دومان
167 subscribers
500 photos
67 videos
243 files
3.41K links
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
Download Telegram
رفـتم از بی‌مهری‌ات تا اشتیاقی تازه‌تر
بـلکـه لـرزانـد دلـم را اتـفـاقـی تــازه‌تـر

هیمه‌هیمه اشتیاقم، شعله‌شعله مُرده‌ای
می‌بـرم آغوش خود را تا اجاقی تازه‌تر

#حمزه_کریم_تباح_فر

https://telegram.me/nimaasakk
بانو نبین پیش تو می‌گیرد زبانم
من امپراتور غزل‌های جهانم

از راه لمس‌ات زهر عشقت راه وا کرد
از پوستم تا گوشتم تا استخوانم

تو پادزهر نیش‌های بی‌شماری
می‌نوشمت ای نوشداروی روانم!

بوسیدنت را می‌توان پرواز نامید
بال لبانت می‌برد تا آسمانم

در مستی ام اشیاء هم مستند دیدم
گل‌بوسه چید از استکانت استکانم!

اذن تو مانند اذان زیباست، زیباست
زین پس نمازم را در آغوشت بخوانم

بانو سحر شد می‌روی یا ماندگاری؟
در فکر یک صبحانه‌ی عاشق نشانم

دیدم غزل‌بازی برایت شعر خواندم
شاید بخواهی همچنان پیش‌ات بمانم !

#مجتبی_سپید

https://telegram.me/nimaasakk
ای حُسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی

از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین
گر باز کنند از شکن زلف تو تابی

بر دیده‌ی صاحب‌نظران خواب ببستی
ترسی که ببینند خیال تو به خوابی

از خنده‌ی شیرین نمکدان دهانت
خون می‌رود از دل چو نمک‌خورده‌کبابی

تا عذر زلیخا بنهد منکر عشاق
یوسف‌صفت از چهره برانداز نقابی

بی روی توام جنت فردوس نباید
کاین تشنگی از من نبرد هیچ شرابی

مشغول تو را گر بگذارند به دوزخ
با یاد تو دردش نکند هیچ عذابی

باری به طریق کرمم بنده‌ی خود خوان
تا بشنوی از هر بُن موییم جوابی

در من منگر تا دگران چشم ندارند
کز دست گدایان نتوان کرد ثوابی

آب سخنم می‌رود از طبع چو آتش
چون آتش رویت که از او می‌چکد آبی

یاران همه با یار و من خسته طلبکار
هر کس به سرِ آبی و سعدی به سرابی

#سعدی

https://telegram.me/nimaasakk
مادرم انقلابی محض و پیرو راه و رسم روح الله
پدرم عکس مادرم عمری، گفت جانم فدای شاهنشاه

پدرم شیعه، مادرم سنی‌ست، قبله هایم همیشه در جنگ اند
گرچه وقت نبرد می‌گویند، وحده لا اله الا الله

مادرم مهربان ومحجوب است، پدرم مثل مادرم خوب است
دائما بین این دو آشوب است، جنگ پیغمبرانِ یک الله

پدر از چنگ مادرم زخمی‌ست، مادر از جنگ با پدر مجروح
اقتدا کرده ایم اما بر، دو امام جماعت خودخواه

من طرفدار مادرم بودم، جنگ مذهب جدای‌مان انداخت
پدرم در بهشت حبسم کرد، مادرم را پراند از درگاه

ته تغاری همیشه غمگین بود، غمِ بی مادری چه سنگین بود
طفلکی کل شادی‌اش این بود می‌توان دید مادرش را گاه

بعد چندی برادرانم را، خنجرِ اختلاف زخمی کرد
من بی اَقرِبا ندانستم، چه کنم با جماعتی گمراه

منِ از لانه ام فراری را، جغد و خفاش و زاغ فهمیدند
شاهد دردهای من بودند، کوچه پس‌کوچه‌های نیروگاه

از همان روز تا همین امروز، زیر رگبار کینه‌ها رُستیم
خانه را تکه تکه گم کردیم، مثل دوران ناصرالدین شاه

زندگی چار راه جنگل بود هر طرف بوی نا کجا می‌داد
یک‌طرف مار یک‌طرف کفتار، یک‌طرف گرگ یک‌طرف روباه

نه عزیزم، نه مصر را دیدم، نه زلیخای قصه با من بود
یوسفی دیگرم که افتاده‌ست، با تمام برادران در چاه

#مجتبی_سپید

https://telegram.me/nimaasakk
می نوشمت که تشنگی ام بیشتر شود
آب از تماس با عطشم شعله ور شود

مرهم به زخم بسته که راهی نمی برد
کاشا که عشق مختصری نیشتر شود

#محمدعلی_بهمنی

https://telegram.me/nimaasakk
باید از کابوس صد خواب پریشان بگذرد
تا خزان از دامن این باغ عریان بگذرد

دشت گل خواهد شد از داغ سیاووشان باغ
دامن خورشید اگر از خاک آبان بگذرد

دیو پشت دیو خواهد دید در هر روزنی
رستمی این بار اگر از هفتصد خوان بگذرد

داسی از ظلمت میان شهر دستی برد و ماند
تا هزاران لاله بر دوش خیابان بگذرد

شمع شد هر لاله ای لرزان به گور خویشتن
تا شب تاریک از شهر چراغان بگذرد

خون ولی بیدار می ماند که تیغ آفتاب
بر گلوی خاک در خورشید پاشان بگذرد

عمر شب دیری نپاید پیش شمع صبحدم
گرچه‌ با خضر از میان آب حیوان بگذرد

ساحل امنی نخواهد یافت روز بازخواست
پا به پای نوح اگر از هفت طوفان بگذرد

ها کن - ای در برف کوچ افتاده- دست خویش را
گرم خواهد شد زمین وقتی زمستان بگذرد

#علی_اصغر_ابراهیمی_وینیچه

https://telegram.me/nimaasakk
اگر به هیئت یک زخم غرق در خونی
عصاره‌ی همهٔ باغ‌های زیتونی!

ردای قهوه‌ای و گیسوان سبز بلند!
چقدر مثل درختان بید مجنونی!

چقدر زلف_پریشان و پیرهن‌_چاکی!
چقدر مثل منی! مثل مایی! اکنونی!

قبیله‌ات به سکون خو گرفته‌اند و تو را
نمانده است نه موسایی و نه هارونی

عصای معجزه را ملتت فروخته‌اند
به نان تر شده در خون، به برگ ترخونی

نشسته بر سر هر رودخانه فرعونی
رسیده هر یله‌ماری به گنج قارونی

چقدر... آه! چقدر ای ستاره تنهایی!
چقدر... آه! چقدر ای سپیده دلخونی!

نگاه خسته‌ی دریاچه‌ی ارومیه‌ای
گلوی تشنه‌ی زاینده‌رود و کارونی

شبیه غربت آن آتش نشسته به کوه
از اجتماع خدایان چقدر بیرونی!

قبیله‌ات پی گوساله رفته‌اند و تو...آه
درخت سوخته‌ای روی کوه صهیونی!

#پانته_آ_صفائی_بروجنی

https://telegram.me/nimaasakk
از دست عزيزان چه بگويم گله‌ای نيست 
گر هم گله ای هست دگر حوصله‌ای نيست

سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز اين دست مرا مشغله‌ای نيست

ديری‌ست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ريخته‌ام چلچله‌ای نيست

در حسرت ديدار تو آواره ترينم 
هر چند که تا خانه‌ی تو فاصله‌ای نيست

بگذشته‌ام از خويش، ولی از تو گذشتن 
مرزی‌ست که مشکل‌تر از آن مرحله‌ای نيست

سرگشته ترين کشتی دريای زمانم
می‌کوچم و در رهگذرم اسکله‌ای نيست

من سلسله جنبان دل عاشق خويشم
بر زندگی‌ام سايه‌ای از سلسله‌ای نيست

يخ بسته زمستان زمان در دل بهمن
رفتند عزيزان و مرا قافله‌ای نيست

#بهمن_رافعی_بروجنی

https://telegram.me/nimaasakk
نمی‌خواهی و من دیگر نمی‌گویم بمان، بدرود!
قفس را باز کردم، این تو و این آسمان! بدرود!

اگر چه خوب می‌دانم پس از من هیچ گنجشکی
نمی سازد برایت از پرِ خود آشیان؛ بدرود!

هوای تیره ات گیریم اصلاً آفتابی شد
ولی طولی نخواهد داشت این رنگین‌کمان، بدرود!

تو آغوش مرا با خستگی از تن به در کردی
و اما من «به چشم خویشتن دیدم که جان..» بدرود!

بهار رفته ات را حیف سرما زد گل سرخم!
دلت چون بوته های قالی کرمان، جوان، بدرود!

خدا پشت و پناهت، راه باز و جاده ات هموار
برو می بینمت یک روز آن‌سوی زمان‌‌‌ بدرود..!

#فرزانه_میرزاخانی

https://telegram.me/nimaasakk
قدم زد باغ قالی را به هم ریخت
هوای آن حوالی را به هم ریخت

خراسان جنوبی زلف وا کرد
خراسان شمالی را به هم ریخت

#رضا_وطن_دوست

https://telegram.me/nimaasakk
ای غــم کــه مسافـر جـهـان پـیمایـی
ای تـــازه نـــهالِ چـــمـنِ رعـــنایـــی!

گر حالِ فصیحی از تو پُرسند، بگوی
در صـحبت خـلق، مُــرد از تــنهایــی!

#فصیحی_هروی

https://telegram.me/nimaasakk
دومان
Parastoo – Aziz Joon
متن آهنگ:

عزیز جون دستِ من بر دامنته
عزیز جون دستِ من بر گردنته
چرا خون مرا کردی تو شیشه
به درگاهِ خدا نالم همیشه

دگر نشوم من بهار حموم ( دیگر در بهار حمام نمی‌روم )
دگر نکمه شیخ جلال سلوم ( دیگر به شیخ جلال سلام نمی‌کنم )
الهی شیخ جلال تینوم باوه گوم ( الهی شیخ جلال نامت از جهان گم شود )
ها کردمه امضا بیمه پشیمون ( امضا کردم و پشیمان شدم )
درنه جان درنه جان درنه ( دارد می‌آید جان دارد می‌آید )
خدا خدا مه جان يار درنه ( خدایا جانم يار دارد می‌آید )

عزیز جون در مشوم مه الوداع کن ؛ آخ آخ ؛ مه الوداع کن
( عزیزجان دارم می‌روم خداحافظى کن )

سر راهم نشین ته گریه‌ها کن ؛ آخ آخ ؛ ته گریه‌ها کن
( سر راهم نشین تو، گریه کن)

اگر خواهی که من زودتر بیایم ؛ واى واى ؛ زودتر بیایم

نماز صبح و شب مرا دعا کن ؛ واى واى ؛ مرا دعا کن

عزیز جون در مشوم مه الوداع کن ؛ آخ آخ ؛ مه الوداع کن
( عزیزجان دارم می‌روم خداحافظى کن )

ترانه : قديمى شمالى
تنظيم كننده : احسان بِيرق دار
عـالمی را آه دردآلود من دیوانه کـرد
هیچ کافر نشنود بوی کباب عشق را!

شعر:
#صائب_تبریزی

خط:
#احمد_نودهی

https://telegram.me/nimaasakk