کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
2.24K subscribers
212 photos
65 videos
127 files
482 links
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانی‌های متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آن‌ها ایجاد شده است.
Download Telegram
آیا می‌توان با استفاده از توجه‌آگاهی، درد و رنج را واقعاً کمتر کرد؟ (بخش دوم)
دکتر دنی پنمن
دکتر مارک ویلیامز
مترجم: #علی_فیضی
توجه‌آگاهی معمولی شامل توجه به نقاط مختلف بدن و مشاهده ساده آن با چشم ذهن است. این کار به شما اجازه می‌دهد تا حس‌های دردناک را وقتی ایجاد می‌شوند مشاهده کرده و بدون مبارزه با آن‌ها اجازه بدهید که راه خود را بروند. وقتی این کار را انجام بدهید، اتفاق جالبی می‌افتد: درد و رنج شما شروع به ذوب شدن می‌کند.
بعد از مدتی متوجه می‌شوید که درد به دو شکل اولیه و ثانویه خودش را نشان می‌دهد. هرکدام از این دردها علت خاص خودشان را دارند و این دانش کنترلی را که روی رنج خود دارید خیلی بیشتر می‌کند.
رنج اولیه از خود بیماری، زخم یا آسیبی که بدن یا سیستم عصبی دارد ناشی می‌شود. درد ثانویه واکنش بدن به درد اولیه است اما اغلب شدیدتر و بادوام‌تر است. جالب اینجاست که این درد توسط تقویت‌کننده‌ای در مغز کنترل می‌شود که شدت کلی رنج را تنظیم می‌کند.
در سال‌های اخیر دانشمندان شروع به مطالعه این مسئله کرده‌اند که تقویت‌کننده درد در مغز چطور کنترل می‌شود اما مهم‌تر اینکه آن‌ها راه‌هایی برای کاهش شدت درد در مغز پیداکرده‌اند.
معلوم شده که ذهن انسان نه فقط درد را احساس می‌کند بلکه اطلاعاتی را هم که همراه آن است حلاجی می‌کند. مغز حس‌های مختلف را حلاجی می‌کند تا با پیدا کردن دلایل آن‌ها بتوانید از درد یا آسیب بیشتر به بدن دوری‌کنید. این زوم کردن درد را تقویت می‌کند.
همچنان که ذهن شما درد را تحلیل می‌کند خاطرات شما را هم غربال می‌کند تا آن زمان‌هایی را که به‌طور مشابه درد می‌کشیدید پیدا کند. هدف این است که در حین جستجو برای پیدا کردن الگو، ممکن است بعضی سرنخ‌ها پیدا و منجر به راه‌حل بشوند. مشکل این است که اگر شما ماه‌ها یا سال‌ها دردکشیده باشید، ذهن یک پرده پرنقش‌ونگار درباره خاطرات دردناک دارد که راه‌حل کمی در بین آن‌ها پیدا می‌شود.
پس قبل از اینکه متوجه بشوید، ذهن شما پر از خاطرات بد می‌شود. شما ممکن است غرق خیالات خود در درباره درد خود بشوید. طوری که انگار که همیشه بیمار و دردمند خواهید بود و هیچ‌وقت راه‌حلی پیدا نخواهید کرد. این فرایند منجر به این می‌شود که همه ذهنتان درگیر اضطراب، استرس و نگرانی و همین‌طور درد جسمی می‌شود: اگر دردم متوقف نشود چه می‌شود؟ قرار است همه عمرم را این‌طوری بگذرانم؟ آیا ممکن است اوضاع بدتر بشود؟
این فرایند قبل از اینکه از آن آگاه بشوید در یک‌لحظه اتفاق می‌افتد. هر فکری در یک‌لحظه پیدا می‌شود و به‌سرعت تبدیل به چرخه‌ای باطل می‌شود که درد شما را تقویت می‌کند. البته اوضاع ممکن است بدتر از این هم بشود چون این استرس‌ و ترس بازخوردی به بدن می‌دهد که خودش تنش و استرس بیشتری ایجاد می‌کند. این فرایند بیماری و زخم را بدتر کرده و منجر به درد بیشتر می‌شود.
در طول زمان مغز در حس کردن درد بهتر می‌شود. اسکن‌های مغزی نشان داده افرادی که مبتلا به درد مزمن هستند بافت مغزی بیشتری در قسمت مربوط به احساس درد دارند. انگار مغز درجه صدای درد را بالابرده و نمی‌داند چطور آن را دوباره پایین بیاورد.
منبع:
پنمن، دنی؛ ویلیامز، مارک. (1393). آیا می‌توان با استفاده از توجه‌آگاهی درد و رنج را واقعاً کمتر کرد؟ علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز چهارم تیر سال 1396 از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR

https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
چگونه در جلسات ACT رفتار کارآمد درمان‌جو را تقویت کنیم؟ (بخش دوم)
جسیکا دور
ترجمه: #علی_فیضی
تمرینات ساختاریافته شامل این‌ها هستند:
1. تمثیل‌های جسمانی (آن‌هایی که باید به‌صورت عملی انجام داد)
2. استعاره‌های کلامی (آن‌هایی که صرفاً توضیح داده می‌شوند)
3. برگه‌های سؤال و پرسشنامه
4. تکنیک‌های خاص نظیر خواندن آهنگین افکار یا تشکر از ذهن
5. و تمرینات تجربی نظیر تنفس با توجه آگاهی، تصور افکار به شکل برگ‌های ریزان یا تصور مراسم بزرگداشت خود
درمانگران تازه‌کار ACT وقتی می‌خواهند انعطاف‌پذیری روان‌شناختی را درون جلسات فراخوانی و تقویت کنند ممکن است تمایل زیادی به انجام تمرینات ساختاریافته داشته باشند.
همچنان که با ACT آشناتر می‌شویم، می‌فهمیم که می‌توانیم به‌سادگی با اظهارنظر درباره آنچه اتفاق می‌افتد فرایندهای اصلی را فراخوانی کنیم. به‌عنوان‌مثال می‌توانیم با پرسیدن سؤالاتی نظیر آیا می‌توانید الآن توجه کنید که ذهنتان به شما چه می‌گوید؟ یا آیا دقت کردید ذهنتان مدام شما را به سمت این موضوع می‌کشاند؟ فرایند گسلش را فراخوانی کنیم. می‌توانیم از طریق اظهارنظرهایی شبیه به آنچه در ادامه می‌آید فرایند پذیرش را فراخوانی کنیم: همین الآن به احساسات خود چطور واکنش نشان می‌دهید؟ آیا با آن‌ها می‌جنگید؟ آیا می‌خواهید از دست آن‌ها خلاص بشوید؟ آیا می‌خواهید دست از طناب‌کشی با آن‌ها بردارید؟ همین‌طور می‌توانیم از طریق اظهارنظری که در ادامه می‌آید ارتباط درمان‌جو را با ارزش‌هایش تسهیل کنیم: انگار این موضوع برای شما واقعاً مهم است. چه چیز این موضوع برای شما مهم است؟
علامت‌های انعطاف‌پذیری روان‌شناختی- تماس با ارزش‌ها، گسلش از افکار ناسودمند، پذیرش ناراحتی، بودن در اینجا و اکنون، شفقت به خود- که در جلسه خود را نشان می‌دهند مثال‌هایی از رفتار کارآمدند. هدف ما افزایش کارآمدی این رفتارها و تقویت آن‌ها است. راه‌های زیادی برای رسیدن به این هدف وجود دارد. می‌توانیم با لحنی تشویق‌کننده و حاکی از قدردانی آنچه را که موردتوجه قرار داده ‌ایم با درمان‌جوی خود در میان بگذاریم. می‌توانیم درباره این‌که درمان‌جو چگونه آن رفتار کارآمد را انجام می‌دهد کنجکاوی نشان بدهیم. می‎‌توانیم از درمان‌جوی خود بخواهیم تا به آنچه انجام می‌دهد و اثر رفتار خود دقت کند؛ یا اینکه می‌توانیم به درمان‌جو بگوییم که رفتار او چه احساسی را در ما ایجاد می‌کند یا چه اثری روی رابطه درمانی می‌گذارد.
هرچند درباره اینکه چنین مداخله‌هایی اثر تقویت‌کننده دارند یا نه نمی‌شود با یقین صحبت کرد اما حداقل می‌توان که در این باره حدس‌هایی زد. از خودتان بپرسید: من چه می‌توانم بگویم و انجام بدهم که اثری تقویت‌کننده داشته باشد؟ بعد پاسخ این سؤال را آزمون کنید و با هشیاری پیامدهای آن را بسنجید.
علاوه بر الگوسازی، فراخوانی و تشویق رفتار کارآمد در جلسات، ما می‌خواهیم درمان‌جوی خود را ترغیب کنیم تا این رفتار را در فاصله بین جلسات تا حد ممکن انجام بدهد. در مقاله بعدی ما راه‌های ممکن برای رسیدن چنین هدفی را بررسی خواهیم کرد.

https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
منبع:
دور، جسیکا. (1393). چگونه در جلسات ACT رفتار کارآمد درمان‌جو را تقویت کنیم؟ علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز چهارم تیر سال 1396 از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی mrmz.ir
ترغیب رفتار کارآمد مابین جلسات ACT (بخش اول)
جسیکا دور
مترجم: #علی_فیضی

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نوعی روان‌درمانی قدرتمند است که بر مبنای این باور قوام گرفته است: راه رسیدن به شادمانی و بهزیستی پایدار با پذیرفتن افکار و نه تغییر دادن آن‌ها شروع می‌شود. برای درمانگران ACT قبول اصول بنیادی آن ممکن است آسان باشد اما دو تا سه سال کار سخت، مطالعه مداوم و تمرین لازم است تا فردی این مدل را در مورد خود و دیگران به‌طور روان اجرا کند. در طی این مدت شما ممکن است در نقطه‌ای احساس کنید که خودتان و همین‌طور درمان‌جویانتان گیر افتاد‌ه‌اید.
راس هریس آموزگار مشهور ACT برای غلبه بر رایج‌ترین موانع درراه اجرای ACT راه‌حل‌هایی دارد. در مقاله قبلی ما درباره کارآمدی صحبت کردیم. رفتارهای کارآمد آن رفتارهایی هستند که منجر به زندگی غنی، کامل و معنادار می‌شوند. ما به‌عنوان درمانگر می‌خواهیم این رفتارها را هم داخل جلسات و هم مابین جلسات تقویت کنیم. در مقاله قبلی ما درباره تقویت این رفتارها در داخل جلسات درمان بحث کردیم. حالا سؤال این است که چطور می‌توانیم وقتی‌که در کنار درمان‌جو نیستیم رفتارهای کارآمد او را در خارج از جلسات درمان تقویت کنیم؟
علاوه بر الگوسازی و فراخوانی فرایندهای اصلی ACT (نظیر گسلش و پذیرش) و تقویت رفتار کارآمد در داخل جلسات، بایستی از درمان‌جو بخواهیم تا به انجام برخی اقدام‌ها متعهد شود. این اقدام‌ها ممکن است تمرین یک تکنیک توجه‌آگاهی یا پر کردن یک برگه سؤال برای تعقیب یک هدف ارزشمند یا صرفاً مشاهده رفتار خود در بعضی بافتارها و دقت به عواقب آن باشد.
پس جلسه آینده را با سؤال درباره این اقدامات شروع کنید. اگر جلسه را با حال و احوال‌پرسی ساده نظیر هفته قبل چطور گذشت؟ آغاز کنید ریسک اتلاف وقت با گفتگویی نامربوط، نامفید و نامتمرکز را به جان می‌خرید؛ پس بهتر است با این جملات جلسه درمانی را شروع کنید: در آخر جلسه قبلی ما درباره این صحبت کردیم که شما الف، ب و ج را انجام بدهید. اگر اشکالی ندارد امروز در این باره صحبت کنیم که انجام آن کارها چطور پیش رفت؟ اگر درمان‌جو پیشرفت مثبتی را گزارش کرد می‌توانید بگویید: عالی است و تحت تأثیر قرار گرفتم. انجام آن کار چه فایده‌های دیگری داشت؟ با چنین واکنشی امیدواریم که درمان‌جو چنان رفتارهای کارآمدی را در خارج از جلسه درمان بیشتر انجام بدهد.
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
منبع:
دور، جسیکا. (1393). ترغیب رفتار کارآمد مابین جلسات ACT. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز ششم تیرماه سال 1396 از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی mrmz.ir
ترغیب رفتار کارآمد مابین جلسات ACT (بخش دوم)
جسیکا دور
مترجم: #علی_فیضی
اما اگر درمان‌جو پیشرفت مثبتی را گزارش نداد چه؟ در این مورد، شما اول روی پذیرش خود و شفقت بر خود تمرکز می‌کنید و سپس به تشخیص موانع مختلف پیشاروی اقدام می‌پردازید. تصور کنید یک درمان‌جو در طول بسیاری از جلسات رفتار ناکارآمدی از خود نشان می‌دهد –مثلاً به‌طور مداوم نگرانی، نشخوار فکری می‌کند و به سرزنش خود و دیگران می‌پردازد. درمانگری که در پاسخ کار چندانی بیش از گوش دادن مشفقانه، همدلی، حمایت و ترغیب زیاد انجام نمی‌دهد به‌احتمال‌قوی این درمان‌جو را در کوتاه‌مدت آرام می‌کند؛ اما به خاطر اینکه درمان‌جو برای رفتار ناکارآمد به‌خوبی با مهربانی، مراقبت و احترام دیدن پاداش می‎گیرد آن رفتارها به‌احتمال‌قوی افزایش پیدا خواهد کرد. درمانگر در این شرایط به‌جای کمک به درمان‌جو رفتار ناکارآمد او را تقویت کرده و به گرفتار درمان‌جو ادامه است.
وقتی رفتار ناکارآمد در داخل جلسه روی داد، هدف درمانگر ACT متوقف کردن آن و فراخوانی و تقویت رفتار کارآمد است. به‌عبارت‌دیگر او برای رفتار کارآمد تقویت افتراقی فراهم می‌کند. مثلاً شما با درمان‌جوی خود آنچه را که ملتفت شده‌اید در میان گذاشته و از او می‌خواهید تا دقت کند که چه‌کاری انجام می‌دهد و این کار چه تأثیری روی او می‌گذارد؛ یا اینکه می‌توانید به او بگویید که رفتارش چه احساسی در شما ایجاد کرده و چه تأثیری روی رابطه درمانی می‌گذارد.
چند لحظه‌ای درباره جلسات اخیر خود تأمل‌کنید و ببینید که آیا می‌توانید نمونه رفتارهای کارآمد و ناکارآمد را در میان رفتارهای درمان‌جوی خود تشخیص بدهید. آیا می‌توانید تشخیص بدهید که چه مواقعی رفتارهای ناکارآمد را تقویت کرده‌اید؟
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
منبع:
دور، جسیکا. (1393). ترغیب رفتار کارآمد مابین جلسات ACT. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز هفتم تیرماه سال 1396 از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی mrmz.ir
مقایسه ACT با CBT: گسلش شناختی در برابر بازسازی شناختی
جسیکا دور
ترجمه و خلاصه‌سازی: #علی_فیضی

در میان سبک‌های روان‌درمانی معاصر، برخی از روش‌های شبه‌گسلش به‌خوبی برای تغییر رفتار به‌کاربرده شده است؛ اما وقتی به رفتاردرمانی شناختی نگاه می‌کنیم، گسلش و بازسازی شناختی خیلی متضاد به نظر می‌رسند: پیش‌فرض بازسازی شناختی این است که برای تغییر رفتار باید فکر را تغییر داد اما پیش‌فرض دومی این است که برای رسیدن به چنان هدفی تغییر فکر ضروری نیست.
در نگاه اول به نظر می‌رسد که رفتاردرمانی شناختی (CBT) بر اساس مدلی قرارگرفته است که در آن افکار علت هیجان‌ها و رفتارهای مشکل‌ساز است و بنابراین برای تغییر رفتار و هیجان بایستی که آن‌ها را تغییر داد. هافمن، آزموندسن و بک (2013) این دید را دارند و اخیراً تأکید کردند که در رفتاردرمانی شناختی: هیجان‌های منفی و رفتارهای مضر نتیجه افکار ناکارآمد و تحریفات شناختی‌اند.
اگر این فرض مشترک تمامی رفتاردرمان‌گران شناختی باشد آنگاه استفاده از بازسازی شناختی را برای آن‌ها اجباری می‌شود و استفاده از گسلش شناختی بی‌معنی خواهد بود؛ چون تکنیک‌های گسلش بر اساس این فرض قرار دارند که برای تغییر رفتار آشکار و هیجان لزومی به تغییر رفتار نیست.
استفاده از دیگر راهبردهای شناختی به‌جای بازسازی شناختی در CBT اشکالی ندارد و در این شرایط لزومی به تغییر رفتار نیست اما استفاده همزمان از بازسازی و گسلش احتمالاً مشکل‌آفرین خواهد بود.
گسلش در اصل می‌خواهد این نکته را یاد بدهد که برای تغییر رفتار آشکار و هیجان‌ها نیازی به تغییر فکر نیست و برای پذیرش هیجان‌ها نیازی نیست که جنگ بین کلمات برنده‌ای داشته باشد. استفاده از تکنیک‌های بازسازی تلویحاً این نکته را می‌رساند که برای پیش رفتن تغییر افکار دشواری آفرین ممکن است و باید انجام بشود.
به‌علاوه اگر درمانگر و درمان‌جو برایشان روشن نباشد که گسلش و بازسازی دو راه متفاوت برای تغییر رفتار است و اگر این را ندانند که می‌توان برخلاف افکار رفتار کرد، نتیجه درمان ممکن است سست و گیج‌کننده باشد.
هنوز هیچ پژوهشی درباره استفاده ترکیبی از تکنیک‌های گسلش و بازسازی یا ترکیب نسخه‌ای از مدل شناختی با مفروضه عدم رابطه علّی بین فکر و رفتار برای روان‌درمانی وجود ندارد.
اگر این دو باهم ترکیب بشوند معنادارترین رویکرد احتمالاً این پیش‌فرض‌های اولیه را خواهد داشت:
1. افکار به‌ندرت وسعت و عمق تجربه‌ای را که توصیف می‌کنند در بردارند.
2. افکار روی هیجان‌ها و رفتارهای ما تأثیر دارند اما ما را مجبور نمی‌کنند تا متناسب با آن‌ها اقدام و احساس کنیم و
3. راهبردهای گسلش و بازسازی ابزارهای متفاوتی‌اند که وقتی افکار و احساسات مشکل‌ساز ظاهر می‌شوند می‌توان از آن‌ها برای تغییر رفتار استفاده کرد.
شاید تغییر فکر وقتی ممکن است مفید باشد و درعین‌حال می‌توانیم با استفاده از راهبرد‌های گسلش به خود یادآوری کنیم که تغییر افکار ضروری نیست چون آن‌ها به‌هیچ‌وجه نمی‌توانند حقیقت مطلق را در بربگیرند.
اگر درمان‌جویی از تکنیک‌های بازسازی خوشش می‌آید و آن‌ها را برای تغییر بسیاری از افکارش مفید می‌یابد عالی است. در این مورد می‌توان راهبردهای گسلش به‌وقت ناکارآمدی بازسازی شناختی استفاده کرد؛ یا اینکه از این راهبردها می‌توان به‌عنوان رویکرد اول برای آن دسته از درمان‌جویانی استفاده کرد که پیام گسلش را می‌پذیرند.
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
منبع:
دور، جسیکا. (1394). مقایسه ACT با CBT: گسلش شناختی در برابر بازسازی شناختی. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز هفتم تیر سال 1396 از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی mrmz.ir
نامه‌ای از طرف خود آینده
ترجمه: #علی_فیضی
خودتان را در زمان خاصی در آینده تصور کنید -یک ماه بعد، 10 سال بعد یا هر زمانی که به نظرتان مناسب است- و تصور کنید که در آن زمان به مهمترین اهداف زندگی خود رسیده‌اید، برخی از مشکلاتی که اکنون تجربه می‌کنید را پشت سر گذاشته‌اید و توانسته‌اید با پذیرش و شفقت به خود از تاثیر افکار و احساساتی که اکنون شما را می‌آزارد بر رفتار و زندگی خود بکاهید.
خود را این چنین تصور کنید و به این بیندیشید که زندگی روزمرۀ شما چگونه خواهد بود. حالا نامه‌ای از طرف خود آینده‌تان به خود الانتان بنویسید:
• از هر آنچه که برای رسیدن به این جایگاه در آینده انجام داده‌اید قدردانی کنید؛ این اقدامات شامل هرچه که تا الان اتفاق افتاده و هرچه که امیدوارید انجام بدهید می‌شود.
• از خود الانتان بابت هرآنچه برای شما انجام داده و انجام خواهد داد تشکر کنید.
• به خود الانتان برای غلبه بر چالش‍های کنونی راهنمایی‌هایی مشفقانه و خردمندانه هرچند که کوتاه باشد ارائه بدهید.
• برای خود الانتان در مورد خوبی‌هایی که در او می‌بینید بنویسید و به توانایی‌هایی در او اشاره کنید که به او برای تبدیل شدن به شما (خود آینده‌اش) کمک خواهد کرد.
#شفقت

https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
احساس و انتخاب
دکتر راس هریس
مترجم: #علی_فیضی
”هیچ‌کس نمی‌تواند احساس خاصی را در من ایجاد کند“
”اگر ما اجازه ندهیم کسی نمی‌تواند باعث شود که ما غمگین، خشمگین و ... بشویم“
این نوع جملات (حداقل از دیدگاه من) انگار این ادعا را دارند که ما به طریقی کنترل کاملی روی احساسات خود داریم. به گمان من این جملات با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد سازگار نیستند و اغلب بر اساس مدل‌هایی قرار دارند که ادعا می‌کنند با کنترل فکر خود می‌توانید احساسات خود را هم کنترل کنید. از قضا یکی از بینش‌‌های اصلی ACT که تضاد چشمگیری با نظرات ذکر شده دارد این است که ما اغلب اوقات نمی‌توانیم چگونگی احساسات خود را کنترل کنیم (البته بعضی مواقع هم می‌توانیم اما بیشتر اوقات این کار برای ما ممکن نیست و شیوۀ رفتار دیگران با ما غالبا اثر چشمگیری روی هیجانات ما می‌گذارد). هیجانات ما تحت تاثیر عوامل بسیار زیادی قرار دارد و یکی از این عوامل بسیار موثر، نحوۀ رفتار و برخورد دیگران با ما است. اگر دیگران با ما با پرخاشگری، خشونت، سوءاستفاده‌گری، خصومت و به صورتی طردکننده رفتار کنند آنگاه ما هم مسلما انواع احساسات ناخوشایند و هیجانات دردناک را حس خواهیم کرد (مگر این که در حالت تجزیه‌ای باشیم؛ در واقع وقتی افراد مورد آزار و بدرفتاری دیگران واقع می‌شوند و نمی‌توانند به طور جسمانی فرار کنند این کرختی یکی از کارکردهای عمدۀ حالت تجزیه‌ای است. این حالت تجزیه و گسستگی به چنین افرادی کمک می‌کند از درد هیجانی ناگریزی که در چنان بافتارهایی ایجاد می‌شود بگریزند).
ما از طرف دیگر می‌توانیم نحوۀ پاسخ به هیجاناتمان را انتخاب کنیم: مثلا می‌توانیم به احساسات دردناک خود با پذیرش، شفقت به خود، گسلش، توجه به ارزش‌ها و اقدام متعهدانه پاسخ بدهیم و این نوع از پاسخ برای ما موثرتر از پاسخ همراه با آمیختگی و اقدامات ناکارآمدی همچون تکانشگر یا انفعال خواهد بود.
پس من از دیدگاه ACT می‌خواهم به جای اظهارنظرهایی که در آغاز این یادداشت آمد بگویم:
رفتار دیگران -حتی اگر نخواهیم- روی ما اثر می‌گذارد و اگر آنها با ما بدرفتاری کنند این اقدام آنها راه‌انداز هیجانات دردناکی در ما خواهد شد که مطمئنا مطلوب نیستند؛ و با این حال ما (مثلا با مثبت‌اندیشی) نمی‌توانیم از وقوع آن هیجانات جلوگیری کنیم. واقعیت بدیهی این است که مورد بدرفتاری واقع شدن دردناک است. با این حال اگر به قدر کافی هوشیار باشیم می‌توانیم نحوۀ پاسخ خود به هیجاناتمان را انتخاب کنیم؛ می‌توانیم تصدیق کنیم که این هیجانات چقدر دردناک‌اند و می‌توانیم با خود با شفقت رفتار کنیم.
به قول درمانگران CFT (درمان متمرکز بر شفقت) در چنان شرایطی می‌توانیم از خود بپرسیم:
- با توجه به آنچه دربارۀ خود می‌دانم آیا درگیر شدنم با این هیجانات (ناراحت شدنم، خشمگین شدنم، غمگین شدنم) معنادار و قابل فهم است؟ (پاسخ تقریبا همیشه بله است!)
- با توجه به پاسخ سوال قبلی، مفیدترین کاری که در این شرایط می‌توانم انجام بدهم چیست؟
#شفقت
#Learning_ACT
#CFT
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
چگونه می‌توان از ناارزنده‌سازی درمان‌جو پرهیز کرد؟
جسیکا دور
مترجم: #علی_فیضی

استفاده از تکنیک‌های خاصی این خطر را در بردارد که درمان‌جویان گمان کنند شما دارید تجربه‌های درونی آن‌ها را ناارزنده قلمداد می‌کنید. این تکنیک‌ها شامل کمک به درمان‌جویان برای رهایی از کلاف درهم پیچ داستان‌هایی است که درباره زندگی و مشکلات خود می‌گویند و همین‌طور یاری‌رساندن به آن‌ها برای فهم این نکته است که افکار آن‌ها حقیقت مطلق نیستند.
کمک به درمان‌جویان برای گسلش از افکارشان اگر به‌طور مناسبی انجام نشود، ممکن است به‌آسانی مورد سوءتفاهم واقع‌شده و این معنی را بدهد که انگار شما فکر می‌کنید مساله خاصی که درمان‌جو بیان می‌کند واقعی نیست. اگر اجرای تکنیک‌های گسلش برای درمان‌جو به این معنا باشد که شما در توانایی او برای تشخیص درست واقعیت‌های زندگی‌اش شک دارید –زندگی‌ای که یک‌عمر آن را زیسته اما شما صرفاً با آن آشنا هستید- تلاش شما نتیجه خوبی به بار نخواهد آورد.
تکنیک‌های گسلش اگر با بی‌توجهی به‌کاربرده شود ممکن است در نظر درمان‌جو به معنای بی‌توجهی به رنج او باشد. تصور کنید که از یک درمان‌جو در جلسه اول بخواهیم تا ناراحت‌کننده‌ترین فکرش را با آهنگ ترانۀ محبوبش بخواند. نتیجه چنین رفتاری ممکن است منجر به حس عمیق ناارزنده شدن را برای درمان‌جو به بار بیاورد. اثربخشی و تناسب تکنیک‌های تهاجمی‌تر گسلش وابسته به یک رابطه درمانی خوب است که در آن درمان‌جو می‌داند که درمانگرش همدلی بسیار خوبی با او دارد.
درمان‌جویان باید منطق این را بدانند که گسلیدن از افکار مهم است. آن‌ها بایستی متوجه شوند که گرفتار شدن به دست سرشت گمراه‌کننده کلمات و افکار نوعی ضعف و کاستی شخصی نیست بلکه چیزی است که همه ما با آن دست‌به‌گریبان هستیم.
همه آدم‌ها انگار عادت دارند که برای تغییر شیوه تفکر یک نفر دیگر درباره این موضوع تلاش کنند. همه ما از کودکی یاد می‌گیریم که درباره چیزها به‌طور صحیح و عقلانی فکر کنیم. حتی اگر ما از رویکردی نظری برای درمان استفاده کنیم که آشکارا به دنبال تغییر افکار نیست بازهم آن عادت مذکور ممکن است در کار درمانی ما خودش را نشان بدهد. یکی از نمونه‌های این عادت وقتی رخ می‌دهد که ما درمان‌جوی خود را تشویق کنیم گسلشی که برای او اتفاق افتاده را طوری عقلانی‌سازی کند که باعث راحتی او شده یا به او اجازه بدهد در مسیری نسبتاً سازنده به‌پیش برود.
بااینکه پیدا کردن راهی صحیح و نسبتاً سازنده برای تفکر درباره مشکلات قطعاً دلپسند به نظر می‌رسد اما اگر این معنا را داشته باشد که برای پیش رفتن باید محتوای فکری خاصی داشت، مفید نخواهد بود. از دیدگاه گسلش برای انجام حرکتی سازنده نیازی به تغییر افکار نیست، بلکه فقط نیازمندیم سفت‌وسخت به آن‌ها نچسبیم.
یک مثال مشابه درمان‌جویانی هستند که بر این باورند برای فراتر از رفتن وضعیت کنونی روان‌شناختی‌شان باید بدانند که دقیقاً چرا این وضعیت را دارند. بااینکه دانستن بعضی از علت‌های مشکلات ممکن است مفید باشد (به‌عنوان‌مثال وقتی یک عامل مداوم پریشانی را می‌توان شناخت و تغییر داد)، اغلب اوقات علت‌های پنداشته شده دور و تغییرناپذیرند. ما معمولاً بر این باور هستیم که بایستی افکاری دقیق درباره علت واقعی وضعیت کنونی‌مان داشته باشیم. درحالی‌که از دیدگاه گسلش بسیاری از این افکار بخشی از یک روایت نیمه تخیلی هستند؛ داستانی که ممکن است منطقی باشد اما برای فراتر رفتن از مشکلات کنونی ضروری نیستند. فارغ از کیفیت و کمیت احساس نیازمندی به افکار صحیح و تلاش برای داشتن این افکار، اگر از راهبردهای گسلش استفاده می‌شود نباید که درمانگر و درمان‌جو، سفت‌وسخت به‌ضرورت این نیازمندی بچسبند.
در غیر این صورت پیام اساسی گسلش -افکار ناراحت‌کننده و مشکل‌سازی که با آن‌ها دست‌به‌گریبانیم حقایق مطلق نیستند و نیازی به تغییر دادن آن‌ها نیست- تضعیف خواهد شد.
#Learning_ACT
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
زبان همچون ابزاری تجربی در روان‌درمانی
جسیکا دور
ترجمه و تلخیص: #علی_فیضی
.
همه می‌دانیم که زبا، چه برای آن‌هایی که دچار مشکلات روان‌شناختی هستند چه آن‌هایی که نیستند باعث دردسرهای زیادی می‌شود. نظریه‌پردازان ACT بر این باورند که درمانگران بایستی از زبان به‌طور تجربی استفاده کنند و این دقیقاً همان راهی است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و دیگر روان‌درمانی‌های موج سومی آن را انتخاب کرده‌اند.
دسته‌ گسترده‌ای از تکنیک‌های تجربی را می‌توان در فرایند ACT به کار برد. در آن دسته از درمان‌هایی که روی تماس با تجربه افکار تأکید می‌شود، توجه آگاهی (Mindfulness) یکی از مشهورترین مجموعه تمرین‌های مبتنی بر شواهد است که به کار می‌رود. تکنیک‌های رایج توجه‌آگاهی انواعی از تمرین‌های مراقبه‌اند که درمان‌جویان برای انجام آن‌ها یاد می‌گیرند هر رویداد قابل‌ادراک درونی و بیرونی نظیر صدا، بو، افکار و حس‌های بدنی را مشاهده کنند. از دیدگاه نظریه چارچوب ارتباطی انجام این تمرین‌ها باعث افزایش توجه به جنبه‌های غیر دلخواه محیط ازجمله محیط ذهنی می‌شود.
به زیان استعاری، می‌توان گفت که این فرایند حفره‌های فیلتری را که توسط زبان ایجاد می‌شود گشادتر می‌کند و اجازه می‌دهد با تجربه مستقیم تماس بیشتری داشته باشیم. مثلاً وقتی درمان‌جویان حس‌های بدنی خود را در تمرین بررسی بدنی به مدت زیادی مشاهده می‌کنند ترغیب می‌شوند تا ویژگی‌های طبیعی این حس‌ها را موردتوجه قرار بدهند، به‌سادگی اجازه بدهند که باشند و قضاوت‌ها و ارزیابی‌های ایجادشده توسط زبان را رها کنند. اگر درمان‌جو در دست خود احساس درد کند، او ترغیب می‌شود تا جنبه‌های متعدد این حس و را مشاهده کرده و درعین‌حال با پیروی از دستورالعمل رها کردن قضاوت، این واکنش را تضعیف کند.
جالب است که حتی شکل‌های کلامی کنترل می‌تواند منابع کلامی کنترل را همچنان که در دستورالعمل "قضاوت را رها کن" می‌بینیم تضعیف کند. از دیدگاه نظریه چهارچوب ارتباطی این دستورالعمل تا وقتی‌که عدم حساسیت حاصل از آن منجر به رفتار ناکارآمد نشود متناقض‌نما نیست. اگر درمان‌جویان ترغیب شوند تا بدون واکنش به سیر افکار خود، آن‌ها‌ را مشاهده کنند، رفتار آن‌ها توسط یک قاعده کنترل‌شده است؛ اما این قاعده احتمال انجام رفتاری متناسب‌تر از سوی درمان‌جویان در محیط را افزایش می‌دهد. در ACT، توجه‌آگاهی ترکیبی از فرایندهای پذیرش، گسلش و تماس با لحظه اکنون و بافتار انگاری خویشتن است. به‌عنوان‌مثال یک درمان‌جو ترغیب می‌شود تا بعد از به یادآوردن یک خاطره بد، فضایی برای هیجانات دردناک ایجاد کند. به زبان نظریه چهارچوب ارتباطی، درمانگر بافتاری کلامی ایجاد می‌کند که راه‌انداز رویداد روان‌شناختی دردناکی می‌شود و درمان‌جو را ترغیب می‌کند تا با پیامدهای نگریختن از تجربه، تماس پیدا کند. بااینکه درمان‌جو گمان می‌کند بایستی از هیجانات دردناک اجتناب کرد، تجربه مستقیم پذیرش گستره واکنش‌های آینده او به هیجانات دردناک را توسعه می‌دهد (مثلاً پذیرش احساس اضطراب به‌منظور صحبت کردن در میان جمع یا پذیرش احساس افسردگی برای انجام دوباره اقدامات معنادار).
#Learning_ACT
منبع:
دور، جسیکا. (1394). زبان همچون ابزاری تجربی در روان‌درمانی. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز یازدهم تیر ماه سال 1396 از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی mrmz.ir

https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
راز و رمز تغییر سریع و پایدار
کرک استروساهل
مترجم: #علی_فیضی
وقتی افراد فاقد مهارت‌های انعطاف در رویکرد خود هستند و تمایلی به تغییر راهبردهایی موثر نیستند ندارند بسیاری از لحظات دشوار زندگی به لحاظ هیجانی به نظر طاقت‌فرسا می‌آیند و گرفتار شدن یا خشکیدن آسان می‌شود. جالب است که برخی افراد وقتی با این نوع دشواری‌ها روبه‌رو می‌شوند بزرگ می‌شوند و بای فرا رفتن از موقعیت توانا می‌شوند. ما می‌دانیم که این اتفاق ممکن است حتی در وحشتناک‌ترین شرایط زندگی نیز اتفاق بیفتد؛ اگر شک دارید به عنوان مثال کتاب در جستجوی معنای فرانکل (1992) را بخوانید؛ پس دلیلی ندارد باور کنیم که چنین اتفاقی در دوره‌های طبیعی زندگی روزمره ممکن نیست. تلاش برای ایجاد الگویی برای افزایش تغییر سریع و ماندگار با این سوال شروع می‌شود: یک فرد چگونه منابع درونی خود را به کار می‌گیرد تا آنچه اتفاق افتاده را بپذیرد و در زندگی به پیش برود در حالی که دیگری به واسطۀ همان نوع چالش در زندگی به کلی نابود می‌شود؟
در مورد فرانکل مساله این بود که اتفاقات وحشتناکی را به طور روزمره مشاهده می‌کرد و برای معنا دادن به بربریتی که مشاهده می‌کرد در چالش بود. تحول او شامل پذیرش این احتمال بود که دیگر هیچگاه همسرش را نخواهد دید (و در واقعیت هم دیگر هرگز او را ندید) و در عین حال راه‌هایی برای تجربه و نشان دادن عشق ابدی‌اش به او پیدا ‌کرد. این توانایی برای فراتر رفتن از شرایط دهشتناک منطقی نیست بلکه نسخه‌ای انسانی از جهش کوانتومی در فیزیک است. ایدۀ بنیادین ما این است که هرکسی فارغ از چاله‌ای که در آن افتاده است دقیقا به همین شیوه می‌تواند تغییرات بنیادینی را در زندگی‌اش ایجاد و تجربه کند.
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
ماه گذشته آقای جان رابرتز، رئیس دیوانعالی کشور در آمریکا در مراسم فارغ‌التحصیلی پسرش شرکت کرد و طبیعتا سخنران مراسم هم بود. یک قسمت از سخنرانیش رو ترجمه کردم. بقیه رو در لینک پایین صفحه می‌تونید ببینید.


"سخنرانهای این نوع مراسم معمولا برای شما بخت و اقبال مناسب آرزو می‌کنند، ولی من این کار‌ را نخواهم کرد‌. امیدوارم که هر‌چند یک بار با رفتار غیرمنصفانه مواجه بشوید تا ارزش عدالت را بفهمید. به شما خیانت بشود تا اهمیت وفاداری را بیاموزید. با عرض شرمندگی، گاهی تنها و بی‌کس بمانید تا بفهمید که دوست از جرز دیوار نمی‌آید. برایتان گاهی بخت بد آرزو می‌کنم تا از اهمیت بخت و اقبال آگاه باشید و بفهمید که موفقیتهایتان همه فقط به دلیل شایستگی نبوده و شکستهایتان هم به همچنین. و شکست که می‌خورید - و باور بفرمائید که شکست هم خواهید خورد - امیدوارم رقیبتان از شکستتان لذت ببرد و شادیها کند تا اهمیت بزرگ‌منشی را درک کنید. امیدوارم سایرین گاهی از خواسته‌های شما چشم‌پوشی کنند تا اهمیت شنیدن حرف دیگران را بفهمید. و آخر اینکه فقط به اندازه‌ای درد آرزو می‌کنم که همدردی را بیاموزید. همه این آرزوها را شنیدید، ولی واقعیت اینست که تمام این اتفاقات برای شما خواهد افتاد‌، چه من آرزو کنم چه نکنم. اینکه از آنها چه یاد خواهید گرفت و چه سودی خواهید برد، بستگی دارد به توانایی شما برای دیدن پیغام پنهان در این اتفاقات."


https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=10154874674041491&id=10606591490

@Farnoudian
@FarnoudianAdmin ... تماس با نویسنده
Forwarded from علی دهباشی
«صد شتر زین علم نزد من دو جو»

استهزای دین است یا افسوسِ دانش؟

[یادداشت دکتر محمدعلی موحد در روزنامه‌ «اطلاعات»، دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۶]

کفاره کسی که با خوردن آب یا با خوردن خاک روزه خود را عمداً باطل کرده، چه تفاوتی با هم دارد؟
۱) «اولی باید برای هر روز یک مُد طعام به فقیر بدهد و دومی باید برای هر روز به شصت فقیر طعام دهد»
۲) «اولی نیاز به قضای روزه ندارد و دومی باید هم قضا کند و هم کفاره بدهد»
۳) «اولی در انتخاب نوع کفاره آزاد است و دومی باید کفارة جمع بدهد»
۴) «اولی باید دو ماه روزه بگیرد و دومی باید به شصت فقیر اطعام دهد»
***
این‌که در بالا خواندید، آخرین سؤال از بیست و پنج سؤال زیر عنوان «فرهنگ و معارف اسلامی» است (شمارة ردیف ۷۵) که همین امسال ـ صبح پنجشنبه ۵ ۱ /۴/ ۹۶ ـ در آزمون عمومی کنکور برای «گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی» [آزمون سراسری ورودی دانشگاه‌های کشور ـ سال ۱۳۹۶] مطرح گردیده است.
و این عبارت از قول «امام خمینی(ره)» بر گوشه سمت راست بالای صفحه اول دفترچه شماره ۱ مشتمل بر آن سؤالات نقش بسته است:
«اگر دانشگاه اصلاح شود، مملکت اصلاح می‌شود.»
ظاهر امر دلالت دارد بر اینکه به نظر طرّاحان این سؤالات، که مدیران و مدبّران نظام آموزشی کشور و متولیان نظارت بر صحّت و سلامت آن نظام می‌باشند، اصلاح دانشگاه متوقف است بر اینکه دانش‌آموز پیش از ورود در ساحت مقدس دانشگاه باید با حداقلی از فرهنگ و معارف اسلامی آشنا باشد و این سؤالات نموداری از آن حداقل است.
این‌که گفتم «حداقل»، مبتنی بر این ملاحظه است که سؤالات برای «گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی» طرح شده است و نه برای مثلاً گروهی که بخواهد در علوم اسلامی توغل داشته باشد و متخصص و صاحب‌نظر در این علوم به شمار آید.
پس برمی‌گردیم به سؤالی که متن آن را در صدر مقال آوردیم: سؤال مبتنی است بر این فرض که ماهِ رمضان است و شخصی مسلمان در
۳۷ درجه حرارت طبیعی بدن، که به لحاظ فیزیکی در کمال صحت و سلامت است، تصمیم می‌گیرد که عمداً روزه‌خواری کند. این شخص محترم یک بشقاب خاک و یک قدح آب در جلوی خود دارد و می‌خواهد روزه واجب را با خوردن یکی از آنها بشکند و چون در عین ارتکاب به معصیتِ روزه‌خواری هم مقیّد به احکام شرع است و هم ذهنیّتی حسابگر دارد، می‌خواهد ببیند کدام یک بیشتر صرفه می‌کند: اول آب را بخورد بعد خاک را؟ یا بالعکس روزه را با تناول مُشتی از خاک بشکند و آنگاه قدح آب را سر بکشد؟ ارتکاب کدام یک از دو شقِ معصیت، برایش سهل‌تر و مقرون به صرفه‌تر خواهد بود؟
دانش‌آموزی که در برابر چنین مسأله‌ای قرار می‌گیرد، قاعدتاً باید در سلامت عقل چنین آدمی شک بکند؛ کسی که عالماً و عامداً می‌خواهد خاک بخورد تا به شرف عظیم روزه‌خواری نائل آید! همچو آدمی مسلماً دیوانه است و دیوانه مرفوع القلم است. شرع برای عقلاست و نه برای مجانین.
آری، آن شخصِ مفروض، آن معصیت‌کارِ سیه‌روزگار را دیوانه باید خواند؛ اما کسانی را که چنین مسائلی را به نام «فرهنگ و معارف اسلامی» قالب می‌زنند و آن را شرط ورود نوجوانان به دانشگاه قرار می‌دهند، چه باید نامید؟
خامه چون اینجا رسید ای مرد هوش
خون درون سینه‌ام آمد به جوش
زانکه گفتم‌‌هاتفی در گوش جان
تو از آن ابله‌تری ای مستهان
مایة عمری گرامی داشتی
هین بیاور تا چه زآن برداشتی
عمرِ خود دادی، گرفتی ای حزون
جزو دانی پر ز تخییل و ظنون
علم اگر این است، بگذار و برو
صد شتر زین علم نزد من دو جو
این شعرها از من نیست، از عالمِ مجتهدِ صاحب‌نظر علامه‌الفقها ملا احمد نراقی صاحب مثنوی معروف «طاقدیس» است. او شکایت دارد که چرا «علم فقه احکام» دستخوش تخیلات شده و به «سدّ» و مانعی در راه کمال مبدل گشته است. چرا وقت و عمر طلبه‌ها را با طرح این قبیل مسائل تباه می‌کنند؟
نراقی قرن نوزدهم می‌زیست و ضایع کردن عمر با این ترهّات را برنمی‌تافت؛ چرا فقهای عصر کامپیوتر و الکترونیک دم برنمی‌زنند و اجازه می‌دهند این نوع مسائل به عنوان «فرهنگ و معارف اسلامی» مطرح شود و نسل جوان را بیش از آنچه هست، از دین و دانش بیزار گرداند؟
درآمیختن درمان‌های مبتنی بر توجه آگاهی با تکنیک‌های گسلش
جسیکا دور
ترجمه و تلخیص: #علی_فیضی

مؤثر بودن درمان‌های مبتنی بر توجه آگاهی خبر تازه‌ای نیست. فراتحلیلی که اخیراً توسط کوری و همکارانش (2013) انجام‌گرفته و شامل 209 مطالعه نتیجه‌پژوهی منتشرشده است نشان می‌دهد درمان‌های مبتنی بر توجه آگاهی برای انواع مختلف اختلالات روانی مؤثر است. نتایج این فراتحلیل این نکته را نیز نشان می‌دهد که در نه مطالعه‌ای که این درمان‌ها با رفتاردرمانی شناختی و درمان‌ دارویی مقایسه شده اثرات این درمان‌ها با آن دو نوع دیگر مساوی است.
با توجه به غریو حمایتی که پژوهش‌ها برای درمان‌های مبتنی بر توجه آگاهی سر می‌دهند، قدم‌های بعدی احتمالاً پالایش تکنیک‌ها، جستن راه‌هایی برای بهبود کاربست آن‌ها و افزایش صلاحیت و توانایی این رویکردها است تا پتانسیل شفابخشی آن‌ها مرز‌ جمعیت‌ها و تشخیص‌های خاص را پشت سر بگذارد.
بسیاری از درمان‌های توجه ‌آگاهی تا حدود زیادی بر این نوع تمرین‌ها تکیه دارند:
• مراقبه در حالت نشسته
• فعالیت‌های توجه ‌آگاهی نظیر توجه آگاهانه به حس‌های بدنی در حین راه رفتن، ورزش، استحمام، رانندگی، ظرف شستن و ...
• توجه آگاهانه به جنبه‌های شناختی و جسمانی هیجان‌ها.
شایان‌ذکر است این تمرین‌ها با هدف کمک به درمان‌جویان برای واکنش منعطف، سازگارانه و مؤثر به افکار، احساسات و دیگر جنبه‌های تجربه‌شان انجام می‌شود.
فایده استفاده از گسلش (یکی از مؤلفه‌های مهم توجه آگاهی) دارای حمایت تجربی است. بنا به گفته دکتر بلکلج استفاده از راهبردهای گسلش به‌علاوه رویکردهای مبتنی بر توجه آگاهی حاضر دامنه تکنیک‌های در دسترس برای آموزش توجه آگاهی را گسترده‌تر می‌کند.
به گفته دکتر بلکلج، پژوهش‌ها به ما می‌گویند برخی از تکنیک‌های توجه آگاهی برای بعضی افراد مؤثر است و برای بعضی دیگر این‌طور نیست و از طرف دیگر انجام مراقبه در حالت نشسته دشواری‌های زیادی دارد. البته درون همین درمان‌ها تکنیک‌هایی وجود دارند که متفاوت از این نوع تمرین یا تمرین‌های ساده آگاهی از تجربه‌اند اما با تکنیک‌های رایج گسلش در ACT مشابهت دارند.
صدالبته درمانگران یا نظریه‌پردازان ACT مدعی اختراع این تکنیک‌ها نیستند. مثلاً مارشا لینهان که مبدع رفتاردرمانی دیالکتیکی است نوشته است که آموزش به درمان‌جو برای یافتن کلماتی که تجربیات لحظه‌به‌لحظه آن‌ها را توصیف می‌کند و جدا شدن از کلماتی که آن تجربه‌ها را ارزیابی می‌کند بخش متعارف پروتکل درمانی ابداعی او است.
سگال و همکارانش در درمان شناختی مبتنی بر توجه آگاهی از استعاره‌ای استفاده می‌کنند که افکار مشکل‌ساز عودکننده را با نواری در ذهن مقایسه می‌کنند که در شرایط خاصی دوباره و دوباره تکرار می‌شود. این تکنیک با هدف آگاه‌سازی درمان‌جو از ماهیت نامعتبر و موذی افکار انجام می‌شود و شباهت زیادی با استعاره‌های رادیوی اخبار بد در ACT دارد. درمانگران MBCT همچنین آموزش می‌بینند که آگاهی درمان‌جو را درباره فرق بین واقعیت‌ها و تعبیرها افزایش بدهند. این مداخله مشابه همان تفاوتی است که در ACT بین توصیف و ارزیابی قائل می‌شویم.
به‌علاوه به درمانگرانی که از درمان پیشگیری از عود مبتنی بر توجه آگاهی استفاده می‌کنند به‌عنوان‌مثال توصیه می‌شود تا به درمان‌جویان خود کمک کنند افکار خود را شبیه تصاویر یا کلماتی روی پرده سینما یا بالونی که در هوا پرواز می‌کند ببینید. این راهبردها شباهت زیادی با تکنیک‌های بافتار انگاری خویشتن در ACT دارد.
به گفته دکتر بلکلج اگر پیدا کردن آرایه منعطف‌تر و متنوع‌تری از راهبردهای توجه آگاهی درون این درمان‌ها مطلوب و مفید تلقی شود آنگاه استفاده از تکنیک‌های گسلش مبتنی بر ACT گزینه جذابی خواهد شد.
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
منبع:
دور، جسیکا. (1394). آمیختن درمان‌های مبتنی بر توجه آگاهی با تکنیک‌های گسلش. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز27 تیر سال 1396 از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی mrmz.ir
در جلسه درمان، پیش‌بینی کردن بهتر است یا حی و حاضر بودن؟ (بخش اول)
جسیکا دور
ترجمه و تلخیص: #علی_فیضی
دارا وستروپ آموزگار برجسته ACT می‌گوید که وقت گذاشتن برای تفکر در مورد جلسات پیش ‌رو واقعاً می‌تواند به ما کمک کند که باقدرت بیشتری به درمان بپردازیم، اما این تفکر پیش از جلسه به نیت بی‌عیب و اشکال بودن در جلسه نیست بلکه با این هدف انجام می‌شود که برای آنچه در اتاق درمان با درمان‌جو اتفاق می‌افتد حی و حاضر باشیم.
در ACT یکی از کارهای نامطلوب این است که درمانگر متن یا پروتکلی تدوین کند که به‌طور بالقوه هر چیزی را که قرار است در جلسه اتفاق بیفتد درون خود دارد. درمانگر به‌عوض چنین کاری بایستی که مهارت و دانش خود را درباره اصول و اهداف ACT زیاد‌تر کند تا بداند که درمان‌جو بر اساس فرایندهای اصلی بالینی در کجا ایستاده است. او همچنین بهتر است یاد بگیرد که چطور قابلیت‌های اصلی درمانی را ارائه و درباره آن‌ها صحبت کند. در این صورت او می‌تواند مطمئن باشد که حاضر و آماده بودن در جلسه کمک‌حال قدرتمند او خواهد بود.
اگر بخواهیم مثالی برای وابستگی نا منعطف به پروتکل بیان کنیم این‌طور خواهد بود:
درمانگران ACT تأکید زیادی روی استفاده از استعاره و تمثیل دارند تا به درمان‌جو کمک کنند ارتباط مؤثری با ارزش‌هایش برقرار کرده و برای تعهد واقعی و آگاهانه به تغییر انگیزه پیدا کند؛ اما برخی اوقات ما به‌جای تمرکز روی اصول رفتاری در مورد استفاده از تکنیک‌ها و تمثیل‌ها سردرگم می‌شویم (آیا باید این تکنیک را الآن انجام بدهم؟ چقدر باید روی هر تکنیک وقت بگذارم؟ و نظیر این‌ها). اگر به‌طور مداوم به دنبال این باشید که در آخرین پروتکل ACT کدام تمثیل را کی باید انجام داد یا یک فهرست ذهنی برای خود درست کنید که به ترتیب کدام تمثیل‌ها را باید ارائه کنید بایستی گفت که وقت آن رسیده دست از این کارها بردارید و به سمت رویکردی فرایند محور بروید.
همین‌که به نظرتان رسید درمان‌جو به‌روشنی می‌فهمد اجتناب از تجربه‌ چه عملکردی در زندگی او دارد، ممکن است از خود بپرسید که آیا وقت کاوش بیشتر درباره مشکلاتی که کنترل نابجا ایجاد می‌کند رسیده یا نه؛ یا اینکه ممکن است از خود بپرسید بهترین راه برای ارائه ایده کنترل به‌عنوان مشکل و نه راه‌حل چیست؟ جواب به این سؤالات تعیین می‌کند که کدام تمرینات و استعاره‌ها می‌تواند به بهترین شکل این اصل را برای درمان‌جو روشن کند. سؤال دوم مستلزم دقت به این است که در جلسه درمان با یک درمان‌جوی خاص چه اتفاقی واقعاً می‌افتد. توانمندی پیشرفت با پروتکل مشخص نمی‌شود بلکه با ارزیابی این نکته مشخص می‌شود که درمان‌جو بر اساس فرایند کلی درمان در کجا ایستاده است. به‌عبارت‌دیگر این ارزیابی مستلزم دقت مداوم به این نکته است که درمان‌جو بر اساس توانایی‌های رفتاری آماج در ACT (همان شش فرایند اصلی انعطاف‌پذیری روان‌شناختی) کجا ایستاده است. مثلاً شما تشخیص می‌دهید که الآن پرداختن به ارزش‌ها است و درمان‌جوی شما ناگهان افشا می‌کند که هنوز با یک فکر خاص آمیختگی دارد. درصورتی‌که درمان‌جو اطلاعاتی مغایر با طرح و برنامه شما برای پیشرفت دارد ادامه دادن آن طرح به لحاظ بالینی سودمند نخواهد بود.
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
در جلسه درمان، پیش‌بینی کردن بهتر است یا حی و حاضر بودن؟ (بخش دوم)
جسیکا دور
ترجمه و تلخیص: #علی_فیضی
البته منظور ما این نیست که طرح‌ریزی برای جلسات مهم نیست. کار درمان این‌گونه آغاز می‌شود: درمان‌جو چه تصوری از مشکلات خود دارد و این تصور از دید ACT چگونه دوباره چهارچوب‌دهی می‌شود. این فرایند شامل ارزیابی توانایی‌های درمان‌جو بر اساس شش فرایند اصلی است تا نحوه تصور او از مشکلاتش به چهارچوب ACT ترجمه شود. در ACT ضابطه‌بندی (فرمولبندی) مورد مهم است چون به درمانگر کمک می‌کند تا بر فرایندها به‌عنوان اولین مرحله در فرایند درمان تمرکز کند.
بعضی‌اوقات ما آن‌قدری روی آنچه الآن اتفاق می‌افتد تمرکز می‌کنیم که گسلیدن از این تمرکز و دقت به تصویر بزرگ‌تر سخت می‌شود: درمان به‌طورکلی چطور پیش‌ می‌رود؟ وستروپ پیشنهاد می‌کند یک ‌راه خوب برای نگه‌داشتن چشم‌انداز کلی این است که از خود بپرسید: درمان‌جوی من کجا گیرکرده؟ و کدام ایده ACT اگر به کار بسته شود برای این درمان‌جو اثرگذار خواهد بود؟
دقت زیاد به این نکته که شما و درمان‌جوی شما بر اساس اهداف ACT کجا هستید اهمیت زیادی دارد. با این دقت و توجه می‌توانید تعیین کنید که قدم مطلوب بعدی چیست. همین‌که به این سؤال پاسخ داده شد می‌توانید بسنجید که کدام استعاره یا تمرین تجربی برای جلسه بعد مفید خواهد بود.
درنهایت وستروپ کار بر روی خلاصه جلسه زیر را به منظور آمادگی برای جلسه بعد پیشنهاد می‌کند:
1. مفهوم‌پردازی مورد: درمان‌جو مشکل خودش را چطور می‌بیند؟ چطور می‌توانید این تصور را به چهارچوب ACT برده و ترجمه کنید؟ کدام توانایی‌های اصلی ACT برای این درمان‌جو کلیدی است؟
2. شما کجا هستید؟ تاکنون روی کدام فرایند‌های ACT به‌روشنی کارکرده‌اید؟ درمان‌جو بر اساس آن فرایندها کجا است؟ درمان‌جو مشکل خود را چگونه می‌بیند؟ آیا عاقلانه است که به جلو بروید یا روی همین فرایندی که الآن دارید کار می‌کنید باید بمانید و کارکنید؟
3. وقتی پیش می‌روید برای افزایش توانایی درمان‌جو در فرایند خاصی که هدف خواهید گرفت از کدام تمثیل‌ها استفاده می‌کنید؟
4. برای تکلیف خانگی کدام تمرین‌های تجربی را تجویز می‌کنید؟ (دو تمرین)
5. تمرین‌ها را انجام بدهید.
6. در زمان حال باشید.
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
منبع:
دور، جسیکا. (1394). در جلسه درمان، پیش‌بینی کردن بهتر است یا حی و حاضر بودن؟ علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز 28 تیر سال 1396 از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی mrmz.ir
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای اختلالات اضطرابی
7 و 8 مرداد ماه
یزد
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
تعریف صمیمیت
مترجم: #علی_فیضی
در رابطۀ صمیمانه شما برای افکار و احساساتی که با طرف مقابل در میان می‌گذارید اغلب تقویت و به ندرت تنبیه می‌شوید و در عوض طرف مقابل را برای انجام همین کار اغلب تقویت و به ندرت تنبیه می‌کنید. این تعریف، رابطۀ صمیمانه را از روابط رمانتیک که بر اساس جذابیت جنسی متقابل و مشغولیت خاطر با فرد محبوب است متمایز می‌کند. برقراری ارتباط صمیمانه بر اساس اصالت، مراقبت از فرد دیگر و ارزنده‌سازی تجربۀ او قرار دارد و توانایی برای برقراری ارتباط به این شیوه، احتمالا زیربنای دوستی‌ها و روابط خانوادگی رضایت‌بخش را می‌سازد؛ پس مهارتی سخت مهم برای شکل دادن به روابط عمیق است؛ روابطی که بخشی مهم از بهزیستی بشر را می‌سازند.
@thirdwaveofBehaviorTherapy
مطلب "تعریف صمیمیت" از نظر شما چطور بود؟
anonymous poll

خوب بود 👍🏻 – 30
👍👍👍👍👍👍👍 51%

عالی بود ❤️ – 23
👍👍👍👍👍 39%

دوست نداشتم 👎🏻 – 6
👍 10%

👥 59 people voted so far.
به یاد آر آنچه را که مهم است و بر این اساس اقدام کن. در این مسیر، لحظه لحظه زندگی ات را بچش. زندگی بازی است و بازی بعد از برد شروع نمی‌شود. بازی کردن همان بردن است.
#valued_life
#committed_action
@thirdwaveofBehaviorTherapy