#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_202
#تصوف #عرفان
#درویش #قطب
✔️ دلایل حقانیت سید احمد الحسن برای اهل تصوف و عرفان
✍️ به قلم سید مهدی حسینی
طبق آموزههای سید احمد الحسن در کتاب عقاید اسلام، حجت خدا برای معرفی و شناساندن خود به مردم به هیچ دلیلی احتیاج ندارد. یعنی مردم بهمحض اینکه خبر مبعوث شدن فرستادهای از جانب خداوند را میشنوند باید بدون مطالبۀ هیچگونه دلیلی به او ایمان بیاورند، چون اساساً فطرت انسان پاک آفریده شده است و جایگاهی در ملکوت دارد و اگر انسان فطرت خود را آلوده نکند، میتواند او را بهمحض اعلام رسالت، بدون هیچ دلیلی بشناسد و به او ملحق شود. اما چون اکثر انسانها فطرتهای خود را آلوده کردهاند، خداوند از روی رحمت خود ممکن است فرستادﮤ خود را به دلایلی مجهز کند تا اولاً برخی از غافلان که فطرتشان کاملاً آلوده نشده است، ایمان بیاورند و بهسوی خدا بازگردند؛ ثانیاً هیچ عذر و بهانهای برای منکران در آخرت باقی نماند، هرچند این عذر و بهانه بیاساس است. [1]
📌سید احمد الحسن در مصاحبه با رادیو دیترویت بیان میکند:
«آنچه ما به مردم تقدیم میکنیم، دعوت الهی است. در نتیجه، برای هر دین و مذهبی دلایل مخصوص به همان مذهب وجود دارد که از کتابهای خودشان و مطالبی است که صحتِ آن را قبول دارند. و قطعاً بسیاری از افراد منصف وجود دارند که به حق اعتراف میکنند و هر زمان که دلیل حقی برایشان مطرح شود، سر فرود میآورند و آن را میپذیرند. برای ادیان و مذاهب، ادلهای نگاشتهام و بسیاری از مؤمنان در این باره توضیحات کاملتر و جزئیتر را آوردهاند.» [2]
پیرو این کلام سید احمد الحسن در گفتوگو با رادیو دیترویت، بنده قصد دارم در این مقاله، ادلۀ حقانیت سید احمد الحسن را طبق نصوص و مقبولات اهل تصوف و عرفان بیان کنم.
💢تصوف چیست؟
تصوف مکتبی است که در آن، یگانهِ راهِ رسیدن به خدای سبحان و کشف حقیقت، از طریق تجارب عرفانی مانند رؤیا و مکاشفه و دیدن غیبیات میسر است. به عقیدﮤ بنده، تاریخی برای شروع شکلگیری عرفان و تصوف نمیتوان ذکر کرد. در واقع، میتوان گفت از زمانی که انبیای الهی برای هدایت بشرمبعوث شدهاند و از زمان شکلگیری تمدن بشری، عرفان و تصوف وجود داشته است. اما عرفان و تصوف اسلامی از زمان پیامبر اکرم (ص) شکل گرفته است و وجودش را مدیون آن بزرگوار است. بعد از حضرت محمد مصطفی (ص)، در عرفان اسلامی انحرافاتی به وجود آمد، بهطوری که تاکنون سلاسل و طریقتهای بسیاری که خود را به پیامبر منتسب میکنند به وجود آمده است.
💢عقیدﮤ اهل تصوف دربارﮤ اصل دین:
اهل تصوف معتقدند در هر زمانی فرستاده و راهنمایی از جانب خداوند برای هدایت مردم وجود دارد. این فرستادﮤ او اصل دین است و باید عقیده و شریعت را از او گرفت. متصوفه این راهنمای الهی را با القاب و اسامی گوناگونی از قبیل قطب، پیر، مرشد، انسان کامل، ولی حق، نبی، وصی و ... موردخطاب قرار میدهند. البته تفاوتهایی در معنا و مصداق این القاب و اسامی، از این منظر که آن راهنما مأذون با واسطه یا بیواسطه از جانب خداوند باشد، نزد آنها وجود دارد، اما همۀ آنها به این حقیقت نزد متصوفه اشاره دارند: همیشه فرستادهای از جانب خداوند برای هدایت مردم وجود دارد.
💢برخی از نصوص در آثار اهل تصوف که به این عقیده اذعان دارند:
🔺 مولانا جلالالدین، در مثنوی معنوی، دفتر دوم مینویسد: «پس به هر دوری ولیای قائم است/ آزمایش تا قیامت دائم است.» [3]
📖 صفحه ۱
👇 ادامه مقاله
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_202
#تصوف #عرفان
#درویش #قطب
طبق آموزههای سید احمد الحسن در کتاب عقاید اسلام، حجت خدا برای معرفی و شناساندن خود به مردم به هیچ دلیلی احتیاج ندارد. یعنی مردم بهمحض اینکه خبر مبعوث شدن فرستادهای از جانب خداوند را میشنوند باید بدون مطالبۀ هیچگونه دلیلی به او ایمان بیاورند، چون اساساً فطرت انسان پاک آفریده شده است و جایگاهی در ملکوت دارد و اگر انسان فطرت خود را آلوده نکند، میتواند او را بهمحض اعلام رسالت، بدون هیچ دلیلی بشناسد و به او ملحق شود. اما چون اکثر انسانها فطرتهای خود را آلوده کردهاند، خداوند از روی رحمت خود ممکن است فرستادﮤ خود را به دلایلی مجهز کند تا اولاً برخی از غافلان که فطرتشان کاملاً آلوده نشده است، ایمان بیاورند و بهسوی خدا بازگردند؛ ثانیاً هیچ عذر و بهانهای برای منکران در آخرت باقی نماند، هرچند این عذر و بهانه بیاساس است. [1]
📌سید احمد الحسن در مصاحبه با رادیو دیترویت بیان میکند:
«آنچه ما به مردم تقدیم میکنیم، دعوت الهی است. در نتیجه، برای هر دین و مذهبی دلایل مخصوص به همان مذهب وجود دارد که از کتابهای خودشان و مطالبی است که صحتِ آن را قبول دارند. و قطعاً بسیاری از افراد منصف وجود دارند که به حق اعتراف میکنند و هر زمان که دلیل حقی برایشان مطرح شود، سر فرود میآورند و آن را میپذیرند. برای ادیان و مذاهب، ادلهای نگاشتهام و بسیاری از مؤمنان در این باره توضیحات کاملتر و جزئیتر را آوردهاند.» [2]
پیرو این کلام سید احمد الحسن در گفتوگو با رادیو دیترویت، بنده قصد دارم در این مقاله، ادلۀ حقانیت سید احمد الحسن را طبق نصوص و مقبولات اهل تصوف و عرفان بیان کنم.
💢تصوف چیست؟
تصوف مکتبی است که در آن، یگانهِ راهِ رسیدن به خدای سبحان و کشف حقیقت، از طریق تجارب عرفانی مانند رؤیا و مکاشفه و دیدن غیبیات میسر است. به عقیدﮤ بنده، تاریخی برای شروع شکلگیری عرفان و تصوف نمیتوان ذکر کرد. در واقع، میتوان گفت از زمانی که انبیای الهی برای هدایت بشرمبعوث شدهاند و از زمان شکلگیری تمدن بشری، عرفان و تصوف وجود داشته است. اما عرفان و تصوف اسلامی از زمان پیامبر اکرم (ص) شکل گرفته است و وجودش را مدیون آن بزرگوار است. بعد از حضرت محمد مصطفی (ص)، در عرفان اسلامی انحرافاتی به وجود آمد، بهطوری که تاکنون سلاسل و طریقتهای بسیاری که خود را به پیامبر منتسب میکنند به وجود آمده است.
💢عقیدﮤ اهل تصوف دربارﮤ اصل دین:
اهل تصوف معتقدند در هر زمانی فرستاده و راهنمایی از جانب خداوند برای هدایت مردم وجود دارد. این فرستادﮤ او اصل دین است و باید عقیده و شریعت را از او گرفت. متصوفه این راهنمای الهی را با القاب و اسامی گوناگونی از قبیل قطب، پیر، مرشد، انسان کامل، ولی حق، نبی، وصی و ... موردخطاب قرار میدهند. البته تفاوتهایی در معنا و مصداق این القاب و اسامی، از این منظر که آن راهنما مأذون با واسطه یا بیواسطه از جانب خداوند باشد، نزد آنها وجود دارد، اما همۀ آنها به این حقیقت نزد متصوفه اشاره دارند: همیشه فرستادهای از جانب خداوند برای هدایت مردم وجود دارد.
💢برخی از نصوص در آثار اهل تصوف که به این عقیده اذعان دارند:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤14👍3💯1
عقیدﮤ صوفیه مبنی بر اینکه در هر زمانی راهنما و هدایتگری از جانب خدا برای هدایت مردم بر روی زمین وجود دارد، از نظر ما یمانیها و طبق آموزههای سید احمد الحسن، عقیدﮤ صحیحی است، اما اینکه مصداق این راهنما در ادوار مختلف چه کسی بوده و اکنون چه کسی است، باید مورد بررسی قرار گیرد.
💢راه شناخت قطب و پیر (حجت خدا) از نظر اهل تصوف و عرفان:
صوفیه معتقدند دو راه عمده و مهم برای شناخت پیر و قطب زمان وجود دارد: یکی نص (وصیت) و دیگری طریق وحی که شامل کشف و شهود و رؤیای صادقه میشود.
💢1. نص (وصیت):
سلاسل صوفیه یکی از راههای مهم و عمدﮤ شناخت قطب زمان را نصِ بیواسطه یا با واسطۀ انسان کامل به مدعی قطبیت میدانند. به این معنا که این مدعی باید از جانب انسان کامل با واسطه یا بیواسطه معرفی شده باشد. به عنوان مثال، نجیبالدین رضا تبریزی، از مشایخ سلسلۀ ذهبیه، در شعری میگوید:
«بیسند صوفی مثال خر بُوَد/ سخرﮤ شیطان و کور و کر بُوَد
نِی زِ علم ظاهرش بهره بُوَد/ نِی زِ باطن اهل دردی میشود» [10]
یعنی کسی که ادعای ولایت و قطبیت میکند، اگر نص (سند) نداشته باشد، ادعایش باطل است.
ملا علی نور علیشاه، از مشایخ سلسلۀ نعمتاللهی، دربارﮤ نص میگوید: «عمده در شناخت عالم، نصّ بزرگتر است، زیراکه از شعب سابقه بر تو معلوم شد که عالم را شرایطی است و کسی نمیداند که چه کسی آن شرایط را داراست، زیرا باید محیط باشد و نفس تامه و قدسیه داشته باشد که ببیند و هرکه را جامع صفات و دارای شرایط علم و بزرگی از جانب خدا دید خبر دهد که اوست بعد از من. و شیعه را اعتقاد به نص است که باید عالم مجاز باشد و بیاجازه کار او هدر است و ما جمهوری نیستیم که امامت و ریاست را به اختیار مردم بدانیم، بلکه به اختیار حق است.» [11]
💢2. وحی (رؤیا، کشف و شهود):
پایه و اساس سیروسلوک در تصوف، وحی الهی است که شامل رؤیا، کشف و شهود میشود. در آثار اهل تصوف و شرححال بزرگان صوفیه، طریق ورود به تصوف و شروع سلوک الهی، وحی بیان شده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤14👍4👏1
مولوی، سالکان راه حق را به فیل، و دنیاپرستانی را که تنها به این دنیا توجه دارند به خر تشبیه نموده است. او در ابیاتی بیان میکند که فیلان باید بهمحض خوابیدن، منزل ازلی خود را که به هندوستان تعبیر کرده در رؤیا ببینند، اما خران از این رؤیت محروماند:
🔅«پیل باید تا چو خسبد او، ستان/ خواب بیند خطۀ هندوستان
خر نبیند هیچ هندوستان به خواب/ خر زِ هندوستان نکرده است اغتراب
جان همچون پیل بباید نیک زفت/ تا به خواب او هند داند رفت تفت
ذکر هندوستان کند پیل از طلب/ پس مصور گردد آن ذکرش به شب» [15]
💢سلاسل تصوف و انواع آن:
مقصود از سلسله در تصوف این است که هر سلسله، رشتۀ اجازات و وصایت خود را به حضرت محمد (ص) میرساند. به عبارت دیگر، هر سلسلۀ تصوفی، خود را جانشین برحق و مأذون با واسطۀ پیامبر اکرم (ص) میداند.
طریقتهای صوفیه به دو گروه کلی شیعی و سنی تقسیم میشوند. از طریقتهای سنیمذهب، میتوان به سلسلۀ قادریه، چشتیه و شاذلیه اشاره کرد. از طریقتهای شیعی نیز میتوان از سلسلۀ نعمتاللهی، ذهبیه و خاکساریه نام برد. نکتۀ قابلتوجه این است که سرسلسلۀ تمام طریقتهای تصوف اعم از شیعه و سنی بهاستثنای سلسلۀ نقشبندیه، به علیبن ابیطالب (ع) و از آن حضرت به پیامبر اکرم (ص) میرسد. سلسلۀ نقشبندیه سرسلسلۀ خود را به ابوبکر و از او به پیامبر اکرم (ص) میرساند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11😍1
💢احمد الحسن کیست؟
و فرستادﮤ خداوند برای تمامی مردم جهان است.
سید احمد الحسن فرزند سید اسماعیل، متولد منطقۀ مُدَینۀ شهر بصره در جنوبشرقی عراق است. ایشان تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتۀ مهندسی شهرسازی در مقطع کارشناسی در دانشگاه بصره به اتمام رسانده است. در سال ۲۰۰۲ م، به دستور انسان کامل مأمور شد رسالت خود را از نجف اشرف آغاز و مردم را بهسوی حق دعوت کند.
💢دلایل حقانیت سید احمد الحسن طبق عقاید و مقبولات اهل تصوف:
💢اول، نص (وصیت)
با توجه به آنچه گذشت، یکی از راههای شناخت قطب نزد صوفیه، نص یا وصیت است. تمام فِرَق تصوف از شیعه و سنی ادعا دارند مأذون و منصوص از طرف پیامبر اکرم هستند و دیگر سلاسل، فاقد اجازه و نصاند. به تعبیر دیگر، هر سلسله خود را مُجاز و منصوص میداند و دیگری را تکفیر میکند. شکی نیست که ما اکنون در آخرالزمان هستیم و ما یمانیها در این برهۀ حساس، تمام سلاسل تصوف را برای شناخت حق دعوت میکنیم به کتاب خدا، سنت پیامبر و اهلبیت ایشان (ع).
سید احمد الحسن یکی از دلایل حقانیت خود را وصیت پیامبر (ص) ذکر میکند و میفرماید پیامبر مرا در وصیتش معرفی کرده است. اینکه چرا وصیت پیامبر دلیلی است بر حقانیت سید احمد الحسن، در ادامۀ مطلب بیان خواهد شد.
(كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ) (بر شما واجب است هنگام وفاتتان، اگر خیر و خوبی به جای گذاشتید، به والدین و نزدیکانتان وصیت نیکو کنید. این حقی است بر پرهیزکاران).
طبق این آیه، خداوند وصیت کردن را هنگام مرگ واجب کرده است. بنابراین، قطعاً پیامبر اکرم (ص) هنگام وفاتشان وصیت کردهاند. از طرفی، خیر و خوبی در این آیه تنها به اموال و داراییها اطلاق نمیشود، بلکه بالاترین خیر برای پیامبر معرفی جانشینان خود جهت هدایت مردمی است که این وصیت را بعد از وفاتش میخوانند.
📌روایتی از کتابهای اهلسنت:
ابنعباس میگوید: «روز پنجشنبه و چه پنجشنبهای! بعد از آن، اشکهایش جاری شد، بهطوری که بر گونههایش مثل دانههای مروارید میریخت. (ابنعباس) گفت: رسولالله فرمود: «کتف و دواتی برای من بیاورید تا برای شما نوشتاری بنویسم که بعد از من گمراه نشوید.» گفتند: رسولالله هذیان میگوید.» [19]
📌روایتی از کتابهای شیعه:
سلیمبن قیس میگوید: «امام علی (ع) در حدیثی طولانی به طلحه میفرماید: "ای طلحه، آیا شاهد رسولالله نبودی، هنگامی که از ما کتف خواست تا در آن چیزی بنویسد که باعث میشود امت گمراه نشوند و اختلاف نکنند، ولی دوست تو گفت رسولالله هذیان میگوید. رسولالله خشمگین شد و آن (نوشته) را ترک کرد." طلحه گفت: بله، شاهد بودم.» [20]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11❤4🙏2👏1
در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی، تنها متنی که نوشتار بازدارنده از گمراهی روایت شده است وجود دارد. همان نوشتاری که رسولالله آن را مکتوب فرموده که احدی گمراه نشود. آلمحمد (ص) وصیت را از محمد رسولالله (ص) نقل فرمودهاند: «از ابیعبدالله جعفربن محمد (ع)، از پدرش باقر (ع)، از پدرش زینالعابدین (ع)، از پدرش سیدالشهدا (ع)، از پدرش امیرالمؤمنین (ع)، از رسول خدا (ص) روایت شده که آن حضرت در همان شبی که شب رحلتش بود، به علی (ع) فرمود:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11❤4👏1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍10❤4👏1
▫️در این آیه، کفار به حضرت محمد (ص) اعتراض میکردند که چرا معجزهای ارائه نمیدهد، و خداوند در جواب این کفار میفرماید آیا آن دلیل روشن در کتابهای گذشته، یعنی تورات و انجیل برایشان نیامده است که بازهم طلب معجزه میکنند؟! آن دلیل روشن در انجیل و تورات، همان نص عیسی (ع) و موسی (ع) دربارﮤ حضرت محمد (ص) بوده است. در حقیقت، طبق این آیه، خداوند نص موجود در تورات و انجیل را برای اثبات نبوت حضرت محمد (ص) کافی میداند. گذشت صدها سال از این نص، بدون اینکه فرد باطلی آن را ادعا کند، برای اثبات این حقیقت کافی است. از وصیت عیسی (ع) و موسی (ع) بر حضرت محمد (ص) صدها سال گذشته است، اما کسی غیر از محمد (ص) آن را ادعا نکرده است.
📌امام رضا (ع) در مناظره با جاثلیق نصرانی، برای اثبات نبوت حضرت محمد (ص) با نصی که در انجیل و تورات موجود بود بر جاثلیق احتجاج کرد:
«امام رضا (ع) به جاثلیق رو کرد و فرمود: «آیا انجیل بر نبوت محمد (ص) دلالت میکند؟» او گفت: «اگر انجیل دلالت بر نبوت او کند، انکار نخواهیم کرد» ... بعد از آنکه امام رضا (ع) نصوص پیامبران پیشین بر رسولالله محمد (ص) را از تورات و انجیل روشن ساخت ... جاثلیق گفت: «ولیکن برای ما ثابت نمیشود که او همین محمد است. اما اینکه اسم او محمد است، با این وجود نمیتوانیم به نبوت او اقرار کنیم. و ما شک داریم که او، همان محمد شماست.» پس امام رضا (ع) فرمود: «به شک احتجاج کردید! پس آیا خداوند قبل یا بعد از او، از زمان حضرت آدم (ع) تا به امروز، پیامبری را مبعوث کرده است که اسم او محمد باشد؟ و او را در قسمتهایی از کتابهای نازلشده بر تمام پیامبران بیابید، غیر از حضرت محمد؟» پس از جواب ایشان عاجز ماندند.» [24]
📌حضرت عیسی (ع) نیز جهت اثبات نبوت خود برای بنیاسرائیل، به نصوص انبیای بنیاسرائیل ازجمله حضرت موسی (ع) که در تورات ذکر شده بود، احتجاج کرد:
عیسای مسیح خطاب به بنیاسرائیل فرمود: «اگر موسی را تصدیق میکردید، مرا نیز تصدیق میکردید. چونکه او دربارﮤ من نوشته است. اما چون نوشتههای او را تصدیق نمیکنید، پس چگونه سخنهای مرا قبول خواهید کرد؟!» [25]
همچنین میفرماید: «کتب را تفتیش کنید، زیرا شما گمان میکنید که در آنها حیات جاودانی دارید، و آنهاست که به من شهادت میدهند.» [26]
📖صفحه ۷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍10❤4👏2
▫️(سُنَّةَ اللَّهِ الَّتي قَد خَلَت مِن قَبلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبديلًا) [28] (این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت). سید احمد الحسن نیز با همین قانون و سنت الهی حقانیت خود را اثبات میکند و به تنها وصیت بهجامانده از پیامبر خدا (ص) استناد میکند و میگوید، من همان احمد مذکور در وصیت پیامبر هستم.
💢روایاتی که تأکید میکنند صاحبالامر و قائم آخرالزمان با وصیت پیامبر (ص) شناخته میشود:
این روایات نیز بیان میکنند که صاحبالامر در آخرالزمان با وصیت پیامبر (ص) شناخته میشود، یعنی قائم (ع) هنگامی که مبعوث میشود، حقانیت خود را با وصیت پیامبر (ص) برای مردم اثبات میکند. بنابراین وصیت پیامبر باید در کتب مسلمانان موجود باشد تا منجی آخرالزمان براساس آن بر مردم احتجاج کند.
نص حجت خدا بر جانشینان بعد از خود یا مستقیم است یا غیرمستقیم. منظور از نص مستقیم، یعنی حجت خدا جانشین بلافصل خود را مستقیماً به مردم زمان خود معرفی کند. مانند معرفی حضرت علی (ع) در غدیرخم از جانب پیامبر اکرم (ص) بهعنوان ولی و جانشین بلافصل خود. یا مانند معرفی هارون (ع) از جانب موسی (ع)، هنگامی که موسی قصد داشت بنیاسرائیل را ترک کند و به کوه طور رود.
هم نص مستقیم و هم نص غیرمستقیم، نص تشخیصی هستند و ولی خدا میتواند برای اثبات حقانیت خود با آنها بر مردم احتجاج کند. وصیت پیامبر (ص) در شب وفات، که متن آن در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی نقل شده است، نص غیرمستقیم بر ائمه و مهدیین (ع) و بهطور خاص بر مهدی اول است.
🔅ملا علی نور علیشاه در کتاب سلطان فلک سعادت، نُه طریق برای شناخت حجت الهی ذکر میکند، که در طریق هشتم به نص غیرمستقیم اشاره میکند و میگوید: «هشتم آنکه از اخبارات سابقین معلوم شود، مثل آنکه شاه نعمتالله ولی خبر داده باشد به او و به نشانههای او در زمان او.» [32]
سید احمد الحسن علاوهبر وصیت پیامبر (ص)، در نصوص بزرگان تصوف نیز معرفی شده است. برای نمونه، سعدالدین حمویه، از صوفیان و عرفای بزرگ قرن هفتم هجری، در کتاب المصباح فیالتصوف، دربارﮤ منجی آخرالزمان میگوید:
«و محمد و احمد دو اسماند به یک مسمّی ظاهر گشتهاند. در اول زمان، به اسم محمدی پیدا گشت و دعوت کرد، مردم را از دنیا به عقبی خواند. و در آخرالزمان پیدا شود به اسم احمدی، و دعوت کند مردم را از عقبی به مولی، و به اصل موضوعات و موجودات و سرّ شریعت. نقاب حجاب تعیّنات از وجه حقیقت براندازد و سر از گریبان طریقت برآورد، و دامن از تفرقۀ جهات درکشد، و آستین به رسالات و مقالات اوایل برافشاند، و ثعبانِ بیان عیان گرداند، و عصای علم مطلق از ید بیضای عقل کل بیندازد تا حبایل، حیلها و خیالات و محالات ساحران فرعون زمان را به یک دم فروخورد. چنانکه نَفَسشان از نفس برنیاید ... .» [33]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍10❤4👏1
🔅او اوصافی را برای احمدِ موعود ذکر میکند، ازجمله اینکه هنگامی که ظهور میکند، آستین به رسالات و مقالات اوایل برافشاند! یعنی احمدِ موعود زمانی که مبعوث میشود، برای اثبات حقانیت خود، نصوص و اخبار خود را از رسالات و کتب گذشتگان [اوایل] برای مردم بیان میکند. سعدالدین، در ادامه، میگوید: «و عصای علم مطلق از ید بیضای عقل کل بیندازد تا حبایل، حیلها و خیالات و محالات ساحران فرعون زمان را به یکدم فروخورد، چنانکه نفسشان از نفس بر نیاید ... .» و این جمله، اشاره به علمی است که همراه با احمدِ موعود است، و این علم نیز دلیلی بر حقانیت اوست، چنانکه یکی از اوصاف انبیا و اولیای حق، علم الهی آنان است، همانگونه که پیامبر (ص) میفرماید: «العلمُ سلاحی» «علم سلاح من است». [34] و قرآن معجزﮤ علمی پیامبر (ص) محسوب میشود. سید احمد الحسن با نوشتن ۲۹ عنوان کتاب در ۵۲ جلد، بخشی از علم الهی خود را منتشر کرده است. از کتابهای ایشان میتوان به توهم بیخدایی، توحید، عقاید اسلام، وصیت مقدس نوشتار بازدارنده از گمراهی و ... اشاره کرد. سید احمد الحسن در کتاب توهم بیخدایی، بهوسیلۀ علوم روز مانند زیستشناسی تکاملی و مکانیک کوانتوم اثبات میکند که نهتنها متن دین با این علوم تعارض ندارد، بلکه کاملاً موافق و هماهنگ با این دستاوردهای علمی است. در نتیجه، از طریق همین علوم، وجود خدا را برای آتئیستها و اگنوستیکها ثابت میکند.
📌در این روایت، امام باقر (ع) میفرماید شعار گنجهای طالقان [ایران] احمد ... احمد است، یعنی نام امام و رهبرشان احمد است.
در روایات اهلسنت و شیعه، ویژگیهای مهدیِ آخرالزمان از قبیل نام و محل تولدش ذکر شده است که منطبق بر سید احمد الحسن است. به عنوان مثال، در روایتی که از طریق اهلسنت وارد شده است، رسولالله دربارﮤ مهدی میفرماید: «مهدی نامش نام من، و نام پدرش نام پدر من است.» [36] نام رسمی و شناسنامهای سید احمد الحسن، احمد بن اسماعیل است؛ احمد نام پیامبر (ص) است و اسماعیل نام جدّ پیامبر است که رسولالله (ص) حضرت اسماعیل را نیز پدر خطاب کرده است. ایشان (ص) در روایتی میفرماید: «من فرزند دو ذبحشده هستم، عبدالله و اسماعیل.» [37]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍14❤1👏1
💢دوم، وحی الهی (رؤیا و مکاشفه):
طریق دیگری که صوفیه برای شناخت قطب بهنحو یقینی استفاده میکنند، رؤیا و مکاشفه است. سید احمد الحسن به تمام کسانی که دنبال حق و حقیقت هستند میفرماید «درمورد من از خداوند سبحان سؤال کنید.» خداوندی که دلیلالمتحیرین است.
سید احمد الحسن در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چگونه میتوان یقین و اطمینان حاصل کرد که احمد الحسن فرستادﮤ خداوند است بیان میکند:
▫️«خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند. اگر در طلب یقین و اطمینان هستی، توشه برگیر و بهسوی خدای سبحان مهاجرت نما و از او مسئلت کن که تو را اجابت میکند. چقدر این توشه که همان اخلاص برای خدای سبحان است، بر قلوب طاهر سبک است. و چه کوتاه است راه مهاجرت، که به چیزی جز نیت نیاز ندارد ... و چه آسان است که از او درخواست کنی و او کسی است که صداها بر حضرتش مشتبه نگردد و بخشش بسیارش جز جود و کرم بر او نیفزاید. خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند. آیا بر شما دشوار است که سه روز روزه بگیری و در شبهایش به درگاه خدا تضرع کنی تا شما را پاسخ گوید و حق را به شما بشناساند؟ خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند. به خدا پناه ببر که او را غاری محکم و نفوذناپذیر مییابی که کسی را که به او پناه ببرد ضایع نمیکند.» [40]
ایشان همچنین در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان در کوتاهترین زمان باور کرد که احمد الحسن فرستادﮤ خداوند است، میفرماید:
📌«کوتاهترین راه برای ایمان به غیب همان غیب است؛ بعد از اینکه سه روز روزه گرفتی و به حق فاطمه (س) دختر محمد (ص) توسل کردی، از خداوند درخواست کن که بهوسیلۀ رؤیای صادقه یا مکاشفه یا هر نشانهای از نشانههای ملکوتی و غیبی، حق را از خداوند بشناسی.» [41]
🟢 سید احمد الحسن وحی الهی در شناخت حجت خدا را نص از سوی خداوند سبحان معرفی میکند و میفرماید: «اینگونه نص بسیار مهم و دلیل بر خلافت است، چون مستقیماً از سوی خداوند است و در هر زمانی حضور دارد و برای همۀ مردم قابلِدستیابی است. امکان ندارد نص مستقیم الهی با نص خلیفۀ خدا در صورتی که وجود داشته باشد مخالفت کند، چون هردو نص الهی هستند.
▫️(وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ) [42] (و به ياد آور زمانی را كه به حواريون وحی فرستادم كه به من و فرستادﮤ من ايمان بياوريد، آنها گفتند ايمان آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم).
آیا روشنی بیش از این دربارﮤ رؤیا در دین خداوند وجود دارد که بهوضوح در آیه میبینیم؟! آیا در آیه، شهادت خداوند به حواریون از [طریق] راه وحی روشن نیست؟ دو راه وحی، رؤیا در خواب و رؤیا در بیداری است. آیا روشنی بیشتر از این وجود دارد که رؤیا، راه شهادت خداوند به خلیفهاش در زمین است و نزد همۀ بندگان که خواستار شهادت خداوند هستند [وجود دارد]؟ آیا روشنی بیشتر از این وجود دارد که رؤیا راه نص خداوند بر خلیفهاش در زمین است، راهی که هریک از مردم که بخواهند بشنوند میشنوند، بدون قید و شرطی.» [43]
📖 صفحه ۱۰
👇 ادامه مقاله
👏 @Zaman_Zohour
طریق دیگری که صوفیه برای شناخت قطب بهنحو یقینی استفاده میکنند، رؤیا و مکاشفه است. سید احمد الحسن به تمام کسانی که دنبال حق و حقیقت هستند میفرماید «درمورد من از خداوند سبحان سؤال کنید.» خداوندی که دلیلالمتحیرین است.
سید احمد الحسن در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چگونه میتوان یقین و اطمینان حاصل کرد که احمد الحسن فرستادﮤ خداوند است بیان میکند:
▫️«خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند. اگر در طلب یقین و اطمینان هستی، توشه برگیر و بهسوی خدای سبحان مهاجرت نما و از او مسئلت کن که تو را اجابت میکند. چقدر این توشه که همان اخلاص برای خدای سبحان است، بر قلوب طاهر سبک است. و چه کوتاه است راه مهاجرت، که به چیزی جز نیت نیاز ندارد ... و چه آسان است که از او درخواست کنی و او کسی است که صداها بر حضرتش مشتبه نگردد و بخشش بسیارش جز جود و کرم بر او نیفزاید. خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند. آیا بر شما دشوار است که سه روز روزه بگیری و در شبهایش به درگاه خدا تضرع کنی تا شما را پاسخ گوید و حق را به شما بشناساند؟ خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند. به خدا پناه ببر که او را غاری محکم و نفوذناپذیر مییابی که کسی را که به او پناه ببرد ضایع نمیکند.» [40]
ایشان همچنین در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان در کوتاهترین زمان باور کرد که احمد الحسن فرستادﮤ خداوند است، میفرماید:
📌«کوتاهترین راه برای ایمان به غیب همان غیب است؛ بعد از اینکه سه روز روزه گرفتی و به حق فاطمه (س) دختر محمد (ص) توسل کردی، از خداوند درخواست کن که بهوسیلۀ رؤیای صادقه یا مکاشفه یا هر نشانهای از نشانههای ملکوتی و غیبی، حق را از خداوند بشناسی.» [41]
▫️(وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ) [42] (و به ياد آور زمانی را كه به حواريون وحی فرستادم كه به من و فرستادﮤ من ايمان بياوريد، آنها گفتند ايمان آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم).
آیا روشنی بیش از این دربارﮤ رؤیا در دین خداوند وجود دارد که بهوضوح در آیه میبینیم؟! آیا در آیه، شهادت خداوند به حواریون از [طریق] راه وحی روشن نیست؟ دو راه وحی، رؤیا در خواب و رؤیا در بیداری است. آیا روشنی بیشتر از این وجود دارد که رؤیا، راه شهادت خداوند به خلیفهاش در زمین است و نزد همۀ بندگان که خواستار شهادت خداوند هستند [وجود دارد]؟ آیا روشنی بیشتر از این وجود دارد که رؤیا راه نص خداوند بر خلیفهاش در زمین است، راهی که هریک از مردم که بخواهند بشنوند میشنوند، بدون قید و شرطی.» [43]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍14❤1👏1
▫️سید احمد الحسن در خطبۀ نصیحتی به طلاب حوزﮤ علمیه میگوید:
«و حق را به شما میگویم، در تورات نوشته شده است: "بر من با تمام وجودت توکل کن و بر فهمت اعتماد نکن. به هر طریقی مرا بشناس، و من راه تو را روشن میسازم. خود را حکیم مپندار. به من احترام بگذار و با سخنانم خود را ادب کن." و در قرآن میخوانیم: (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ) [44] (و کسانی که در راه ما کوشیدهاند به یقین راههای خود را بر آنان مینماییم. و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است). شما میگویید شهادت دو نفر عادل را قبول داریم!! و این خداست که به من شهادت میدهد، و محمد (ص) نیز شهادت میدهد و علی (ع) نیز شهادت میدهد و فاطمه (س) شهادت میدهد و حسن (ع) به من شهادت میدهد و حسین (ع) به من شهادت میدهد و علیبن الحسین (ع) و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و محمد (علیهمالسلام) از طریق صدها رؤیای صادقه که مؤمنان دیدهاند، برای من شهادت میدهند. آیا شهادت و سخن و نصیحتهای آنها را قبول ندارید؟! آیا به شما خبر ندادهاند که بر صاحب حق جمع میشوند، هنگامی که بیاید؟ و فرمودند: "اگر دیدید که بر مردی جمع شدیم، با تمام سلاحتان [با آنچه در توان دارید] بهسوی ما بشتابید".» [45]
(وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ) [46] (و كسانى كه كافر شدند مىگويند تو فرستاده نيستى. بگو كافى است خدا و آنكس كه نزد او علم كتاب است ميان من و شما شاهد باشد).
💢سخنی با اهل تصوف و عرفان:
قابلِتوجه تمامی سلاسل تصوف و عرفان:
سید احمد الحسن فرستادﮤ مستقیم و مأذون بیواسطۀ انسان کامل است. ایشان همانند پیامبرانی چون نوح، ابراهیم، یوسف، یونس، عیسی و محمد (علیهمالسلام) رسالتی روشن و آشکار دارند. این فراخوانی است به اقطاب و پیروان تمامی سلاسل تصوف و عرفان که به مصدر علمشان برگردند و از حق پیروی کنند. در طول تاریخ، عُرفای بسیاری بودهاند که انبیا و رسالتهای الهی را تکذیب و در نهایت سقوط کردهاند. ازجملۀ آنها بلعم باعوراست که از عُرفای زمان موسی (ع) بوده است. او فردی مستجابالدعوه بوده و اسم اعظم را میدانسته است، اما در نهایت به موسی (ع) حسادت میکند و دشمن ایشان میشود. خداوند در قرآن دربارﮤ بلعم باعورا میفرماید:
▫️(وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ، وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ) [47]
▫️(و خبر آن که آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت. آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد. و اگر مىخواستيم، قدر او را بهوسيلۀ آن [آيات] بالا مىبرديم، اما او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد. ازاينرو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حملهور شوى، زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى، [بازهم] زبان از كام برآورد. اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند. پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن شايد كه بينديشند).
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍14👏3❤2
📌امام باقر (ع) در این روایت چند صفت برای یمانی ذکر میکند:
این اوصاف نشان میدهد که یمانی بر همۀ مردم ولایت دارد و فرستادﮤ مستقیم و نائب خاص و بیواسطۀ امام مهدی (ع) است.
[1] سید احمد الحسن، عقاید اسلام، ص ۱۴ - ۱۷.
[2] سید احمد الحسن، مصاحبه با رادیو دیترویت، در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۹۴.
[3] مولانا جلالالدین، مثنوی معنوی، دفتر دوم.
[4] عزیزالدین نسفی، انسان کامل، ص ۲۵.
[5] همان، ص ۷۴
[6] محییالدین ابنعربی، فتوحاتالمکیه، ج ۴، ص ۱۳۲.
[7] هجویری، کشفالمحجوب، ص ۱۳۰.
[8] نجمالدین رازی، مرصاد العباد، ص ۲۲۶.
[9] عبدالغفار اصفهانی، رسالۀ سعادتیه، ص ۱۵.
[10] نجیبالدین رضا تبریزی، سبعالمثانی، ص ۳۵۳.
[11] عبدالغفار اصفهانی، رسالۀ سعادتیه، ص ۴۷.
[12] واقعه در تصوف نوعی رؤیاست که انسان بین خواب و بیداری میبیند.
[13] عینالقضات همدانی، نامههای عینالقضات، ج ۱، ص ۳۶۷.
[14] نجمالدین رازی، مرصاد العباد، ص ۲۸۹.
[15] مولانا جلالالدین، مثنوی معنوی، دفتر چهارم.
[16] عبدالغفار اصفهانی، رسالۀ سعادتیه، ص ۴۴.
[17] محییالدین ابنعربی، فتوحات المکیه، ج ۴، ص ۷۶.
[18] قاضی نورالله شوشتری، مجالسالمؤمنین، ج ۲، ص 5.
[19] مسلم، صحیح مسلم، کتاب الوصیت، ج ۳، ح ۱۲۵۹.
[20] نعمانی، الغیبة، ص ۸۱.
[21] چون این کار مخالفت با کتاب ناطق خداست، مخالفت با اینکه هنگام وفات، وصیت کردن واجب است. بهعلاوه اینکه پیامبر وصیت را نوشتار بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت توصیف کرده است، پس ترک بیان این نوشتار قطعاً عمل قبیحی است.
[22] سید احمد الحسن، وصیت مقدس نوشتار بازدارنده از گمراهی، ص ۴۱ - ۴۳.
[23] شیخ طوسی، الغیبة، چاپ فارسی ص ۳۰۰، چاپ عربی، ص 150.
[24] شیخ حر عاملی، إثبات الهداة بالنصوص والمعجزات، ج ۱، ص ۱۹۴ و ۱۹۵.
[25] یوحنا، فصل پنجم، آیۀ ۴۶ و ۴۷.
[26] یوحنا، فصل پنجم، آیۀ ۳۹.
[27] لوقا، فصل ۲۴، آیۀ ۲۵ - 27.
[28] سورﮤ فتح، آیۀ ۲۳.
[29] صفار، بصائر الدرجات، ص ۲۰۲.
[30] عیاشی، تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۶۴.
[31] شیخ صدوق، خصال، ص ۲۰۰.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏26❤12👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#سید_کمال_حیدری
✔️ پاسخی به اشکالات سید کمال حیدری دربارﮤ خالی نبودن حجت خدا بر زمین
✍️ به قلم نعیم احمدی
سید کمال حیدری در این ویدیو، طبق عادت همیشگیاش، درصدد آن است که با طرح اشکالات و شبهات، در برخی آموزههای اعتقادیِ تشیع تردید ایجاد کند. او در این ویدیو با طرح اشکالاتی میکوشد روایاتی از اهلبیت (ع) را که دلالت دارد زمین از امام یا حجت خدا خالی نیست، مخدوش جلوه دهد. به همین منظور، دو اشکال مطرح میکند:
⚫️ نخست اینکه اگر زمین از امام خالی نیست، پس چرا در فاصلۀ زمانیِ بین عیسی (ع) و حضرت محمد (ص) - که دورانِ فترت نامیده میشود - هیچ امامی وجود نداشته است؟
⚫️ دوم اینکه اگر قرار باشد [طبق روایات] تا زمانی که انسانی بر روی زمین زندگی میکند، امامی نیز حضور داشته باشد، پس آخرین انسانی که قبض روح میشود، باید امام باشد. آنگاه این انگاره، چطور با روایاتی که میگوید، «امام را جز امام غسل نمیدهد سازگار است؟» زیرا بعد از قبض روح آخرین انسان (امام)، امام دیگری نیست که او را غسل دهد!
💢پاسخ به اشکال نخست
با دقت در روایات اهلبیت (ع) و با بهرهگیری از بیانات سید احمد الحسن، پاسخ به این اشکال دشوار نیست. ایشان در کتاب عقاید اسلام و در تدریس آیۀ اکمال دین، بیان فرمودهاند که زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نیست. با این حال، در مواردی که مردم ظرفیت پذیرش خلیفۀ خداوند را ندارند، خداوند حجت خود را مأمور به تبلیغ علنی نمیکند. زیرا تبلیغ در میان مردمی که هیچ قابلیتی برای هدایت ندارند و هیچ امیدی به نتیجه وجود ندارد، با حکمت الهی سازگار نیست.
◀️ با این حال، وجود خلیفۀ الهی یا فرستادهای از جانب او در هر حال، ضروری است تا حجت بر مردم تمام شود و در قیامت نگویند، «چرا کسی نبود که ما را هدایت کند؟»، چراکه در قیامت چنین عذری پذیرفتنی نیست، زیرا حجت خدا همواره بر زمین بوده، و هرکسی که استحقاق هدایت را داشته حجت خدا از او دستگیری میکرده است. (رک: عقاید اسلام، ص۷۰).
بر این اساس، مراد از «دوران فترت» - که در قرآن (سورﮤ مائده، آیۀ ۱۹) برای فاصلۀ بین عیسی (ع) و محمد (ص) آمده - دورانِ نبود حجت الهی نیست، بلکه دورانِ ضعف و سستی تبلیغ آنان است؛ چنانکه معنای لغویِ «فترت» نیز چنین است (ر.ک: العین، ج ۸، ص ۱۱۴).
🗣 بنابراین، حجتهای الهی همیشه بر روی زمین حضور داشتهاند، اما در دوران فترت، تبلیغ علنی نمیکردند و ساکت بودهاند، مگر برای افراد بسیار اندکی که استحقاق آن را داشتهاند. برای نمونه، سلمان فارسی - که طبق منابع تاریخی از کسانی بوده که عمر طولانی داشته است - در شرح زندگینامۀ خود بیان کرده که پیش از ملاقات با پیامبر (ص)، ملازم برخی اوصیای عیسی در انطاکیه، اسکندریه، و ... بوده است و از آنجا که این اوصیا دعوت علنی نداشتهاند، پس در زمرﮤ حجتهای مأمور به تبلیغ علنی قرار نمیگیرند (رک: کمالالدین، ج ۱، ص320-329).
✔️ امام صادق (ع) فرمودند: «پیامبران، فرستادگان و اوصیای الهی، هیچگاه زمین از آنها خالی نشد، هرچند دورههایی از ترس و شرایطی بر آنان گذشت که در آن، دعوت خود را آشکار نمیکردند و امر الهی را جز برای کسانی که به آنها اطمینان داشتند، ظاهر نمیساختند. تا آنکه خدای عزّوجلّ، حضرت محمد (ص) را برانگیخت. آخرین وصیّ عیسی (ع) مردی بود که او را آبی مینامیدند و همچنین «بالط» نیز گفته میشد.» (کمالالدین، ج 2، ص 664).
🔺 در روایات، به دوران غیبت امام دوازدهم (ع) که تا ظهور مهدی اول (یمانی) ادامه دارد، با تعبیر «فترة من الأئمة» اشاره شده است (الکافی، ج ۱، ص ۳۴۱). این تعبیر به معنای نبود امام معصوم نیست، بلکه به معنای دوران ضعف و سستی دعوت و نبود تبلیغ علنیِ امام مهدی (ع) است، که در آن معصوم در حالت «رفع» زندگی میکند؛ و علت این غیبت نیز چیزی نیست جز نبود قابلیت مردم برای پذیرش امام معصوم.
⭐️ امام صادق (ع) فرمودند: «بدانید که زمین هرگز از حجت الهی خالی نمیماند. اما خداوند بهسبب ظلم، ستمگری و زیادهروی مردم در حق خودشان، آن حجت را از دیدگانشان پنهان میسازد.» (الغیبه نعمانی، ص 141)
⭐️ امیرمؤمنان علی (ع): «آری، زمین هیچگاه از حجتی که برای خدا قیام کند، خالی نمیماند، خواه آشکار و شناختهشده باشد، خواه از ترس (ستمگران) در خفا و پنهان. تا بدینوسیله، دلایل و نشانههای الهی باطل نشود.» (الغارات، ج 1، ص 153)
💢پاسخ به اشکال دوم
اشکال دوم سید کمال، این است که اگر امام باید تا پایان حیات بشر بر زمین باشد، پس امامی را که آخرین نفر قبض روح میشود چه کسی غسل میدهد؟ پاسخ این است که اصل «خالینبودن زمین از حجت»، مبتنی بر روایات متواتر و آیات قرآنی است. حتی اگر سید کمال حیدری در روایات تردید کند، در قرآن نمیتواند تردید روا دارد: (وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) (سورﮤ رعد، آیۀ ۱۷) (برای هر قومی هدایتگری هست).
📖 صفحه ۱
👇 ادامه
🚀 @Zaman_Zohour
#سید_کمال_حیدری
سید کمال حیدری در این ویدیو، طبق عادت همیشگیاش، درصدد آن است که با طرح اشکالات و شبهات، در برخی آموزههای اعتقادیِ تشیع تردید ایجاد کند. او در این ویدیو با طرح اشکالاتی میکوشد روایاتی از اهلبیت (ع) را که دلالت دارد زمین از امام یا حجت خدا خالی نیست، مخدوش جلوه دهد. به همین منظور، دو اشکال مطرح میکند:
💢پاسخ به اشکال نخست
با دقت در روایات اهلبیت (ع) و با بهرهگیری از بیانات سید احمد الحسن، پاسخ به این اشکال دشوار نیست. ایشان در کتاب عقاید اسلام و در تدریس آیۀ اکمال دین، بیان فرمودهاند که زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نیست. با این حال، در مواردی که مردم ظرفیت پذیرش خلیفۀ خداوند را ندارند، خداوند حجت خود را مأمور به تبلیغ علنی نمیکند. زیرا تبلیغ در میان مردمی که هیچ قابلیتی برای هدایت ندارند و هیچ امیدی به نتیجه وجود ندارد، با حکمت الهی سازگار نیست.
بر این اساس، مراد از «دوران فترت» - که در قرآن (سورﮤ مائده، آیۀ ۱۹) برای فاصلۀ بین عیسی (ع) و محمد (ص) آمده - دورانِ نبود حجت الهی نیست، بلکه دورانِ ضعف و سستی تبلیغ آنان است؛ چنانکه معنای لغویِ «فترت» نیز چنین است (ر.ک: العین، ج ۸، ص ۱۱۴).
💢پاسخ به اشکال دوم
اشکال دوم سید کمال، این است که اگر امام باید تا پایان حیات بشر بر زمین باشد، پس امامی را که آخرین نفر قبض روح میشود چه کسی غسل میدهد؟ پاسخ این است که اصل «خالینبودن زمین از حجت»، مبتنی بر روایات متواتر و آیات قرآنی است. حتی اگر سید کمال حیدری در روایات تردید کند، در قرآن نمیتواند تردید روا دارد: (وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) (سورﮤ رعد، آیۀ ۱۷) (برای هر قومی هدایتگری هست).
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤16👍4👏1
▫️بنابراین، اشکال سید کمال حیدری دربارﮤ خالی نبودن حجت خدا در زمین، بهسبب جهل به برخی جزئیات آن، نمیتواند این اصل بنیادین را که مبتنی بر قرآن و روایات متواتر است مخدوش کند، خصوصاً که اشکال او نه از جنبۀ عقلی، اشکالی قوی قلمداد میشود و نه از جنبۀ نقلی، زیرا:
💢نتیجهگیری
بنابراین، با توجه به توضیحات ارائهشده، وقوع غسل و دفن آخرین امام به دست امامی دیگر، نه از نظر عقلی محال است و نه نقلی؛ و در نهایت، کوتاهترین پاسخی که به اشکالات سید کمال حیدری میتوان داد این است که ندانستن جزئیات یک اصل بنیادین (مانند خالی نبودن حجت خدا بر زمین) که با دلایل عقلی و قرآن و روایات متواتر ثابت شده است، نباید دلیلی بر مخدوش بودن آن اصل شمرده شود. مثلاً اگر طبق آیۀ قرآن، همواره وجود هادی در هر قومی لازم است، ندانستن اسامی این هادیان، نباید دلیلی بر نبود این هادیان شمرده شود. همچنین است دربارﮤ جزئیات کیفیت غسل و کفن آخرین امام، که ندانستن آن، دلیلی بر نبود امام در پایان حیات بشر بر زمین نیست.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21❤13👏4
#امام_صادق
#شهادت
✔️ از تو ممنونم و به تو مدیونم!
🖋به قلم سارا ستوده
سلام پدرم یا امام صادق (ع)!
سلام و درود خدا، انبیا، اولیا، فرشتگان و مقربانش بر پدرم، امام صادق (ع)؛ پدرِ همۀ بندگان خدا، پدرِ همۀ کسانی که میخواهند بهجای نفس و شیطان و دنیا، خدا را بندگی کنند.
❤️ پدرم! از تو ممنونم و به تو مدیونم!
برای همیشه، تا ابد، با تمام بندبند وجودم! برای گنجی که نزدیک هزار سال پیش برایم کنار گذاشتی؛ بابت ارثیۀ ماندگاری که خوشبختی من و دهها نسل بعد مرا تضمین میکند؛ گنجی که با دعای پدرانهات مخفی بود تا از دستبرد نااهلان و نامحرمان دور بماند، تا بتواند مرا در این زمانۀ غدّار، از بدبختیهای پیدرپی و گمراهیهای رنگارنگ نجات دهد.
ای وای و صد وای بر من اگر آن چلچراغ همیشهفروزان را نداشتم، اگر آن پَر سیمرغ را نداشتم، اگر آن مروارید مکنون را نداشتم! اگر آن گنجینه، آن ارثیۀ ماندگار پدرانه، آن وصیتِ عاصم من الضلال را نداشتم؛ اگر نمیداشتم، بدبختِ دو عالم بودم و به چه بیچارگیهایی که نمیافتادم! چطور میتوانستم در بهشت زهرا جایی برای آرمیدن پیدا کنم؟ آخر، هرکه را برایش در بهشت زهرا جایی نباشد، لایق گورستان کافران است.
🔺 پدرم! از تو ممنونم و به تو مدیونم!
بابت آبی که به من دادی؛ آبی از نهر صاد، آبی با عطر سیب و طعم بهشت؛ آبی که ناخالصی ندارد و بهراحتی روحت را در ملکوت به پرواز درمیآورد. آبی که تو دادی، ساختار مولکولیاش اکسیژن و هیدروژن ندارد تا سنگینت کند و به زمینت بچسباند؛ آبی که تو دادی، آب حیات است، آب زندگانی، آب جاودانگی؛ آبی که بر پایۀ علم و حکمت و معرفت است.
پدرم! از تو ممنونم و به تو مدیونم!
بابت جملهجمله حرفهایت که به عمق جانمان نشست؛ بابت تکتک موهایت که برایمان سپید کردی؛ برای قطرهقطره عرقِ جبینت که در راه خدا ریختی تا ما تنها از دسترنج تو ارتزاق کنیم؛ دسترنجی که سفرههای تهی از نانمان را رنگی میکند و جانهای خستۀ ما را قوت میبخشد؛ دسترنجی که اگر شاکرانه از آن بهره ببریم، فرزندان خلفی خواهیم شد آنطور که تو میخواهی: صالح و صادق و جعفری.
🖤 الهی برایت بمیرم، پدر!
چه زخمها که برنداشتی! چه دردها که تحمل نکردی! چه اشکها که نریختی! چرا اینهمه آزارت دادند؟ برای اینکه پدرت علی بود و مادرت زهرا؟ برای بیآبرویی بزرگانی که پای درس تو مینشستند و خود را علامه معرفی میکردند؟ برای دفاعهای جانانۀ فاطمیات؟ برای حقگویی و مظلومنوازیِ حیدریات؟ یا روشنگریهای زینبیات؟
برای چه؟ به کدامین گناه، مانند مادرت زهرا، آشیانۀ کوچکت را آتش زدند و مانند پدرت علی، تو را با دستان بسته و پای برهنه در کوچههای مدینه به اینسو و آنسو کشیدند؟
⚡️ خدا بر عذابِ ألیم و مهین و عظیمشان بیفزاید!
🚀 @Zaman_Zohour
#شهادت
🖋به قلم سارا ستوده
سلام پدرم یا امام صادق (ع)!
سلام و درود خدا، انبیا، اولیا، فرشتگان و مقربانش بر پدرم، امام صادق (ع)؛ پدرِ همۀ بندگان خدا، پدرِ همۀ کسانی که میخواهند بهجای نفس و شیطان و دنیا، خدا را بندگی کنند.
برای همیشه، تا ابد، با تمام بندبند وجودم! برای گنجی که نزدیک هزار سال پیش برایم کنار گذاشتی؛ بابت ارثیۀ ماندگاری که خوشبختی من و دهها نسل بعد مرا تضمین میکند؛ گنجی که با دعای پدرانهات مخفی بود تا از دستبرد نااهلان و نامحرمان دور بماند، تا بتواند مرا در این زمانۀ غدّار، از بدبختیهای پیدرپی و گمراهیهای رنگارنگ نجات دهد.
ای وای و صد وای بر من اگر آن چلچراغ همیشهفروزان را نداشتم، اگر آن پَر سیمرغ را نداشتم، اگر آن مروارید مکنون را نداشتم! اگر آن گنجینه، آن ارثیۀ ماندگار پدرانه، آن وصیتِ عاصم من الضلال را نداشتم؛ اگر نمیداشتم، بدبختِ دو عالم بودم و به چه بیچارگیهایی که نمیافتادم! چطور میتوانستم در بهشت زهرا جایی برای آرمیدن پیدا کنم؟ آخر، هرکه را برایش در بهشت زهرا جایی نباشد، لایق گورستان کافران است.
بابت آبی که به من دادی؛ آبی از نهر صاد، آبی با عطر سیب و طعم بهشت؛ آبی که ناخالصی ندارد و بهراحتی روحت را در ملکوت به پرواز درمیآورد. آبی که تو دادی، ساختار مولکولیاش اکسیژن و هیدروژن ندارد تا سنگینت کند و به زمینت بچسباند؛ آبی که تو دادی، آب حیات است، آب زندگانی، آب جاودانگی؛ آبی که بر پایۀ علم و حکمت و معرفت است.
پدرم! از تو ممنونم و به تو مدیونم!
بابت جملهجمله حرفهایت که به عمق جانمان نشست؛ بابت تکتک موهایت که برایمان سپید کردی؛ برای قطرهقطره عرقِ جبینت که در راه خدا ریختی تا ما تنها از دسترنج تو ارتزاق کنیم؛ دسترنجی که سفرههای تهی از نانمان را رنگی میکند و جانهای خستۀ ما را قوت میبخشد؛ دسترنجی که اگر شاکرانه از آن بهره ببریم، فرزندان خلفی خواهیم شد آنطور که تو میخواهی: صالح و صادق و جعفری.
چه زخمها که برنداشتی! چه دردها که تحمل نکردی! چه اشکها که نریختی! چرا اینهمه آزارت دادند؟ برای اینکه پدرت علی بود و مادرت زهرا؟ برای بیآبرویی بزرگانی که پای درس تو مینشستند و خود را علامه معرفی میکردند؟ برای دفاعهای جانانۀ فاطمیات؟ برای حقگویی و مظلومنوازیِ حیدریات؟ یا روشنگریهای زینبیات؟
برای چه؟ به کدامین گناه، مانند مادرت زهرا، آشیانۀ کوچکت را آتش زدند و مانند پدرت علی، تو را با دستان بسته و پای برهنه در کوچههای مدینه به اینسو و آنسو کشیدند؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤30💔15👍6👏1🕊1
Forwarded from وارثین ملکوت
خداوند پاداش شما را، بهمناسبت یادآوری شهادت امام جعفربن محمد الصادق (صلواتاللهعلیه)، مضاعف گرداند.
از عُمربن یزید نقل شده است که گفت:
در حال صرف شام، نزد اباعبدالله [امام صادق] (علیهالسلام) بودم که ایشان این آیه را تلاوت کردند:
(بَلِ ٱلْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَهُ) (بلکه انسان خود بر خویشتن بیناست، و اگرچه عذرهایش را پیش آورد.) [سورۀ قیامت، آیۀ ۱۴ و ۱۵]
فرمودند: «ای اباحفص، انسان چه میتواند بکند که نزد مردم، برخلاف آنچه خدا از او میداند، عذری بیاورد؟ همانا رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) میفرمود: "هرکس نیت و سریرهای را پنهان کند خدا جامه و ردای آن را بر او میپوشاند؛ اگر خیر باشد، خیر است، و اگر شر باشد، شر است."»
خداوندا، نیت و سریرۀ ما را پاکیزه قرار ده؛ آنچنانکه تو آن را دوست داری و از آن خشنود میشوی، مانند نیت و سریرۀ اولیایت، محمد و خاندانش.
خداوندا، جامه و ردای تقوا و بهترین خلعت هدایت و صلاح را بر ما بپوشان.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤51❤🔥8💔4👍3😢1🕊1😍1