📚 معرفی کتاب
📕نامۀ دختر ترسا به عطار نیشابوری
✍️جواد موسوی خوزستانی
سال نشر: ۱۴۰۰
عباس کاظمی
https://tttttt.me/Varijkazemi
▫️از نوجوانی با منطقالطیر عطار همنشینم. آخرینبار سه سال پیش، وقتی که در حال تأمل در معنای سفر بودم، به این کتاب مراجعت کردم و یکی از سفرها یعنی سفر شیخ صنعان به روم را بهانۀ تأمل بر سفر از مبدأ شرق به مقصد غرب قرار دادم. بگذریم! نتیجۀ آن تأمل، در کتاب #سفر_نظریهها بازتاب یافته است.
▫️چند هفته پیش در مجلسی، آقای جواد موسوی خوزستانی را برای نخستینبار دیدم. مرافقتی درگرفت و ایشان با مهربانی کتاب نامۀ دختر ترسا به عطار نیشابوری را به من دادند. موضوع جالب میآمد، چون نوعی نگاه فوکویی- یعنی دیدن از زاویۀ پنهان نگاه داشته شده- در عنوان مندرج بود.
◀️ نویسنده، شجاعت عطار را در ترسیم بهاصطلاح عشق مجازی یک مرد مسلمان به زنی مسیحی در زمانۀ خود میستاید اما درعینحال ما را متوجه غفلت از فروپاشی زندگی دختر ترسا میکند. اینکه چگونه زیبایی قلم عطار و تعلق به میراث عرفانی، موجب طرد درد و رنج دختری شده است که شیخی بهناگاه عاشقش میشود و بهناگاهی دیگر او را ترک میکند.
☑️ اما مسئلۀ کتاب صرفاً به ترسا محدود نمیشود، بلکه بهانهای است برای طرح دغدغههای نویسنده در زمانۀ خود با فرهنگ مذهبی-عرفانی.
⬅️نویسنده در مقدمه چنین مینویسد: «بیشک بازگشت نامنتظر شیخ از روم به حجاز و رهاکردن همسر جوان خود، از نقاط عطف و تکاندهنده داستان است...که... حتا ازسوی اغلب کارگردانهای تئاتر و نمایشنامهنویسان متأخر که... آثار عطار را روی صحنه بردهاند غفلت شده است»(ص۱۵).
فصول کتاب، در قالب نُه نامۀ خیالی دختر ترسا به عطار آمده است. نویسنده کوشیده است مستمر میان دنیای مسیحیان زمان ترسا و مسلمانان زمان عطار رفتوبرگشت کند. ازسویدیگر، میان زمانۀ کنونی ما و زمان عطار سفر کند؛ بنابراین، نمیشود گفت با نوشتاری مواجهید که شما را به قرن ششم پرتاب میکند، بلکه زمانها در این نوشتار بهشدت به هم میآمیزند و نویسنده میکوشد زمینۀ تأملاتی را برای خوانندۀ زمانۀ ما فراهم سازد.
⬅️بخش نخست اینگونه آغاز میشود:
«سرانجام تصمیم گرفتهام بر تردیدهایم غلبه کنم و پس از بیستوسه سال برایت نامه بنویسم!... تو مرا با هزاران لحظهی زیبا و ماندگار، ناگهان تنها گذاشتی... ماهها و فصلها از پی هم میگذشتند و من بهسختی بیمار و نحیف شده بودم... جنین سهماههام که میتوانست... یادگار گرانبهایی از تو باشد، بالاخره سقط شد. جسم و جانم را بهشدت تحلیل برد. با وخامت حالم باعث شد... پدر آندریک... سرانجام ترتیب انتقال مرا به صومعه بدهد و در آنجا مدتها تحت درمان قرار گرفتم...».
✅ خواننده نباید انتظار داستانی ادبی را از کتاب داشته باشد، چراکه داستان کتاب صرفاً به واژگونی تصویر داستان شیخ صنعان و دختر عطار محدود نمیشود، بلکه- همانطور که اشاره کردیم- نویسنده کوشیده است دغدغهها و پرسشهای خود را از مناسبات میان مراد و مرید، تلقی از عشق، سرسپردگی مطلق و مفاهیمی نظیر آن طرح کند و خواننده را به بازاندیشی در میراث فرهنگیدینی خود تشویق نماید.
#نقد_کتاب #کتاب
@Abbasvarijkazemi
📕نامۀ دختر ترسا به عطار نیشابوری
✍️جواد موسوی خوزستانی
سال نشر: ۱۴۰۰
عباس کاظمی
https://tttttt.me/Varijkazemi
▫️از نوجوانی با منطقالطیر عطار همنشینم. آخرینبار سه سال پیش، وقتی که در حال تأمل در معنای سفر بودم، به این کتاب مراجعت کردم و یکی از سفرها یعنی سفر شیخ صنعان به روم را بهانۀ تأمل بر سفر از مبدأ شرق به مقصد غرب قرار دادم. بگذریم! نتیجۀ آن تأمل، در کتاب #سفر_نظریهها بازتاب یافته است.
▫️چند هفته پیش در مجلسی، آقای جواد موسوی خوزستانی را برای نخستینبار دیدم. مرافقتی درگرفت و ایشان با مهربانی کتاب نامۀ دختر ترسا به عطار نیشابوری را به من دادند. موضوع جالب میآمد، چون نوعی نگاه فوکویی- یعنی دیدن از زاویۀ پنهان نگاه داشته شده- در عنوان مندرج بود.
◀️ نویسنده، شجاعت عطار را در ترسیم بهاصطلاح عشق مجازی یک مرد مسلمان به زنی مسیحی در زمانۀ خود میستاید اما درعینحال ما را متوجه غفلت از فروپاشی زندگی دختر ترسا میکند. اینکه چگونه زیبایی قلم عطار و تعلق به میراث عرفانی، موجب طرد درد و رنج دختری شده است که شیخی بهناگاه عاشقش میشود و بهناگاهی دیگر او را ترک میکند.
☑️ اما مسئلۀ کتاب صرفاً به ترسا محدود نمیشود، بلکه بهانهای است برای طرح دغدغههای نویسنده در زمانۀ خود با فرهنگ مذهبی-عرفانی.
⬅️نویسنده در مقدمه چنین مینویسد: «بیشک بازگشت نامنتظر شیخ از روم به حجاز و رهاکردن همسر جوان خود، از نقاط عطف و تکاندهنده داستان است...که... حتا ازسوی اغلب کارگردانهای تئاتر و نمایشنامهنویسان متأخر که... آثار عطار را روی صحنه بردهاند غفلت شده است»(ص۱۵).
فصول کتاب، در قالب نُه نامۀ خیالی دختر ترسا به عطار آمده است. نویسنده کوشیده است مستمر میان دنیای مسیحیان زمان ترسا و مسلمانان زمان عطار رفتوبرگشت کند. ازسویدیگر، میان زمانۀ کنونی ما و زمان عطار سفر کند؛ بنابراین، نمیشود گفت با نوشتاری مواجهید که شما را به قرن ششم پرتاب میکند، بلکه زمانها در این نوشتار بهشدت به هم میآمیزند و نویسنده میکوشد زمینۀ تأملاتی را برای خوانندۀ زمانۀ ما فراهم سازد.
⬅️بخش نخست اینگونه آغاز میشود:
«سرانجام تصمیم گرفتهام بر تردیدهایم غلبه کنم و پس از بیستوسه سال برایت نامه بنویسم!... تو مرا با هزاران لحظهی زیبا و ماندگار، ناگهان تنها گذاشتی... ماهها و فصلها از پی هم میگذشتند و من بهسختی بیمار و نحیف شده بودم... جنین سهماههام که میتوانست... یادگار گرانبهایی از تو باشد، بالاخره سقط شد. جسم و جانم را بهشدت تحلیل برد. با وخامت حالم باعث شد... پدر آندریک... سرانجام ترتیب انتقال مرا به صومعه بدهد و در آنجا مدتها تحت درمان قرار گرفتم...».
✅ خواننده نباید انتظار داستانی ادبی را از کتاب داشته باشد، چراکه داستان کتاب صرفاً به واژگونی تصویر داستان شیخ صنعان و دختر عطار محدود نمیشود، بلکه- همانطور که اشاره کردیم- نویسنده کوشیده است دغدغهها و پرسشهای خود را از مناسبات میان مراد و مرید، تلقی از عشق، سرسپردگی مطلق و مفاهیمی نظیر آن طرح کند و خواننده را به بازاندیشی در میراث فرهنگیدینی خود تشویق نماید.
#نقد_کتاب #کتاب
@Abbasvarijkazemi
Telegram
attach 📎
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️جامعه در متن؛ جامعهشناسی در حاشیه
✍️ مجید یونسیان
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
دکتر عباس کاظمی جامعهشناس کم حاشیهای که سعی کرده است در کتاب جدیدش به نام «سفر نظریهها»ی اجتماعی به آن چیزی توجه کند که بزرگترین مانع تحرک و عبور جامعهشناسان از حاشیه به متن اجتماعی است؛ فقدان نظریههایی که بتواند وضعیت اجتماعی ما را توضیح دهد و مبنایی برای عمل و تحرک علمی ایجاد کند۔ این مهمترین چالشی است که ابتدا در ذهن نویسنده شکل گرفته و سپس بر نوشته و کتاب او جاری شده است.
با اینکه سرتاسر این کتاب و حتی در مصاحبهای که با روزنامه هممیهن انجام داده سعی کرده است مقصود و مکنون ذهنی و تجربیات خود را جمعبندی و بیان کند و حرف نویی برای گشودن گرهای ارائه نماید، اما بهرغم این، همچنان در همان نقطهای گیر کرده است که نیم قرن است جامعهشناسان ایرانی در آن متوقف شدهاند و آن تبدیل و تلقی حاشیهها بهعنوان متن و ترس از پا گذاشتن در متن اجتماعی است۔
بهرغم این، کتاب «سفر نظریهها» یک نوآوری است؛ بهگونهای که میتوان آن را سرآغاز نقد حاشیهها برای تسهیل ورود به متن اجتماعی دانست. شاید بتوان در بارهی آنچه متن اجتماعی نامیده میشود، مناقشه کرد: اینکه چه چیزی، چه موضوعی یا مولفهای متن اجتماعی است، توافق نظر زیادی در میان جامعهشناسان ایرانی وجود ندارد. شاید به همین علت است که دو موضوع در حوزهی جامعهشناسی ایران به "مثابه علم" ناروشن است:
اول: فقدان یا کم پرسشگری است.
دوم: فقدان مسالهیابی یا مسالهشناسی است۔
اساس هر دانشی پرسش است و دلیل ادامه و تحول و تکامل آن شناخت مساله است۔ دکتر کاظمی سعی کرده است به این دو نزدیک شود ولی باز هم گرفتار همان موضوعی شده است که اغلب جامعهشناسان نسل نو گرفتار آن هستند: نقد. نقد از خود تا دیگری.
جامعهشناسان ایرانی، که کنشگری علمی یا شبه علمی دارند، دو گروه اند: گروهی که شارحان و مفسران نظریههای کلاسیک اند و دوم آنهایی که ناقدان این گروه اند و هر دو البته محترم اند و کنش علمی آنها مفید است. اما موضوع شرح، تفسیر و نقد آنها همان یافتهها و چارچوبهای نظری و پژوهشی جامعهشناسان کلاسیک است. لذا متون مورد استناد و اشارهی آنها متونی است که جز در کلیات موضوعی چارچوب و موضوع دیگری اعتبار ندارد۔
در واقع آنچه مورد استناد و معتبر است یافتههای دیگران است. لذا مقالات، تحقیقات و کتب در هر شکل و شمایلی بر پژوهشهای تجربی فردی و گروهی استوار نیست۔ در بسیاری از موضوعات و حوزههای اجتماعی پژوهشهای تجربی فردی صورت گرفته که رجوع و استناد به آن یا اندک است یا برای رد و اثبات نظریههایی که اعتبار آن از پژوهشهای بیرونی کسب شده است. ما به ندرت در حوزهی مطالعات اجتماعی به نام و متفکری اجتماعی بر می خوریم که توانسته باشد بر اساس یافتههای تجربی خود، چه بر اساس پژوهش، چه روشهای دیگر به مرز ارائهی نظریه، چه درست و چه غلط، چه ناقص و چه کامل رسیده باشد۔
شاید بتواندبا کمی مسامحه علی شریعتی را از معدود کسانی دانست که در صدد برآمد با توجه به مطالعات خود و شناختی که از ارتباط دین و مردم یافته بود، به نوعی نظریهسازی برسد که البته فرصت این کار را نیافت. اما شریعتی این جسارت را داشت که خود را به متن اجتماعی نزدیک کند و آنچه را که در این متن میبیند، فارغ از خوب و بد آن بیان کند۔
در دورهی کنونی برخی از جامعهشناسان نسل نو که در راس آنها دکتر سعید مدنی قابل تمایز است، با تمرکز روی موضوعاتی خاص سعی کرده است پایههای طرح یک نظریه در حوزهی آسیبهای اجتماعی را فراهم آورد. وی با پژوهشهای تجربی و استمرار آن به فهم و شناخت متن اجتماعی و تحلیل بیواسطهی آن مبادرت کرده است۔ دکتر محدثی نیز در موضوع زن و خانواده و آئینهای مذهبی چنین مسیری را میپیماید که نقطهی قوتی برای نسل نو جامعهشناسی در ایران است. اما اینکه آیا این حرکتها منجر به طرح پرسشهای اساسی خواهد شد یا نه و اینکه آیا چنین پرسشهایی برای ما روشن میکند که واقعاً مسالههای ما در جامعه چیست.
کمی باید صبوری کرد تا این غنچهها بشکفند. کاری که دکتر کاظمی در کتاب سفر نظریهها انجام داده است، نوعی تسهیلگری علمی در توجیه و ضرورت این مسیر است. به همین دلیل باید کار او را ارج نهاد و ابتدا به فهم و درک او از موضوع پرداخت و سپس با نقد آن که مشتمل بر بیان نقاط مثبت و سپس احتمالاً بیان کاستیها و غفلتها است، به رشد و گسترش این مسیر کمک کرد۔
توفیق یارتان
#مدنی
#کاظمی
#یونسیان
#سفر_نظریهها
@NewHasanMohaddesi
✍️ مجید یونسیان
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
دکتر عباس کاظمی جامعهشناس کم حاشیهای که سعی کرده است در کتاب جدیدش به نام «سفر نظریهها»ی اجتماعی به آن چیزی توجه کند که بزرگترین مانع تحرک و عبور جامعهشناسان از حاشیه به متن اجتماعی است؛ فقدان نظریههایی که بتواند وضعیت اجتماعی ما را توضیح دهد و مبنایی برای عمل و تحرک علمی ایجاد کند۔ این مهمترین چالشی است که ابتدا در ذهن نویسنده شکل گرفته و سپس بر نوشته و کتاب او جاری شده است.
با اینکه سرتاسر این کتاب و حتی در مصاحبهای که با روزنامه هممیهن انجام داده سعی کرده است مقصود و مکنون ذهنی و تجربیات خود را جمعبندی و بیان کند و حرف نویی برای گشودن گرهای ارائه نماید، اما بهرغم این، همچنان در همان نقطهای گیر کرده است که نیم قرن است جامعهشناسان ایرانی در آن متوقف شدهاند و آن تبدیل و تلقی حاشیهها بهعنوان متن و ترس از پا گذاشتن در متن اجتماعی است۔
بهرغم این، کتاب «سفر نظریهها» یک نوآوری است؛ بهگونهای که میتوان آن را سرآغاز نقد حاشیهها برای تسهیل ورود به متن اجتماعی دانست. شاید بتوان در بارهی آنچه متن اجتماعی نامیده میشود، مناقشه کرد: اینکه چه چیزی، چه موضوعی یا مولفهای متن اجتماعی است، توافق نظر زیادی در میان جامعهشناسان ایرانی وجود ندارد. شاید به همین علت است که دو موضوع در حوزهی جامعهشناسی ایران به "مثابه علم" ناروشن است:
اول: فقدان یا کم پرسشگری است.
دوم: فقدان مسالهیابی یا مسالهشناسی است۔
اساس هر دانشی پرسش است و دلیل ادامه و تحول و تکامل آن شناخت مساله است۔ دکتر کاظمی سعی کرده است به این دو نزدیک شود ولی باز هم گرفتار همان موضوعی شده است که اغلب جامعهشناسان نسل نو گرفتار آن هستند: نقد. نقد از خود تا دیگری.
جامعهشناسان ایرانی، که کنشگری علمی یا شبه علمی دارند، دو گروه اند: گروهی که شارحان و مفسران نظریههای کلاسیک اند و دوم آنهایی که ناقدان این گروه اند و هر دو البته محترم اند و کنش علمی آنها مفید است. اما موضوع شرح، تفسیر و نقد آنها همان یافتهها و چارچوبهای نظری و پژوهشی جامعهشناسان کلاسیک است. لذا متون مورد استناد و اشارهی آنها متونی است که جز در کلیات موضوعی چارچوب و موضوع دیگری اعتبار ندارد۔
در واقع آنچه مورد استناد و معتبر است یافتههای دیگران است. لذا مقالات، تحقیقات و کتب در هر شکل و شمایلی بر پژوهشهای تجربی فردی و گروهی استوار نیست۔ در بسیاری از موضوعات و حوزههای اجتماعی پژوهشهای تجربی فردی صورت گرفته که رجوع و استناد به آن یا اندک است یا برای رد و اثبات نظریههایی که اعتبار آن از پژوهشهای بیرونی کسب شده است. ما به ندرت در حوزهی مطالعات اجتماعی به نام و متفکری اجتماعی بر می خوریم که توانسته باشد بر اساس یافتههای تجربی خود، چه بر اساس پژوهش، چه روشهای دیگر به مرز ارائهی نظریه، چه درست و چه غلط، چه ناقص و چه کامل رسیده باشد۔
شاید بتواندبا کمی مسامحه علی شریعتی را از معدود کسانی دانست که در صدد برآمد با توجه به مطالعات خود و شناختی که از ارتباط دین و مردم یافته بود، به نوعی نظریهسازی برسد که البته فرصت این کار را نیافت. اما شریعتی این جسارت را داشت که خود را به متن اجتماعی نزدیک کند و آنچه را که در این متن میبیند، فارغ از خوب و بد آن بیان کند۔
در دورهی کنونی برخی از جامعهشناسان نسل نو که در راس آنها دکتر سعید مدنی قابل تمایز است، با تمرکز روی موضوعاتی خاص سعی کرده است پایههای طرح یک نظریه در حوزهی آسیبهای اجتماعی را فراهم آورد. وی با پژوهشهای تجربی و استمرار آن به فهم و شناخت متن اجتماعی و تحلیل بیواسطهی آن مبادرت کرده است۔ دکتر محدثی نیز در موضوع زن و خانواده و آئینهای مذهبی چنین مسیری را میپیماید که نقطهی قوتی برای نسل نو جامعهشناسی در ایران است. اما اینکه آیا این حرکتها منجر به طرح پرسشهای اساسی خواهد شد یا نه و اینکه آیا چنین پرسشهایی برای ما روشن میکند که واقعاً مسالههای ما در جامعه چیست.
کمی باید صبوری کرد تا این غنچهها بشکفند. کاری که دکتر کاظمی در کتاب سفر نظریهها انجام داده است، نوعی تسهیلگری علمی در توجیه و ضرورت این مسیر است. به همین دلیل باید کار او را ارج نهاد و ابتدا به فهم و درک او از موضوع پرداخت و سپس با نقد آن که مشتمل بر بیان نقاط مثبت و سپس احتمالاً بیان کاستیها و غفلتها است، به رشد و گسترش این مسیر کمک کرد۔
توفیق یارتان
#مدنی
#کاظمی
#یونسیان
#سفر_نظریهها
@NewHasanMohaddesi