🔷مالى شدن شهر: از بقالى ها تا مگامال ها 📎👇
موج گسترده مال سازی در شهرهای بزرگ ایران به راه افتاده است، سرمایه گذاری انبوهی در این عرصه در حال انجام است به گونه ای که بیش از 260 مال در کل کشور یا در دست ساخت است یا بتازگی مراحل ساخت آن به پایان رسیده است. مشهد دارای ۱۲۷ مجتمع تجاری است اما ۸۷ مجتمع تجاری درحال احداث دارد و احداث ۴۰ مجتمع دیگر بتازگی به پایان رسیده است که با این حساب تقریبا شمار مالهای مشهد به دو برابر افزایش مییابد. تهران با داشتن ۶۵ مال در حال احداث یا تازه به بهره برداری رسیده در رده دوم پس از مشهد قراردارد.
شهرهای بزرگی چون مشهد و تهران از شهر خیابانها و سوپرمارکتها در چند دهه قبل به شهر مالها و مراکز خرید در دهه 90 در حال تبدیل شده است. ما با پدیده مالی شدن شهر مواجه ایم، که کنایه از دو فرایند در هم تنیده و مستمر دارد. وجه آشکار مالی شدن شهر گسترش مالها و مراکز خرید در شهر است به گونه ای که مالها در نهایت جایگزین #شهر می شوند و نتیجه مردم از درون کوچه ها و خیابان ها به مالها مهاجرت خواهند کرد. همین امر، مراکز خرید را مهمترین عنصر هویتی و وجودی شهر خواهد کرد. شهر به معنای چیزی آن بیرون ( خیابان، بازار سنتی و..) عملا به درون مالها و مجتمع های تجاری سوق یافته است و بیش از آنکه فضای بیرونی (outdoor- space) باشد در حال تبدیل شده به شهری درونی (Indoor- city) است.
وجه دوم مالی شدن شهر، هرچه بیشتر قرار گرفتن تهران زیر نوعی خاص از اقتصاد مالی و سرمایه گذاری تجاری جدید است که بر اساس آن شهر از نو هویت می یابد. شهری که ذیل بمباران #مصرف ، هرینه و سرمایه گذاری اقتصاد مصرف قرار گرفته است، شهری که با پول، کالا، مد و برند ها بیشتر هویت می یابد تا با عناصر دیگر بدین سان اخلاق شهروندی جدید در حال ظهور است که بیش از همه با مصرف گره می خورد.
در ان صورت پرسش ما این خواهد بود که با مالی شدن و درونی شدن فضای شهری آیا باید سیاستهای شهری ، گردشگری و توریسم ما نیز تغییر کند؟ آیا اقتصاد سیاسی شهر باید از نو بازخوانی شود؟ جنبشهای سیاسی و اجتماعی شهری که تاکنون خود را با خیابانها و میدانهای شهر تعریف می کردند آیا تغییر مکان خواهند داد؟ در یاداشت حاضر تلاش می کنم روایتی از تحولات شکل گرفته در زمینه #خرید و فضاهای خرید را در طول چند دهه اخیر بدست دهم، زمینه هایی که در نهایت ما به وضعیت جدید #شهروندی سوق داده است.
@varijkazemi
#شهر #یادداشت
موج گسترده مال سازی در شهرهای بزرگ ایران به راه افتاده است، سرمایه گذاری انبوهی در این عرصه در حال انجام است به گونه ای که بیش از 260 مال در کل کشور یا در دست ساخت است یا بتازگی مراحل ساخت آن به پایان رسیده است. مشهد دارای ۱۲۷ مجتمع تجاری است اما ۸۷ مجتمع تجاری درحال احداث دارد و احداث ۴۰ مجتمع دیگر بتازگی به پایان رسیده است که با این حساب تقریبا شمار مالهای مشهد به دو برابر افزایش مییابد. تهران با داشتن ۶۵ مال در حال احداث یا تازه به بهره برداری رسیده در رده دوم پس از مشهد قراردارد.
شهرهای بزرگی چون مشهد و تهران از شهر خیابانها و سوپرمارکتها در چند دهه قبل به شهر مالها و مراکز خرید در دهه 90 در حال تبدیل شده است. ما با پدیده مالی شدن شهر مواجه ایم، که کنایه از دو فرایند در هم تنیده و مستمر دارد. وجه آشکار مالی شدن شهر گسترش مالها و مراکز خرید در شهر است به گونه ای که مالها در نهایت جایگزین #شهر می شوند و نتیجه مردم از درون کوچه ها و خیابان ها به مالها مهاجرت خواهند کرد. همین امر، مراکز خرید را مهمترین عنصر هویتی و وجودی شهر خواهد کرد. شهر به معنای چیزی آن بیرون ( خیابان، بازار سنتی و..) عملا به درون مالها و مجتمع های تجاری سوق یافته است و بیش از آنکه فضای بیرونی (outdoor- space) باشد در حال تبدیل شده به شهری درونی (Indoor- city) است.
وجه دوم مالی شدن شهر، هرچه بیشتر قرار گرفتن تهران زیر نوعی خاص از اقتصاد مالی و سرمایه گذاری تجاری جدید است که بر اساس آن شهر از نو هویت می یابد. شهری که ذیل بمباران #مصرف ، هرینه و سرمایه گذاری اقتصاد مصرف قرار گرفته است، شهری که با پول، کالا، مد و برند ها بیشتر هویت می یابد تا با عناصر دیگر بدین سان اخلاق شهروندی جدید در حال ظهور است که بیش از همه با مصرف گره می خورد.
در ان صورت پرسش ما این خواهد بود که با مالی شدن و درونی شدن فضای شهری آیا باید سیاستهای شهری ، گردشگری و توریسم ما نیز تغییر کند؟ آیا اقتصاد سیاسی شهر باید از نو بازخوانی شود؟ جنبشهای سیاسی و اجتماعی شهری که تاکنون خود را با خیابانها و میدانهای شهر تعریف می کردند آیا تغییر مکان خواهند داد؟ در یاداشت حاضر تلاش می کنم روایتی از تحولات شکل گرفته در زمینه #خرید و فضاهای خرید را در طول چند دهه اخیر بدست دهم، زمینه هایی که در نهایت ما به وضعیت جدید #شهروندی سوق داده است.
@varijkazemi
#شهر #یادداشت
Forwarded from ندارضویزاده|نيمنگاهجامعهشناختی
📚دختران و پسران جوان در پی چهطور همسری هستند؟!
◀️دو تحلیل بر یافتههای یک تحقیق
✏️دکتر عباس کاظمی (جامعهشناس) در یادداشتی در کانالشان (@varijkazemi) نوشتهاند:
«دکتر سراج زاده [جامعهشناس] و همکارانشان دو تحقیق پیمایشی را در سالهای 82 و 94 در بین کل دانشجویان دانشگاههای دولتی انجام داده اند. یکی از بخشهای جالب تحقیقاتشان در باب نگرشهای دانشجویان به ازدواج و انتخاب همسر است. بر اساس این تحقیق، در هر دو موج،یعنی سالهای 82 و 94، دختران بیشتر معیارهای عقلانی و اقتصادی را مد نظر داشته اند. به عبارت دیگر،دختران دانشجو بیشتر به دنبال همسری ثروتمند،تحصیلات بالا،شهرت خانوادگی، و در عبن حال متدین هستند. (جمع همه خوبیها) اما پسران بیشتر دنبال زنانی زیبا، خانه دار و دلباخته هستند. این تحقیق تفاوتهای نگرشی عمیقی را بین دختران و پسران در انتخاب همسر نشان داده است.
با این حساب می توان در باب این پرسش تامل کرد که چرا این تفاوت بین دختران و پسران وجود دارد؟ و چگونه می توان این تفاوت را توضیح داد؟
ایا زنان از طریق شوهرانشان برای تغییر جایگاهشان خیز برداشته اند و مردان بیشتر بر موقعیتهایی که خود می آفرینند تاکید می کنند؟»
پایان یادداشت دکتر کاظمی
—----------------------------------
به نظر من (رضویزاده) از دادههای مذکور تحلیلهای مختلفی میشود داشت که یک نمونهی آن را دکتر کاظمی ذکر کردهاند. یک فهم از این دادهها میتواند یک تحلیل تکاملی ساده باشد! زنان به دنبال مردی هستند که توانایی حمایت آنها و نسلشان را داشته باشد، و مردان به دنبال زنی هستند که ظاهر او نشان بدهد سالم است و توانایی به وجود آوردن و پرورش نسلی سالم از این مردان را داشته باشد!
من اما در چارچوب نگاهم از منظر جامعهشناسی مصرف به این پدیده نگاه میکنم:
#زیبایی و #هوش (که غالباً به شکل تحصیلات در دانشگاهها و رشتههای پرمنزلت و معتبر عملیاتی میشود) منابع #منزلتاند. امروز داشتن همسر زیبا و تحصیلکرده (باهوش) برای مردان منبع منزلت اجتماعی است. زن «خانهدار» در معنای زن کدبانویی که بتواند با «مدیریت»اش (و نه لزوماً کار یدیاش در خانه) منزلی زیبا و باسلیقه به نمایش بگذارد، نیز منزلتآفرین است. چنین زنی اگر به خوبی نقش «زن عاشقپیشه و وفادار» را دست کم در ملأ عام برای مرد ایفا کند، ایدهآل خواهد بود. این به آن معنا است که مردان، زنان زیبا، تحصیلکرده، کدبانو و دلباخته را فقط برای ازدواج نمیخواهند! آنها این زنان را در ازدواج، «#مصرف_تظاهری» (#conspicuous_consumption) میکنند!
تصاحب زن زیبا با ویژگیهای فوق، دلالتی بر صلاحیتها، توانمندیها و داشتههای مرد است. مرد با تصاحب زن زیبا به طور ضمنی اعلام میکند که قابلیتها، شایستگیها و #موفقیت های مادی و اجتماعی، و فردی و خانوادگیاش در حدی بوده که زنی با این درجه از زیبایی، هوش و ... را متقاعد کند که در میان انتخابهای ممکناش، این مرد به خصوص را برای ازدواج برگزیند یا بپذیرد.
بنابراین از نظر جامعه، زن زیبا داشتن، خود نمود دیگری از توفیق مرد در «خلق موقعیت» دانسته میشود، و در جلب توجه و اعتماد دیگران، ارتقای سرمایه اجتماعی و در پی آن جذب سایر منابع، موثر دانسته میشود. به همین دلیل است که امروز مردان بر سر تصاحب (و نمایش) زنان زیبا و باهوش رقابت میکنند! یک نوع رقابت مدرن که در آن خبری از چوب و چماق و گرز و شمشیر و خون و خونریزی نیست!
🍀 @NedaRazaviChannel
◀️دو تحلیل بر یافتههای یک تحقیق
✏️دکتر عباس کاظمی (جامعهشناس) در یادداشتی در کانالشان (@varijkazemi) نوشتهاند:
«دکتر سراج زاده [جامعهشناس] و همکارانشان دو تحقیق پیمایشی را در سالهای 82 و 94 در بین کل دانشجویان دانشگاههای دولتی انجام داده اند. یکی از بخشهای جالب تحقیقاتشان در باب نگرشهای دانشجویان به ازدواج و انتخاب همسر است. بر اساس این تحقیق، در هر دو موج،یعنی سالهای 82 و 94، دختران بیشتر معیارهای عقلانی و اقتصادی را مد نظر داشته اند. به عبارت دیگر،دختران دانشجو بیشتر به دنبال همسری ثروتمند،تحصیلات بالا،شهرت خانوادگی، و در عبن حال متدین هستند. (جمع همه خوبیها) اما پسران بیشتر دنبال زنانی زیبا، خانه دار و دلباخته هستند. این تحقیق تفاوتهای نگرشی عمیقی را بین دختران و پسران در انتخاب همسر نشان داده است.
با این حساب می توان در باب این پرسش تامل کرد که چرا این تفاوت بین دختران و پسران وجود دارد؟ و چگونه می توان این تفاوت را توضیح داد؟
ایا زنان از طریق شوهرانشان برای تغییر جایگاهشان خیز برداشته اند و مردان بیشتر بر موقعیتهایی که خود می آفرینند تاکید می کنند؟»
پایان یادداشت دکتر کاظمی
—----------------------------------
به نظر من (رضویزاده) از دادههای مذکور تحلیلهای مختلفی میشود داشت که یک نمونهی آن را دکتر کاظمی ذکر کردهاند. یک فهم از این دادهها میتواند یک تحلیل تکاملی ساده باشد! زنان به دنبال مردی هستند که توانایی حمایت آنها و نسلشان را داشته باشد، و مردان به دنبال زنی هستند که ظاهر او نشان بدهد سالم است و توانایی به وجود آوردن و پرورش نسلی سالم از این مردان را داشته باشد!
من اما در چارچوب نگاهم از منظر جامعهشناسی مصرف به این پدیده نگاه میکنم:
#زیبایی و #هوش (که غالباً به شکل تحصیلات در دانشگاهها و رشتههای پرمنزلت و معتبر عملیاتی میشود) منابع #منزلتاند. امروز داشتن همسر زیبا و تحصیلکرده (باهوش) برای مردان منبع منزلت اجتماعی است. زن «خانهدار» در معنای زن کدبانویی که بتواند با «مدیریت»اش (و نه لزوماً کار یدیاش در خانه) منزلی زیبا و باسلیقه به نمایش بگذارد، نیز منزلتآفرین است. چنین زنی اگر به خوبی نقش «زن عاشقپیشه و وفادار» را دست کم در ملأ عام برای مرد ایفا کند، ایدهآل خواهد بود. این به آن معنا است که مردان، زنان زیبا، تحصیلکرده، کدبانو و دلباخته را فقط برای ازدواج نمیخواهند! آنها این زنان را در ازدواج، «#مصرف_تظاهری» (#conspicuous_consumption) میکنند!
تصاحب زن زیبا با ویژگیهای فوق، دلالتی بر صلاحیتها، توانمندیها و داشتههای مرد است. مرد با تصاحب زن زیبا به طور ضمنی اعلام میکند که قابلیتها، شایستگیها و #موفقیت های مادی و اجتماعی، و فردی و خانوادگیاش در حدی بوده که زنی با این درجه از زیبایی، هوش و ... را متقاعد کند که در میان انتخابهای ممکناش، این مرد به خصوص را برای ازدواج برگزیند یا بپذیرد.
بنابراین از نظر جامعه، زن زیبا داشتن، خود نمود دیگری از توفیق مرد در «خلق موقعیت» دانسته میشود، و در جلب توجه و اعتماد دیگران، ارتقای سرمایه اجتماعی و در پی آن جذب سایر منابع، موثر دانسته میشود. به همین دلیل است که امروز مردان بر سر تصاحب (و نمایش) زنان زیبا و باهوش رقابت میکنند! یک نوع رقابت مدرن که در آن خبری از چوب و چماق و گرز و شمشیر و خون و خونریزی نیست!
🍀 @NedaRazaviChannel
Audio
عباس کاظمی
عنوان: فراغت،مصرف فرهنگی و پیوندهای اجتماعی
سخنرانی در حضور مدیران فرهنگی دانشگاههای شمال کشور
زمان مهرماه ۱۳۹۹
مدت شنیدن : نیم ساعت
آدرس تلگرامی
https://tttttt.me/Varijkazemi
#مصرف_فرهنگی #دانشگاه #پیوند_اجتماعی
عنوان: فراغت،مصرف فرهنگی و پیوندهای اجتماعی
سخنرانی در حضور مدیران فرهنگی دانشگاههای شمال کشور
زمان مهرماه ۱۳۹۹
مدت شنیدن : نیم ساعت
آدرس تلگرامی
https://tttttt.me/Varijkazemi
#مصرف_فرهنگی #دانشگاه #پیوند_اجتماعی
عباس کاظمی
جنون مصرف
الکساندر لونوا، تصویری از فروشگاه خربد بنمارشه در پاریس ۱۹۰۲ ترسیم میکند که امیل زولا پیش از آن در اواخر قرن نوزده در رمان بهشتبانوان و والتربنیامین چند دهه بعد در پروژهی پاساژها آن را دستمایه نقدفرهنگیمدرنیته قرار دادهاند.
در این نقاشی، با تصویری پر هرجومرج و شلوغ مواجهایم: انبوهی از جمعیت عمدتا زنان با حالات چهره و بدناغراقآمیز، در بنمارشه ازدحام کردهاند. ترکیببندی به شکل مارپیچی یا گردابهای است؛ گویی مردم در گردابی بصری و روانی از مصرفگرایی گرفتار شدهاند.
افراد به حالتی اغواشده، مسخشده یا حتی دیوانهوار به سمت کالاها هجوم میبرند: حالتی از جنون یا روان پریشی جمعی. بدنهایی که کشیده شدهاند یا در حال افتادناند و در رقابتی فیزیکی برای تصاحب کالا درگیر شدهاند.این اغراقهای بدنی و بینظمی حرکات، استعارهای از ازبینرفتن نظم عقلانی در مواجهه با کالا است.
@varijkazemi
#مصرف #فروشگاه_خرید
جنون مصرف
الکساندر لونوا، تصویری از فروشگاه خربد بنمارشه در پاریس ۱۹۰۲ ترسیم میکند که امیل زولا پیش از آن در اواخر قرن نوزده در رمان بهشتبانوان و والتربنیامین چند دهه بعد در پروژهی پاساژها آن را دستمایه نقدفرهنگیمدرنیته قرار دادهاند.
در این نقاشی، با تصویری پر هرجومرج و شلوغ مواجهایم: انبوهی از جمعیت عمدتا زنان با حالات چهره و بدناغراقآمیز، در بنمارشه ازدحام کردهاند. ترکیببندی به شکل مارپیچی یا گردابهای است؛ گویی مردم در گردابی بصری و روانی از مصرفگرایی گرفتار شدهاند.
افراد به حالتی اغواشده، مسخشده یا حتی دیوانهوار به سمت کالاها هجوم میبرند: حالتی از جنون یا روان پریشی جمعی. بدنهایی که کشیده شدهاند یا در حال افتادناند و در رقابتی فیزیکی برای تصاحب کالا درگیر شدهاند.این اغراقهای بدنی و بینظمی حرکات، استعارهای از ازبینرفتن نظم عقلانی در مواجهه با کالا است.
@varijkazemi
#مصرف #فروشگاه_خرید