عباس وریج کاظمی pinned «📘معرفی کتاب سفر نظریهها ✍عباس کاظمی @Varijkazemi کتاب سفر نظریهها را «نشر اگر» در هزار نسخه و صدوپنجاه صفحه منتشر کرده است. کتاب در پنج فصل بههمراه یک مقدمه و مؤخره آمده است. 🔸فصل یک با عنوان «استعارهٔ سفر برای نظریه»، به این پرسش پاسخ داده است که چرا…»
14-15-1.pdf
1.8 MB
🧊گزارشی از نشست درباره رمان سالتو اثر مهدی افروزیمنش در نشر چشمه جم
🧭زمان نشر پنجشنبه ۲۴ شهریور
🌐روزنامه هم میهن
عباس کاظمی
#نقد_کتاب #کتاب #رمان
@varijkazemi
🧭زمان نشر پنجشنبه ۲۴ شهریور
🌐روزنامه هم میهن
عباس کاظمی
#نقد_کتاب #کتاب #رمان
@varijkazemi
🔹در هشتمین نشست "ارغنون خرد" بررسی می شود: تجاری سازی در علوم انسانی
🔹زمان: سه شنبه ۲۹ شهریورماه از ساعت ۱۷ الی ۱۹
مکان: تالار فارابی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
🔹این مراسم از طریق صفحه اسکایروم مؤسسه به نشانی http://b2n.ir/iscs و صفحه اینستاگرام مؤسسه به نشانی instagram.com/iscs.ac.ir بصورت مجازی پخش خواهد شد.
🔹زمان: سه شنبه ۲۹ شهریورماه از ساعت ۱۷ الی ۱۹
مکان: تالار فارابی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
🔹این مراسم از طریق صفحه اسکایروم مؤسسه به نشانی http://b2n.ir/iscs و صفحه اینستاگرام مؤسسه به نشانی instagram.com/iscs.ac.ir بصورت مجازی پخش خواهد شد.
عباس کاظمی
درباره جوانان و نوجوانان دهه هشتادی
مصاحبه با ماهنامه تجارت
۲۹ خرداد ۱۳۹۵
@Varijkazemi
🔷 وقتی اغلب تحلیلگران از دهه هشتادیها به عنوان نسل بیهویت و بیآرمان یاد میکردند در خرداد ۹۵ در مصاحبهای با تجارت فردا، از ارمانهای این نسل در باب زندگی گفتم. نکته مهمتر اینکه گفتم اگر سیاستگذاریهای فرهنگی در ایران تغییر نکند ما با خیزشی از درون زندگی روزمره روبرو خواهیم شد.
💧مجله تجارت فردا : "در مورد آینده چه پیشبینی دارید؟آیا این نسل نسلی تاثیرگذار خواهد بود؟
🔸"نسلهای گذشته همچنان که گفته شد با آرمانهای بزرگی زندگی خود را سر کردند، آرمانهایی که عمدتا بیرون و ورای زندگی روزمرهشان بود،اما نسل جدید برای آرمانهای درون زندگی روزمره خودش تلاش میکند، نسلی است که میخواهد خودش با تعارضاتی که درون زندگیروزمرهاش است کنار بیاید. نسلی است که مداخلات از بیرون را به درون زندگی خود چندان نمیپسندد، بنابراین اگر روند سیاستها بر زندگی روزمره، مانند دهههای قبل ادامه یابد، یعنی مداخله همچنان بدین صورت باقی بماند، کنشورزی درون زندگی روزمره، به سمت آرمانهای بزرگتر مجدد کشیده میشود، و زندگی روزمره عمیقا رادیکال میشود، بنابراین، تصور نسلی بیخاصیت، بیهویت، و غیرسیاسی از جوانان امروزی صحیح نیست. و همه چیز به شکل مدیریت زندگی روزمره توسط دولت بستگی دارد"
https://tttttt.me/Varijkazemi/124
درباره جوانان و نوجوانان دهه هشتادی
مصاحبه با ماهنامه تجارت
۲۹ خرداد ۱۳۹۵
@Varijkazemi
🔷 وقتی اغلب تحلیلگران از دهه هشتادیها به عنوان نسل بیهویت و بیآرمان یاد میکردند در خرداد ۹۵ در مصاحبهای با تجارت فردا، از ارمانهای این نسل در باب زندگی گفتم. نکته مهمتر اینکه گفتم اگر سیاستگذاریهای فرهنگی در ایران تغییر نکند ما با خیزشی از درون زندگی روزمره روبرو خواهیم شد.
💧مجله تجارت فردا : "در مورد آینده چه پیشبینی دارید؟آیا این نسل نسلی تاثیرگذار خواهد بود؟
🔸"نسلهای گذشته همچنان که گفته شد با آرمانهای بزرگی زندگی خود را سر کردند، آرمانهایی که عمدتا بیرون و ورای زندگی روزمرهشان بود،اما نسل جدید برای آرمانهای درون زندگی روزمره خودش تلاش میکند، نسلی است که میخواهد خودش با تعارضاتی که درون زندگیروزمرهاش است کنار بیاید. نسلی است که مداخلات از بیرون را به درون زندگی خود چندان نمیپسندد، بنابراین اگر روند سیاستها بر زندگی روزمره، مانند دهههای قبل ادامه یابد، یعنی مداخله همچنان بدین صورت باقی بماند، کنشورزی درون زندگی روزمره، به سمت آرمانهای بزرگتر مجدد کشیده میشود، و زندگی روزمره عمیقا رادیکال میشود، بنابراین، تصور نسلی بیخاصیت، بیهویت، و غیرسیاسی از جوانان امروزی صحیح نیست. و همه چیز به شکل مدیریت زندگی روزمره توسط دولت بستگی دارد"
https://tttttt.me/Varijkazemi/124
Telegram
عباس وریج کاظمی
👍1
عباس کاظمی
جنبشی که سرانجام نیکویی دارد از ابتدای مسیر خودش را نشان میدهد. اما شورشی که از سر استیصال است و با خشم گره بخورد به مسیری میرود که به حذف آدمها و جریانها ختم میشود. بوی آشنای خشم و خشونت بیپایان از همین ابتدای راه به مشام میرسد. اتهام زدن این یا آن و مرزبندیهای مکرر در نهایت به جایی میرود که اکنون در آن ایستادهاید و برای تغییرش تلاش میکنید.
خشونت و تخریب به معنای کاسته شدن از گستردگی اعتراض،امکان مواجهه خشونت بارتر حاکمیت و در نهایت جنبش اعتراضی به شورشی کور و شکننده تقلیل خواهد یافت.
در بدو اعتراضات ۱۴۰۱، اگرچه نشانههایی از بلوغ دیده شده اما به سرعت به سمت نابالغی و غلبه بازنماییشبکههای رسانهای در آن کشیده شده است.
۲ مهر ۱۴۰۱
#یاد_داشت
@varijkazemi
جنبشی که سرانجام نیکویی دارد از ابتدای مسیر خودش را نشان میدهد. اما شورشی که از سر استیصال است و با خشم گره بخورد به مسیری میرود که به حذف آدمها و جریانها ختم میشود. بوی آشنای خشم و خشونت بیپایان از همین ابتدای راه به مشام میرسد. اتهام زدن این یا آن و مرزبندیهای مکرر در نهایت به جایی میرود که اکنون در آن ایستادهاید و برای تغییرش تلاش میکنید.
خشونت و تخریب به معنای کاسته شدن از گستردگی اعتراض،امکان مواجهه خشونت بارتر حاکمیت و در نهایت جنبش اعتراضی به شورشی کور و شکننده تقلیل خواهد یافت.
در بدو اعتراضات ۱۴۰۱، اگرچه نشانههایی از بلوغ دیده شده اما به سرعت به سمت نابالغی و غلبه بازنماییشبکههای رسانهای در آن کشیده شده است.
۲ مهر ۱۴۰۱
#یاد_داشت
@varijkazemi
👎23👏10👍3
🔍 آنچه بر ما رفت و میرود
✍️ عباس کاظمی
سوم مهر ۱۴۰۱
▫️جامعۀ ایران که سال ۵۷ انقلاب کرد، سرشار از امید و انبوهی از وعدهها بود اما بهتدریج که جلو رفتیم، برخی وعدهها انکار شدند و برخی دیگر به آینده حوالت شدند.
مردمْ با صبوری و متانت، جنگ و تحریم و بمبارانها را پشت سر گذاشتند. برای عصر بازسازی و نوسازی هم صبر کردند. بهتدریج متوجه شدند که وعدهها قرار نیست هیچگاه محقق شوند.
▫️آنها راه صندوق رأی را برای چندین دهه انتخاب کردند، از اصلاحطلب، اصولگرا تا اعتدالی را محک زدند، زمانی رأی دادند و زمان دیگر قهر کردند. آنها همهچیز را به صندوق رأی محول نکردند؛ سازمان مردمنهاد ساختند، مدارس غیررسمی بنا کردند، دانشگاه رفتند، شبکههای اجتماعی خودشان را شکل دادند. درمجموع، شکل زندگی خود را سامان دادند؛ اما در مقابل جلوی بسیاری از مسیرهای مسالمتآمیز گرفته شد.
▫️راههای متفاوت تجربه شد و با هر قدم، امیدواری جدید میجوشید و با قدمی دیگر، موج ناامیدی بیرون میزد. کافی است تصاویر سرخوشیهای خیابانی دومخرداد، جنبش سبز و پیروزی روحانی، برجام و... را مرور کنید و آن را با تصاویر ناکامیهایی که قدرت بر سر راهشان میگذاشت و حوادث ناگوار پیدرپی دهۀ ۹۰ در هم بیامیزید.
▫️نه رأی مردم در انتخابات دیده شد و نه قهرشان. تقاضای مردم معترض برای اعتراض مسالمتآمیز که در قانون اساسی آمده است، حتی برای یکبار هم ممکن نشد. سمنها بر سرشان ویران شد، سندیکاها در فشار قرار گرفتند، معلمان دلسوز و کارگرانی فداکار زندانی شدند، روشنفکرانی به قتل رسیدند و برخی وادار به مهاجرت شدند یا در زندان گرفتار آمدند و دانشجویانی شجاع ستارهدار شدند. بهنظر شما این مردم همۀ راههای مسالمتآمیز را آزمون نکردند؟ کافی است متن حسرتها و ناکامیهای فراموشنشده در توییتر را که با جملۀ «برای...» شروع میشود تحلیل کنید. اینهمه، همچون زخمی کهنه بر سرشان تلنبار شده است.
▫️سالهایی بود که جامعه در رخوت و اوج ناامیدی به سر میبرد. افرادی کوشیدند با مهاجرت، از تلخی بیپایان زندگی خود بکاهند اما خیل عظیمی از آنها این امکان را نداشتند و در سیاهچالۀ ناامیدی فروافتادند. در کنار اینهمه فشار تورم، بیکاری، حاشیهنشینی گسترده، ناامیدی تحصیلکردگان دانشگاهی، تحقیر و فشارهای ایدئولوژیک در برابر سبک زندگی معمولی مردم مزید بر علت شد. گویا گروهی یادشان رفته که حرمت زن و مقام مادری که در رسانهها و ایدئولوژی مسلط مدام تأکید میشد در خیابان بهواسطۀ گشت ارشاد مکرر شکسته میشد.
⬅️ آنچه در انتهای دهۀ ۹۰ و شروع دهۀ جدید شاهدیم، فوران همین موج ناامیدی است. دیگر امید واهی، درمانِ کار نیست. خشونت موجود، محصول همین سرخوردگی است.
تمامی منابع عقلانی گفتوگو و میانجیهای فرهنگی، بهدستِ حاکمیت نابود شد. با کمک و خواست سیاستهای حاکم، تاریخمصرف روشنفکران و احزاب اصلاحی و جنبش نهادمند دانشجویی برای جامعه به پایان رسید.
اکنون در این موج اعتراض، مردم و دولت بهتنهایی رویاروی هم قرار گرفتند، بدون اینکه کمترین توانی برای میانجیگری مانده باشد.
اما آنچه تا اینجا گفتیم نباید مانع از این شود که جنبش اعتراضی موجود را نقد نکنیم. ما بدین نقد نیازمندیم برایاینکه از آسیبها و خطاهای آن کم کنیم. یکی از مولفههایی که باید به نقد کشیده شود شیوه اعمال خشونت در این اعتراضات و تنشهای عمیق درون این جریان اعتراضی است.
☑️جنبشی که با شعار زن، زندگی، آزادی شروع کرد، باید از هر سه عنصر کلیدی در شعار مراقبت کند. اینک این جنبش ناشی از ناامیدی مطلق، خودش به امیدی جدید بدل شده است اما هیچ تضمینی نیست که آتش امیدواری فروکش نکند و ازطریق انتظار بیشازحد از آن، موج جدید ناامیدی به دلیل ناکامی از راه نرسد. در شبکههای اجتماعی، امیدی بیش از توان بر آن سوار شدهاست و با مونتاژ تصاویر اعتراضی، کولاژی متفاوت با خودش ساختهشده است. ما با وضعیتی روبهروییم که ناشی از خشم انباشته است و هیچ برنامۀ دموکراتیک و عقلانی پشت آن وجود ندارد، هیچگونه اتحادی جز اتحاد در شعارهای رادیکال علیه رژیم دیده نمیشود.
↩️ اما در فضای مجازی تصویری بنظر متفاوت از جنبش روزمره برساخته شدهاست.کافی است لیست دشنامها به برخی سلیبریتیها که با جنبش همراهی کردند، برخی شخصیتهای موسوم به اصلاحات یا برخی شخصیتهای دانشگاهی که انگ لیبرال حتی چپ خوردند را مرور کنید. کامنتهای ذیلِ پیجهایشان را بخوانید، خشونت بیهدف و هیجان کور در توییتر را ببینید، «واقعیت افزوده» در ایراناینترنشنال را دنبال کنید. اغلب مفسرین، از موج همبستگی جدید میان مردم میگویند اما باید ترکهای عمیق میان آن را ورانداز کرد. این جنبش ممکن است آمادگی لازم را برای ویرانکردن داشته باشد اما برای ساختن، هنوز چنین آمادگیای دیده نمیشود.
#مهسا_امینی #جنبش #یاد_داشت
@Abbasvarijkazemi
✍️ عباس کاظمی
سوم مهر ۱۴۰۱
▫️جامعۀ ایران که سال ۵۷ انقلاب کرد، سرشار از امید و انبوهی از وعدهها بود اما بهتدریج که جلو رفتیم، برخی وعدهها انکار شدند و برخی دیگر به آینده حوالت شدند.
مردمْ با صبوری و متانت، جنگ و تحریم و بمبارانها را پشت سر گذاشتند. برای عصر بازسازی و نوسازی هم صبر کردند. بهتدریج متوجه شدند که وعدهها قرار نیست هیچگاه محقق شوند.
▫️آنها راه صندوق رأی را برای چندین دهه انتخاب کردند، از اصلاحطلب، اصولگرا تا اعتدالی را محک زدند، زمانی رأی دادند و زمان دیگر قهر کردند. آنها همهچیز را به صندوق رأی محول نکردند؛ سازمان مردمنهاد ساختند، مدارس غیررسمی بنا کردند، دانشگاه رفتند، شبکههای اجتماعی خودشان را شکل دادند. درمجموع، شکل زندگی خود را سامان دادند؛ اما در مقابل جلوی بسیاری از مسیرهای مسالمتآمیز گرفته شد.
▫️راههای متفاوت تجربه شد و با هر قدم، امیدواری جدید میجوشید و با قدمی دیگر، موج ناامیدی بیرون میزد. کافی است تصاویر سرخوشیهای خیابانی دومخرداد، جنبش سبز و پیروزی روحانی، برجام و... را مرور کنید و آن را با تصاویر ناکامیهایی که قدرت بر سر راهشان میگذاشت و حوادث ناگوار پیدرپی دهۀ ۹۰ در هم بیامیزید.
▫️نه رأی مردم در انتخابات دیده شد و نه قهرشان. تقاضای مردم معترض برای اعتراض مسالمتآمیز که در قانون اساسی آمده است، حتی برای یکبار هم ممکن نشد. سمنها بر سرشان ویران شد، سندیکاها در فشار قرار گرفتند، معلمان دلسوز و کارگرانی فداکار زندانی شدند، روشنفکرانی به قتل رسیدند و برخی وادار به مهاجرت شدند یا در زندان گرفتار آمدند و دانشجویانی شجاع ستارهدار شدند. بهنظر شما این مردم همۀ راههای مسالمتآمیز را آزمون نکردند؟ کافی است متن حسرتها و ناکامیهای فراموشنشده در توییتر را که با جملۀ «برای...» شروع میشود تحلیل کنید. اینهمه، همچون زخمی کهنه بر سرشان تلنبار شده است.
▫️سالهایی بود که جامعه در رخوت و اوج ناامیدی به سر میبرد. افرادی کوشیدند با مهاجرت، از تلخی بیپایان زندگی خود بکاهند اما خیل عظیمی از آنها این امکان را نداشتند و در سیاهچالۀ ناامیدی فروافتادند. در کنار اینهمه فشار تورم، بیکاری، حاشیهنشینی گسترده، ناامیدی تحصیلکردگان دانشگاهی، تحقیر و فشارهای ایدئولوژیک در برابر سبک زندگی معمولی مردم مزید بر علت شد. گویا گروهی یادشان رفته که حرمت زن و مقام مادری که در رسانهها و ایدئولوژی مسلط مدام تأکید میشد در خیابان بهواسطۀ گشت ارشاد مکرر شکسته میشد.
⬅️ آنچه در انتهای دهۀ ۹۰ و شروع دهۀ جدید شاهدیم، فوران همین موج ناامیدی است. دیگر امید واهی، درمانِ کار نیست. خشونت موجود، محصول همین سرخوردگی است.
تمامی منابع عقلانی گفتوگو و میانجیهای فرهنگی، بهدستِ حاکمیت نابود شد. با کمک و خواست سیاستهای حاکم، تاریخمصرف روشنفکران و احزاب اصلاحی و جنبش نهادمند دانشجویی برای جامعه به پایان رسید.
اکنون در این موج اعتراض، مردم و دولت بهتنهایی رویاروی هم قرار گرفتند، بدون اینکه کمترین توانی برای میانجیگری مانده باشد.
اما آنچه تا اینجا گفتیم نباید مانع از این شود که جنبش اعتراضی موجود را نقد نکنیم. ما بدین نقد نیازمندیم برایاینکه از آسیبها و خطاهای آن کم کنیم. یکی از مولفههایی که باید به نقد کشیده شود شیوه اعمال خشونت در این اعتراضات و تنشهای عمیق درون این جریان اعتراضی است.
☑️جنبشی که با شعار زن، زندگی، آزادی شروع کرد، باید از هر سه عنصر کلیدی در شعار مراقبت کند. اینک این جنبش ناشی از ناامیدی مطلق، خودش به امیدی جدید بدل شده است اما هیچ تضمینی نیست که آتش امیدواری فروکش نکند و ازطریق انتظار بیشازحد از آن، موج جدید ناامیدی به دلیل ناکامی از راه نرسد. در شبکههای اجتماعی، امیدی بیش از توان بر آن سوار شدهاست و با مونتاژ تصاویر اعتراضی، کولاژی متفاوت با خودش ساختهشده است. ما با وضعیتی روبهروییم که ناشی از خشم انباشته است و هیچ برنامۀ دموکراتیک و عقلانی پشت آن وجود ندارد، هیچگونه اتحادی جز اتحاد در شعارهای رادیکال علیه رژیم دیده نمیشود.
↩️ اما در فضای مجازی تصویری بنظر متفاوت از جنبش روزمره برساخته شدهاست.کافی است لیست دشنامها به برخی سلیبریتیها که با جنبش همراهی کردند، برخی شخصیتهای موسوم به اصلاحات یا برخی شخصیتهای دانشگاهی که انگ لیبرال حتی چپ خوردند را مرور کنید. کامنتهای ذیلِ پیجهایشان را بخوانید، خشونت بیهدف و هیجان کور در توییتر را ببینید، «واقعیت افزوده» در ایراناینترنشنال را دنبال کنید. اغلب مفسرین، از موج همبستگی جدید میان مردم میگویند اما باید ترکهای عمیق میان آن را ورانداز کرد. این جنبش ممکن است آمادگی لازم را برای ویرانکردن داشته باشد اما برای ساختن، هنوز چنین آمادگیای دیده نمیشود.
#مهسا_امینی #جنبش #یاد_داشت
@Abbasvarijkazemi
👏25👍19👎19
Forwarded from دانشکده
شکل و ماهیت جدید انقلابهای مدنی
همین چند ماه پیش، کتابی منتشر شد که آنرا «نقطهی عطفی در مطالعات انقلابها» میشناسند. نویسندهی کتاب ، مارک بایسینگر که استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون است، برای اولین بار دادههای همهی حرکتهای انقلابی از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۴ را بررسی کرده تا ببیند چه عواملی منجر به وقوع انقلابها میشوند و چه عواملی به موفقیتشان کمک میکنند.
▪️ انقلابها در خلال قرن گذشته شکلها و ماهیتهای متعددی داشتهاند. «انقلابهای مدنی-شهری» بخت بیشتری برای موفقیت دارند.
▪️ هدف چنین انقلابهایی گسترش حقوق مدنی و پاسخگو کردن دولت مستبد از طریق سازوکارهای دموکراتیک بودهاند. انقلابهای مدنی عموما در شهرها رخ دادهاند. از تاکتیکهای مسلحانه – که مشارکت عمومی را کاهش میدهد – استفاده نکردهاند، بلکه با استفاده از روشهای خشونتپرهیز نظیر تظاهرات، در پی گردآوردن شمار زیادی از شهروندان در فضاهای شهری بودهاند. گروههای مختلف طبقهی متوسط شهری نقش مهمی در پیشبرد این انقلابها داشتهاند.
▪️ چه نظامهای سیاسیای بیشتر در معرض وقوع انقلابها هستند؟ نظامهای سیاسی غیردموکراتیک بسته و سرکوبگر، با فساد بالا، که رهبران آنها برای مدت زیادی در قدرت بودهاند در برابر وقوع انقلابهای مدنی-شهری آسیبپذیرترند، خصوصا پس از پایان جنگ سرد.
▪️ انقلابها اغلب در کشورهایی با درآمد سرانهی متوسط اتفاق میافتند نه دولتهایی که بسیار ثروتمندند و نه دولتهایی که بسیار فقیرند. در ضمن هرچه کشوری بیشتر تولید نفت داشته باشد بخت پیروزی انقلاب در آن کمتر است. نظامهای استبدادی با تکیه به درآمدهای نفتی میتوانند به تامین قوای سرکوب بپردازند و با توزیع درآمد نفتی در جامعه از طریق برنامههای رفاهی و شبکههای تحتالحمایگی مردم را از پیوستن به جنبشهای انقلابی بازدارند.
▪️ عوامل موثر بر توفیق انقلابها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: اول ویژگیهای نظام سیاسی، و دوم ویژگیهای خود انقلاب مانند اهداف و تاکتیکها. «انقلابهای مدنی-شهری» بخت بیشتری برای موفقیت دارند به خصوص در نظامهای هیبرید، یعنی نظامهایی که ترکیبی از ظواهر دموکراتیک و خصلتهای استبدادی را توأمان دارند.
▪️ هر چه رهبر یک نظام سیاسی برای مدت بیشتری در قدرت بوده باشد بخت موفقیت انقلاب علیه آن نظام سیاسی بیشتر میشود. داشتن مسوولیت نظام سیاسی در یک زمان طولانی به این معناست که گروهها و افراد جامعه فرد رهبر را بیش از پیش مسوول نابسامانیهای کشور میبینند، و بسیج انقلابی علیه آن رهبر و نظام تسهیل میشود.
▪️ بررسی مجموع انقلابها در یک قرن گذشته نشان میدهد که اگر جنبشی انقلابی قادر به بسیج بیش از دویستهزار نفر بوده بخت پیروزی آن پنجاهپنجاه بوده است.
▪️ تاکتیک راهپیمایی بیشترین تاثیر را در میان تمامی تاکتیکهای عمومی بر پیروزی انقلابها داشتهاست.
▪️ انقلابهای مدنی-شهری غالبا از روشهای غیرمسلحانه استفاده کردهاند، برای همین موفقیت بیشتری برای به میدان آوردن تعداد زیادی از افراد جامعه دارند. در انقلابهای شهری-مدنی که خشونت انقلابی بالاگرفته امکان شکست افزایش پیدا کرده است.
▪️ هرچه تعداد معترضان بیشتر باشد احتمال گسترش شبکهی پیوندی حائل میان معترضان و حکومت نیز بیشتر میشود. یعنی احتمالا تعداد افرادی که همزمان با حضور در نهادهای حکومتی از معترضان هستند و یا با معترضان در تماسند بیشتر است. چنین پیوندهایی این امکان را فراهم میکند که دستگاه سرکوب نسبت به معترضان با شدت کمتری عمل کند، و همچنین امکان اشتقاق و دودستگی در حکومت را نیز افزایش میدهد.
▪️ معمولا تصور میشود که وجود یک حزب پرچمدار انقلابی برای پیروزی انقلاب اهمیت دارد. ولادیمیر لنین مبدع اصلی این نظریه بود که بعدها در میان جنبشهای مارکسیستی و حتی دیگر جنبشهای انقلابی نیز امری پذیرفته شد. اما برخلاف این نظر رایج، انقلابهایی با رهبری ائتلافی (متشکل از احزاب، اتحادیههای کارگری و صنفی، و جنبشهای اجتماعی) به نحو چشمگیری بخت بالاتری برای پیروزی داشتهاند. هیچ یک از دیگر انواع رهبری تاثیر چشمگیری بر توفیق انقلابها نداشتهاند.
▪️ کنشهای حکومت و مخالفان هنگامی که شرایط ساختاری برای انقلاب مهیا باشد سرنوشت سازند. مثلا حکومت میتواند با دستزدن به اصلاحات، برکشیدن مخالفان، سرکوب یا در همکوبیدن مخالفان، یا پخش پول در شرایط که عوامل ساختاری مهیا هستند از وقوع انقلاب جلوگیری کند. از سوی دیگر ممکن است مخالفان بر اثر تشتت، رقابتهای شخصی، ترجیح اصلاحات بر انقلاب، و خطای رهبران از فرصتهای سیاسی پیش آمده استفاده درستی نکنند.
محمدعلی کدیور خلاصه یافتههای مهم کتاب را در مقاله زیر بررسی میکند:
https://www.daneshkadeh.org/reader-2-social-movements/4917/
@Eshraghi_Alireza
همین چند ماه پیش، کتابی منتشر شد که آنرا «نقطهی عطفی در مطالعات انقلابها» میشناسند. نویسندهی کتاب ، مارک بایسینگر که استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون است، برای اولین بار دادههای همهی حرکتهای انقلابی از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۴ را بررسی کرده تا ببیند چه عواملی منجر به وقوع انقلابها میشوند و چه عواملی به موفقیتشان کمک میکنند.
▪️ انقلابها در خلال قرن گذشته شکلها و ماهیتهای متعددی داشتهاند. «انقلابهای مدنی-شهری» بخت بیشتری برای موفقیت دارند.
▪️ هدف چنین انقلابهایی گسترش حقوق مدنی و پاسخگو کردن دولت مستبد از طریق سازوکارهای دموکراتیک بودهاند. انقلابهای مدنی عموما در شهرها رخ دادهاند. از تاکتیکهای مسلحانه – که مشارکت عمومی را کاهش میدهد – استفاده نکردهاند، بلکه با استفاده از روشهای خشونتپرهیز نظیر تظاهرات، در پی گردآوردن شمار زیادی از شهروندان در فضاهای شهری بودهاند. گروههای مختلف طبقهی متوسط شهری نقش مهمی در پیشبرد این انقلابها داشتهاند.
▪️ چه نظامهای سیاسیای بیشتر در معرض وقوع انقلابها هستند؟ نظامهای سیاسی غیردموکراتیک بسته و سرکوبگر، با فساد بالا، که رهبران آنها برای مدت زیادی در قدرت بودهاند در برابر وقوع انقلابهای مدنی-شهری آسیبپذیرترند، خصوصا پس از پایان جنگ سرد.
▪️ انقلابها اغلب در کشورهایی با درآمد سرانهی متوسط اتفاق میافتند نه دولتهایی که بسیار ثروتمندند و نه دولتهایی که بسیار فقیرند. در ضمن هرچه کشوری بیشتر تولید نفت داشته باشد بخت پیروزی انقلاب در آن کمتر است. نظامهای استبدادی با تکیه به درآمدهای نفتی میتوانند به تامین قوای سرکوب بپردازند و با توزیع درآمد نفتی در جامعه از طریق برنامههای رفاهی و شبکههای تحتالحمایگی مردم را از پیوستن به جنبشهای انقلابی بازدارند.
▪️ عوامل موثر بر توفیق انقلابها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: اول ویژگیهای نظام سیاسی، و دوم ویژگیهای خود انقلاب مانند اهداف و تاکتیکها. «انقلابهای مدنی-شهری» بخت بیشتری برای موفقیت دارند به خصوص در نظامهای هیبرید، یعنی نظامهایی که ترکیبی از ظواهر دموکراتیک و خصلتهای استبدادی را توأمان دارند.
▪️ هر چه رهبر یک نظام سیاسی برای مدت بیشتری در قدرت بوده باشد بخت موفقیت انقلاب علیه آن نظام سیاسی بیشتر میشود. داشتن مسوولیت نظام سیاسی در یک زمان طولانی به این معناست که گروهها و افراد جامعه فرد رهبر را بیش از پیش مسوول نابسامانیهای کشور میبینند، و بسیج انقلابی علیه آن رهبر و نظام تسهیل میشود.
▪️ بررسی مجموع انقلابها در یک قرن گذشته نشان میدهد که اگر جنبشی انقلابی قادر به بسیج بیش از دویستهزار نفر بوده بخت پیروزی آن پنجاهپنجاه بوده است.
▪️ تاکتیک راهپیمایی بیشترین تاثیر را در میان تمامی تاکتیکهای عمومی بر پیروزی انقلابها داشتهاست.
▪️ انقلابهای مدنی-شهری غالبا از روشهای غیرمسلحانه استفاده کردهاند، برای همین موفقیت بیشتری برای به میدان آوردن تعداد زیادی از افراد جامعه دارند. در انقلابهای شهری-مدنی که خشونت انقلابی بالاگرفته امکان شکست افزایش پیدا کرده است.
▪️ هرچه تعداد معترضان بیشتر باشد احتمال گسترش شبکهی پیوندی حائل میان معترضان و حکومت نیز بیشتر میشود. یعنی احتمالا تعداد افرادی که همزمان با حضور در نهادهای حکومتی از معترضان هستند و یا با معترضان در تماسند بیشتر است. چنین پیوندهایی این امکان را فراهم میکند که دستگاه سرکوب نسبت به معترضان با شدت کمتری عمل کند، و همچنین امکان اشتقاق و دودستگی در حکومت را نیز افزایش میدهد.
▪️ معمولا تصور میشود که وجود یک حزب پرچمدار انقلابی برای پیروزی انقلاب اهمیت دارد. ولادیمیر لنین مبدع اصلی این نظریه بود که بعدها در میان جنبشهای مارکسیستی و حتی دیگر جنبشهای انقلابی نیز امری پذیرفته شد. اما برخلاف این نظر رایج، انقلابهایی با رهبری ائتلافی (متشکل از احزاب، اتحادیههای کارگری و صنفی، و جنبشهای اجتماعی) به نحو چشمگیری بخت بالاتری برای پیروزی داشتهاند. هیچ یک از دیگر انواع رهبری تاثیر چشمگیری بر توفیق انقلابها نداشتهاند.
▪️ کنشهای حکومت و مخالفان هنگامی که شرایط ساختاری برای انقلاب مهیا باشد سرنوشت سازند. مثلا حکومت میتواند با دستزدن به اصلاحات، برکشیدن مخالفان، سرکوب یا در همکوبیدن مخالفان، یا پخش پول در شرایط که عوامل ساختاری مهیا هستند از وقوع انقلاب جلوگیری کند. از سوی دیگر ممکن است مخالفان بر اثر تشتت، رقابتهای شخصی، ترجیح اصلاحات بر انقلاب، و خطای رهبران از فرصتهای سیاسی پیش آمده استفاده درستی نکنند.
محمدعلی کدیور خلاصه یافتههای مهم کتاب را در مقاله زیر بررسی میکند:
https://www.daneshkadeh.org/reader-2-social-movements/4917/
@Eshraghi_Alireza
👍13👎4🔥2
Forwarded from مطالعات فرهنگی ایرانی
دربارهی مهسا و ایران / یوسف اباذری
اگر ترس و ویرانگری سرچشمههای عاطفی عمدهی فاشیسماند،
اِروس از اساس به دموکراسی تعلق دارد.
تئودور آدورنو
از پی درگذشت مهسا امینی، یکی از مهمترین غلیانهای اجتماعی در ایران رخ داده و در فضایی لبالب از احساس یگانگی، مردمانی از گروهها و اقشار متفاوت را به هم پیوسته است. غلیان اجتماعی پدیدهای متناقض است: از یکسو اندوهگذاریای عظیم است و از سوی دیگر شادی بیکران. این دو احساس هماکنون در منتهای حدت خود در خیابانهای ایران به چشم میخورد. هوشنگ گلشیری گفته بود آنقدر عزا سرمان ریختهاند که فرصت سوگواری نداریم. انسداد سوگواری که همان مالیخولیا یا اندوه و عزای بیپایان باشد با مرگ معصومانه و غمانگیز مهسا درهم شکست و منجر به حس رهایی و شادمانی و اِروسی شد که هماکنون در خیابانها موج میزند. این دو پدیده متناقض و مکمل هماند و نباید هیچکس را به سبب در افتادن به این تناقض سرزنش کرد. زیرا که این تناقض خود نشان تناقض عمیقتری است که جامعهی ایران از بدو انقلاب با آن روبروست. میگویند حجاب رکن نظام است، زیرا که این نظام بر دین متکی است. این گفته محتاج واکاوی است. ماکس شِلِر، فیلسوف آلمانی، در اوج دوران کاتولیکیاش گفت که امر مقدس مصالحهناپذیر است. جنگ مقدس میبایست تا پایان جنگیده شود، حتی اگر به شکست بیانجامد. اگر گفتهی شلر درست باشد، انقلاب از همان اول دچار تناقض شد. آیا میبایست هر آنچه را میپندارند امر مقدس است تا به پایان ادامه دهند یا مصلحتی بیاندیشند. حاکمان تردید نکردند که برای بقای نظام میباید مصلحتها اندیشیده شود. جنگ ایران و عراق با همان مصلحتاندیشی پایان یافت. سپس نهادی به نام مجمع تشخیص مصلحت به ارکان نظام برای بقای نظام اضافه شد. از اینرو هیچ قاعدهای نیست که از قاعدهی «حفظ نظام» مستثنی شود. اما پرسش اینجاست اگر هر قاعدهای را بتوان حذف کرد از آن اصل چه چیزی باقی میماند؟ اینجاست که دشواری حاکمان آغاز میشود، زیرا میبایست دست به گزینشی بزنند که به نفع «حفظ نظام» باشد. در آغاز انقلاب قرار بود همهی «علوم» اسلامی شود، اما نشد. از میان این علوم بنا بود اقتصاد اسلامی قسط را در جامعه برقرار کند. گمان زده شد که شاید نتوان فیزیک را اسلامی کرد، ولی اقتصاد اسلامی حی و حاضر وجود دارد و میشود آن را به کار گرفت. اما حاکمان به آن وقعی نگذاشتند. بعد از پایان جنگ، اقتصاد باب روز جهان را بروبچههای شیکاگو و شرکا به ایران آوردند و هاشمی رفسنجانی و رؤسای جمهور بعد از او نیز جملگی آن را پذیرفتند. بنا بود این اقتصاد، علم و ثروت را در ایران آشتی دهد و به اوج برساند. اما با اجرای این سیاست یکی از ارکان نظام به دست فراموشی سپرده شد: بانکداری بدون ربا. نه فقط بانکداری بدون ربا فراموش شد، بلکه سرمایهی مالی در ایران چنان مقرراتزدایی شد که کمتر نظیری بتوان در جهان برای آن یافت. مدعی شدند این اقتصاد علم است و قادر است هر نوع رژیم سیاسی را قدرتمند سازد. هر چه حاکمیت در سودای قدرتمند شدن به این علم توسل جست، بیشتر معلوم شد که این اقتصاد علم نیست، بلکه جهانبینیای است که لاجرم رقیب جهانبینی آنان خواهد شد اگر به آن وفادار باقی بمانند. این اقتصاد طالب پیوستن به نظام جهانی و الزامات سرمایهدارانهی آن است از جمله پذیرش فرهنگ هدونیستی آن. پیوستن به نظام جهانی از طریق تحریم و غیر تحریم میسر شد و فرهنگ هدونیستی زیرجلکی مورد قبول واقع شد. سخن کوتاه: آقازادهها نماد آنند.
https://pecritique.com/2022/09/26/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%db%8c-%d9%85%d9%87%d8%b3%d8%a7-%d9%88-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%db%8c%d9%88%d8%b3%d9%81-%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d8%b0%d8%b1%db%8c/
اگر ترس و ویرانگری سرچشمههای عاطفی عمدهی فاشیسماند،
اِروس از اساس به دموکراسی تعلق دارد.
تئودور آدورنو
از پی درگذشت مهسا امینی، یکی از مهمترین غلیانهای اجتماعی در ایران رخ داده و در فضایی لبالب از احساس یگانگی، مردمانی از گروهها و اقشار متفاوت را به هم پیوسته است. غلیان اجتماعی پدیدهای متناقض است: از یکسو اندوهگذاریای عظیم است و از سوی دیگر شادی بیکران. این دو احساس هماکنون در منتهای حدت خود در خیابانهای ایران به چشم میخورد. هوشنگ گلشیری گفته بود آنقدر عزا سرمان ریختهاند که فرصت سوگواری نداریم. انسداد سوگواری که همان مالیخولیا یا اندوه و عزای بیپایان باشد با مرگ معصومانه و غمانگیز مهسا درهم شکست و منجر به حس رهایی و شادمانی و اِروسی شد که هماکنون در خیابانها موج میزند. این دو پدیده متناقض و مکمل هماند و نباید هیچکس را به سبب در افتادن به این تناقض سرزنش کرد. زیرا که این تناقض خود نشان تناقض عمیقتری است که جامعهی ایران از بدو انقلاب با آن روبروست. میگویند حجاب رکن نظام است، زیرا که این نظام بر دین متکی است. این گفته محتاج واکاوی است. ماکس شِلِر، فیلسوف آلمانی، در اوج دوران کاتولیکیاش گفت که امر مقدس مصالحهناپذیر است. جنگ مقدس میبایست تا پایان جنگیده شود، حتی اگر به شکست بیانجامد. اگر گفتهی شلر درست باشد، انقلاب از همان اول دچار تناقض شد. آیا میبایست هر آنچه را میپندارند امر مقدس است تا به پایان ادامه دهند یا مصلحتی بیاندیشند. حاکمان تردید نکردند که برای بقای نظام میباید مصلحتها اندیشیده شود. جنگ ایران و عراق با همان مصلحتاندیشی پایان یافت. سپس نهادی به نام مجمع تشخیص مصلحت به ارکان نظام برای بقای نظام اضافه شد. از اینرو هیچ قاعدهای نیست که از قاعدهی «حفظ نظام» مستثنی شود. اما پرسش اینجاست اگر هر قاعدهای را بتوان حذف کرد از آن اصل چه چیزی باقی میماند؟ اینجاست که دشواری حاکمان آغاز میشود، زیرا میبایست دست به گزینشی بزنند که به نفع «حفظ نظام» باشد. در آغاز انقلاب قرار بود همهی «علوم» اسلامی شود، اما نشد. از میان این علوم بنا بود اقتصاد اسلامی قسط را در جامعه برقرار کند. گمان زده شد که شاید نتوان فیزیک را اسلامی کرد، ولی اقتصاد اسلامی حی و حاضر وجود دارد و میشود آن را به کار گرفت. اما حاکمان به آن وقعی نگذاشتند. بعد از پایان جنگ، اقتصاد باب روز جهان را بروبچههای شیکاگو و شرکا به ایران آوردند و هاشمی رفسنجانی و رؤسای جمهور بعد از او نیز جملگی آن را پذیرفتند. بنا بود این اقتصاد، علم و ثروت را در ایران آشتی دهد و به اوج برساند. اما با اجرای این سیاست یکی از ارکان نظام به دست فراموشی سپرده شد: بانکداری بدون ربا. نه فقط بانکداری بدون ربا فراموش شد، بلکه سرمایهی مالی در ایران چنان مقرراتزدایی شد که کمتر نظیری بتوان در جهان برای آن یافت. مدعی شدند این اقتصاد علم است و قادر است هر نوع رژیم سیاسی را قدرتمند سازد. هر چه حاکمیت در سودای قدرتمند شدن به این علم توسل جست، بیشتر معلوم شد که این اقتصاد علم نیست، بلکه جهانبینیای است که لاجرم رقیب جهانبینی آنان خواهد شد اگر به آن وفادار باقی بمانند. این اقتصاد طالب پیوستن به نظام جهانی و الزامات سرمایهدارانهی آن است از جمله پذیرش فرهنگ هدونیستی آن. پیوستن به نظام جهانی از طریق تحریم و غیر تحریم میسر شد و فرهنگ هدونیستی زیرجلکی مورد قبول واقع شد. سخن کوتاه: آقازادهها نماد آنند.
https://pecritique.com/2022/09/26/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%db%8c-%d9%85%d9%87%d8%b3%d8%a7-%d9%88-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%db%8c%d9%88%d8%b3%d9%81-%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d8%b0%d8%b1%db%8c/
نقد اقتصاد سیاسی
دربارهی مهسا و ایران / یوسف اباذری - نقد اقتصاد سیاسی
از پی درگذشت مهسا امینی، یکی از مهمترین غلیانهای اجتماعی در ایران رخ داده و در فضایی لبالب از احساس یگانگی، مردمانی از گروهها و اقشار متفاوت را به هم پیوسته است. غلیان اجتماعی پدیدهای متناقض است: از یکسو اندوهگذاریای عظیم است و از سوی دیگر شادی بیکران.…
👍19👎4🔥1
/بیانیۀ بیش از 1100نفر از اساتید دانشگاههای کشور در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریعتر آنها.
اساتیدی از شهرها، رشتهها، دانشگاهها و نسلها و گرایشات مختلف این بیانیه را امضا کردهاند.
امضاکنندگان این بیانیه ضمن تمجید و دفاع از کنشگریِ عدالتخواهانه و آزادیخواهانۀ دانشجویان و ابراز نگرانی از سرنوشت و سلامت دانشجویان، خواستار آزادی دانشجویان بازداشتی شدهاند و هشدار دادهاند در صورت تداوم وضعیت فعلی دانشگاه به وضع معمول خود بازنخواهد گشت.
چهرههایی چون رضا فرجیدانا، حمید وحید دستجردی، محمود مروارید، یوسف اباذری، محمدستاریفر، سعیدمعیدفر، فرشاد مومنی، علی صابری تولایی، سارا شریعتی، علی شریفی زارچی، محمدحسین بادامچی، بهار فیروزآبادی، امیر مازیار، مصطفی معین، مقصود فراستخواه، عباس کاظمی، هادی خانیکی و محمد ملاعباسی این بیانیه را امضا کرده اند. اسامی امضاکنندگان در لینک پیوست آمده است. امضا در لینک زیر همچنان ادامه دارد
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScZeT4wHZ9339Zi-GhmEHeFvsIQ3D5WutvyoUskUtcca-Zyyw/viewform
اساتیدی از شهرها، رشتهها، دانشگاهها و نسلها و گرایشات مختلف این بیانیه را امضا کردهاند.
امضاکنندگان این بیانیه ضمن تمجید و دفاع از کنشگریِ عدالتخواهانه و آزادیخواهانۀ دانشجویان و ابراز نگرانی از سرنوشت و سلامت دانشجویان، خواستار آزادی دانشجویان بازداشتی شدهاند و هشدار دادهاند در صورت تداوم وضعیت فعلی دانشگاه به وضع معمول خود بازنخواهد گشت.
چهرههایی چون رضا فرجیدانا، حمید وحید دستجردی، محمود مروارید، یوسف اباذری، محمدستاریفر، سعیدمعیدفر، فرشاد مومنی، علی صابری تولایی، سارا شریعتی، علی شریفی زارچی، محمدحسین بادامچی، بهار فیروزآبادی، امیر مازیار، مصطفی معین، مقصود فراستخواه، عباس کاظمی، هادی خانیکی و محمد ملاعباسی این بیانیه را امضا کرده اند. اسامی امضاکنندگان در لینک پیوست آمده است. امضا در لینک زیر همچنان ادامه دارد
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScZeT4wHZ9339Zi-GhmEHeFvsIQ3D5WutvyoUskUtcca-Zyyw/viewform
Google Docs
بیانیه جمعی از اساتید و مدرسین دانشگاه در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریعتر آنها (اسامی نهایی)
بسمهتعالی
متأسفانه یکبار دیگر شاهد آن هستیم که شنیدهنشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویهها و تصمیمهای نادرست منجر به جریحهدار شدن وجدان جمعی، ریختهشدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتیآور…
متأسفانه یکبار دیگر شاهد آن هستیم که شنیدهنشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویهها و تصمیمهای نادرست منجر به جریحهدار شدن وجدان جمعی، ریختهشدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتیآور…
👍35
▪️نوجوانان دهههشتادی و شوکهای روانی عظیم
✍🏻 عباس کاظمی
@varijkazemi
موضوعات زیادی هستند که برای تحلیل اتفاقات این روزها باید به بحث گذاشته شوند اما برخی موضوعات اضطراریاند.
برای اولین بار حجمی عظیم از بچهها و نوجوانهای زیر ۲۰ سال، تجربههای اینچنین ناخوشایند را از سرگذراندند. اینکه این نسل، با خشونت عریان جامعهپذیر خواهد شد و عواقب جامعهشناختی آتشینی که در سالهای آتی خواهد داشت را به کناری مینهم. در این روزها با تعدادی از بچههای دهههای هفتاد و هشتاد حرف زدم. اغلب از شجاعت دهههشتادیها میگویند من اما چیزهایی دیگر هم دیدم؛ حجم عظیمی از خشونت که این بچهها از سرگذراندند، برایشان قابلتحمل نیست. چیزی که دیدم بسیار بسیار مهم و حیاتی است.
خشم عمیقی که این بچهها دارند، با دیدن صحنههای خشونت چندبرابر شده است: یکی دماغش شکسته بود، دیگری آثار باتوم یا توپ پینتبال بر بدنش بود، یکی دیگر به قلب دوستش تیرخورده و تمام کردهبود و... اما در کنار دیدن حجم خشونت غیرقابلوصف، همگی روحی زخمیتر ازجسمهای فرسودهشان داشتند.
زخمهای جسمی خوب میشود اما رهاکردن همکلاسی در حالی که با شوکر افتاده بود و بر سرش ریخته بودند، دیدن تصاویر خونآلود خیابان، شنیدن فحشهای ناموسی و گاه جنسی از گروههایی که انتظارش نمیرود و تجربهٔ بازداشتگاه، هیچگاه از ذهن معصومشان پاک نخواهد شد.
جای گفتن ندارد این بچهها الان در خود فرورفتهاند، یا مدام گریه میکنند یا از خشم میخندند یا...
از روانشناسان و روانپزشکان و مراکز درمانی تقاضا دارم به داد این بچهها برسند. خانوادهها این بچهها را به پزشکان و مشاوران معتمد بسپارند.
پ.ن: امیدوارم دوستان جامعهشناس همهچیز را قاطی نکنند. این ربطی به تحلیلها و توصیههای جامعهشناسانه ندارد، بلکه فقط توصیهٔ یک مشاهدهگر است.
#یاد_داشت
✍🏻 عباس کاظمی
@varijkazemi
موضوعات زیادی هستند که برای تحلیل اتفاقات این روزها باید به بحث گذاشته شوند اما برخی موضوعات اضطراریاند.
برای اولین بار حجمی عظیم از بچهها و نوجوانهای زیر ۲۰ سال، تجربههای اینچنین ناخوشایند را از سرگذراندند. اینکه این نسل، با خشونت عریان جامعهپذیر خواهد شد و عواقب جامعهشناختی آتشینی که در سالهای آتی خواهد داشت را به کناری مینهم. در این روزها با تعدادی از بچههای دهههای هفتاد و هشتاد حرف زدم. اغلب از شجاعت دهههشتادیها میگویند من اما چیزهایی دیگر هم دیدم؛ حجم عظیمی از خشونت که این بچهها از سرگذراندند، برایشان قابلتحمل نیست. چیزی که دیدم بسیار بسیار مهم و حیاتی است.
خشم عمیقی که این بچهها دارند، با دیدن صحنههای خشونت چندبرابر شده است: یکی دماغش شکسته بود، دیگری آثار باتوم یا توپ پینتبال بر بدنش بود، یکی دیگر به قلب دوستش تیرخورده و تمام کردهبود و... اما در کنار دیدن حجم خشونت غیرقابلوصف، همگی روحی زخمیتر ازجسمهای فرسودهشان داشتند.
زخمهای جسمی خوب میشود اما رهاکردن همکلاسی در حالی که با شوکر افتاده بود و بر سرش ریخته بودند، دیدن تصاویر خونآلود خیابان، شنیدن فحشهای ناموسی و گاه جنسی از گروههایی که انتظارش نمیرود و تجربهٔ بازداشتگاه، هیچگاه از ذهن معصومشان پاک نخواهد شد.
جای گفتن ندارد این بچهها الان در خود فرورفتهاند، یا مدام گریه میکنند یا از خشم میخندند یا...
از روانشناسان و روانپزشکان و مراکز درمانی تقاضا دارم به داد این بچهها برسند. خانوادهها این بچهها را به پزشکان و مشاوران معتمد بسپارند.
پ.ن: امیدوارم دوستان جامعهشناس همهچیز را قاطی نکنند. این ربطی به تحلیلها و توصیههای جامعهشناسانه ندارد، بلکه فقط توصیهٔ یک مشاهدهگر است.
#یاد_داشت
👍68👎13👏5
عباس وریج کاظمی pinned «/بیانیۀ بیش از 1100نفر از اساتید دانشگاههای کشور در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریعتر آنها. اساتیدی از شهرها، رشتهها، دانشگاهها و نسلها و گرایشات مختلف این بیانیه را امضا کردهاند. امضاکنندگان این بیانیه ضمن تمجید و دفاع از کنشگریِ…»
تهاجم نیروهای نظامی و لباسشخصی، به دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی با هر دلیل و توجیه محکوم است.
#دانشگاه_شریف
#دانشگاه_شریف
👍75❤10👎3
1664187631692_امر_معمول_در_عصر_انقلابی1.pdf
2.1 MB
عباس کاظمی و هادی آقاجانزاده
عنوان :امر معمولی در عصر انقلابی
دی ۱۳۹۳
ماهنامه اندیشه پویا
جستار زندگی روزمره انقلابی در سال ۹۳ در اندیشهپویا به چاپ رسید.
@varijkazemi
#زندگی_روزمره #انقلاب #مقاله
عنوان :امر معمولی در عصر انقلابی
دی ۱۳۹۳
ماهنامه اندیشه پویا
جستار زندگی روزمره انقلابی در سال ۹۳ در اندیشهپویا به چاپ رسید.
@varijkazemi
#زندگی_روزمره #انقلاب #مقاله
👍11👎3👏2
عباس وریج کاظمی pinned «📘معرفی کتاب سفر نظریهها ✍عباس کاظمی @Varijkazemi کتاب سفر نظریهها را «نشر اگر» در هزار نسخه و صدوپنجاه صفحه منتشر کرده است. کتاب در پنج فصل بههمراه یک مقدمه و مؤخره آمده است. 🔸فصل یک با عنوان «استعارهٔ سفر برای نظریه»، به این پرسش پاسخ داده است که چرا…»
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-64/3905991-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%86%D8%B3%D9%84-%DA%AF%DB%8C%D9%85%D8%B1%D9%87%D8%A7
@varijkazemi
با این توضیح که عنوان مصاحبه صرفا توسط سردبیر انتخاب میشود و مطلب با اندکی محذوفات به چاپ رسیده در دو جمله معنا را کمی تغییر داده
@varijkazemi
با این توضیح که عنوان مصاحبه صرفا توسط سردبیر انتخاب میشود و مطلب با اندکی محذوفات به چاپ رسیده در دو جمله معنا را کمی تغییر داده
روزنامه دنیای اقتصاد
جنبش اجتماعی نسل گیمرها
عباس کاظمی، دانشیار موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» با بیان اینکه جامعه ایرانی از سیاسی شدن نسلهای دهه هفتاد و هشتاد شگفتزده شده است، تاکید کرد: دهه هشتادیها نسل گوشیهای هوشمند هستند، در بازیهای یارانهای کار تیمی، گروهی و…
👍3👎1
سفر نظریهها و مفاهیم به روایت عباس کاظمی - کاماپرس
https://kamapress.com/%d8%b3%d9%81%d8%b1-%d9%86%d8%b8%d8%b1%db%8c%d9%87%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d9%85%d9%81%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%b9%d8%a8%d8%a7%d8%b3-%da%a9%d8%a7/
https://kamapress.com/%d8%b3%d9%81%d8%b1-%d9%86%d8%b8%d8%b1%db%8c%d9%87%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d9%85%d9%81%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%b9%d8%a8%d8%a7%d8%b3-%da%a9%d8%a7/
کاماپرس
سفر نظریهها و مفاهیم به روایت عباس کاظمی - کاماپرس
عباس کاظمی در کتاب «سفر نظریهها» با نگاهی انتقادی «زیستِ نظریههای اجتماعی در فضای آکادمیک و روشنفکری ایران» را زیر ذرهبین قرار داده است. برای دسترسی سریعتر به اخبار داغ بازار کتاب، اینستاگرام کاماپرس را دنبال کنید. از اینجا وارد شوید. به گزارش کاماپرس،…
👍1👎1
کوتاه در پاسخ به سوالات
عباس کاظمی
اعتراضات بر سر گشت ارشاد و مهسا امینی تاکی تداوم خواهد یافت؟
سه سناریو قابل پیش بینی است
سناریوی اول تبدیل اعتراضات به شکلی پیچیدهتر و تعمیق اعتراضات. در این شکل ماجرای مهساامینی و حجاب اجباری بخش کوچکی از داستان اعتراض خواهد شد و جنبش وارد فاز دوم و جدیتری خواهد شد . در حال حاضر باتوجه به نحوه مواجهه با اعتراضات استعداد این تبدیل فراهم شده است.
سناریوی دوم سرکوب کوتاه مدت(چندماهه) اعتراضات و برخاستن مجدد در شکلی جدید و گستردهتر
سناریوی سوم، سرکوب و فرونشستن اعتراضات، افسردگی کوتاه مدت جامعه و خیزش مجدد بین یک تا دوسال دیگر.
در این تحلیل سناریوی حل عقلانی مسئله به کلی حذف شده است چون احتمال چندانی برای آن وجود ندارد
همچنین میشود گفت که با توجه به شکل سرکوب اعتراضات، خشونتهای غیرقابل باوری را شاهد خواهیم بود
معتقدم اعتراضات آینده به لحاظ تنوع معترضین از بعد طبقاتی و شغلی،سنی و نسلی گستردهتر خواهد بود و همهگیری بیشتری خواهد داشت. به لحاظ شکل اعتراض هم تنوع بیشتری رخ خواهد داد.
در مورد موفقیت جریان اعتراضی میتوانم بگویم که دو عنصر رهبری جنبش و ایدئولوژی منسجم، نقش مهمی در موفقیت دارد. بدین معنا جنبش اعتراضی اخیر، فاقد این دو عنصر است اما نمیتوان گفت که بدون این دو عنصر راه موفقیت کاملا بسته شده است. دشوار اما ممکن است. در عین حال احتمال شکل گیری حداقل یکی از این دو عنصر در یک فرایند بلندمدتتر منتفی نیست.
معتقدم شعار آزادی و نقد ستم به تنهایی کافی نیست. مادامی که ایده دموکراسی در مرکز مطالبات قرار نگیرد هر دستاوردی کوتاه مدت خواهد بود.
هر تحول جدی به بازاندیشی و تامل در انقلاب ۵۷ وابسته است. همه خوانندگان را به تامل بیشتر در مطالبات انقلاب ۵۷ دعوت میکنم
@varijkazemi
#یاد_داشت #جنبش
عباس کاظمی
اعتراضات بر سر گشت ارشاد و مهسا امینی تاکی تداوم خواهد یافت؟
سه سناریو قابل پیش بینی است
سناریوی اول تبدیل اعتراضات به شکلی پیچیدهتر و تعمیق اعتراضات. در این شکل ماجرای مهساامینی و حجاب اجباری بخش کوچکی از داستان اعتراض خواهد شد و جنبش وارد فاز دوم و جدیتری خواهد شد . در حال حاضر باتوجه به نحوه مواجهه با اعتراضات استعداد این تبدیل فراهم شده است.
سناریوی دوم سرکوب کوتاه مدت(چندماهه) اعتراضات و برخاستن مجدد در شکلی جدید و گستردهتر
سناریوی سوم، سرکوب و فرونشستن اعتراضات، افسردگی کوتاه مدت جامعه و خیزش مجدد بین یک تا دوسال دیگر.
در این تحلیل سناریوی حل عقلانی مسئله به کلی حذف شده است چون احتمال چندانی برای آن وجود ندارد
همچنین میشود گفت که با توجه به شکل سرکوب اعتراضات، خشونتهای غیرقابل باوری را شاهد خواهیم بود
معتقدم اعتراضات آینده به لحاظ تنوع معترضین از بعد طبقاتی و شغلی،سنی و نسلی گستردهتر خواهد بود و همهگیری بیشتری خواهد داشت. به لحاظ شکل اعتراض هم تنوع بیشتری رخ خواهد داد.
در مورد موفقیت جریان اعتراضی میتوانم بگویم که دو عنصر رهبری جنبش و ایدئولوژی منسجم، نقش مهمی در موفقیت دارد. بدین معنا جنبش اعتراضی اخیر، فاقد این دو عنصر است اما نمیتوان گفت که بدون این دو عنصر راه موفقیت کاملا بسته شده است. دشوار اما ممکن است. در عین حال احتمال شکل گیری حداقل یکی از این دو عنصر در یک فرایند بلندمدتتر منتفی نیست.
معتقدم شعار آزادی و نقد ستم به تنهایی کافی نیست. مادامی که ایده دموکراسی در مرکز مطالبات قرار نگیرد هر دستاوردی کوتاه مدت خواهد بود.
هر تحول جدی به بازاندیشی و تامل در انقلاب ۵۷ وابسته است. همه خوانندگان را به تامل بیشتر در مطالبات انقلاب ۵۷ دعوت میکنم
@varijkazemi
#یاد_داشت #جنبش
👍47❤4👎3