق اصرار داشتند و گروهی دیگر معتقد بودند نامهنگاری و تشکیل کارگروههایی برای پیگیری مطالبات، اثربخشی بیشتری دارد و حساسیتهای پیرامون اعتراضات صنفی را عامل برخورد قهرآمیز حاکمیت با مطالبات معلمان میدانستند. تفاوت دیدگاه در شیوه مطالبهگری بعضا منجر به مجادلات و صفبندیهایی میان دو گروه میشد که بدنه صنفی معلمان چندان نیازی به آن نداشت.
در واقع این دو گروه که به نظر میرسد نقش جریانسازی و رهبری مطالبات معلمان را بر عهده دارند؛ با آگاهی از اهداف مشترک و الویتدهی به موضوع بهبود وضعیت صنفی و معیشتی معلمان میتوانند ضمن استفاده بهینه از ظرفیتهای یکدیگر؛ بر جامعه ذینفعان تمرکز کنند. نیازسنجی از مطالبات طیفهای مختلف معلمان(اعم از شاغلین، بازنشستگان، معلمان جوان، حقالتدریسیها، خریدخدمتیها، پیشدبستانیها، نهضتیها، غیرانتفاعیها و غیره) و اطلاعرسانی هدفمند در خصوص مشکلات نظام آموزشی به سایر ذینفعان اعم از کادر آموزش، دانشآموزان و خانوادههای آنان از جمله مهمترین کارویژههاییست که تشکلهای صنفی معلمان با وجود سلیقههای متفاوت و دیدگاههای ناهمسو میتوانند بر روی آنها توافق و اجماع کنند تا ضمن حفاظت و پاسداری از حق مطالبهگری،افکار عمومی را به صورت درگیرانه با مطالبات خود همراه و همسو کنند. این مثال و کارویژههای آن، در شرایط فشار نیروهای امنیتی و زمانی که احتمال میرود گروه در حال از هم پاشیدن است هم کاربرد دارد.
وقتی فشار و خطر ازهمپاشیدن گروه زیاد است و بهویژه زمانی که به احتمال زیاد افراد مؤثر و رهبری گروه از جریان امور منفصل شدهاند، لازم است فرد یا افرادی از میان کنشگران نقش اجماعساز را بر عهده بگیرد. معمولاً در محیطهای معمولی تصمیمگیری به سمت اکثریت/اقلیت پیش میرود. در تصمیمسازی اکثریتی، مسئله تعداد یا مدل شمارش آراء کلاسیک حاکم است. اما در تصمیمگیری اجماعی؛ گفتوگو، قانعکردن، کاهش نارضایتی، درنظرگرفتن دیدگاهها و جلب حمایت تمام مشارکتکنندگان، بالابردن حس مسئولیت نسبت به تصمیم اتخاذشده از میانبرهایی است که ما را به اجماع میرساند و اجازه نمیدهد گروه یا کنشگری به دلیل فشارها به تعلیق برود. چنین ویژگیهایی در شرایط دشوار به بقای گروه و کنشگری کمک بیشتری میکند. نباید از یاد برد که اجماعسازی کاری گامبهگام و تدریجی است که موجب ارتباط بیشتر میان افراد باقیمانده در میدان کنشگری هم خواهد شد.
⤵️ ادامه در پست بعد 👇
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran