💠 #گفتگو
🔺گرفتاریهای ناتمام آموزش و آموزشگران/ گفت و گو با خدیجه پاک ضمیر
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره یازدهم/ بهار 1402
ویژهی #روز_و_هفته_معلم
🔻فرهیزش: خدیجه پاک ضمیر دبیر و کارشناس ارشد فیزیک و دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان و همسر محمد حبیبی، یکی از خوشنام ترین و پر تلاش ترین کنشگران صنفی معلمان است. خانم پاک ضمیر افزون بر تلاش های آموزشی در بالاترین سطح دبیرستان و پیش دانشگاهی کنشگری صنفی، مدنی و رسانهای هم هست. ایشان با نقد خرد و کلانِ ساختار آموزشی کشور یکی از منتقدین منصف حوزه آموزشی بوده و هستند. همچنین خانم پاک ضمیر همسر کنشگر صنفی نام آشنای معلمان یعنی محمد حبیبی است. خدیجه خانم افزون بر همسری استوار و همراه حبیبی، یار و همراه دیگر خانواده های معلمان در بند بوده اند. این ویژگیها و بسیار بیشتر سبب شد برای گفت و گوی ویژه این شماره به سراغ ایشان برویم و پرسش های مان را با او در یمان بگذاریم. هم این گفت و گو با می خوانیم.
🔻فرهیزش: ضمن سپاس به خاطر شرکت تان در این گفت و گو از نگاه شما به عنوان یک معلم، آن هم یک درس تخصصی همچون فیزیک، مهم ترین دغدغه های حرفهای معلمی چیست ؟
خانم پاک ضمیر: این دغدغه ها را در دو بخش می توان بیان کرد .
بخش اول دغدغههای یک معلم در حالت کلی و عمومی و
بخش دوم دغدغه های یک معلم در حوزه تخصصی حرفه خویش؛ به عنوان مثال در تدریس علوم پایه.
درخصوص بخش اول باید عرض کنم ، در حال حاضر با توجه به عدم تناسب میان تورم اقتصادی فزاینده موجود و سطح دستمزد و دریافتی معلمان و نیز وجود شکاف قابل ملاحظه میان این دو ، مهم ترین دغدغه معلمان و کارکنان آموزش و پرورش همچون گذشته بحث معیشت و بهبود وضعیت اقتصادی خود می باشد. به عبارت دیگر در حال حاضر همچون گذشته معلمان از کیفیت زندگی کاری بسیار پایینی برخوردارند و بهبود کیفیت زندگی کاری، مهم ترین دغدغه پیش روی آنان است . کیفیت زندگی کاری که در ادبیات مدیریت سازمانی و نیروی انسانی مفهومی چند وجهی است از ابعادی نظیر پرداخت منصفانه و کافی، اقدامات رفاهی ، طرحهای تشویقی، تناسب شغل، امنیت شغل،اهمیت به نقش و جایگاه فرد درسازمان، فراهم نمودن زمینه رشدوپیشرفت، مشارکت درتصمیم گیریها،کاهش تعارضات وابهامات شغلی، آموزش وسیستمهای پاداش، توسعه قابلیتهای انسانی و .... بر خوردار است بر خودکارآمدی معلمان تأثیر مثبت و معنا داری دارد و میتواند برکلیه سطوح عملکرد آنان تأثیر بگذارد. علاوه براین سهم مهمی در رضایت از سایر ابعاد زندگی نظیر خانواده، تفریح و سلامت فرد دارد. اما متاسفانه در حال حاضر به دلایل متعددی که همیشه گریبانگیر مجموعه آموزش و پرورش بوده است، از جمله بحث معیشت و دریافتی معلمان، نبود مدیریت صحیح و ... معلمان از کیفیت زندگی کاری پایین و به دنبال آن حس خودکارآمدی پایینی برخوردارند.
اما در خصوص بخش دوم دغدغه ها، میتوانم بگویم که آنچه در آموزش علوم به ویژه علوم پایه نظیر فیزیک مهم است به کار بستن فرایند یادگیری فعال همراه با تولید مفهوم، تعمیق معنایی و مفهومی از کارها به جای یادگیریهای کلیشهای و حافظهمدار است. یعنی رفتن به سمت نوعی آموزش که در آن پرورش قدرت تفکر، مشاهده کردن پدیدهها و کنار گذاشتن مسئلههای عددی که دانشآموزان هیچ درک مفهومی از آن ندارند ، اصلی مهم است با این هدف که خروجی چنین آموزشی ، پرورش انسانی است که بتواند تفکر علمی داشته باشد، روش علمی را بشناسد و در کارهای خود آنها را به کار بگیرد و به حل مسئله بهطور جدی معتقد باشد. اما متاسفانه تجربه من در این سالها نشان داده است که وجود مشکلات و عدم هماهنگی های متعددی همچون ناهمخوانی های موجود در محتوای کتب و برنامه درسی ، عدم تناسب میان حجم دروس و بودجه بندی زمانی در نظر گرفته شده برای آموزش آن در برنامه درسی، غلبه و سیطره غول کنکور، نبود امکانات آموزشی اولیه همچون عدم دسترسی به فضاهای مناسب و کافی آموزشی و ... همواره مانعی بزرگ و مهم در آموزش صحیح و مبتنی بر اهداف فوق در اکثر دروس به ویژه دروس پایه بوده است .
🔻درنهایت به عنوان جمع بندی این دو بخش باید عرض کنم که تمامی مشكلات و دغدغه های معلمان كه طیف وسیعی از مشکلات و موانع آموزشی، تربیتی موجود در مدارس تا مسائل و مشکلات معیشتیشان را در برمیگیرد، به صورت زنجیرهای به هم پیوسته است كه ارتباط و اتصال منطقی بین آنها وجود دارد و هرگونه کژکارکردی در یک سوی این طیف همراه با ایجاد نقایص و آسیب هایی در سوی دیگر خواهد بود .
ف: به نظر شما جایگاه اجتماعی معلم و معلمی نسبت به گذشته ، برای نمونه نسبت به دوران دانش آموزی خودتان ، دچار چه دگرگونی هایی شده ؟ به لحاظ حرفه ای چطور ؟
https://tttttt.me/farhizesh_mag
همه این گفت و گو را می توانید در اینجا بخوانید.
🔺گرفتاریهای ناتمام آموزش و آموزشگران/ گفت و گو با خدیجه پاک ضمیر
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره یازدهم/ بهار 1402
ویژهی #روز_و_هفته_معلم
🔻فرهیزش: خدیجه پاک ضمیر دبیر و کارشناس ارشد فیزیک و دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان و همسر محمد حبیبی، یکی از خوشنام ترین و پر تلاش ترین کنشگران صنفی معلمان است. خانم پاک ضمیر افزون بر تلاش های آموزشی در بالاترین سطح دبیرستان و پیش دانشگاهی کنشگری صنفی، مدنی و رسانهای هم هست. ایشان با نقد خرد و کلانِ ساختار آموزشی کشور یکی از منتقدین منصف حوزه آموزشی بوده و هستند. همچنین خانم پاک ضمیر همسر کنشگر صنفی نام آشنای معلمان یعنی محمد حبیبی است. خدیجه خانم افزون بر همسری استوار و همراه حبیبی، یار و همراه دیگر خانواده های معلمان در بند بوده اند. این ویژگیها و بسیار بیشتر سبب شد برای گفت و گوی ویژه این شماره به سراغ ایشان برویم و پرسش های مان را با او در یمان بگذاریم. هم این گفت و گو با می خوانیم.
🔻فرهیزش: ضمن سپاس به خاطر شرکت تان در این گفت و گو از نگاه شما به عنوان یک معلم، آن هم یک درس تخصصی همچون فیزیک، مهم ترین دغدغه های حرفهای معلمی چیست ؟
خانم پاک ضمیر: این دغدغه ها را در دو بخش می توان بیان کرد .
بخش اول دغدغههای یک معلم در حالت کلی و عمومی و
بخش دوم دغدغه های یک معلم در حوزه تخصصی حرفه خویش؛ به عنوان مثال در تدریس علوم پایه.
درخصوص بخش اول باید عرض کنم ، در حال حاضر با توجه به عدم تناسب میان تورم اقتصادی فزاینده موجود و سطح دستمزد و دریافتی معلمان و نیز وجود شکاف قابل ملاحظه میان این دو ، مهم ترین دغدغه معلمان و کارکنان آموزش و پرورش همچون گذشته بحث معیشت و بهبود وضعیت اقتصادی خود می باشد. به عبارت دیگر در حال حاضر همچون گذشته معلمان از کیفیت زندگی کاری بسیار پایینی برخوردارند و بهبود کیفیت زندگی کاری، مهم ترین دغدغه پیش روی آنان است . کیفیت زندگی کاری که در ادبیات مدیریت سازمانی و نیروی انسانی مفهومی چند وجهی است از ابعادی نظیر پرداخت منصفانه و کافی، اقدامات رفاهی ، طرحهای تشویقی، تناسب شغل، امنیت شغل،اهمیت به نقش و جایگاه فرد درسازمان، فراهم نمودن زمینه رشدوپیشرفت، مشارکت درتصمیم گیریها،کاهش تعارضات وابهامات شغلی، آموزش وسیستمهای پاداش، توسعه قابلیتهای انسانی و .... بر خوردار است بر خودکارآمدی معلمان تأثیر مثبت و معنا داری دارد و میتواند برکلیه سطوح عملکرد آنان تأثیر بگذارد. علاوه براین سهم مهمی در رضایت از سایر ابعاد زندگی نظیر خانواده، تفریح و سلامت فرد دارد. اما متاسفانه در حال حاضر به دلایل متعددی که همیشه گریبانگیر مجموعه آموزش و پرورش بوده است، از جمله بحث معیشت و دریافتی معلمان، نبود مدیریت صحیح و ... معلمان از کیفیت زندگی کاری پایین و به دنبال آن حس خودکارآمدی پایینی برخوردارند.
اما در خصوص بخش دوم دغدغه ها، میتوانم بگویم که آنچه در آموزش علوم به ویژه علوم پایه نظیر فیزیک مهم است به کار بستن فرایند یادگیری فعال همراه با تولید مفهوم، تعمیق معنایی و مفهومی از کارها به جای یادگیریهای کلیشهای و حافظهمدار است. یعنی رفتن به سمت نوعی آموزش که در آن پرورش قدرت تفکر، مشاهده کردن پدیدهها و کنار گذاشتن مسئلههای عددی که دانشآموزان هیچ درک مفهومی از آن ندارند ، اصلی مهم است با این هدف که خروجی چنین آموزشی ، پرورش انسانی است که بتواند تفکر علمی داشته باشد، روش علمی را بشناسد و در کارهای خود آنها را به کار بگیرد و به حل مسئله بهطور جدی معتقد باشد. اما متاسفانه تجربه من در این سالها نشان داده است که وجود مشکلات و عدم هماهنگی های متعددی همچون ناهمخوانی های موجود در محتوای کتب و برنامه درسی ، عدم تناسب میان حجم دروس و بودجه بندی زمانی در نظر گرفته شده برای آموزش آن در برنامه درسی، غلبه و سیطره غول کنکور، نبود امکانات آموزشی اولیه همچون عدم دسترسی به فضاهای مناسب و کافی آموزشی و ... همواره مانعی بزرگ و مهم در آموزش صحیح و مبتنی بر اهداف فوق در اکثر دروس به ویژه دروس پایه بوده است .
🔻درنهایت به عنوان جمع بندی این دو بخش باید عرض کنم که تمامی مشكلات و دغدغه های معلمان كه طیف وسیعی از مشکلات و موانع آموزشی، تربیتی موجود در مدارس تا مسائل و مشکلات معیشتیشان را در برمیگیرد، به صورت زنجیرهای به هم پیوسته است كه ارتباط و اتصال منطقی بین آنها وجود دارد و هرگونه کژکارکردی در یک سوی این طیف همراه با ایجاد نقایص و آسیب هایی در سوی دیگر خواهد بود .
ف: به نظر شما جایگاه اجتماعی معلم و معلمی نسبت به گذشته ، برای نمونه نسبت به دوران دانش آموزی خودتان ، دچار چه دگرگونی هایی شده ؟ به لحاظ حرفه ای چطور ؟
https://tttttt.me/farhizesh_mag
همه این گفت و گو را می توانید در اینجا بخوانید.
💠 #نگاه_کارشناس
🔺رتبه بندی نافرجام! / حمزهعلی نصیری
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره یازدهم/ بهار ۱۴۰۲
ویژهی #روز_و_هفته_معلم
۰
تنها پیششرط برخورداری یک شهروند از زندگی عزتمندانه، اشتغال داشتن به شغلی شرافتمندانه است. بدیهی و طبیعیست که کار برتر را اجری بیشتر و تلاش خارقالعاده را پاداشی فوقالعاده باید باشد.
بیتردید اگر میزان پرداختها در تمامی دستگاههای دولتی و خصوصی بطور عادلانه و فارغ از تبعیض و تبانی صورت میگرفت، نه شکاف درآمدی چندین برابری در میان کارکنان و کارمندان و کارگران و تکنسینهای بخشهای مختلف ایجاد میشد و نه نارضایتی و نومیدی و مسئولیت گریزی و کارشکنی به مرز فاجعه میرسید.
واقعیت غم انگیز در سیستم مدیریت مالی کشور این است که هر جا انباشت پول و سرمایه و ثروت هست و یا هر نهادی که به نوعی از موضع قدرت و فرصت رانت و نعمت اختیار و اهرم فشار برخوردار است، جیب کارمندان و کارکنانش هم پر است اما دستگاهها و نهادهایی که در مدار و مسیر مستقیم گردش پول قرار ندارند و یا فاقد اهرم فشار و یا مهارت لابیگری ندارند و یا از موهبت قدرت برخوردار نیستند، "دستشان کوتاه و خرما بر نخیل" و کارکنانشان نیز فقیر!... این در حالیست که منابع درآمدی کشور متعلق به همه است و قرار نیست آنکه به این منابع نزدیکتر است، بیشتر ببرد و ته ماندهای را برای بقیه بگذارد.
اما متأسفانه این اتفاق تبعیضآمیز در کشور رخ داده است؛ آموزش و پرورش که به لحاظ ماهیت مأموریتش فاقد فعالیت اقتصادی و درآمدزایی هست، سهم سزاوار و سیر کنندهای هم از درآمدهای عمومی کشور ندارد و همواره با تنگنای مالی روبرو بوده و علیرغم اشتهار به استقرار و اشتغال در بالاترین و فرهنگیترین سطح هرم اجتماعی، گرفتار نازلترین سطح نیازهاست! تأسفبارتر اینکه؛ هر طرحی هم که برای برونرفت از این وضعیت از سوی دولت ارائه میشود، ناقص و نسنجیده و خاماندیشانه و ناپخته و نارسا و عجولانه و عوامفریبانه است؛ و نه به ارتقاء استانداردهای آموزشی کمک مینماید و نه گرهی از مشکلات معیشتی معلمان باز میکند. طرح رتبهبندی معلمان، یکی از همین طرحهای پوپولیستی و نسنجیده و خام و نارسا بوده است.
ایده رتبهبندی هر چه بوده، در مقام عمل به کجراهه رفته و ثمرهی قابل لمسی جز گسترش یأس و نارضایتی در میان معلمان نداشته است. اقدامی مناقشه برانگیز که نه تنها هیچ مسألهای را حل نکرد، بلکه مشکلاتی هم بر مشکلات قبلی افزود و ته ماندهی اعتماد معلمان به سیستم مدیریتی کشور را نیز از بین برد.
دیدیم که در کجراهه رتبهبندی، به شدت ناشیانه و غیر مسئولانه و تنگنظرانه و حتی تبهکارانه رفتار شد و بسیاری از معلمان مشمول عطایای این کجراهه نشدند و هیچ رتبهای نگرفتتد و بسیاری نیز با وجود استحقاق عالیترین درجه، کمترین نصیبشان شد و عدهای هم بدون داشتن لیاقت و استحقاق، از رتبههای عالی برخوردار گشتند.
مسألهای که در خصوص طرح رتبهبندی ارزش توجه دارد، نه فقدان ضوابطه مشخص در ارزیابی مدارک معلمان است و نه نابلدی و تنگنظری ارزیابان و داوران و نه سرهم بندی رندانه دولتمردان و نه تحقیر جامعه شریف معلمان با وعدههای دروغین فرادستان. بلکه مسألهی اصلی، بهرهبرداری رذیلانه از چنین عبارت آراستهای برای فریب افکار عمومی و سوءاستفاده از آن، به عنوان ابزار ترمیم حقوق است. در واقع بزرگترین خطا و انحراف و جفا در طرح رتبهبندی همین است؛ گره زدن معیشت معلمان به آن.
در اجرای طرح رتبهبندی، آنچه از همان ابتدا شاهدش بودیم، بازی با شأن معلم و حیثیت آموزشوپرورش و شأن خودِ رتبهبندی بود. شایسته آن بود و هست که حقوق و دستمزد و مزایای معلمان بدون هیچ پیششرطی تا حدی افزایش یابد که سزاوار شأن و منزلت آنان است. افزایشی که شکاف ناشی از تبعیض در پرداختها در دستگاههای مختلف را پر کند و زندگی عزتمندانهای را برای کلیه پرسنل آموزشوپرورش در هر رده و رستهای فراهم سازد و همه آنها را بینیاز از شغل دوم نماید و دیگر کسی از له شدن فرهنگیان در زیر خط فقر سخن نگوید.
وانگهی اگر فکر بکری همچون رتبهبندی از ذهن نوابغ وزارت نشین تراوش کرد، به ان دسته از معلمان تخصیص یابد که سودای انجام کارهای خارقالعاده و دریافت پاداشهای فوقالعاده را در سر دارند و یا در پی نام و نشان و اسم و عنوان اند.
به این طریق میتوان به بازسازی کجراههی رتبهبندی هم امیدوار شد. به شرطی که مسئولیت اجرای آن را خبرگان گروههای درسی عهدهدار شوند و خدمات علمی و مهارتی افراد یا کارهای برجسته مرتبط با شغل و رسته آنان را به درستی ارزشگذاری کنند. در این صورت شاید رتبهبندی بتواند نوجویی و پویایی و تلاش مضاعف و راستین را به جامعه معلمان برگرداند و پاداشی هم به صاحبان کارهای درخشان برساند.
https://tttttt.me/farhizesh_mag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺رتبه بندی نافرجام! / حمزهعلی نصیری
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره یازدهم/ بهار ۱۴۰۲
ویژهی #روز_و_هفته_معلم
۰
تنها پیششرط برخورداری یک شهروند از زندگی عزتمندانه، اشتغال داشتن به شغلی شرافتمندانه است. بدیهی و طبیعیست که کار برتر را اجری بیشتر و تلاش خارقالعاده را پاداشی فوقالعاده باید باشد.
بیتردید اگر میزان پرداختها در تمامی دستگاههای دولتی و خصوصی بطور عادلانه و فارغ از تبعیض و تبانی صورت میگرفت، نه شکاف درآمدی چندین برابری در میان کارکنان و کارمندان و کارگران و تکنسینهای بخشهای مختلف ایجاد میشد و نه نارضایتی و نومیدی و مسئولیت گریزی و کارشکنی به مرز فاجعه میرسید.
واقعیت غم انگیز در سیستم مدیریت مالی کشور این است که هر جا انباشت پول و سرمایه و ثروت هست و یا هر نهادی که به نوعی از موضع قدرت و فرصت رانت و نعمت اختیار و اهرم فشار برخوردار است، جیب کارمندان و کارکنانش هم پر است اما دستگاهها و نهادهایی که در مدار و مسیر مستقیم گردش پول قرار ندارند و یا فاقد اهرم فشار و یا مهارت لابیگری ندارند و یا از موهبت قدرت برخوردار نیستند، "دستشان کوتاه و خرما بر نخیل" و کارکنانشان نیز فقیر!... این در حالیست که منابع درآمدی کشور متعلق به همه است و قرار نیست آنکه به این منابع نزدیکتر است، بیشتر ببرد و ته ماندهای را برای بقیه بگذارد.
اما متأسفانه این اتفاق تبعیضآمیز در کشور رخ داده است؛ آموزش و پرورش که به لحاظ ماهیت مأموریتش فاقد فعالیت اقتصادی و درآمدزایی هست، سهم سزاوار و سیر کنندهای هم از درآمدهای عمومی کشور ندارد و همواره با تنگنای مالی روبرو بوده و علیرغم اشتهار به استقرار و اشتغال در بالاترین و فرهنگیترین سطح هرم اجتماعی، گرفتار نازلترین سطح نیازهاست! تأسفبارتر اینکه؛ هر طرحی هم که برای برونرفت از این وضعیت از سوی دولت ارائه میشود، ناقص و نسنجیده و خاماندیشانه و ناپخته و نارسا و عجولانه و عوامفریبانه است؛ و نه به ارتقاء استانداردهای آموزشی کمک مینماید و نه گرهی از مشکلات معیشتی معلمان باز میکند. طرح رتبهبندی معلمان، یکی از همین طرحهای پوپولیستی و نسنجیده و خام و نارسا بوده است.
ایده رتبهبندی هر چه بوده، در مقام عمل به کجراهه رفته و ثمرهی قابل لمسی جز گسترش یأس و نارضایتی در میان معلمان نداشته است. اقدامی مناقشه برانگیز که نه تنها هیچ مسألهای را حل نکرد، بلکه مشکلاتی هم بر مشکلات قبلی افزود و ته ماندهی اعتماد معلمان به سیستم مدیریتی کشور را نیز از بین برد.
دیدیم که در کجراهه رتبهبندی، به شدت ناشیانه و غیر مسئولانه و تنگنظرانه و حتی تبهکارانه رفتار شد و بسیاری از معلمان مشمول عطایای این کجراهه نشدند و هیچ رتبهای نگرفتتد و بسیاری نیز با وجود استحقاق عالیترین درجه، کمترین نصیبشان شد و عدهای هم بدون داشتن لیاقت و استحقاق، از رتبههای عالی برخوردار گشتند.
مسألهای که در خصوص طرح رتبهبندی ارزش توجه دارد، نه فقدان ضوابطه مشخص در ارزیابی مدارک معلمان است و نه نابلدی و تنگنظری ارزیابان و داوران و نه سرهم بندی رندانه دولتمردان و نه تحقیر جامعه شریف معلمان با وعدههای دروغین فرادستان. بلکه مسألهی اصلی، بهرهبرداری رذیلانه از چنین عبارت آراستهای برای فریب افکار عمومی و سوءاستفاده از آن، به عنوان ابزار ترمیم حقوق است. در واقع بزرگترین خطا و انحراف و جفا در طرح رتبهبندی همین است؛ گره زدن معیشت معلمان به آن.
در اجرای طرح رتبهبندی، آنچه از همان ابتدا شاهدش بودیم، بازی با شأن معلم و حیثیت آموزشوپرورش و شأن خودِ رتبهبندی بود. شایسته آن بود و هست که حقوق و دستمزد و مزایای معلمان بدون هیچ پیششرطی تا حدی افزایش یابد که سزاوار شأن و منزلت آنان است. افزایشی که شکاف ناشی از تبعیض در پرداختها در دستگاههای مختلف را پر کند و زندگی عزتمندانهای را برای کلیه پرسنل آموزشوپرورش در هر رده و رستهای فراهم سازد و همه آنها را بینیاز از شغل دوم نماید و دیگر کسی از له شدن فرهنگیان در زیر خط فقر سخن نگوید.
وانگهی اگر فکر بکری همچون رتبهبندی از ذهن نوابغ وزارت نشین تراوش کرد، به ان دسته از معلمان تخصیص یابد که سودای انجام کارهای خارقالعاده و دریافت پاداشهای فوقالعاده را در سر دارند و یا در پی نام و نشان و اسم و عنوان اند.
به این طریق میتوان به بازسازی کجراههی رتبهبندی هم امیدوار شد. به شرطی که مسئولیت اجرای آن را خبرگان گروههای درسی عهدهدار شوند و خدمات علمی و مهارتی افراد یا کارهای برجسته مرتبط با شغل و رسته آنان را به درستی ارزشگذاری کنند. در این صورت شاید رتبهبندی بتواند نوجویی و پویایی و تلاش مضاعف و راستین را به جامعه معلمان برگرداند و پاداشی هم به صاحبان کارهای درخشان برساند.
https://tttttt.me/farhizesh_mag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #گزارش
🔺 #روز_و_هفته_معلم
🔹ساعت ۱۰ صبح روز ۱۹ اردیبهشت طبق زمان و مکان اعلام شده از طرف شورای هماهنگی در میدان بهارستان حاضر شدم ولی از آنجا که جو کاملا امنیتی بود از تاکسی خواستم در اختیار باشد تا بتوانم ارزیابی از محدوده ی مجلس داشته باشم ، نیروهای موتور سوار به وفور دیده میشد کل پیاده رو از مترو تا پارک سازمان برنامه و بودجه از نیروهای پیاده و لباس شخصی و موتوری پر بود و ماشینهای ون و پلیس تمام کنار خیابان را پوشانده بودند ، اجازه ی اینکه دو تا سه نفر کنار هم باشند ایستاده یا در حال حرکت نبود ، اگر دو نفر از همکاران می ایستادند بحدی توسط نیروی لباس شخصی و پلیس احاطه میشد که نمیشد تشخیص داد کدام دوست اسیر شده ، پیاده روهای روبروی مجلس شرایطی مشابه و به مراتب بدتر داشت ، بخاطر این شرایط جمع شدن کاری تقریبا غیر ممکن بود ، فقط در دو مرحله وسط میدان بهارستان چند نفر جمع شدن که بلافاصله با یورش نیروها و دستگیری دوستان موجب متفرق شدن همکاران میشد . برای تجمع در تهران باید فکر دیگری کرد با این شرایط شدنی نیست.
🔹 درود به همراه یکی از همکاران قبل از ساعت ۱۰ در نزدیکی میدان بهارستان بودیم. طبق روال حدودا یکساله اخیر همه اطراف مجلس را تا چند صد متری نیرو پیاده کرده بودند و نیروهای سیاهپوش همه فضاهای اطراف مجلس و بهارستان را اشغال کرده بودند؛ همراه با موتورهای متعدد.
اتوبوس و ونهای فراوانی برای بازداشت معلمان آورده بودند. تعدادی از خانمهایی که بازنشسته به نظر میرسیدند را دیدیم که داخل ون برده بودند.
اجازه تردد در پیادهروی جلوی مجلس و سازمان برنامه داده نمیشد. ما چند بار مسیر پیادهروی روبروی مجلس را طی کردیم تا حدود ساعت ۱۱/۳۰. شاهد برخوردهای تند و خشن نیروها بودیم با هرکسی که اندک توقفی در پیادهرو داشت؛ به خصوص اگر دو سه نفر با هم بودند.
#بزرگداشت_مقام_معلم
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 #روز_و_هفته_معلم
🔹ساعت ۱۰ صبح روز ۱۹ اردیبهشت طبق زمان و مکان اعلام شده از طرف شورای هماهنگی در میدان بهارستان حاضر شدم ولی از آنجا که جو کاملا امنیتی بود از تاکسی خواستم در اختیار باشد تا بتوانم ارزیابی از محدوده ی مجلس داشته باشم ، نیروهای موتور سوار به وفور دیده میشد کل پیاده رو از مترو تا پارک سازمان برنامه و بودجه از نیروهای پیاده و لباس شخصی و موتوری پر بود و ماشینهای ون و پلیس تمام کنار خیابان را پوشانده بودند ، اجازه ی اینکه دو تا سه نفر کنار هم باشند ایستاده یا در حال حرکت نبود ، اگر دو نفر از همکاران می ایستادند بحدی توسط نیروی لباس شخصی و پلیس احاطه میشد که نمیشد تشخیص داد کدام دوست اسیر شده ، پیاده روهای روبروی مجلس شرایطی مشابه و به مراتب بدتر داشت ، بخاطر این شرایط جمع شدن کاری تقریبا غیر ممکن بود ، فقط در دو مرحله وسط میدان بهارستان چند نفر جمع شدن که بلافاصله با یورش نیروها و دستگیری دوستان موجب متفرق شدن همکاران میشد . برای تجمع در تهران باید فکر دیگری کرد با این شرایط شدنی نیست.
🔹 درود به همراه یکی از همکاران قبل از ساعت ۱۰ در نزدیکی میدان بهارستان بودیم. طبق روال حدودا یکساله اخیر همه اطراف مجلس را تا چند صد متری نیرو پیاده کرده بودند و نیروهای سیاهپوش همه فضاهای اطراف مجلس و بهارستان را اشغال کرده بودند؛ همراه با موتورهای متعدد.
اتوبوس و ونهای فراوانی برای بازداشت معلمان آورده بودند. تعدادی از خانمهایی که بازنشسته به نظر میرسیدند را دیدیم که داخل ون برده بودند.
اجازه تردد در پیادهروی جلوی مجلس و سازمان برنامه داده نمیشد. ما چند بار مسیر پیادهروی روبروی مجلس را طی کردیم تا حدود ساعت ۱۱/۳۰. شاهد برخوردهای تند و خشن نیروها بودیم با هرکسی که اندک توقفی در پیادهرو داشت؛ به خصوص اگر دو سه نفر با هم بودند.
#بزرگداشت_مقام_معلم
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺می شود معلم بود ، اگر ... / عبدالجلیل کریم پور
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره یازدهم/ بهار ۱۴۰۲
ویژهی #روز_و_هفته_معلم
معلمی شروعی است برای بودنی دوباره در مسیری پر از فراز و نشیب های طولانی تا به این باور برسی که راه را باید رفت و از بی مهری زمانه اش نهراسید که عشق را به محنت آکنده اند و رسیدنش را به سلوکی شیرین به انتظار نشسته اند.
وقتی ۲۹ سال پیش قدم در این راه طولانی نهادم بر این عقیده استوار بودم که رنجه ی زمانه مرا از پای نیندازد و عاشقانه هایم را به اضطراب بی مهری خدشه دار نکند چرا که معلمی در دیار ما ، همتی همه جانبه را می طلبد که باید مواظبت کنی تا روزگار دون مزاجش ، خسته ات نکند و شکوفایی باورهایت را دهن کجی دون مایگان به تاخیر نیندازد.
معلمی جلوه گاهی ست پر از مهر و آزادی که باید سلاح آگاهی ات را بر دوش جان گذاری و سنگلاخ های موانع بی بها را به قدم های همت از بین شان ببری.
آن روز که قبای معلمی بر تن کردی به اویی اندیشه کن که می خواهی بارور شود و چراغ اندیشه را روشن بدارد و آگاه باش که دل در بند هیچ منصبی از مناصب اینانی منهی که علم و آگاهی را در پستوهای بخشنامه های بی مقدار گم کرده اند چرا که آگاهی را شرافتی بیش از این حدیث های بی مقدار است.
می شود معلم بود ، اگر اندیشه را پاس داشت و باور را همراه و گوش هوش به ندایی داد که از دیاران دور نغمه خوان درخت پربار معرفت هستند.
می شود معلم بود اگر معلمی را سبب ساز تغییری بنیادین در دل و جان فراگیرت حس کردی . می شود معلم بود ، اگر و تنها اگر به عزت نفسی فربه بودی که خیالت را رضایت منصب گذاران بر هم نزد و دلت را جز خواهش آنی که می خواهد از تو بیاموزد ، نلرزاند. پس آگاه باش که باید به باور معلمی احترام گذاشت و آن را آلوده ی رفتارهای بی مقدار ننمود و همچنان بر قدم هایی استواری کرد که پر از همت حق خواهی است، حقی که گاه به کج سلیقگی از تو دریغ می کنند که باید فریادش کنی و لحظه های شکفتنت را به آن گره بزنی که معلمی را همه جانبه پاس داشتن ، سرآغاز رسیدن است نه چون آنانی که حق را در اطاعتی بی چون و چرا می دانند و از تو جز آن نمی خواهند! معلمی ، شکوه دانستن ، خواستن و عمل کردن است که باید تا رسیدن به آن از جان و دل مایه بگذاریم و همواره معلم باشیم و معلمی را پاس بداریم ...
https://tttttt.me/farhizesh_maghttps://tttttt.me/farhizesh_mag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺می شود معلم بود ، اگر ... / عبدالجلیل کریم پور
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره یازدهم/ بهار ۱۴۰۲
ویژهی #روز_و_هفته_معلم
معلمی شروعی است برای بودنی دوباره در مسیری پر از فراز و نشیب های طولانی تا به این باور برسی که راه را باید رفت و از بی مهری زمانه اش نهراسید که عشق را به محنت آکنده اند و رسیدنش را به سلوکی شیرین به انتظار نشسته اند.
وقتی ۲۹ سال پیش قدم در این راه طولانی نهادم بر این عقیده استوار بودم که رنجه ی زمانه مرا از پای نیندازد و عاشقانه هایم را به اضطراب بی مهری خدشه دار نکند چرا که معلمی در دیار ما ، همتی همه جانبه را می طلبد که باید مواظبت کنی تا روزگار دون مزاجش ، خسته ات نکند و شکوفایی باورهایت را دهن کجی دون مایگان به تاخیر نیندازد.
معلمی جلوه گاهی ست پر از مهر و آزادی که باید سلاح آگاهی ات را بر دوش جان گذاری و سنگلاخ های موانع بی بها را به قدم های همت از بین شان ببری.
آن روز که قبای معلمی بر تن کردی به اویی اندیشه کن که می خواهی بارور شود و چراغ اندیشه را روشن بدارد و آگاه باش که دل در بند هیچ منصبی از مناصب اینانی منهی که علم و آگاهی را در پستوهای بخشنامه های بی مقدار گم کرده اند چرا که آگاهی را شرافتی بیش از این حدیث های بی مقدار است.
می شود معلم بود ، اگر اندیشه را پاس داشت و باور را همراه و گوش هوش به ندایی داد که از دیاران دور نغمه خوان درخت پربار معرفت هستند.
می شود معلم بود اگر معلمی را سبب ساز تغییری بنیادین در دل و جان فراگیرت حس کردی . می شود معلم بود ، اگر و تنها اگر به عزت نفسی فربه بودی که خیالت را رضایت منصب گذاران بر هم نزد و دلت را جز خواهش آنی که می خواهد از تو بیاموزد ، نلرزاند. پس آگاه باش که باید به باور معلمی احترام گذاشت و آن را آلوده ی رفتارهای بی مقدار ننمود و همچنان بر قدم هایی استواری کرد که پر از همت حق خواهی است، حقی که گاه به کج سلیقگی از تو دریغ می کنند که باید فریادش کنی و لحظه های شکفتنت را به آن گره بزنی که معلمی را همه جانبه پاس داشتن ، سرآغاز رسیدن است نه چون آنانی که حق را در اطاعتی بی چون و چرا می دانند و از تو جز آن نمی خواهند! معلمی ، شکوه دانستن ، خواستن و عمل کردن است که باید تا رسیدن به آن از جان و دل مایه بگذاریم و همواره معلم باشیم و معلمی را پاس بداریم ...
https://tttttt.me/farhizesh_maghttps://tttttt.me/farhizesh_mag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺دستمزد و ارتقای شغلی معلمان در فنلاند/ محمدرضا نیک نژاد
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره یازدهم/ بهار ۱۴۰۲
ویژهی #روز_و_هفته_معلم
پس از صدور حکم های رتبه بندی و پرداخت آشفته و توهین آمیز حقو ق و معوقه های آن، گلایه ها و اعتراض های معلمان در فضای مجازی شدت گرفت. افزایش بی سابقه بهای دلار و کاهش باور نکردنی پول ملی و آشفتگی های اقتصادی و ... میانگین حقوق معلم ایرانی را به ۲۵۰ تا ۳۵۰ دلار در ماه و ۳۰۰۰ تا ۴۲۰۰ دلار در سال رسانده است. بی گمان برای کشوری که از نظر سرمایه جزء ۳۰ کشور نخست جهان به شمار می آید این دستمزد برای معلمانش بسی تاسف بار و تحقیر آمیز است. بی گمان چنین وضعی آموزش و پرورش ورشکسته را به نابودی می کشاند و میلیون ها شهروند امروز و آینده را به ژرفای نیستی مادی و غیر مادی می کشاند. در این شرایط بد نیست که وضع حقوقی معلمانِ فنلاند- به عنوان یکی از برترین کشورها از نظر ساختار آموزشی - را با هم بخوانیم. متن زیر بخشی از کتاب "درس های فنلاندی" نوشته پاسی سالبرگ، آموزش شناس نامدار فنلاندی و استاد دانشگاه در آمریکا است.
سطح حقوق انگیزه ی اصلی برای معلمی در فنلاند نیست. معلمان کمی بیشتر از حقوق متوسط ملی دریافت میکنند. حقوق سالانه ی معلمان در پایه های بالای مدرسه متوسطه اول بعد از ۱۵ سال تجربه ی کاری در حدود ۴۱ هزار دلار است. این به طور متوسط نزدیک به درآمد معلمان در کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی است. درآمد سالانه [معلمان] در ایالت متحده ۴۴ هزار دلار و در کره ۵۵ هزار دلار است. گرچه کسب درآمد دلیل اصلی معلم شدن [فنلاند] نیست ولی باید روشی نظاممند برای افزایش حقوق باشد. حقوق معلمان فنلاندی به صورت پلکانی با افزایش تجربیات شان بالا می رود. حقوق آنها بر اساس شایستگی نیست.
تفاوت قابل توجهی بین معلمان فنلاندی و آمریکایی در رابطه با حقوق شان وجود دارد. در فنلاند، قبل از همه، معلمان وابسته به سطح مدرسه ای که آنها در آن تدریس میکنند سطح درآمدشان متفاوت است. معلمان مدارس متوسطه اول که در اواسط سالهای خدمت خود هستند ۷ تا ۱۰ درصد بیشتر از معلمان مدارس ابتدایی حقوق دریافت میکنند. یک شکاف مشابهی نیز بین حقوق متوسط در مدارس متوسطه اول و مدارس متوسطه دوم وجود دارد. در ایالت متحده، حقوق معلمان در همه سطوح تدریس یکسان است. گرچه آمارهای بین المللی تصویر دقیقی ارائه نمی دهد، به نظر می رسد که معلمان آمریکا انتظار افزایش ۲۱ تا ۲۶ درصدی در درآمدشان از شروع کار تا میانه ی سال های کاری یعنی ۱۵ سال خدمت در مدرسه را دارند. معلمان فنلاندی در شرایط مطلوب تری هستند. حقوق پایه آنها حدود یک سوم تا زمانی که آنها به سالهای میانی خدمت برسند افزایش مییابد. بالاترین حقوق معلمان فنلاندی در مدارس متوسطه اول ۵۸ درصد و در مدارس متوسطه دوم ۷۷ درصد بیشتر از حقوق آنها در سال اول خدمت شان است.
https://tttttt.me/farhizesh_maghttps
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺دستمزد و ارتقای شغلی معلمان در فنلاند/ محمدرضا نیک نژاد
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره یازدهم/ بهار ۱۴۰۲
ویژهی #روز_و_هفته_معلم
پس از صدور حکم های رتبه بندی و پرداخت آشفته و توهین آمیز حقو ق و معوقه های آن، گلایه ها و اعتراض های معلمان در فضای مجازی شدت گرفت. افزایش بی سابقه بهای دلار و کاهش باور نکردنی پول ملی و آشفتگی های اقتصادی و ... میانگین حقوق معلم ایرانی را به ۲۵۰ تا ۳۵۰ دلار در ماه و ۳۰۰۰ تا ۴۲۰۰ دلار در سال رسانده است. بی گمان برای کشوری که از نظر سرمایه جزء ۳۰ کشور نخست جهان به شمار می آید این دستمزد برای معلمانش بسی تاسف بار و تحقیر آمیز است. بی گمان چنین وضعی آموزش و پرورش ورشکسته را به نابودی می کشاند و میلیون ها شهروند امروز و آینده را به ژرفای نیستی مادی و غیر مادی می کشاند. در این شرایط بد نیست که وضع حقوقی معلمانِ فنلاند- به عنوان یکی از برترین کشورها از نظر ساختار آموزشی - را با هم بخوانیم. متن زیر بخشی از کتاب "درس های فنلاندی" نوشته پاسی سالبرگ، آموزش شناس نامدار فنلاندی و استاد دانشگاه در آمریکا است.
سطح حقوق انگیزه ی اصلی برای معلمی در فنلاند نیست. معلمان کمی بیشتر از حقوق متوسط ملی دریافت میکنند. حقوق سالانه ی معلمان در پایه های بالای مدرسه متوسطه اول بعد از ۱۵ سال تجربه ی کاری در حدود ۴۱ هزار دلار است. این به طور متوسط نزدیک به درآمد معلمان در کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی است. درآمد سالانه [معلمان] در ایالت متحده ۴۴ هزار دلار و در کره ۵۵ هزار دلار است. گرچه کسب درآمد دلیل اصلی معلم شدن [فنلاند] نیست ولی باید روشی نظاممند برای افزایش حقوق باشد. حقوق معلمان فنلاندی به صورت پلکانی با افزایش تجربیات شان بالا می رود. حقوق آنها بر اساس شایستگی نیست.
تفاوت قابل توجهی بین معلمان فنلاندی و آمریکایی در رابطه با حقوق شان وجود دارد. در فنلاند، قبل از همه، معلمان وابسته به سطح مدرسه ای که آنها در آن تدریس میکنند سطح درآمدشان متفاوت است. معلمان مدارس متوسطه اول که در اواسط سالهای خدمت خود هستند ۷ تا ۱۰ درصد بیشتر از معلمان مدارس ابتدایی حقوق دریافت میکنند. یک شکاف مشابهی نیز بین حقوق متوسط در مدارس متوسطه اول و مدارس متوسطه دوم وجود دارد. در ایالت متحده، حقوق معلمان در همه سطوح تدریس یکسان است. گرچه آمارهای بین المللی تصویر دقیقی ارائه نمی دهد، به نظر می رسد که معلمان آمریکا انتظار افزایش ۲۱ تا ۲۶ درصدی در درآمدشان از شروع کار تا میانه ی سال های کاری یعنی ۱۵ سال خدمت در مدرسه را دارند. معلمان فنلاندی در شرایط مطلوب تری هستند. حقوق پایه آنها حدود یک سوم تا زمانی که آنها به سالهای میانی خدمت برسند افزایش مییابد. بالاترین حقوق معلمان فنلاندی در مدارس متوسطه اول ۵۸ درصد و در مدارس متوسطه دوم ۷۷ درصد بیشتر از حقوق آنها در سال اول خدمت شان است.
https://tttttt.me/farhizesh_maghttps
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran