"دم عشق،دمشق"
1.7K subscribers
3.2K photos
643 videos
139 files
698 links
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
امام خامنه‌اى [مدظله‌العالى]:

🔴 «نظمی در زندگی فردی و اجتماعی مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد» ...

🔻جمله‌ای از #امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام ... که به #وصیّت آن بزرگوار به #اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آن‌گونه که خود ایشان - بنا به نقل #نهج‌البلاغه (نامه ٤٧) - در آن نوشته مرقوم کرده‌اند، #مخاطب این وصیّت، #همه کسانی هستند که این #نامه و این وصیّت به آنها می‌رسد؛ یعنی ما هم #مخاطب کلمات امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هستیم.

🔹این همان وصیّت #معروف است که بعد از یکی دو سطر می‌فرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدي و اهلي و من بلغه کتابي بتقوی اللَّه و نظم امرکم و صلاح ذات بینکم (برشی از نهج‌البلاغه، نامه ٤٧)». تقریباً بیست #مطلب در این وصیّت ذکر شده است. بدیهی است وصیّت یک #انسان_بزرگ، آن هم وقتی که در #آخرین ساعات #عمر او این وصیت #نوشته می‌شود، شامل حسّاسترین مطالب به نظر اوست. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام این وصیت را بعد از #ضربت ابن‌ملجم نوشته‌اند؛ «لمّا ضربه ابن ملجم (عنوان انتخابى نامه ٤٧، نهج‌البلاغه)».

🔸تقریباً بیست مطلبی که در این #وصیت آمده، #مهم است. مطالب، درباره #دنیاطلبی، #قرآن، #حج، #جهاد، #یتیمان، #همسایگان و ... است. دو مطلب از تقریباً بیست مطلب ... یکی «#نظم امرکم» و دوم «صلاح ذات بینکم»؛ یعنی ایجاد #الفت میان برادران. از اینجا می‌شود فهمید که این دو مطلب جزو مطالب #بسیار_مهم درنظر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام است ...
 
🔹#نظم یعنی هر چیزی در جای خود قرار گیرد ... اگر #عمل و #رفتار انسان از نظم برخوردار باشد، هماهنگی میان او و دنیای پیرامونش تأمین خواهد شد. نظم به #انسان این #فرصت را می‌دهد تا بتواند از هر چیزی به نحو #شایسته آن استفاده کند و چیزی معطّل نماند ... عیناً همین مطلب در رفتارهای انسان - چه در #زندگی #فردی و چه در رفتارهای #اجتماعی - وجود دارد؛ بنابراین نظم دارای #اهمیت است.
 
🔸البته قلمرو نظم، #وسیع است. از زندگی #خصوصی انسان و درون اتاقی که در آن #زندگی یا #کار می‌کند، نظم مطرح می‌شود - #اتاق منظّم، اتاق نامنظّم - تا رفتارهای #فردی او در محیط #کار و درس و #تحصیل و تا محیط #اجتماعی و ساخت #جامعه و بنای #نظام اجتماعی؛ یعنی همان ساختی که از #نظم ویژه‌ای که تابع #فلسفه خاصّی است، سرچشمه گرفته است. همه اینها مشمول «و نظم امرکم» است که #امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در این قطعه از وصیّتشان آن را بیان فرمودند.
 
🔹آن حضرت قبل از آن که #نظم را مطرح کنند، #تقوا را مطرح کرده‌اند. اوّلِ #وصیت هم #تقوا آمده است - «اوصیکما بتقوی اللَّه و ان لا تبغیا الدّنیا و إن بغتکما (نهج البلاغه، نامه ٤٧)» - ولی بعد از دو سطر، باز می‌فرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدي و اهلي و من بلغه کتابي بتقوی اللَّه و نظم امرکم (نهج البلاغه، نامه ٤٧)»؛ این‌جا #تقوا را مجدداً #تکرار می‌کنند. این شاید اشاره به این #نکته باشد که نظمی در زندگی #فردی و نظام زندگی #عمومی و #اجتماعی انسان #مطلوب است که از #تقوا سرچشمه گیرد و با تقوا #همراه و #هماهنگ باشد.

🔺پس، این یک وصیّت کلّی است برای همه ما که در زندگی #شخصی و #خانوادگی و در کارهای #تحصیلی و #اداری و در مشاغلی که در #جامعه داریم، #نظم و #برنامه‌ریزی را #مراعات کنیم. اینها نظم‌های عمدتاً #فردی است؛ اما در سطح #جامعه هم باید نظم را مراعات کنیم. هر کس در هر جایی قرار دارد، خود را موظّف بداند که #نظم_اجتماعی را رعایت کند. این یک #ادب عمومی برای ما در سطح جامعه است؛ همه هم در این جهت #شریک هستند. ٨١/٩/١

🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs
Forwarded from عکس نگار
🔴 #با_هم_بخوانيم

🗞 برشى از عاشقانه‌هاى شهيد مدافع حرم محمدحسن قاسمى به روايت كتاب «#آخرین_امدادگر»

بايد وصيت‌نامه بنويسم، آن هم همين الان!

همين‌طور كه خوابيده‌ام با تنبلى به محمد مى‌گويم: «برگه اى چيزى بده وصيت‌نامه بنويسم!»

يك لحظه مكث مى‌كند و بعد، انگار خودش را جمع‌وجور كرده باشد، طبق معمول با كل كل و كشيدن لپ‌هايم به استقبال حرفم مى‌آيد و همان داستان قديمى مسخره بازى‌هاى دو نفره‌مان ...

او هم شايد باور نكرده كه من چه‌قدر در هدفم مصمم هستم! مى‌خندد و مى‌گويد: «مسخره! من اين همه مى‌رم و مى‌آم، از اين سوسول بازيا در نياوردم؛ حالا تو آدم شدى، نرفته مى‌خواى وصيت‌نامه بنويسى؟!»

و من درك مى‌كنم كه در اعماق خنده‌هايش، چه اضطرابى نهفته است ...

خلاصه بعد از كلى شوخى و خنده، يك برگه می‌آورد. با بدجنسى كاغذ را مى‌كوبد روى سرم و با حرص خنده‌دارى مى‌گويد: «بنويس!!»

... و من مى‌نويسم:

«بسم رب الشهداء و الصديقين
وصيت‌نامه حقير، محمدحسن قاسمى

اكنون كه در اين فرصت ناچيز، دست به نوشتن وصيتنامه برده‌ام
اميدوارم كه هر چه زودتر اين زندان تن را ترك گفته و از اين سنگينى سينه و غم و اندوه رها شوم.
بى‌تابم و هر روز برايم سخت تر مى‌گذرد ...
اول خدا را شكر مى‌كنم كه پاسدار شدم. ان‌شاءالله پاسدار بمانم.
ثانياً، روى سخنم با پدر و مادر عزيزم است كه اگر مرا با اسم حسين (ع) آشنا نكرده بودند چه بسا زندگى به اين شكل پيش نمى‌رفت و پا در راه حسين (ع) نمى‌گذاردم.
اگر خطرى بر من وارد شد و دچار آسيب يا شهادت شدم، بجز شكر خدا راضى نيستم كارى انجام دهيد.
خوشحال باشيد كه ميوه دل‌تان به ثمر رسيده است.
برادر و خواهر عزيزم، كانون خانواده و راهنمايى شما بود كه مرا به راه پاسدارى كشيد.
جبهه فرهنگى را دريابيد كه امام مان تنها نماند.
شما را به فاطمه زهرا حلال كنيد ...»

كاغذ را تا مى‌كنم و مى‌گذارم لاى كتاب اصول بيهوشى ميلر توى كمدم و ...
باز زمزمه مى‌كنم و با خودم دَم روضه مى‌گيرم:

«دلم يه جوريه
آره پر از صبوريه
چه‌قدر شهيد دارن ميارن از تو سوريه
منم بايد برم
آره برم سرم بره»

📚 كتاب «آخرين امدادگر»، برشى از عاشقانه‌هاى شهيد مدافع حرم محمدحسن قاسمى
نشر بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاى دفاع مقدس

«دم عشق، دمشق»
پیام‌رسان سروش
🔘 sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 t.me/Labbaykeyazeinab