🌀 نقد فیلم
♦️ چرا کشیش گریگوری همه بانوان شهر را «مالنا» میبیند؟!
🖊 غلامرضا علیزاده
مالنا (malena) فیلم مشهور و جنجال برانگیز بهکارگردانی جوزپه تورناتوره است که به سبب جذابیت تنانه نقش اول آن، که با بازی درخشان مونیکا بلوچی انجام گرفت، محل گفتگوی مخاطبان و منتقدان بود.
«مالنا» ابتدا بیآنکه خود بخواهد هدف نگاه های طمع آلود نوجوانان و آنگاه متنفذین و حتا وکیل خود قرار می گیرد و سرانجام در مسیری میافتد که افسران متجاوز آلمانی در جنگ جهانی دوم برای دستیابیِ او، گوی سبقت را در رغبت بدو از یکدیگر میربایند!
در اين فيلم، آن چه بیش از هر چیز خود را بازنمایی میکند، ابژه جنسیِ زن است، زیرا تمجید از جنسیت زن تنها او را در حدِ قهرمان «پورن» فرو میکاهد. اینجاست که اما داناهیو در کتاب خود تحت عنوان "اتاق"میگوید؛
«برای همخوابگی دو جنسیت، تفاهم بین دو جسم کافیست! اما برای هماغوشی، لاجرم باید تناسبی بین دو روح اتفاق بیفتد.»
جهت فهم دقیق این مطلب از مفهوم دازاین که هایدگر شارح آن بوده، وام میگیرم؛
میدانیم که دازاین، گشوده به دیگری است و این گشودگی(openness) به کشف دیگری بوسیله برون سپاری خویش، منجر میشود. (برون خویشی دازاین) به دیگر معنا؛ دازاین راهی به دیگری مییابد. راهی که او را همواره مشتاقتر میسازد.
ذیل چنین پیش فرضی، هست که «اوشو» در سکس وفراآگاهی چنین رخداد عاشقانه ای را میستاید. در سایه چنین فنومنی، طرفین خود را نه به مثابه سوژه، و جنس زن نیز نه به مثابه ابژه، بل که خود را، دو «دازاین» گشوده به روی هم میبینند.
اگر چنین فعل و انفعال مقدسی رخ دهد، دو نفر خود را بختیار میبینند و احساس خوشبختی میکنند. در غیر این صورت زوجین در حد دو پارتنری باقی میمانند که منتهای آمال شان کمینه ای تحت عنوان «ابژکتیویسم جنسی» خواهد بود.
با این مقدمه مطوّل، اکنون بخوبی این نکته را فهم می کنیم که چرا شارحان دینِ تاریخی همه جامعه ی هدف را ذیل مفهوم ابژه جنسی تبیین میکنند.
از منظر این دسته از فقیهان، زن یک ابژه است. از همین رو، همه مصادیق حضور زن در اجتماع، با این نگاه فهم میشود. بنابر این جای شگفتی نیست اگر به پستان های گرگ لوگوی تیم فوتبال آ.س. رم ایتالیا هم حساس شوند و حکم به سانسور آن دهند. و یا صور قبیحه ای! چون نقاشی دختری بازیگوش زیر درختی در روی جلد کتاب های درسی، توجهشان را بخود جلب کند، یا آن چنان که رییس اسبق صداوسیما میگفت؛ برخیها نسبت به صدا و چهره گوینده زنِ خبر نیز متذکر شوند و انذار دهند!
مرادِ نگارنده از بسط این مفهوم آن است که؛ اگر نگاه فاعلِ شناسا، زن را بعنوان ابژه جنسی نبیند، اتفاق ناخوشایندی در اندرون نخواهد افتاد. حتا شیطان هم به مثابه مفهوم برکشیده ادیانِ ابراهیمی به خلوتگاه آنان رسوخ نخواهد کرد، چرا که شیطان یا هر آنچه نیرویِ شرش خوانند، از پندار آدمی بر میخیزد؛ نه آن که بر سنگ های منجمد، متجسم گردد.
در شگفتم از این که؛ کشیش گریگوری از پشت بامِ کلیسایِ فلورانس، شهر را می پاید و شوربختانه هر جنبنده ای را مالنا میبیند!
#فرهنگ
#سینما
#نقد_فیلم
#مالنا
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
♦️ چرا کشیش گریگوری همه بانوان شهر را «مالنا» میبیند؟!
🖊 غلامرضا علیزاده
مالنا (malena) فیلم مشهور و جنجال برانگیز بهکارگردانی جوزپه تورناتوره است که به سبب جذابیت تنانه نقش اول آن، که با بازی درخشان مونیکا بلوچی انجام گرفت، محل گفتگوی مخاطبان و منتقدان بود.
«مالنا» ابتدا بیآنکه خود بخواهد هدف نگاه های طمع آلود نوجوانان و آنگاه متنفذین و حتا وکیل خود قرار می گیرد و سرانجام در مسیری میافتد که افسران متجاوز آلمانی در جنگ جهانی دوم برای دستیابیِ او، گوی سبقت را در رغبت بدو از یکدیگر میربایند!
در اين فيلم، آن چه بیش از هر چیز خود را بازنمایی میکند، ابژه جنسیِ زن است، زیرا تمجید از جنسیت زن تنها او را در حدِ قهرمان «پورن» فرو میکاهد. اینجاست که اما داناهیو در کتاب خود تحت عنوان "اتاق"میگوید؛
«برای همخوابگی دو جنسیت، تفاهم بین دو جسم کافیست! اما برای هماغوشی، لاجرم باید تناسبی بین دو روح اتفاق بیفتد.»
جهت فهم دقیق این مطلب از مفهوم دازاین که هایدگر شارح آن بوده، وام میگیرم؛
میدانیم که دازاین، گشوده به دیگری است و این گشودگی(openness) به کشف دیگری بوسیله برون سپاری خویش، منجر میشود. (برون خویشی دازاین) به دیگر معنا؛ دازاین راهی به دیگری مییابد. راهی که او را همواره مشتاقتر میسازد.
ذیل چنین پیش فرضی، هست که «اوشو» در سکس وفراآگاهی چنین رخداد عاشقانه ای را میستاید. در سایه چنین فنومنی، طرفین خود را نه به مثابه سوژه، و جنس زن نیز نه به مثابه ابژه، بل که خود را، دو «دازاین» گشوده به روی هم میبینند.
اگر چنین فعل و انفعال مقدسی رخ دهد، دو نفر خود را بختیار میبینند و احساس خوشبختی میکنند. در غیر این صورت زوجین در حد دو پارتنری باقی میمانند که منتهای آمال شان کمینه ای تحت عنوان «ابژکتیویسم جنسی» خواهد بود.
با این مقدمه مطوّل، اکنون بخوبی این نکته را فهم می کنیم که چرا شارحان دینِ تاریخی همه جامعه ی هدف را ذیل مفهوم ابژه جنسی تبیین میکنند.
از منظر این دسته از فقیهان، زن یک ابژه است. از همین رو، همه مصادیق حضور زن در اجتماع، با این نگاه فهم میشود. بنابر این جای شگفتی نیست اگر به پستان های گرگ لوگوی تیم فوتبال آ.س. رم ایتالیا هم حساس شوند و حکم به سانسور آن دهند. و یا صور قبیحه ای! چون نقاشی دختری بازیگوش زیر درختی در روی جلد کتاب های درسی، توجهشان را بخود جلب کند، یا آن چنان که رییس اسبق صداوسیما میگفت؛ برخیها نسبت به صدا و چهره گوینده زنِ خبر نیز متذکر شوند و انذار دهند!
مرادِ نگارنده از بسط این مفهوم آن است که؛ اگر نگاه فاعلِ شناسا، زن را بعنوان ابژه جنسی نبیند، اتفاق ناخوشایندی در اندرون نخواهد افتاد. حتا شیطان هم به مثابه مفهوم برکشیده ادیانِ ابراهیمی به خلوتگاه آنان رسوخ نخواهد کرد، چرا که شیطان یا هر آنچه نیرویِ شرش خوانند، از پندار آدمی بر میخیزد؛ نه آن که بر سنگ های منجمد، متجسم گردد.
در شگفتم از این که؛ کشیش گریگوری از پشت بامِ کلیسایِ فلورانس، شهر را می پاید و شوربختانه هر جنبنده ای را مالنا میبیند!
#فرهنگ
#سینما
#نقد_فیلم
#مالنا
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi