نشریه زمان ظهور
3.9K subscribers
2.62K photos
498 videos
574 files
3.4K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏12🥰1
#معرفی

✔️گفت‌وگوی داستانی |فصل دوم

✔️بررسی نصوص مربوط به سید احمد ‌الحسن

🟠قسمت اول
✍️به‌قلم: متیاس


🔠پسر انسان

🔠«و من به شما راست می‌گویم، که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر‌ نروم، تسلی‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم، او را نزد شما می‌فرستم.»

🔠یک ‌روز که الیاس مشغول نشر مطلبی با عنوان «ظهور پسر انسان» در اینستاگرام بود، با پاسخی اعتراضی از سوی یک مسیحی مواجه شد


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 205



🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏1913💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13🥰1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#معرفی
#تیزر

🙃آغاز فصل دوم گفت‌وگوی داستانی


🟢الیاس و ساره دوتن از شخصیت‌های این گفت‌وگوی داستانی که هردو به فرستادهٔ عیسی مسیح، #احمد_الحسن ایمان آوردند

🟢آن‌ها تصمیم به نشر این خبر و بیان این بشارت الهی برای دیگران دارند

🟢در فصل دوم گفت‌وگوی داستانی از اقدامات گوناگون این زوج سعادتمند برای رساندن این بشارت بزرگ به دوستان و نزدیکان، سخن خواهیم گفت


🔗لینک مجموع قسمت‌های فصل اول

🔗نشریه شماره 205


⭐️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2414🥰2👌2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🥰163
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_205
#کتاب_مقدس

✔️گفت‌وگوی داستانی؛ فصل دوم
✔️بررسی نصوص مربوط به سید احمد ‌الحسن

🔶قسمت اول: پسر انسان
✍️به قلم متیاس

«و من به شما راست می‌گویم، که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر‌ نروم، تسلی‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم، او را نزد شما می‌فرستم.» (یوحنا ۷:۱۶)

چندین ماه از ایمان ساره به فرستادﮤ عیسی - احمد الحسن - می‌گذشت، و او در همان ابتدا و با اشتیاق فراوان، متن این آیه را به خطاط و تابلوکار ماهری سفارش داده و آن را بر دیوار سالن پذیرایی‌شان نصب کرده بود. قصد وی از این ‌کار این بود که دوستان و بستگانی که به منزلشان رفت‌وآمد می‌کنند، این آیه را ببینند و دلیل انتخابش برای تابلو را بپرسند و به این ترتیب باب گفت‌وگو دربارﮤ احمد الحسن و ادعای ایشان باز شود. الیاس نیز که سرانجام پس از تحقیقات فراوان، حقانیت احمد الحسن را باور کرده است، به‌همراه همسرش و دوشادوش دیگر ایمان‌داران به فرستادﮤ عیسی، برای انتشار خبر آمدن او و اثبات حقانیت ادعایش تلاش می‌کند.

📱یک ‌روز که الیاس مشغول نشر مطلبی با عنوان «ظهور پسر انسان» در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام بود، با پاسخی اعتراضی از سوی یک مسیحی مواجه شد که نوشته بود: «چرا شما مسلمان‌ها دست از سر ما برنمی‌دارید؟! واقعاً لازم است هر شخصیت کتاب مقدس را به عقیدﮤ خود مرتبط بدانید؟! لااقل پیش از هر ادعایی، برای یک ‌بار هم که شده، کتاب مقدس را دقیق بخوانید تا این‌چنین مفتضح نشوید. پسر انسان نمی‌تواند کسی جز خود عیسی باشد.»

🔺الیاس با خواندن این پاسخ لبخندی زد و در جواب آن شخص نوشت: «هرگز حتی تصورش را هم نمی‌کردم که کسی مرا مسلمان خطاب کند. عزیزم، من هم مانند شما مسیحی بودم و البته اکنون نیز یک مسیحیِ مسلمان‌شده‌ هستم که این بار به‌راستی و حقیقتاً پیرو عیسای مسیح و آموزه‌ها و بشارت‌هایش است ... . گفتی لااقل کتاب مقدس ما را برای یک بار هم که شده، بخوان! برادرم، من از کودکی این کتاب را با جان‌ودل می‌خواندم و با همین کتاب بزرگ شده‌ام، و شاید به همین دلیل است که اکنون یک مسلمانِ پیرو پسر انسانی هستم که عیسی وعدﮤ آمدنش را در زمان‌های آخر داده است. بشارت «ظهور پسر انسان» از یک مسلمان‌زاده به تو نرسیده است، بلکه یک مسیحیِ مسلمان‌شده این خبر را به تو می‌رساند. اگر تمایل داری، آیۀ موردنظر را بخوانیم و بررسی کنیم.»

🗣الیاس هم‌زمان که منتظر پاسخ آن شخص بود، به ادامۀ نشر مطالب خود پرداخت. او از احمد الحسن آموخته بود که در هر کاری اخلاص ورزد و از خدا بخواهد که راه را برایش هموار کند. پس، از همان ابتدا از خداوند خواست یاری‌اش کند که بتواند به بهترین شکل از دعوت فرستادﮤ عیسی دفاع کند. الیاس به این آیه از کتاب مزامیر علاقۀ بسیاری داشت و دلش با خواندن آن آرام می‌گرفت:

«و آنانی که نام تو را می‌شناسند، بر تو توکل خواهند داشت، زیرا ای خداوند، تو طالبان خود را هرگز ترک نکرده‌ای.» (مزامیر ۱۱:۹)


در همین حین که او در حال نوشتن پاسخ به یکی دیگر از دنبال‌کنندگان صفحه‌اش بود، اعلان پاسخ آن شخص مسیحی بر گوشی‌اش نمایان شد.
او در جواب نوشته بود: «باور نمی‌کنم که مسیحی بوده‌ای و مسلمان شده‌ای! چگونه ممکن است کسی پیدا شود که خود را از راه نجات و راستی خارج کند و به بیراهۀ هلاکت و گمراهی وارد کند ... . بگذریم، اگر دلیلی بر ادعایت داری، بیاور! من خود برایت آن آیات را می‌آورم، نکند تو در جست‌وجوی آیات کتاب مقدس ما به زحمت بیفتی!

«23 آنگاه، اگر کسی به شما گوید، «اینک مسیح در اینجا یا در آنجاست» باور مکنید، ۲۴ زیراکه مسیحان کاذب و انبیای کذَبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی، برگزیدگان را نیز گمراه کردندی. ۲۵ اینک شما را پیش خبر دادم. ۲۶ پس اگر شما را گویند، اینک در صحراست، بیرون مروید یا آن‌که در خلوت است، باور مکنید، ۲۷ زیرا همچنان‌که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.» (انجیل متی، فصل ۲۴)
حال بگو کدام قسمت از این آیات به احمد الحسن اشاره می‌کند؟!»

◀️الیاس بازهم لبخندی زد و در کمال آرامش پاسخ داد:

«پیش روی انسان راهی هست که در نظرش درست می‌نماید، ‏اما در آخر به مرگ می‌انجامد.» (امثال سلیمان ۱۲:۱۴)



📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
20👏2👌1
👈من نیز مانند تو بودم، گمان می‌کردم که مسیحیت انتهای راه سعادت است و دیگران در گمراهی به سر می‌برند. من نیز مانند تو در برابر هر مسلمانی که از ارتباط باورهایش به کتاب مقدسمان می‌گفت، می‌ایستادم و تا تسلیم شدنش را نمی‌دیدم، کوتاه نمی‌آمدم و همیشه پیروزِ میدانِ مباحثه با مسلمانان بودم. اما این بار فرق می‌کند! شما با مسلمانان دست‌وپابسته‌ای روبه‌رو نیستید! ما مسلمانان ایمان‌دار به فرستادﮤ عیسی، برای هر ادعای خود و برای انتساب هر شخصیت کتاب مقدس به احمد الحسن از خودِ همین کتاب دلایل قطعی و محکم داریم.

برادرم، تعصب را کنار بگذار و با ذهنی آزاد و با انصاف این ادله را بخوان و بعد از آن دربارﮤ احمد الحسن و ادعایش قضاوت کن.

«به‌حسب ظاهر داوری مکنید، بلکه به راستی داوری نمایید.» (انجیل یوحنا فصل ۲۴:۷)


پیش از بیان هر توضیحی، از شما بابت ارائۀ متن آیات متشکرم. همان‌طور که می‌دانی عیسی به‌همراه شاگردان خود به کوه زیتون رفته بود و در آنجا از نشانه‌های پیش از بازگشت خود سخن می‌گفت. او در حضور شاگردان خود نسبت به ظهور انبیا و مدعیان دروغین بسیاری هشدار داد و آنها را برحذر داشت از این‌که هر ادعایی را باور کنند، و سپس به ظهور پسر انسان از مشرق اشاره کرد. آیا تا اینجا و با این بخش از توضیحاتم مخالفتی نداری؟»

🟠شخص مسیحی پاسخ داد: «داشتی خوب پیش می‌رفتی، اما آخرش را خراب کردی. با ابتدای توضیحاتت موافقم، اما با انتهایش خیر! عیسی به ظهور پسر انسان از مشرق اشاره‌ای ندارد. آیۀ مورد نظرت را یک بار دیگر بخوانیم:
«زیرا همچنان‌که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.»

⚡️عیسی به مشرق و جهت خاصی اشاره نمی‌کند، بلکه تأکیدش بر برق است؛ و منظور ایشان این است که ظهور پسر انسان مانند آمدن صاعقه، شکوهمند و ناگهانی است و در یک لحظه همه‌جا را روشن می‌کند و همگان متوجه آمدنش می‌شوند. پس ظهور پسر انسان مانند وقوع رعدوبرق است که نیازی به خبررسانی ندارد، بلکه همه حتی کسانی که در خانه و اتاق‌هایشان هستند، از آمدنش مطلع می‌شوند.»

⚪️الیاس که منتظر پاسخ وی مانده بود، پس از خواندن آن نوشت: «چگونه می‌توان تأکید عیسی به جهت مشرق را نادیده گرفت؟! اگر می‌گویی وی به جهت خاصی اشاره نداشته و فقط ظهور پسر انسان را به رعدوبرق تشبیه کرده است، این سؤالم را پاسخ بده که آیا صاعقه فقط از مشرق خارج و فقط به مغرب ظاهر می‌شود؟ این را بپذیر که وقتی برق در تمام جهات زده می‌شود، منظور عیسی در اینجا یک برق معمولی نیست و اتفاقاً وی به جهت مشرق تأکید دارد. البته این موضوع را در تفاسیر برخی از مفسران مسیحی هم می‌بینیم و این یعنی آنها نیز متوجه اشارﮤ ویژﮤ عیسی به جهات مشرق و مغرب شده‌اند. اگر تا اینجا سؤالی نداری، ادامه دهم و منظور از برق و مشرق و مغرب را توضیح دهم.»

🕖در آن دقایق، هر دوی آنها آنلاین و مشتاق ادامۀ مباحثه بودند.

شخص مسیحی پاسخ داد: «زمانی تأکید عیسی به جهت مشرق معنا پیدا می‌کند که آمدن پسر انسان از این سمت دلیل خاصی داشته باشد. چرا پسر انسان باید از مشرق بیاید؟ و اصلاً مشرق دقیقاً به کجا اشاره دارد؟ نمی‌دانیم! اما تشبیه ظهور پسر انسان به برق قابل توجیه‌تر و واضح‌تر است.»

الیاس مباحثه را ادامه داد و نوشت: «درود بر شما. سؤال کاملاً به‌ جایی پرسیدی. مشرق دقیقاً به کجا اشاره دارد؟ یادت هست که عیسی در چه مکانی این سخن را بر زبان آورد؟ او به‌همراه شاگردان خود به کوه زیتون رفته بود ... حال، ببینیم مشرق نسبت به این مکان کجا قرار می‌گیرد؟ شاید بگویی مشرق می‌تواند یکی از کشورهای عراق، ایران، اردن، افغانستان و ... باشد و طبیعتاً انتخاب یکی از آنها مشکل است. اما وقتی به کتاب مقدس مراجعه می‌کنیم، متوجه نقش پُررنگ تنها یکی از این مناطق می‌شویم که آن مکان، جایی به‌جز کشور عراق نمی‌تواند باشد. شاید برایت این سؤال مطرح شود که مگر در عراق چه اتفاقی رخ داده است که در میان تمام سرزمین‌هایی که نسبت به کوه زیتون در مشرق قرار گرفته‌اند، این کشور منظور عیسی می‌شود؟ پاسخ این سؤال را در خروج ابراهیم از عراق می‌یابیم. در فصل دوازدهم کتاب پیدایش می‌خوانیم:

«1 و خداوند به ابرام گفت: "از ولایت خود، و از مولد خویش و از خانۀ پدر خود به‌سوی زمینی که به تو نشان دهم، بیرون شو".»


📝همچنین در فصل پانزدهم همان کتاب، به‌طور واضح‌تر به منطقۀ «اور» اشاره می‌شود که در جنوب عراق امروزی قرار دارد:
«7 خدا به ابرام فرمود: "من همان خداوندی هستم که تو را از شهر اور کلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به تو دهم".»


📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله

🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
19🙏3👌2
👈پس ابراهیم از مشرقِ کوه زیتون یعنی عراق خارج شد و به سرزمین مقدس ظاهر گردید.
گمان می‌کنم اکنون با این توضیحات به این نکته نیز رسیده باشی که منظور از برق در این آیه ابراهیم است. پس عیسی ظهور پسر انسان را به خروج ابراهیم از عراق تشبیه می‌کند.

حال، به کلام عیسی بازگردیم. وی به‌صراحت تأکید می‌کند که ادعای هر مدعی مبنی بر پسر انسان بودن را باور نکنیم، چراکه مدعیِ راستينِ پسر انسان فقط از مشرق یعنی عراق می‌آید. و احمد الحسن همان پسر انسان است که عیسی قرن‌ها پیش بشارت آمدنش را از عراق داده بود و سرانجام وعدﮤ عیسی محقق شد و او از عراق ظهور کرد.

📖دوست عزیز، مایلم بدانی که این توضیحات را در جلد اول کتاب پاسخ‌های روشنگرانه در بستر امواج، نوشتۀ احمد الحسن خوانده‌ام.

برای آشنایی بیشتر با علم الهی وی، می‌توانی کتاب‌های ایشان را از درگاه رسمی انتشارات ایشان - انتشارات انصار امام مهدی (ع) - دریافت و مطالعه کنی. ما نیز به یاری خداوند در کنارت هستیم و به سؤالاتت پاسخ می‌دهیم.»
الیاس پس از نوشتن این پاسخ، درحالی‌که گوش‌به‌زنگ اعلان پیام آن شخص بود، گوشی‌اش را کنار گذاشت و از خداوند خواست تا قلب آن سؤال‌کننده را به نور هدایت خود روشن کند.

ادامه دارد ...

📖صفحه ۳

🔗نشریه شماره 205


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
40👍3👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏6🤔1
#ایستگاه‌_تفکر

«از مهم‌ترین فنون علمی اسلامی، فن فقه است. فن فقه عبارت است از فن‌ استخراج و استنباط احکام از مدارک: کتاب، سنت، اجماع، عقل. علم‌ فقه یک علم نظری است، برخلاف حدیث که صرفاً نقلی و حفظی است.»

👳‍♂فقهای اسلامی در طول تاریخ، از زمان صحابه و تابعین و تابعینِ تابعین تاکنون، در مقام استنباط احکام شرعی از دو روش بهره جسته‌اند: روش اخباری‌گری (اعتماد بر ظاهر نصوص بدون اعتماد بر ضوابط عقلی)، و روش اصولی (اعتماد بر نصوص با اعتماد بر ضوابط عقلی)

فقهای اهل‌سنت به‌دلیل عدم مراجعه به ائمۀ اطهار (ع) و احادیث گهربار ایشان، زودتر از فقهای شیعه به نقطۀ توهمی و باطل ضرورت پیدایش این علم پوشالی رسیدند

📌علمای بی‌عمل جهت قداست بخشیدن به آنچه آن را قواعد استنباط احکام شرعی نامیدند، مدعی شدند که امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، در پیدایش اصول‌فقه، نقش اساسی داشته‌اند و شیوﮤ صحیح استنباط احکام الهی از قرآن و سنت را به شاگردان خود آموزش می‌داده‌اند

وضعیتی که اکنون مدعیان علم ایجاد کرده‌اند، غیر از وضعیتی است که مورد رضایت علمای واقعی دین، یعنی محمد و آل‌محمد (ع) بوده است.


🔗دسترسی به نسخه کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏238👍1💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
14😍2
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_203
#منطق_ارسطویی

✔️پیِ آواز حقیقت بدویم

✔️قسمت هفتم: منطق ارسطویی

✍️به قلم مجتبی انصاری

در قسمت پیشین، با بعضی از مغالطه‌ها آشنا شدیم و اشاره کردیم که ارسطو برای مقابله با مغالطه‌های سوفیست‌ها قواعد منطق را پایه‌گذاری کرد. این قواعد بیش از دو هزار سال بر جهان علم حاکم شد و اصول تفکر صحیح را تشکیل می‌داد. با آشنایی مسلمانان با منطق و فلسفۀ یونان باستان در قرونِ‌وسطی، این علوم به شرق نیز گسترش یافت و در بین اندیشمندان مسلمان رواج یافت. به‌طوری که منطق ارسطویی همچنان یکی از دروس اصلی در حوزه‌های علمیه است.

🗣پیروان منطق ارسطویی این منطق را چنین تعریف می‌کنند: «منطق ابزاری قانونمند است که رعایت آن ذهن را از خطای فکر بازمی‌دارد.» اگر این تعریف دقیق و درست باشد، پیروان منطق ارسطویی باید به نتایج مشترکی برسند و نباید بین آنها اختلاف فکری وجود داشته باشد، چراکه همگی یک ابزار قانونمند مشترک را استفاده کرده‌اند و معتقدند که این ابزار آنها را از خطای فکری بازمی‌دارد.

✖️اما ریشۀ اختلافات به مفهومی بازمی‌گردد که ارسطو آن را «بدیهیات» نام نهاده است. گزاره‌هایی بدیهی نامیده می‌شود که درستی آنها واضح است و به استدلال نیازی ندارند. برای مثال، به گزاره‌های زیر توجه کنید:

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
19👍1💯1
✔️تصویر 1 و 2⬆️
🔠
4=2+2
کل از جزء بزرگ‌تر است.
خطوط افقی در تصویر 1 موازی‌اند.
هیچ معلولی بدون علت تحقق نمی‌یابد.
اجتماع نقیضین محال است.
ارتفاع سلب و ایجاب از یک گزاره محال است.
در تصویر 2، پنجرﮤ جلویی کوچک‌تر از پنجرﮤ عقبی است.
خورشید نورافشانی می‌کند.
آتش داغ است.
شهری به نام مکه وجود دارد.
دانشمندی به نام جالینوس وجود داشته است.
عدم نامولد است.
هر چیز برای خودش ثابت است.
هیچ چیز از خودش سلب نمی‌شود.
بعد از هر عدد طبیعی، عدد طبیعی دیگری وجود دارد.
تحقق عرض و امری متقوم به موضوع، بدون موضوع محال است.
هر عدد یا زوج است یا فرد.
حقانیت و مطابقت پاره‌ای از ادراکات انسان با واقع و خطا نبودن همۀ آنها، ازجمله یقین به این امر که خارج از من، جهانی وجود دارد.
صفت اثر دلالت بر صفت مؤثر دارد.
انسان حیوان ناطق است.
از هر نقطۀ خارج از یک خط، دقیقاً می‌توان یک خط موازی آن رسم کرد.
فلزات با حرارت منبسط می‌شوند.
حجم آب با یخ زدن، بیشتر می‌شود.
فاقد شیء معطی آن نیست.
دست‌کم یک مجموعۀ نامتناهی وجود دارد.
بحث معرفت‌شناسی در مقام ثبوت، مقدم بر همۀ علوم است.
هر مفهوم نظری باید به بدیهی برگردد.
وجود خداوند متعال جزو بدیهی‌ترین بدیهیات است.


بعضی از این گزاره‌ها بدیهی هستند و می‌توان بدون چون‌وچرا درستی آنها را پذیرفت. اما ممکن است برخی از خوانندگان در فهم بعضی از این گزاره‌ها مشکل داشته باشند، چه رسد به این‌که بخواهند درستی آن را واضح بدانند یا ندانند. دست‌کم برای نویسنده چنین است.

☯️در هنگام استدلال، گریزی از پذیرش تعدادی از گزاره‌های اولیه نیست، گزاره‌هایی که برای آنها استدلالی ارائه نمی‌شود و انتظار می‌رود که مخاطب آنها را بپذیرد. لذا وجود بدیهیات و یا چیزی شبیه به آن ضروری است. و خیلی خوب است که استدلال بر گزاره‌های بدیهی بنا شود. اما مفهوم بدیهی یک مفهوم نسبی است و ممکن است بدیهیات نزد افراد مختلف با هم متفاوت باشد. منطقی نیست که استدلال منطقی بر مفاهیم مبهم و نسبی بنا شود. چند راه برای پرهیز از این ابهام وجود دارد. اولین راه این است که خود را مرکز جهان بدانیم و از دیگران انتظار داشته باشیم که تمام مفاهیم ذهنی ما را بدیهی بدانند. چنین ملاکی ما را به ورطۀ تعصب و دگماتیسم می‌کشاند. راه دیگر آن است که تنها گزاره‌ای را بدیهی بدانیم که تمام انسان‌ها درستی آن را قبول دارند. اما هنگامی که بسیاری از افراد جامعه با واژگان تخصصی و مفاهیم ذهنی ما آشنا نیستند، چطور می‌خواهند درستی آن را بپذیرند؟! بد نیست گزاره‌هایی را بدیهی بدانیم که اندیشمندان و افراد دارای عقل سلیم آن را قبول دارند. اما چگونه می‌خواهیم تمام افراد دارای عقل سلیم را از دیگران تشخیص دهیم و نظر آنها را دربارﮤ بدیهیات خود جویا شویم؟ آیا ما به تمام زمان‌ها و تمام مکان‌ها و تمام اندیشمندان دسترسی داریم؟ در واقع، باید اقرار کنیم که ملاک دقیق و مشخصی برای تفکیک گزاره‌های بدیهی از سایر گزاره‌ها وجود ندارد، ملاکی که پیروان منطق ارسطویی بر آن توافق داشته باشند. با این حال، برای درستی این گزاره‌ها منشأهای زیر را در نظر می‌گیرند:

◀️می‌تواند جزو گزاره‌های اولیۀ عقلی دسته‌بندی شود که به آن «اولیات» می‌گویند.
می‌تواند از حواس گرفته شده باشد که به آن «مشاهدات» می‌گویند.

◀️می‌تواند حس‌های درونی مانند ترس و شادی و ... عامل آن باشند که به آن «وجدانیات» می‌گویند.

◀️می‌تواند درستی آن به فطرت نسبت داده شود که به آن «فطریات» گفته می‌شود.

◀️می‌تواند با تجربه به دست آمده باشد که به آن «تجربیات» گفته می‌شود.

◀️و می‌تواند براساس فراوانی معتقدان به آن، بدیهی تلقی شود که به آن «متواترات» گفته می‌شود.

در تمام این بدیهیات، می‌توان مناقشه کرد. ممکن است یک گزاره را یک نفر بدیهی بداند و دیگری به درستی آن مشکوک باشد. حتی ممکن است نقیض آن را بدیهی بداند. به این ترتیب، اختلاف دیدگاه واضحی در مبانی تفکر رخ می‌دهد که طبیعتاً به نتایج متفاوتی نیز ختم می‌شود. وجود اختلاف دیدگاه در درستی گزاره‌ها نشان می‌دهد که آنها چندان هم واضح نیستند و لزومی ندارد که بدیهیات ما را دیگران هم بدیهی بدانند.


📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
14👏1
👈مشکل از جایی شروع می‌شود که کسی مبانی فکری خود را بدیهیات مطلق بپندارد و از دیگران انتظار داشته باشد آنها هم بدون چون‌وچرا مبانی فکری او را بدیهی بشمارند. این مشکل پتانسیل تبدیل شدن به بحران را دارد. برای مشخص شدن نقطۀ بحرانی، لازم است دوباره به تعریف و منشأهای بدیهیات توجه کنیم. از منظر منطق ارسطویی، گزاره‌ای بدیهی است که تمام افراد عاقل که حواس سالمی دارند درستی آن را قبول دارند. پس هر عاقلی باید درستی گزاره‌های بدیهی را بپذیرد و اگر کسی درستی گزاره‌های بدیهی را نپذیرد، یا مشکلی در حواس دارد یا از سلامت عقلی برخوردار نیست یا فطرت خود را فراموش کرده یا ... یا با حقیقت عناد دارد و دشمنی‌اش با حقیقت باعث شده که در گزاره‌های بدیهی شک کند.

🗣به همین سادگی این نگرش می‌تواند گروه‌های فکری مختلف را به جان هم بیندازد و یکدیگر را به دیوانگی، پست فطرتی و عناد متهم کنند. راه‌حل این است که هرکس در مقام استدلال، مبانی فکری خود را مشخص کند و بدیهیات خود را تصریح کند و اجازه دهد که دیگران آن را بپذیرند یا نپذیرند. به این ترتیب، هرکس که با ما مبنای مشترک و بدیهیات مشترک داشته باشد با ما همراه می‌شود و هر کس مبانی فکری ما را نپذیرفت می‌تواند به راه خود برود، بدون آن‌که نیاز باشد یکدیگر را به دیوانگی، عناد و ... متهم کنیم.

🔻بهترین مثال در تدوین بدیهیات، هندسۀ اقلیدسی است. اقلیدس برای آن از پنج گزارﮤ بدیهی استفاده کرد. در قسمت بعدی، به‌صورت ویژه به موضوع هندسۀ اقلیدسی می‌پردازیم؛ اما در این بخش، تنها به یک نکتۀ مختصر اشاره می‌کنیم و در بخش بعدی به هندسۀ اقلیدسی بیشتر خواهیم پرداخت.

از بین بدیهیات هندسۀ اقلیدسی، بدیهی پنجم قرن‌ها شک‌برانگیز بود و افراد بسیاری تلاش کردند که این بدیهی را با استفاده از بدیهیات دیگر استنتاج کنند، درحالی‌که تمام این تلاش‌ها ناموفق بود؛ تا این‌که پیدایش هندسه‌های نااقلیدسی نشان داد که بدیهی پنجم از سایر بدیهیات هندسه مستقل است و می‌توان گزاره‌های متفاوت دیگری را جایگزین آن کرد و هندسه‌های متفاوت و در عین حال بدون تناقضی به وجود آورد. این رویداد باعث شد که در تعالیم منطق ارسطویی نیز تشکیک شود و بازنگری در آن آغاز شود. به این ترتیب، منطق جدید یا منطق ریاضی، به‌تدریج وارد صحنۀ علم شد و جایگزین منطق ارسطویی گردید.

🔹یکی از تفاوت‌های منطق ارسطویی و منطق ریاضی در جایگزین شدن مفهوم «اصول موضوعه» با مفهوم «بدیهیات» است. شاید در ابتدا به نظر برسد که این تغییر، تنها تغییری در واژگان است، اما تفاوت بسیار عمیق‌تر از جایگزین شدن واژه‌هاست. حداقل این‌که اگر اصول موضوعۀ دو نظریه با هم متفاوت و متضاد باشند، هیچ‌کدام دیگری را به دیوانگی یا عناد متهم نمی‌کند.

لذا امروزه اگر جوردانو برونو [1] به مشهورات و مسلمات کلیسا معتقد نباشد، دیگر او را زبان نمی‌برند و زنده‌زنده نمی‌سوزانند. باید دقت کرد که تفتیش عقاید، زبان بریدن و زنده‌زنده سوزاندن در تعالیم و سیرﮤ حضرت عیسی دیده نمی‌شود. شاید بهتر باشد این رفتارهای کلیسا در قرون‌وسطی و رفتارهای قرون‌وسطایی داعش و امثال داعش در دوران معاصر را در جایی دیگر جست‌وجو کنیم؛ در جایی غیر از تعالیم پیامبران. [2]

📚منابع:

[1] جوردانو برونو (۱۵۴۸–۱۶۰۰ م)، فیلسوف ایتالیایی، به چرخش زمین به‌دور خورشید معتقد بود. او از مروّجان نظریۀ کوپرنیک، که بر گردش زمین به‌دور خورشید تأکید داشت، به شمار می‌رفت. بزرگان مسیحی کلیسا او را زندانی کردند و پس از شکنجه، زبانش را قطع کرده و او را به قتل رساندند؛ چراکه برونو گفته بود زمین به‌دور خورشید می‌چرخد، درحالی‌که بزرگان کلیسا معتقد بودند این خورشید و دیگر سیارات هستند که به‌دور زمین گردش می‌کنند.
[2] احمد الحسن، توهم بی‌خدایی، نشانه‌های پروردگار در هستی، ص 29، بغداد: نجمة الصباح.


📖صفحه ۳

🔗قسمت ششم

🔗نشریه شماره 205


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
20💯2🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏81👍1
#تربیت_فرزند
#کودک

المنقذ، روایت‌های انتخاب‌شده


✔️سلسله‌مقالات تربیت فرزند

🙃قسمت سوم
✍️به قلم شیماء حسینی


🙃رسول‌الله (ص): «فرزندان خود را تربیت کنید و به آنها ادب بیاموزید، زیرا فرزندان شما هدیه‌ای از جانب خداوند به شما هستند.»


🔠عزیز عصبانی من
🔠چرا کودکم خشمگین می‌شود؟
🔠راهکارهای پیشنهادی برای مدیریت خشم
🔠راهکارهای پیشگیری از عصبانیت در کودک



🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 205

🔗قسمت اول

🔗قسمت دوم



🌐@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
26👍4🤔2💯2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏111
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_205
#تربیت_فرزند

المنقــــــذ، روایت‌های انتخاب‌شده


❄️سلسله‌مقالات تربیت فرزند

✔️عزیز عصبانی من

🟡قسمت سوم
✍️به قلم شیماء حسینی

سلام و درود خدا بر شما. به قسمت سوم از مجموعه‌مقالات «تربیت، تکلیفی ارزشمند» خوش آمدید. موضوع این قسمت، نحوﮤ صحیح رفتار با کودک عصبانی است.

💢در ستایش حفظ آرامش

قدم اول در مواجهه با عصبانیت کودک، حفظ آرامش است. عصبانیت والدین تأثیر منفی بر کودکان دارد و اگر والدین خود نتوانند به‌درستی عصبانیتشان را کنترل کنند، چطور می‌خواهند به وضعیت کودک رسیدگی کنند؟
ریچارد تمپلر، محقق تربیتی، بر این نکته تأکید دارد که رفتار توأم با آرامش، ویژگی بارز بهترین پدران است. همچنین، روان‌شناس میادة الحصری بیان می‌کند نوع روابط حاکم در خانواده تا حد زیادی تیپ شخصیتی کودک را شکل می‌دهد و باعث می‌شود که کودک خودش را جذاب و خواستنی ببیند و عزت‌نفس داشته باشد، یا این‌که خودش را غیرجذاب و منفور ببیند، عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس نداشته باشد و احساس ناتوانی کند. این نتیجۀ محرومیت از گرمای عاطفی است.

🔺در ادامه، به بررسی دلایل خشم کودک و راهکارهای پیشگیری و مقابله با آن خواهیم پرداخت، اما پیش از آن تقاضا می‌کنم به این فرمایش راهگشای امام احمد الحسن علیه‌السلام دربارﮤ خانواده توجه بفرمایید:

«... بیرون رفتن شوهر و همسر و فرزندان یا برادران و خواهران، یا نزدیکان و دوستان و همکاران با یکدیگر منفعت‌های بسیاری دارد؛ و حتی ممکن است بسیاری از مردم فایده‌های فراوانی را که خودشان تجربه کرده‌اند برایت برشمارند. بنده فکر می‌کنم بیرون رفتن از منزل در برخی اوقات و استراحت دادن به خانواده، امری بسیار ضروری در جهت ساخت روابط خانوادگی و اجتماعی سالم و صحیح محسوب می‌شود ... .» (پیک صفحه، جلد دوم)


💢چرا کودکم خشمگین می‌شود؟

کودکان، پرخاشگر و عصبانی متولد نمی‌شوند؛ بنابراین طبیعتاً عللی وجود دارد که باعث می‌شود آنها چنین رفتارهایی از خود نشان دهند. این علل چیست؟

🔺اول: انتقاد، سرزنش و تحریک کودک در حضور دیگران، به‌ویژه در برابر کسانی که برای او اهمیت دارند؛ تحقیر و تمسخر او یا دست‌درازی به اموالش در حضور همسالانش.

🔺دوم: واگذاری وظایفی بیش از توان کودک و سرزنش او در صورت قصور و کوتاهی، که باعث ناامیدی‌اش می‌شود، مانند درخواست اجرای فوری دستورات.

🔺سوم: محرومیت کودک از توجه، محبت و شفقت بزرگسالان که موجب می‌شود خشم وسیله‌ای برای ابراز احساساتش باشد.


📖صفحه ۱
👇ادامه

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
17👏2👌1