منــم.....👑 کــوروش 👑
1.47K subscribers
31.4K photos
27.4K videos
228 files
4.69K links
این کانال در جهت رشد و شکوفایی فرهنگ و تاریخ کهن ایرانزمین گام برمیدارد

کانال رسمی #منم_کوروش
Download Telegram
📌 #چادر_سیاه از کجا آمده است؟
📌چرا رنگش مشکی و تیره است؟
📌آیا چادر سیاه همان چادر اصیل ایرانی است؟
📌آیا چادر سیاه لباس ملی ایرانیان بوده است؟


📌برخلاف ادعاها به هیچ وجه چادر سیاه ریشه ی ایرانی ندارد زیرا در ایران باستان اکثریت مردم زرتشتی بودند و در دین زرتشت رنگ سیاه نماد اهریمن و شیطان است و زرتشتیان به حدی از سیاهی و تاریکی بیزار هستند که حتی در مراسم عزا و سوگواری نیز لباس سپید بر تن میکنند. در جشن دینی (سده) هم لباس زنان و مردان یک دست سپید است. در دین زرشتی، بدی(شر) در مقابل خوبی (خیر) قرار میگیرد. نماد بدی سیاهی و تاریکی است و نماد خوبی سپیدی و روشنایی است و اینکه زرتشتیان به سمت نور و روشنایی نماز میخوانند. حتی آتش هم چون نمادی از نور و دشمن سیاهی و تاریکی است در دین زرتشت، مقدس است.

همچنین در دین اسلام، هیچ جای قرآن سفارش به پوشیدن چادر سیاه و کلا پوشش سیاه نشده است بلکه برعکس پوشش سیاه همواره مکروه و نفی شده است. حتی در هنگام حج، لباس احرام سپید است و پوشیدن لباس سیاه هنگام زیارت خانه ی خدا مکروه میباشد. حتی در هنگام مرگ هم از کفن سیاه و تاریک استفاده نمیکنند! چادر سیاه هیچ ارتباطی با دین ندارد.

📌پس چادر سیاه از کجا آمده است؟

حتما از دوران سیاه اعراب و رسم زنده بگور کردن دختران در بعضی قبایل عرب خبر دارید
و حتما بارها از خودتان پرسیده اید که چطور نسل این اعراب منقرض نشد در حالی که دخترانشان را زنده بگور میکردند !؟
جواب این پرسش روشن است، چون همه ی دختران این قبایل زنده بگور نمی شدند و تعدادی زنده می ماندند

اما اعراب عربستان با آن همه تعصب کور چگونه ننگ داشتن دختر را تحمل میکردند؟
تنها راه برای پوشاندن این ننگ و شرم، پنهان کردن دختران در سیاهی و تاریکی بود.
و چادر مشکی وسیله ای بود که سیاهی و تاریکی گور را برای دخترانی که زنده مانده بودند تداعی میکرد.
زنان عرب باید در گرمای طاقت فرسای عربستان، غرق در تاریکی چادر سیاه از دیده ها پنهان میشدند تا اعراب ننگ داشتن دختر را در این پوشش های تاریک مخفی کنند.

این در حالی بود که لباس باستانی زنان ایرانی، باوقار و در عین حال پر از رنگ و زیبایی بود. حتی چادر ایرانیان (شونل ) بسیار پرنقش و رنگین بود و هیچگاه بسته نبود و اغلب یا روی شانه یا پشت سرشان آویزان میکردند، زیرا چادر ایرانی جهت زیبایی استفاده میشد نه برای پوشاندن مو و اندام زن و پنهان کردنش.
برخلاف زنان عرب که مجبور به پوشیدن لباس های سیاه و تاریک بودند تا دیده نشوند، لباس زنان ایران باستان، جشنواره ای از رنگ و زندگی بود. هنوز میتوان زیبایی و رنگهای متنوع این لباس ها را در پوشش محلی زنان مناطق مختلف ایران مشاهده کرد، بخصوص لباس سنتی زنان عشایر ایرانی.

کسی در ایران باستان از داشتن دختر ننگ نداشت تا مجبور شود

یا او را در گور تاریک ، زنده دفن کند
یا او را در چادر سیاه ، زنده محو کند

تهاجم فرهنگی یعنی زنان ایرانی، چادر سیاه که پوشش سنتی زنان عرب و نشانه ی شرم از زن بودن است را بپوشند و عده ای نیز با فلسفه بافی و شعارسازی این جهالت موروثی اعراب را به غیرت و حیاء و عفت بچسپانند تا هر کس ایرانی و انسانی اندیشید، بی غیرت و بی حیاء خطاب شود!

چادر سیاه همان نماد تحجر اعراب است
چادر سیاه تاج بندگی از دوران سیاه اعراب است
چادر سیاه نماد و تجسم زنده بگور کردن دختران عرب است

بخاطر #نادانی و #جهالت مان و به اسم #دین و #خدا، رنگ را بر زندگی مادران و همسران مان حرام نکنیم

📌ایرانی باشیم نه فقط در گفتار
بلکه در #کردار

اثر: دکتر زرین کوب

@manamkorosh
پول دود کباب

فقیری از کنار دکان #کباب‌ فروشی می‌گذشت. مرد کباب‌فروش گوشت‌ها را در سیخ‌ها کرده و به روی #آتش نهاده باد می‌ز‌د و بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود.

بیچاره مرد #فقیر چون #گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت. او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس به راه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب‌فروش به سرعت از دکان خارج شد و دست وی را گرفت.

به او گفت: کجا می‌روی #پول دود کباب را که خورده ای بده. از قضا #ملا از آنجا می‌گذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری می‌کند و تقاضا می‌نماید او را رها کنند. ولی مرد کباب‌فروش می‌خواست پول دودی را که وی خورده است بگیرد.

ملا دلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب‌فروش گفت: این مرد را #آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است می‌دهم.
کباب‌فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. ملا پس از رفتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حال که آنها را یکی پس از دیگری به روی زمین می‌انداخت به مرد کباب‌فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر.

مرد کباب‌فروش با حیرت به ملا نگریست و گفت: این چه طرز پول دادن است مرد #خدا ؟
ملا همان‌طور که پول‌ها را بر زمین می‌انداخت تا صدایی از آنها بلند شود گفت: خوب جان من کسی که دود کباب و بوی آن را بفروشد و بخواهد برای آن پول بگیرد باید به جای پول صدای آن را تحویل بگیرد.

#تاریخ_ایران_با_نـــادر_شـــاه

@Naderr_Shah
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tarikhe_gong
پول دود کباب

فقیری از کنار دکان #کباب‌ فروشی می‌گذشت. مرد کباب‌فروش گوشت‌ها را در سیخ‌ها کرده و به روی #آتش نهاده باد می‌ز‌د و بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود.

بیچاره مرد #فقیر چون #گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت. او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس به راه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب‌فروش به سرعت از دکان خارج شد و دست وی را گرفت.

به او گفت: کجا می‌روی #پول دود کباب را که خورده ای بده. از قضا #ملا از آنجا می‌گذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری می‌کند و تقاضا می‌نماید او را رها کنند. ولی مرد کباب‌فروش می‌خواست پول دودی را که وی خورده است بگیرد.

ملا دلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب‌فروش گفت: این مرد را #آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است می‌دهم.
کباب‌فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. ملا پس از رفتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حال که آنها را یکی پس از دیگری به روی زمین می‌انداخت به مرد کباب‌فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر.

مرد کباب‌فروش با حیرت به ملا نگریست و گفت: این چه طرز پول دادن است مرد #خدا ؟
ملا همان‌طور که پول‌ها را بر زمین می‌انداخت تا صدایی از آنها بلند شود گفت: خوب جان من کسی که دود کباب و بوی آن را بفروشد و بخواهد برای آن پول بگیرد باید به جای پول صدای آن را تحویل بگیرد.

#تاریخ_ایران_با_نـــادر_شـــاه

@Naderr_Shah
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tarikhe_gong