Audio
عنوان سخنرانی : شیوهی چشمت فریب جنگ داشت:تاملی در انقلاب در زندگیروزمره
▪️عباس کاظمی
🔻خانه حکمت اصفهان و گروه فرهنگی مرز
🔹۲۸ شهربور ۱۴۰۳
@varijkazemi
#زندگی_روزمره
▪️عباس کاظمی
🔻خانه حکمت اصفهان و گروه فرهنگی مرز
🔹۲۸ شهربور ۱۴۰۳
@varijkazemi
#زندگی_روزمره
✅ششمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعهایران
🔻انجمن جامعهشناسی ایران
▪️زمان برگزاری همایش : ۲۷ الی ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
✔️مهلت ارسال طرح پنلها و برگزاری نشستها ۳۰ آذر
✔️مهلت ارسال چکیده ۳۰ دی
✔️اعلام پذیرش چکیده مقالات یا پنلها ۲۰ بهمن
✔️مهلت ارسال اصل مقالات ۲۰ اسفند
▫️برای کمک به همایش به حامیباش انجمن بپیوندید
https://hamibash.com/isaconferences.com
🔺لینک سایت همایش
https://isaconferences.com
☑️سایت انجمن جامعهشناسیایران
http://www.isa.org.ir/
🔻انجمن جامعهشناسی ایران
▪️زمان برگزاری همایش : ۲۷ الی ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
✔️مهلت ارسال طرح پنلها و برگزاری نشستها ۳۰ آذر
✔️مهلت ارسال چکیده ۳۰ دی
✔️اعلام پذیرش چکیده مقالات یا پنلها ۲۰ بهمن
✔️مهلت ارسال اصل مقالات ۲۰ اسفند
▫️برای کمک به همایش به حامیباش انجمن بپیوندید
https://hamibash.com/isaconferences.com
🔺لینک سایت همایش
https://isaconferences.com
☑️سایت انجمن جامعهشناسیایران
http://www.isa.org.ir/
Forwarded from پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی
فراخوان طرحهای پژوهشی ویژه دانشجویان دکتری و پژوهشگرانی که حداکثر سه سال از زمان دانشآموختگی دوره دکتری آنها گذشته باشد
محورهای کلان پژوهشی
۱. مسئولیت اجتماعی دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی
۲. آیندهپژوهشی نهاد دانشگاه و آموزش عالی
۳. فضای دیجیتال و پلتفرمی شدن دانش
۴. ابعاد فرهنگی و اجتماعی هوش مصنوعی
۵. علوم اجتماعی شناختی و محاسباتی
۶. زیست دانشجویی و ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن
۷. مهاجرت نخبگان و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن
۸. زنان و خانواده در آموزش عالی و نهاد علم
۹. حکمرانی علمی و آموزش عالی
۱۰. دانشگاه و تمدن نوین اسلامی
۱۱. علوم انسانیِ اسلامی
۱۲. ابعاد فرهنگی و اجتماعی علم، فناوری و نوآوری
۱۳. آمایش آموزش عالی و پیوست فرهنگی
۱۴. مرجعیت علمی
۱۵. اشتغالپذیری دانشآموختگان
۱۶. فرهنگ و سواد دانشگاهی
۱۷. نقش تربیتی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی
۱۸. مسئولیت و نقش نهاد علم بر اساس بیانیه گام دوم
مهلت ارسال طرح نامه: ۱۵ دی ۱۴۰۳
آدرس : Research@iscs.ac.ir
اطلاعات بیشتر در iscs.ac.ir
محورهای کلان پژوهشی
۱. مسئولیت اجتماعی دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی
۲. آیندهپژوهشی نهاد دانشگاه و آموزش عالی
۳. فضای دیجیتال و پلتفرمی شدن دانش
۴. ابعاد فرهنگی و اجتماعی هوش مصنوعی
۵. علوم اجتماعی شناختی و محاسباتی
۶. زیست دانشجویی و ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن
۷. مهاجرت نخبگان و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن
۸. زنان و خانواده در آموزش عالی و نهاد علم
۹. حکمرانی علمی و آموزش عالی
۱۰. دانشگاه و تمدن نوین اسلامی
۱۱. علوم انسانیِ اسلامی
۱۲. ابعاد فرهنگی و اجتماعی علم، فناوری و نوآوری
۱۳. آمایش آموزش عالی و پیوست فرهنگی
۱۴. مرجعیت علمی
۱۵. اشتغالپذیری دانشآموختگان
۱۶. فرهنگ و سواد دانشگاهی
۱۷. نقش تربیتی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی
۱۸. مسئولیت و نقش نهاد علم بر اساس بیانیه گام دوم
مهلت ارسال طرح نامه: ۱۵ دی ۱۴۰۳
آدرس : Research@iscs.ac.ir
اطلاعات بیشتر در iscs.ac.ir
• نشست بررسی کتاب “استونر”، نوشتهٔ جان ویلیامز، ترجمهٔ محمدرضا ترک تتاری (نشر ماهی، ۱۴۰۳)
• یکشنبه، ۲۰ آبان ۱۴۰۳، کتابفروشی کامیلا، ساعت ۷ عصر
• با حضور دکتر عباس کاظمی (جامعهشناس)، محمدرضا ترک تتاری (مترجم) و حسین فراستخواه.
نشانی: تهران، کریمخان زند، عضدی (آبان) جنوبی، نبش کوچهٔ کیوان.
@varijkazemi
• یکشنبه، ۲۰ آبان ۱۴۰۳، کتابفروشی کامیلا، ساعت ۷ عصر
• با حضور دکتر عباس کاظمی (جامعهشناس)، محمدرضا ترک تتاری (مترجم) و حسین فراستخواه.
نشانی: تهران، کریمخان زند، عضدی (آبان) جنوبی، نبش کوچهٔ کیوان.
@varijkazemi
استونر بچهکشاورزی است که در ابتدا در رشته کشاورزی تحصیل میکند، در کلاسهای ادبیات انگلیسی حاضر میشود. سر کلاس، دو نمایشنامه از شکسپیر و تعدادی از غزلهایش، خوانده میشود. وقتی استاد با حالتی طعنهآمیز و با بیطاقتی از استونر میخواهد شعر را تفسیر کند، استونر میبیند دستپاچه شده و زبانش گرفته ... اما چیز عجیبی در درونش تجلی مییابد: ادراکی که بیشتر ریشه در لحظه نفهمیدن دارد تا فهمیدن. استونر فهمید چیزی وجود دارد که با دریافتنِ آن، نهتنها فهمِ ادبیات که فهمِ زندگی برایش میسر میشود. از آن گذشته، حس میکرد انسانیتش بیدار شده و پیوند جدیدی با انسانهای اطرافش دارد. از این لحظه به بعد است که زندگیاش بهکلی دگرگون میشود: ادبیات درست همانطور که جهان را وصف میکند، میتواند آن را متحول سازد. و اینچنین است که استونر استاد میشود، او در اواخر عمرش، زمانی که ناملایمات بسیاری را از سر گذرانده، آکادمی را «تنها زندگانیای که به او خیانت نکرد» میداند. درمییابد جدالی همیشگی بین آکادمی و جهان وجود دارد و آن اینکه آکادمی باید تا میتواند از جهان و ارزشهای آن دوری کند.
جولین بارنز، روزنامه اعتماد
@varijkazemi
جولین بارنز، روزنامه اعتماد
@varijkazemi
Audio
☑️ نشست در باب رمان استونر: آیا دانشگاه و علومانسانی از ما انسان بهتری میسازد؟
▪️عباس کاظمی
🔻یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
▫️کتابفروشی کامیلا.
#نقد_کتاب #رمان #دانشگاه #علوم_انسانی
@varijkazemi
▪️عباس کاظمی
🔻یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
▫️کتابفروشی کامیلا.
#نقد_کتاب #رمان #دانشگاه #علوم_انسانی
@varijkazemi
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران) (Ali Tayefi)
جامعهشناسی متعهد
علی طایفی
خرد خود بنیاد، رویارویی با قدرت سیاسی بویژه نوع ضددمکراتیک و تمامیتخواه آن، برملاساختن لایههای پنهان تحلیل مسایل اجتماعی و انسانی در جامعه، و تلاش برای تحول جامعه بعنوان سوژه مورد بررسی و مطالعه از سوی یک متفکر اجتماعی و بویژه جامعهشناس از زمره خطوط اصلی مسیولیتپذیری یک دانشمند علوم اجتماعی است. بسیاری نظریههای جامعهشناختی از برگر تا لاکان و از مارکس تا بوردیو نیز بر همین امور تاکید عمده مینهند. این محوریت در تعریف نقش یک دانشمند علوم اجتماعی برای تغییر و نه توصیف واقعیت اجتماعی و برای نقد و نه نعل قدرت سیاسی از مبانی گریزناپذیر جامعهشناسی متعهد است.
زمانی که صحبت از تعهد در جامعهشناسی به زبان میآید بیدرنگ ذهن انسان ایرانی سراغ تعهدات ایدیولوژیکی میگراید که از قبای شریعتمداران ایدیولوژیکی بنام تعهد اسلامی بیرون آمد که بنیانهای انقلاب ۵۷ را به زیر کشیده و بر روی خود کشیدند. بیتردید آنچه که از تعهد ایدیولوژیک، انقلابی، اسلامی و ارزشی متبادر میشود تفاوت مفهومی و عملیاتی با تعهد علمی جامعهشناسی دارد که در ذات خود با سوژه و مواردی روبروست که در برخورد با شناسایی عوامل ویرانساز ساختارهای اجتماعی و انسانی در جامعه ناگزیر از انعکاس ریشههای این مسایل و تاکید بر راهکارهای برون رفت از آن است.
این رویکرد اساسا امری ایدیولوژیک نبوده و در زمره مبانی جامعهشناختیِ جامعهشناسی بشمار میرود که روی و سوی دفاع از نهادهای انسانی و اجتماعی در جامعه دارد نه صرفا نهاد قدرت. در تحلیلهای متفاوتی به دستهبندی جامعهشناسان ایرانی پرداختهام و تاکید کردهام که دو گروه در حلقه جامعهشناسی نامتعهد و حکومتی قرار میگیرند:
نخست گروههای حرفهای، حقوقبگیر و کارمند که در قفس آهنین بروکراسی نظام قدرت درافتادهاند،
دوم، گروههای رانتخوار وابسته به حکومت و نظام سیاسی که سالهای متمادی در مناصب و مناسب قدرت، ظهور و رشد یافته و همچنان به بقای خود ادامه میدهند.
این دو گروه از گروههای مسلط در بدنه جامعهشناسی در کشور بشمار میروند که جامعه، نهادهای اجتماعی، فرهنگ و بنیانهای انسانی آن و در نهایت انسان بعنوان ارکان جامعهشناسی را به ابژههایی برای تامین معیشت و پرستیژ آنان مبدل ساختهاند. صرفنظر از این لشگر دانشآموختگان جامعهشناسی، طیف اندکی از جامعهشناسان هستند که در بررسی سوژههای جامعهشناختی با صدایی رسا به نقد وضعیت موجود پرداخته و تعهد علمی و عملی خود را به نمایش میگذارند. در طول چند سال اخیر افراد زیادی در این طیف قرار گرفتهاند که در مقابل جامعهشناسان حکومتی به نقد حکومت اهتمام دارند. یکی از همین افراد مصطفی مهرآیین است.
اینک پس از گفتگو و تحلیلهای متعدد دکترمهرآیین در نقد ساختار و نهادهای اجتماعی از جمله دین و سیاست، جان، حیثیت و موقعیت او در خطر افتاده است. بنظرم یکی از وظایف جامعهشناسان منتقد در چنین وضعیتی اعلام نوعی همبستگی در دفاع از جامعه، جامعهشناسی و جامعهشناسان متعهدی است که بی محابا در مصاف با نهادهای ویرانساز ایستادهاند.
https://tttttt.me/mostafamehraeen/1726
مانیفست جامعهشناسی
https://tttttt.me/alitayefi1/4191
جامعهشناسی زرد
https://tttttt.me/alitayefi1/4807
جامعهشناس حکومتی
https://tttttt.me/alitayefi1/3056
اهمال در جامعهشناسی
https://tttttt.me/alitayefi1/1690
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://telegram.me/alitayefi1
علی طایفی
خرد خود بنیاد، رویارویی با قدرت سیاسی بویژه نوع ضددمکراتیک و تمامیتخواه آن، برملاساختن لایههای پنهان تحلیل مسایل اجتماعی و انسانی در جامعه، و تلاش برای تحول جامعه بعنوان سوژه مورد بررسی و مطالعه از سوی یک متفکر اجتماعی و بویژه جامعهشناس از زمره خطوط اصلی مسیولیتپذیری یک دانشمند علوم اجتماعی است. بسیاری نظریههای جامعهشناختی از برگر تا لاکان و از مارکس تا بوردیو نیز بر همین امور تاکید عمده مینهند. این محوریت در تعریف نقش یک دانشمند علوم اجتماعی برای تغییر و نه توصیف واقعیت اجتماعی و برای نقد و نه نعل قدرت سیاسی از مبانی گریزناپذیر جامعهشناسی متعهد است.
زمانی که صحبت از تعهد در جامعهشناسی به زبان میآید بیدرنگ ذهن انسان ایرانی سراغ تعهدات ایدیولوژیکی میگراید که از قبای شریعتمداران ایدیولوژیکی بنام تعهد اسلامی بیرون آمد که بنیانهای انقلاب ۵۷ را به زیر کشیده و بر روی خود کشیدند. بیتردید آنچه که از تعهد ایدیولوژیک، انقلابی، اسلامی و ارزشی متبادر میشود تفاوت مفهومی و عملیاتی با تعهد علمی جامعهشناسی دارد که در ذات خود با سوژه و مواردی روبروست که در برخورد با شناسایی عوامل ویرانساز ساختارهای اجتماعی و انسانی در جامعه ناگزیر از انعکاس ریشههای این مسایل و تاکید بر راهکارهای برون رفت از آن است.
این رویکرد اساسا امری ایدیولوژیک نبوده و در زمره مبانی جامعهشناختیِ جامعهشناسی بشمار میرود که روی و سوی دفاع از نهادهای انسانی و اجتماعی در جامعه دارد نه صرفا نهاد قدرت. در تحلیلهای متفاوتی به دستهبندی جامعهشناسان ایرانی پرداختهام و تاکید کردهام که دو گروه در حلقه جامعهشناسی نامتعهد و حکومتی قرار میگیرند:
نخست گروههای حرفهای، حقوقبگیر و کارمند که در قفس آهنین بروکراسی نظام قدرت درافتادهاند،
دوم، گروههای رانتخوار وابسته به حکومت و نظام سیاسی که سالهای متمادی در مناصب و مناسب قدرت، ظهور و رشد یافته و همچنان به بقای خود ادامه میدهند.
این دو گروه از گروههای مسلط در بدنه جامعهشناسی در کشور بشمار میروند که جامعه، نهادهای اجتماعی، فرهنگ و بنیانهای انسانی آن و در نهایت انسان بعنوان ارکان جامعهشناسی را به ابژههایی برای تامین معیشت و پرستیژ آنان مبدل ساختهاند. صرفنظر از این لشگر دانشآموختگان جامعهشناسی، طیف اندکی از جامعهشناسان هستند که در بررسی سوژههای جامعهشناختی با صدایی رسا به نقد وضعیت موجود پرداخته و تعهد علمی و عملی خود را به نمایش میگذارند. در طول چند سال اخیر افراد زیادی در این طیف قرار گرفتهاند که در مقابل جامعهشناسان حکومتی به نقد حکومت اهتمام دارند. یکی از همین افراد مصطفی مهرآیین است.
اینک پس از گفتگو و تحلیلهای متعدد دکترمهرآیین در نقد ساختار و نهادهای اجتماعی از جمله دین و سیاست، جان، حیثیت و موقعیت او در خطر افتاده است. بنظرم یکی از وظایف جامعهشناسان منتقد در چنین وضعیتی اعلام نوعی همبستگی در دفاع از جامعه، جامعهشناسی و جامعهشناسان متعهدی است که بی محابا در مصاف با نهادهای ویرانساز ایستادهاند.
https://tttttt.me/mostafamehraeen/1726
مانیفست جامعهشناسی
https://tttttt.me/alitayefi1/4191
جامعهشناسی زرد
https://tttttt.me/alitayefi1/4807
جامعهشناس حکومتی
https://tttttt.me/alitayefi1/3056
اهمال در جامعهشناسی
https://tttttt.me/alitayefi1/1690
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://telegram.me/alitayefi1
Telegram
رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)
http://tttttt.me/mostafamehraeen
Audio
▪️جلسه نقد کتاب تکوینسوژهیسیاسی در دانشگاهپساانقلابی اثر دکترحامد کیا
☑️ عباس کاظمی
🔻زمان شنیدن: ۳۵ دقیقه
🔹تاریخ:چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔻مکان: انجمن علوم سیاسی ایران
#نقد_کتاب #دانشگاه #احساسات #چرخش_عاطفی #انجمن_های_دانشجویی
☑️ عباس کاظمی
🔻زمان شنیدن: ۳۵ دقیقه
🔹تاریخ:چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔻مکان: انجمن علوم سیاسی ایران
#نقد_کتاب #دانشگاه #احساسات #چرخش_عاطفی #انجمن_های_دانشجویی
عباس وریج کاظمی
Photo
#پیمایش #فیلترینگ
*💰 ۴۵ همت در سال، تخمین هزینهکرد کاربران بالای ۱۸ سال برای فیلترشکن!*
⚠️ به طور میانگین، هر کاربر *ماهانه ۶۹ هزارتومان* برای خرید فیلترشکن هزینه میکند که نسبت به سرانه [پیمایش بهار،](https://ble.ir/undefined/5080094928281679666/1722016478400) *40 درصد افزایش* داشتهاست.
⬅️ گردش مالی خرید فیلترشکن توسط کاربران بالای ۱۸ سال، ۴۵ همت در سال تخمین زده میشود؛ در حالی که درآمد عملیاتی شرکت ارتباطات زیرساخت (به عنوان اصلیترین متولی زیرساختهای ارتباطی و مخابراتی کشور) در سال ۱۴۰۲، ۶.۳ همت بود.
⭕ این در حالیاست که همچنان *۵۴ درصد کاربران،* از فیلترشکن *رایگان* استفاده میکنند.
⚠️ درصد کاربرانی که از فیلترشکن پولی استفاده میکنند، نسبت به پیمایش بهار، ۵.۵ درصد افزایش داشتهاست.
💸 *در هر دقیقه، ۸۶ میلیون تومان* و در *هر روز، ۱۲۳ میلیارد تومان* صرف خرید فیلترشکن میشود!
🔹 لازم به ذکر است، با توجه به اینکه جامعه آماری پیمایش، کاربران بالای ۱۸ سال بودهاند، کاربران زیر ۱۸ سال در این آمار، محاسبه نشدهاند در حالیکه جمعیت این کاربران، بیش از ۱۵ میلیون نفر تخمین زده میشود.
📊 ۸۷ درصد از جمعیت کشور، کاربر شبکه اجتماعی هستند.⬇️
با توجه به برآورد مرکز ملی آمار از جمعیت بالای ۱۸ سال کشور در سال ۱۴۰۳، تعداد کل کاربران بالای ۱۸ سال، ۵۴.۵ میلیون نفر است.
🌐 شناختیک، مرکز شناخت محاسباتی و سیاستگذاری دادهمحور
*💰 ۴۵ همت در سال، تخمین هزینهکرد کاربران بالای ۱۸ سال برای فیلترشکن!*
⚠️ به طور میانگین، هر کاربر *ماهانه ۶۹ هزارتومان* برای خرید فیلترشکن هزینه میکند که نسبت به سرانه [پیمایش بهار،](https://ble.ir/undefined/5080094928281679666/1722016478400) *40 درصد افزایش* داشتهاست.
⬅️ گردش مالی خرید فیلترشکن توسط کاربران بالای ۱۸ سال، ۴۵ همت در سال تخمین زده میشود؛ در حالی که درآمد عملیاتی شرکت ارتباطات زیرساخت (به عنوان اصلیترین متولی زیرساختهای ارتباطی و مخابراتی کشور) در سال ۱۴۰۲، ۶.۳ همت بود.
⭕ این در حالیاست که همچنان *۵۴ درصد کاربران،* از فیلترشکن *رایگان* استفاده میکنند.
⚠️ درصد کاربرانی که از فیلترشکن پولی استفاده میکنند، نسبت به پیمایش بهار، ۵.۵ درصد افزایش داشتهاست.
💸 *در هر دقیقه، ۸۶ میلیون تومان* و در *هر روز، ۱۲۳ میلیارد تومان* صرف خرید فیلترشکن میشود!
🔹 لازم به ذکر است، با توجه به اینکه جامعه آماری پیمایش، کاربران بالای ۱۸ سال بودهاند، کاربران زیر ۱۸ سال در این آمار، محاسبه نشدهاند در حالیکه جمعیت این کاربران، بیش از ۱۵ میلیون نفر تخمین زده میشود.
📊 ۸۷ درصد از جمعیت کشور، کاربر شبکه اجتماعی هستند.⬇️
با توجه به برآورد مرکز ملی آمار از جمعیت بالای ۱۸ سال کشور در سال ۱۴۰۳، تعداد کل کاربران بالای ۱۸ سال، ۵۴.۵ میلیون نفر است.
🌐 شناختیک، مرکز شناخت محاسباتی و سیاستگذاری دادهمحور
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
c65eda2497ac43c8aeaf498119d23815.pdf
2.1 MB
فایل فهرست مقالات و مطالب مردمنامه
پیشنهاد تاسیس موزه علوم اجتماعی به مناسبت روز علوم اجتماعی در ایران
عباس کاظمی
۱۲ آذر روز علوم اجتماعی نام گرفته است. چه خوب که علوم اجتماعی دارای روز است و چندسال است که در چنین روزی بازار نشستها و سمینارها داغ است. ظاهرا امسال نسبت به سالهای گذشته علوم اجتماعی پرتکاپوتر ظاهر شده و در بسیاری از شهرهای ایران علاوه بر تهران نشست برگزار کرده و در تهران هم چند روز پی در پی این نشستها ادامه دارد.
در کنار فعالیت هایی که این روزها ادامه دارد پیشنهاد تاسیس موزهی علوماجتماعی میتواند جذاب باشد. موزهی علوم اجتماعی نقش مهمی در هویت بخشی به این علم در ایران ایفا خواهد کرد. موزهها صرفا جایگاه یادمانی نیستند بلکه دستگاههای معناساز و فرهنگساز رشتهایاند. آنان هویتهای رشتهای را سرو سامان میدهند و نوعی روایت از تاریخ علوم اجتماعی را برخواهند ساخت. درواقع این موزه قرار است نوعی سازوکار خاص برای تولید علوماجتماعی باشد.
دو مکان باغ موزه نگارستان و یا موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی می تواند جایگاه چنین تاسیسی باشد. به خصوص اینک که موسسه تحقیقات خود بیشتر به موزه بیجانی شبیه است و از انجام تحقیقات اجتماعی پیشرو ناتوان شده است تاسیس موزه می تواند هویت جدیدی بدان بخشد. در این موزه، کلیهی اشیا و ابزارها، عکسها، فیلمها، اسناد، و نوشتارهای باقی مانده از استادان بنام، روایتهای زندگی استادان به همراه تندیس برخی از اشخاص برجسته علوماجتماعی، ابزارهای تحقیقاتی علوم اجتماعی و سایر اشیا یادمانی را میتوان در آن جای داد. به نوعی که این موزه بازنمای تاریخ علوم اجتماعی از ابتدا تا زمانهی ما باشد. داستان شخصیتهای مهم میتواند در آن جای دادهشود، بخشهای جامعهشناسی، انسانشناسی و جمعیتشناسی و ... هریک سهم خود را داشته باشند. من نزدیکترین موزه به این ایده را در موزه ملی تاریخ علوم پزشکی( در دانشگاه تهران) یافتم. می شود از آن درس گرفت و تاریخ علوماجتماعیمان را زنده کنیم. یادمان باشد که بازسازی چنین تاریخی نباید صرفا مردانه، تهران مرکز و محدود به رشتهی جامعهشناسی باشد.
یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
#موزه
@varijkazemi
عباس کاظمی
۱۲ آذر روز علوم اجتماعی نام گرفته است. چه خوب که علوم اجتماعی دارای روز است و چندسال است که در چنین روزی بازار نشستها و سمینارها داغ است. ظاهرا امسال نسبت به سالهای گذشته علوم اجتماعی پرتکاپوتر ظاهر شده و در بسیاری از شهرهای ایران علاوه بر تهران نشست برگزار کرده و در تهران هم چند روز پی در پی این نشستها ادامه دارد.
در کنار فعالیت هایی که این روزها ادامه دارد پیشنهاد تاسیس موزهی علوماجتماعی میتواند جذاب باشد. موزهی علوم اجتماعی نقش مهمی در هویت بخشی به این علم در ایران ایفا خواهد کرد. موزهها صرفا جایگاه یادمانی نیستند بلکه دستگاههای معناساز و فرهنگساز رشتهایاند. آنان هویتهای رشتهای را سرو سامان میدهند و نوعی روایت از تاریخ علوم اجتماعی را برخواهند ساخت. درواقع این موزه قرار است نوعی سازوکار خاص برای تولید علوماجتماعی باشد.
دو مکان باغ موزه نگارستان و یا موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی می تواند جایگاه چنین تاسیسی باشد. به خصوص اینک که موسسه تحقیقات خود بیشتر به موزه بیجانی شبیه است و از انجام تحقیقات اجتماعی پیشرو ناتوان شده است تاسیس موزه می تواند هویت جدیدی بدان بخشد. در این موزه، کلیهی اشیا و ابزارها، عکسها، فیلمها، اسناد، و نوشتارهای باقی مانده از استادان بنام، روایتهای زندگی استادان به همراه تندیس برخی از اشخاص برجسته علوماجتماعی، ابزارهای تحقیقاتی علوم اجتماعی و سایر اشیا یادمانی را میتوان در آن جای داد. به نوعی که این موزه بازنمای تاریخ علوم اجتماعی از ابتدا تا زمانهی ما باشد. داستان شخصیتهای مهم میتواند در آن جای دادهشود، بخشهای جامعهشناسی، انسانشناسی و جمعیتشناسی و ... هریک سهم خود را داشته باشند. من نزدیکترین موزه به این ایده را در موزه ملی تاریخ علوم پزشکی( در دانشگاه تهران) یافتم. می شود از آن درس گرفت و تاریخ علوماجتماعیمان را زنده کنیم. یادمان باشد که بازسازی چنین تاریخی نباید صرفا مردانه، تهران مرکز و محدود به رشتهی جامعهشناسی باشد.
یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
#موزه
@varijkazemi
https://youtu.be/htCA-3DsINM?si=AQII5YvoS1UjAXC9
👆👆👆
بازنشسته ششم: عباس وریج کاظمی - پادکست هشتگ بازنشستگی
عباس کاظمی
@varijkazemi
این پادکست اساسا، در مورد بازنشستگی نیست،من هم قصد بازنشستگی به معنای مرسوم آن را ندارم. بلکه پادکست بازنشستگی از نظر من در مورد نفس زندگی است، چگونه زندگانی را زندگی کنیم، چگونه به تعبیر زیمل، زندگی میتواند زندگیتر شود. ابن یعنی، زیستن در لحظهی غیرکالایی شده و به تعبیری دقیقتر، "زیستن بیبرنامه" در "جهان برنامهریزی شدهی مدرن". ساخت این پادکست با صمیمیت همراه است و از جدیت و فضای رسمی گفتاری متعارف دور است. اگر دوست داشتید آن را در یوتوپ تماشا کنید. و اگر فایل شنیداری رو بخواهید بشنوید در castbox بازنشستگی آن را دنبال کنید.
https://castbox.fm/vb/744312656
و
https://hbpod.co/episode6/
👆👆👆
بازنشسته ششم: عباس وریج کاظمی - پادکست هشتگ بازنشستگی
عباس کاظمی
@varijkazemi
این پادکست اساسا، در مورد بازنشستگی نیست،من هم قصد بازنشستگی به معنای مرسوم آن را ندارم. بلکه پادکست بازنشستگی از نظر من در مورد نفس زندگی است، چگونه زندگانی را زندگی کنیم، چگونه به تعبیر زیمل، زندگی میتواند زندگیتر شود. ابن یعنی، زیستن در لحظهی غیرکالایی شده و به تعبیری دقیقتر، "زیستن بیبرنامه" در "جهان برنامهریزی شدهی مدرن". ساخت این پادکست با صمیمیت همراه است و از جدیت و فضای رسمی گفتاری متعارف دور است. اگر دوست داشتید آن را در یوتوپ تماشا کنید. و اگر فایل شنیداری رو بخواهید بشنوید در castbox بازنشستگی آن را دنبال کنید.
https://castbox.fm/vb/744312656
و
https://hbpod.co/episode6/
YouTube
بازنشسته ششم: عباس وریج کاظمی
مینشینی روی مبل و به سقف خیره میشی. با خودت میگی: «خب حالا چی؟ باید یه برنامه برای این همه وقت خالی بریزم.» اما حتی نوشتن برنامه هم نیاز به انرژی داره ولی: «من خیلی خسته تر از این حرفام.»
معرفی میکنیم: عباس وریج کاظمی بازنشسته ششم #بازنشستگی
راستی…
معرفی میکنیم: عباس وریج کاظمی بازنشسته ششم #بازنشستگی
راستی…
با توجه به تجربهی سوریه، عقلی اگر باشد، قانون حجاب و عفاف را کنار خواهند گذاشت.
ویتگنشتاین، زبان را شهری بزرگ میدید همیشه در حال ساخت و ساز، برایش زبان هم، مثل شهر، محلههایی مدرن، فضاهایی در حال بازسازی و مناطقی تاریخی داشت، پل داشت، زیرگذر داشت، پیادهراه داشت، آسمانخراش داشت، خیابان و کوچههای باریک و ساکت داشت.
استعارهی ویتگنشتاین وسوسهانگیز است، ولی از اینجایی که من نشستهام همهچیز خیلی فرق میکند، اینجا زبان و شهر آستانهای هستند، که من در آن انتظار زلزله بعدی را میکشم.
والریا لوئیزلی
اگر به خودم برگردم، نشر اطراف
@varijkazemi
استعارهی ویتگنشتاین وسوسهانگیز است، ولی از اینجایی که من نشستهام همهچیز خیلی فرق میکند، اینجا زبان و شهر آستانهای هستند، که من در آن انتظار زلزله بعدی را میکشم.
والریا لوئیزلی
اگر به خودم برگردم، نشر اطراف
@varijkazemi
🔍 «عنقریب است که ایران شود ایران دگر»
✍🏻 عباس کاظمی
🔸ابیات زیر، مطلع یکی از غزلیات ایرجمیرزا شاعر عصر مشروطه است که با خوانندۀ کنسرت فرضی(پرستو احمدی) در کاروانسرای نزدیک قم بیمناسبت نیست:
در سردر کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
گفتند که واشریعتا، خلق
روی زن بینقاب دیدند
🔸 از شعر کاروانسرای ایرجمیرزا که در آن داستانی روایت میشود که نقش زنی را با گچ روی دیوار یک کاروانسرا میکشند و غوغایی به پا میشود، تا کاروانسرایی با نام «دیر گچین» در نزدیکی قم که در آن زنی کنسرتی بیمخاطب برگزار میکند و از نو تصویر آن در شبکههای اجتماعی غوغا به پا میکند، درواقع راهی دراز پیموده شده است.
در هردو با تصویر روبروییم؛ در یکی تصویری گچی از زنی فرضی و در دیگری تصویری واقعی از زنی در کنسرتی فرضی، در کاروانسرای گچین!
☑️ بیدلیل نیست که تا اطلاع ثانوی، هر رویداد و هر جنبشی را باید در ادامۀ جنبش مشروطیت توضیح داد. درعینحال، فهم و تکوین جنبش مشروطیت، بدون فهم جایگاه زنان غیرممکن و ناتمام است.
🔸تصویر کنسرت فرضی بیمخاطب، از آندست کنسرتهای پرمعنا است. درواقع، مخاطب هم هست و هم نیست. پرستو احمدی با مخاطبانش سخن میگوید اما نه در تصورش، نه با مخاطبان دنیای وهمآلود و ایدئولوژیک قدرتمندان، با مخاطب واقعی دنیای محذوفین. شکافی که بهنحوی سیاسی میان مخاطب و پرستو احمدی ایجاد شده است، معنادار است؛ ازاینرو، هر کنشی ازایندست نهتنها بخشی از فرایند تکمیل جنبش زن، زندگی، آزادی، بلکه تکوین جنبش عظیم مشروطیت است که تمامی اتفاقات بعدی، محصولی از آن رویداد عظیم است.
⬅️ بعد از حوادث خونبار ۱۴۰۱، جنبش اجتماعی، روندی آرام اما عمیقتر پیموده است. این درواقع همان انقلابی است که از مشروطه بدینسو، در بطن زندگی روزمره پیش میرود. چرا میگوییم انقلاب، چون با رگوریشهها در زندگی روزمره سروکار دارد و رادیکال است. بااینحال، کنشی که در عمل، سرتاپا سیاسی است، کاملاً اجتماعی به جلو میرود. اجتماعی است چون عقلسلیم و دانشعامیانه و معمولی در زندگیروزمره را به چالش میکشد.
🔸خیلیها اقدام پرستو احمدی را با کنسرت قمر در ۱۳۰۳ مقایسه کردهاند و برخوردی که حکومت برسر حجاب با او داشته است، با این تفاوت که جامعه از صدسال پیش جلوتر است. فاصلۀ میان این دو کنسرت را انقلاب آرام توضیح میدهد، یکی پر از مخاطب در گراندهتل لالهزار و دیگری در کاروانسرای دورافتادۀ «دیر گچین» اما در ظاهر خالی از مخاطب. اما عمیقا مخاطبان این دو کنسرت با یکدیگر فاصلهی زیادی دارند.
⁉️آیا ما به عقب برگشتهایم؟ ۱۴۰۳ عقبتر از ۱۳۰۳ که یک زن توانست کنسرت دهد اما آیا مسئله فقط حجاب بوده است؟ ابداً. جامعۀ ۱۳۰۳ مردانهتر و مستبدتر بوده است اما کنسرت ۱۴۰۳ پر است از مخاطبانی که حضور جسممند نداشتند اما سرتاپا گوش بودهاند. جامعهای که اگرچه فرهنگ مردانه هنوز در آن هژمونیک است اما درواقع، از نفس افتاده است.
☑️ جامعۀ مردانۀ ایران نتوانسته است پروژهای را که از مشروطیت آغاز شده است، تکمیل کند، چون امکان بهرهبردن از توانهای انقلابی زنانه را نداشته است، اینک اما اگر مردان هم نخواهند، این، زناناند که عامل پیشبرندۀ تغییراتاند. دهههای پیشرو، فرهنگ نوظهوری را تحکیم میبخشد که در آن مردان دنبالهروتر خواهند بود.
🔸ایرجمیرزا شعری دیگر هم گفته است که کمتر شنیده و خوانده شده است. خوانشی انتقادی از جامعۀ پسامشروطه که تا پوستواستخوان مردانه بوده، و تعمیق این فهم از جامعه که ایران فقط با کمک زنان است که "ایرانی دگر " خواهد شد.
اینک،ما پس از صد و اندی سال، در آستانۀ "ایرانی دگر" قرار گرفتهایم. آیندۀ ایران بهیقین با تغییراتی که زنان ایجاد میکنند، پیوند خواهد داشت. اگر جنبش مشروطه «بیشتر مردانه» بوده است، انقلاب درحالوقوع بهیقین «بیشتر زنانه» خواهد بود.
بهقول ایرجمیرزا
با چنین گام که نسوان وطن پیش روند
عنقریب است که ایران شود ایران دگر
۲۵ آذر ۱۴۰۳
عباس کاظمی
@varijkazemi
✍🏻 عباس کاظمی
🔸ابیات زیر، مطلع یکی از غزلیات ایرجمیرزا شاعر عصر مشروطه است که با خوانندۀ کنسرت فرضی(پرستو احمدی) در کاروانسرای نزدیک قم بیمناسبت نیست:
در سردر کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
گفتند که واشریعتا، خلق
روی زن بینقاب دیدند
🔸 از شعر کاروانسرای ایرجمیرزا که در آن داستانی روایت میشود که نقش زنی را با گچ روی دیوار یک کاروانسرا میکشند و غوغایی به پا میشود، تا کاروانسرایی با نام «دیر گچین» در نزدیکی قم که در آن زنی کنسرتی بیمخاطب برگزار میکند و از نو تصویر آن در شبکههای اجتماعی غوغا به پا میکند، درواقع راهی دراز پیموده شده است.
در هردو با تصویر روبروییم؛ در یکی تصویری گچی از زنی فرضی و در دیگری تصویری واقعی از زنی در کنسرتی فرضی، در کاروانسرای گچین!
☑️ بیدلیل نیست که تا اطلاع ثانوی، هر رویداد و هر جنبشی را باید در ادامۀ جنبش مشروطیت توضیح داد. درعینحال، فهم و تکوین جنبش مشروطیت، بدون فهم جایگاه زنان غیرممکن و ناتمام است.
🔸تصویر کنسرت فرضی بیمخاطب، از آندست کنسرتهای پرمعنا است. درواقع، مخاطب هم هست و هم نیست. پرستو احمدی با مخاطبانش سخن میگوید اما نه در تصورش، نه با مخاطبان دنیای وهمآلود و ایدئولوژیک قدرتمندان، با مخاطب واقعی دنیای محذوفین. شکافی که بهنحوی سیاسی میان مخاطب و پرستو احمدی ایجاد شده است، معنادار است؛ ازاینرو، هر کنشی ازایندست نهتنها بخشی از فرایند تکمیل جنبش زن، زندگی، آزادی، بلکه تکوین جنبش عظیم مشروطیت است که تمامی اتفاقات بعدی، محصولی از آن رویداد عظیم است.
⬅️ بعد از حوادث خونبار ۱۴۰۱، جنبش اجتماعی، روندی آرام اما عمیقتر پیموده است. این درواقع همان انقلابی است که از مشروطه بدینسو، در بطن زندگی روزمره پیش میرود. چرا میگوییم انقلاب، چون با رگوریشهها در زندگی روزمره سروکار دارد و رادیکال است. بااینحال، کنشی که در عمل، سرتاپا سیاسی است، کاملاً اجتماعی به جلو میرود. اجتماعی است چون عقلسلیم و دانشعامیانه و معمولی در زندگیروزمره را به چالش میکشد.
🔸خیلیها اقدام پرستو احمدی را با کنسرت قمر در ۱۳۰۳ مقایسه کردهاند و برخوردی که حکومت برسر حجاب با او داشته است، با این تفاوت که جامعه از صدسال پیش جلوتر است. فاصلۀ میان این دو کنسرت را انقلاب آرام توضیح میدهد، یکی پر از مخاطب در گراندهتل لالهزار و دیگری در کاروانسرای دورافتادۀ «دیر گچین» اما در ظاهر خالی از مخاطب. اما عمیقا مخاطبان این دو کنسرت با یکدیگر فاصلهی زیادی دارند.
⁉️آیا ما به عقب برگشتهایم؟ ۱۴۰۳ عقبتر از ۱۳۰۳ که یک زن توانست کنسرت دهد اما آیا مسئله فقط حجاب بوده است؟ ابداً. جامعۀ ۱۳۰۳ مردانهتر و مستبدتر بوده است اما کنسرت ۱۴۰۳ پر است از مخاطبانی که حضور جسممند نداشتند اما سرتاپا گوش بودهاند. جامعهای که اگرچه فرهنگ مردانه هنوز در آن هژمونیک است اما درواقع، از نفس افتاده است.
☑️ جامعۀ مردانۀ ایران نتوانسته است پروژهای را که از مشروطیت آغاز شده است، تکمیل کند، چون امکان بهرهبردن از توانهای انقلابی زنانه را نداشته است، اینک اما اگر مردان هم نخواهند، این، زناناند که عامل پیشبرندۀ تغییراتاند. دهههای پیشرو، فرهنگ نوظهوری را تحکیم میبخشد که در آن مردان دنبالهروتر خواهند بود.
🔸ایرجمیرزا شعری دیگر هم گفته است که کمتر شنیده و خوانده شده است. خوانشی انتقادی از جامعۀ پسامشروطه که تا پوستواستخوان مردانه بوده، و تعمیق این فهم از جامعه که ایران فقط با کمک زنان است که "ایرانی دگر " خواهد شد.
اینک،ما پس از صد و اندی سال، در آستانۀ "ایرانی دگر" قرار گرفتهایم. آیندۀ ایران بهیقین با تغییراتی که زنان ایجاد میکنند، پیوند خواهد داشت. اگر جنبش مشروطه «بیشتر مردانه» بوده است، انقلاب درحالوقوع بهیقین «بیشتر زنانه» خواهد بود.
بهقول ایرجمیرزا
با چنین گام که نسوان وطن پیش روند
عنقریب است که ایران شود ایران دگر
۲۵ آذر ۱۴۰۳
عباس کاظمی
@varijkazemi
"من قدری زود آمدهام، وقت(آمدن) من هنوز نرسیدهاست. این رویداد عظیم دهشتناک هنوز در راه است"
نیچه، حکمت شادان
نیچه، حکمت شادان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در اولین سفر از مجموعه تورهای «جامعه شناسی در سفر»در این کلیپ ۱۵ دقیقه ای
بخشهایی از روایت عباس کاظمی(جامعه شناس) را با عنوان «تفریحات ایرانیان»
با خوانش کتاب تفریحات ایرانیان مسکرات و مخدرات از صفویه تا قاجاریه میبینیم.
محل برگزاری: شهر دماوند/مرداد ۱۴۰۳🔸
با بازدید: از برج شبلی، مسجد جامع دماوند، امامزاده عبدالله و عبیدالله، امامزاده خلیل الله، پرسه زنی در دو محله قاضی و درویش، بلوار قدیم شهر دماوند و گورستان گیلیارد
———————————
عباس کاظمی: این سفر است که نجات بخش است. در «ایده جامعه شناسی در سفر» هدف اصلی ما اینست که با طرح سوالاتی درباره اکنون جامعه ایران فکر کنیم و جامعه شناسی را به مردم معمولی نزدیک تر کنیم. ما در «ایده جامعه شناسی در سفر» از سفر برای فهم واقعیتهای پیرامون بهره میبریم.
کاری از؛مصطفی حیدری و محمدجواد حسنی
@parsehayehshahri
@sepantasocialscience
بخشهایی از روایت عباس کاظمی(جامعه شناس) را با عنوان «تفریحات ایرانیان»
با خوانش کتاب تفریحات ایرانیان مسکرات و مخدرات از صفویه تا قاجاریه میبینیم.
محل برگزاری: شهر دماوند/مرداد ۱۴۰۳🔸
با بازدید: از برج شبلی، مسجد جامع دماوند، امامزاده عبدالله و عبیدالله، امامزاده خلیل الله، پرسه زنی در دو محله قاضی و درویش، بلوار قدیم شهر دماوند و گورستان گیلیارد
———————————
عباس کاظمی: این سفر است که نجات بخش است. در «ایده جامعه شناسی در سفر» هدف اصلی ما اینست که با طرح سوالاتی درباره اکنون جامعه ایران فکر کنیم و جامعه شناسی را به مردم معمولی نزدیک تر کنیم. ما در «ایده جامعه شناسی در سفر» از سفر برای فهم واقعیتهای پیرامون بهره میبریم.
کاری از؛مصطفی حیدری و محمدجواد حسنی
@parsehayehshahri
@sepantasocialscience