کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.06K subscribers
8.5K photos
948 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
💠 #سلسله_مقالات

🔷 #امتناع_گفتمان_ایدئولوژیک_در_آموزش_و_پرورش ؛ #قسمت_یکم

🔹 چشم انداز ایران، اسفند ۱۳۹۱
#محمدتقی_فلاحی

🔹از نیازهای زندگی در دنیای نو کسب توانايی است که در دنیای گذشته اصولا در حد رفع نیاز در جریان زندگی روزمره، از راه تقلید یا گوش سپردن به دستورات به دست می آمد.
یاد گرفتنیها اندک بودند و ساده و امر
یادگیری عملی بود و بی درنگ.
به بیان دیگر در جوامع ابتدایی میان یادگیری و کاربرد آن فاصله چندانی وجود نداشت.
دنیای امروز اما از نوع دیگری است، هرچند شیوه های یادگیری رایج در گذشته را نمی توان کاملا منسوخ شده دانست، اما اجبار ضرورتها راههای بسیار طولانی و پیچیده تری پیش روی افراد و اجتماعات قرار داده، زیرا امروزه یادگیری، فراتر از نیازهای فردی، ضرورتی
اجتماعی است.
از این روست که آموزش و پرورش رسمی همواره رو به گسترش بوده است
و پرداختن به آن از وظایف اصلی دولتها ی جدید محسوب می شود.
اگرچه درنگ و تأمل در این وظیفه همواره این پرسش را مطرح كرده، که آموزش و پرورش رسمی برای تداوم حکومت ها بیش تر به کار می آید یا برای رشد افراد.
جامعه شناسان ازجمله کارکردهای مهم آموزش و پرورش را جامعه پذیركردن
کودکان و نوجوانان می دانند و نيز کمک به کنترل اجتماعی.
در واقع آنچه امروزه از مدرسه انتظار می رود آن است که افزون بر انتقال دانش و مهارتهای فنی همراه با سایر دستگاههای رسمی، کودک و نوجوان را از راه انتقال ارزشها و هنجارهای خاص، همساز با اخلاق اجتماعی مطلوب و مناسب مورد نظر جامعه (حاکمان) بار آورد.
از این دیدگاه، مدرسه پایگاهی است
که با الگوبرداری از روابط و مناسبات جاری در جامعه، فرد را برای پذیرش نظم موجود در آن آماده می‌كند.

با اطمینان می توان گفت كه تمامی
نظام های آموزشی در دنیا، به صورت آشکار یا نهان، تلاش می‌كنند ارزشها و هنجارهای مشخصی را در دانش آموزان خود درونی كرده و از این راه آن ارزشها را بازتولید نمایند.
تا جایی که برخی متفکران مانند پیر بوردیو کارکرد واقعی مدرسه را انتقال دانش نمی دانند و معتقدند هدف اصلی نظامهای آموزشی حفظ و بازتولید نظام موجود نابرابریهای اجتماعی است.
ماکس وبر نیز بر این باور است که هرگونه اقتدار سنتی و کاریزماتیک و نيز اقتدار عقلانی ـ بوروکراتیک، برای حفظ مشروعیت خویش، سازمانهای اجتماعی خاص خویش را ـ ازجمله در آموزش و پرورش ـ به وجود می آورد.
وبر و بوردیو البته تنها گویندگان چنین نظراتی نیستند، مجموعه ای از اندیشمندان دیگر نیز ـ باعنوان نظریه های بازتولید ـ به توضیح نقش آموزش و پرورش و... در تولید ارزشهای مطلوب
حاکمان جوامع پرداخته اند.
در این میان دولتها را می توان برمبنای میزان فراگیر و آشکاربودن ارزشهای خاصی که القا می کنند، روی یک پیوستار درجه بندی كرده و حدی از ایدئولوژیک بودن را برای آنها در نظر گرفت.

حسین بشیریه معتقد است:
دولتهای ایدئولوژیک نوع خاصی از نظامهای سیاسی هستند که هدف اصلی آنها اجرای اصول ایدئولوژی کم و بیش فراگیر و همه جانبه به منظور ایجاد تحول در خودفهمی ها و کردارهای اجتماعی و فرهنگی مردم است.
در راستای همین ایجاد تحول در کردارهای اجتماعی و فرهنگی مردم است که نظامهای ایدئولوژیک تلاش می کنند ضمن تقویت هویت ایدئولوژیک مورد نظر خود، به تضعیف هویتهای ملی، قومی و طبقاتی بپردازند، چه بسا از شکل گیری آنها جلوگیری كنند. با یکسان سازی افکار و عقاید مردم، جامعه ای با هویت توده ای پديد آورند.
دستیابی به این مقصود نیازمند به کارگیری ابزارهای گوناگون موجود و در اختیار دولت است؛ ازجمله:
کنترل فکری نهادهای آموزشی در سطوح گوناگون، کنترل فکری و ایدئولوژیک کلیه رسانه ها، مبارزه با مظاهر مختلف زندگی غیر ایدئولوژیک و از میان موارد بالا نهادهای آموزشی را می توان دیرپاترین و در گستره زمان، اثرگذارترین نهاد برای تأمین هدفهای ایدئولوژیک دولتها در نظر گرفت، زيرا به طورکلی کارکرد آموزش و پرورش را از دو دیدگاه می توان بررسی كرد.
دیدگاه اول که فراگیری بیشتری دارد:
آموزش و پرورش مسئول تربیت حرفه ای و تخصصی افراد جامعه است، یعنی آماده کردن آنها برای جذب در نیروی کار.
جامعه در سطوح مختلف به نیروی انسانی نیمه ماهر، ماهر و متخصص نیاز دارد و به این منظور افراد را از طریق تعلیمات رسمی آماده جذب در مشاغل و حرفه های گوناگون در تقسیم کار اجتماعی می سازد.

در دیدگاه دوم که می توان آن را دیدگاه
ایدئولوژیک نیز نامید:
آموزش و پرورش درصدد پرورش نگهبانان نظام سیاسی موجود است.
از این منظر آموزش و پرورش جایگاه کشمکش بر سر نوع خاصی از آموزش و سیاست فرهنگی تلقی می شود.

📝 ادامه دارد...

📌بازنشر اندیشه و یادداشت های محمدتقی فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران( تهران) #معلم_زندانی

https://tttttt.me/ksmtehran1/188
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #سلسله_مقالات 🔷 #امتناع_گفتمان_ایدئولوژیک_در_آموزش_و_پرورش ؛ #قسمت_یکم 🔹 چشم انداز ایران، اسفند ۱۳۹۱ #محمدتقی_فلاحی 🔹از نیازهای زندگی در دنیای نو کسب توانايی است که در دنیای گذشته اصولا در حد رفع نیاز در جریان زندگی روزمره، از راه تقلید یا گوش سپردن…
💠 #سلسله_مقالات

🔷#امتناع_گفتمان_ایدئولوژیک_در_آموزش_و_پرورش؛ #قسمت_دوم


🔹 چشم انداز ایران، اسفند ۱۳۹۱و فروردین ۱۳۹۲
#محمدتقی_فلاحی


به ویژه مدرسه جایی است که در آن تلاش می شود تا ظرفیتهای انسانی و شکل گیری ذهنیت آنان دستکاری شود، چون آموزش و پرورش کوششی سنجیده برای تولید دانش، معرفت، ذهنیت یا هویت است.

در چنین نهادی است که مردم به کسب
خصایص اخلاقی خاصی ترغیب می شوند.
در این دیدگاه فعالیت در آموزش و پرورش درواقع نوعی فعالیت سیاسی است که تلاش می کند ارزشها و هنجارهای گروههای حاکم را همراه با رسانه ها و نهادهای رسمی و غیررسمی دیگر از راه درونی سازی بازتولید كند.

آموزش و پرورشی اینچنین را به دو دلیل می توان ایدئولوژیک نامید:

نخست آنکه مجموعه ای از تصورات،
مفاهیم و قضایایی را در بر می گیرد که
چارچوبهای الزام برای تفسیر، فهم و معنادهی به برخی جنبه های حیات اجتماعی را فراهم می‌كند.

دوم، نظامهای ایدئولوژیک نه تنها
به واسطه باورهایی خاص، بلکه از رهگذر
تلاشهای عملی خود برای نهادینه ساختن آن باورها نیز متمایز می شوند.

اگر القاي باورهای خاص و تلاش عملی
برای نهادینه ساختن آن باورها را معیار
ایدئولوژیک بودن یک نظام آموزشی در نظر بگیریم، آموزش و پرورش ایران دارای چنین ویژگي است.

این موضوع همواره به صورت آشکار در قالب هدفها بیان شده است.

نکته قابل تأمل، اما میزان کامیابی این نظام در تحقق هدفهای اعلام شده است.

نگارنده اگرچه اعتقاد به وجود تفاوت ماهوی میان تلاش برای القاي باورهای خاص از سال ۸۴ به بعد با قبل از
آن دارد، اما در مجموع این نظام را ناکامیاب دانسته و یکی از اساسی ترین تعارضهاي موجود در جامعه را تعارض میان رفتارهای عمومی و هنجارهای ایدئولوژیک می داند؛ که به صورت
رسمی از دستگاههای ایدئولوژیک دولتی ـ مانند آموزش و پرورش، رسانه های گروهی و... ـ در قالبهای گوناگون تولید و منتشر شده یا مستقیما آموزش داده می شود.

حتی با نگاهی نه چندان موشکافانه نیز
میدتوان دریافت که میان رفتار و گفتار اکثریت نوجوانان و جوانان تربیت شده در این نظام آموزشی در حالت غیررسمی، با ویژگیهایی که به عنوان هدف در مصوبات و آیین نامه ها و سندها می آید شکافهای عمیقی وجود دارد. دستگاه آموزش و پرورش رسمی نه تنها در تولید انسان آرمانی خود به کلی ناکامیاب بوده، بلکه حتی در آموزش ساده ترین مهارتهای اجتماعی ـ که امروزه در بسیاری از کشورها به عنوان هدف آموزش در دوره عمومی در نظر گرفته می شود، نیز حرفی برای گفتن ندارد.



📝 ادامه دارد...

📌بازنشر اندیشه و یادداشت های محمدتقی فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران( تهران) #معلم_زندانی

https://tttttt.me/ksmtehran1/188

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #سلسله_مقالات 🔷#امتناع_گفتمان_ایدئولوژیک_در_آموزش_و_پرورش؛ #قسمت_دوم 🔹 چشم انداز ایران، اسفند ۱۳۹۱و فروردین ۱۳۹۲ #محمدتقی_فلاحی به ویژه مدرسه جایی است که در آن تلاش می شود تا ظرفیتهای انسانی و شکل گیری ذهنیت آنان دستکاری شود، چون آموزش و پرورش کوششی…
💠 #سلسله_مقالات

🔷#امتناع_گفتمان_ایدئولوژیک_در_آموزش_و_پرورش ؛ #قسمت_سوم (پایانی)

🔹 چشم انداز ایران، اسفند ۱۳۹۱ و فروردین ۱۳۹۲
#محمدتقی_فلاحی


🔺دلایل این عدم موفقیت البته بررسی جداگانه ای را نیازمند است، اما به اختصار می توان به چند مورد اشاره كرد:

ساختار به شدت متمرکز آموزش و پرورش در ایران اجازه فعالیت خلاق و رشد را نه تنها به معلمان که به دانش آموزان نیز نمی دهد.
افزون بر اين، ناتوان از جلب همکاری آنان گونه هایی از رفتار تقابلی را نیز در آنها ایجاد می‌كند. اگر هدف نهایی آموزش و پرورش ایدئولوژیک را کنترل فرهنگ و ایجاد جهان بینی و باورهایی در باب زندگی در ذهن عامه مردم بدانیم، که موجبات حفظ اقتدار حاکمان بدون استفاده از روشهای توأم با خشونت و اجبار را فراهم می آورد؛ ایجاد رفتار تقابلی یا به عبارتی مقاومت در پذیرش
باورهای القا شده می تواند دسترسی به هدفها را با چالشی جدی روبرو كند.

آموزش و پرورش در جايگاه نهادي ایدئولوژیک هرگز نتوانسته باورهای مورد نظر خود را در ذهن و زبان معلمان، در مقام انتقال دهندگان پیامها، به شکلی مقبول جایگزین کند.
در نتیجه حتی اگر فرض کنیم مرحله اول این ارتباط، که تولید و ارسال پیام
است، از راه هدفگذاری ها، تدوین کتاب و
تولید محتوای مورد نظر به خوبی صورت گرفته باشد؛ در مرحله انتقال پیام به همان دلیل نادیده گرفته شدن معلمان به‌‌‌عنوان افراد صاحب اندیشه قطعا انتقال به شیوه دلخواه تولیدکنندگان هدفها صورت نگرفته است.

در مرحله سوم نيز که نوبت دریافت و به اصطلاح رمزگشایی پیامها توسط دانش آموزان (مخاطبان) است این عدم همخوانی میان رمزگذاری و رمزگشایی پیام ها کاملا مشهود است.

هرچند شیوه سنتی معلم محور در اغلب
مدارس ما همچنان حاکم است، اما به دلايل زير دانش آموزان یا به طورکلی پیامها را مخالف با نظر تولیدکنندگان آنها رمزگشایی می کنند، یا اینکه باوجود درک اين پیامها به آنها بی اعتنا بوده، بی تفاوت از کنار آنها می گذرند:
به کاهش اقتدار معلمان به عنوان تنها منبع علم و اطلاعات در کلاس درس، کاهش اعتبار اجتماعی آموزگاران و نيز آموزش و پرورش، در جامعه، عدم مقبولیت کامل گفتمان سیاسی ـ اعتقادی دولتی در میان دانش آموزان و خانواده های آنها، گسترش رسانه ها و گوناگونی
امکانات دسترسی به منابع خبری و علمی باوجود ایجاد محدودیتهای بسیار، رشد طبقه متوسط شهری و انتخاب شیوه های رفتاری و سبک زندگی متفاوت با تفکرات سنتی ارائه شده در محتوای کتابهای درسی و تولیدات رسانه های
دولتی.
این موارد مهمترین دلايل ناکامیابی آموزش و پرورش حاکمان در تولید انسانهای آرمانی است، که در هدف گذاریها روی کاغذ توصیف و تصویب می شود.



📌بازنشر اندیشه و یادداشت های محمدتقی فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران( تهران) #معلم_زندانی

https://tttttt.me/ksmtehran1/188

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran