جبهه مارا لایق خود کرده بود...
@LabbaykeYaZeinab
سنگر خوب و قشنگی داشتیم
روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ ما را عاشق خود كرده بود
جبهه ما را لایق خود كرده بود
#ابوعلی
#شهید_مرتضی_عطائی
@LabbaykeYaZeinab
روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ ما را عاشق خود كرده بود
جبهه ما را لایق خود كرده بود
#ابوعلی
#شهید_مرتضی_عطائی
@LabbaykeYaZeinab
"دم عشق،دمشق"
مقدمات جاده سازى توسط شهيدان مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)، سيدرضا حسينى و ساير همرزمان @labbaykeyazeinab
🌷بسم رب الشهداء🌷
#نكته "براى رضاى خدا" ...
خاطره اى از شهيدان مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) و سيدرضا حسينى به روايت يكى از همرزمان؛
حدوداً فصل پائیز بود. سال 94 آره پائیز 94
کمی هوا سرد شده بود و زودتر تاریک می شد. ظهر یکی از همین روزهای نسبتاً سرد پائیزی بعد نماز رفتم بلاس واسه گرفتن غذا برای بچه های رده.
وسط راه دیدم یک تویوتا مشکی کنار جاده ایستاده با یک گردون زرد که ماشین های شهرداری میزارن.
بله، دقیقاً خودش بود ماشین ابوعلی بود.
این مسیر خانات تا بلاس به علت کهنه بودن آسفالتش و تله های کنار جاده ای چاله چوله زیاد داشت و از طرفی مسیر پر تردد ماشین های خط و عقبه بود. خوب قاعدتاً به دلیل دست اندازها، ماشین ها یا مجبور بودن کند حرکت کنن یا اینکه به علت عجله ای بودن مجبور بودن به ناچار از دست اندازها با سرعت رد بشن که با این شرایط پدر ماشین های بیت المال در میومد.
کسی نبود پیگیر آسفالت اونجا بشه. همه درگیر کار خودشون بودن.
خلاصه از ماشین رد شدم دیدم یكسری از بچه های فاطمیون که یگان ناصرین بودن یک فرغون کهنه گیر آوردن و دارن از خاک پر میکنن. نوبتی بیل میزدن یكبار سید رضا، یكبار فلانی و یكبارم خود ابوعلی.
رفتم جلو بعد سلام و خدا قوت. پرسیدم چکار میکنین که ابوعلی گفت: داریم چاله های جاده رو از خاک پر می کنیم که به بیت المال کمتر آسیب برسه.
و تا بعد از ظهر مشغول بودن که این کار دو روز طول کشید. تا بلاخره جاده نسبتاً بهتر شد و چون سوری ها این کار مجاهدها رو دیدن یک هفته بعدش آسفالت آوردن و چاله ها رو با آسفالت پر کردن.
#نکته ...
یك وقتا یكسری چیزا به ما ربطی نداره اما ...
خوبه که برای رضای خدا انجامش بدیم.
ضمناً توی اون جمع دو نفر رو خبر دارم شهید شدن
#ابوعلی
#سیدرضا_حسینی (ماساژش حرف نداشت)
@labbaykeyazeinab
#نكته "براى رضاى خدا" ...
خاطره اى از شهيدان مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) و سيدرضا حسينى به روايت يكى از همرزمان؛
حدوداً فصل پائیز بود. سال 94 آره پائیز 94
کمی هوا سرد شده بود و زودتر تاریک می شد. ظهر یکی از همین روزهای نسبتاً سرد پائیزی بعد نماز رفتم بلاس واسه گرفتن غذا برای بچه های رده.
وسط راه دیدم یک تویوتا مشکی کنار جاده ایستاده با یک گردون زرد که ماشین های شهرداری میزارن.
بله، دقیقاً خودش بود ماشین ابوعلی بود.
این مسیر خانات تا بلاس به علت کهنه بودن آسفالتش و تله های کنار جاده ای چاله چوله زیاد داشت و از طرفی مسیر پر تردد ماشین های خط و عقبه بود. خوب قاعدتاً به دلیل دست اندازها، ماشین ها یا مجبور بودن کند حرکت کنن یا اینکه به علت عجله ای بودن مجبور بودن به ناچار از دست اندازها با سرعت رد بشن که با این شرایط پدر ماشین های بیت المال در میومد.
کسی نبود پیگیر آسفالت اونجا بشه. همه درگیر کار خودشون بودن.
خلاصه از ماشین رد شدم دیدم یكسری از بچه های فاطمیون که یگان ناصرین بودن یک فرغون کهنه گیر آوردن و دارن از خاک پر میکنن. نوبتی بیل میزدن یكبار سید رضا، یكبار فلانی و یكبارم خود ابوعلی.
رفتم جلو بعد سلام و خدا قوت. پرسیدم چکار میکنین که ابوعلی گفت: داریم چاله های جاده رو از خاک پر می کنیم که به بیت المال کمتر آسیب برسه.
و تا بعد از ظهر مشغول بودن که این کار دو روز طول کشید. تا بلاخره جاده نسبتاً بهتر شد و چون سوری ها این کار مجاهدها رو دیدن یک هفته بعدش آسفالت آوردن و چاله ها رو با آسفالت پر کردن.
#نکته ...
یك وقتا یكسری چیزا به ما ربطی نداره اما ...
خوبه که برای رضای خدا انجامش بدیم.
ضمناً توی اون جمع دو نفر رو خبر دارم شهید شدن
#ابوعلی
#سیدرضا_حسینی (ماساژش حرف نداشت)
@labbaykeyazeinab
🔴 منتشر شد؛
کتاب #ابوعلی_کجاست؟
زندگینامهٔ خودگفتهٔ
شهید مرتضی عطایی (ابوعلى)
#پست_ويژه
@labbaykeyazeinab
کتاب #ابوعلی_کجاست؟
زندگینامهٔ خودگفتهٔ
شهید مرتضی عطایی (ابوعلى)
#پست_ويژه
@labbaykeyazeinab
Forwarded from "دم عشق،دمشق"
🔴 منتشر شد؛
کتاب #ابوعلی_کجاست؟
زندگینامهٔ خودگفتهٔ
شهید مرتضی عطایی (ابوعلى)
#پست_ويژه
@labbaykeyazeinab
کتاب #ابوعلی_کجاست؟
زندگینامهٔ خودگفتهٔ
شهید مرتضی عطایی (ابوعلى)
#پست_ويژه
@labbaykeyazeinab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستند #مجنون
شهید مدافع حرم مرتضی عطایی
#ابوعلی
محصول نصر Tv
به کارگردانی: ساسان فلاح فر
🆔 @labbaykeyazeinab
شهید مدافع حرم مرتضی عطایی
#ابوعلی
محصول نصر Tv
به کارگردانی: ساسان فلاح فر
🆔 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
يادداشت زيباى دبير اجرايى سابق جشنواره عمار بر كتاب "ابوعلى كجاست؟" ابوعلی ابوحامد ابوطه در اوج جداشدگی و آمادگی برای فراق، در میان گلوله و ترکش، در زمانی که مطمئنی ... 🆔 @labbaykeyazeinab
يادداشت زيبايى بر كتاب "ابوعلى كجاست؟"
ابوعلی ابوحامد ابوطه
در اوج جداشدگی و آمادگی برای فراق، در میان گلوله و ترکش، در زمانی که مطمئنی مسیر دویست متری را وجب به وجب پنج شش تک تیرانداز زوم کرده اند تا هر جنبنده ای را آب کش کنند و یقین داری زنده به انتهای این مسیر نمی رسی، بلند می شوی و شروع می کنی به دویدن. گوشی موبایل ات را طبق عادت همیشگی روی ضبط گذاشته ای. صدای نفس نفس زدن ات می آید و هر لحظه منتظرم که ساکت شوی و بیفتی.
#ابوعلی
از پشت بیسیم صدایت می کنند. یکی داد می زند:
ابوعلی
درست در زمانی که از همه چیز دل کنده ای و آماده پریدنی پرتت می کنند در بغل تمام زندگی ات، علی.
یادت می آوردند که تو بابای علی هستی و حتی بابای نفیسه !
این چه رسمی است که مدافعین و مجاهدین را به اسم عزیزترین شان صدا بزنند، ابوعلی؟ ابوحامد، ابوطه و ...
شاید قصد داری برای ما شیشکی بکشی و نشان مان بدهی که من ِ پدر ِ علی، با داشتن علی و با آگاهی به داشتن علی، دل کندم و رفتم. من نه جوزده که کاملا آگاهانه علی را گذاشتم تا بی "ابو" شود و علی از دل من در بیاید و بزرگ شود.
اصلا انگار ابوعلی اسم "یک" سرباز و مجاهد نیست. انگار با خودش اسم سرباز بعدی را هم دارد. منم ابوعلی ... پدر ِ علی .... و اما علی .... بعد از من علی .... و تو چه می دانی علی .....
ابوعلی نام "دو" مجاهد است. یکی در میانه ی رزم و دیگری شاید در گهواره.
هنوز صدای نفس ات را از فایل ضبط شده ی گوشی موبایل ات حس می کنم. بعد از تو فایل های زیادی منتشر شد که در همه ی آنها کسی داشت می دوید و نفس نفس می زد. دقت کنی صداها را می شناسی. علی و حامد و طه و ...
و هر کدام از آنها الان برای خود "ابو"یی شده اند!
✍️ پ.ن ١: ابوعلی را یک بار دیدم. فقط یک بار. موقع خداحافظی بغل اش که کردم، بوس اش که کردم، مطمئن بودم بار آخر است. من پیش گو نبودم، او بی تاب بود.
✍️ پ.ن ٢: پیشنهاد می کنم این کتاب را بخوانید. مراجعه به حسینیه هنر و یا تماس با شماره ۰۹۱۹۹۰۳۸۲۷۰ و یا از طریق سایت پاتوق کتاب: ketabroom.ir یا دفتر مرکزی نشر معارف قم یا از طریق فروشگاههای پاتوق کتاب و دیگر مراکز توزیع محصولات فرهنگی.
✍️ پ.ن ٣: مرتضی عطایی (ابوعلی) وقتی شهید شد و بالای پیکر مطهرش رسیدم، دیدم در این بازی بچه گانه ما در حرص و حسد و کینه و دنیابازی، اینها چه سودی کردند. اگر باید به کسی حسادت کرد فقط باید به این "پدرهای پسر" حسادت کرد.
منبع صفحه اينستاگرام:
حامد بامروّت نژاد، كارشناس فرهنگى و دبير اجرايى (سابق) جشنواره عمار (bamorovat)
🆔 @labbaykeyazeinab
ابوعلی ابوحامد ابوطه
در اوج جداشدگی و آمادگی برای فراق، در میان گلوله و ترکش، در زمانی که مطمئنی مسیر دویست متری را وجب به وجب پنج شش تک تیرانداز زوم کرده اند تا هر جنبنده ای را آب کش کنند و یقین داری زنده به انتهای این مسیر نمی رسی، بلند می شوی و شروع می کنی به دویدن. گوشی موبایل ات را طبق عادت همیشگی روی ضبط گذاشته ای. صدای نفس نفس زدن ات می آید و هر لحظه منتظرم که ساکت شوی و بیفتی.
#ابوعلی
از پشت بیسیم صدایت می کنند. یکی داد می زند:
ابوعلی
درست در زمانی که از همه چیز دل کنده ای و آماده پریدنی پرتت می کنند در بغل تمام زندگی ات، علی.
یادت می آوردند که تو بابای علی هستی و حتی بابای نفیسه !
این چه رسمی است که مدافعین و مجاهدین را به اسم عزیزترین شان صدا بزنند، ابوعلی؟ ابوحامد، ابوطه و ...
شاید قصد داری برای ما شیشکی بکشی و نشان مان بدهی که من ِ پدر ِ علی، با داشتن علی و با آگاهی به داشتن علی، دل کندم و رفتم. من نه جوزده که کاملا آگاهانه علی را گذاشتم تا بی "ابو" شود و علی از دل من در بیاید و بزرگ شود.
اصلا انگار ابوعلی اسم "یک" سرباز و مجاهد نیست. انگار با خودش اسم سرباز بعدی را هم دارد. منم ابوعلی ... پدر ِ علی .... و اما علی .... بعد از من علی .... و تو چه می دانی علی .....
ابوعلی نام "دو" مجاهد است. یکی در میانه ی رزم و دیگری شاید در گهواره.
هنوز صدای نفس ات را از فایل ضبط شده ی گوشی موبایل ات حس می کنم. بعد از تو فایل های زیادی منتشر شد که در همه ی آنها کسی داشت می دوید و نفس نفس می زد. دقت کنی صداها را می شناسی. علی و حامد و طه و ...
و هر کدام از آنها الان برای خود "ابو"یی شده اند!
✍️ پ.ن ١: ابوعلی را یک بار دیدم. فقط یک بار. موقع خداحافظی بغل اش که کردم، بوس اش که کردم، مطمئن بودم بار آخر است. من پیش گو نبودم، او بی تاب بود.
✍️ پ.ن ٢: پیشنهاد می کنم این کتاب را بخوانید. مراجعه به حسینیه هنر و یا تماس با شماره ۰۹۱۹۹۰۳۸۲۷۰ و یا از طریق سایت پاتوق کتاب: ketabroom.ir یا دفتر مرکزی نشر معارف قم یا از طریق فروشگاههای پاتوق کتاب و دیگر مراکز توزیع محصولات فرهنگی.
✍️ پ.ن ٣: مرتضی عطایی (ابوعلی) وقتی شهید شد و بالای پیکر مطهرش رسیدم، دیدم در این بازی بچه گانه ما در حرص و حسد و کینه و دنیابازی، اینها چه سودی کردند. اگر باید به کسی حسادت کرد فقط باید به این "پدرهای پسر" حسادت کرد.
منبع صفحه اينستاگرام:
حامد بامروّت نژاد، كارشناس فرهنگى و دبير اجرايى (سابق) جشنواره عمار (bamorovat)
🆔 @labbaykeyazeinab
✍️ انعکاس خبر چاپ دوم کتاب «ابوعلی کجاست» در خبرگزارىها؛
با کتاب «ابوعلی کجاست» به سنگرهای نیروهای مقاومت در سوریه بروید
📚 «ابوعلی کجاست؟» عنوان کتاب زندگینامه خودگفته شهید مرتضی عطایی معروف به «ابوعلی» است که در کمتر از سه ماه به چاپ دوم رسید و روانه بازار نشر شد.
🔹 ماجراهای نبرد رزمندگان لشكر فاطمیون در عملیات های شاخص و خاطرات شهید عطایی از شهادت همرزمانش در مقابله با نیروهای تکفیری، در این کتاب سبب شده تا کتاب «ابوعلی کجاست؟» مخاطب را برای نخستین بار به دل سنگر نیروهای مقاومت در سوریه ببرد و دقایقی حس و حال متفاوت رزمندگان در روزهای سخت را با آن ها شریک شود.
🔹 کتاب «ابوعلی کجاست؟» حاصل ۱۰ ساعت گفتوگو با شهيد مدافع حرم #مرتضی_عطایی (#ابوعلی) از رزمندگان لشکر فاطمیون است که تحقیق آن توسط محمدمهدی رحیمی و تدوین آن توسط نوید نوروزی انجام شده است.
🔹 این مصاحبهها در مرداد ۹۵ در شهر مشهد ضبط شد تا در کتاب خاطرات شهید مصطفی صدرزاده استفاده شود، اما با شهادت او فرصتی برای چاپ خاطرات ابوعلی پیش آمد.
🔻علاقهمندان میتوانند این کتاب را به يكى از طرق زير تهيه نمايند:
🔸واحد توزیع دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به نشانی؛ تهران، بلوار کشاورز، خیابان ١٦ آذر، پلاک ٦٠، حسینیه هنر
🔸تماس با شماره 09199038270
🔸سایت پاتوق کتاب: ketabroom.ir
🔸دفتر مرکزی نشر معارف قم
🔸فروشگاههای پاتوق کتاب
🔸دیگر مراکز توزیع محصولات فرهنگی
🔺نحوه تهيه كتاب "#ابوعلى_كجاست؟"
📸 yon.ir/DKcmh
📍لینک خبر در سايتها و خبرگزارىها:
🌐 خبرگزاری مهر: yon.ir/CJNGS
🌐 خبرگزاری فارس: yon.ir/mBSTe
🌐 خبرگزاری ایکنا: yon.ir/6mCfH
🌐 پایگاه خبری مشرق نیوز: yon.ir/OnNTM
🌐 پایگاه خبری بسیج: yon.ir/YPx7Y
🌐 شبکه خبری امتداد نیوز: yon.ir/xpsEE
🆔 @labbaykeyazeinab
با کتاب «ابوعلی کجاست» به سنگرهای نیروهای مقاومت در سوریه بروید
📚 «ابوعلی کجاست؟» عنوان کتاب زندگینامه خودگفته شهید مرتضی عطایی معروف به «ابوعلی» است که در کمتر از سه ماه به چاپ دوم رسید و روانه بازار نشر شد.
🔹 ماجراهای نبرد رزمندگان لشكر فاطمیون در عملیات های شاخص و خاطرات شهید عطایی از شهادت همرزمانش در مقابله با نیروهای تکفیری، در این کتاب سبب شده تا کتاب «ابوعلی کجاست؟» مخاطب را برای نخستین بار به دل سنگر نیروهای مقاومت در سوریه ببرد و دقایقی حس و حال متفاوت رزمندگان در روزهای سخت را با آن ها شریک شود.
🔹 کتاب «ابوعلی کجاست؟» حاصل ۱۰ ساعت گفتوگو با شهيد مدافع حرم #مرتضی_عطایی (#ابوعلی) از رزمندگان لشکر فاطمیون است که تحقیق آن توسط محمدمهدی رحیمی و تدوین آن توسط نوید نوروزی انجام شده است.
🔹 این مصاحبهها در مرداد ۹۵ در شهر مشهد ضبط شد تا در کتاب خاطرات شهید مصطفی صدرزاده استفاده شود، اما با شهادت او فرصتی برای چاپ خاطرات ابوعلی پیش آمد.
🔻علاقهمندان میتوانند این کتاب را به يكى از طرق زير تهيه نمايند:
🔸واحد توزیع دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به نشانی؛ تهران، بلوار کشاورز، خیابان ١٦ آذر، پلاک ٦٠، حسینیه هنر
🔸تماس با شماره 09199038270
🔸سایت پاتوق کتاب: ketabroom.ir
🔸دفتر مرکزی نشر معارف قم
🔸فروشگاههای پاتوق کتاب
🔸دیگر مراکز توزیع محصولات فرهنگی
🔺نحوه تهيه كتاب "#ابوعلى_كجاست؟"
📸 yon.ir/DKcmh
📍لینک خبر در سايتها و خبرگزارىها:
🌐 خبرگزاری مهر: yon.ir/CJNGS
🌐 خبرگزاری فارس: yon.ir/mBSTe
🌐 خبرگزاری ایکنا: yon.ir/6mCfH
🌐 پایگاه خبری مشرق نیوز: yon.ir/OnNTM
🌐 پایگاه خبری بسیج: yon.ir/YPx7Y
🌐 شبکه خبری امتداد نیوز: yon.ir/xpsEE
🆔 @labbaykeyazeinab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بازنشر مستند #مجنون
شهید مدافع حرم مرتضی عطایی (#ابوعلی)
محصول نصر TV
به کارگردانی: ساسان فلاح فر
🆔 @Labbaykeyazeinab
شهید مدافع حرم مرتضی عطایی (#ابوعلی)
محصول نصر TV
به کارگردانی: ساسان فلاح فر
🆔 @Labbaykeyazeinab
⭕️ #دلنوشته يكى از كاربران كانال "دم عشق، دمشق" تقديم به شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)؛
سلام فرمانده، سلام ابوعلی
بعد از رفتنت دیگر دلنوشته ننوشتم، اصلاً دلی نماند که بخواهد بنویسد یا شایدم حکم شاگرد تنبلی را پیدا کردم که تازه داشت جلوی استادش خودنمایی میکرد، دل نوشته ها مینوشت و از عشقی که در دم عشق دیده بود دم میزد، اما تا الفبا را یاد گرفت و خواست جمله بندی عشق را کند، استاد بار سفر بست و رفت...
دستم و دلم باز رو به سیاهی رفت، کم کم رسم تو را هم گهگاهی در پس دل تنگیهایم مرور میکردم و فاصله انقدر زیاد شده بود که تمام دل نوشته ام در این یکسال برای تو این بود، تو کجا و من کجا فرمانده... اصلاً از اول هم اشتباهی دم عشقی شدم...، با عکس هایت نجوا میکردم و گاهی دعوا ... که بامعرفت تا شهید زنده شدی و درونم را دیدی حتی آن دعای ساده که دم اذان به افق مشهد الرضا برای دم عشقیها میکردی را برایم نمیکنی؟
و تمام اینها یکسال تکرار شد، یکسال بودی و نبودم، یکسال بند بند قانون دم عشق را برای دم عشقی ها هیجی کردی، ولی اندک بودند آنهایی که واقعاً صدای تو را شنیدند، صدایی که حالا از گلوی بریده فریاد برمی آورد...
ابوعلی مرخصی بفرست تا شاید سرمان به سنگ خورد و باز برگشتیم...
#اما دلمان تنگ است، #تنگ...
ای کاش #دستگیری کنید
بعد یکسال نوشتم و دوباره به عشق دم عشقات میفرستم ...
آن هم بعد از تلنگر خودت که در غروب شهادتت برایم فرستادی شاید هم نشانه ... شاید هم...
#فرمانده
#ابوعلی
میگویند بال بسته به آسمان نرود ولی راه آسمان از دل میگذرد دلمان را آسمانی کن...
۹۶/۶/۲۱
۱۹:۳۰"
🆔 @labbaykeyazeinab
سلام فرمانده، سلام ابوعلی
بعد از رفتنت دیگر دلنوشته ننوشتم، اصلاً دلی نماند که بخواهد بنویسد یا شایدم حکم شاگرد تنبلی را پیدا کردم که تازه داشت جلوی استادش خودنمایی میکرد، دل نوشته ها مینوشت و از عشقی که در دم عشق دیده بود دم میزد، اما تا الفبا را یاد گرفت و خواست جمله بندی عشق را کند، استاد بار سفر بست و رفت...
دستم و دلم باز رو به سیاهی رفت، کم کم رسم تو را هم گهگاهی در پس دل تنگیهایم مرور میکردم و فاصله انقدر زیاد شده بود که تمام دل نوشته ام در این یکسال برای تو این بود، تو کجا و من کجا فرمانده... اصلاً از اول هم اشتباهی دم عشقی شدم...، با عکس هایت نجوا میکردم و گاهی دعوا ... که بامعرفت تا شهید زنده شدی و درونم را دیدی حتی آن دعای ساده که دم اذان به افق مشهد الرضا برای دم عشقیها میکردی را برایم نمیکنی؟
و تمام اینها یکسال تکرار شد، یکسال بودی و نبودم، یکسال بند بند قانون دم عشق را برای دم عشقی ها هیجی کردی، ولی اندک بودند آنهایی که واقعاً صدای تو را شنیدند، صدایی که حالا از گلوی بریده فریاد برمی آورد...
ابوعلی مرخصی بفرست تا شاید سرمان به سنگ خورد و باز برگشتیم...
#اما دلمان تنگ است، #تنگ...
ای کاش #دستگیری کنید
بعد یکسال نوشتم و دوباره به عشق دم عشقات میفرستم ...
آن هم بعد از تلنگر خودت که در غروب شهادتت برایم فرستادی شاید هم نشانه ... شاید هم...
#فرمانده
#ابوعلی
میگویند بال بسته به آسمان نرود ولی راه آسمان از دل میگذرد دلمان را آسمانی کن...
۹۶/۶/۲۱
۱۹:۳۰"
🆔 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
«بخش اول» 📚 كتاب «ابوعلى كجاست؟» زندگىنامه خودگفته شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) 🗞دسترسى به ساير بخشها در كانال «دم عشق، دمشق» با هشتك «#ابوعلى_كجاست؟» 🆔 http://sapp.ir/labbaykeyazeinabs
📚کتاب «#ابوعلى_كجاست»، حاصل ده ساعت گفتوگو با مرتضی عطایی (ابوعلی) از رزمندگان لشکر فاطمیون است.
🎤 این مصاحبهها در مرداد ٩٥ به كوشش دفتر مطالعات جبهه فرهنگى انقلاب اسلامی در شهر #مشهد ضبط شد تا در کتاب خاطرات شهید #مصطفی_صدرزاده استفاده شود، اما با شهادت ایشان فرصتی برای چاپ خاطرات ابوعلی پیش آمد.
🔻به منظور نشر زندگىنامه شهيد #مرتضی_عطایی (#ابوعلی) بر آن شديم تا اين روايت خودگفته را به همراه «عكس، فيلم و صوت مرتبط با موضوع» به ياد شهيد از طريق كانال رسمى شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) «دم عشق، دمشق»، منتشر كنيم.
🔸بحمدالله توفيق شد تا اين كتاب به طور كامل در صد و سى قسمت به انضمام وصيتنامه ارائه گردد.
🔺همسنگران گرامى مىتوانند با استفاده از هشتك «#ابوعلى_كجاست» به اين مجموعه در كانال «دم عشق، دمشق» دسترسى يابند.
🆔 http://sapp.ir/labbaykeyazeinabs
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🎤 این مصاحبهها در مرداد ٩٥ به كوشش دفتر مطالعات جبهه فرهنگى انقلاب اسلامی در شهر #مشهد ضبط شد تا در کتاب خاطرات شهید #مصطفی_صدرزاده استفاده شود، اما با شهادت ایشان فرصتی برای چاپ خاطرات ابوعلی پیش آمد.
🔻به منظور نشر زندگىنامه شهيد #مرتضی_عطایی (#ابوعلی) بر آن شديم تا اين روايت خودگفته را به همراه «عكس، فيلم و صوت مرتبط با موضوع» به ياد شهيد از طريق كانال رسمى شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) «دم عشق، دمشق»، منتشر كنيم.
🔸بحمدالله توفيق شد تا اين كتاب به طور كامل در صد و سى قسمت به انضمام وصيتنامه ارائه گردد.
🔺همسنگران گرامى مىتوانند با استفاده از هشتك «#ابوعلى_كجاست» به اين مجموعه در كانال «دم عشق، دمشق» دسترسى يابند.
🆔 http://sapp.ir/labbaykeyazeinabs
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
Telegram
"دم عشق،دمشق"
@Abooali0412
🔴 متن صمیمانه يكى از دوستان خانواده معزز شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) خطاب به نفيسه خانم پس از انتشار مصاحبه دختر گرامى شهيد، «بخش اول»؛
🔻سلام #نفیسه جان؛ مصاحبهات را خوندم. خیلی قشنگ، #ساده و شیرین و #واقعی بود. مثل مصاحبههایی نبود که سعیشون اینه کلیشهای صحبت کنند، انگار #انشاء میخوانند. چون از واقعیات #زندگی بدون تکلف صحبت کرده بودی، مثل همیشه #شیرینزبان.
🔹وقتی میخوندم انگار جلوم بودی و میدیدمت. ناخوداگاه تجسمت میکردم. گاهی انگار با خندههات #لبخند میزدم و با دلتنگیهات دلم #تنگ میشد و یادم میرفت این فقط یک نوشتهست که میخونم. انگار روبرویم بودی و صدات را میشنیدم.
🔸یاد آن روز بازار افتادم که #چادر خریدی و عطر برای تولد دوستت و یاد #افطاری که همگی با هم رفتیم پارک. درست میگی. آن روز هم که همراه #پدر خدابیامرزت آمدیم خونه شما، بابات وقتی از پلهها میآمد بالا میگفت: «#نفیسه_بابا، #نفس_بابا».
از هر چی بگذریم پدر #دستوپا_خیری داشتی. از همه لحظات زندگیش با #عجله در جهت #خیر استفاده میکرد.
🔹نفیسه جان؛ صحبتهایت خیلی #دلنشین بود. خوشحالم که #خاطرات خوشی از پدرت داری. مثلاً آنجایی که گفته بودی پدرت خیلی #حوصله خرید داشت، اینقدر که مامانت خسته میشد! بازم دیدم چهقدر درست میگویی. #یاد آن روزی افتادم که دنبال خرید #ساک خیابان به #خیابان و مغازه به #مغازه رفتیم و پدرت باحوصله همه ساکها را بررسی میکرد. آخر هم ساک شما از ساک ما سنگینتر بود. بابات فکر میکرد اشکال نداره. خودش میخواد جابجاش کنه. اما #قسمت نشد که با آن ساک حتی یکبار #سوریه دیدن #بابا بروید.
🔸نفیسه جان؛ #خاطرات خوشت را #حفظ کن و با آنها #زندگی کن و اجازه نده که حرفهای #بیهوده بعضیها خاطرات شیرینت را #تلخ کند. اگرچه #زندگی جمعی شما خیلی #طولانی نبود و فراز و نشیب زیادی داشت ولی #عشق و #محبت در لابلای سختیهایش هم #موج میزد. تلاشهای مادرت برای #حفظ و #زنده ماندن پدرت هرگز یادم نمیره. چهقدر مامانت سعی میکرد #زندگی را برای پدرت #خوشآیند کند و به دلِ پدرت راه بیاد.
🔹یک دفعه که آمدیم منزل شما به دخترم گفتم #ابوعلی خیلی خیلی #مرد خوبیست، اما خانمش صد برابر از او بهتره. وقتی میدیدم برای #احترام به خواست پدرت، مامانت چهطور از #مهمانها #پذیرایی میکند و هر لحظه پدرت #اراده میکرد جایی بره مامانت و شما #خواهر و #برادر زود #آماده میشدید و خلاف میلش #رفتار نمیکردید. به دخترم گفتم، خدا عجب به وقت #مامان نفیسه برکتی داده که به همه کارهاش میرسه.
صفحه ۱
ادامه دارد ...
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔻سلام #نفیسه جان؛ مصاحبهات را خوندم. خیلی قشنگ، #ساده و شیرین و #واقعی بود. مثل مصاحبههایی نبود که سعیشون اینه کلیشهای صحبت کنند، انگار #انشاء میخوانند. چون از واقعیات #زندگی بدون تکلف صحبت کرده بودی، مثل همیشه #شیرینزبان.
🔹وقتی میخوندم انگار جلوم بودی و میدیدمت. ناخوداگاه تجسمت میکردم. گاهی انگار با خندههات #لبخند میزدم و با دلتنگیهات دلم #تنگ میشد و یادم میرفت این فقط یک نوشتهست که میخونم. انگار روبرویم بودی و صدات را میشنیدم.
🔸یاد آن روز بازار افتادم که #چادر خریدی و عطر برای تولد دوستت و یاد #افطاری که همگی با هم رفتیم پارک. درست میگی. آن روز هم که همراه #پدر خدابیامرزت آمدیم خونه شما، بابات وقتی از پلهها میآمد بالا میگفت: «#نفیسه_بابا، #نفس_بابا».
از هر چی بگذریم پدر #دستوپا_خیری داشتی. از همه لحظات زندگیش با #عجله در جهت #خیر استفاده میکرد.
🔹نفیسه جان؛ صحبتهایت خیلی #دلنشین بود. خوشحالم که #خاطرات خوشی از پدرت داری. مثلاً آنجایی که گفته بودی پدرت خیلی #حوصله خرید داشت، اینقدر که مامانت خسته میشد! بازم دیدم چهقدر درست میگویی. #یاد آن روزی افتادم که دنبال خرید #ساک خیابان به #خیابان و مغازه به #مغازه رفتیم و پدرت باحوصله همه ساکها را بررسی میکرد. آخر هم ساک شما از ساک ما سنگینتر بود. بابات فکر میکرد اشکال نداره. خودش میخواد جابجاش کنه. اما #قسمت نشد که با آن ساک حتی یکبار #سوریه دیدن #بابا بروید.
🔸نفیسه جان؛ #خاطرات خوشت را #حفظ کن و با آنها #زندگی کن و اجازه نده که حرفهای #بیهوده بعضیها خاطرات شیرینت را #تلخ کند. اگرچه #زندگی جمعی شما خیلی #طولانی نبود و فراز و نشیب زیادی داشت ولی #عشق و #محبت در لابلای سختیهایش هم #موج میزد. تلاشهای مادرت برای #حفظ و #زنده ماندن پدرت هرگز یادم نمیره. چهقدر مامانت سعی میکرد #زندگی را برای پدرت #خوشآیند کند و به دلِ پدرت راه بیاد.
🔹یک دفعه که آمدیم منزل شما به دخترم گفتم #ابوعلی خیلی خیلی #مرد خوبیست، اما خانمش صد برابر از او بهتره. وقتی میدیدم برای #احترام به خواست پدرت، مامانت چهطور از #مهمانها #پذیرایی میکند و هر لحظه پدرت #اراده میکرد جایی بره مامانت و شما #خواهر و #برادر زود #آماده میشدید و خلاف میلش #رفتار نمیکردید. به دخترم گفتم، خدا عجب به وقت #مامان نفیسه برکتی داده که به همه کارهاش میرسه.
صفحه ۱
ادامه دارد ...
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
sapp.ir
ویترین سروش پلاس
دنیایی متنوع و رنگارنگ از کانالها و باتها در سروشپلاس وجود دارد. اما چطور باید از بین اینهمه کانال و بات، آنهایی که مورد نظرمان هستند را پیدا کنیم؟ ویترین، راه حل این مساله است و منتخبی از بهترین کانالها و باتهای کاربردی را به شما معرفی میکند. معرفی…
فصل پایانی
t.me/Labbaykeyazeinab
🔴 #پست_ويژه
🎙 #کتاب_صوتی
📚 شهادت به روايت كتاب «#ابوعلى_كجاست»
خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى)
🔰قسمت پايانى، «پرواز در روز عرفه»
#ابوعلی براى شليك بعدى آماده شد. زمانى كه مىخواست سومين گلوله آرپىجى را شليك كند، روى زانو كه بلند شد گلوله تكتيرانداز دشمن به او اصابت كرد. تير به گلويش خورد. به پشت افتاد و همانجا شهيد شد ...
⏰زمان: ١۵:۰۸ دقيقه
🎬 كارى از: كانال «دم عشق، دمشق»
پیامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پیامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🎙 #کتاب_صوتی
📚 شهادت به روايت كتاب «#ابوعلى_كجاست»
خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى)
🔰قسمت پايانى، «پرواز در روز عرفه»
#ابوعلی براى شليك بعدى آماده شد. زمانى كه مىخواست سومين گلوله آرپىجى را شليك كند، روى زانو كه بلند شد گلوله تكتيرانداز دشمن به او اصابت كرد. تير به گلويش خورد. به پشت افتاد و همانجا شهيد شد ...
⏰زمان: ١۵:۰۸ دقيقه
🎬 كارى از: كانال «دم عشق، دمشق»
پیامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پیامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
امير اميرى (ابومهدى)؛ رزمنده مخلص، روحانى و جانباز مدافع حرم آلالله به تاريخ جمعه، ٢٢ شهريور ١٣٩٨ مصادف با ١٣ محرم ١٤٤١، در پى سانحهاى دعوت حق را لبيك گفت و به لقاءالله پيوست. 🌹شاخه گلى هديه كنيم به قرائت فاتحه و صلوات🌹 🏴 «دم عشق، دمشق» پیامرسان سروش…
🗞 شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) به روايت جانباز مدافع حرم امير اميرى (ابومهدى)؛
🔻شهید #ابوعلی یک اخلاقی كه داشت، همیشه خوش ذوق و نکتهسنج بود. وقتى تابلویی را میدید، میایستاد و عکس میگرفت.
🔸با ماشین پشت سرش حركت مىكردم که یکدفعه کنار زد و ایستاد. دیدم یک تابلوی مسیر است که بر روی آن نوشته شده؛ #تلآویو ... کیلومتر.
گفت: «اسلحهها رو از ماشین بیارید».
گفتم: «برای چى؟»
گفت: «میخام عکس بگیرم. ما عاشق #مبارزه با اسرائیلیم».
گفتم: «بیخیال. کار داریم، بریم».
🔹بهانه آوردم كه عکس نگیرد. ولی او با چه شور و شوقی عکس میگرفت.
میگفت: «اینجوری وایسا. اینطوری ژست بگیر».
🔸چشمانش از شادی برق میزد. ما هم گفتیم هرچه باداباد و در نهایت ... عکس را گرفتیم و رفتیم. البته من بعد از شهادت شهید ابوعلی نتوانستم آن عکس را پیدا کنم.
🔺#اسرائیل بداند همه رزمندهها در منطقه، روزی را انتظار میکشند که با اذن #جهاد از سوی رهبرمان به سمت اسرائیل سرازیر شویم. ما عاشق دیدن روی #دشمنان اصلی #اسلام هستیم و همه شهدا با #ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رجعت میکنند و با نعرههای حیدرى وارد #قدس خواهیم شد، انشاءالله.
🔸كانال «دم عشق، دمشق»
پیامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پیامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔻شهید #ابوعلی یک اخلاقی كه داشت، همیشه خوش ذوق و نکتهسنج بود. وقتى تابلویی را میدید، میایستاد و عکس میگرفت.
🔸با ماشین پشت سرش حركت مىكردم که یکدفعه کنار زد و ایستاد. دیدم یک تابلوی مسیر است که بر روی آن نوشته شده؛ #تلآویو ... کیلومتر.
گفت: «اسلحهها رو از ماشین بیارید».
گفتم: «برای چى؟»
گفت: «میخام عکس بگیرم. ما عاشق #مبارزه با اسرائیلیم».
گفتم: «بیخیال. کار داریم، بریم».
🔹بهانه آوردم كه عکس نگیرد. ولی او با چه شور و شوقی عکس میگرفت.
میگفت: «اینجوری وایسا. اینطوری ژست بگیر».
🔸چشمانش از شادی برق میزد. ما هم گفتیم هرچه باداباد و در نهایت ... عکس را گرفتیم و رفتیم. البته من بعد از شهادت شهید ابوعلی نتوانستم آن عکس را پیدا کنم.
🔺#اسرائیل بداند همه رزمندهها در منطقه، روزی را انتظار میکشند که با اذن #جهاد از سوی رهبرمان به سمت اسرائیل سرازیر شویم. ما عاشق دیدن روی #دشمنان اصلی #اسلام هستیم و همه شهدا با #ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رجعت میکنند و با نعرههای حیدرى وارد #قدس خواهیم شد، انشاءالله.
🔸كانال «دم عشق، دمشق»
پیامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پیامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
sapp.ir
ویترین سروش پلاس
دنیایی متنوع و رنگارنگ از کانالها و باتها در سروشپلاس وجود دارد. اما چطور باید از بین اینهمه کانال و بات، آنهایی که مورد نظرمان هستند را پیدا کنیم؟ ویترین، راه حل این مساله است و منتخبی از بهترین کانالها و باتهای کاربردی را به شما معرفی میکند. معرفی…
🔰«از سنگر قاسمآباد»
🔴 روايتى از شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (#ابوعلی)
رنگ و روی گرفته مغازه را برگهای سبزِ درخت کنارِ در که لابهلای نردههای آهنی پیچ و تاب خوردهاند، از یاد آدم میبرند. شاتوتهای قرمز درست مثل لکههای درشت خون، روی موزاییکهای سیمانی پیادهرو چکیدهاند. فصل شاتوت است و درختهای او از همه درختهای آن خیابان شادابتر هستند. دلیلش سیستم کوچک آبیاری قطرهای است که او از کنتور داخل مغازهاش تا توی باغچه کشیده بود و قبل از اینکه برود، وصیت کرده بود شیر آن را هیچوقت نبندند ...
🔻ادامه اين متن را با عناوين زير در لينک همراه از روزنامه شهرآرا بخوانيم؛
- یک نیمهشب زمستانی
- همراه کوچک کمیته
- کودک نترسی که مواظب جوجهها بود
- روزهای جوانی در برهوتِ قاسمآباد
- وقتی خونش به جوش آمد
- حاجی یک کاری بکن!
- سنگر شیعه
- شاتوتهای قرمز
🌐 https://shahraranews.ir/fa/publication/content/1653/21820
🔴 روايتى از شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (#ابوعلی)
رنگ و روی گرفته مغازه را برگهای سبزِ درخت کنارِ در که لابهلای نردههای آهنی پیچ و تاب خوردهاند، از یاد آدم میبرند. شاتوتهای قرمز درست مثل لکههای درشت خون، روی موزاییکهای سیمانی پیادهرو چکیدهاند. فصل شاتوت است و درختهای او از همه درختهای آن خیابان شادابتر هستند. دلیلش سیستم کوچک آبیاری قطرهای است که او از کنتور داخل مغازهاش تا توی باغچه کشیده بود و قبل از اینکه برود، وصیت کرده بود شیر آن را هیچوقت نبندند ...
🔻ادامه اين متن را با عناوين زير در لينک همراه از روزنامه شهرآرا بخوانيم؛
- یک نیمهشب زمستانی
- همراه کوچک کمیته
- کودک نترسی که مواظب جوجهها بود
- روزهای جوانی در برهوتِ قاسمآباد
- وقتی خونش به جوش آمد
- حاجی یک کاری بکن!
- سنگر شیعه
- شاتوتهای قرمز
🌐 https://shahraranews.ir/fa/publication/content/1653/21820
فصل پایانی
t.me/Labbaykeyazeinab
🔴 #پست_ويژه
🎙 مستند #کتاب_صوتی
📚 شهادت به روايت كتاب «#ابوعلى_كجاست»
خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى)
🔰قسمت پايانى، «پرواز در روز عرفه»
#ابوعلی براى شليك بعدى آماده شد. زمانى كه مىخواست سومين گلوله آرپىجى را شليك كند، روى زانو كه بلند شد گلوله تكتيرانداز دشمن به او اصابت كرد. تير به گلويش خورد. به پشت افتاد و همانجا شهيد شد ...
⏰زمان: ١۵:۰۸ دقيقه
🎬 كارى از: كانال «دم عشق، دمشق»
پیامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پیامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🎙 مستند #کتاب_صوتی
📚 شهادت به روايت كتاب «#ابوعلى_كجاست»
خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى)
🔰قسمت پايانى، «پرواز در روز عرفه»
#ابوعلی براى شليك بعدى آماده شد. زمانى كه مىخواست سومين گلوله آرپىجى را شليك كند، روى زانو كه بلند شد گلوله تكتيرانداز دشمن به او اصابت كرد. تير به گلويش خورد. به پشت افتاد و همانجا شهيد شد ...
⏰زمان: ١۵:۰۸ دقيقه
🎬 كارى از: كانال «دم عشق، دمشق»
پیامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پیامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
تقدیم به شهید مرتضی عطایی (ابوعلی)
https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔰شعر تقدیم به شهید مدافع حرم مرتضی عطایی (ابوعلی)؛
من و دوباره هوایت، رفیق با غیرت
من و دوباره دلی، پُر ز حس تنهایی
من و فراق رفیق شجاع و با اخلاص
#ابوعلی، که شده شهرهاش به آقایی
چه دیر یافتمت ای صبور، عاقل من
عزیزِ صادق و شب زندهدار شیدایی
چگونه جمع شده در تو این همه اوصاف
به دور از همه کبر و غرور و رسوایی
از این به بعد بدون تو واصل الگو
هراس دارم، از این که شوم من هر جایی
بیا دوباره تو ای بامرام، مشتی من
ببر مرا به سوی شهر عشق و مینایی
ببین فراق تو با ما چه کرده در #دم_عشق
شدیم آخر هر چه غریب و تنهایی
تو ای #دلاور دلسوز و باشکوه بگو
که حکم هر چه تو گویی و امر بنمایی
🏴«دم عشق، دمشق»
پيامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پيامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
من و دوباره هوایت، رفیق با غیرت
من و دوباره دلی، پُر ز حس تنهایی
من و فراق رفیق شجاع و با اخلاص
#ابوعلی، که شده شهرهاش به آقایی
چه دیر یافتمت ای صبور، عاقل من
عزیزِ صادق و شب زندهدار شیدایی
چگونه جمع شده در تو این همه اوصاف
به دور از همه کبر و غرور و رسوایی
از این به بعد بدون تو واصل الگو
هراس دارم، از این که شوم من هر جایی
بیا دوباره تو ای بامرام، مشتی من
ببر مرا به سوی شهر عشق و مینایی
ببین فراق تو با ما چه کرده در #دم_عشق
شدیم آخر هر چه غریب و تنهایی
تو ای #دلاور دلسوز و باشکوه بگو
که حکم هر چه تو گویی و امر بنمایی
🏴«دم عشق، دمشق»
پيامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پيامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
فصل پایانی
t.me/Labbaykeyazeinab
🔴 #پست_ويژه
🎙 مستند #کتاب_صوتی
📚 شهادت به روايت كتاب «#ابوعلى_كجاست»
خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى)
🔰قسمت پايانى، «پرواز در روز عرفه»
#ابوعلی براى شليك بعدى آماده شد. زمانى كه مىخواست سومين گلوله آرپىجى را شليك كند، روى زانو كه بلند شد گلوله تكتيرانداز دشمن به او اصابت كرد. تير به گلويش خورد. به پشت افتاد و همانجا شهيد شد ...
⏰زمان: ١۵:۰۸ دقيقه
🎬 كارى از: كانال «دم عشق، دمشق»
پیامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پیامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🎙 مستند #کتاب_صوتی
📚 شهادت به روايت كتاب «#ابوعلى_كجاست»
خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى)
🔰قسمت پايانى، «پرواز در روز عرفه»
#ابوعلی براى شليك بعدى آماده شد. زمانى كه مىخواست سومين گلوله آرپىجى را شليك كند، روى زانو كه بلند شد گلوله تكتيرانداز دشمن به او اصابت كرد. تير به گلويش خورد. به پشت افتاد و همانجا شهيد شد ...
⏰زمان: ١۵:۰۸ دقيقه
🎬 كارى از: كانال «دم عشق، دمشق»
پیامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پیامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
✍️ متن وصیت شهید مدافع حرم مرتضی عطایی (#ابوعلی)؛
🔻اينجانب مرتضى عطايى، ثواب زيارت امام حسين عليهالسلام و دو ركعت نماز تحت قبه سيدالشهداء عليهالسلام در تاريخ هفدهم شهريورماه ١٣٩٠ مصادف با نهم شوال ١٤٣٢ را كه بهجا آوردم، برسد به كسانى كه در تشييع جنازهام شركت كردهاند، غسلم داده و كفنم كرده و به خاك سپرده و در مراسم تعزيهام شركت مىكنند هديه نموده و اميدوارم خداوند متعال، اربابم اباعبدالله الحسين عليهالسلام را شفيع و دستگيرشان در يومالحسرت قرار دهد، انشاءالله.
🔸ضمناً همه را تحت قبه دعا نمودم؛ مخصوصاً تمامى همسفرانى كه اينجانب را همراهى كردند و احتمالاً از من دلخور و يا رنجيده شدهاند.
🔹براى شب اول قبرم دعا نموده و در زيارت عاشورايى كه از تاريخ دهم محرمالحرام تا اربعين، بعد از نماز صبح كه انشاءالله تحت قبه مىخوانم، دعاگويم و
🔸براى فرج امام زمان عجلالله تعالى فرجهالشريف بسيار دعا كنيد كه فرجمان در فرج آقا و مولايمان صاحبالزمان عجلالله تعالى فرجهالشريف است.
🔺از همه حلاليت مىطلبم؛ مخصوصاً همسرم مريم، دخترم نفيسه و پسرم على.
♦️«دم عشق، دمشق»
پيامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔻اينجانب مرتضى عطايى، ثواب زيارت امام حسين عليهالسلام و دو ركعت نماز تحت قبه سيدالشهداء عليهالسلام در تاريخ هفدهم شهريورماه ١٣٩٠ مصادف با نهم شوال ١٤٣٢ را كه بهجا آوردم، برسد به كسانى كه در تشييع جنازهام شركت كردهاند، غسلم داده و كفنم كرده و به خاك سپرده و در مراسم تعزيهام شركت مىكنند هديه نموده و اميدوارم خداوند متعال، اربابم اباعبدالله الحسين عليهالسلام را شفيع و دستگيرشان در يومالحسرت قرار دهد، انشاءالله.
🔸ضمناً همه را تحت قبه دعا نمودم؛ مخصوصاً تمامى همسفرانى كه اينجانب را همراهى كردند و احتمالاً از من دلخور و يا رنجيده شدهاند.
🔹براى شب اول قبرم دعا نموده و در زيارت عاشورايى كه از تاريخ دهم محرمالحرام تا اربعين، بعد از نماز صبح كه انشاءالله تحت قبه مىخوانم، دعاگويم و
🔸براى فرج امام زمان عجلالله تعالى فرجهالشريف بسيار دعا كنيد كه فرجمان در فرج آقا و مولايمان صاحبالزمان عجلالله تعالى فرجهالشريف است.
🔺از همه حلاليت مىطلبم؛ مخصوصاً همسرم مريم، دخترم نفيسه و پسرم على.
♦️«دم عشق، دمشق»
پيامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔰 «تک تک قدمهایم را نذر ظهورت میکنم»
#زیارت_اربعین
#نائب_الزیاره
#شهید_مرتضی_عطایی
#ابوعلی
🏴«دم عشق، دمشق»
پيامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پيامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
#زیارت_اربعین
#نائب_الزیاره
#شهید_مرتضی_عطایی
#ابوعلی
🏴«دم عشق، دمشق»
پيامرسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
پيامرسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab