اسطوره با دکتر اسماعیل‌پور
1.02K subscribers
1.6K photos
96 videos
367 files
308 links
منبعی معتبر برای شناخت اساطیر ایران و جهان.

دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور مطلق
نویسنده، اسطوره‌شناس، مترجم و استاد دانشگاه شهید بهشتی در رشته‌ی فرهنگ و زبان‌های باستانی است.

درباره‌ی او بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/TXYrR2
Download Telegram
🌷🍀🌷🍀🌷

#خوابـدیدن در اساطیر
💊 @Os2re_Esmailour
گفتاری از: کارل گوستاو #یونگ

زندگی اقوام بدود پر از حالت نگرانی از احتمال بروز ناگهانی مخاطرات روحی است و در رسوم آنها، تدابیر و وسایل بسیاری برای تقلیل این خطرها وجود دارد. مثلا ایجاد مناطق ممنوع یکی از شواهد محسوس این کیفیت است. «تابو» های متعدد این اقوام عبارت از حریم های روانی هستند که حدود آنها با کمال دقت و ترس رعایت می شود. من وقتی که با قبیله بومی ها در دامنه جنوبی کوه الگن (Elgon) در آفریقای شرقی زندگی می کردم، اشتباه بسیار بدی کردم. می خواستم در مورد خانه های ارواح و اجنه، که غالبا در جنگل ها به آنها برخورده بودم، اطلاعاتی کسب کنم و در ضمن گفتگو کلمه «سلل تنی» را که به معنی همین ارواح است، بر زبان آوردم. بلافاصله همه خاموش شدند و حالت ناراحتی شدیدی به همه دست داد و روی از من برگرداندند، زیرا من کلمه ای را که باید از آن پرهیز کرد، با صدای بلند ادا کرده، وبه این ترتیب در را به سوی پیشامدهای بسیار خطرناک باز نموده بودم. لازم بود موضوع سخن را عوض کنم تا ادامه گفتگو ممکن شود.

همین بومی ها به من اطمینان دادند که هیچ وقت خواب نمی بینند، زیرا خواب دبدن را از امتیازات رییس قبیله و پزشک جادوگر می دانستند. پزشک هم به من چنین گفت:‌ «من دیگر خواب نمی بینم. ... از وقتی که انگلیسی ها به این جا آمده اند، دیگر نیازی به خواب دیدن نداریم چون کلانتر ناحیه همه چیز را در مورد جنگ و ناخوشی و جاهایی را که می شود در آن منزل کرد می داند.» این طرز فکر عجیب از این جا ناشی می شود که در گذشته #خواب به منزله بزرگترین راهنمای سیاسی قبیله بوده و به منزله ندای مونگو (mungu) یا خدا تلقی می شده است.
💊 @Os2re_Esmailour
خواب ها ندای موجود ناشناسی هستند که همیشه به ما اعلام خطر می کند و ما را از دسیسه ها و خطرهای تازه و قربانی ها و جنگ و مزاحمت های دیگر آگاه می سازد. یک سیاه آفریقایی خواب دید که دشمنانش او را اسیر کرده و زنده زنده سوزانده اند. خویشاوندان خود را جمع کرد و التماس کرد که او را بسوزانند. این ها تا این اندازه زاضی شدند که او را دست و پابسته روی آتش بگذارند. البته از این عمل آسیب زیادی دید، اما پیش خود اطمینان پیدا کرد که از چنگ دشمنانش گریخته است.
رسوم جادویی بسیاری وجود دارند که فقط به منظور دفاع در برابر تمایلات خطرناک و غیر قابل پیش بینی ناخود آگاه ایجاد شده اند. این کیفیت متناقض عجیب، که خواب از طرفی ندا و از طرف دیگر منبع دایم مزاحمت هاست، به هیچ وجه خاطر انسان بدوی را پریشان نمی کند. (صص 17-19)
در حماسه بابلی «#گیلگمش»، وقتی که تکبر و بلند پروازی اش خدایان را تحریک می کند، آنها مردی را خلق می کنند تا در قدرت با او برابری کند تا به این وسیله به جاه طلبی ناشایست او خاتمه دهند. اما گیلگمش از انتقام خدایان گریخت. یعنی خواب هایی به او دست داد که او را برحذر کردند و او به آن خواب ها توجه نمود، زیرا طریقه فایق شدن بر دشمن را به او نشان می دادند. (ص16)

—-------------------
منبع: روان شناسی و دین، کارل گوستاو یونگ، ترجمه فواد روحانی.


💊 @Os2re_Esmailour
Forwarded from Parssoumash part Tours
#محتوای_آموزشی
🔰گیلگمش، در جستجوی جاودانگی

«گیلگمش نخستین اثر #حماسی و #ادبی جهان به شمار می رود. کهن ترین بخش نوشتاری آن مربوط به هزاره دوم پیش از مسیح است اما پیشینه اش به سه هزار سال پیش از میلاد نیز می رسد... #حماسه گیلگمش، به بهترین وجه سرنوشت انسان را در جستجوی جاودانگی توصیف کرده است.» (اسماعیل‌پور، 122)

#گیلگمش، پهلوان نامدار اوروک، شهری از سرزمین سومر در میان‌رودان (بین‌النهرین)، که شخصیتی نیمه‌ایزدی-نیمه‌انسانی دارد، عمری در جستجوی جاودانگی و خداگونه شدن می‌کوشد و بارها شکست می‌خورد اما سرانجام به گیاهی دست می‌یابد که او را جاودانه خاهد کرد ولی ماری آن گیاه را می‌رباید و حاصل عمر او از دست می‌رود. (مار در #اساطیر نماد جاودانگی است.)

داستان گیلگمش در چند دوره تاریخی به شعر حماسی نوشته شده است و چند روایت آن که برخی 2000 سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده اند، به دست آمده است. کاملترین آن در 12 لوحه به زبان #اکدی، و در 350 سطر به دست آمده است.
(به طور خلاصه:)

💠لوح ۱ - اهالی اوروک به درگاه خدایان از زورگویی گیلگمش شکوه می‌کنند. خدایان #انکیدو را از خاک می‌آفریند. او در دشتها زندگی می کند.
💠لوح ۲ - مردی از چوپانان، زورگویی‌های گیلگمش را برای انکیدو شرح می‌دهد. انکیدو خشمگین به اوروک می‌رود و با گیلگمش مبارزه می‌کند. گیلگمش پشتش را می‌خواباند و او را دوست خود می‌خواند. سپس به او می‌گوید که به همراهی هم، به جنگ #هومبه_به، دیو جنگل سدر خدایان بروند.
💠لوح ۳ - پیرسالان به گیلگمش نصیحت‌هایی برای این سفرش می‌کنند. نین سون، مادر گیلگمش برای او دعا می‌کند و از انکیدو می‌خواهد که از پسرش محافظت کند.
💠لوح ۴ - گیلگمش و انکیدو به سوی جنگل سدر خدایان به راه می‌افتند. گیلگمش پنج خواب می‌بیند و انکیدو آن‌ها را به پیروزی تعبیر می‌کند. وقتی به آستانهٔ جنگل سدر می‌رسند، انکیدو هراسان می‌شود و گیلگمش او را دلداری می‌دهد و وارد جنگل می‌شوند.
💠لوح ۵ - با هومبه به مبارزه می‌کنند و گیلگمش با سه ضربه سرش را جدا می‌کند و سپس درختان جنگل سدر را می‌کوبند و می‌کَنند.
💠لوح ۶ - ایشتر به گیلگمش می‌گوید که معشوق او باشد، ولی گیلگمش عشق او را نمی‌پذیرد. ایشتر نر گاو آسمانی را در اوروک رها می‌کند. نر گاو به ویرانی اوروک می‌پردازد و انکیدو و گیلگمش با هم او را می‌کشند. سپس انکیدو خوابی می‌بیند و برای گیلگمش تعریف می‌کند.
💠لوح ۷ - انکیدو خواب دیده که خدایان برای مجازات گناهان گیلگمش و انکیدو (کشتن هومبه به، نابود کردن جنگل سدر و کشتن نرگاو آسمانی) تصمیم گرفته‌اند که انکیدو باید بمیرد. .. انکیدو بار دوم خواب می‌بیند که مردی او را به دنیای زیرین می‌برد و گیلگمش او را یاری نمی‌کند و سپس انکیدو دوازده روز در بستر بیماری می‌افتد.
💠لوح ۸ - انکیدو می‌میرد و گیلگمش بر مرگش مویه می‌کند و دستور می‌دهد تندیسی از او بسازند.
💠لوح ۹ - گیلگمش اندوهگین از مرگ انکیدو، راهی جایگاه اوته نه پیشتیم (تنها انسانی که توانسته به جاودانگی برسد) می‌شود تا راز جاودانگی را از او بپرسد. به دو کوه می‌رسد که معبر آفتاب اند. دو نگهبان کوه که مانند کژدم هستند، راه را نشانش می‌دهند. او وارد ظلمات شده و آن سوی ظلمات باغی می‌بیند که برگ‌هایش از لاجورد و میوه‌هایش از عقیق است.
💠لوح ۱۰ - گیلگمش با کشتی، به جایگاه اوته نه پیشتیم می‌رسد و ماجرای خود را برایش می‌گوید. اوته نه پیشتیم می‌گوید مرگ تقدیر گریزناپذیر انسان است.
💠لوح ۱۱ - گیلگمش از راز جاودانگی اوته نه پیشتیم می‌پرسد. اوته نه پیشتیم ماجرای #طوفان بزرگ را تعریف می‌کند. در زمان طوفان بزرگ، او به دستور اآ کشتی ای ساخت و یک جفت از هر حیوانی در آن گذاشت. وقتی خدایان از زنده بودن او مطلع شدند، او و جفتش را در شمار خدایان قرار داده و ساکن آن سوی دریا کردند.
آن گاه اوته نه پیشتیم جای #گیاه_جاودانگی را بر گیلگمش آشکار می‌کند و گیلگمش آن را می‌یابد؛ ولی وقتی به شست‌وشوی خود مشغول است، #ماری آن را می‌خورد و گیلگمش دست خالی به اوروک بازمی‌گردد.
💠لوح ۱۲ - این لوح احتمالن به روایت دیگر ای حماسه تعلق دارد و ادامه قبلی نیست.
گیلگمش انکیدو را برای بازگرداندن چیزی به دنیای زیرین می‌فرستد و به او توصیه‌هایی می‌کند تا بتواند برگردد. اما انکیدو به توصیه‌های گیلگمش عمل نمی‌کند و در دنیای زیرین گرفتار می‌شود. گیلگمش از خدایان طلب یاری می‌کند و اآ اجازه می‌دهد که روح انکیدو بالا بیاید. انکیدو احوال دنیای زیرین را برای گیلگمش بازمی‌گوید.

#گیلگمش
#اسطوره #اساطیر

منابع:
🔹انسان و اسطوره، گریمال (مقالات)، ترجمه اسماعیل پور
🔸گیلگمش، کهن‌ترین داستان حماسی جهان، جرج اسمیت، منشی زاده
🔹فرهنگ اساطیر آشور و بابل، ف.ژیران و دیگران، ترجمه اسماعیل پور