💠 #نگاه
#جنبش_های_اجتماعی به روایت سعید مدنی_ ۱
▪️ جنبشهای اجتماعی، منازعه و کشمکش
✍ سعید مدنی
برگرفته از کتاب
«جنبش های اجتماعی و امید»: سعید مدنی
🔹 در جنبشهای قدیم حوزۀ منازعه منحصر به امور سیاسی بود اما در جنبشهای اجتماعی جدید دامنۀ کشمکش به حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گسترش یافته و بهاینترتیب عاملیتهای متعدد و متکثر در درون و بیرون جنبش اهمیت یافتهاند و در فرایند سیاسی ایفای نقش میکنند. درهرحال منازعه و کشمکش تعیینکنندۀ خط حائل میان «ما»ی جنبشی و «آنها»ی غیرجنبشی است.
▪️جنبشها علاوه بر آنکه محصول تغییرات اجتماعی هستند خود نیز طالب تغییرند و با وادار کردن مدافعان حفظ وضع موجود به تغییر، آنان را وارد کنش یا عمل جمعی میسازند که در یک سوی منازعه برای تغییر قرار میگیرند. طرف دیگر این منازعه حافظان وضع موجود هستند. چنانکه گفتیم، در جنبشهای قدیم منازعه منحصر به حوزۀ سیاسی بود اما جنبشهای جدید عرصۀ کنش جمعی و منازعه را به سایر حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترش دادند. بنابراین، درحالیکه جنبشهای قدیم (کلاسیک) مستقیماً و منحصراً بهسوی کانونهای قدرت نشانهگیری میکردند، جنبشهای جدید با ماهیتی سیال و چندلایه زیر پوست جامعه حرکت میکنند و با بازتولید نمادها، هنجارها و ارزشها وارد منازعه و کشمکش برای تغییر میشوند. در جنبشهای جدید کنش جمعی برای کشمکش کمتر خشونتآمیز و حتی ضدخشونت است.
🔹 جنبشهای جدید اغلب خشونتپرهیز هستند. در مطالعۀ هزارجریبی و امینصارمی (۱۳۸۹) از ۷۲ نفر از فرماندهان نیروی انتظامی خواسته شد تا نظرشان را دربارۀ میزان گرایش جنبشها به خشونت ارائه کنند. محققان مذکور در جمعبندی مطالعه نتیجه گرفتهاند که به اعتقاد فرماندهان مذکور و به احتمال ۹۵ درصد، جنبشهای اجتماعی خشونتگریز بوده و از ابزارهایی مثل تعامل، گفتوگو و ارتباط استفاده کردهاند و رویکرد تساهلمدارانه و آرام داشتهاند، همچنین برپایۀ بعد سوم قدرت (قدرت نرم) معطوف به فرهنگی شدن، ارزشی و هنجاری شدن، اقناعسازی و خشونتگریزی بودهاند.
▪️«بعد سوم قدرت» اصطلاحی است که جامعهشناسی به نام استیون لوکس (۱۳۵۷) برای تبیین قدرتی بهکار برده که در آن خشونت و زور عریان نمود کمتری دارد و نیروها برای اعمال خواست خود به دنبال تغییر ذهنیتها و اقناعسازی هستند.
محور منازعه و کشمکش جنبشها خواست و مطالبۀ تغییر است. آنها در پی بازخوانی تجربۀ معاصر درجهت تحقق اهداف والای اجتماعی مردم هستند و تأکید دارند که این امر تنها از طریق تعمیق و تقویت جامعۀ مدنی، گسترش فضای گفتوگوی اجتماعی، ارتقای سطح آگاهی، جریان آزاد اطلاعات، زمینهسازی برای فعالیت آزاد مصلحان و فعالان اجتماعی در چارچوب تحولخواهی و ایجاد تغییر ممکن است.
🔹 مطالبۀ تغییر بارها در تعریف جنبشهای اجتماعی تکرار شده است. مثلاً گفته شده جنبش اجتماعی کوشش سازمانیافتۀ گروه یا جمعی است که میخواهند برخی شئون جامعه را تغییر دهند (کوهن،۱۳۸۷). گیدنز (۱۳۸۷) نیز گفته جنبش اجتماعی منش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تأمین هدفی مشترک ازطریق عمل جمعی خارج از حوزۀ نهادهای رسمی است. اغلب نظریهپردازان علوم اجتماعی این خواست برای تغییر و تحقق آن را امری محتوم و اجتنابناپذیر میدانند. به قول تافلر (۱۳۷۰) «چون روابط انسانی درحال تغییرند، روابط قدرت نیز در فرایند دائمی تغییر قرار دارند». دولتها و نظامهای سیاسی ناچارند در برابر خواست تغییر انعطاف نشان دهند. گفته شده در بین منابع قدرت ــ خشونت (اعمال زور)، ثروت و دانایی ــ سومی یعنی دانایی انعطافپذیرترین و بنیادیترین منبع قدرت بهشمار میرود.
▪️ لذا بسیاری از اصحاب قدرت راه حفظ آن در برابر خواست جنبشها برای تغییر را انعطاف و تسلیم شدن به تغییر میدانند؛ ازاینرو، هیچگاه نگران وقوع جنبش اجتماعی بهمثابه یک کنش جمعی نیستند، بلکه بهعکس پذیرای آناند و از جنبش اجتماعی بهعنوان یک فرصت و نه تهدید استقبال میکنند، زیرا جنبشها نشاندهندۀ خواست و تمایل زیرپوستی و درونی جامعه و نمود مطالبۀ آن برای تغییر هستند.
🔹 آیا کنش جمعی برای منازعه و کشمکش بر سر تغییر میتواند خاتمه یابد؟ پاسخ بهطور قطع منفی است، اما سؤال بهتر آن است که آیا منازعه و کشمکش همواره باید پرهزینه و خشونتآمیز باشد و در بستری از خشم و نفرت، شکنجه و زندان و سرکوب پیش برود؟ قطعاً پاسخ باز هم منفی است. کمی درایت، عقلانیت و تعدیل منافع میتواند راه جامعه را بهسوی تغییر هموار کند....
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3CmJaEr
#سعید_مدنی
#مطالبهی_تغییر
#جنبشهای_اجتماعی_و_امید
https://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#جنبش_های_اجتماعی به روایت سعید مدنی_ ۱
▪️ جنبشهای اجتماعی، منازعه و کشمکش
✍ سعید مدنی
برگرفته از کتاب
«جنبش های اجتماعی و امید»: سعید مدنی
🔹 در جنبشهای قدیم حوزۀ منازعه منحصر به امور سیاسی بود اما در جنبشهای اجتماعی جدید دامنۀ کشمکش به حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گسترش یافته و بهاینترتیب عاملیتهای متعدد و متکثر در درون و بیرون جنبش اهمیت یافتهاند و در فرایند سیاسی ایفای نقش میکنند. درهرحال منازعه و کشمکش تعیینکنندۀ خط حائل میان «ما»ی جنبشی و «آنها»ی غیرجنبشی است.
▪️جنبشها علاوه بر آنکه محصول تغییرات اجتماعی هستند خود نیز طالب تغییرند و با وادار کردن مدافعان حفظ وضع موجود به تغییر، آنان را وارد کنش یا عمل جمعی میسازند که در یک سوی منازعه برای تغییر قرار میگیرند. طرف دیگر این منازعه حافظان وضع موجود هستند. چنانکه گفتیم، در جنبشهای قدیم منازعه منحصر به حوزۀ سیاسی بود اما جنبشهای جدید عرصۀ کنش جمعی و منازعه را به سایر حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترش دادند. بنابراین، درحالیکه جنبشهای قدیم (کلاسیک) مستقیماً و منحصراً بهسوی کانونهای قدرت نشانهگیری میکردند، جنبشهای جدید با ماهیتی سیال و چندلایه زیر پوست جامعه حرکت میکنند و با بازتولید نمادها، هنجارها و ارزشها وارد منازعه و کشمکش برای تغییر میشوند. در جنبشهای جدید کنش جمعی برای کشمکش کمتر خشونتآمیز و حتی ضدخشونت است.
🔹 جنبشهای جدید اغلب خشونتپرهیز هستند. در مطالعۀ هزارجریبی و امینصارمی (۱۳۸۹) از ۷۲ نفر از فرماندهان نیروی انتظامی خواسته شد تا نظرشان را دربارۀ میزان گرایش جنبشها به خشونت ارائه کنند. محققان مذکور در جمعبندی مطالعه نتیجه گرفتهاند که به اعتقاد فرماندهان مذکور و به احتمال ۹۵ درصد، جنبشهای اجتماعی خشونتگریز بوده و از ابزارهایی مثل تعامل، گفتوگو و ارتباط استفاده کردهاند و رویکرد تساهلمدارانه و آرام داشتهاند، همچنین برپایۀ بعد سوم قدرت (قدرت نرم) معطوف به فرهنگی شدن، ارزشی و هنجاری شدن، اقناعسازی و خشونتگریزی بودهاند.
▪️«بعد سوم قدرت» اصطلاحی است که جامعهشناسی به نام استیون لوکس (۱۳۵۷) برای تبیین قدرتی بهکار برده که در آن خشونت و زور عریان نمود کمتری دارد و نیروها برای اعمال خواست خود به دنبال تغییر ذهنیتها و اقناعسازی هستند.
محور منازعه و کشمکش جنبشها خواست و مطالبۀ تغییر است. آنها در پی بازخوانی تجربۀ معاصر درجهت تحقق اهداف والای اجتماعی مردم هستند و تأکید دارند که این امر تنها از طریق تعمیق و تقویت جامعۀ مدنی، گسترش فضای گفتوگوی اجتماعی، ارتقای سطح آگاهی، جریان آزاد اطلاعات، زمینهسازی برای فعالیت آزاد مصلحان و فعالان اجتماعی در چارچوب تحولخواهی و ایجاد تغییر ممکن است.
🔹 مطالبۀ تغییر بارها در تعریف جنبشهای اجتماعی تکرار شده است. مثلاً گفته شده جنبش اجتماعی کوشش سازمانیافتۀ گروه یا جمعی است که میخواهند برخی شئون جامعه را تغییر دهند (کوهن،۱۳۸۷). گیدنز (۱۳۸۷) نیز گفته جنبش اجتماعی منش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تأمین هدفی مشترک ازطریق عمل جمعی خارج از حوزۀ نهادهای رسمی است. اغلب نظریهپردازان علوم اجتماعی این خواست برای تغییر و تحقق آن را امری محتوم و اجتنابناپذیر میدانند. به قول تافلر (۱۳۷۰) «چون روابط انسانی درحال تغییرند، روابط قدرت نیز در فرایند دائمی تغییر قرار دارند». دولتها و نظامهای سیاسی ناچارند در برابر خواست تغییر انعطاف نشان دهند. گفته شده در بین منابع قدرت ــ خشونت (اعمال زور)، ثروت و دانایی ــ سومی یعنی دانایی انعطافپذیرترین و بنیادیترین منبع قدرت بهشمار میرود.
▪️ لذا بسیاری از اصحاب قدرت راه حفظ آن در برابر خواست جنبشها برای تغییر را انعطاف و تسلیم شدن به تغییر میدانند؛ ازاینرو، هیچگاه نگران وقوع جنبش اجتماعی بهمثابه یک کنش جمعی نیستند، بلکه بهعکس پذیرای آناند و از جنبش اجتماعی بهعنوان یک فرصت و نه تهدید استقبال میکنند، زیرا جنبشها نشاندهندۀ خواست و تمایل زیرپوستی و درونی جامعه و نمود مطالبۀ آن برای تغییر هستند.
🔹 آیا کنش جمعی برای منازعه و کشمکش بر سر تغییر میتواند خاتمه یابد؟ پاسخ بهطور قطع منفی است، اما سؤال بهتر آن است که آیا منازعه و کشمکش همواره باید پرهزینه و خشونتآمیز باشد و در بستری از خشم و نفرت، شکنجه و زندان و سرکوب پیش برود؟ قطعاً پاسخ باز هم منفی است. کمی درایت، عقلانیت و تعدیل منافع میتواند راه جامعه را بهسوی تغییر هموار کند....
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3CmJaEr
#سعید_مدنی
#مطالبهی_تغییر
#جنبشهای_اجتماعی_و_امید
https://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴 جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی - 1
🔷 سعید مدنی @iranfardamag 🔸در جنبشهای قدیم حوزۀ منازعه منحصر به امور سیاسی بود اما در جنبشهای اجتماعی جدید دامنۀ کشمکش به حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گسترش یافته و بهاینترتیب عاملیتهای متعدد و متکثر در درون و بیرون جنبش اهمیت یافتهاند…
🔴 #جنبش_های_اجتماعی به روایت سعید مدنی_۲
▪️ جنبشهای اجتماعی و هویت -۱
✍ سعید مدنی
برگرفته از کتاب:
«جنبشهای اجتماعی و امید»، سعید مدنی
▪️ واژگان، ایدهها و اعمال که درنهایت هویت مشترک جنبش را شکل و سامان میدهند، در فرایند پدیدآیی تا برآمدن جنبش و در جریان تحول آن، بهتدریج انباشتی از مفاهیم و مواضع را دربارۀ مسائل موجود و آیندۀ جنبش فراهم میآورند که زمینهساز پیوند ذهنی درون جنبش میشوند. این نظام اندیشگی درنهایت نظام ارزشی مرکب از بایدها و نبایدهای جنبش را بهوجود میآورد که یکی از مهمترین عوامل در تعریف «ما»ی جنبش و تمایز از «آنها»ی غیر یا ضدجنبش است. همین نظام ارزشی است که باوجود مقابلۀ نظامهای مستقر و مسلط از طریق سرکوب امکان تداوم جنبش را فراهم میآورد.
🔹 هویتگرایی یکی از مباحث و موضوعات مهم در شناخت جنبشهای اجتماعی است. جنبش اجتماعی بهمثابه یک کنش جمعی و گروهی مستلزم آگاهی مشترک، احساس همدلی و وابستگی به گروه یا جماعت یا حتی موضوعی اجتماعی است که من و شما را از دیگران متمایز میسازد. هویت معمولاً در قالب یک منشور منعکس میشود. هویت کیستی فرد، جنبش و جایگاه فرد را نسبت به سایر افراد جامعه که آن هویت را نپذیرفتهاند تعیین میکند. اینکه هویت چگونه و تحت تأثیر چه عواملی شکل میگیرد موضوع دیگری است که باز هم به توضیح مفهوم جنبش اجتماعی کمک زیادی میکند. دستهای از صاحبنظران معتقدند هویت همان باورها و اعتقاداتی است که افراد انگیزه و توانایی کافی برای دفاع از آنها را دارند. این دیدگاه بر عناصر ذهنی در شکلگیری هویت تأکید دارد و این ذهنیت را از وضعیت زیست اجتماعی افراد تفکیک میکند.
▪️ رویکرد دیگر مفهوم هویت را در سایۀ تعیین ساختارهای اجتماعی توضیح میدهد. برخلاف دیدگاه پیشین، این نظریه معتقد است که هویت تحت تأثیر شرایط کلان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد، و از همین رو هویت گروهها بازتاب شرایط سیاسی ـ اجتماعی و تقسیمکار در روابط اجتماعی و نهادهای مهمی همچون خانواده، دولت، دین، نظام آموزشی و ساختار قدرت است. هویت طبقاتی، هویتهای زیستشناختی (جنسیت، قومیت، سن) و هویتهای وسیعتر مبتنی بر منافع مشترک ملی همه حاصل شرایطی است که افراد در آن بهسر میبرند و نسبت به آن حساسیت دارند. در جنبشهای اجتماعی جدید که پس از این به آنها خواهیم پرداخت، هویت در قالب جنبههای نمادین و فرهنگی به شکل نیرومندی بروز و ظهور پیدا میکند و قادر است نظامهای معنایی مسلط و فرهنگ غالب را بهچالش بکشد. بهاینترتیب جنبش¬های اجتماعی جدید دگرگونیهای بنیادین در ساختار و باورهای فرهنگی پدید میآورند.
▪️ وقوف بر تفاوت «ایدئولوژی» و «هویت» در شناخت جنبش اهمیت جدی دارد و کلید پاسخ به بسیاری از ابهامات و پرسشها دربارۀ ماهیت جنبش و توضیح و تبیین روابط درون آن است. جنبشهای اجتماعی جدید ادعای برخورداری از هویت را دارند و نه ایدئولوژی.
🔹 تأکید بر مفاهیم و مسائلی همچون حق حاکمیت مردم، احترام به کرامت انسانها و پرهیز از خشونت، عدالت، آزادی و برابری متأثر از هویت جنبشها است. برخی از مهمترین رئوس هویت که در جنبشهای اخیر مورد اشاره قرار گرفته عبارتاند از:
- پذیرش تکثر و پلورالیسم
- تحکیم پیوند حاصل از میراث دینی و ملی و تأکید بر تقویت ارزشهای والای فرهنگ ایرانی
- نفی تبعیضات قومی، جنسیتی، طبقاتی و مذهبی
- نفی اجبار مردم به پایبندی به مرام و مسلک خاص
- تأکید بر فعالیت احزاب، رسانههای مستقل، دسترسی آزادانه به اطلاعات و آزادی زندانیان سیاسی
- تأکید بر پرهیز از خشونت، فعالیت مسالمتآمیز و توسل به راههای غیرخشونتآمیز
- نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی
- احترام به حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش
- تأکید بر صیانت از آرای مردم تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی و منصفانه و نفی نظارت استصوابی
- نفی هر اقدام برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال
- دفاع از کرامت انسان و حقوق بنیادین بشر فارغ از مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی
این موارد فهرست کوتاهی از سرفصلهایی است که میتواند چارچوب هویتی یک جنبش را شکل دهد....
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3XwGQ6f
#سعید_مدنی
#جنبشهای_نوین_اجتماعی
#هویت_در_جنبشهای_اجتماعی
https://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
▪️ جنبشهای اجتماعی و هویت -۱
✍ سعید مدنی
برگرفته از کتاب:
«جنبشهای اجتماعی و امید»، سعید مدنی
▪️ واژگان، ایدهها و اعمال که درنهایت هویت مشترک جنبش را شکل و سامان میدهند، در فرایند پدیدآیی تا برآمدن جنبش و در جریان تحول آن، بهتدریج انباشتی از مفاهیم و مواضع را دربارۀ مسائل موجود و آیندۀ جنبش فراهم میآورند که زمینهساز پیوند ذهنی درون جنبش میشوند. این نظام اندیشگی درنهایت نظام ارزشی مرکب از بایدها و نبایدهای جنبش را بهوجود میآورد که یکی از مهمترین عوامل در تعریف «ما»ی جنبش و تمایز از «آنها»ی غیر یا ضدجنبش است. همین نظام ارزشی است که باوجود مقابلۀ نظامهای مستقر و مسلط از طریق سرکوب امکان تداوم جنبش را فراهم میآورد.
🔹 هویتگرایی یکی از مباحث و موضوعات مهم در شناخت جنبشهای اجتماعی است. جنبش اجتماعی بهمثابه یک کنش جمعی و گروهی مستلزم آگاهی مشترک، احساس همدلی و وابستگی به گروه یا جماعت یا حتی موضوعی اجتماعی است که من و شما را از دیگران متمایز میسازد. هویت معمولاً در قالب یک منشور منعکس میشود. هویت کیستی فرد، جنبش و جایگاه فرد را نسبت به سایر افراد جامعه که آن هویت را نپذیرفتهاند تعیین میکند. اینکه هویت چگونه و تحت تأثیر چه عواملی شکل میگیرد موضوع دیگری است که باز هم به توضیح مفهوم جنبش اجتماعی کمک زیادی میکند. دستهای از صاحبنظران معتقدند هویت همان باورها و اعتقاداتی است که افراد انگیزه و توانایی کافی برای دفاع از آنها را دارند. این دیدگاه بر عناصر ذهنی در شکلگیری هویت تأکید دارد و این ذهنیت را از وضعیت زیست اجتماعی افراد تفکیک میکند.
▪️ رویکرد دیگر مفهوم هویت را در سایۀ تعیین ساختارهای اجتماعی توضیح میدهد. برخلاف دیدگاه پیشین، این نظریه معتقد است که هویت تحت تأثیر شرایط کلان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد، و از همین رو هویت گروهها بازتاب شرایط سیاسی ـ اجتماعی و تقسیمکار در روابط اجتماعی و نهادهای مهمی همچون خانواده، دولت، دین، نظام آموزشی و ساختار قدرت است. هویت طبقاتی، هویتهای زیستشناختی (جنسیت، قومیت، سن) و هویتهای وسیعتر مبتنی بر منافع مشترک ملی همه حاصل شرایطی است که افراد در آن بهسر میبرند و نسبت به آن حساسیت دارند. در جنبشهای اجتماعی جدید که پس از این به آنها خواهیم پرداخت، هویت در قالب جنبههای نمادین و فرهنگی به شکل نیرومندی بروز و ظهور پیدا میکند و قادر است نظامهای معنایی مسلط و فرهنگ غالب را بهچالش بکشد. بهاینترتیب جنبش¬های اجتماعی جدید دگرگونیهای بنیادین در ساختار و باورهای فرهنگی پدید میآورند.
▪️ وقوف بر تفاوت «ایدئولوژی» و «هویت» در شناخت جنبش اهمیت جدی دارد و کلید پاسخ به بسیاری از ابهامات و پرسشها دربارۀ ماهیت جنبش و توضیح و تبیین روابط درون آن است. جنبشهای اجتماعی جدید ادعای برخورداری از هویت را دارند و نه ایدئولوژی.
🔹 تأکید بر مفاهیم و مسائلی همچون حق حاکمیت مردم، احترام به کرامت انسانها و پرهیز از خشونت، عدالت، آزادی و برابری متأثر از هویت جنبشها است. برخی از مهمترین رئوس هویت که در جنبشهای اخیر مورد اشاره قرار گرفته عبارتاند از:
- پذیرش تکثر و پلورالیسم
- تحکیم پیوند حاصل از میراث دینی و ملی و تأکید بر تقویت ارزشهای والای فرهنگ ایرانی
- نفی تبعیضات قومی، جنسیتی، طبقاتی و مذهبی
- نفی اجبار مردم به پایبندی به مرام و مسلک خاص
- تأکید بر فعالیت احزاب، رسانههای مستقل، دسترسی آزادانه به اطلاعات و آزادی زندانیان سیاسی
- تأکید بر پرهیز از خشونت، فعالیت مسالمتآمیز و توسل به راههای غیرخشونتآمیز
- نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی
- احترام به حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش
- تأکید بر صیانت از آرای مردم تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی و منصفانه و نفی نظارت استصوابی
- نفی هر اقدام برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال
- دفاع از کرامت انسان و حقوق بنیادین بشر فارغ از مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی
این موارد فهرست کوتاهی از سرفصلهایی است که میتواند چارچوب هویتی یک جنبش را شکل دهد....
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3XwGQ6f
#سعید_مدنی
#جنبشهای_نوین_اجتماعی
#هویت_در_جنبشهای_اجتماعی
https://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴 جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی - 2
🔷 سعید مدنی @iranfardamag ▪️ واژگان، ایدهها و اعمال که درنهایت هویت مشترک جنبش را شکل و سامان میدهند، در فرایند پدیدآیی تا برآمدن جنبش و در جریان تحول آن، بهتدریج انباشتی از مفاهیم و مواضع را دربارۀ مسائل موجود و آیندۀ جنبش فراهم میآورند که زمینهساز…
💠 #نگاه_کارشناس
🔴 #جنبش_های_اجتماعی به روایت سعید مدنی - ۲
▪️ جنبشهای اجتماعی و هویت_۲
✍ سعید مدنی
برگرفته از کتاب:
«جنبش های اجتماعی و امید»، سعید مدنی
▪️ آیا هویت جنبشهای جدید، مثل خود جنبش، جدید است؟ و آیا با پدیدآیی جنبش حادث میشود یا در پیوند با هویتهای گذشته و ادامۀ آنها است، هرچند که تکمیل، اصلاح و بازسازی شده باشد؟
_ پاسخ این است که اولاً جنبشها در سطح جامعه و حتی در سطح بینالملل با یکدیگر پیوند و حتی همافزایی دارند. بنابراین هویت هر جنبش را نمیتوان از کل جنبشهای دموکراسیخواهانه، تغییرخواهانه، قانونگراییخواهانه و مشروطهطلبانۀ پیش از آن منفک و مستقل کرد. درعینحال باید بلافاصله تأکید کرد که هر جنبش ویژگیهایی دارد که آن را از جنبشهای پیشین متمایز میکند. هویت جنبشها در پیوند با فرایند شکلگیری اندیشهها، باورها و ارزشها در ادوار گذشته است. درواقع، تبار جنبش و گفتمان آن محصول یک فرایند تحول اندیشه و تفکر دربارۀ دموکراسی و عدالت در پیش از آن است که با تولد جنبش جدید، این اندیشه بار دیگر بازبینی میشود و در قالب و سامان جدید و با دریافتهای بهروزشده و در برخی موارد متفاوت شکل میگیرد. بنابراین در عین پیوستگی با گذشته از شاخصهها و ویژگیهای متمایزی نیز برخوردار است.
🔹 هویت مبتنی بر خاطرۀ جمعی است، ازاینرو افراد تبار آن را در گذشته تشخیص میدهند و تفسیر میکنند. به سخن دیگر، هویت در بستری از روایت شکل میگیرد. گفتهاند روایت کل قابلفهمی است که بر توالی و رشته رویدادهای هر داستان حاکم است. درواقع، روایت از زنجیرۀ حوادثی تشکیل شده که پیرامون «موضوع» یا پدیده شکل میگیرند. جنبشها آغازی دارند و پس از آن زنجیرهای از حوادث، رویدادها و اتفاقات تلخ و شیرین قرار میگیرد که در بازخوانی تاریخی جنبش میتوان به آن اشاره کرد.
🔺 ویژگی اول روایت، برخورداری از یک نقطۀ آغاز برجسته، ارزشمند و قابلدفاع است که هدفی را تعیین میکند. ما به محض شروع به روایت به یک آغاز میاندیشیم. این آغاز تنها برای علاقهمندان و حامیان جنبش اهمیت ندارد بلکه حتی مخالفان جنبش نیز، با وجود معارضه و مقابله با جنبش، نمیتوانند اهمیت آغاز را کتمان کنند.
🔺 ویژگی دوم روایت، رویدادهای متوالی و مرتبط است. رویدادها و حوادثی که به حساب آورده میشوند، از ارزش ویژه برخوردارند، نوعی پیوند و تسلسل میان آنها برقرار است و در هر نوبت روایت نقطۀ پایانی دارند. حوادث برای همۀ ما پیوند، مفهوم و تسلسل دارند. جنبشها همواره در حال نوشتن روایت خود هستند و این روایت همیشه یک نقطۀ پایان و سپس آغاز جدید دارد. این سلسله انتها ندارد و به هر بهانهای «ما»ی جنبش یا «آنها»ی ضدجنبش به عکسها و تصاویر این آلبوم میافزاییم.
🔺 ویژگی سوم روایت، تنظیم رویدادها است. مجموعۀ حوادث ارزش واحدی ندارند، برخی مهمترند، برخی مقدمۀ دیگری هستند، برخی با دیگری رابطۀ علنی دارند، اما درهرحال دارای مسیر، هدف و پیوند خطی مشخصی هستند. همۀ حوادثِ مرتبط با یک جنبش واجد معنا و مفهوم مشترکی نیز هستند، مثل خواست و مطالبۀ دموکراسی و تغییر. از اینجا ویژگی چهارم روایت احصا میشود. همۀ این حوادث یا روایتها دارای مفهومی منسجم و پیوسته هستند. شخصیتهای قصه، داستان، حماسه تکههای پازل روایتی واحد هستند.
🔺ویژگی آخر روایت نشانهگذاری است. آیا داستانی، روایتی سراغ دارید که از آغاز تا پایان نشانهها را بهکار نگیرد؟ شاهنامه را ببینید، سیمرغ، رستم، سهراب، کیکاوس. بعید است اشارهای به هریک از این واژهها بشود و شما به یاد شاهنامه نیفتید. «عدالتخانه» در مشروطه یا «ملی شدن صنعت نفت» در نهضت ملی نشانههایی هستند که ما با شنیدن آنها به یاد آن واقعه و روایت و هویت ادغامشده در آن میافتیم.
▪️ جنبشها سرشار از نماد و نشانه هستند. برخی از این نشانهها را جنبش و ابتکارات درون آن پدید میآورد و برخی را سرکوبکنندگان جنبش. هر نشانه و مفهوم عادی و معمولی معنای خاصی پیدا میکند، و باید این نشانهها را از دل روایت جنبش استخراج کرد.
🔹 روایتها ممکن است ثابت و گاه ارتجاعی باشند. روایت ثابت آن است که حوادث و وقایع تغییری در دوری و نزدیکی نسبت به هدف آن ایجاد نکنند. درواقع در این وضعیت پدیده یا «سوژه» نازا و عقیم میشود، حوادثی رخ میدهند اما تغییری در موقعیت جنبش پدید نمیآورند. این مثل روایت داستانی یکنواخت یا فیلمی است که گره دراماتیک ندارد، حوصلۀ شما از آن سر میرود....
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3QmHdh8
#سعید_مدنی
#جنبشهای_نوین_اجتماعی
#هویت_در_جنبشهای_اجتماعی
https://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔴 #جنبش_های_اجتماعی به روایت سعید مدنی - ۲
▪️ جنبشهای اجتماعی و هویت_۲
✍ سعید مدنی
برگرفته از کتاب:
«جنبش های اجتماعی و امید»، سعید مدنی
▪️ آیا هویت جنبشهای جدید، مثل خود جنبش، جدید است؟ و آیا با پدیدآیی جنبش حادث میشود یا در پیوند با هویتهای گذشته و ادامۀ آنها است، هرچند که تکمیل، اصلاح و بازسازی شده باشد؟
_ پاسخ این است که اولاً جنبشها در سطح جامعه و حتی در سطح بینالملل با یکدیگر پیوند و حتی همافزایی دارند. بنابراین هویت هر جنبش را نمیتوان از کل جنبشهای دموکراسیخواهانه، تغییرخواهانه، قانونگراییخواهانه و مشروطهطلبانۀ پیش از آن منفک و مستقل کرد. درعینحال باید بلافاصله تأکید کرد که هر جنبش ویژگیهایی دارد که آن را از جنبشهای پیشین متمایز میکند. هویت جنبشها در پیوند با فرایند شکلگیری اندیشهها، باورها و ارزشها در ادوار گذشته است. درواقع، تبار جنبش و گفتمان آن محصول یک فرایند تحول اندیشه و تفکر دربارۀ دموکراسی و عدالت در پیش از آن است که با تولد جنبش جدید، این اندیشه بار دیگر بازبینی میشود و در قالب و سامان جدید و با دریافتهای بهروزشده و در برخی موارد متفاوت شکل میگیرد. بنابراین در عین پیوستگی با گذشته از شاخصهها و ویژگیهای متمایزی نیز برخوردار است.
🔹 هویت مبتنی بر خاطرۀ جمعی است، ازاینرو افراد تبار آن را در گذشته تشخیص میدهند و تفسیر میکنند. به سخن دیگر، هویت در بستری از روایت شکل میگیرد. گفتهاند روایت کل قابلفهمی است که بر توالی و رشته رویدادهای هر داستان حاکم است. درواقع، روایت از زنجیرۀ حوادثی تشکیل شده که پیرامون «موضوع» یا پدیده شکل میگیرند. جنبشها آغازی دارند و پس از آن زنجیرهای از حوادث، رویدادها و اتفاقات تلخ و شیرین قرار میگیرد که در بازخوانی تاریخی جنبش میتوان به آن اشاره کرد.
🔺 ویژگی اول روایت، برخورداری از یک نقطۀ آغاز برجسته، ارزشمند و قابلدفاع است که هدفی را تعیین میکند. ما به محض شروع به روایت به یک آغاز میاندیشیم. این آغاز تنها برای علاقهمندان و حامیان جنبش اهمیت ندارد بلکه حتی مخالفان جنبش نیز، با وجود معارضه و مقابله با جنبش، نمیتوانند اهمیت آغاز را کتمان کنند.
🔺 ویژگی دوم روایت، رویدادهای متوالی و مرتبط است. رویدادها و حوادثی که به حساب آورده میشوند، از ارزش ویژه برخوردارند، نوعی پیوند و تسلسل میان آنها برقرار است و در هر نوبت روایت نقطۀ پایانی دارند. حوادث برای همۀ ما پیوند، مفهوم و تسلسل دارند. جنبشها همواره در حال نوشتن روایت خود هستند و این روایت همیشه یک نقطۀ پایان و سپس آغاز جدید دارد. این سلسله انتها ندارد و به هر بهانهای «ما»ی جنبش یا «آنها»ی ضدجنبش به عکسها و تصاویر این آلبوم میافزاییم.
🔺 ویژگی سوم روایت، تنظیم رویدادها است. مجموعۀ حوادث ارزش واحدی ندارند، برخی مهمترند، برخی مقدمۀ دیگری هستند، برخی با دیگری رابطۀ علنی دارند، اما درهرحال دارای مسیر، هدف و پیوند خطی مشخصی هستند. همۀ حوادثِ مرتبط با یک جنبش واجد معنا و مفهوم مشترکی نیز هستند، مثل خواست و مطالبۀ دموکراسی و تغییر. از اینجا ویژگی چهارم روایت احصا میشود. همۀ این حوادث یا روایتها دارای مفهومی منسجم و پیوسته هستند. شخصیتهای قصه، داستان، حماسه تکههای پازل روایتی واحد هستند.
🔺ویژگی آخر روایت نشانهگذاری است. آیا داستانی، روایتی سراغ دارید که از آغاز تا پایان نشانهها را بهکار نگیرد؟ شاهنامه را ببینید، سیمرغ، رستم، سهراب، کیکاوس. بعید است اشارهای به هریک از این واژهها بشود و شما به یاد شاهنامه نیفتید. «عدالتخانه» در مشروطه یا «ملی شدن صنعت نفت» در نهضت ملی نشانههایی هستند که ما با شنیدن آنها به یاد آن واقعه و روایت و هویت ادغامشده در آن میافتیم.
▪️ جنبشها سرشار از نماد و نشانه هستند. برخی از این نشانهها را جنبش و ابتکارات درون آن پدید میآورد و برخی را سرکوبکنندگان جنبش. هر نشانه و مفهوم عادی و معمولی معنای خاصی پیدا میکند، و باید این نشانهها را از دل روایت جنبش استخراج کرد.
🔹 روایتها ممکن است ثابت و گاه ارتجاعی باشند. روایت ثابت آن است که حوادث و وقایع تغییری در دوری و نزدیکی نسبت به هدف آن ایجاد نکنند. درواقع در این وضعیت پدیده یا «سوژه» نازا و عقیم میشود، حوادثی رخ میدهند اما تغییری در موقعیت جنبش پدید نمیآورند. این مثل روایت داستانی یکنواخت یا فیلمی است که گره دراماتیک ندارد، حوصلۀ شما از آن سر میرود....
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3QmHdh8
#سعید_مدنی
#جنبشهای_نوین_اجتماعی
#هویت_در_جنبشهای_اجتماعی
https://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴 جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی - 2
🔷 سعید مدنی @iranfardamag ▪️ آیا هویت جنبشهای جدید، مثل خود جنبش، جدید است؟ و آیا با پدیدآیی جنبش حادث میشود یا در پیوند با هویتهای گذشته و ادامۀ آنها است، هرچند که تکمیل، اصلاح و بازسازی شده باشد؟ پاسخ این است که اولاً جنبشها در سطح جامعه و حتی در…
💠 #نگاه_کارشناس
🔹 #جنبش_های_اجتماعی به روایت سعید مدنی _۴
جنبشهای اجتماعی: منازعه و کشمکش و نسبت با خشونت
✍ سعید مدنی
برگرفته از کتاب:
«جنبش های اجتماعی و امید»، #سعید_مدنی
▪️در جنبشهای قدیم حوزۀ منازعه منحصر به امور سیاسی بود اما در جنبشهای اجتماعی جدید دامنۀ کشمکش به حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گسترش یافته و بهاینترتیب عاملیتهای متعدد و متکثر در درون و بیرون جنبش اهمیت یافتهاند و در فرایند سیاسی ایفای نقش میکنند. درهرحال منازعه و کشمکش تعیینکنندۀ خط حائل میان «ما»ی جنبشی و «آنها»ی غیرجنبشی است.
🔹جنبشها علاوه بر آنکه محصول تغییرات اجتماعی هستند خود نیز طالب تغییرند و با وادار کردن مدافعان حفظ وضع موجود به تغییر، آنان را وارد کنش یا عمل جمعی میسازند که در یک سوی منازعه برای تغییر قرار میگیرند. طرف دیگر این منازعه حافظان وضع موجود هستند. چنانکه گفتیم، در جنبشهای قدیم منازعه منحصر به حوزۀ سیاسی بود اما جنبشهای جدید عرصۀ کنش جمعی و منازعه را به سایر حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترش دادند. بنابراین، درحالیکه جنبشهای قدیم (کلاسیک) مستقیماً و منحصراً بهسوی کانونهای قدرت نشانهگیری میکردند، جنبشهای جدید با ماهیتی سیال و چندلایه زیر پوست جامعه حرکت میکنند و با بازتولید نمادها، هنجارها و ارزشها وارد منازعه و کشمکش برای تغییر میشوند. در جنبشهای جدید کنش جمعی برای کشمکش کمتر خشونتآمیز و حتی ضدخشونت است.
▪️جنبشهای جدید اغلب خشونتپرهیز هستند. در مطالعۀ هزارجریبی و امینصارمی (۱۳۸۹) از ۷۲ نفر از فرماندهان نیروی انتظامی خواسته شد تا نظرشان را دربارۀ میزان گرایش جنبشها به خشونت ارائه کنند. محققان مذکور در جمعبندی مطالعه نتیجه گرفتهاند که به اعتقاد فرماندهان مذکور و به احتمال ۹۵ درصد، جنبشهای اجتماعی خشونتگریز بوده و از ابزارهایی مثل تعامل، گفتوگو و ارتباط استفاده کردهاند و رویکرد تساهلمدارانه و آرام داشتهاند، همچنین برپایۀ بعد سوم قدرت (قدرت نرم) معطوف به فرهنگی شدن، ارزشی و هنجاری شدن، اقناعسازی و خشونتگریزی بودهاند.
🔹«بعد سوم قدرت» اصطلاحی است که جامعهشناسی به نام استیون لوکس (۱۳۷۵) برای تبیین قدرتی بهکار برده که در آن خشونت و زور عریان نمود کمتری دارد و نیروها برای اعمال خواست خود به دنبال تغییر ذهنیتها و اقناعسازی هستند.
▪️محور منازعه و کشمکش جنبشها خواست و مطالبۀ تغییر است. آنها در پی بازخوانی تجربۀ معاصر درجهت تحقق اهداف والای اجتماعی مردم هستند و تأکید دارند که این امر تنها از طریق تعمیق و تقویت جامعۀ مدنی، گسترش فضای گفتوگوی اجتماعی، ارتقای سطح آگاهی، جریان آزاد اطلاعات، زمینهسازی برای فعالیت آزاد مصلحان و فعالان اجتماعی در چارچوب تحولخواهی و ایجاد تغییر ممکن است.
🔹مطالبۀ تغییر بارها در تعریف جنبشهای اجتماعی تکرار شده است. مثلاً گفته شده جنبش اجتماعی کوشش سازمانیافتۀ گروه یا جمعی است که میخواهند برخی شئون جامعه را تغییر دهند (کوهن،۱۳۸۷). گیدنز (۱۳۸۷) نیز گفته جنبش اجتماعی منش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تأمین هدفی مشترک ازطریق عمل جمعی خارج از حوزۀ نهادهای رسمی است. اغلب نظریهپردازان علوم اجتماعی این خواست برای تغییر و تحقق آن را امری محتوم و اجتنابناپذیر میدانند. به قول تافلر (۱۳۷۰) «چون روابط انسانی درحال تغییرند، روابط قدرت نیز در فرایند دائمی تغییر قرار دارند». دولتها و نظامهای سیاسی ناچارند در برابر خواست تغییر انعطاف نشان دهند. گفته شده در بین منابع قدرت ــ خشونت (اعمال زور)، ثروت و دانایی ــ سومی یعنی دانایی انعطافپذیرترین و بنیادیترین منبع قدرت بهشمار میرود.
▪️لذا بسیاری از اصحاب قدرت راه حفظ آن در برابر خواست جنبشها برای تغییر را انعطاف و تسلیم شدن به تغییر میدانند؛ ازاینرو، هیچگاه نگران وقوع جنبش اجتماعی بهمثابه یک کنش جمعی نیستند، بلکه بهعکس پذیرای آناند و از جنبش اجتماعی بهعنوان یک فرصت و نه تهدید استقبال میکنند، زیرا جنبشها نشاندهندۀ خواست و تمایل زیرپوستی و درونی جامعه و نمود مطالبۀ آن برای تغییر هستند.
🔹آیا کنش جمعی برای منازعه و کشمکش بر سر تغییر میتواند خاتمه یابد؟ پاسخ بهطورقطع منفی است، اما سؤال بهتر آن است که آیا منازعه و کشمکش همواره باید پرهزینه و خشونتآمیز باشد و در بستری از خشم و نفرت، شکنجه و زندان و سرکوب پیش برود؟ قطعاً پاسخ باز هم منفی است. کمی درایت، عقلانیت و تعدیل منافع میتواند راه جامعه را بهسوی تغییر هموار کند.
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3JdrJdZ
#سعید_مدنی
#جنبشهای_نوین_اجتماعی
#منازعه_در_جنبشهای_اجتماعی
#خشونت_در_جنبشهای_اجتماعی
https://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 #جنبش_های_اجتماعی به روایت سعید مدنی _۴
جنبشهای اجتماعی: منازعه و کشمکش و نسبت با خشونت
✍ سعید مدنی
برگرفته از کتاب:
«جنبش های اجتماعی و امید»، #سعید_مدنی
▪️در جنبشهای قدیم حوزۀ منازعه منحصر به امور سیاسی بود اما در جنبشهای اجتماعی جدید دامنۀ کشمکش به حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گسترش یافته و بهاینترتیب عاملیتهای متعدد و متکثر در درون و بیرون جنبش اهمیت یافتهاند و در فرایند سیاسی ایفای نقش میکنند. درهرحال منازعه و کشمکش تعیینکنندۀ خط حائل میان «ما»ی جنبشی و «آنها»ی غیرجنبشی است.
🔹جنبشها علاوه بر آنکه محصول تغییرات اجتماعی هستند خود نیز طالب تغییرند و با وادار کردن مدافعان حفظ وضع موجود به تغییر، آنان را وارد کنش یا عمل جمعی میسازند که در یک سوی منازعه برای تغییر قرار میگیرند. طرف دیگر این منازعه حافظان وضع موجود هستند. چنانکه گفتیم، در جنبشهای قدیم منازعه منحصر به حوزۀ سیاسی بود اما جنبشهای جدید عرصۀ کنش جمعی و منازعه را به سایر حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترش دادند. بنابراین، درحالیکه جنبشهای قدیم (کلاسیک) مستقیماً و منحصراً بهسوی کانونهای قدرت نشانهگیری میکردند، جنبشهای جدید با ماهیتی سیال و چندلایه زیر پوست جامعه حرکت میکنند و با بازتولید نمادها، هنجارها و ارزشها وارد منازعه و کشمکش برای تغییر میشوند. در جنبشهای جدید کنش جمعی برای کشمکش کمتر خشونتآمیز و حتی ضدخشونت است.
▪️جنبشهای جدید اغلب خشونتپرهیز هستند. در مطالعۀ هزارجریبی و امینصارمی (۱۳۸۹) از ۷۲ نفر از فرماندهان نیروی انتظامی خواسته شد تا نظرشان را دربارۀ میزان گرایش جنبشها به خشونت ارائه کنند. محققان مذکور در جمعبندی مطالعه نتیجه گرفتهاند که به اعتقاد فرماندهان مذکور و به احتمال ۹۵ درصد، جنبشهای اجتماعی خشونتگریز بوده و از ابزارهایی مثل تعامل، گفتوگو و ارتباط استفاده کردهاند و رویکرد تساهلمدارانه و آرام داشتهاند، همچنین برپایۀ بعد سوم قدرت (قدرت نرم) معطوف به فرهنگی شدن، ارزشی و هنجاری شدن، اقناعسازی و خشونتگریزی بودهاند.
🔹«بعد سوم قدرت» اصطلاحی است که جامعهشناسی به نام استیون لوکس (۱۳۷۵) برای تبیین قدرتی بهکار برده که در آن خشونت و زور عریان نمود کمتری دارد و نیروها برای اعمال خواست خود به دنبال تغییر ذهنیتها و اقناعسازی هستند.
▪️محور منازعه و کشمکش جنبشها خواست و مطالبۀ تغییر است. آنها در پی بازخوانی تجربۀ معاصر درجهت تحقق اهداف والای اجتماعی مردم هستند و تأکید دارند که این امر تنها از طریق تعمیق و تقویت جامعۀ مدنی، گسترش فضای گفتوگوی اجتماعی، ارتقای سطح آگاهی، جریان آزاد اطلاعات، زمینهسازی برای فعالیت آزاد مصلحان و فعالان اجتماعی در چارچوب تحولخواهی و ایجاد تغییر ممکن است.
🔹مطالبۀ تغییر بارها در تعریف جنبشهای اجتماعی تکرار شده است. مثلاً گفته شده جنبش اجتماعی کوشش سازمانیافتۀ گروه یا جمعی است که میخواهند برخی شئون جامعه را تغییر دهند (کوهن،۱۳۸۷). گیدنز (۱۳۸۷) نیز گفته جنبش اجتماعی منش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تأمین هدفی مشترک ازطریق عمل جمعی خارج از حوزۀ نهادهای رسمی است. اغلب نظریهپردازان علوم اجتماعی این خواست برای تغییر و تحقق آن را امری محتوم و اجتنابناپذیر میدانند. به قول تافلر (۱۳۷۰) «چون روابط انسانی درحال تغییرند، روابط قدرت نیز در فرایند دائمی تغییر قرار دارند». دولتها و نظامهای سیاسی ناچارند در برابر خواست تغییر انعطاف نشان دهند. گفته شده در بین منابع قدرت ــ خشونت (اعمال زور)، ثروت و دانایی ــ سومی یعنی دانایی انعطافپذیرترین و بنیادیترین منبع قدرت بهشمار میرود.
▪️لذا بسیاری از اصحاب قدرت راه حفظ آن در برابر خواست جنبشها برای تغییر را انعطاف و تسلیم شدن به تغییر میدانند؛ ازاینرو، هیچگاه نگران وقوع جنبش اجتماعی بهمثابه یک کنش جمعی نیستند، بلکه بهعکس پذیرای آناند و از جنبش اجتماعی بهعنوان یک فرصت و نه تهدید استقبال میکنند، زیرا جنبشها نشاندهندۀ خواست و تمایل زیرپوستی و درونی جامعه و نمود مطالبۀ آن برای تغییر هستند.
🔹آیا کنش جمعی برای منازعه و کشمکش بر سر تغییر میتواند خاتمه یابد؟ پاسخ بهطورقطع منفی است، اما سؤال بهتر آن است که آیا منازعه و کشمکش همواره باید پرهزینه و خشونتآمیز باشد و در بستری از خشم و نفرت، شکنجه و زندان و سرکوب پیش برود؟ قطعاً پاسخ باز هم منفی است. کمی درایت، عقلانیت و تعدیل منافع میتواند راه جامعه را بهسوی تغییر هموار کند.
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3JdrJdZ
#سعید_مدنی
#جنبشهای_نوین_اجتماعی
#منازعه_در_جنبشهای_اجتماعی
#خشونت_در_جنبشهای_اجتماعی
https://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴 جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی – 4
🔷 سعید مدنی @iranfardamag در جنبشهای قدیم حوزۀ منازعه منحصر به امور سیاسی بود اما در جنبشهای اجتماعی جدید دامنۀ کشمکش به حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گسترش یافته و بهاینترتیب عاملیتهای متعدد و متکثر در درون و بیرون جنبش اهمیت یافتهاند…