بسم الله الرحمن الرحیم
🔷بار روانی تقطیع
تقطیع احادیث و آفاتی که از راه وارد روایات شده از جهات مختلفی حائز اهمیت و بررسی است،اما یک جنبه ی جالب و مهم که کمتر به آن توجه می شود بار ذهنی و روانیست که گاهی با تقطیع ایجاد می شود.
همچنان که کات کردن قسمتی از یک تابلوی نقاشی، یا زوم کردن عکاس بر ناحیه مد نظر از یک منظره ی وسیع، تنها نشان دهنده ی دیدگاه یک هنرمند است که می تواند به منظورهای مختلفی اعم از زیبا نمایی، سیاه نمایی باشد؛ عبارات تقطیع شده از یک سخنرانی دقیقا می توانند همینگونه باشند.
نمونه های فراوانی از این اتفاق را می توان میان احادیث مشاهده کرد.دقت در این مسأله لزوما به عنوان وجود اشکال در احادیث نیست، بلکه برای بازکردن راه های تحلیل و استفاده ی بیشتر از مضامین روایات بیان می شود.به عنوان یک نمونه به مثال زیر توجه نمایید:
مرحوم کلینی به سند خود از عبد الحميد الوابشي چنین نقل کرده
🔸 عن أبي جعفر (عليه السلام)، قال: قلت له: إن لنا جارا ينتهك المحارم كلها، حتى أنه ليترك الصلاة فضلا عن غيرها. فقال: «سبحان الله- و أعظَمَ ذلك- ألا أخبرك بمن هو شر منه؟» فقلت: بلى. فقال: «الناصب لنا شر منه، أما إنه ليس من عبد يذكر عنده أهل البيت، فيرق لذكرنا، إلا مسحت الملائكة ظهره، و غفر له ذنوبه كلها، إلا أن يجيء بذنب يخرجه عن الإيمان، و إن الشفاعة لمقبولة، و ما تقبل في ناصب، و إن المؤمن ليشفع لجاره و ما له حسنة، فيقول: يا رب، جاري كان يكف عني الأذى؛ فيشفع فيه، فيقول الله تبارك و تعالى: أنا ربك، و أنا أحق من كافى عنك، فيدخله الجنة، و ما له من حسنة، و إن أدنى المؤمنين شفاعة ليشفع لثلاثين إنسانا، فعند ذلك، يقول أهل النار: فما لنا من شافعين* و لا صديق حميم». (الکافی ۸/۱۰۱)
این حدیث ممکنست در مجلس وعظی به عنوان بشارت دادن به شیعیان ذکر شود، در این صورت صدر حدیث مورد اهمیت خاصی قرار نگرفته و بیشتر به فضائل شیعیان پرداخته می شود.
اما به نظر می رسد همین حدیث در مورد دیگر تقطیع شده و به این شکل در دعائم الاسلام نقل شده است:
🔸و عن أبي جعفر ص أن رجلا ذكر له رجلا فقال انهتك ستره و ارتكب المحارم و استخف بالفرائض حتى إنه ترك الصلاة المكتوبة؛ و كان متكئا فاستوى جالسا و قال: «سبحان الله ترك الصلاة المكتوبة إن ترك الصلاة المكتوبة عند الله عظيم». دعائم الاسلام ۱/۶۳
نزد امام باقر علیه السلام در مورد فردی صحبت شد که همه گونه محرمات را انجام داده و حتی نماز هم نمی خواند. امام علیه السلام در حالتی که تکیه داده بودند -به حالت تعجب- مستقیم نشسته و فرمود: «سبحان الله! نماز را هم ترک کرده؟ به درستی که رها کردن نماز واجب نزد خداوند، (گناهی) بزرگست!»
در این قطعه حدیث، با یک قاب از تمرکز امام باقر علیه السلام بر اهمیت نماز و برافروخته شدن ایشان از موضوع ترک نماز مواجهیم که هرچند فی الجمله در حدیث اول نیز موجود بود، اما در میان مجموع حدیث گم میشد.هرچند اهل دقّت، حتی از حدیث اول هم استفاده ی صحیح را می نمایند.
🔷بار روانی تقطیع
تقطیع احادیث و آفاتی که از راه وارد روایات شده از جهات مختلفی حائز اهمیت و بررسی است،اما یک جنبه ی جالب و مهم که کمتر به آن توجه می شود بار ذهنی و روانیست که گاهی با تقطیع ایجاد می شود.
همچنان که کات کردن قسمتی از یک تابلوی نقاشی، یا زوم کردن عکاس بر ناحیه مد نظر از یک منظره ی وسیع، تنها نشان دهنده ی دیدگاه یک هنرمند است که می تواند به منظورهای مختلفی اعم از زیبا نمایی، سیاه نمایی باشد؛ عبارات تقطیع شده از یک سخنرانی دقیقا می توانند همینگونه باشند.
نمونه های فراوانی از این اتفاق را می توان میان احادیث مشاهده کرد.دقت در این مسأله لزوما به عنوان وجود اشکال در احادیث نیست، بلکه برای بازکردن راه های تحلیل و استفاده ی بیشتر از مضامین روایات بیان می شود.به عنوان یک نمونه به مثال زیر توجه نمایید:
مرحوم کلینی به سند خود از عبد الحميد الوابشي چنین نقل کرده
🔸 عن أبي جعفر (عليه السلام)، قال: قلت له: إن لنا جارا ينتهك المحارم كلها، حتى أنه ليترك الصلاة فضلا عن غيرها. فقال: «سبحان الله- و أعظَمَ ذلك- ألا أخبرك بمن هو شر منه؟» فقلت: بلى. فقال: «الناصب لنا شر منه، أما إنه ليس من عبد يذكر عنده أهل البيت، فيرق لذكرنا، إلا مسحت الملائكة ظهره، و غفر له ذنوبه كلها، إلا أن يجيء بذنب يخرجه عن الإيمان، و إن الشفاعة لمقبولة، و ما تقبل في ناصب، و إن المؤمن ليشفع لجاره و ما له حسنة، فيقول: يا رب، جاري كان يكف عني الأذى؛ فيشفع فيه، فيقول الله تبارك و تعالى: أنا ربك، و أنا أحق من كافى عنك، فيدخله الجنة، و ما له من حسنة، و إن أدنى المؤمنين شفاعة ليشفع لثلاثين إنسانا، فعند ذلك، يقول أهل النار: فما لنا من شافعين* و لا صديق حميم». (الکافی ۸/۱۰۱)
این حدیث ممکنست در مجلس وعظی به عنوان بشارت دادن به شیعیان ذکر شود، در این صورت صدر حدیث مورد اهمیت خاصی قرار نگرفته و بیشتر به فضائل شیعیان پرداخته می شود.
اما به نظر می رسد همین حدیث در مورد دیگر تقطیع شده و به این شکل در دعائم الاسلام نقل شده است:
🔸و عن أبي جعفر ص أن رجلا ذكر له رجلا فقال انهتك ستره و ارتكب المحارم و استخف بالفرائض حتى إنه ترك الصلاة المكتوبة؛ و كان متكئا فاستوى جالسا و قال: «سبحان الله ترك الصلاة المكتوبة إن ترك الصلاة المكتوبة عند الله عظيم». دعائم الاسلام ۱/۶۳
نزد امام باقر علیه السلام در مورد فردی صحبت شد که همه گونه محرمات را انجام داده و حتی نماز هم نمی خواند. امام علیه السلام در حالتی که تکیه داده بودند -به حالت تعجب- مستقیم نشسته و فرمود: «سبحان الله! نماز را هم ترک کرده؟ به درستی که رها کردن نماز واجب نزد خداوند، (گناهی) بزرگست!»
در این قطعه حدیث، با یک قاب از تمرکز امام باقر علیه السلام بر اهمیت نماز و برافروخته شدن ایشان از موضوع ترک نماز مواجهیم که هرچند فی الجمله در حدیث اول نیز موجود بود، اما در میان مجموع حدیث گم میشد.هرچند اهل دقّت، حتی از حدیث اول هم استفاده ی صحیح را می نمایند.
👍1
بسم الله الرحمن الرحیم
🔷نظری به ویرایش جدید «مهدیان دروغین»
#یادداشت
کتاب مهدیان دروغین اثر دکتر رسول جعفریان، چندی پیش با زیادات فراوانی مجددا منتشر شد. این زیادات که باعث افزودن ۳۰۰ صفحه بر حجم کتاب شده، شامل این بخش ها می شود: فصل جدیدی با عنوان (جنبش علائم ظهور از پیش از مشروطه تا جنگ جهانی اول)، چهار پیوست جدید که عمده ی آن رساله (تباشیر المحرورین) است، و اضافات فراوانی که لابلای فصول استدراک شده و بیشتر آن به مسائل معاصر به خصوص به فصل آخر (مهدویت در ایران پس از انقلاب) تعلق دارد.
دغدغه ی مؤلف در آسیب شناسی جریان های مربوط به مهدویت به خصوص در دوران معاصر ستودنی است و لازمست به خصوص از سوی اهل علم به شکل جدی تر دنبال شود. کتاب به صراحت به انتقاد از افرادی می پردازد که در پی مقاصد سیاسی، برای امام زمان علیه السلام توقیت ظهور کرده یا علائم خاصی را تطبیق می دهند، و مدعی ارتباط و ... می شوند.
با توجه به سابقه ی تحقیقی مؤلف و نیز مهم بودن موضوع، انتظار می رفت این مسائل شکل منظم و علمی پیش برود. اما متأسفانه بدون هیچ تعارف باید عرض کرد که ویرایش جدید کتاب تأسف بارست.
به نظر می رسد مؤلف، فیش هایی در موضوعات مرتبط با کتاب فراهم آورده بوده و هرجا ارتباطی می یافته، آن فیش را همانجا کپی می کرده است، بدون اینکه دقتی در انسجام و ارتباط مطالب با یکدیگر صورت گیرد. این مسأله باعث شده گاهی در یک فاصله ی کم، مطلبی به دو شکل تکرار شود! این تکرار های بی وجه، متعدّد مشاهده می شود.
مؤلف در بخش معاصر، مکرّر از سایتها و منابع خبری استفاده کرده؛به این شکل که خبر منتشر در فلان خبرگزاری عینا از سایت کپی و نقل شده؛ تا جایی که در فصل آخر بیشتر احساس می کنید روزنامه می خوانید تا یک کتاب تاریخی! بر مثل ایشان پوشیده نیست که ارزش یک تحقیق تاریخی به تحلیل گزارش هاست نه انبار کردن آن ها.
این در حالیست که در مقدمه نوشته اند هنوز یادداشتهایی دیگری هم دارند که بناست بعدها در چاپ دیگری وارد کنند؛ در صورتیکه اگر وارد کردن یادداشتها بناست به همین شکل فعلی صورت بگیرد زحمت خاصّی نداشت و لازم نبود بار دیگر کتاب حجیم شده و این ویرایش فعلی از حیز انتفاع خارج شود.
از این ها که بگذریم، غلط های چاپی و مشکلات ویرایشی فراوان هم موجب دیگری برای آزار خواننده است که لازمست وقت عزیز خود را برای حلّ مشکلات ناشی از این جهت، اختصاص دهد.آن هم با مبلغ فراوانی که برای تهیّه ی کتاب پرداخت کرده (۳۲۰ هزار تومان) و انتظار بهترین استفاده از آن را دارد.
نیازی به توضیح نیست که انتقاد از یک اثر، بیانگر سوء نظر نسبت به نویسنده نیست.علاوه بر استفاده های کلّی که از تحقیقات پربار جناب اقای جعفریان داشته ام، مکرّرا از توجهات خاصّ ایشان هم بهره مند بوده و در پی ناسپاسی نیستم. اما نه حقیر بلکه همه ی دوستداران دکتر جعفریان، انتظار دارند وجهه ی علمی ایشان با این قبیل سهل انگاری ها مخدوش نگردد.
@kotob_sh
🔷نظری به ویرایش جدید «مهدیان دروغین»
#یادداشت
کتاب مهدیان دروغین اثر دکتر رسول جعفریان، چندی پیش با زیادات فراوانی مجددا منتشر شد. این زیادات که باعث افزودن ۳۰۰ صفحه بر حجم کتاب شده، شامل این بخش ها می شود: فصل جدیدی با عنوان (جنبش علائم ظهور از پیش از مشروطه تا جنگ جهانی اول)، چهار پیوست جدید که عمده ی آن رساله (تباشیر المحرورین) است، و اضافات فراوانی که لابلای فصول استدراک شده و بیشتر آن به مسائل معاصر به خصوص به فصل آخر (مهدویت در ایران پس از انقلاب) تعلق دارد.
دغدغه ی مؤلف در آسیب شناسی جریان های مربوط به مهدویت به خصوص در دوران معاصر ستودنی است و لازمست به خصوص از سوی اهل علم به شکل جدی تر دنبال شود. کتاب به صراحت به انتقاد از افرادی می پردازد که در پی مقاصد سیاسی، برای امام زمان علیه السلام توقیت ظهور کرده یا علائم خاصی را تطبیق می دهند، و مدعی ارتباط و ... می شوند.
با توجه به سابقه ی تحقیقی مؤلف و نیز مهم بودن موضوع، انتظار می رفت این مسائل شکل منظم و علمی پیش برود. اما متأسفانه بدون هیچ تعارف باید عرض کرد که ویرایش جدید کتاب تأسف بارست.
به نظر می رسد مؤلف، فیش هایی در موضوعات مرتبط با کتاب فراهم آورده بوده و هرجا ارتباطی می یافته، آن فیش را همانجا کپی می کرده است، بدون اینکه دقتی در انسجام و ارتباط مطالب با یکدیگر صورت گیرد. این مسأله باعث شده گاهی در یک فاصله ی کم، مطلبی به دو شکل تکرار شود! این تکرار های بی وجه، متعدّد مشاهده می شود.
مؤلف در بخش معاصر، مکرّر از سایتها و منابع خبری استفاده کرده؛به این شکل که خبر منتشر در فلان خبرگزاری عینا از سایت کپی و نقل شده؛ تا جایی که در فصل آخر بیشتر احساس می کنید روزنامه می خوانید تا یک کتاب تاریخی! بر مثل ایشان پوشیده نیست که ارزش یک تحقیق تاریخی به تحلیل گزارش هاست نه انبار کردن آن ها.
این در حالیست که در مقدمه نوشته اند هنوز یادداشتهایی دیگری هم دارند که بناست بعدها در چاپ دیگری وارد کنند؛ در صورتیکه اگر وارد کردن یادداشتها بناست به همین شکل فعلی صورت بگیرد زحمت خاصّی نداشت و لازم نبود بار دیگر کتاب حجیم شده و این ویرایش فعلی از حیز انتفاع خارج شود.
از این ها که بگذریم، غلط های چاپی و مشکلات ویرایشی فراوان هم موجب دیگری برای آزار خواننده است که لازمست وقت عزیز خود را برای حلّ مشکلات ناشی از این جهت، اختصاص دهد.آن هم با مبلغ فراوانی که برای تهیّه ی کتاب پرداخت کرده (۳۲۰ هزار تومان) و انتظار بهترین استفاده از آن را دارد.
نیازی به توضیح نیست که انتقاد از یک اثر، بیانگر سوء نظر نسبت به نویسنده نیست.علاوه بر استفاده های کلّی که از تحقیقات پربار جناب اقای جعفریان داشته ام، مکرّرا از توجهات خاصّ ایشان هم بهره مند بوده و در پی ناسپاسی نیستم. اما نه حقیر بلکه همه ی دوستداران دکتر جعفریان، انتظار دارند وجهه ی علمی ایشان با این قبیل سهل انگاری ها مخدوش نگردد.
@kotob_sh
👍3
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴«دلم به شما خوش است..»
(غربت امام صادق علیه السلام)
به سند معتبر از عنبسه روایتست که امام صادق علیه السلام فرمود:
"تنهایی و نگرانی ام میان اهل مدینه را به خداوند شکایت میکنم، تا وقتی می رسید و با دیدار شما انس می گیرم؛
کاش این طاغوت می گذاشت بنایی در طائف داشته باشم و با شما در آن سکونت سازیم؛ و ضامن ميشدم كه از جهت ما آزاری به او نرسد".
#وظیفه_منتظران
[توضیح این که عمده ی راویان و اصحاب در کوفه و شهرهای دور ساکن بودند، و تشیع در اهل مدینه -محل زندگی امام صادق علیه السلام- رواج چندانی نداشت].
✔️چه خوبست از این روایت آموزنده، برای زمان خودمان هم درس بگیریم. فراموش نکنیم هم اکنون نیز امام غریبی داریم که ارتباطمان را با وجود نازنینش قطع کرده ایم.
آیا می شود ما هم از آنان باشیم که امام علیه السلام برای دیدارشان لحظه شماری می کند؟
#أین_الناصر_والمنتقم
▪️متن عربی:
الکافی ۸/۲۱۵: محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن عليّ بن الحكم، عن منصور بن يونس، عن عنبسة بن مصعب قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام يقول: أشكو إلى اللّه عزّ و جلّ وحدتي و تقلقلي بين أهل المدينة حتّى تقدموا و أراكم و آنس بكم فليت هذه الطاغية أذن لي فأتّخذ قصرا في الطائف فسكنته و أسكنتكم معي و اضمّن له أن لا يجيء من ناحيتنا مكروه أبدا.
@kotob_sh
🏴«دلم به شما خوش است..»
(غربت امام صادق علیه السلام)
به سند معتبر از عنبسه روایتست که امام صادق علیه السلام فرمود:
"تنهایی و نگرانی ام میان اهل مدینه را به خداوند شکایت میکنم، تا وقتی می رسید و با دیدار شما انس می گیرم؛
کاش این طاغوت می گذاشت بنایی در طائف داشته باشم و با شما در آن سکونت سازیم؛ و ضامن ميشدم كه از جهت ما آزاری به او نرسد".
#وظیفه_منتظران
[توضیح این که عمده ی راویان و اصحاب در کوفه و شهرهای دور ساکن بودند، و تشیع در اهل مدینه -محل زندگی امام صادق علیه السلام- رواج چندانی نداشت].
✔️چه خوبست از این روایت آموزنده، برای زمان خودمان هم درس بگیریم. فراموش نکنیم هم اکنون نیز امام غریبی داریم که ارتباطمان را با وجود نازنینش قطع کرده ایم.
آیا می شود ما هم از آنان باشیم که امام علیه السلام برای دیدارشان لحظه شماری می کند؟
#أین_الناصر_والمنتقم
▪️متن عربی:
الکافی ۸/۲۱۵: محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن عليّ بن الحكم، عن منصور بن يونس، عن عنبسة بن مصعب قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام يقول: أشكو إلى اللّه عزّ و جلّ وحدتي و تقلقلي بين أهل المدينة حتّى تقدموا و أراكم و آنس بكم فليت هذه الطاغية أذن لي فأتّخذ قصرا في الطائف فسكنته و أسكنتكم معي و اضمّن له أن لا يجيء من ناحيتنا مكروه أبدا.
@kotob_sh
Telegram
قدری تفقّه
بسم الله الرحمن الرحیم
▪️حال لب تر کردن هم نداریم...
✳️ نامه نوشتم به امام هادی علیه السلام:
شیعه ای دوست دارد با امامش گفتگو کند، از همان اسراری که با خدایش می گوید...راهم نشان دهید!
پاسخ آمد: هر گاه کاری داشتی لبانت را حرکت بده که جوابت خواهد آمد.…
▪️حال لب تر کردن هم نداریم...
✳️ نامه نوشتم به امام هادی علیه السلام:
شیعه ای دوست دارد با امامش گفتگو کند، از همان اسراری که با خدایش می گوید...راهم نشان دهید!
پاسخ آمد: هر گاه کاری داشتی لبانت را حرکت بده که جوابت خواهد آمد.…
👍2❤1
كتاب_المثالب_للهيثم_بن_عدي_دراسة_وتحقيق.pdf
4.4 MB
✳️ کتاب مثالب هیثم بن عدی که در آن بخشهایی از کتاب معروف بن خربوذ نقل شده است.
کتاب معروف از صفحه 32 مقاله شروع می شود و تا 10 صفحه بعد آن همان کتاب معروف است.
@kotob_sh
کتاب معروف از صفحه 32 مقاله شروع می شود و تا 10 صفحه بعد آن همان کتاب معروف است.
@kotob_sh
بسم الله الرحمن الرحیم
🔷بازیابی اثری از معروف بن خرّبوذ در نسب شناسی
#بازیابی_میراث
✍🏻 محمد قندهاری (با قدری ویرایش)
یک کتاب فوق العاده و مهم در انساب قریش از معروف بن خربوذ مکی به جا مانده که تا کنون در میان شیعیان و تاریخ پژوهان ایران مغفول بوده است. این کتاب در ابتدای کتاب مثالب هیثم بن عدی (م. 207) بر جا مانده که تنها یک نسخه از آن به جا مانده بوده که ده سال پیش منتشر شده است و در نرم افزارها هم نیامده است.
لازم به ذکر است ابن حجر عسقلانی هم در مورد معروف بن خربوذ، وصف «اخباریّ علّامة» را به کار برده که حاکی از تسلط وی در انساب هست (تاج العروس: و العَلَّامَةُ و العَلَّامُ: النَّسَّابةُ، با تشکر از جناب اقای عادلزاده)
ابنالكلبي به این کتاب دسترسی داشته و بخشهای زیادی از آن را نقل کرده است (مثالب العرب، 127) زبیر بن بکار نیز بخشهایی از مباحث انساب را به نقل از معروف آورده است که در این کتاب مثالب هم نیست:
"حدثنا الزبير قال : وحدثني محمد بن حسن المخزوميّ ، عن نصر بن مزاحم ، عن معروف بن خرّبوذ قال : من انتهى إليه الشرف من قريش فوصله الإسلام ، عشرة نفر ، من عشرة بطون : من هاشم ، وأميّة ، ونوفل ، وأسد ، وعبد الدّار ، وتيم ، ومخزوم ، وعديّ ، وسهم ، وجمح..الخ" (زبير بن بكار، جمهرة نسب قريش وأخبارها، ج ۱، ص ۴۷۱)
البته خود هیثم بن عدیّ خوش نام نبوده؛ ابوالفرج اصفهانی، مطالبی طولانی از کتاب مثالب او را با این سند نقل می کند:
وممن ذكر ذلك الهيثم بن عدي وأبو عبيدة وابن مزروع وابن الكلبي وسائر من جمع كتابا في المثالب وهجتهم به الشعراء فأكثرت أخبرني محمد بن عمران الصيرفي قال أخبرني الحسن بن عليل العنزي قال حدثني أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حميد بن سليمان العدوي قال أخبرني الهيثم بن عدي عن [ابوبکر] عبد الله بن عياش الهمذاني...(الأغاني للأصفهاني، ۲۰/ ۸۶ )
و سپس در آخر این نقل، گفته است که به این اقوال نمیشود، اعتنا کرد چرا که این ژانر مثالب العرب را زیاد بن ابیه، وقتی که دید کسی نسب او را نمی پذیرد، پایه گذاری کرد و برای همه قبایل حرف در آورد. هیثم بن عدی هم فریب او را خورد و از او تبعیت کرد:
"وليس هذا من الأقوال المعول عليها لأن أصل المثالب زياد لعنه الله فإنه لما ادعي إلى أبي سفيان وعلم أن العرب لا تقر له بذلك مع علمها بنسبه ومع سوء آثاره فيهم عمل كتاب المثالب فألصق بالعرب كلها كل عيب وعار وحق وباطل ثم بنى على ذلك الهيثم بن عدي وكان دعيا فأراد أن يعر أهل البيوتات تشفيا منهم..."
@kotob_sh
🔷بازیابی اثری از معروف بن خرّبوذ در نسب شناسی
#بازیابی_میراث
✍🏻 محمد قندهاری (با قدری ویرایش)
یک کتاب فوق العاده و مهم در انساب قریش از معروف بن خربوذ مکی به جا مانده که تا کنون در میان شیعیان و تاریخ پژوهان ایران مغفول بوده است. این کتاب در ابتدای کتاب مثالب هیثم بن عدی (م. 207) بر جا مانده که تنها یک نسخه از آن به جا مانده بوده که ده سال پیش منتشر شده است و در نرم افزارها هم نیامده است.
لازم به ذکر است ابن حجر عسقلانی هم در مورد معروف بن خربوذ، وصف «اخباریّ علّامة» را به کار برده که حاکی از تسلط وی در انساب هست (تاج العروس: و العَلَّامَةُ و العَلَّامُ: النَّسَّابةُ، با تشکر از جناب اقای عادلزاده)
ابنالكلبي به این کتاب دسترسی داشته و بخشهای زیادی از آن را نقل کرده است (مثالب العرب، 127) زبیر بن بکار نیز بخشهایی از مباحث انساب را به نقل از معروف آورده است که در این کتاب مثالب هم نیست:
"حدثنا الزبير قال : وحدثني محمد بن حسن المخزوميّ ، عن نصر بن مزاحم ، عن معروف بن خرّبوذ قال : من انتهى إليه الشرف من قريش فوصله الإسلام ، عشرة نفر ، من عشرة بطون : من هاشم ، وأميّة ، ونوفل ، وأسد ، وعبد الدّار ، وتيم ، ومخزوم ، وعديّ ، وسهم ، وجمح..الخ" (زبير بن بكار، جمهرة نسب قريش وأخبارها، ج ۱، ص ۴۷۱)
البته خود هیثم بن عدیّ خوش نام نبوده؛ ابوالفرج اصفهانی، مطالبی طولانی از کتاب مثالب او را با این سند نقل می کند:
وممن ذكر ذلك الهيثم بن عدي وأبو عبيدة وابن مزروع وابن الكلبي وسائر من جمع كتابا في المثالب وهجتهم به الشعراء فأكثرت أخبرني محمد بن عمران الصيرفي قال أخبرني الحسن بن عليل العنزي قال حدثني أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حميد بن سليمان العدوي قال أخبرني الهيثم بن عدي عن [ابوبکر] عبد الله بن عياش الهمذاني...(الأغاني للأصفهاني، ۲۰/ ۸۶ )
و سپس در آخر این نقل، گفته است که به این اقوال نمیشود، اعتنا کرد چرا که این ژانر مثالب العرب را زیاد بن ابیه، وقتی که دید کسی نسب او را نمی پذیرد، پایه گذاری کرد و برای همه قبایل حرف در آورد. هیثم بن عدی هم فریب او را خورد و از او تبعیت کرد:
"وليس هذا من الأقوال المعول عليها لأن أصل المثالب زياد لعنه الله فإنه لما ادعي إلى أبي سفيان وعلم أن العرب لا تقر له بذلك مع علمها بنسبه ومع سوء آثاره فيهم عمل كتاب المثالب فألصق بالعرب كلها كل عيب وعار وحق وباطل ثم بنى على ذلك الهيثم بن عدي وكان دعيا فأراد أن يعر أهل البيوتات تشفيا منهم..."
@kotob_sh
Telegram
آثار کهن شیعه
✳️ کتاب مثالب هیثم بن عدی که در آن بخشهایی از کتاب معروف بن خربوذ نقل شده است.
کتاب معروف از صفحه 32 مقاله شروع می شود و تا 10 صفحه بعد آن همان کتاب معروف است.
@kotob_sh
کتاب معروف از صفحه 32 مقاله شروع می شود و تا 10 صفحه بعد آن همان کتاب معروف است.
@kotob_sh
👍5
⭕️ با تار و ساز، ندبه برایت نمی کنند!
#أین_الناصر_والمنتقم
خيلي ببخش در به درِ غفلتيم ما
تو حاضری همیشه و در غیبتیم ما
بهره بریم از تو برای مسیرِ خويش
اصلاً برای غیبت تو علّتيم ما
بیش از عدو میانِ خودی ها غریبی و...
ما را ببین... خوشیم... چه بی غیرتیم ما
تو منجیِ زمين و زمانی، ولی چه حیف
امّا ببین... به وصلِ تو بی رغبتیم ما
با تار و ساز، ندبه برایت نمیکنند
مست و خمارِ هلهلهی بدعتیم ما
از من گرفته تا همه، از ذیل تا به صدر
ظلم اَت نموده ایم... خودِ ظلمتيم ما
با این همه، تویی پدر و ما یتیم تو
خيلي ببخش در به درِ غفلتيم ما
(محمد علی نوری)
#أین_الناصر_والمنتقم
خيلي ببخش در به درِ غفلتيم ما
تو حاضری همیشه و در غیبتیم ما
بهره بریم از تو برای مسیرِ خويش
اصلاً برای غیبت تو علّتيم ما
بیش از عدو میانِ خودی ها غریبی و...
ما را ببین... خوشیم... چه بی غیرتیم ما
تو منجیِ زمين و زمانی، ولی چه حیف
امّا ببین... به وصلِ تو بی رغبتیم ما
با تار و ساز، ندبه برایت نمیکنند
مست و خمارِ هلهلهی بدعتیم ما
از من گرفته تا همه، از ذیل تا به صدر
ظلم اَت نموده ایم... خودِ ظلمتيم ما
با این همه، تویی پدر و ما یتیم تو
خيلي ببخش در به درِ غفلتيم ما
(محمد علی نوری)
👏15❤10👎6👍4😭1
✳️تراث حدیثی قرن هفتم، در میان کاشی های حرم مطهر
کاشی زرین فام یا طلایی از جمله هنرهای سنتی ایرانی است که در کتیبه های قدیمی اماکن مذهبی به وفور به چشم می خورد.این نوع کاشی زیبا که با تکنیک خاص و بدیعی ساخته می شده، بیشتر در سده هفتم به کار میرفته و پس از چندی منسوخ شده است.
بسیاری از این کاشی ها شامل نوشته هایی از متون مذهبی به خصوص آیات و روایات شریفه است. در حرم مطهر امام رضا علیه السلام نمونه های فراوانی از اینگونه وجود داشته که بررسی احادیث مکتوب در آن با توجه به قدمتی که دارند، حائز اهمیت است.
تعداد زیادی از این کاشی ها در ضمن مرمت یا توسعه ی ابنیه ی حرم مطهر، به موزه آستان قدس منتقل شده اند. کتاب فوق به بررسی احادیث این کتیبه ها که در موزه نگهداری می شوند پرداخته است.
اما همچنان مقادیر زیادی از این کتیبه ها، هنوز در اطراف ضریح منور قرار داشته و لازمست بر محتوای مکتوب آنان نیز پژوهشی صورت گیرد. حقیر در آخرین توفیق زیارتی که داشتم، از برخی از این کاشی ها عکسبرداری کردم که در ادامه تقدیم می شود.
کاشی زرین فام یا طلایی از جمله هنرهای سنتی ایرانی است که در کتیبه های قدیمی اماکن مذهبی به وفور به چشم می خورد.این نوع کاشی زیبا که با تکنیک خاص و بدیعی ساخته می شده، بیشتر در سده هفتم به کار میرفته و پس از چندی منسوخ شده است.
بسیاری از این کاشی ها شامل نوشته هایی از متون مذهبی به خصوص آیات و روایات شریفه است. در حرم مطهر امام رضا علیه السلام نمونه های فراوانی از اینگونه وجود داشته که بررسی احادیث مکتوب در آن با توجه به قدمتی که دارند، حائز اهمیت است.
تعداد زیادی از این کاشی ها در ضمن مرمت یا توسعه ی ابنیه ی حرم مطهر، به موزه آستان قدس منتقل شده اند. کتاب فوق به بررسی احادیث این کتیبه ها که در موزه نگهداری می شوند پرداخته است.
اما همچنان مقادیر زیادی از این کتیبه ها، هنوز در اطراف ضریح منور قرار داشته و لازمست بر محتوای مکتوب آنان نیز پژوهشی صورت گیرد. حقیر در آخرین توفیق زیارتی که داشتم، از برخی از این کاشی ها عکسبرداری کردم که در ادامه تقدیم می شود.
👍4
بسم الله الرحمن الرحیم
⬛️ انتظار امام باقر علیه السلام از شیعیان
از جابر نقل شده: گروهی وارد بر امام باقر علیه السلام شدند. حضرت از وضعیت شیعیان پرس و جو نمود:
- آیا توانگرشان بر نیازمند توجه میکند؟
- آیا تندرستان از بیماران عیادت می کنند؟
- آیا از حال ضعیفان خبر دارند؟
- آیا با یکدیگر دیدار نموده و نسبت به هم محبّت و خیرخواهی دارند؟
آن گروه عرض کردند: امروزه آنان اینگونه نیستند.
پس امام باقر علیه السلام فرمود: آنان هیچ ارزش ندارند مگر اینکه دارای این خصوصیّات گردند....
متن عربی:
قال جابر سمعته يقول: ان اناسا اتوا ابا جعفر (ع) فسئلهم عن الشيعة هل يعود غنيهم على فقيرهم و هل يعود صحيحهم على مريضهم و هل يعرفون ضعيفهم و هل يتزاورون و هل يتحابون و هل يتناصحون؟
فقال القوم: ما هم اليوم كذلك. فقال ابو جعفر (ع) ليس هم بشىء حتى يكونوا كذلك. (اصول سته عشر/۲۳۰)
https://tttttt.me/kotob_sh
⬛️ انتظار امام باقر علیه السلام از شیعیان
از جابر نقل شده: گروهی وارد بر امام باقر علیه السلام شدند. حضرت از وضعیت شیعیان پرس و جو نمود:
- آیا توانگرشان بر نیازمند توجه میکند؟
- آیا تندرستان از بیماران عیادت می کنند؟
- آیا از حال ضعیفان خبر دارند؟
- آیا با یکدیگر دیدار نموده و نسبت به هم محبّت و خیرخواهی دارند؟
آن گروه عرض کردند: امروزه آنان اینگونه نیستند.
پس امام باقر علیه السلام فرمود: آنان هیچ ارزش ندارند مگر اینکه دارای این خصوصیّات گردند....
متن عربی:
قال جابر سمعته يقول: ان اناسا اتوا ابا جعفر (ع) فسئلهم عن الشيعة هل يعود غنيهم على فقيرهم و هل يعود صحيحهم على مريضهم و هل يعرفون ضعيفهم و هل يتزاورون و هل يتحابون و هل يتناصحون؟
فقال القوم: ما هم اليوم كذلك. فقال ابو جعفر (ع) ليس هم بشىء حتى يكونوا كذلك. (اصول سته عشر/۲۳۰)
https://tttttt.me/kotob_sh
❤4👍4
🔷اعیاد دیگران، ماتم ماست...
این ابیات منسوب به امام سجاد علیه السلام است:
نَحْنُ بَنُو الْمُصْطَفَى ذُو غُصَصٍ يَجْرَعُهَا فِي الْأَنَامِ كَاظِمُنَا
عَظِيمَةٌ فِي الْأَنَامِ مِحْنَتُنَا أَوَّلُنَا مُبْتَلًى وَ آخِرُنَا
يُفَرِّحُ هَذَا الْوَرَى بَعِيدَهُمُ وَ نَحْنُ أَعْيَادُنَا مَآتِمُنَا
وَ النَّاسُ فِي الْأَمْنِ وَ السُّرُورِ وَ مَا يَأْمَنُ طُولَ الزَّمَانِ خَائِفُنَا
وَ مَا خُصِصْنَا بِهِ مِنَ الشَّرَفِ الطَّائِلُ بَيْنَ الْأَنَامِ آفَتُنَا
يَحْكُمُ فِينَا وَ الْحُكْمُ فِيهِ لَنَا جَاحِدُنَا حَقَّنَا وَ غَاصِبُنَا
(مناقب ابن شهراشوب ۴/۱۵۶)
▪️مضمون خلاصه:
ما فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیوسته در غم و اندوه هستیم...مردمان به عیدشان شادند ولی اعیاد ما، ماتم ماست.
آن شرف والایی که داریم، اسباب رنج ما را فراهم کرده است.
با این که حکم برای ماست، اما کسانی که حق ما را غصب و انکار کرده اند بر ما حکم می رانند.
✔️در همین زمینه روایت معروفی هم از امام باقر علیه السلام رسیده که روزهای عید را موجب تازه شدن اندوه آنان شمرده، زیرا حقّ خود را در دست دیگران میبینند...
این ابیات منسوب به امام سجاد علیه السلام است:
نَحْنُ بَنُو الْمُصْطَفَى ذُو غُصَصٍ يَجْرَعُهَا فِي الْأَنَامِ كَاظِمُنَا
عَظِيمَةٌ فِي الْأَنَامِ مِحْنَتُنَا أَوَّلُنَا مُبْتَلًى وَ آخِرُنَا
يُفَرِّحُ هَذَا الْوَرَى بَعِيدَهُمُ وَ نَحْنُ أَعْيَادُنَا مَآتِمُنَا
وَ النَّاسُ فِي الْأَمْنِ وَ السُّرُورِ وَ مَا يَأْمَنُ طُولَ الزَّمَانِ خَائِفُنَا
وَ مَا خُصِصْنَا بِهِ مِنَ الشَّرَفِ الطَّائِلُ بَيْنَ الْأَنَامِ آفَتُنَا
يَحْكُمُ فِينَا وَ الْحُكْمُ فِيهِ لَنَا جَاحِدُنَا حَقَّنَا وَ غَاصِبُنَا
(مناقب ابن شهراشوب ۴/۱۵۶)
▪️مضمون خلاصه:
ما فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیوسته در غم و اندوه هستیم...مردمان به عیدشان شادند ولی اعیاد ما، ماتم ماست.
آن شرف والایی که داریم، اسباب رنج ما را فراهم کرده است.
با این که حکم برای ماست، اما کسانی که حق ما را غصب و انکار کرده اند بر ما حکم می رانند.
✔️در همین زمینه روایت معروفی هم از امام باقر علیه السلام رسیده که روزهای عید را موجب تازه شدن اندوه آنان شمرده، زیرا حقّ خود را در دست دیگران میبینند...
Telegram
کتاب نفیس
📌عید فطر و عید قربان تجدید اندوه اهل بیت علیهم السلام
عبد اللّه بن دينار گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: اى عبد اللّه! هيچ عيدى از اعياد مسلمانان - چه قربان و چه فطر - نيست مگر آنكه در آن عيد اندوه آل محمّد عليهم السّلام تجديد مىگردد.
گفتم: چرا؟
فرمود:…
عبد اللّه بن دينار گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: اى عبد اللّه! هيچ عيدى از اعياد مسلمانان - چه قربان و چه فطر - نيست مگر آنكه در آن عيد اندوه آل محمّد عليهم السّلام تجديد مىگردد.
گفتم: چرا؟
فرمود:…
❤15👍3👎1
🔷کارشکنی صحابه در روز غدیر (در مصادر عامه)
در مصادر مختلف عامه (مسند الشاميين طبراني ۳/۲۲۲، مناقب ابن المغازلی ۶۴و..) به نقل از جابر بن عبد الله بیان شده که صحابه در روز غدیر، از حضور در کنار پیامبر و امیر المؤمنین (صلی الله علیهما وآلهما) خود داری ورزیدند، تا جایی که پیامبر صلی الله علیه و آله از امیر المؤمنین علیه السلام خواستند که مردم را جمع کند. به این ترتیب خطابه غدیر با سخنان عتاب آمیز پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به صحابه آغاز شد:
«من از دور شدن و تخلّفتان از من ناراحت شدم، تا جایی که گمان دارم [به قدری از من بدتان می آید که] هیچ درختی را بیشتر از درختی که در کنار من باشد، دشمن ندارید!
ولی علی بن ابی طالب (علیه السلام) را در جایگاه خودم قرار دادم، پس خداوند از او راضی گردد چنانکه من از او راضی گشتم، چه این که بر نزدیکی و همراهی با من، هیچ چیز را نمیگزیند...اللهم من کنت مولاه فعليّ مولاه...»
@kotob_sh
در مصادر مختلف عامه (مسند الشاميين طبراني ۳/۲۲۲، مناقب ابن المغازلی ۶۴و..) به نقل از جابر بن عبد الله بیان شده که صحابه در روز غدیر، از حضور در کنار پیامبر و امیر المؤمنین (صلی الله علیهما وآلهما) خود داری ورزیدند، تا جایی که پیامبر صلی الله علیه و آله از امیر المؤمنین علیه السلام خواستند که مردم را جمع کند. به این ترتیب خطابه غدیر با سخنان عتاب آمیز پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به صحابه آغاز شد:
«من از دور شدن و تخلّفتان از من ناراحت شدم، تا جایی که گمان دارم [به قدری از من بدتان می آید که] هیچ درختی را بیشتر از درختی که در کنار من باشد، دشمن ندارید!
ولی علی بن ابی طالب (علیه السلام) را در جایگاه خودم قرار دادم، پس خداوند از او راضی گردد چنانکه من از او راضی گشتم، چه این که بر نزدیکی و همراهی با من، هیچ چیز را نمیگزیند...اللهم من کنت مولاه فعليّ مولاه...»
@kotob_sh
👍2🤬2❤1
بسم الله الرحمن الرحیم
⚠️با قلم زدنی هم با آنان همکاری مکن!
به گزارش نجاشی، خالد بن طهمان، در عین حال که از راویان عامه بوده، نسخه ی احادیثی از امام باقر علیه السلام نقل میکرده که متأسفانه احادیث اندکی از آن به جای مانده است.
جالب اینکه یکی از این روایات در مصنّف ابن أبی شیبه به چشم می خورد:
🔸حدثنا وكيع ، عن خالد بن طهمان ، عن أبي جعفر قال : لا تُعدّ لهم سِفراً ، ولا تخطّ لهم بقلم . (ج۲۱/ ۳۳۸)
«امام باقر علیه السلام فرمود: برای آنان [والیان جور] حتی جزوه ای هم آماده مکن، و هیچ قلمی بر کاغذ میاور»
شبیه این روایت به سند صحیح از ابوبصیر هم نقل شده است:
🔸علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي بصير قال: سألت أبا جعفر ع عن أعمالهم، فقال لي: يا أبا محمد لا و لا مدة قلم، إنّ أحدهم لا يصيب من دنياهم شيئا إلا أصابوا من دينه مثله أو قال حتى يصيبوا من دينه مثله. (الکافی ۵/۱۰۷)
ابوبصیر گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد کارهای دولتی [حکومت بنی امیه] پرسیدم، پس فرمود: «هرگز نه، حتی به اندازه ای کشیدن قلمی! به درستیکه هیچ کس از دنیای آنان چیزی به دست نمیآورد، مگر اینکه آنان نیز به همان مقدار دین او را به چنگ آورند»
(با تشکر از محمد قندهاری و محمدمهدی دلیر)
@kotob_sh
⚠️با قلم زدنی هم با آنان همکاری مکن!
به گزارش نجاشی، خالد بن طهمان، در عین حال که از راویان عامه بوده، نسخه ی احادیثی از امام باقر علیه السلام نقل میکرده که متأسفانه احادیث اندکی از آن به جای مانده است.
جالب اینکه یکی از این روایات در مصنّف ابن أبی شیبه به چشم می خورد:
🔸حدثنا وكيع ، عن خالد بن طهمان ، عن أبي جعفر قال : لا تُعدّ لهم سِفراً ، ولا تخطّ لهم بقلم . (ج۲۱/ ۳۳۸)
«امام باقر علیه السلام فرمود: برای آنان [والیان جور] حتی جزوه ای هم آماده مکن، و هیچ قلمی بر کاغذ میاور»
شبیه این روایت به سند صحیح از ابوبصیر هم نقل شده است:
🔸علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي بصير قال: سألت أبا جعفر ع عن أعمالهم، فقال لي: يا أبا محمد لا و لا مدة قلم، إنّ أحدهم لا يصيب من دنياهم شيئا إلا أصابوا من دينه مثله أو قال حتى يصيبوا من دينه مثله. (الکافی ۵/۱۰۷)
ابوبصیر گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد کارهای دولتی [حکومت بنی امیه] پرسیدم، پس فرمود: «هرگز نه، حتی به اندازه ای کشیدن قلمی! به درستیکه هیچ کس از دنیای آنان چیزی به دست نمیآورد، مگر اینکه آنان نیز به همان مقدار دین او را به چنگ آورند»
(با تشکر از محمد قندهاری و محمدمهدی دلیر)
@kotob_sh
👍8
آثار کهن شیعه
⭕️ با تار و ساز، ندبه برایت نمی کنند! #أین_الناصر_والمنتقم خيلي ببخش در به درِ غفلتيم ما تو حاضری همیشه و در غیبتیم ما بهره بریم از تو برای مسیرِ خويش اصلاً برای غیبت تو علّتيم ما بیش از عدو میانِ خودی ها غریبی و... ما را ببین... خوشیم... چه بی غیرتیم…
Telegram
قدری تفقّه
بسم الله الرحمن الرحیم
📛وقتی ساز و آواز در حرمین آشکار شود...
إنا لله و إنا إليه راجعون
حرم پاکی که جایگاه عروج و نزول ملائک و زیارت کروبیین و انبیاءعلیهم السلام بود، بازیچه ی (امارت صبیانیه) گردید و آشکارا نغمات شیطانی در آن طنین انداز شد...
این جسارت…
📛وقتی ساز و آواز در حرمین آشکار شود...
إنا لله و إنا إليه راجعون
حرم پاکی که جایگاه عروج و نزول ملائک و زیارت کروبیین و انبیاءعلیهم السلام بود، بازیچه ی (امارت صبیانیه) گردید و آشکارا نغمات شیطانی در آن طنین انداز شد...
این جسارت…
Forwarded from آثار کهن شیعه
◾️ یاور جانشینت هستم
#أین_الناصر_والمنتقم
✔️ اگر نتوانستم با دستانم یاریت کنم،
ولی امروز چشمم را روانه ی تو ساخته ام،
و دل و گوش و جشم و بدن و اندیشه ام تو را اجابت کرده، و تسلیم شما و جانشینان و راهنمایان بعد از شما هستم،
پس یاریم برایتان آماده است
تا زمانی که خداوند به امرش حکم کند،
و او بهترین حاکمان است...»
(الصحیفة المهدیة:۹۸۷، به نقل از مزار شیخ مفید (ره): ۱۰۷)
@kotob_sh
#أین_الناصر_والمنتقم
✔️ اگر نتوانستم با دستانم یاریت کنم،
ولی امروز چشمم را روانه ی تو ساخته ام،
و دل و گوش و جشم و بدن و اندیشه ام تو را اجابت کرده، و تسلیم شما و جانشینان و راهنمایان بعد از شما هستم،
پس یاریم برایتان آماده است
تا زمانی که خداوند به امرش حکم کند،
و او بهترین حاکمان است...»
(الصحیفة المهدیة:۹۸۷، به نقل از مزار شیخ مفید (ره): ۱۰۷)
@kotob_sh
❤3👍1
بسم الله الرحمن الرحیم
🔷علوم دینی در انتظار تنها سامانگر دین...
#وظیفه_منتظران #أین_الناصر_والمنتقم
«أین المتخیّر لإعادة الملّة والشریعة...»
کجاست آن که برای بازگرداندن آیین و شریعت، برگزیده شده است؟!
شریعت مبین اسلام در طی این هزار و چهارصد سال، روزگار های تلخی را گذرانده و هم اکنون در غریبانه ترین غروبهای زمان، بی صبرانه انتظار صاحب زمان را می کشد تا آن را حیاتی دوباره بخشد.
آئین اسلام، قرن ها تحریف و تزویر را بر خود تجربه کرده، و برچسب صدها گرایش فکری و نظام سیاسی قرار گرفته است.
جامعه ی شیعه، در آغاز پنهان شدن نور امام (علیه السلام) شاید نگرانی زیادی نداشت، گنجینه ای سرشار از سخنان معصومین علیهم السلام در اختیارشان بود که میان هیچ فرقه ی دیگری از جهت کمیت و کیفیت نظیر نداشت و کمتر احساس کمبودی می کردند. اما رفته رفته تحولات فکری جهان اسلام، همچون طوفان هایی کوبنده از راه رسید و یک به یک داشته های شیعیان را نیز جا به جا کرد. کار به جایی رسید که صف های مختلف در میان شیعه نیز به نوبت پدیدار شد، که هریک خود را نماد راستین تشیع دانسته و دیگران را خارج از مسیر حقیقت و بلکه کافر و مشرک می دانستند. آتش این اختلافات، همچنان شعله ور تر شده و درگیری های خونین فراوانی را به وجود آورد.
از طرفی پژوهش های تاریخی، زبان شناسی، رجال و علوم حدیث با دقت و موشکافی هرچه بیشتر پیش رفته و خطاهای مختلف و برداشتهای ناقص پیشینیان، یکی پس از دیگری آشکار میگشت. به طوری که امروزه اکتفا به قواعد سنتی و علوم حدیث متداول؛ دیگر سرابی بیش نیست. محققان خود را با دریایی از سؤالات بی پاسخ مواجه دیده، و رسیدن به یک نظر قطعی در عرصه دین، چالشی بی پایان گشته است.
از طرفی حوزه های علوم دینی، از علمای راستین، مخلص و محقق، خالی میگردد؛ و بلکه در عمده ی شهرها و مناطق شیعه، به معنای واقعی کلمه کمترین اثری از علم و معرفت و فقاهت به چشم نمی خورد.
البته این هرگز به معنای بسته شدن راه هدایت در عصر غیبت نیست؛ بلکه بر اساس آنچه پیشتر بیان شد هر آن مقدار که برای اصل هدایت و ضروریات اعتقادی لازم بوده به صورتی که قابل خدشه نباشد بیان شده و به ما رسیده است.
آنچه در این میان برای دیدگان غمخوار منتظران عیان می شود، اینست که "حدیث" و "قرآن" تنها متن هستند، یک متن صامت. متن هرچقدر هم هدایتگر و پرنکته باشد، اما نمی تواند جامعه را راهبری کند. متن، مجری معصوم می خواهد. دیگر باید از این خواب چند صد ساله ی دل خوش کردن به صرف متون احادیث، بیدار شد. باید عطش سوزان نیاز به ماء معین را احساس نموده و عاجزانه دست التماس بلند کنیم تا آن (احیاگر شریعت ع) به فریاد اسلام مظلوم رسد...
🔷علوم دینی در انتظار تنها سامانگر دین...
#وظیفه_منتظران #أین_الناصر_والمنتقم
«أین المتخیّر لإعادة الملّة والشریعة...»
کجاست آن که برای بازگرداندن آیین و شریعت، برگزیده شده است؟!
شریعت مبین اسلام در طی این هزار و چهارصد سال، روزگار های تلخی را گذرانده و هم اکنون در غریبانه ترین غروبهای زمان، بی صبرانه انتظار صاحب زمان را می کشد تا آن را حیاتی دوباره بخشد.
آئین اسلام، قرن ها تحریف و تزویر را بر خود تجربه کرده، و برچسب صدها گرایش فکری و نظام سیاسی قرار گرفته است.
جامعه ی شیعه، در آغاز پنهان شدن نور امام (علیه السلام) شاید نگرانی زیادی نداشت، گنجینه ای سرشار از سخنان معصومین علیهم السلام در اختیارشان بود که میان هیچ فرقه ی دیگری از جهت کمیت و کیفیت نظیر نداشت و کمتر احساس کمبودی می کردند. اما رفته رفته تحولات فکری جهان اسلام، همچون طوفان هایی کوبنده از راه رسید و یک به یک داشته های شیعیان را نیز جا به جا کرد. کار به جایی رسید که صف های مختلف در میان شیعه نیز به نوبت پدیدار شد، که هریک خود را نماد راستین تشیع دانسته و دیگران را خارج از مسیر حقیقت و بلکه کافر و مشرک می دانستند. آتش این اختلافات، همچنان شعله ور تر شده و درگیری های خونین فراوانی را به وجود آورد.
از طرفی پژوهش های تاریخی، زبان شناسی، رجال و علوم حدیث با دقت و موشکافی هرچه بیشتر پیش رفته و خطاهای مختلف و برداشتهای ناقص پیشینیان، یکی پس از دیگری آشکار میگشت. به طوری که امروزه اکتفا به قواعد سنتی و علوم حدیث متداول؛ دیگر سرابی بیش نیست. محققان خود را با دریایی از سؤالات بی پاسخ مواجه دیده، و رسیدن به یک نظر قطعی در عرصه دین، چالشی بی پایان گشته است.
از طرفی حوزه های علوم دینی، از علمای راستین، مخلص و محقق، خالی میگردد؛ و بلکه در عمده ی شهرها و مناطق شیعه، به معنای واقعی کلمه کمترین اثری از علم و معرفت و فقاهت به چشم نمی خورد.
البته این هرگز به معنای بسته شدن راه هدایت در عصر غیبت نیست؛ بلکه بر اساس آنچه پیشتر بیان شد هر آن مقدار که برای اصل هدایت و ضروریات اعتقادی لازم بوده به صورتی که قابل خدشه نباشد بیان شده و به ما رسیده است.
آنچه در این میان برای دیدگان غمخوار منتظران عیان می شود، اینست که "حدیث" و "قرآن" تنها متن هستند، یک متن صامت. متن هرچقدر هم هدایتگر و پرنکته باشد، اما نمی تواند جامعه را راهبری کند. متن، مجری معصوم می خواهد. دیگر باید از این خواب چند صد ساله ی دل خوش کردن به صرف متون احادیث، بیدار شد. باید عطش سوزان نیاز به ماء معین را احساس نموده و عاجزانه دست التماس بلند کنیم تا آن (احیاگر شریعت ع) به فریاد اسلام مظلوم رسد...
❤11👍4👏2
Audio
✴️تذکرات استاد حاج شیخ مصطفی اسکندری درباره غافل نشدن از نیاز به حضرت حجت در تحصیل علوم دینی و زندگی
🔻اگر خودمان احساس اضطرار نکنیم، مضطرمان میکنند
@Shia_communications
🔻اگر خودمان احساس اضطرار نکنیم، مضطرمان میکنند
@Shia_communications
👍4❤2
بسم الله الرحمن الرحیم
✅ رابطه اسلام و امام علیه السلام
( نقدی بر ادعای اولویت حفظ اسلام بر حفظ جان امام ع)
✍🏻#یادداشت آقای سید محمد موسوی
[قسمت ۱ از ۳]
1️⃣ همانطور که وجود اسلام (دین)، وابسته به حجت الهی (پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم) بوده، بقای آن هم وابسته به حجت الهی (ائمه علیهم السلام) است.
این مسأله هم در منابع روایی ما به صراحت بیان شده و هم متکلمان امامیه در بحث ضرورت وجود امام معصوم مورد تاکید قرار داده اند. لذا همانطور که نمی توان از تقدم حفظ اسلام بر حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله سخن گفت، نمی توان از تقدم حفظ اسلام بر حفظ امام علیه السلام سخن گفت.
📍وجه نیازمندی بقاءِ اسلام به حجت الهی، آنست که جامعه بشری به لحاظ فکری و عملی دائماً با پرسشها و موقعیتهای جدید مواجه می شود و در نتیجه در معرض لغزشهای بنیادینِ اعتقادی و عملی که در واقع برخلاف دین الهی هستند قرار می گیرد.
پس خداوند متعال همواره حجتی را نصب کرده تا جلوی انحراف دین از لغزشها را بگیرد؛ اما اگر مردم، آن حجت الهی را منزوی کنند یا به قتل برسانند، نه تنها به نفع دین الهی نخواهد بود، بلکه کاملا به ضرر آنست، زیرا در این صورت مسلماً انحراف بر جامعه بشری غلبه خواهد کرد.
2️⃣ اصولاً رابطه امام با اسلام در تحقق خارجی خود، تباین نیست تا از فدا شدن یکی برای دیگری سخن بگوییم. خود امام، تحقق عینی و کامل دین و اسلام است و امام به کامل ترین شکل، بالاترین درجه معرفت و محبت و عبادت را داراست؛ به گونه ای که همه معارف و محبتها و عباداتِ بشریت، به اندازه معرفت و محبت و عبادات امام، ارزش ندارد. حدیث شریف «ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلین» از جمله شواهد این مدعاست.
✅ در نتیجه حفظ اسلام به معنای کامل آن، منوط به حفظ امام است و دوگانه سازی بین این دو بی معنا است؛ و اگر قرار باشد یکی فدای دیگری شود، آن اسلام عموم مسلمانان است که باید فدای اسلام امام علیه السلام بشود؛ چرا که او تحقق کامل و تام و تمام معرفت و عبودیت است و مابقی معرفتها و عبودیتها در قبال معرفت و عبودیت او همچون قطره ای در قبال اقیانوس اند.
3️⃣ فدا شدن یعنی اینکه فرد کم ارزش برای حفظ ارزش والاتر، از جان خود بگذرد. با این توضیح، چه چیزی نسبت به امام علیه السلام مقام عالی تری دارد که امام فدایش شود؟ آیا همان دینی که در زندگانی دینداران تحقق می یابد؟!! دراین صورت روشن است که خود امام علیه السلام عالی ترین مصداق این دین است و حفظ جان امام، مقدم بر همه چیز و همه کس است.
4️⃣ امام نه فقط تنها مصداق تحقّق عینی دین است، بلکه اصل و پایه هرگونه دینداریِ دینداران عادی است. چنانچه در روایات فراوان، امام اساسِ هر اعتقاد صحیح و کار نیکی معرفی شده است: «بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنا عُرِفَ اَللَّهُ وَ بِنا وُحِّدَ اَللَّهُ» : با ما بود که خداوند پرستیده و شناخته شد.
«نَحْنُ اَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ، وَ مِنْ فُروعِنا كُلُّ بِرٍّ»: ما اساس هر خوبی، و سرچشمه ی تمام نیکی ها هستیم.
حال چگونه اصل می تواند فدای فرع گردد؟؟
خلاصه: این فدا شدن امام، مثل آنست که کسی فرض کند آیا حفظ خورشید اولویت دارد یا پرتویی از نور خورشید که از پنجره وارد اتاق شده است!!
5️⃣ بر اساس اصل بودن امام و فرع بودن دین بر وجود امام، اگر طاغوت های امت اسلام، اقدام به قتل امامان نمی کردند و میگذاشتند که امامان در جامعه اسلامی، آزادانه کتاب و حکمت را تعلیم دهند و به تزکیه نفوس بپردازند، قطعا دینداریِ مسلمانان در سه بُعد اعتقادی و عملی و عاطفی، غنی تر می شد و عمق بیشتری پیدا می کرد. به عنوان مثال، اگر یزید و یزیدیان از قتل امام منصرف می شدند و اجازه می دادند که حضرت به زندگانی خود ادامه دهد و ارتباط خود را ولو به صورت محدود با جامعه مسلمین حفظ کند، قطعا به نفع دینداری مردمان آن زمان و در زمانهای بعد بود؛ چرا که مثلا در طول ۲۰ سال زندگانی خود می توانستند هزاران آموزه را به مخاطبان تعلیم دهند و صدها نفر را تربیت کنند. اما با شهادت امام علیه السلام، جامعه اسلامی برای همیشه از این برکات محروم گردید و در عوض مغضوب درگاه خداوند شد!
@kotob_sh
✅ رابطه اسلام و امام علیه السلام
( نقدی بر ادعای اولویت حفظ اسلام بر حفظ جان امام ع)
✍🏻#یادداشت آقای سید محمد موسوی
[قسمت ۱ از ۳]
1️⃣ همانطور که وجود اسلام (دین)، وابسته به حجت الهی (پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم) بوده، بقای آن هم وابسته به حجت الهی (ائمه علیهم السلام) است.
این مسأله هم در منابع روایی ما به صراحت بیان شده و هم متکلمان امامیه در بحث ضرورت وجود امام معصوم مورد تاکید قرار داده اند. لذا همانطور که نمی توان از تقدم حفظ اسلام بر حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله سخن گفت، نمی توان از تقدم حفظ اسلام بر حفظ امام علیه السلام سخن گفت.
📍وجه نیازمندی بقاءِ اسلام به حجت الهی، آنست که جامعه بشری به لحاظ فکری و عملی دائماً با پرسشها و موقعیتهای جدید مواجه می شود و در نتیجه در معرض لغزشهای بنیادینِ اعتقادی و عملی که در واقع برخلاف دین الهی هستند قرار می گیرد.
پس خداوند متعال همواره حجتی را نصب کرده تا جلوی انحراف دین از لغزشها را بگیرد؛ اما اگر مردم، آن حجت الهی را منزوی کنند یا به قتل برسانند، نه تنها به نفع دین الهی نخواهد بود، بلکه کاملا به ضرر آنست، زیرا در این صورت مسلماً انحراف بر جامعه بشری غلبه خواهد کرد.
2️⃣ اصولاً رابطه امام با اسلام در تحقق خارجی خود، تباین نیست تا از فدا شدن یکی برای دیگری سخن بگوییم. خود امام، تحقق عینی و کامل دین و اسلام است و امام به کامل ترین شکل، بالاترین درجه معرفت و محبت و عبادت را داراست؛ به گونه ای که همه معارف و محبتها و عباداتِ بشریت، به اندازه معرفت و محبت و عبادات امام، ارزش ندارد. حدیث شریف «ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلین» از جمله شواهد این مدعاست.
✅ در نتیجه حفظ اسلام به معنای کامل آن، منوط به حفظ امام است و دوگانه سازی بین این دو بی معنا است؛ و اگر قرار باشد یکی فدای دیگری شود، آن اسلام عموم مسلمانان است که باید فدای اسلام امام علیه السلام بشود؛ چرا که او تحقق کامل و تام و تمام معرفت و عبودیت است و مابقی معرفتها و عبودیتها در قبال معرفت و عبودیت او همچون قطره ای در قبال اقیانوس اند.
3️⃣ فدا شدن یعنی اینکه فرد کم ارزش برای حفظ ارزش والاتر، از جان خود بگذرد. با این توضیح، چه چیزی نسبت به امام علیه السلام مقام عالی تری دارد که امام فدایش شود؟ آیا همان دینی که در زندگانی دینداران تحقق می یابد؟!! دراین صورت روشن است که خود امام علیه السلام عالی ترین مصداق این دین است و حفظ جان امام، مقدم بر همه چیز و همه کس است.
4️⃣ امام نه فقط تنها مصداق تحقّق عینی دین است، بلکه اصل و پایه هرگونه دینداریِ دینداران عادی است. چنانچه در روایات فراوان، امام اساسِ هر اعتقاد صحیح و کار نیکی معرفی شده است: «بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنا عُرِفَ اَللَّهُ وَ بِنا وُحِّدَ اَللَّهُ» : با ما بود که خداوند پرستیده و شناخته شد.
«نَحْنُ اَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ، وَ مِنْ فُروعِنا كُلُّ بِرٍّ»: ما اساس هر خوبی، و سرچشمه ی تمام نیکی ها هستیم.
حال چگونه اصل می تواند فدای فرع گردد؟؟
خلاصه: این فدا شدن امام، مثل آنست که کسی فرض کند آیا حفظ خورشید اولویت دارد یا پرتویی از نور خورشید که از پنجره وارد اتاق شده است!!
5️⃣ بر اساس اصل بودن امام و فرع بودن دین بر وجود امام، اگر طاغوت های امت اسلام، اقدام به قتل امامان نمی کردند و میگذاشتند که امامان در جامعه اسلامی، آزادانه کتاب و حکمت را تعلیم دهند و به تزکیه نفوس بپردازند، قطعا دینداریِ مسلمانان در سه بُعد اعتقادی و عملی و عاطفی، غنی تر می شد و عمق بیشتری پیدا می کرد. به عنوان مثال، اگر یزید و یزیدیان از قتل امام منصرف می شدند و اجازه می دادند که حضرت به زندگانی خود ادامه دهد و ارتباط خود را ولو به صورت محدود با جامعه مسلمین حفظ کند، قطعا به نفع دینداری مردمان آن زمان و در زمانهای بعد بود؛ چرا که مثلا در طول ۲۰ سال زندگانی خود می توانستند هزاران آموزه را به مخاطبان تعلیم دهند و صدها نفر را تربیت کنند. اما با شهادت امام علیه السلام، جامعه اسلامی برای همیشه از این برکات محروم گردید و در عوض مغضوب درگاه خداوند شد!
@kotob_sh
👍9❤7👏1
[قسمت ۲ از ۳]
6️⃣ علاوه بر اینکه دین برای بقائش نیازمند امام است، مسلمانانی هم که (برحسب فرض) میخواهند دین را در زندگانی خود پیاده کنند، برای بقائشان نیازمند امام اند. و این مطلب از تعالیم مسلم اهل البیت علیهم السلام است که با این عبارت و شبیه آ» بیان شده است:
لولا الحجة لَساخت الارض بِأهلها: اگر حجّت الهی نباشد، زمین اهل خود را فرو میبرد.
بر این اساس، اصولاً نظم و نظامِ زمین و زمان، به بقاء امام علیه السلام وابسته است و اگر امام علیه السلام کمترین لحظه ای از روی زمین برداشته شود، بساط حیات بشری اعم از حیاتِ ایمان و کفر از زمین برچیده خواهد شد. از این رو تقدم حفظ اسلام بر حفظ امام علیه السلام، برخلاف این آموزه مسلّم اهل بیت علیهم السلام است.
7️⃣ بله، همه امامان جان خود را فدا کردند؛ به این معنا که در موقعیتهایی که خطر جانی برایشان داشت از جانگذشتگی نشان دادند؛ خواه در آن موقیت شهید بشوند یا نشوند. بدین ترتیب، بذل جان اعم است و شامل تمام موقعیتهای خطیری می شود که در آنها امام شهید نشده است.
اما سوال اینست که این بذل جان برای چه بوده است؟ مسلما فقط برای رضای الهی:
{وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ}
«و بذلتم انفسکم فی مرضاته...»
هدف اصلی امام حسین علیهالسلام هم از بذل جانشان، همانند دیگر امامان، رضایت الهی است؛ برای امام فرق ندارد که خداوند متعال رضایتش را در چه چیزی قرار داده باشد؛ امام برای رضای الهی از همه چیز خود حتی جانش می گذرد و هر اقدامی را که رضای الهی در آن باشد انجام می دهد.
🔍 اما باید توجه داشت که:
اولا: بذل جان به معنای تمکین در برابر کشته شدن توسط دشمن نیست؛ بلکه امام برای رضای الهی، تا جایی که در توانش باشد در برابر تهدیدهای جانی مقاومت می کند و جان خود را بنا به اقتضای موقعیت، با تدبیر سیاسی یا دفاع مسلحانه حفظ می کند.
📍پس بذل جان به معنای استقبال از کشته شدن و پرهیز از حفظ جان نیست.
ثانیا: وقتی روشن شد که این بذل جان توسط امام علیه السلام، طبق رضا و امر خاص الهی صورت گرفته، در این صورت خواه این فداکاری، منتهی به شهادت شود و یا نه، امری بیهوده نبوده است. بلکه به هدف هدایت انسانهای زیردست امام انجام شده؛ زیرا امام، هادی امت است و با سخن و رفتار خود امت را هدایت می کند.
☑️ اما در عین حال، باید توجه داشت که داشتن این هدف، لزوما به معنای تحقق خارجی آن هدف نیست، و اینطور نیست که هر اقدام هدایتگرانه ای که توسط حجت الهی صورت میگیرد (ولو منتهی به شهادتشان شود)، لزوما به هدایت امت منتهی شود؛ چرا که امت می تواند با اختیارش از پذیرش هدایت امتناع کند.
📍درباره بذل جان و شهادت امام حسین علیه السلام نیز همین امر اتفاق افتاد؛ یعنی گرچه امام به هدف نهایی خود که همان رضای الهی و مقامات مترتب برآن بود دست یافت، و همچنین وظایف هدایتگری خود را به تمام و کمال انجام داد:
( بذل مهجته فیک لِیستنقد عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة): خون دل خود را ایثار نمود، تا بندگان را از نادانی و گمراهی نجات دهد
لکن به دلیل امتناع امت از پذیرش اختیاری هدایت در خلال این اقدام، اکثریت امت از مدار دینداری حقیقی خارج گردیدند؛ درست همانگونه که امتهای پیشین با امتناع از پذیرش دعوت پیامبران و حجج الهی و به قتل رساندن ایشان، دچار ضلالت و گمراهی شدند.
✅ بدین ترتیب، می توان گفت گرچه در رابطه بین حجج الهی و خدایشان، شهادت به نفعشان است، اما در جایی که اکثریت امت، پیام هدایت را دریافت نکرده باشند، این شهادت امام، به ضرر امت بوده است و اگر دست امت به خون حجج الهی آغشته نمی شد، دایره هدایت گستردهتر و دایره ضلالت تنگتر می شد.
📚 بر این اساس، اصولا این بذل جانِ در راه خدا، ربطی به فدا شدن برای چیز دیگری ندارد؛ زیرا فدا شدن در جایی تحقق پیدا میکند که در پی فدا شدن، آنچه که شخص برای آن فدا شده حفظ شود و از بین نرود.
اما کشته شدن امامان توسط دشمنان علاوه بر این که موجب حفظ دین نگردید، بلکه به فساد و تباهی آن انجامید!!. لذا مفهوم فدا شدن امام علیه السلام برای دین، پایه ای در آموزه های اهل بیت علیهم السلام ندارد.
@kotob_sh
6️⃣ علاوه بر اینکه دین برای بقائش نیازمند امام است، مسلمانانی هم که (برحسب فرض) میخواهند دین را در زندگانی خود پیاده کنند، برای بقائشان نیازمند امام اند. و این مطلب از تعالیم مسلم اهل البیت علیهم السلام است که با این عبارت و شبیه آ» بیان شده است:
لولا الحجة لَساخت الارض بِأهلها: اگر حجّت الهی نباشد، زمین اهل خود را فرو میبرد.
بر این اساس، اصولاً نظم و نظامِ زمین و زمان، به بقاء امام علیه السلام وابسته است و اگر امام علیه السلام کمترین لحظه ای از روی زمین برداشته شود، بساط حیات بشری اعم از حیاتِ ایمان و کفر از زمین برچیده خواهد شد. از این رو تقدم حفظ اسلام بر حفظ امام علیه السلام، برخلاف این آموزه مسلّم اهل بیت علیهم السلام است.
7️⃣ بله، همه امامان جان خود را فدا کردند؛ به این معنا که در موقعیتهایی که خطر جانی برایشان داشت از جانگذشتگی نشان دادند؛ خواه در آن موقیت شهید بشوند یا نشوند. بدین ترتیب، بذل جان اعم است و شامل تمام موقعیتهای خطیری می شود که در آنها امام شهید نشده است.
اما سوال اینست که این بذل جان برای چه بوده است؟ مسلما فقط برای رضای الهی:
{وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ}
«و بذلتم انفسکم فی مرضاته...»
هدف اصلی امام حسین علیهالسلام هم از بذل جانشان، همانند دیگر امامان، رضایت الهی است؛ برای امام فرق ندارد که خداوند متعال رضایتش را در چه چیزی قرار داده باشد؛ امام برای رضای الهی از همه چیز خود حتی جانش می گذرد و هر اقدامی را که رضای الهی در آن باشد انجام می دهد.
🔍 اما باید توجه داشت که:
اولا: بذل جان به معنای تمکین در برابر کشته شدن توسط دشمن نیست؛ بلکه امام برای رضای الهی، تا جایی که در توانش باشد در برابر تهدیدهای جانی مقاومت می کند و جان خود را بنا به اقتضای موقعیت، با تدبیر سیاسی یا دفاع مسلحانه حفظ می کند.
📍پس بذل جان به معنای استقبال از کشته شدن و پرهیز از حفظ جان نیست.
ثانیا: وقتی روشن شد که این بذل جان توسط امام علیه السلام، طبق رضا و امر خاص الهی صورت گرفته، در این صورت خواه این فداکاری، منتهی به شهادت شود و یا نه، امری بیهوده نبوده است. بلکه به هدف هدایت انسانهای زیردست امام انجام شده؛ زیرا امام، هادی امت است و با سخن و رفتار خود امت را هدایت می کند.
☑️ اما در عین حال، باید توجه داشت که داشتن این هدف، لزوما به معنای تحقق خارجی آن هدف نیست، و اینطور نیست که هر اقدام هدایتگرانه ای که توسط حجت الهی صورت میگیرد (ولو منتهی به شهادتشان شود)، لزوما به هدایت امت منتهی شود؛ چرا که امت می تواند با اختیارش از پذیرش هدایت امتناع کند.
📍درباره بذل جان و شهادت امام حسین علیه السلام نیز همین امر اتفاق افتاد؛ یعنی گرچه امام به هدف نهایی خود که همان رضای الهی و مقامات مترتب برآن بود دست یافت، و همچنین وظایف هدایتگری خود را به تمام و کمال انجام داد:
( بذل مهجته فیک لِیستنقد عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة): خون دل خود را ایثار نمود، تا بندگان را از نادانی و گمراهی نجات دهد
لکن به دلیل امتناع امت از پذیرش اختیاری هدایت در خلال این اقدام، اکثریت امت از مدار دینداری حقیقی خارج گردیدند؛ درست همانگونه که امتهای پیشین با امتناع از پذیرش دعوت پیامبران و حجج الهی و به قتل رساندن ایشان، دچار ضلالت و گمراهی شدند.
✅ بدین ترتیب، می توان گفت گرچه در رابطه بین حجج الهی و خدایشان، شهادت به نفعشان است، اما در جایی که اکثریت امت، پیام هدایت را دریافت نکرده باشند، این شهادت امام، به ضرر امت بوده است و اگر دست امت به خون حجج الهی آغشته نمی شد، دایره هدایت گستردهتر و دایره ضلالت تنگتر می شد.
📚 بر این اساس، اصولا این بذل جانِ در راه خدا، ربطی به فدا شدن برای چیز دیگری ندارد؛ زیرا فدا شدن در جایی تحقق پیدا میکند که در پی فدا شدن، آنچه که شخص برای آن فدا شده حفظ شود و از بین نرود.
اما کشته شدن امامان توسط دشمنان علاوه بر این که موجب حفظ دین نگردید، بلکه به فساد و تباهی آن انجامید!!. لذا مفهوم فدا شدن امام علیه السلام برای دین، پایه ای در آموزه های اهل بیت علیهم السلام ندارد.
@kotob_sh
👍8❤7👏1