🔴#زبان_مادری ، زبانی برای توسعه ، صلح و آشتی
✍️ علی حاجی / معلم و فعال صنفی
هر ملتی که #زبان_مادری خود را فراموش کند، مانند فردی #زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد . " آلفونس دوده "
🔹۲۱ فوریه ( دوم اسفند) از طرف #یونسکو به عنوان #روز_جهانی_زبان_مادری نامگذاری شده است. طرح نامگذاری این روز ، به ابتکار کشور بنگلادش در یونسکو مطرح و در سی امین کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ میلادی به تصویب رسید. این روز رسماً از سال ۲۰۰۰ میلادی در تقویم روزهای بین المللی یونسکو وارد شد. وجه تسمیه انتخاب چنین روزی به مبارزات دانشجویان بنگلادش برای به رسمیت شناخته شدن زبان بنگلادشی در سال ۱۹۵۲ بر می گردد.
🔹طبق روال هر ساله از طرف یونسکو شعاری برای این روز تعیین می شود. یونسکو سال ۲۰۱۹ را سال جهانی #زبانهای_بومی نامگذاری کرده است و شعار روز جهانی زبان مادری سال ۲۰۱۹ هم بر همین اساس تنظیم شده است : "#زبان_بومی برای #توسعه، برقراری #صلح و #آشتی مهم است".
🔹مطابق برآورد یونسکو، نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت جهان به نظام آموزشی با زبان مادری یا زبانی که آن را میفهمند دسترسی ندارند. از حدود ۶ هزار زبانی که در جهان شناخته شده است، بیش از سه هزار زبان در حال نابودی هستند که سهم ایران ۲۵ زبان در خطر نابودی و دو زبان نابود شده است.
🔹«منشور زبان مادری یونسکو» ، حقوق زبانی را به این صورت تعریف کرده است: «همه دانشآموزان باید تحصیلات رسمی خود را به زبان مادری آغاز کنند، و دولتها موظفند که تسهیلات آموزش به زبان مادری را فراهم کنند». #اصل ۱۵ قانون اساسی در ایران «استفاده از #زبان_های_محلی و #قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس، در کنار زبان فارسی» را « آزاد» می داند . این در حالی ست که بیش از نیمی از کودکان ایرانی از #حق_یادگیری زبان مادری در مدارس #محروم هستند.
#ممنوعیت_آموزش و #تحصیل به #زبان_مادری و محرومیت کودکان از این حق بدیهی در ایران، بنوعی #خشونت_آشکار علیه #کودکان غیرفارس زبان محسوب می شود که توان و احساس کودکانه را از آنها گرفته، به اعتماد به نفسشان آسیب میزند و یادگیری آنها را کاهش میدهد. از این جهت لازم است سیستم آموزش در مدارس ایران با اجرایی کردن اصل ۱۵ قانون اساسی و برسمیت شناختن زبان مادری در سطح جامعه بازتعریف شود. این در حالی ست که برخی فعالین فارس زبان در حوزه ی آموزش در کشور در مطالبه ی این اصل مغفول مانده قانون اساسی در چنین روزی سکوت پیشه می کنند.
🔹برخی #آموزش به زبانهای مادری غیرفارسی را موجب تضعیف زبان فارسی میپندارند و حق آموزش به زبان مادری را زیر سوال می برند. این نگرانی نابجا و ناشی از برداشت نادرست از سیستم و سیاستهای #چندزبانه است. در یک سیستم چندزبانه قرار نیست یک زبان حذف یا به حاشیه رانده شود یا زبان مشترک برای ارتباط بین مردم حذف شود. در همه سیستمهای چندزبانه دنیا یک یا چند زبان مشترک برای ارتباط مردم یک کشور وجود دارد و همین موجب تشدید احساس تعلق همه گروههای زبانی به جامعه میشود. نمونه های بارز آن را در کشورهایی مثل فنلاند و سوئیس و.. میتوان مشاهده کرد.
🔹به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ایران «اکثریت ۵ میلیون دانش آموزانی «که «در ۸ سال گذشته در امتحانات مردود شدهاند» کودکانی هستند که« زبان فارسی زبان مادری آن ها نیست». مطالعات نشان داده است که در گروههای جمعیتی دو زبانهها اگر زبان مادری را خوب یاد گرفته باشند، مغز آنان در پردازش اطلاعات هیجانی و حوزه دریافت معنایی توانایی بیشتری دارد.
این تصور که تدریس به زبانهای مادری و چند زبانه کردن نظام آموزشی موجب ایجاد شکاف بین اقلیتهای ملی در ایران خواهد شد و یا به شکافهای موجود شدت و عمق خواهد بخشید، تصوری نادرست و ناشی از فهم سنتی از #وحدت_ملی است.
🔹عده ای دیگر از مخالفان تدریس زبانهای غیرفارسی در مدارس، فعالان این حوزه را به قوم گرایی یا #تجزیه طلبی متهم میکنند و سعی در خاموش کردن #صدای_فعالین این حوزه هستند، در حالیکه مطالبه ی فعالان این عرصه اجرایی شدن اصل صریح ۱۵ قانون اساسی است، اما در واقع همین به ظاهر انسانگراها با حذف قومیتهای دیگر از طریق یکسانسازی، رویکرد اعتقاد به #نژاد_برتر را در رسانه ی به اصطلاح ملی که در اختیار دارند بازتولید میکنند که نمونه ی اخیر آن چند روز پیش در یک مسابقه تلویزیونی دیده شد. باید گفت که حق برابر زبانها، در کشورهای چند زبانهای که از نعمت دموکراسی برخوردارند، نه تنها منشاء اختلاف و سرکوب یا تجزیه و جدائیطلبی بلکه بستری بارور برای غنا، ارتقاء و تبادل خلاق فرهنگی است.
✍️ علی حاجی / معلم و فعال صنفی
هر ملتی که #زبان_مادری خود را فراموش کند، مانند فردی #زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد . " آلفونس دوده "
🔹۲۱ فوریه ( دوم اسفند) از طرف #یونسکو به عنوان #روز_جهانی_زبان_مادری نامگذاری شده است. طرح نامگذاری این روز ، به ابتکار کشور بنگلادش در یونسکو مطرح و در سی امین کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ میلادی به تصویب رسید. این روز رسماً از سال ۲۰۰۰ میلادی در تقویم روزهای بین المللی یونسکو وارد شد. وجه تسمیه انتخاب چنین روزی به مبارزات دانشجویان بنگلادش برای به رسمیت شناخته شدن زبان بنگلادشی در سال ۱۹۵۲ بر می گردد.
🔹طبق روال هر ساله از طرف یونسکو شعاری برای این روز تعیین می شود. یونسکو سال ۲۰۱۹ را سال جهانی #زبانهای_بومی نامگذاری کرده است و شعار روز جهانی زبان مادری سال ۲۰۱۹ هم بر همین اساس تنظیم شده است : "#زبان_بومی برای #توسعه، برقراری #صلح و #آشتی مهم است".
🔹مطابق برآورد یونسکو، نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت جهان به نظام آموزشی با زبان مادری یا زبانی که آن را میفهمند دسترسی ندارند. از حدود ۶ هزار زبانی که در جهان شناخته شده است، بیش از سه هزار زبان در حال نابودی هستند که سهم ایران ۲۵ زبان در خطر نابودی و دو زبان نابود شده است.
🔹«منشور زبان مادری یونسکو» ، حقوق زبانی را به این صورت تعریف کرده است: «همه دانشآموزان باید تحصیلات رسمی خود را به زبان مادری آغاز کنند، و دولتها موظفند که تسهیلات آموزش به زبان مادری را فراهم کنند». #اصل ۱۵ قانون اساسی در ایران «استفاده از #زبان_های_محلی و #قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس، در کنار زبان فارسی» را « آزاد» می داند . این در حالی ست که بیش از نیمی از کودکان ایرانی از #حق_یادگیری زبان مادری در مدارس #محروم هستند.
#ممنوعیت_آموزش و #تحصیل به #زبان_مادری و محرومیت کودکان از این حق بدیهی در ایران، بنوعی #خشونت_آشکار علیه #کودکان غیرفارس زبان محسوب می شود که توان و احساس کودکانه را از آنها گرفته، به اعتماد به نفسشان آسیب میزند و یادگیری آنها را کاهش میدهد. از این جهت لازم است سیستم آموزش در مدارس ایران با اجرایی کردن اصل ۱۵ قانون اساسی و برسمیت شناختن زبان مادری در سطح جامعه بازتعریف شود. این در حالی ست که برخی فعالین فارس زبان در حوزه ی آموزش در کشور در مطالبه ی این اصل مغفول مانده قانون اساسی در چنین روزی سکوت پیشه می کنند.
🔹برخی #آموزش به زبانهای مادری غیرفارسی را موجب تضعیف زبان فارسی میپندارند و حق آموزش به زبان مادری را زیر سوال می برند. این نگرانی نابجا و ناشی از برداشت نادرست از سیستم و سیاستهای #چندزبانه است. در یک سیستم چندزبانه قرار نیست یک زبان حذف یا به حاشیه رانده شود یا زبان مشترک برای ارتباط بین مردم حذف شود. در همه سیستمهای چندزبانه دنیا یک یا چند زبان مشترک برای ارتباط مردم یک کشور وجود دارد و همین موجب تشدید احساس تعلق همه گروههای زبانی به جامعه میشود. نمونه های بارز آن را در کشورهایی مثل فنلاند و سوئیس و.. میتوان مشاهده کرد.
🔹به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ایران «اکثریت ۵ میلیون دانش آموزانی «که «در ۸ سال گذشته در امتحانات مردود شدهاند» کودکانی هستند که« زبان فارسی زبان مادری آن ها نیست». مطالعات نشان داده است که در گروههای جمعیتی دو زبانهها اگر زبان مادری را خوب یاد گرفته باشند، مغز آنان در پردازش اطلاعات هیجانی و حوزه دریافت معنایی توانایی بیشتری دارد.
این تصور که تدریس به زبانهای مادری و چند زبانه کردن نظام آموزشی موجب ایجاد شکاف بین اقلیتهای ملی در ایران خواهد شد و یا به شکافهای موجود شدت و عمق خواهد بخشید، تصوری نادرست و ناشی از فهم سنتی از #وحدت_ملی است.
🔹عده ای دیگر از مخالفان تدریس زبانهای غیرفارسی در مدارس، فعالان این حوزه را به قوم گرایی یا #تجزیه طلبی متهم میکنند و سعی در خاموش کردن #صدای_فعالین این حوزه هستند، در حالیکه مطالبه ی فعالان این عرصه اجرایی شدن اصل صریح ۱۵ قانون اساسی است، اما در واقع همین به ظاهر انسانگراها با حذف قومیتهای دیگر از طریق یکسانسازی، رویکرد اعتقاد به #نژاد_برتر را در رسانه ی به اصطلاح ملی که در اختیار دارند بازتولید میکنند که نمونه ی اخیر آن چند روز پیش در یک مسابقه تلویزیونی دیده شد. باید گفت که حق برابر زبانها، در کشورهای چند زبانهای که از نعمت دموکراسی برخوردارند، نه تنها منشاء اختلاف و سرکوب یا تجزیه و جدائیطلبی بلکه بستری بارور برای غنا، ارتقاء و تبادل خلاق فرهنگی است.
🔹در روستایی اطراف بهبهان به دنیا آمدم. روستایی که با یک رودخانه فصلی (به قول اهل روستا؛ دره) به دو قسمت تقسیم می شود.
روستا دو تکه شده بود، این ور دره و اون ور دره!
ما کودکان روستا نسبت به این ور دره تعصب شدید داشتیم!
مرتب با بچه های اون ور دره دعوا می کردیم!
در حالی که هر دو گروه اهل یک روستا بوده و گاهی آن وری ها پسر خاله و پسر دایی و … اقوام نزدیک ما بوده اند. اما ملاک برای ما ( دره ) بود!
🔹بزرگتر که شدیم به مدرسۀ دبستانی رفتیم که اتفاقا بچه های روستای کناری هم آنجا می آمدند! اکنون ما خط مرزی (دره) را فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم!
هر روز بحث و نزاع ما شده بود، القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
🔹جایی که ما و روستای کناری، متحد شده بودیم، علیه بچه های روستای دورتر! (آن روزها روستای ما و کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتند می رفتیم روستای دورتر).
آری، با روستای کناری هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و احساس می کردیم با وجود دشمنی همچون روستای دورتر، بچه های روستای کناری برادر ما هستند!
🔹بزرگتر شدیم و دبیرستان، رفتیم بهبهان!
آنجا بود که فهمیدیم که بابا ما و روستای کناری و دورتر و…، همه «لر » هستیم و برادریم!!
دشمن مشترک همۀ ما، «بهبهانی ها» هستند!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم که پیروز میدان می شدیم و البته بهبهانی ها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما می آمدند.
🔹بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! آنجا بود که فهمیدیم، عرب ها اصل دشمن ما هستند و آنها فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستند و در نتیجه، ما و بهبهانی ها متحد شدیم علیه اعراب!
بهبهانی ها جُک می ساختند علیه عرب ها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده می خواستند ما لرها حامی آنها بودیم!
عرب ها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری می کردیم!
🔹تا اینکه خدمت سربازی پیش آمد و ما افتادیم آذربایجان غربی!
میان یک مشت ترک! آنجا بود که ما لرها و بهبهانی ها و عرب ها و دزفولی ها و …، را یک کلمه خطاب می کردند؛ «خوزستانی ها».
دیگر ما لرها و بهبهانی ها با عرب های اهواز و شادگان شده بودیم برادر و هم پیمان! برای هم علیه ترک ها، جان فدا می کردیم!
اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و … را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم!
🔹القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به فرانسه رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریبا ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم آن طرف تر روی چمن ها گرفتم خوابیدم!
بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آرام به من می زند! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشد.
ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمن ها ممنوعه! با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدید من ایرانی ام؟ طرف خودش رو معرفی کرد. از ترک های ارومیه بود. می گفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمی خوابه!
فقط ایرانی ها اهل چرت بعد از ظهرند! تازه کسی روی چمن دراز نمی کشه، اون هم فقط کار ایرانی هاست!
بنا به همین دو برهان قاطع، فهمیدم که تو ایرانی هستی! اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
🔹اکنون که به سن چهل سالگی رسیده ایم، حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشته ایم و درک می کنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...،
همه «انسان» اند و مثل خود ما.
🔹#تعصب، #نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی وی است.
هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشد، خود به خود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بی ارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانی تر و انسانی ترمیاندیشد.
🔻🔻🔻🔻🔻
شعر، داستان، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
#ارتباط_با_کانال
@Ertebat_ba_kasenfi
🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi
روستا دو تکه شده بود، این ور دره و اون ور دره!
ما کودکان روستا نسبت به این ور دره تعصب شدید داشتیم!
مرتب با بچه های اون ور دره دعوا می کردیم!
در حالی که هر دو گروه اهل یک روستا بوده و گاهی آن وری ها پسر خاله و پسر دایی و … اقوام نزدیک ما بوده اند. اما ملاک برای ما ( دره ) بود!
🔹بزرگتر که شدیم به مدرسۀ دبستانی رفتیم که اتفاقا بچه های روستای کناری هم آنجا می آمدند! اکنون ما خط مرزی (دره) را فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم!
هر روز بحث و نزاع ما شده بود، القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
🔹جایی که ما و روستای کناری، متحد شده بودیم، علیه بچه های روستای دورتر! (آن روزها روستای ما و کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتند می رفتیم روستای دورتر).
آری، با روستای کناری هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و احساس می کردیم با وجود دشمنی همچون روستای دورتر، بچه های روستای کناری برادر ما هستند!
🔹بزرگتر شدیم و دبیرستان، رفتیم بهبهان!
آنجا بود که فهمیدیم که بابا ما و روستای کناری و دورتر و…، همه «لر » هستیم و برادریم!!
دشمن مشترک همۀ ما، «بهبهانی ها» هستند!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم که پیروز میدان می شدیم و البته بهبهانی ها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما می آمدند.
🔹بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! آنجا بود که فهمیدیم، عرب ها اصل دشمن ما هستند و آنها فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستند و در نتیجه، ما و بهبهانی ها متحد شدیم علیه اعراب!
بهبهانی ها جُک می ساختند علیه عرب ها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده می خواستند ما لرها حامی آنها بودیم!
عرب ها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری می کردیم!
🔹تا اینکه خدمت سربازی پیش آمد و ما افتادیم آذربایجان غربی!
میان یک مشت ترک! آنجا بود که ما لرها و بهبهانی ها و عرب ها و دزفولی ها و …، را یک کلمه خطاب می کردند؛ «خوزستانی ها».
دیگر ما لرها و بهبهانی ها با عرب های اهواز و شادگان شده بودیم برادر و هم پیمان! برای هم علیه ترک ها، جان فدا می کردیم!
اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و … را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم!
🔹القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به فرانسه رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریبا ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم آن طرف تر روی چمن ها گرفتم خوابیدم!
بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آرام به من می زند! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشد.
ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمن ها ممنوعه! با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدید من ایرانی ام؟ طرف خودش رو معرفی کرد. از ترک های ارومیه بود. می گفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمی خوابه!
فقط ایرانی ها اهل چرت بعد از ظهرند! تازه کسی روی چمن دراز نمی کشه، اون هم فقط کار ایرانی هاست!
بنا به همین دو برهان قاطع، فهمیدم که تو ایرانی هستی! اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
🔹اکنون که به سن چهل سالگی رسیده ایم، حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشته ایم و درک می کنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...،
همه «انسان» اند و مثل خود ما.
🔹#تعصب، #نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی وی است.
هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشد، خود به خود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بی ارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانی تر و انسانی ترمیاندیشد.
🔻🔻🔻🔻🔻
شعر، داستان، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
#ارتباط_با_کانال
@Ertebat_ba_kasenfi
🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi
Telegram
کانال صنفی معلمان ایران
#این_کانال_مستقل_است
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 #مقاومت
#ضد_جنگ
#ضد_نسل_کشی
♦️ زد وخورد شدید میان پلیس #اسراییل و معترضین
صحنه هایی از دستگیری و ضرب و شتم دختر ۱۲ ساله فلسطینی در دروازه دمشق مسجدالاقصی و #مقاومت بی نظیر این دختر در دست نظامیان متجاوز.
#نژاد_پرستی
#صهیونیسم
#فلسطین
#رسانه_مزدور
#اخبار_انتخابی
#حقوق_کودکان
#کودکان_جنگ
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
#ضد_جنگ
#ضد_نسل_کشی
♦️ زد وخورد شدید میان پلیس #اسراییل و معترضین
صحنه هایی از دستگیری و ضرب و شتم دختر ۱۲ ساله فلسطینی در دروازه دمشق مسجدالاقصی و #مقاومت بی نظیر این دختر در دست نظامیان متجاوز.
#نژاد_پرستی
#صهیونیسم
#فلسطین
#رسانه_مزدور
#اخبار_انتخابی
#حقوق_کودکان
#کودکان_جنگ
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi