#پیوند_آسمانی
#روز_ازدواج
❄️ «اول ذیالحجه، روز وصال نور و نور»
💍 پیوندی که در آسمان نوشته شد
✍️ به قلم ستارۀ شرقی
ذیالحجه رسید؛ ماهی که در سپیدهدم نخستین روزش، آسمانیها شاهد پیوندی آسمانی شدند. پیوندی میان برترینهای عالم. آنگاه که علی، مردی زلالتر از آینه، محرم دلتنگیهای ریحانۀ پیامبر شد، و فاطمه بانویی از سلالۀ نور، همدل و همنفس حیدر گشت.
🟢 ازدواجی که نهتنها بر زمین، که در ملکوت ثبت شد و فرشتگان الهی، با چشمانی سرشار از سرور، بر آن گواهی دادند.
ازدواجی که سنت پیامبر است، سنتی که دین را کامل کرد و نیمۀ دیگر ایمان را در پرتو تقوا معنا بخشید.
خداوند از ازل نام این دو گوهر بیهمتا را در دفتر ابدیت نگاشته بود.
امروز، دیوارهای مدینه آواز سر دادهاند؛ نغمۀ وصلت موج و دریا را ...
ابر و باران را ...
رود و آبشار را ...
از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردنآویز علی میشود.
🌊 رازی ژرف در این عشق نهفته است؛ مرجالبحرین یلتقیان ...
دو دریای علم و حلم ...
رأفت و لطف ...
سخاوت و عشق ...
که در تلاقیشان، مرواریدهایی چون حسن و حسین پدید میآیند؛
سیدان جوانان بهشت ...
حقیقت در سایۀ این پیوند رقم میخورد؛ پیوندی که روشنیبخش زمانه میشود.
آری، این دو، دریچۀ رحمت الهیاند ...
علی و فاطمه، رحمان و رحیمی که درگاه نزول فیض خداوند میشوند
و از وجودشان
رحمت بیکران بر خلایق جاری میشود.
امروز بهشت، هلهلهگر است...
ملائک سرمست از شکوه این وصلت آسمانی
و بهاری که رنگ از چهرۀ این عشق میگیرد.
امروز باغ ملکوت، سبزترین روز خویش را تجربه میکند.
روزی که در فردای آن، بانویی میشود تکیهگاه مردی سترگ، و مردی میشود مأمن آرامش همسرش.
امروز بهشت آرزو میکند که مدینه باشد، تا قدمگاه این عشق ازلی گردد.
🔴 مدینه، به خود ببال!
که در دامانت خانهای آرمیده است، نه چون دیگر خانهها
بلکه حریمی است که
ایمان، ستونش
رضای الهی، سقفش
ستارگان هدایت، ساکنانش
و نسیمی از مهر، آکنده در فضایش..
در این خانه، زنی است که به مهر، بر علی ناز میریزد
و علی به نور وجودش، اندوههای خویش را به دست فراموشی میسپارد.
آری، این خانه، پناهگاه نور است...
گواه شبزندهداریهای علی، در کنار یار وفادارش، ریحانۀ نبی.
و علی امروز شاهد لبخند فاطمه است؛ لبخندی که دل آسمان را گرم میکند.
🎆 امروز، روز وصال است؛ روزی نه چون روزهای دیگر، که در آغوش خود هزاران درس نهفته دارد:
درس بندگی،
درس صبر،
درس قناعت،
و از همه برتر، درس عشق و از جان گذشتن
امروز، زمین آکنده از نور است؛ نوری از جنس محبت و معرفت.
امروز، علی عاشقتر از همیشه است ...✨
امروز، فاطمه مهمان دل علی است ...💥
و دل علی، عرشیتر از همیشه ...✨
🚀 @Zaman_Zohour
#روز_ازدواج
ذیالحجه رسید؛ ماهی که در سپیدهدم نخستین روزش، آسمانیها شاهد پیوندی آسمانی شدند. پیوندی میان برترینهای عالم. آنگاه که علی، مردی زلالتر از آینه، محرم دلتنگیهای ریحانۀ پیامبر شد، و فاطمه بانویی از سلالۀ نور، همدل و همنفس حیدر گشت.
ازدواجی که سنت پیامبر است، سنتی که دین را کامل کرد و نیمۀ دیگر ایمان را در پرتو تقوا معنا بخشید.
خداوند از ازل نام این دو گوهر بیهمتا را در دفتر ابدیت نگاشته بود.
امروز، دیوارهای مدینه آواز سر دادهاند؛ نغمۀ وصلت موج و دریا را ...
ابر و باران را ...
رود و آبشار را ...
از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردنآویز علی میشود.
دو دریای علم و حلم ...
رأفت و لطف ...
سخاوت و عشق ...
که در تلاقیشان، مرواریدهایی چون حسن و حسین پدید میآیند؛
سیدان جوانان بهشت ...
حقیقت در سایۀ این پیوند رقم میخورد؛ پیوندی که روشنیبخش زمانه میشود.
آری، این دو، دریچۀ رحمت الهیاند ...
علی و فاطمه، رحمان و رحیمی که درگاه نزول فیض خداوند میشوند
و از وجودشان
رحمت بیکران بر خلایق جاری میشود.
امروز بهشت، هلهلهگر است...
ملائک سرمست از شکوه این وصلت آسمانی
و بهاری که رنگ از چهرۀ این عشق میگیرد.
امروز باغ ملکوت، سبزترین روز خویش را تجربه میکند.
روزی که در فردای آن، بانویی میشود تکیهگاه مردی سترگ، و مردی میشود مأمن آرامش همسرش.
امروز بهشت آرزو میکند که مدینه باشد، تا قدمگاه این عشق ازلی گردد.
که در دامانت خانهای آرمیده است، نه چون دیگر خانهها
بلکه حریمی است که
ایمان، ستونش
رضای الهی، سقفش
ستارگان هدایت، ساکنانش
و نسیمی از مهر، آکنده در فضایش..
در این خانه، زنی است که به مهر، بر علی ناز میریزد
و علی به نور وجودش، اندوههای خویش را به دست فراموشی میسپارد.
آری، این خانه، پناهگاه نور است...
گواه شبزندهداریهای علی، در کنار یار وفادارش، ریحانۀ نبی.
و علی امروز شاهد لبخند فاطمه است؛ لبخندی که دل آسمان را گرم میکند.
درس بندگی،
درس صبر،
درس قناعت،
و از همه برتر، درس عشق و از جان گذشتن
امروز، زمین آکنده از نور است؛ نوری از جنس محبت و معرفت.
امروز، علی عاشقتر از همیشه است ...
امروز، فاطمه مهمان دل علی است ...
و دل علی، عرشیتر از همیشه ...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤39🤩10🕊6🥰5👍4😍2
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_204
#مکارم_شیرازی
✔️ مشتی از خروار
✔️ نقد و بررسی کلمات ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ شخص مصلوب
▪️قسمت دوم: بررسی نکتۀ دوم و سوم دربارﮤ مصلوب
✍️ بهقلم ارمیا خطیب
⚡️ یهودای اسخریوطی با آنها همدست شد تا سرانجام مصلوب دستگیر شد
💢پیشگفتار
ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ دوم و سوم خود، این متن را ارائه میکند:
🔺 ۲- عامل دیگری که امکان اشتباه گرفتن عیسی (ع) با فردی دیگر را فراهم میکرد، اين بود كه كسانى كه براى دستگيری حضرت عيسى به باغ «جستيمانى» در خارج شهر رفته بودند، گروهى از لشكريان رومى بودند كه در اردوگاهها مشغول وظایف لشكرى بودند. اين گروه نه يهوديان را مىشناختند و نه آداب و زبان و رسوم آنها را مىدانستند و نه شاگردان عيسى را از استادشان تشخيص مىدادند.
🔺 ۳- اناجيل مىگويد: «حمله به محل عيسی (ع) شبانه انجام شد و چه آسان است كه در اين گيرودار شخص موردنظر فرار كند و ديگرى بهجاى او گرفتار شود.» [1]
همانطور که پیشتر اشاره شد، ناصر مکارم شیرازی این نتایج مقدماتی را برای اثبات اینکه مصلوب یهودای اسخریوطی بوده است، مطرح میکند. اکنون اگر همین نتایج و استدلالهای او را بررسی کنیم، تا چه اندازه دقیق و قابلپذیرش خواهند بود؟
💢نقد و بررسی ادعای دوم و سوم ناصر مکارم شیرازی
در مقدمه میپرسم: آیا منطقی است که بپذیریم دستگیرکنندگان مصلوب، بدون دریافت هیچ گزارشی، ناگهان تصمیم میگیرند شبانه به دستگیری مصلوب اقدام کنند؟ آنان از کجا میدانستند که باید بهسوی باغ جتسیمانی بروند و محل دقیق او را بیابند؟ آیا پذیرفتنی است که بدون هیچ شناختی، در پیِ دستگیری فردی برآمده باشند که هرگز ندیده یا نمیشناختهاند؟ در نهایت، آنها بر چه اساسی این کار را انجام دادهاند؟
📌ناصر مکارم شیرازی، بهعنوان یک عالم دینی، باید برای نتیجهگیری خود از استدلالهای قوی، دقیق و مستند استفاده کند. در غیر این صورت، بهتر است سکوت کرده و بگوید: «نمیدانم»، تا دستکم آبروی خود را حفظ کند. همانطور که امام علی (ع) میفرماید: «گفتنِ "نمىدانم"، نصف دانش است». [2]
اما بعد،
🟠 1. آنگونه که ناصر مکارم شیرازی میگوید، نام آن باغ «جستيمانى» نبوده است، بلکه نامش «جِتْسیمانی» بوده است. [3]
🟠 2. برای درک اشتباهات بزرگی که ناصر مکارم شیرازی مرتکب شده است، به انجیل رجوع میکنیم:
«آنگاه یکی از آن دوازده که به یهودای اسخریوطی مسمی بود، نزد رؤسای کهنه رفته، گفت: «مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟» ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند. و از آنوقت درصدد فرصت شد تا او را به ایشان تسلیم کند.»[4]
تا اینکه میخوانیم:
«و هنوز سخن میگفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود، با جمعی کثیر با شمشیرها و چوبها از جانب رؤسای کهنه و مشایخ قوم آمدند. و تسلیمکنندﮤ او بدیشان نشانی داده، گفته بود: «هرکه را بوسه زنم همان است. او را محکم بگیرید.» در ساعت نزد عیسی آمده، گفت: «سلام، یا سیدی!» و او را بوسید. عیسی وی را گفت: «ای رفیق، از بهر چه آمدهای؟» آنگاه پیش آمده، دست بر عیسی انداخته، او را گرفتند.»] 5[
بنابراین، موضوع کاملاً روشن است؛ یهودای اسخریوطی با آنها همدست شد تا سرانجام مصلوب دستگیر شد!
🟠 3. عجیب است که ناصر مکارم شیرازی حتی میخواهد از تاریکی شب به نفع استدلال خود استفاده کند! درحالیکه روشن شد یهودای اسخریوطی با سربازان همراه شد و آنها مصلوب را دستگیر کردند، که همین امر استدلال او را بیاثر میسازد. با این حال، میگویم: آنها حتی همراه خود روشنایی، یعنی چراغها و مشعلها داشتند! چنانکه در انجیل یوحنا میخوانیم:
«چون عیسی این را گفت، با شاگردان خود به آن طرف وادی قدرون رفت و در آنجا باغی بود که با شاگردان خود به آن درآمد. و یهودا که تسلیمکنندﮤ وی بود، آن موضع را میدانست، زیرا عیسی در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن مینمود. پس یهودا لشکریان و خادمان از نزد رؤسای کهنه و فریسیان برداشته، با چراغها و مشعلها و اسلحه به آنجا آمد.» [6]
تا اینکه میخوانیم:
«آنگاه سربازان و سرتیبان و خادمان یهود، عیسی را گرفته، او را بستند.» [7]
مصلوب در نزد علمای یهود میماند تا اینکه هوا روشن میشود!
«و چون صبح شد، همۀ رؤسای کهنه و مشایخ قوم بر عیسی شورا کردند که او را هلاک سازند. پس او را بند نهاده، بردند و به پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند.» [8]
فکر میکنم با وجود روشنایی، دیگر دلیلی برای او باقی نمیماند که بخواهد به تاریکی متوسل شود و مثلاً ادعا کند که پس از دستگیری مصلوب، هوا تاریک بوده، او فرار کرده و سربازان به اشتباه فرد دیگری را گرفتهاند!
📖 صفحه ۱
👇 ادامه مقاله
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_204
#مکارم_شیرازی
▪️قسمت دوم: بررسی نکتۀ دوم و سوم دربارﮤ مصلوب
💢پیشگفتار
ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ دوم و سوم خود، این متن را ارائه میکند:
همانطور که پیشتر اشاره شد، ناصر مکارم شیرازی این نتایج مقدماتی را برای اثبات اینکه مصلوب یهودای اسخریوطی بوده است، مطرح میکند. اکنون اگر همین نتایج و استدلالهای او را بررسی کنیم، تا چه اندازه دقیق و قابلپذیرش خواهند بود؟
💢نقد و بررسی ادعای دوم و سوم ناصر مکارم شیرازی
در مقدمه میپرسم: آیا منطقی است که بپذیریم دستگیرکنندگان مصلوب، بدون دریافت هیچ گزارشی، ناگهان تصمیم میگیرند شبانه به دستگیری مصلوب اقدام کنند؟ آنان از کجا میدانستند که باید بهسوی باغ جتسیمانی بروند و محل دقیق او را بیابند؟ آیا پذیرفتنی است که بدون هیچ شناختی، در پیِ دستگیری فردی برآمده باشند که هرگز ندیده یا نمیشناختهاند؟ در نهایت، آنها بر چه اساسی این کار را انجام دادهاند؟
📌ناصر مکارم شیرازی، بهعنوان یک عالم دینی، باید برای نتیجهگیری خود از استدلالهای قوی، دقیق و مستند استفاده کند. در غیر این صورت، بهتر است سکوت کرده و بگوید: «نمیدانم»، تا دستکم آبروی خود را حفظ کند. همانطور که امام علی (ع) میفرماید: «گفتنِ "نمىدانم"، نصف دانش است». [2]
اما بعد،
«آنگاه یکی از آن دوازده که به یهودای اسخریوطی مسمی بود، نزد رؤسای کهنه رفته، گفت: «مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟» ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند. و از آنوقت درصدد فرصت شد تا او را به ایشان تسلیم کند.»[4]
تا اینکه میخوانیم:
«و هنوز سخن میگفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود، با جمعی کثیر با شمشیرها و چوبها از جانب رؤسای کهنه و مشایخ قوم آمدند. و تسلیمکنندﮤ او بدیشان نشانی داده، گفته بود: «هرکه را بوسه زنم همان است. او را محکم بگیرید.» در ساعت نزد عیسی آمده، گفت: «سلام، یا سیدی!» و او را بوسید. عیسی وی را گفت: «ای رفیق، از بهر چه آمدهای؟» آنگاه پیش آمده، دست بر عیسی انداخته، او را گرفتند.»] 5[
بنابراین، موضوع کاملاً روشن است؛ یهودای اسخریوطی با آنها همدست شد تا سرانجام مصلوب دستگیر شد!
«چون عیسی این را گفت، با شاگردان خود به آن طرف وادی قدرون رفت و در آنجا باغی بود که با شاگردان خود به آن درآمد. و یهودا که تسلیمکنندﮤ وی بود، آن موضع را میدانست، زیرا عیسی در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن مینمود. پس یهودا لشکریان و خادمان از نزد رؤسای کهنه و فریسیان برداشته، با چراغها و مشعلها و اسلحه به آنجا آمد.» [6]
تا اینکه میخوانیم:
«آنگاه سربازان و سرتیبان و خادمان یهود، عیسی را گرفته، او را بستند.» [7]
مصلوب در نزد علمای یهود میماند تا اینکه هوا روشن میشود!
«و چون صبح شد، همۀ رؤسای کهنه و مشایخ قوم بر عیسی شورا کردند که او را هلاک سازند. پس او را بند نهاده، بردند و به پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند.» [8]
فکر میکنم با وجود روشنایی، دیگر دلیلی برای او باقی نمیماند که بخواهد به تاریکی متوسل شود و مثلاً ادعا کند که پس از دستگیری مصلوب، هوا تاریک بوده، او فرار کرده و سربازان به اشتباه فرد دیگری را گرفتهاند!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏11👍4❤3
💢نتیجهگیری:
انجیل بهوضوح بیان میکند که گروه بزرگی از افراد مسلح به چوب و شمشیر، که از سوی سران کاهنان و مشایخ قوم برای دستگیری مصلوب فرستاده شده بودند، یهودای اسخریوطی - یکی از دوازده شاگرد عیسی (ع) - را نیز همراه خود داشتند. آری، یهودای خائن با آنان توافق کرده بود و سربازان با یهودا به باغ جتسیمانی آمدند. بنابراین، آنها سرخود به دنبال یافتن عیسی (ع) نرفتند!
باور دارم هر انسان آزاداندیشی اینک دریافته است که ناصر مکارم شیرازی چگونه در مواجهۀ علمی، آسمان و ریسمان را به هم میبافد. همچنین، روشن است که چرا او سالیان طولانی در مقابل مناظره با سید احمد الحسن سکوت کرده است. حقیقت کاملاً آشکار است.
📚 منابع:
[1] ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ط-دار الكتب الاسلاميه، ج ۴، ص ۲۰۱.
[2] عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم،۱۴۱۰ ق، ناشر: دار الكتاب الإسلامي، مكان چاپ: قم، سال چاپ، نوبت چاپ: دوم، ص ۴۹۹.
[3] ر.ک به لینک:
https://bible.com/bible/136/mat.26.36.POV-FAS
[4] انجیل مَتّی 14:26-16. همچنین: «اما شیطان در یهودای مسمی به اسخریوطی که ازجملۀ آن دوازده بود داخل گشت، و او رفته با رؤسای کهنه و سرداران سپاه گفتوگو کرد که چگونه او را به ایشان تسلیم کند. ایشان شاد شده، با او عهد بستند که نقدی به وی دهند. و او قبول کرده، درصدد فرصتی برآمد که او را در نهانی از مردم به ایشان تسلیم کند.» لوقا، 3:22-6.
[5] انجیل مَتّی 47:26-50. همچنین ر.ک به لینک ویدیویی:
https://youtube/iI4B0-Nhj7s?si=WOUnnKWZKgquX3-q
[6] انجیل یوحنّا 1:18-3
[7] انجیل یوحنّا 12:18
[8] انجیل مَتّی ۱:۲۷-۲
📖 صفحه ۲
🔗 قسمت اول
🔗 نشریه شماره 204
👏 @Zaman_Zohour
انجیل بهوضوح بیان میکند که گروه بزرگی از افراد مسلح به چوب و شمشیر، که از سوی سران کاهنان و مشایخ قوم برای دستگیری مصلوب فرستاده شده بودند، یهودای اسخریوطی - یکی از دوازده شاگرد عیسی (ع) - را نیز همراه خود داشتند. آری، یهودای خائن با آنان توافق کرده بود و سربازان با یهودا به باغ جتسیمانی آمدند. بنابراین، آنها سرخود به دنبال یافتن عیسی (ع) نرفتند!
باور دارم هر انسان آزاداندیشی اینک دریافته است که ناصر مکارم شیرازی چگونه در مواجهۀ علمی، آسمان و ریسمان را به هم میبافد. همچنین، روشن است که چرا او سالیان طولانی در مقابل مناظره با سید احمد الحسن سکوت کرده است. حقیقت کاملاً آشکار است.
[1] ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ط-دار الكتب الاسلاميه، ج ۴، ص ۲۰۱.
[2] عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم،۱۴۱۰ ق، ناشر: دار الكتاب الإسلامي، مكان چاپ: قم، سال چاپ، نوبت چاپ: دوم، ص ۴۹۹.
[3] ر.ک به لینک:
https://bible.com/bible/136/mat.26.36.POV-FAS
[4] انجیل مَتّی 14:26-16. همچنین: «اما شیطان در یهودای مسمی به اسخریوطی که ازجملۀ آن دوازده بود داخل گشت، و او رفته با رؤسای کهنه و سرداران سپاه گفتوگو کرد که چگونه او را به ایشان تسلیم کند. ایشان شاد شده، با او عهد بستند که نقدی به وی دهند. و او قبول کرده، درصدد فرصتی برآمد که او را در نهانی از مردم به ایشان تسلیم کند.» لوقا، 3:22-6.
[5] انجیل مَتّی 47:26-50. همچنین ر.ک به لینک ویدیویی:
https://youtube/iI4B0-Nhj7s?si=WOUnnKWZKgquX3-q
[6] انجیل یوحنّا 1:18-3
[7] انجیل یوحنّا 12:18
[8] انجیل مَتّی ۱:۲۷-۲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
YouVersion | The Bible App | Bible.com
متی 36:26 آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمی به جتسیمانی بود رسیده، به شاگردان خود گفت: «در اینجا بنشینید تا من رفته، در آنجا…
👏21👍4❤2
نشریه زمان ظهور
#نشریه_زمان_ظهور #نشریه_شماره_203 #رؤیا ✔️ پاسخ به یک شبهۀ پُرتکرار ✔️ چگونه آلمحمد (ع) را در رؤیا بشناسیم؟ به قلم حمید علوی 💢متن شبهه: چگونه آلمحمد (ع) را در رؤیا بشناسیم و بدانیم که صورت خود آنان را دیدهایم، درحالیکه هرگز چهرﮤ آنان را در بیداری…
Anonymous Quiz
10%
1%
6%
83%
❤36🕊7💯6❤🔥2😍2👍1🥰1
نشریه زمان ظهور
#نشریه_زمان_ظهور #نشریه_شماره_203 #تربیت_فرزند المنقــــــذ، روایتهای انتخابشده ❄️ سلسلهمقالات تربیت فرزند ✔️ پایان لجبازی دلبندم 🟡 قسمت اول ✍️ به قلم شیماء الحسینی تربیت فرزندان راهی طولانی است که هرگز خالی از ترس، سردرگمی، ناامیدی و اشتباه نیست. این…
Anonymous Quiz
16%
63%
8%
13%
❤31👍5👏2
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_204
#تربیت_فرزند
❄️ سلسلهمقالات تربیت فرزند
✔️ ترس از دست دادن
🟡 قسمت دوم
✍️ به قلم شیماء الحسینی
💢ترس از دست دادن در کودکان: چند راهکار ساده برای والدین
سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به قسمت دوم از مجموعهمقالات تربیت تکلیفی خوش آمدید. در این قسمت، به موضوع مهم و رایج «ترس از دست دادن» در کودکان میپردازیم. این احساس، یکی از رفتارهای طبیعی است که بسیاری از کودکان در مراحل مختلف رشد خود آن را تجربه میکنند. اما چگونه میتوانیم بهعنوان والدین یا مربیان، به کودکان کمک کنیم تا با این احساس بهدرستی کنار بیایند؟ در این مقاله، به بررسی علل این ترس و ارائۀ راهکارهای عملی برای مدیریت آن خواهیم پرداخت.
💢ترس از دست دادن: یک رفتار طبیعی
ترس از دست دادن، احساسی است که بسیاری از کودکان در مواجهه با تغییرات یا موقعیتهای جدید تجربه میکنند. این احساس ممکن است بهشکل عصبانیت، گریه، لجبازی یا حتی رفتارهای خشن بروز کند. برای مثال، وقتی کودک احساس میکند که توجه والدینش به نوزاد جدید معطوف شده است، ممکن است دچار اضطراب و ترس از دست دادن محبت والدین شود.
🔎 علل این رفتار میتواند متنوع باشد: از تفاوتهای فردی بین کودکان گرفته تا تغییرات محیطی مانند ورود یک عضو جدید به خانواده. این احساسات نهتنها کودک را تحتتأثیر قرار میدهد، بلکه مسئولیت والدین را نیز پیچیدهتر و چالشبرانگیزتر میکند.
⚡️ مثال دیگر، زمانی است که چند کودک در کنار یکدیگر قرار میگیرند. چون هر کودکی تواناییها و استعدادهای منحصربهفردی دارد، این تفاوتها باعث میشود نسبت به هم احساس برتری یا کمبود کنند. به همین دلیل، معمولاً دچار مشاجره و اختلافنظر میشوند. در مرحلۀ بعد، نگران از دست دادن توجه و موقعیت خود در جمع میشوند و این نگرانی و اضطراب را با رفتارهای عصبی، گریه یا لجبازی نشان میدهند.
💢راهکارهایی برای مدیریت ترس از دست دادن در کودکان
در ادامه، به برخی از راهکارهای عملی برای کمک به کودکان در مواجهه با این احساس میپردازیم:
🙃 ۱. آموزش تفاوتهای فردی
به کودک بیاموزید که هر فردی ویژگیها و تواناییهای منحصربهفرد خود را دارد. برای مثال، ممکن است یکی از همکلاسیهایش در درسها موفقتر باشد، درحالیکه او در زمینههای دیگر استعداد دارد. این تفاوتها طبیعی است و به معنای برتری یک فرد بر دیگری نیست.
🙃 ۲. تشویق و حمایت
والدین نقش کلیدی در تشویق کودکان دارند. اگر کودک احساس میکند در مقایسه با دیگران موفقیت کمتری دارد، به او نشان دهید که تلاشش ارزشمند است. امام احمد الحسن (ع) در این زمینه میفرمایند: «اگرچه تحصیل و آموزش مهم است، اما والدین باید بدانند که هر فردی میتواند در زمینهای که به آن علاقه دارد، تولید و خلاقیت داشته باشد و لزوماً نباید در دانشگاهها یا رشتههایی تحصیل کند که بسیاری تمایل به ورود به آنها دارند.» [1]
🙃 ۳. تقویت رقابت سالم
به کودک بیاموزید که شکست، پایان راه نیست، بلکه میتواند راهی بهسوی موفقیت باشد. رقابت سالم را در او تقویت کنید و به او یادآوری کنید که هر تجربهای، چه مثبت و چه منفی، بخشی از فرایند یادگیری است.
🙃 ۴. بیان متعادل احساسات
کودک را تشویق کنید تا احساساتش را به شیوهای متعادل بیان کند. به او اطمینان دهید که احساساتش در خانواده پذیرفتهشده است و موفقیت دیگران به معنای کاهش محبت خانواده نسبت به او نیست.
🙃 ۵. مدیریت احساسات در مواجهه با نوزاد جدید
اگر در خانواده نوزادی متولد شده است، به کودک بزرگتر اجازه دهید در مراقبت از نوزاد مشارکت کند، البته بدون اینکه متوجه شود شما از دور مراقب او هستید. او را تشویق کنید و حس مسئولیتپذیری را در او تقویت نمایید. همچنین، از ابراز محبت بیش از حد به نوزاد در حضور او خودداری کنید تا احساس نکند جایگاهش در خانواده تضعیف شده است.
🙃 ۶. کاهش خودخواهی و تقویت مسئولیتپذیری
از سنین پایین، کودک را به کاهش خودخواهی و منیت عادت دهید. به او بیاموزید که در کنار حقوقش، وظایفی نیز بر عهده دارد و رفتار صحیح را به او نشان دهید.
🙃 ۷. مشارکت در گروهها و تیمهای ورزشی
شرکت کودک در گروههای فعال یا تیمهای ورزشی، میتواند به او کمک کند مهارتهای اجتماعی خود را تقویت کرده و احساس تعلق به یک جمع را تجربه کند.
📖 صفحه ۱
👇 ادامه
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_204
#تربیت_فرزند
المنقــــــذ، روایتهای انتخابشده
💢ترس از دست دادن در کودکان: چند راهکار ساده برای والدین
سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به قسمت دوم از مجموعهمقالات تربیت تکلیفی خوش آمدید. در این قسمت، به موضوع مهم و رایج «ترس از دست دادن» در کودکان میپردازیم. این احساس، یکی از رفتارهای طبیعی است که بسیاری از کودکان در مراحل مختلف رشد خود آن را تجربه میکنند. اما چگونه میتوانیم بهعنوان والدین یا مربیان، به کودکان کمک کنیم تا با این احساس بهدرستی کنار بیایند؟ در این مقاله، به بررسی علل این ترس و ارائۀ راهکارهای عملی برای مدیریت آن خواهیم پرداخت.
💢ترس از دست دادن: یک رفتار طبیعی
ترس از دست دادن، احساسی است که بسیاری از کودکان در مواجهه با تغییرات یا موقعیتهای جدید تجربه میکنند. این احساس ممکن است بهشکل عصبانیت، گریه، لجبازی یا حتی رفتارهای خشن بروز کند. برای مثال، وقتی کودک احساس میکند که توجه والدینش به نوزاد جدید معطوف شده است، ممکن است دچار اضطراب و ترس از دست دادن محبت والدین شود.
💢راهکارهایی برای مدیریت ترس از دست دادن در کودکان
در ادامه، به برخی از راهکارهای عملی برای کمک به کودکان در مواجهه با این احساس میپردازیم:
به کودک بیاموزید که هر فردی ویژگیها و تواناییهای منحصربهفرد خود را دارد. برای مثال، ممکن است یکی از همکلاسیهایش در درسها موفقتر باشد، درحالیکه او در زمینههای دیگر استعداد دارد. این تفاوتها طبیعی است و به معنای برتری یک فرد بر دیگری نیست.
والدین نقش کلیدی در تشویق کودکان دارند. اگر کودک احساس میکند در مقایسه با دیگران موفقیت کمتری دارد، به او نشان دهید که تلاشش ارزشمند است. امام احمد الحسن (ع) در این زمینه میفرمایند: «اگرچه تحصیل و آموزش مهم است، اما والدین باید بدانند که هر فردی میتواند در زمینهای که به آن علاقه دارد، تولید و خلاقیت داشته باشد و لزوماً نباید در دانشگاهها یا رشتههایی تحصیل کند که بسیاری تمایل به ورود به آنها دارند.» [1]
به کودک بیاموزید که شکست، پایان راه نیست، بلکه میتواند راهی بهسوی موفقیت باشد. رقابت سالم را در او تقویت کنید و به او یادآوری کنید که هر تجربهای، چه مثبت و چه منفی، بخشی از فرایند یادگیری است.
کودک را تشویق کنید تا احساساتش را به شیوهای متعادل بیان کند. به او اطمینان دهید که احساساتش در خانواده پذیرفتهشده است و موفقیت دیگران به معنای کاهش محبت خانواده نسبت به او نیست.
اگر در خانواده نوزادی متولد شده است، به کودک بزرگتر اجازه دهید در مراقبت از نوزاد مشارکت کند، البته بدون اینکه متوجه شود شما از دور مراقب او هستید. او را تشویق کنید و حس مسئولیتپذیری را در او تقویت نمایید. همچنین، از ابراز محبت بیش از حد به نوزاد در حضور او خودداری کنید تا احساس نکند جایگاهش در خانواده تضعیف شده است.
از سنین پایین، کودک را به کاهش خودخواهی و منیت عادت دهید. به او بیاموزید که در کنار حقوقش، وظایفی نیز بر عهده دارد و رفتار صحیح را به او نشان دهید.
شرکت کودک در گروههای فعال یا تیمهای ورزشی، میتواند به او کمک کند مهارتهای اجتماعی خود را تقویت کرده و احساس تعلق به یک جمع را تجربه کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤20🕊5👏2
💢نکتۀ پایانی: رفتار والدین و ترجیح دادن کودکان
اگر یکی از فرزندان احساس کند که دیگری ترجیح داده میشود، ممکن است این موضوع را بهشکل نادرستی تفسیر کند. بنابراین، والدین باید مراقب رفتار خود باشند و از هرگونه تبعیض، چه آشکار و چه پنهان، میان فرزندان خودداری کنند.
✨ خوانندگان عزیز، به پایان این بخش از مجموعهمقالات تربیت تکلیفی رسیدیم. امیدواریم این راهکارها برای شما مفید واقع شوند. به امید دیدار در قسمتهای بعدی.
📚 منبع:
[1] سید احمد الحسن، المرأة فی الإسلام، ص 209.
📖 صفحه ۲
🔗 قسمت اول
🔗 نشریه شماره 204
👏 @Zaman_Zohour
ریچارد تمپلر، روانشناس مشهور، میگوید: «کودکان همیشه بهدنبال نشانههایی هستند که مشخص کند کدامیک نزد والدین برتر هستند.»
اگر یکی از فرزندان احساس کند که دیگری ترجیح داده میشود، ممکن است این موضوع را بهشکل نادرستی تفسیر کند. بنابراین، والدین باید مراقب رفتار خود باشند و از هرگونه تبعیض، چه آشکار و چه پنهان، میان فرزندان خودداری کنند.
[1] سید احمد الحسن، المرأة فی الإسلام، ص 209.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤28🕊8👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#معرفی
#تیزر
❄️ تیزر نشریه زمان ظهور
❄️ #نشریه_شماره_205
✍️ در این شماره از نشریه زمان ظهور میخوانیم:
✔️ بازاندیشی در مفهوم تکثرگرایی و آسیبشناسی آن بهعنوان یکی از فرزندان دموکراسی
✔️ نقد و بررسی کلمات ناصر مکارم شیرازی در مورد شخص مصلوب |قسمت سوم
✔️ گفتوگوی داستانی، قسمت اول از فصل دوم
✔️ پیِ آواز حقیقت بدویم |قسمت هفتم
✔️ سلسلهمقالات تربیت فرزند |قسمت سوم
✔️ فرازهایی از خطبههای نماز جمعه
🗓 زمان انتشار: جمعه ۹ خرداد ۱۴۰۴
📌 با ما همراه باشید...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏 @Zaman_Zohour
#تیزر
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤27🙏3👍2🥰2👏1
#دلنوشته
#دادخواهی
❄️ دادخواهان خاموش؛ صدایی از بند ایمان
✍️ به قلم نوردخت مهدوی
ما را به کدام گناه گرفتید؟
جرم ما ایمان است؛
ایمان به وعدهای غیبی، دعوتی آسمانی، و نوری که از اعماق تاریخ میتابد.
ما انصار امام مهدی علیهالسلام هستیم.
ما باور کردیم، ایمان آوردیم، و با قامتی افراشته، پای پیمانمان ایستادیم؛ نه از تهمت هراسی داشتیم، نه از زندان، نه از غربت. در هر سکوت، شعلهای از نور افروختیم و در هر بند، پرچم حق را بالا نگه داشتیم.
🗣 سال ۲۰۰۸، در عراق، در سرزمینی که هنوز بوی خون مظلوم حسین میدهد،
برادرانمان را کشتند؛ تنها به جرم عشق به حق.
۲۸ نفر از یارانمان به خاک افتادند و بسیاری دیگر سالهاست که در زندانهای عراق، بیمحاکمه و بیگناه، اسیرند.
سه تن را اعدام کردند…
هفده سال است که در بندند؛ اما نه زنجیر توانسته ایمانشان را خاموش کند، نه تهدید، زبانشان را به برائت وادارد.
بر سر پیمان ماندهاند… ایستاده، با دلی که هنوز برای مهدی علیهالسلام میتپد.
(در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند). (سورۀ احزاب، آیۀ 23)
و امروز… این رنج، این ظلم، تنها به گذشته محدود نمیشود.
ریحانه و رسول دارات، خواهر و برادر مؤمنی از تربت حیدریه،
مهدی مسافر از قم،
و ...
که نه سلاح داشتند، نه نفرت،
تنها ایمانشان را داشتند، و صدایشان را.
آنها نیز، اکنون در بندند؛ برای همان باور، همان دعوت، همان نوری که ما را به راه کشانده است.
باز هم دستگیری، باز هم بند برای ایمان…
باز هم شبهای بیپایان برای مادرانی که چشم انتظارند.
‼️ کجای ایمان، جرم است؟
کجای انتظار، اتهام است؟
کجای امید، مستحق بند و زنجیر است؟
ما دشمن شما نیستیم؛ ما فقط دلهایی داریم که برای امام مهدی علیهالسلام و فرزندش سید احمد الحسن میتپد، و حنجرههایی که جز نامشان چیزی نمیشناسند.
ما فقط کلام داریم، دعای شبانه داریم، اشک برای امام منتظِر داریم.
ما خواستیم مردم بدانند که غریبِ آخرالزمان تنها نیست.
ای عُقلا....
ای مردم ایران…
ای اهل درد…
ای آنان که حسین را هنوز زنده میدانید،
بشنوید صدای خاموش ما را.
اگر نمیخواهید بپذیرید، دستکم ما را نکوبید.
اگر با ما همعقیده نیستید، ما را در بند نکنید.
اگر صدایمان را نمیپسندید، لااقل خاموشش نکنید.
اگر راهمان را نمیروید، ما را از راهمان نرانید.
اگر باورمان را باور ندارید، آن را با زنجیر و زندان پاسخ نگویید.
ما فرزندان انتظاریم؛ نه تهدید، نه فتنه، نه دشمن.
ما صدای گریههای شبانهایم که در دل سلولهای تاریک گم میشود.
ما زنان و مردانی هستیم که با ایمان زندگی میکنیم، نه با نفرت.
✅ این یک دادخواهی است…
برای حقِ شنیده شدن،
برای آزادی ایمان،
برای پایان دادن به رنجی که فقط «باور» دلیلش بوده است.
ما را دریابید.
ما را نشنیدن، تاریخ را تکرار خواهد کرد!
🚀 @Zaman_Zohour
#دادخواهی
ما را به کدام گناه گرفتید؟
جرم ما ایمان است؛
ایمان به وعدهای غیبی، دعوتی آسمانی، و نوری که از اعماق تاریخ میتابد.
ما انصار امام مهدی علیهالسلام هستیم.
ما باور کردیم، ایمان آوردیم، و با قامتی افراشته، پای پیمانمان ایستادیم؛ نه از تهمت هراسی داشتیم، نه از زندان، نه از غربت. در هر سکوت، شعلهای از نور افروختیم و در هر بند، پرچم حق را بالا نگه داشتیم.
برادرانمان را کشتند؛ تنها به جرم عشق به حق.
۲۸ نفر از یارانمان به خاک افتادند و بسیاری دیگر سالهاست که در زندانهای عراق، بیمحاکمه و بیگناه، اسیرند.
سه تن را اعدام کردند…
هفده سال است که در بندند؛ اما نه زنجیر توانسته ایمانشان را خاموش کند، نه تهدید، زبانشان را به برائت وادارد.
بر سر پیمان ماندهاند… ایستاده، با دلی که هنوز برای مهدی علیهالسلام میتپد.
(در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند). (سورۀ احزاب، آیۀ 23)
و امروز… این رنج، این ظلم، تنها به گذشته محدود نمیشود.
ریحانه و رسول دارات، خواهر و برادر مؤمنی از تربت حیدریه،
مهدی مسافر از قم،
و ...
که نه سلاح داشتند، نه نفرت،
تنها ایمانشان را داشتند، و صدایشان را.
آنها نیز، اکنون در بندند؛ برای همان باور، همان دعوت، همان نوری که ما را به راه کشانده است.
باز هم دستگیری، باز هم بند برای ایمان…
باز هم شبهای بیپایان برای مادرانی که چشم انتظارند.
کجای انتظار، اتهام است؟
کجای امید، مستحق بند و زنجیر است؟
ما دشمن شما نیستیم؛ ما فقط دلهایی داریم که برای امام مهدی علیهالسلام و فرزندش سید احمد الحسن میتپد، و حنجرههایی که جز نامشان چیزی نمیشناسند.
ما فقط کلام داریم، دعای شبانه داریم، اشک برای امام منتظِر داریم.
ما خواستیم مردم بدانند که غریبِ آخرالزمان تنها نیست.
ای عُقلا....
ای مردم ایران…
ای اهل درد…
ای آنان که حسین را هنوز زنده میدانید،
بشنوید صدای خاموش ما را.
اگر نمیخواهید بپذیرید، دستکم ما را نکوبید.
اگر با ما همعقیده نیستید، ما را در بند نکنید.
اگر صدایمان را نمیپسندید، لااقل خاموشش نکنید.
اگر راهمان را نمیروید، ما را از راهمان نرانید.
اگر باورمان را باور ندارید، آن را با زنجیر و زندان پاسخ نگویید.
ما فرزندان انتظاریم؛ نه تهدید، نه فتنه، نه دشمن.
ما صدای گریههای شبانهایم که در دل سلولهای تاریک گم میشود.
ما زنان و مردانی هستیم که با ایمان زندگی میکنیم، نه با نفرت.
برای حقِ شنیده شدن،
برای آزادی ایمان،
برای پایان دادن به رنجی که فقط «باور» دلیلش بوده است.
ما را دریابید.
ما را نشنیدن، تاریخ را تکرار خواهد کرد!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤40💔13👍5❤🔥3🥰2😢1