Forwarded from اشعار احمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می رود ماه سمت منزل خویش
در مسیرش هزار طوفان است
#کمیل_انصاری
#؛ ۸ ذی الحجه_حرکت کاروان امام حسین از مکه به کربلا
#یوم_الترویه
#یوم_الحسین
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
@ashaar13
در مسیرش هزار طوفان است
#کمیل_انصاری
#؛ ۸ ذی الحجه_حرکت کاروان امام حسین از مکه به کربلا
#یوم_الترویه
#یوم_الحسین
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
@ashaar13
❤29🕊4👍1🥰1
نشریه زمان ظهور
#نشریه_زمان_ظهور #نشریه_شماره_204 #روانشناسی #منیت ✔️ روانپریشی پنهان: اختلال ناشی از منیت ▪️قسمت سوم ✍️ به قلم مریم احمدیار 💢پیشگفتار در مقالات پیشین، به علت بروز بیماریها و مشکلات روان از دیدگاه روانشناسی دین پرداختیم. همچنین یادآور شدیم منظور از…
Anonymous Quiz
47%
4%
48%
1%
❤37👍6💯3❤🔥2👏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#اسماعیل_رمضانی
#آخوند
⚠️ اگر آخوندها نباشند!
🔍 درنگی بر گفتههای شیخ اسماعیل رمضانی در پاسخ سؤال بالا!
✍️ بهقلم محمدرضا عطوف
سؤالی که گاهوبیگاه، به شوخی یا جدی تکرار میشود، این است:
«نقش هر صنفی از اصناف آنقدر پررنگ است که اگر از چرخهٔ جامعه کنار برود، جای خالیاش در زندگی روزمره خیلی زود احساس میشود (نانوایی، رانندگی، پزشکی، نظافت شهری و ...).
❔ سؤال اینجاست که کارکرد روحانیت برای جامعه دقیقاً چیست؟ و اگر روزی صنف روحانیت (حوزویان/آخوندها/طلاب) از جامعهٔ انسانی حذف شود، چه چیزی را از دست خواهیم داد؟»
🟥 در این ویدیو، فردی معمم در پاسخ به این سؤال، ضمن تخطئهٔ ضمنیِ تغییر کاربری نهادِ روحانیت و ورود آن به بسیاری از حوزههای غیرتخصصی مانند عقد و ازدواج و ...، نقش و کارکرد خود را بهعنوان یک حوزوی، «تبیین نگاه امام معصوم به مسائل مختلف» عنوان میکند.
به گمان او، اگر بخواهیم نظر امام زمان (ع) را در هر مسئلهٔ خرد و کلانی بدانیم، باید از او بپرسیم؛ و کارکرد او بهعنوان یک فرد حوزوی برای جامعه همین است.
او در توجیه حرفش میگوید: «چون من با دروسی که خواندهام و با رعایت بایدها و نبایدهای عملی (گناه نکردن)، آمادگی علمی و روحی لازم را دارم که بتوانم بفهمم نظر معصوم در حوزههای مختلف چیست!»
و در نهایت، صحبتهای خود را با این جمله به پایان میرساند: «اگر آخوندها نباشند، مردم نمیدانند نظر معصوم در رابطه با پدیدهها چیست!»
💢درنگی کوتاه بر گفتههای او:
پیش از هر چیز باید گفت اساساً اینکه بخواهیم پیامدهای فوریِ حذف هر صنف از جامعه را ملاک ارزیابی و ارزشگذاری آن بدانیم، مغلطهآمیز و گمراهکننده است؛ چه اینکه بسیاری از اصناف هستند که شاید در کوتاهمدت نبودشان به چشم نیاید، اما نمیتوان خدمات ارزشمندشان به جامعه را نادیده گرفت؛ همچون بسیاری از حوزههای علوم اجتماعی (جامعهشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، مددکاری و ...).
✅ با صرفنظر از این نکته، بیایید صحبتهای این فرد معمم را با هم بررسی کنیم و نهایتاً ببینیم کارکرد نهاد روحانیت دقیقاً چیست تا بدانیم بود و نبود آنها چه فرقی دارد؟
نخست به او میگوییم: بسیاری از افراد، همچون جنابعالی، خود را سخنگو یا نمایندﮤ امام علی(ع) و امام زمان(ع) میدانند؛ با این حال، آنچه در گفتار این افراد مشاهده میشود، اختلافات و تناقضات آشکار در عرصۀ عقاید و احکام دینی است. بهعبارت دیگر، هر یک از این افراد عملاً تصویر و روایت متفاوتی از امام علی(ع) و امام زمان (ع) ارائه میدهند و گویی هرکدام در حال تبلیغ امامی متفاوت و جداگانهاند. بنابراین، تا زمانی که شخص به محضر معصوم نرسیده و از ارتباط مستقیم با او برخوردار نباشد، نمیتواند خود را بهدرستی سخنگو، مبلغ یا واسطۀ معصوم معرفی کند.
📖 صفحه ۱
👇 ادامه مقاله
🚀 @Zaman_Zohour
#اسماعیل_رمضانی
#آخوند
سؤالی که گاهوبیگاه، به شوخی یا جدی تکرار میشود، این است:
«نقش هر صنفی از اصناف آنقدر پررنگ است که اگر از چرخهٔ جامعه کنار برود، جای خالیاش در زندگی روزمره خیلی زود احساس میشود (نانوایی، رانندگی، پزشکی، نظافت شهری و ...).
به گمان او، اگر بخواهیم نظر امام زمان (ع) را در هر مسئلهٔ خرد و کلانی بدانیم، باید از او بپرسیم؛ و کارکرد او بهعنوان یک فرد حوزوی برای جامعه همین است.
او در توجیه حرفش میگوید: «چون من با دروسی که خواندهام و با رعایت بایدها و نبایدهای عملی (گناه نکردن)، آمادگی علمی و روحی لازم را دارم که بتوانم بفهمم نظر معصوم در حوزههای مختلف چیست!»
و در نهایت، صحبتهای خود را با این جمله به پایان میرساند: «اگر آخوندها نباشند، مردم نمیدانند نظر معصوم در رابطه با پدیدهها چیست!»
💢درنگی کوتاه بر گفتههای او:
پیش از هر چیز باید گفت اساساً اینکه بخواهیم پیامدهای فوریِ حذف هر صنف از جامعه را ملاک ارزیابی و ارزشگذاری آن بدانیم، مغلطهآمیز و گمراهکننده است؛ چه اینکه بسیاری از اصناف هستند که شاید در کوتاهمدت نبودشان به چشم نیاید، اما نمیتوان خدمات ارزشمندشان به جامعه را نادیده گرفت؛ همچون بسیاری از حوزههای علوم اجتماعی (جامعهشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، مددکاری و ...).
نخست به او میگوییم: بسیاری از افراد، همچون جنابعالی، خود را سخنگو یا نمایندﮤ امام علی(ع) و امام زمان(ع) میدانند؛ با این حال، آنچه در گفتار این افراد مشاهده میشود، اختلافات و تناقضات آشکار در عرصۀ عقاید و احکام دینی است. بهعبارت دیگر، هر یک از این افراد عملاً تصویر و روایت متفاوتی از امام علی(ع) و امام زمان (ع) ارائه میدهند و گویی هرکدام در حال تبلیغ امامی متفاوت و جداگانهاند. بنابراین، تا زمانی که شخص به محضر معصوم نرسیده و از ارتباط مستقیم با او برخوردار نباشد، نمیتواند خود را بهدرستی سخنگو، مبلغ یا واسطۀ معصوم معرفی کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏25❤10👍4❤🔥3💯3
⬅️در همین راستا، تأمل در خطبۀ ۱۸ نهجالبلاغه نیز قابل توجه است؛ آنجا که امیرالمؤمنین علی(ع) اختلاف فتاوای فقیهان را به نقد و حتی تمسخر میگیرد و با اشاره به وحدت خدا، کتاب و پیامبر، میفرماید:
▫️«إلٰهُهُم وَاحِدٌ، وَنَبِيُّهُم وَاحِدٌ، وَكِتَابُهُم وَاحِدٌ، أَفَأَمَرَهُمُ اللهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ؟! أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟!»
▫️«خدای ایشان یکی است، پیامبرشان یکی است، کتابشان یکی است؛ آیا خداوند ایشان را به اختلاف فرمان داده و آنان اطاعت کردهاند؟ یا از آن نهی کرده و آنان نافرمانیاش کردهاند؟»[1]
❕ اشکالِ مهم دیگر در سخنان این فرد آن است که با این رویکرد، امام معصوم و احساس نیاز به وی بهکلی از جامعه حذف میشود؛ چون وقتی شما روحانیت را سخنگوی رسمی دین بدانید و برای اطلاع از نظراتِ امام غائب، به حوزویها مراجعه کنید، دیگر چه نیازی به ظهور امام غایب و آمدن وی خواهد بود؟! شاید بتوان علتِ دشمنیِ علما و فقها با امام زمان(ع) به هنگام ظهور را هم همین دانست که دیگر جایی خالی برای امام وجود ندارد و دیگران بر جایگاه وی تکیه زده و بهزعم خودشان جای خالیِ او را پر کردهاند؛ و به همین دلیل هم به او میگویند: «برگرد که به تو نیازی نداریم».[2]
✍️ در این باره، مرتضی مطهری، اندیشمند نامآشنای عصر حاضر، مینویسد:
❕ اشکال دیگرِ سخنان این فرد معمم، آن است که گناه نکردن و تسلط بر آموزههای بهجامانده از امامان پیشین را برای اطلاع از نظرات امام حاضر کافی میداند؛ اما سؤال اینجاست که اگر چنین بود، پس اساساً فلسفۀ ضرورت خلافت الهی و استمرار آن در هر زمان چیست و چرا بهگواه آیات و روایاتِ متعدد، باید در هر زمانی امامی وجود داشته باشد؟! اگر چنین میبود، یک امام میآمد و تمامِ آموزههای دین را بیان میکرد و نسلهای بعد هم همانها را فرا میگرفتند و همین کافی بود!
همۀ ماجرا این است که دین، یک سیستم ایستا و ثابت نیست، بلکه داینامیک و تاریخمند و بهروز و متناسب با زمان است، و اقتضائات زمانی آن هم از سوی امام هر زمان بیان میشود. امام صادق (ع) میفرماید:
آری، حرفهایی از جنسِ حرفهای این فرد معمم، ضرورتِ حضورِ معصوم را در جامعه بیشازپیش کمرنگ میکند و امام معصوم را از یادها میبرد.
📖 صفحه ۲
👇 ادامه مقاله
🚀 @Zaman_Zohour
▫️«إلٰهُهُم وَاحِدٌ، وَنَبِيُّهُم وَاحِدٌ، وَكِتَابُهُم وَاحِدٌ، أَفَأَمَرَهُمُ اللهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ؟! أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟!»
▫️«خدای ایشان یکی است، پیامبرشان یکی است، کتابشان یکی است؛ آیا خداوند ایشان را به اختلاف فرمان داده و آنان اطاعت کردهاند؟ یا از آن نهی کرده و آنان نافرمانیاش کردهاند؟»[1]
«علمای شیعه و فقهای شیعه خود را نائب حضرت حُجَّةبن الحسن(ع) معرفی میکنند، ولی فقط در بعضی کارها، نه در همه کارها. هر کاری که منفعت دارد و از آن کار پولی و مقامی درمیآید، نیابت آن کارها را قبول دارند، مثل گرفتن وجه و ولایت بر صِغار و قُصَّر و غُیَّب و اِفتاء و قَضاء، و هر کاری که فقط زحمت و مجاهده میخواهد میگویند خود حضرت بیایند و آن کار را درست کنند. علیهذا بودجۀ مصالح عامه را آقایان میگیرند و به خودِ اصلاحات عمومی کاری ندارند و بلکه ایمان به آن کار هم ندارند و عقیدۀ خلاف دارند و درست مثل قوم بنیاسرائیل میگویند: «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنَا قَاعِدُونَ».
از اینجا باید فهمید که چرا در روایات وارد شده که فقها به قتل حجةبن الحسن فتوا خواهند داد؛ هرچند آقایان تأویل میکنند و میگویند مقصود، فقهای عامه هستند! البته قضیه علت طبیعی دارد؛ وقتی کسی ظاهر شود که دکان آقایان را میبندد، با او کاری ندارند، بلکه صددرصد با او مخالفاند. اینها امروز از نام او، از جشن تولد او و از مقام او بهرهبرداری میکنند و این بهرهبرداری در صورتی است که خود او حاضر نباشد؛ اگر خود او حاضر باشد، این بهرهبرداری میسر نیست.»[۳]
همۀ ماجرا این است که دین، یک سیستم ایستا و ثابت نیست، بلکه داینامیک و تاریخمند و بهروز و متناسب با زمان است، و اقتضائات زمانی آن هم از سوی امام هر زمان بیان میشود. امام صادق (ع) میفرماید:
▫️«قطعاً قرآن تأویلی دارد که برخی از آن محقق شده و زمان وقوع برخی هم هنوز فرا نرسیده؛ پس هنگامیکه تأویل آن در زمان امامی از امامان واقع شود، امامِ آن زمان آن را خواهد دانست»
▫️«إنَّ لِلقُرآنِ تأویلاً، و منهُ ما قد جاءَ، و منهُ ما لم یجئ؛ فإذا وقَعَ التأویلُ فی زمانِ إمامٍ مِن الأئمةِ عرَفَهُ إمامُ ذلکَ الزمان.»[4]
آری، حرفهایی از جنسِ حرفهای این فرد معمم، ضرورتِ حضورِ معصوم را در جامعه بیشازپیش کمرنگ میکند و امام معصوم را از یادها میبرد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤24💯4❤🔥2🥰2👍1👏1
💢رسالت نهاد روحانیت چیست و بود و نبود آن چه فرقی دارد؟
شاید شنیده باشید که خیلی از اوقات، برای اشاره به روحانیون از این عنوان استفاده میشود: «شاگردان امام صادق(ع)».
آری، در ادبیات دینی ما، روحانیت شاگردان معصوم هستند و در انتقال معارف الهی از معصوم به پیروان او نقش ایفا میکنند؛ آنان در واقع، مصداق همان شهرهای ظاهر و آشکاری هستند که به تعبیر قرآن کریم، میان شهرهای مبارک و مردم واسطه شدهاند[5]، و آنان همان گروهی هستند که بهفرمودﮤ قرآن کریم، هجرت میکنند تا با شاگردی نزد معصوم، فقیه شوند.[6]
🔺 طبیعتاً وقتی سخن از واسطۀ معصوم بودن به میان میآید، معنایش این است که مهمترین ویژگی روحانیت، شناخت معصوم و دسترسی به او برای فراگیری آموزههای دین است؛ و از همین روست که در روایت معروفِ امام صادق(ع)، یکی از ویژگیهای چهارگانۀ فقیهی که باید مردم به او مراجعه کنند این است: «مطیع امر مولایش باشد».[7] این یعنی، او باید پیش از هر چیز مولایش را بشناسد و به او دسترسی داشته باشد تا از اوامر او آگاهی داشته و مطیعش باشد.
سخن را با قسمتی از کلام دکتر شیخ ناظم عقیلی، عضو دفتر سید احمد الحسن، به پایان میبرم؛ ایشان در سخنرانی اخیر خود دربارﮤ اهمیت جایگاه شاگردان معصوم، میگوید:
🟡 «حدیث معروفی از امام صادق(ع) وجود دارد: "یا عالم باش یا در حال یادگیری علم یا دوستدار اهل علم، و چهارمی نباش که با [داشتنِ] بغض آنها، هلاک میشوی."
فضیلت و برتری علما را ببینید؛ این علمایی که بههمراه پیامبران، فرستادگان و ائمه(ع) هستند، دستان امام و حجت خدا هستند، شمشیرهای حجت خدا هستند که با آنها میجنگد. به همین خاطر، امام در اینجا ما را نسبت به مسئلهای بسیار مهم هشدار میدهد. میفرماید: "عالم باش یا متعلّم و در حال یادگیری یا دوستدار اهل علم، و چهارمی نباش." یعنی نسبت به اهل علم، بغض و دشمنی نداشته باش که با بغض نسبت به آنها، هلاک میشوی. چرا با بغض و دشمنی نسبت به آنها هلاک میشود؟ چون اینها شمشیرهای امام و شمشیرهای خداوند سبحان در زمین و شمشیرهای حجت خدا هستند.
🟢 این افراد خود را از چیزهایی محروم کردند که تو بیستوچهارساعته با آنها سرگرمی و لذت میبری؛ بهراحتی وقتت را سپری میکنی، رفتوآمدت به دلخواهت است، خواب و بیداریات به دلخواه توست، لباس پوشیدنت به دلخواهت است، دورهمی با خانوادهات را بهراحتی داری... همهچیز! تو داری لذت میبری و انگار هیچچیز محدودت نمیکند. اما این افراد با نفسشان جنگیدند و از تمام این چیزهایی که تو داری، خود را محروم کردند؛ یعنی حتی اگر از حلال باشد، و البته حرام که إنشاءالله اهل علم از آن بهدور هستند.
🟠 بنابراین، امام صادق(ع) در اینجا به ما هشدار میدهد و میفرماید: "یا عالم باش، یا متعلّم، یا دوستدار و محب اهل علم. مواظب باشید و بترسید از اینکه مبغض اهل علم باشید." چون اینان لشکر امام(ع) هستند. این افراد کسانی هستند که برای امام(ع) زمینهسازی میکنند و دعوت امام(ع) را منتشر میکنند؛ کسانی هستند که از امام(ع) دفاع میکنند، کسانی هستند که از خداوند عزوجل و دعوت او دفاع میکنند.
⚪️ تو حق نداری که بغض آنها را در دل داشته باشی؛ یا یکی از آنان باش یا شاگردشان باش یا دستکم دوستشان داشته باش. ضعیفترین درجۀ ایمان این است که برایشان دعا کنی و دوستشان داشته باشی. اما اینکه دهان باز کنی و چشمانت را بر آنان متمرکز کنی و عیبجویی کنی (اگر تعبیر درستی باشد)، این - پناه بر خدا - باعث هلاکت میشود.»[8]
📚 منابع:
[1] نهجالبلاغه، خطبۀ ۱۸.
[2] شیخ مفید، الإرشاد، ج 2، ص 384.
[3] مرتضی مطهری، یادداشتهای استاد مطهری ، ج 15 (جلد سوم از بخش دفاتر یادداشت)، ص150.
[4] محمدبن حسن صفار، بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۱۹۵.
[5] سورﮤ سبأ، آیۀ ۱۸؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج ۲، ص ۴۸۳.
[6] سورﮤ توبه، آیۀ ۱۲۲؛ شیخ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۸.
[7] شیخ طبرسی، الإحتجاج، ج ۲، ص۴۵۶ (نسخۀ عربی) ، ج ۴، ص ۲۵۱ (نسخۀ فارسی).
[8] سخنرانی دکتر شیخ ناظم عقیلی در گروه تلگرامی الدعوة المهدویه، با موضوع: «همسفر شدن با قائم: آمادگیها و موانع»، به تاریخ: ۷ فروردین ۱۴۰۴ مصادف با ۲۶ رمضان ۱۴۴۶ ه.ق و 27 مارس 2025 م.
📖 صفحه ۳
🚀 @Zaman_Zohour
شاید شنیده باشید که خیلی از اوقات، برای اشاره به روحانیون از این عنوان استفاده میشود: «شاگردان امام صادق(ع)».
آری، در ادبیات دینی ما، روحانیت شاگردان معصوم هستند و در انتقال معارف الهی از معصوم به پیروان او نقش ایفا میکنند؛ آنان در واقع، مصداق همان شهرهای ظاهر و آشکاری هستند که به تعبیر قرآن کریم، میان شهرهای مبارک و مردم واسطه شدهاند[5]، و آنان همان گروهی هستند که بهفرمودﮤ قرآن کریم، هجرت میکنند تا با شاگردی نزد معصوم، فقیه شوند.[6]
سخن را با قسمتی از کلام دکتر شیخ ناظم عقیلی، عضو دفتر سید احمد الحسن، به پایان میبرم؛ ایشان در سخنرانی اخیر خود دربارﮤ اهمیت جایگاه شاگردان معصوم، میگوید:
فضیلت و برتری علما را ببینید؛ این علمایی که بههمراه پیامبران، فرستادگان و ائمه(ع) هستند، دستان امام و حجت خدا هستند، شمشیرهای حجت خدا هستند که با آنها میجنگد. به همین خاطر، امام در اینجا ما را نسبت به مسئلهای بسیار مهم هشدار میدهد. میفرماید: "عالم باش یا متعلّم و در حال یادگیری یا دوستدار اهل علم، و چهارمی نباش." یعنی نسبت به اهل علم، بغض و دشمنی نداشته باش که با بغض نسبت به آنها، هلاک میشوی. چرا با بغض و دشمنی نسبت به آنها هلاک میشود؟ چون اینها شمشیرهای امام و شمشیرهای خداوند سبحان در زمین و شمشیرهای حجت خدا هستند.
[1] نهجالبلاغه، خطبۀ ۱۸.
[2] شیخ مفید، الإرشاد، ج 2، ص 384.
[3] مرتضی مطهری، یادداشتهای استاد مطهری ، ج 15 (جلد سوم از بخش دفاتر یادداشت)، ص150.
[4] محمدبن حسن صفار، بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۱۹۵.
[5] سورﮤ سبأ، آیۀ ۱۸؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج ۲، ص ۴۸۳.
[6] سورﮤ توبه، آیۀ ۱۲۲؛ شیخ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۸.
[7] شیخ طبرسی، الإحتجاج، ج ۲، ص۴۵۶ (نسخۀ عربی) ، ج ۴، ص ۲۵۱ (نسخۀ فارسی).
[8] سخنرانی دکتر شیخ ناظم عقیلی در گروه تلگرامی الدعوة المهدویه، با موضوع: «همسفر شدن با قائم: آمادگیها و موانع»، به تاریخ: ۷ فروردین ۱۴۰۴ مصادف با ۲۶ رمضان ۱۴۴۶ ه.ق و 27 مارس 2025 م.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤34👏5❤🔥3🥰1👌1💯1
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_205
#مکارم_شیرازی
✔️ مشتی از خروار
✔️ نقد و بررسی کلمات ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ شخص مصلوب
▪️قسمت سوم: بررسی نکتۀ چهارم دربارﮤ مصلوب
✍️ بهقلم ارمیا خطیب
⚡️ سند وحشت و اضطراب مصلوب کجاست؟!
💢پیشگفتار
ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ چهارم خود این متن را ارائه میکند:
«۴- از نوشتۀ همۀ اناجیل استفاده میشود که شخص گرفتار در حضور "پیلاطُس" (حاکم رومی در بیتالمقدس) سکوت اختیار کرد و کمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت و از خود دفاع کرد. بسیار بعید به نظر میرسد که عیسی (ع) خود را در خطر ببیند و با آن بیان رسا و گویای خود و با شجاعت و شهامتی که داشت، از خود دفاع نکرده باشد. آیا جای این احتمال نیست که دیگری (به احتمال قوی، یهودای اسخریوطی که به مسیح (ع) خیانت کرد و نقش جاسوس را ایفا نمود و میگویند شباهت کاملی به مسیح (ع) داشت) بهجای او دستگیر شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته که حتی نتوانسته است از خود دفاع کند و سخنی بگوید؟ بهخصوص اینکه در اناجیل میخوانیم "یهودای اسخریوطی" بعد از این واقعه دیگر دیده نشد و طبق گفتۀ اناجیل، انتحار کرد!» [1]
استدلالهای ناصر مکارم شیرازی بیاساس و خالی از ارزش علمی است.
💢نقد و بررسی ادعای چهارم او
در پاسخ به او میگویم:
⚫️ اول. ناصر مکارم شیرازی در متن بالا میگوید: «به احتمال قوى، يهوداى اسخريوطى ...» تا انتهای نقلقول. نمیدانم او بر چه اساسی احتمالش را قوی میپندارد! درحالیکه همانطور که در بخش پیشین از انجیل اثبات شد، یهودای اسخریوطی و شخص بهصلیبکشیدهشده، هر دو در صحنهای که مصلوب دستگیر میشود حضور داشتهاند و شاهدانی از جبهۀ باطل و حق، ماجرا را میدیدهاند. آری، چگونه این احتمال قوی باشد درحالیکه آنها دو شخص متفاوت از یکدیگر بودهاند!
⚫️ دوم. او میگوید: «يهوداى اسخريوطى كه به مسيح (ع) خيانت كرد و نقش جاسوس را ايفا نمود.» پایان نقلقول. او از نقش جاسوس بودن یهودای اسخریوطی میگوید، اما ادامه نمیدهد که این جاسوسی او تا تسلیم کردن مصلوب - همانطور که در بخش پیشین، متنِ آن تقدیم شد - ادامه پیدا میکند! ناصر مکارم شیرازی این موضوع را نمیگوید. دلیل آن هم روشن است، زیرا میداند که به ضرر اوست و نتیجهگیریاش فرو میپاشد!
⚫️ سوم. ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ یهودای اسخریوطی میگوید: «مىگويند شباهت كاملى به مسيح (ع) داشت.» چه کسی میگوید و مدرک این حرف او کدام کتاب است؟! چرا او هیچ مدرکی ارائه نمیکند؟!
⚫️ چهارم. او دربارﮤ افزودن بر اعتبار احتمال خود - که این فرد یهودای اسخریوطی است - این دلیل را مطرح میکند: «چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته كه حتى نتوانسته است از خود دفاع كند.» میگویم: سند وحشت و اضطراب مصلوب کجاست؟! حداقل در انجیل هیچ اضطراب و وحشتی از او گزارش نشده است. افزون بر این، او میگوید: «حتى نتوانسته است از خود دفاع كند.» البته ناصر مکارم شیرازی همان ابتدا گفت: «كمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت»! اینجا حق داریم بپرسیم: بهفرض محال، اگر این فرد یهودای اسخریوطی باشد، پس چرا در این سخنان اندک حتی نزد مرجع اعلای یهود یا پیلاطُس نگفت که: «شما مرا به اشتباه دستگیر کردهاید، زیرا من شاگرد عیسی هستم و صورت من و عیسی کاملاً شبیه است؛ بروید و از مردم بپرسید»!!
📌اما بعد ...
پس از ردّ دلیل واهی مطرحشده از سوی ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ سکوت مصلوب یا کمتر صحبت کردن او، باید بهدنبال دلیل دیگری بود که با حقیقت همخوانی داشته باشد؛ سید احمد الحسن دلیل رفتار فرد بهصلیبکشیدهشده را اینگونه توضیح میدهد:
درستی آنچه را که سید احمد الحسن میگوید، میتوان در این کلام مصلوب به پیلاطُس راستیآزمایی کرد:
سید احمد الحسن به نکات دقیق این متن اشاره میکند و اینگونه دربارﮤ شخص مصلوب توضیح میدهد:
«روشن میسازد که [مصلوب] از اهل زمین در آن زمان نیست، بلکه برای انجام مأموریتی در آن فرود آمده است و آن، فدا شدن برای حضرت عیسی (ع) است. و شما میبینی که این وصی میگوید: "پادشاهیِ من متعلق به این جهان نیست"، "ولی اكنون پادشاهی من از اين جهان نيست" و "و به این جهت به این جهان آمدم تا به راستی شهادت دهم."» [4]
📖 صفحه ۱
👇 ادامه مقاله
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_205
#مکارم_شیرازی
▪️قسمت سوم: بررسی نکتۀ چهارم دربارﮤ مصلوب
💢پیشگفتار
ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ چهارم خود این متن را ارائه میکند:
«۴- از نوشتۀ همۀ اناجیل استفاده میشود که شخص گرفتار در حضور "پیلاطُس" (حاکم رومی در بیتالمقدس) سکوت اختیار کرد و کمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت و از خود دفاع کرد. بسیار بعید به نظر میرسد که عیسی (ع) خود را در خطر ببیند و با آن بیان رسا و گویای خود و با شجاعت و شهامتی که داشت، از خود دفاع نکرده باشد. آیا جای این احتمال نیست که دیگری (به احتمال قوی، یهودای اسخریوطی که به مسیح (ع) خیانت کرد و نقش جاسوس را ایفا نمود و میگویند شباهت کاملی به مسیح (ع) داشت) بهجای او دستگیر شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته که حتی نتوانسته است از خود دفاع کند و سخنی بگوید؟ بهخصوص اینکه در اناجیل میخوانیم "یهودای اسخریوطی" بعد از این واقعه دیگر دیده نشد و طبق گفتۀ اناجیل، انتحار کرد!» [1]
استدلالهای ناصر مکارم شیرازی بیاساس و خالی از ارزش علمی است.
💢نقد و بررسی ادعای چهارم او
در پاسخ به او میگویم:
📌اما بعد ...
پس از ردّ دلیل واهی مطرحشده از سوی ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ سکوت مصلوب یا کمتر صحبت کردن او، باید بهدنبال دلیل دیگری بود که با حقیقت همخوانی داشته باشد؛ سید احمد الحسن دلیل رفتار فرد بهصلیبکشیدهشده را اینگونه توضیح میدهد:
«... اساساً هنوز وقت آن نرسیده بود که او ارسال شود و مردم را تبلیغ کند و با آنان سخن بگوید.» [2]
درستی آنچه را که سید احمد الحسن میگوید، میتوان در این کلام مصلوب به پیلاطُس راستیآزمایی کرد:
«عیسی جواب داد که "پادشاهی من از این جهان نیست. اگر پادشاهی من از این جهان میبود، خدام من جنگ میکردند تا به یهود تسلیم نشوم. لیکن اکنون پادشاهی من از این جهان نیست". * پیلاطس به او گفت: "مگر تو پادشاه هستی؟" عیسی جواب داد: "تو میگویی که من پادشاه هستم. از این جهت من متولد شدم و بهجهت این در جهان آمدم تا به راستی شهادت دهم، و هرکه از راستی است سخن مرا میشنود."» [3]
سید احمد الحسن به نکات دقیق این متن اشاره میکند و اینگونه دربارﮤ شخص مصلوب توضیح میدهد:
«روشن میسازد که [مصلوب] از اهل زمین در آن زمان نیست، بلکه برای انجام مأموریتی در آن فرود آمده است و آن، فدا شدن برای حضرت عیسی (ع) است. و شما میبینی که این وصی میگوید: "پادشاهیِ من متعلق به این جهان نیست"، "ولی اكنون پادشاهی من از اين جهان نيست" و "و به این جهت به این جهان آمدم تا به راستی شهادت دهم."» [4]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤18🥰3👍1👏1
پنجم. ناصر مکارم شیرازی برای اینکه نشان دهد یهودای اسخریوطی همان فرد دستگیرشده بوده است، چنین میگوید: «در اناجيل مىخوانيم" يهوداى اسخريوطى" بعد از اين واقعه ديگر ديده نشد و طبق گفتۀ اناجيل انتحار كرد!»
میگویم: در انجیل آمده است:
«و چون صبح شد، همۀ رؤسای کهنه و مشایخ قوم بر عیسی شورا کردند که او را هلاک سازند. * پس او را بند نهاده، بردند و به پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند. * در آن هنگام، چون یهودا تسلیمکنندﮤ او دید که بر او فتوا دادند، پشیمان شده، سی پاره نقره را به رؤسای کهنه و مشایخ رد کرده، * گفت: «گناه کردم که خون بیگناهی را تسلیم نمودم.» گفتند: «ما را چه، خود دانی!» * پس آن نقره را در هیکل انداخته، روانه شد و رفته خود را خفه نمود.» [5]
💢در پایان
«شتر را گفتند، چکارهای؟ گفت، علاقهبندم. [6] گفتند، از دستوپنجۀ نرمونازکت پیداست!» [7]
[1] ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ط-دار الكتب الإسلاميه، ج ۴، ص 202.
[2] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۴، س ۱۷۹.
[3] یوحنّا ۳۶:۱۸-۳۷
[4] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۴، س ۱۷۹.
[5] مَتّیٰ 1:27-5
[6]علاقهبند: یعنی ابریشمباف
[7] کسی که از پس کاری برنمیآید، ولی میگوید، من این کارهام.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍20❤7🥰1👏1
Forwarded from اشعار احمدی
آهای...!
آهای کوچه خیابان ظهور نزدیک است
آهای شهر پریشان ظهور نزدیک است
اگر کسی به خیابان پیام تو نشنید
برو بگو به درختان ظهور نزدیک است
برو به خانه ی خود در کنار پنجره ای
بگو به یاس به گلدان ظهور نزدیک است
به بوی پیرهنی که شفایِ دلتنگی است
آهای مردم کنعان ظهور نزدیک است
خبر دهید به یعقوبِ چَشمِ منتظران
رسیده آخرِ هجران ظهور نزدیک است
ز بعد قصه ی یوسف، برادری حرف است
به گرگ های بیابان ظهور نزدیک است
به ابرهای مسافر که زود می گذرند
به قطره قطره ی باران ظهور نزدیک است
هر آن چه حرف شنیدی دروغِ صد در صد
ولی رفیق به قرآن ظهور نزدیک است
قسم به چه بخورم تا که باورت بشود
به خون پاک شهیدان ظهور نزدیک است
#سفیر_عشق
#ایستگاه_صلواتی_شعر
تمکین حضرت قائم ع #صلوات
#جمعه_های_انتظار
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
@ashaar13
آهای کوچه خیابان ظهور نزدیک است
آهای شهر پریشان ظهور نزدیک است
اگر کسی به خیابان پیام تو نشنید
برو بگو به درختان ظهور نزدیک است
برو به خانه ی خود در کنار پنجره ای
بگو به یاس به گلدان ظهور نزدیک است
به بوی پیرهنی که شفایِ دلتنگی است
آهای مردم کنعان ظهور نزدیک است
خبر دهید به یعقوبِ چَشمِ منتظران
رسیده آخرِ هجران ظهور نزدیک است
ز بعد قصه ی یوسف، برادری حرف است
به گرگ های بیابان ظهور نزدیک است
به ابرهای مسافر که زود می گذرند
به قطره قطره ی باران ظهور نزدیک است
هر آن چه حرف شنیدی دروغِ صد در صد
ولی رفیق به قرآن ظهور نزدیک است
قسم به چه بخورم تا که باورت بشود
به خون پاک شهیدان ظهور نزدیک است
#سفیر_عشق
#ایستگاه_صلواتی_شعر
تمکین حضرت قائم ع #صلوات
#جمعه_های_انتظار
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
@ashaar13
❤37🥰4👏2
#دلنوشته
#ریحانه_دارات
#رسول_دارات
🔴 این صدا، پژواکی از درد و ظلمی است که تاریخ باید ثبت کند. تاریخ، آیا میشنوی؟
آیا میبینی اشکهایی که بیصدا بر گونهها جاری میشوند؟
آیا لمس میکنی دستان لرزان مادری را که هنوز منتظر آغوش گرم فرزندش است؟
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی که نام عدالت را بر پیشانی خود دارد، عدالت زخمی است.
بنویس، تاریخ! که در شهری خاموش، دختری بیگناه به جرم عشق به اهلبیت (ع)، پشت دیوارهای سرد زندان اسیر شد.
⛓️ بنویس، تاریخ! که برادری، با دستانی که باید مدافع عزت خواهرش باشند، در زنجیر شد.
بنویس، تاریخ! که پدر و مادر، چهل روز است که طعم خواب را فراموش کردهاند و سفرۀ خانهشان، رنگ خوراکی ندارد.
بنویس، تاریخ! که مردی در حسرت لبخند همسرش، با قامتی خمیده به امیدی بیسرانجام چشم دوخته است.
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی با هزاران سال ایمان، سخن از عشق به امامی که عدالت را وعده داده، جرم شمرده میشود.
💬 و اگر ننویسی، اگر سکوت کنی، اگر چشم بپوشی از این حقیقت تلخ، آن روز خواهد رسید که تاریخ، خود، تو را با قلمی شکسته به یاد آورد...
🚀 @Zaman_Zohour
#ریحانه_دارات
#رسول_دارات
آیا میبینی اشکهایی که بیصدا بر گونهها جاری میشوند؟
آیا لمس میکنی دستان لرزان مادری را که هنوز منتظر آغوش گرم فرزندش است؟
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی که نام عدالت را بر پیشانی خود دارد، عدالت زخمی است.
بنویس، تاریخ! که در شهری خاموش، دختری بیگناه به جرم عشق به اهلبیت (ع)، پشت دیوارهای سرد زندان اسیر شد.
بنویس، تاریخ! که پدر و مادر، چهل روز است که طعم خواب را فراموش کردهاند و سفرۀ خانهشان، رنگ خوراکی ندارد.
بنویس، تاریخ! که مردی در حسرت لبخند همسرش، با قامتی خمیده به امیدی بیسرانجام چشم دوخته است.
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی با هزاران سال ایمان، سخن از عشق به امامی که عدالت را وعده داده، جرم شمرده میشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤45💔24😢9👍1
#عید_قربان
#قربانی
✔️ راه ابراهیم؛ گذر از خود بهسوی خدا
✍️ به قلم ستاره شرقی
💢مقدمه
❔ چگونه ممکن است انسانی فرزندش را برای رضای خدا قربانی کند؟
درک این پرسش جز با عبور از مرزهای معمول فهم بشری ممکن نیست. بیشتر انسانها بهطور طبیعی تلاش میکنند جان دیگران را نجات دهند، و اگر آن انسان، فرزندشان باشد، این حس چندین برابر میشود. پدر یا مادری برای نجات فرزند خود، بیدرنگ جان خویش را فدا میکند. این رفتار، واکنشی طبیعی است که ریشه در غرایز انسانی دارد؛ غریزهای که همواره میکوشد خانواده را از خطر دور نگه دارد. اما در برابر این جریان طبیعی، گاه پدیدهای رخ میدهد که خلاف قاعده است؛ پدیدهای که تنها در وجود اولیای الهی رخ مینماید؛ انسانهایی که از اسارت نفس رستهاند و از دلبستگیهای دنیوی عبور کردهاند؛ آنان که جز خدا نمیبینند و صدای خواستههای نفسانیشان را خاموش ساختهاند.
🗣 ابراهیم (ع) یکی از این انسانهاست؛ انسانی که بر امیال طبیعی خود چیره شد و فرزندش را به فرمان خدا به قربانگاه برد. او نه بر مبنای تمایلات انسانی، بلکه به مقتضای عشق الهی تصمیم گرفت؛ عشقی که از مرزهای درک عادی انسان فراتر میرود. او کسی بود که تنها به رضای الهی میاندیشید، نه به رضای نفس. کسی که نه خود را دید و نه میوﮤ دلش را، بلکه خدا را دید و به اطاعت از فرمان او دل سپرد.
✍️ سید احمد الحسن دربارﮤ گذر از نفس چنین میفرماید:
💢ذبح نفس، عبور از دلبستگی
بله، رسیدن به خدا نیازمند گذر از خود است. این مسیر، بدون تحمل سختیها ممکن نیست. گذر از نفس، بریدن از علایق، کشتن منیّت و خاموشکردن ندای خواستهها، مجاهدتی سخت میطلبد.
ابراهیم (ع)، آن بندﮤ خالص خدا، کسی بود که با همۀ وجود خویش تسلیم امر الهی شد. او فرمان ذبح فرزندش اسماعیل (ع) را در رؤیا دریافت کرد؛ رؤیایی که سه بار تکرار شد تا یقین او افزون گردد. و او مطمئن شد که این فرمان، حقیقتی الهی است. پس درنگ نکرد. او دل به دلدار سپرد و فرزندش را به قربانگاه برد. اسماعیل (ع)، آن نوجوان شکیبا، نیز چون پدر، تسلیم امر خدا شد. بیهیچ ترس و تردیدی گفت:
▫️(… يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ) (… پدرم، آنچه مأموری انجام بده. اگر خدا بخواهد، مرا از صابران خواهی یافت).[۲]
آری، این قربانیشدن، تنها ذبح جسم نبود، بلکه ذبح نفس و خودخواهی بود؛ قربانیکردن دلبستگیها و عبور از وابستگیهای زمینی بود.
ابراهیم (ع) در میدان امتحان، نگاهش به آسمان بود؛ نه به چشمهای معصوم اسماعیل، نه به لرزش دستان خودش.
او آموخته بود که محبت، اگر در دل باقی بماند، خدا را از دل بیرون میبرد؛ و چون خدا را در دل داشت، دل را از هر محبت دیگری تهی کرد.
خداوند در قرآن میفرماید:
▫️(وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا) (و دین چه کسی بهتر است از آنکه همۀ وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حقگرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را [برای حق گرایی، خلوص، پاکی اخلاق و اعمالش] دوست خود گرفت).[۳]
📌امام رضا(ع) فرمودند:
«خداوند ابراهیم را بهعنوان خلیل خود انتخاب کرد؛ زیرا هرگز تقاضا کنندهای را محروم نساخت و هیچگاه از کسی غیر از خدا تقاضایی نکرد.»[۴]
ابراهیم (ع) جز خدا کسی را ندید و نیازش را تنها نزد بینیاز مطلق برد. او بندگی را معنا کرد و در این بندگی، به مقام خلیلاللهی رسید.
📌امام علی(ع) فرمودند:
«تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او میفرماید: "به عزت و جلالم سوگند، هرکس به غیر من امید بندد، او را نومید خواهم ساخت."»[۵]
📖 صفحه ۱
👇 ادامه
🚀 @Zaman_Zohour
#قربانی
💢مقدمه
درک این پرسش جز با عبور از مرزهای معمول فهم بشری ممکن نیست. بیشتر انسانها بهطور طبیعی تلاش میکنند جان دیگران را نجات دهند، و اگر آن انسان، فرزندشان باشد، این حس چندین برابر میشود. پدر یا مادری برای نجات فرزند خود، بیدرنگ جان خویش را فدا میکند. این رفتار، واکنشی طبیعی است که ریشه در غرایز انسانی دارد؛ غریزهای که همواره میکوشد خانواده را از خطر دور نگه دارد. اما در برابر این جریان طبیعی، گاه پدیدهای رخ میدهد که خلاف قاعده است؛ پدیدهای که تنها در وجود اولیای الهی رخ مینماید؛ انسانهایی که از اسارت نفس رستهاند و از دلبستگیهای دنیوی عبور کردهاند؛ آنان که جز خدا نمیبینند و صدای خواستههای نفسانیشان را خاموش ساختهاند.
«انسان وقتی از منیّت رها میشود که خود را نبیند و جز پروردگارش را، پیش از هر چیز، و با هر چیز، و پس از هر چیز، نبیند. دائم باید متوجه شیطان و شرّی که در درون ماست باشیم و باید هرچه در توان داریم برای کشتن آن بهکار بریم. دشمنترینِ دشمنان ما، نفس خود ماست. این نفس است که بدون حیا و با صدای بلند فریاد برمیآورد تا ثابت کند که در برابر خدای سبحان و متعال، وجود دارد. چهبسا اگر انسان در این جهت حرکت کند و مراقبت نماید و با دشمنش، بلکه بدترین دشمنش، یعنی نفس خویش بجنگد، به آن میزان معرفت که خدا برای انسان اراده فرموده است، خواهد رسید.» [۱]
💢ذبح نفس، عبور از دلبستگی
بله، رسیدن به خدا نیازمند گذر از خود است. این مسیر، بدون تحمل سختیها ممکن نیست. گذر از نفس، بریدن از علایق، کشتن منیّت و خاموشکردن ندای خواستهها، مجاهدتی سخت میطلبد.
ابراهیم (ع)، آن بندﮤ خالص خدا، کسی بود که با همۀ وجود خویش تسلیم امر الهی شد. او فرمان ذبح فرزندش اسماعیل (ع) را در رؤیا دریافت کرد؛ رؤیایی که سه بار تکرار شد تا یقین او افزون گردد. و او مطمئن شد که این فرمان، حقیقتی الهی است. پس درنگ نکرد. او دل به دلدار سپرد و فرزندش را به قربانگاه برد. اسماعیل (ع)، آن نوجوان شکیبا، نیز چون پدر، تسلیم امر خدا شد. بیهیچ ترس و تردیدی گفت:
▫️(… يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ) (… پدرم، آنچه مأموری انجام بده. اگر خدا بخواهد، مرا از صابران خواهی یافت).[۲]
آری، این قربانیشدن، تنها ذبح جسم نبود، بلکه ذبح نفس و خودخواهی بود؛ قربانیکردن دلبستگیها و عبور از وابستگیهای زمینی بود.
ابراهیم (ع) در میدان امتحان، نگاهش به آسمان بود؛ نه به چشمهای معصوم اسماعیل، نه به لرزش دستان خودش.
او آموخته بود که محبت، اگر در دل باقی بماند، خدا را از دل بیرون میبرد؛ و چون خدا را در دل داشت، دل را از هر محبت دیگری تهی کرد.
خداوند در قرآن میفرماید:
▫️(وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا) (و دین چه کسی بهتر است از آنکه همۀ وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حقگرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را [برای حق گرایی، خلوص، پاکی اخلاق و اعمالش] دوست خود گرفت).[۳]
📌امام رضا(ع) فرمودند:
«خداوند ابراهیم را بهعنوان خلیل خود انتخاب کرد؛ زیرا هرگز تقاضا کنندهای را محروم نساخت و هیچگاه از کسی غیر از خدا تقاضایی نکرد.»[۴]
ابراهیم (ع) جز خدا کسی را ندید و نیازش را تنها نزد بینیاز مطلق برد. او بندگی را معنا کرد و در این بندگی، به مقام خلیلاللهی رسید.
📌امام علی(ع) فرمودند:
«تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او میفرماید: "به عزت و جلالم سوگند، هرکس به غیر من امید بندد، او را نومید خواهم ساخت."»[۵]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤22🕊2🥰1
💢نتیجهگیری
اگر خواهان نجاتیم، باید از قفس خودبینی بیرون آییم، باید از صندوقچۀ افکار محدود خود خارج شویم و قدم در راه ابراهیم (ع) نهیم. باید بهسوی نور برویم، بهسوی حقیقت.
سید احمد الحسن، همان دستگیر زمانه است. راه را نشانمان میدهد. اگر حجت خدا را بشناسیم، مسیر بندگی را یافتهایم.
از خود بگذریم، تا به خدا برسیم. باید ابراهیم شویم، تا اسماعیل درونمان را قربانی کنیم.
این است راه ابراهیم؛ راه بندگی ناب.
[1] سید احمد الحسن، پاسخهای روشنگرانه بر بستر امواج، ج ۳، پرسش ۲۳۲.
[2] سورﮤ صافات، آیۀ 102
[3] سورﮤ نساء، آیۀ 125
[4] ابنقتیبه دینوری، عیون الاخبار، ج ۲، ص ۷۶؛ تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۵۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۹ ، ص ۴۴۱.
[5] مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۰، ص۲۵، حدیث ۴.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤30🥰1👏1
#دلنوشته
#عقیده_جرم_نیست
🟡 نغمههای عرشی اسیران عشق
🟠 (مرثیهای برای آزادگان در بند)
✍️ به قلم آفاق مصطفوی
ای اهل زمین!
اگر میدانستید ...
چه آسان سعی بر خاموش کردن شمع دلهای مؤمنان داشتند، زهی خیال باطل!
چه راحت وصیت رسولخدا (ص) را "جرم" خواندند،
چه زود نگاههای مشتاق به مهدی (ع) را "خطا" شمردند...
🔠
اما بشنوید...
این قطرههای اشک، طوفانی خواهد شد که تخت ستمگران را برخواهد انداخت،
این دلهای شکسته، مشعلی خواهد گشت که راه حقیقتجویان را روشن کند،
این فریادهای خاموش در گلو مانده،
با ندای "احمد احمد" از گنجهای طالقان سر داده خواهد شد.
--- نسیم رحمت وزیدن گرفته...
نسیمی از:
✅ اشکهای سحرگاهی مادران
✅ نالههای شبانۀ پدران
✅ دعای معصومانه کودکان
🔠
اکنون بدانید:
اشک مظلومان سیلابی خواهد شد،
زخم ناحق فریادی بلند خواهد گشت،
و آن هنگام...
قلعههای ستم فرو خواهد ریخت.
و فردا فریاد مظلومان چون آتشی از اعماق تاریخ شعله خواهد کشید.
🔠
❔ آیا در کشور شیعه، عشق به یوسف زهرا (ع) گناه است؟!
❔ آیا دفاع از وصیت رسول خدا (ص) جرم است؟!
❔ آیا زندان سزاوار مدافعان عهد نبوی است؟!
❔ آیا عشق به آل الله گناه است؟!
❔ آیا این میلهها، سزاوارِ منتظرانِ ظهور است؟!
این دیوارها هرگز سدِّ راه نور نخواهد شد!
ای غافلان روزگار!
بیدار شوید!
پیش از آنکه:
❌ نامههای اعمال گشوده شود،
❌ فرشتگان گواهی دهند،
❌ و عدل الهی جهان را فراگیرد!
بدانید بهزودی، با شعار "احمد احمد" برای یاری منجی روانه خواهیم شد.
این زنجیرها را هرچه محکمتر ببندید،
در طلوع فجر گسسته خواهد شد.
این سلولهای تنگ،
گهوارههای تولد خورشیدند.
🔠
هشدار!
امروز اگر قلمهایمان را شکستید،
فردا با خونمان بر دیوار تاریخ خواهیم نوشت:
"احمد احمد"
ما جاودانه میشویم،
چون در مسیر عترت
وصیتنامهٔ پیامبر را
بر سینه نوشتهایم!
🔠
و زندانبان
با کلیدهای زنگزدهاش -
آه، چه زود
خود اسیرِ قَفَسِ خویش خواهد شد.
و آن صبح...
از خاکسترِ این زندانها،
گلهای "یا مهدی" خواهد رویید!
🔠
ای تاریکیپرستان!
بدانید:
هرچه بیشتر ما را خاموش کنید،
بلندتر فریاد خواهیم زد:
"احمد احمد"
🔠
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ) (خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده که حتماً آنان را در زمین جانشین کند). (سورۀ نور، آیۀ ۵۵)
🚀 @Zaman_Zohour
#عقیده_جرم_نیست
ای اهل زمین!
اگر میدانستید ...
چه آسان سعی بر خاموش کردن شمع دلهای مؤمنان داشتند، زهی خیال باطل!
چه راحت وصیت رسولخدا (ص) را "جرم" خواندند،
چه زود نگاههای مشتاق به مهدی (ع) را "خطا" شمردند...
اما بشنوید...
این قطرههای اشک، طوفانی خواهد شد که تخت ستمگران را برخواهد انداخت،
این دلهای شکسته، مشعلی خواهد گشت که راه حقیقتجویان را روشن کند،
این فریادهای خاموش در گلو مانده،
با ندای "احمد احمد" از گنجهای طالقان سر داده خواهد شد.
--- نسیم رحمت وزیدن گرفته...
نسیمی از:
اکنون بدانید:
اشک مظلومان سیلابی خواهد شد،
زخم ناحق فریادی بلند خواهد گشت،
و آن هنگام...
قلعههای ستم فرو خواهد ریخت.
و فردا فریاد مظلومان چون آتشی از اعماق تاریخ شعله خواهد کشید.
این دیوارها هرگز سدِّ راه نور نخواهد شد!
ای غافلان روزگار!
بیدار شوید!
پیش از آنکه:
بدانید بهزودی، با شعار "احمد احمد" برای یاری منجی روانه خواهیم شد.
این زنجیرها را هرچه محکمتر ببندید،
در طلوع فجر گسسته خواهد شد.
این سلولهای تنگ،
گهوارههای تولد خورشیدند.
هشدار!
امروز اگر قلمهایمان را شکستید،
فردا با خونمان بر دیوار تاریخ خواهیم نوشت:
"احمد احمد"
ما جاودانه میشویم،
چون در مسیر عترت
وصیتنامهٔ پیامبر را
بر سینه نوشتهایم!
و زندانبان
با کلیدهای زنگزدهاش -
آه، چه زود
خود اسیرِ قَفَسِ خویش خواهد شد.
و آن صبح...
از خاکسترِ این زندانها،
گلهای "یا مهدی" خواهد رویید!
ای تاریکیپرستان!
بدانید:
هرچه بیشتر ما را خاموش کنید،
بلندتر فریاد خواهیم زد:
"احمد احمد"
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ) (خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده که حتماً آنان را در زمین جانشین کند). (سورۀ نور، آیۀ ۵۵)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤38🕊2