👆
بخشیدن ارزشمند است؛ چهکسیست که میتواند منکر شود دنیای با آدمهایی بخشنده جایی به مراتب بهتر است. لیکن ما از کدام #بخشش صحبت میکنیم؛ بخششی از صمیم قلب یا بخششی از صمیم قبل؟ با قلب بخشیدن یعنی نفس عمل بخشش برای فرد ارزشمند است. تحقیقات روانشناسی و مطالعهی اسکنهای مغزی نشان میدهد که با کیفیتترین هیجان مثبتی که انسان میتواند تجربه کند احساسیست که به هنگام مهرورزیدن در او شکل میگیرد. در واقع بخشندگی پاداشش را نقد میپردازد و فرد مهرورز را سرشار از هیجان مثبت و دیرپایی میگرداند که سلامتی جسمی و روانی او را تقویت میکند.
اما افرادی هم هستند که متاثر از قراردادهای اجتماعی، فرهنگ و قوانین اخلاقی میبخشند؛ ایشان تصور میکنند «از هر دستی بدهی از همان دست میگیری»، پس تلاش میکنند خیر برسانند تا خیر دریافت کنند. آنها با خدای خویش نیز معامله میکنند و پیش خود میگویند: «تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز». ایشان غافلاند از اینکه فضیلتی گرانقدر را به کالایی برای خرید و فروش بدل کردهاند. میبخشند ولی حسابش را پیش خود نگه میدارند، گاهی نیز پیشتر گرو گرفتهاند تا نثار کنند.
این سبک دل نیست، #بودن نبست، زیستن در اینجا و اکنون نیست، این سبک #داشتن است، انباشت کردن است، از میل به فراتر رفتن نمیآید از ترس کمآوردن است. فضیلتِ چنین مردمانی در اصل هیچ ارزشی ندارد، زیرا پاداشش را در نه در خودِ عمل که در ورای عمل میجوید: در دیده شدن، در دریافت عزت و احترام، در عملی همپا و یا به تصور پسانداز کردن. این روش کاسبان است، این بخشش از قلب نیست از سر است. و سر آنقدر قدرت دارد که تمام آن مزایای طبیعی بخشش را نیز خنثی کند. مثل کسی که غذایی مُغزی خورده است ولی بلافاصله بعد از آن با خوردن یک فنجان چای تمام زحمت خویش را باطل ساخته و در معده قدری تفالهی بیاثر انباشت میکند (البته اگر نگوییم مضر)، حسابگری نیز همچون همان فنجان چای کل اثر بخشش را ویران میکند. در واقع #نیت هر عملی آن عمل را تعریف میکند و نه ظاهر آن عمل. بخشیدن بیمنت کار سادهای نیست، ولی تنها بخشیدن است.
وحیدشاهرضا🥀، ۲۶ مهر ۹۵
👌
@zehnekhatarnakema
بخشیدن ارزشمند است؛ چهکسیست که میتواند منکر شود دنیای با آدمهایی بخشنده جایی به مراتب بهتر است. لیکن ما از کدام #بخشش صحبت میکنیم؛ بخششی از صمیم قلب یا بخششی از صمیم قبل؟ با قلب بخشیدن یعنی نفس عمل بخشش برای فرد ارزشمند است. تحقیقات روانشناسی و مطالعهی اسکنهای مغزی نشان میدهد که با کیفیتترین هیجان مثبتی که انسان میتواند تجربه کند احساسیست که به هنگام مهرورزیدن در او شکل میگیرد. در واقع بخشندگی پاداشش را نقد میپردازد و فرد مهرورز را سرشار از هیجان مثبت و دیرپایی میگرداند که سلامتی جسمی و روانی او را تقویت میکند.
اما افرادی هم هستند که متاثر از قراردادهای اجتماعی، فرهنگ و قوانین اخلاقی میبخشند؛ ایشان تصور میکنند «از هر دستی بدهی از همان دست میگیری»، پس تلاش میکنند خیر برسانند تا خیر دریافت کنند. آنها با خدای خویش نیز معامله میکنند و پیش خود میگویند: «تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز». ایشان غافلاند از اینکه فضیلتی گرانقدر را به کالایی برای خرید و فروش بدل کردهاند. میبخشند ولی حسابش را پیش خود نگه میدارند، گاهی نیز پیشتر گرو گرفتهاند تا نثار کنند.
این سبک دل نیست، #بودن نبست، زیستن در اینجا و اکنون نیست، این سبک #داشتن است، انباشت کردن است، از میل به فراتر رفتن نمیآید از ترس کمآوردن است. فضیلتِ چنین مردمانی در اصل هیچ ارزشی ندارد، زیرا پاداشش را در نه در خودِ عمل که در ورای عمل میجوید: در دیده شدن، در دریافت عزت و احترام، در عملی همپا و یا به تصور پسانداز کردن. این روش کاسبان است، این بخشش از قلب نیست از سر است. و سر آنقدر قدرت دارد که تمام آن مزایای طبیعی بخشش را نیز خنثی کند. مثل کسی که غذایی مُغزی خورده است ولی بلافاصله بعد از آن با خوردن یک فنجان چای تمام زحمت خویش را باطل ساخته و در معده قدری تفالهی بیاثر انباشت میکند (البته اگر نگوییم مضر)، حسابگری نیز همچون همان فنجان چای کل اثر بخشش را ویران میکند. در واقع #نیت هر عملی آن عمل را تعریف میکند و نه ظاهر آن عمل. بخشیدن بیمنت کار سادهای نیست، ولی تنها بخشیدن است.
وحیدشاهرضا🥀، ۲۶ مهر ۹۵
👌
@zehnekhatarnakema
🍃🍂 ویروس #کرونا به همان اندازه که پیکِمرگ است پیکِزندگی نیز هست. کرونا حقیقتی را بر ما آشکار میسازد که در بطنِ فرهنگِ فردگرای سرمایهداری مدفون شده است: ما بیش از آنچه اسطورهی #لیبرالیسم تبلیغ میکند به یکدیگر وابستهایم. کرونا با تهدیدکردن نفْسِ زندگی در ما به یادمان میآورد که چگونه با چسبیدن به دارائیهای شخصی و حرصِ بیشتر برای مالکیت، فرصت همزیستی را از دست دادهایم. در جامعهای که تقریبا تمامی تعاملات و تبادلات آن دربارهی پول و بهواسطهی پول است، مردم به یکدیگر به مثابه کالا مینگرند. این شیءانگاری فرصت لمسِ حضور دیگران و تجربهی صمیمیت را از بین برده و آدمها را در یک انزوای معرفتی فرومیبرد. شهرهای مُدرن به حیث کمیت عظیم جلوه میکنند و از نظر عددی پرازدحام و شلوغاند ولی کیفی که به آنها بنگریم مکانهایی متروک و فقرزده به حساب میآیند، ابزارها در آنها بسیارند و انسانها در آن قلیل، اصلِ حاکم بر آنها #داشتن است و #بودن در آنها بس کمیاب.
🍂🍃 کرونا ناگهان به یادِ شهروند این شهرهای طلسمشده و خوابزده میآورد که آنهایی که بام تا شام -و البته در پدیدهی شهر شام تا بام هم- با ایشان به دادوستد مشغولی حامل زندگیاند، و کمی درنگ کن و ببین که خودت نیز زنده هستی! از این منظر که مینگری میبینی این کرونا نیست که ویروس است، پول است که حقیقتا ویروس است. کرونا با خود #مرگ_آگاهی میآورد و به اینترتیب زندگی را افزون میکند (که البته این باز خودِ کرونا نیست که ولولهی مرگ شده است و من در پُست دیگری با عنوان #ویروس_رسانه_ای به آن پرداختهام)، اما روزمرگی که بهتر است آنرا با یک ساکن بر روی «ر» روزمرْگی خواند با تخدیر هوشیاری، جمعیتِ انسانی را به یک ابرماشینِ بیروح برای تولید هرچه بیشتر اعتبارِ مالی بدل میکند؛ یک تودهی بیشکل برای هرچه افزودن به صفرهای بیشکل❗️
🍃🍂 در این میان اما شنیدنیتر حکایتِ مردمان جهانِ سوم است که روحِ حاکم بر زمان را که خود به اندازهی کافی شبحوار است سر و ته گرفتهاند. در خبرگزاری بیبیسیفارسی خبری خواندم مبنی بر اینکه: «در پی گسترش ویروس کرونا در ایران، رهاکردن دستکش و ماسکِ استفاده شده در معابر عمومی و جویهای آب به معضلی جدی تبدیل شده است. با توجه به این که این ماسکها و دستکشها میتوانند عامل سرایت این ویروس شوند.» خبری که عمقِ فاجعهی فرهنگی در ایران را به رُخ میکشد.
🍂🍃 #ایگویسم و خودخواهیِ فرهنگیِ دنیای مدرن هیچجا کاریکاتورتر از این نمیتواند بهروی صحنه بیاید. طرف پیشِ خودش فکر میکند که با ماسکزدن میتواند از مهلکه جانِ سالم به در برد، حال آنکه الباقی به درک واصل خواهند شد. نه انگار که این تُفی سربالاست که به صورت خودش بازمیگردد. و اساسا همهی هراسی که در جهان پدید آمده است بهخاطر سرایتپذیری بیشتر این ویروس است. یعنی به معنای واقعی کلمه از این دست که بدهی از آن دست میگیری❗️لیبرالیسم اگر یک کیفیت زیبا و متعالی در وجود آدمها را تحریک میکند و فرصت رشد برایش فراهم میکند، «پذیرش مسئولیت فردی» است؛ که آنهم در هنگام وارد کردناش به بازار ایران مثل خودروهای وارداتی بهعنوان آپشن از رویش برداشته شده است❗️یاد آخرین فیلم کمال تبریزی افتادم #ما_همه_باهم_هستیم؛ چگونه میشود در یک هواپیما یا کشتی عدهای به سقوط یا غرقشدن رای دهند و عدهی دیگر به اوج گرفتن⁉️ ما تا ابد باهمایم، اینکه در جهنم یا بهشت باشیم #انتخاب ماست.
#وحیدشاهرضا🥀
۱۴ اسفند ۹۸
#روانکاوی #خودشناسی #خودشکوفایی #مشاوره #رواندرمانی #تغییر_نگرش
👌
@zehnekhatarnakema
🍂🍃 کرونا ناگهان به یادِ شهروند این شهرهای طلسمشده و خوابزده میآورد که آنهایی که بام تا شام -و البته در پدیدهی شهر شام تا بام هم- با ایشان به دادوستد مشغولی حامل زندگیاند، و کمی درنگ کن و ببین که خودت نیز زنده هستی! از این منظر که مینگری میبینی این کرونا نیست که ویروس است، پول است که حقیقتا ویروس است. کرونا با خود #مرگ_آگاهی میآورد و به اینترتیب زندگی را افزون میکند (که البته این باز خودِ کرونا نیست که ولولهی مرگ شده است و من در پُست دیگری با عنوان #ویروس_رسانه_ای به آن پرداختهام)، اما روزمرگی که بهتر است آنرا با یک ساکن بر روی «ر» روزمرْگی خواند با تخدیر هوشیاری، جمعیتِ انسانی را به یک ابرماشینِ بیروح برای تولید هرچه بیشتر اعتبارِ مالی بدل میکند؛ یک تودهی بیشکل برای هرچه افزودن به صفرهای بیشکل❗️
🍃🍂 در این میان اما شنیدنیتر حکایتِ مردمان جهانِ سوم است که روحِ حاکم بر زمان را که خود به اندازهی کافی شبحوار است سر و ته گرفتهاند. در خبرگزاری بیبیسیفارسی خبری خواندم مبنی بر اینکه: «در پی گسترش ویروس کرونا در ایران، رهاکردن دستکش و ماسکِ استفاده شده در معابر عمومی و جویهای آب به معضلی جدی تبدیل شده است. با توجه به این که این ماسکها و دستکشها میتوانند عامل سرایت این ویروس شوند.» خبری که عمقِ فاجعهی فرهنگی در ایران را به رُخ میکشد.
🍂🍃 #ایگویسم و خودخواهیِ فرهنگیِ دنیای مدرن هیچجا کاریکاتورتر از این نمیتواند بهروی صحنه بیاید. طرف پیشِ خودش فکر میکند که با ماسکزدن میتواند از مهلکه جانِ سالم به در برد، حال آنکه الباقی به درک واصل خواهند شد. نه انگار که این تُفی سربالاست که به صورت خودش بازمیگردد. و اساسا همهی هراسی که در جهان پدید آمده است بهخاطر سرایتپذیری بیشتر این ویروس است. یعنی به معنای واقعی کلمه از این دست که بدهی از آن دست میگیری❗️لیبرالیسم اگر یک کیفیت زیبا و متعالی در وجود آدمها را تحریک میکند و فرصت رشد برایش فراهم میکند، «پذیرش مسئولیت فردی» است؛ که آنهم در هنگام وارد کردناش به بازار ایران مثل خودروهای وارداتی بهعنوان آپشن از رویش برداشته شده است❗️یاد آخرین فیلم کمال تبریزی افتادم #ما_همه_باهم_هستیم؛ چگونه میشود در یک هواپیما یا کشتی عدهای به سقوط یا غرقشدن رای دهند و عدهی دیگر به اوج گرفتن⁉️ ما تا ابد باهمایم، اینکه در جهنم یا بهشت باشیم #انتخاب ماست.
#وحیدشاهرضا🥀
۱۴ اسفند ۹۸
#روانکاوی #خودشناسی #خودشکوفایی #مشاوره #رواندرمانی #تغییر_نگرش
👌
@zehnekhatarnakema
👆
🌺 بخشیدن ارزشمند است؛ چهکسیست که میتواند منکر شود دنیای با آدمهایی بخشنده جایی به مراتب بهتر است. لیکن ما از کدام #بخشش صحبت میکنیم؛ بخششی از صمیم قلب یا بخششی از صمیم قبل❓
🌸 با قلب بخشیدن یعنی نفس عمل بخشش برای فرد ارزشمند است. ✨تحقیقات روانشناسی و مطالعهی اسکنهای مغزی نشان میدهد که با کیفیتترین هیجان مثبتی که انسان میتواند تجربه کند احساسیست که به هنگام مهرورزیدن در او شکل میگیرد. در واقع بخشندگی پاداشش را نقد میپردازد و فرد مهرورز را سرشار از هیجان مثبت و دیرپایی میگرداند که سلامتی جسمی و روانی او را تقویت میکند.
🌼 اما افرادی هم هستند که متاثر از قراردادهای اجتماعی، فرهنگ و قوانین اخلاقی میبخشند؛ ایشان تصور میکنند «از هر دستی بدهی از همان دست میگیری»، پس تلاش میکنند خیر برسانند تا خیر دریافت کنند. آنها با خدای خویش نیز معامله میکنند و پیش خود میگویند: «تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز». ایشان غافلاند از اینکه فضیلتی گرانقدر را به کالایی برای خرید و فروش بدل کردهاند. میبخشند ولی حسابش را پیش خود نگه میدارند، گاهی نیز پیشتر گرو گرفتهاند تا نثار کنند.
🌺 این سبک دل نیست، #بودن نبست، زیستن در اینجا و اکنون نیست، این سبک #داشتن است، انباشت کردن است، از میل به فراتر رفتن نمیآید از ترس کمآوردن است.
🌸 فضیلتِ چنین مردمانی در اصل هیچ ارزشی ندارد، زیرا پاداشش را در نه در خودِ عمل که در ورای عمل میجوید: در دیده شدن، در دریافت عزت و احترام، در عملی همپا و یا به تصور پسانداز کردن. این روش کاسبان است، این بخشش از قلب نیست از سر است. و سر آنقدر قدرت دارد که تمام آن مزایای طبیعی بخشش را نیز خنثی کند. مثل کسی که غذایی مُغزی خورده است ولی بلافاصله بعد از آن با خوردن یک فنجان چای تمام زحمت خویش را باطل ساخته و در معده قدری تفالهی بیاثر انباشت میکند (البته اگر نگوییم مضر)، حسابگری نیز همچون همان فنجان چای کل اثر بخشش را ویران میکند.
🌼 در واقع #نیت هر عملی آن عمل را تعریف میکند و نه ظاهر آن عمل. بخشیدن بیمنت کار سادهای نیست، ولی تنها بخشیدن است.✨✨
#وحیدشاهرضا🥀
👌
@zehnekhatarnakema
🌺 بخشیدن ارزشمند است؛ چهکسیست که میتواند منکر شود دنیای با آدمهایی بخشنده جایی به مراتب بهتر است. لیکن ما از کدام #بخشش صحبت میکنیم؛ بخششی از صمیم قلب یا بخششی از صمیم قبل❓
🌸 با قلب بخشیدن یعنی نفس عمل بخشش برای فرد ارزشمند است. ✨تحقیقات روانشناسی و مطالعهی اسکنهای مغزی نشان میدهد که با کیفیتترین هیجان مثبتی که انسان میتواند تجربه کند احساسیست که به هنگام مهرورزیدن در او شکل میگیرد. در واقع بخشندگی پاداشش را نقد میپردازد و فرد مهرورز را سرشار از هیجان مثبت و دیرپایی میگرداند که سلامتی جسمی و روانی او را تقویت میکند.
🌼 اما افرادی هم هستند که متاثر از قراردادهای اجتماعی، فرهنگ و قوانین اخلاقی میبخشند؛ ایشان تصور میکنند «از هر دستی بدهی از همان دست میگیری»، پس تلاش میکنند خیر برسانند تا خیر دریافت کنند. آنها با خدای خویش نیز معامله میکنند و پیش خود میگویند: «تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز». ایشان غافلاند از اینکه فضیلتی گرانقدر را به کالایی برای خرید و فروش بدل کردهاند. میبخشند ولی حسابش را پیش خود نگه میدارند، گاهی نیز پیشتر گرو گرفتهاند تا نثار کنند.
🌺 این سبک دل نیست، #بودن نبست، زیستن در اینجا و اکنون نیست، این سبک #داشتن است، انباشت کردن است، از میل به فراتر رفتن نمیآید از ترس کمآوردن است.
🌸 فضیلتِ چنین مردمانی در اصل هیچ ارزشی ندارد، زیرا پاداشش را در نه در خودِ عمل که در ورای عمل میجوید: در دیده شدن، در دریافت عزت و احترام، در عملی همپا و یا به تصور پسانداز کردن. این روش کاسبان است، این بخشش از قلب نیست از سر است. و سر آنقدر قدرت دارد که تمام آن مزایای طبیعی بخشش را نیز خنثی کند. مثل کسی که غذایی مُغزی خورده است ولی بلافاصله بعد از آن با خوردن یک فنجان چای تمام زحمت خویش را باطل ساخته و در معده قدری تفالهی بیاثر انباشت میکند (البته اگر نگوییم مضر)، حسابگری نیز همچون همان فنجان چای کل اثر بخشش را ویران میکند.
🌼 در واقع #نیت هر عملی آن عمل را تعریف میکند و نه ظاهر آن عمل. بخشیدن بیمنت کار سادهای نیست، ولی تنها بخشیدن است.✨✨
#وحیدشاهرضا🥀
👌
@zehnekhatarnakema