جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
🔗 #حواس
🔗 #ادراک
.............................................................
تأکید بر پیوند حواس در پست مدرنیسم، هر اثر هنری را به موقعیتی، ماورای صورت ظاهر آن، پیوند می‌دهد. نه بینایی صرفاً با دو بعُد در نقاشی و نه لامسه با سه بعُد در مجسمه سنجیده می‌شود بلکه تمامی حواس ما در آن دخیل می‌شود و به طور همزمان آن را ممکن می‌سازند. زیرا حواس پنج‌گانه را نمی‌توان همچون اجزایی مستقل به حساب آورد چرا که تقلیل آن‌ها به "نقاط متمایز از یکدیگر" و "با حدود مشخص "خطایی است، ناشی از باور بی چون چرا به جهان به صورت عینی و متعین. تجربۀ ادراکی ما از یک سو به طور کل چند حسّیّتی است و تمایز ناپذیرند و از سویی دیگر این حواس بخشی از موقعیتی هستند که بدن ما با آن درگیر است؛ بنابراین نمی‌توان همه تجربیات را به حواس پنج‌گانه فروکاست. ادراك من و ادراك دیگری از یک اثر هنری در شرایط یکسان، به تقریب می‌توانند نزدیک به یکدیگر باشند، که این تقریب، حاصلِ "آگاهی بدن‌مند" افراد است.
این حواس هرگز یکسان نخواهند بود. زیرا بین بدن من"اینجا" و بدن دیگری "آنجا" تفاوت وجود دارد. در واقع، حواس پنجگانه برای دست یافتن به"قطعیت" از طریق"تحلیل" مطرح است. تفکیک ناپذیر بودن حواس در ادراك موجب می‌شود که نقطۀ آغاز و فرجام هر یک از حواس معلوم نباشد و ما کلّی، پیوسته و یکپارچه را ادراك می‌کنیم. سزان می‌گوید: باید بتوانی بویِ درختان را نقاشی کنی. حواس که جزء لاینفک تجربۀ بیننده است نوع خاصی از "رفتار" را در بیننده برمی‌انگیزد و می‌خواهد توسط بیننده تایید شود. از آنجا که تجربه همواره وابسته به بدن است بنابراین"بدن" به عنوان هستۀ معناساز در مرکز شناخت قرار می‌گیرد؛ بدنی که در تمامی‌ تجربیات حاضر است و به ناگزیر، صحبت از بدن" من" است که می‌تواند خودآگاهی کسب کند.
از دیدگاه #مرلوپونتی بدن بعنوان خمیره مشترك من و جهان، نه به معنای"ماده، ذهن و جوهر" مطرح می‌شود. بدن را زیربنای پذیرندگی و خودانگیختگی می‌داند و به علت ساختار متقاطعی که دارد مرز بین من و جهان، شکل و زمینه، هنر و زندگی را از بین می برد، همچنین در این الگو لمس‌پذیری در امتداد دیدارپذیری قرار می‌گیرد، به عبارتی دیدارپذیری در لمس‌پذیری مندرج می‌شود و بالعکس. رسانه‌های نوین، برخلاف رسانه‌های کلاسیک به جای دیکته کردن اعمال و رفتارهایی که با آن‌ها هم بسته است مثلاً قرار گرفتن در نقطه‌ای معین که در آن نور، رنگ و... تصویر در فضای نمایش به بهترین شکل نمایان می‌شود و برای تمامی مخاطبین یکسان باشد، بستری را به وجود می‌آورند که در آن همه عوامل دخیل، از جمله محیط و دیگرانی که در محیط حضور دارند، به مثابه بدنی ارگانیک با یکدیگر برهم کنش دارند، به عبارتی نه تنها اثر هنری بلکه بدن افراد دیگر در برانگیختن این اعمال نقش دارند. تأکید بر مشارکت بین بیننده با بیننده‌ها در ساخته شدن اثر هنری و تکثر معنایی آن؛ در این دوران اهمیت بی‌سابقه‌ای پیدا می‌کند.
این مسئله یعنی حضور بیننده برای تأیید اثر هنری و مشارکت در آن، نقطه مقابل دیدگاه مدرنیستی است. در آثار دورۀ مدرنیسم"معنا" به واسطه انتخاب رسانه، در اثر حضور دارد؛ معنایی که خودبسنده است. اما هنر دهه 60 م به بعد "معنا" در تعاملی میان آثار هنری و بدن بیننده بازنمایی می‌شود، در هر برخورد معنای اثر هنری، مجددا باز مفصل‌بندی می‌شود. دیگر آن اثر هنری نیست که معنای هنری را در برداشته باشد، بلکه تجربیات است که در برابر ما همچون تجربه‌های زیبایی‌شناختی حاضر می‌شود و ما را وا می‌دارد که با توجه به امکاناتی که بر ما می‌افکند، اعمال و رفتارهایی را اتخاذ کنیم که کاملا همبسته با آن هستند (بصیری، 1393، 3).

#یوسف_محمدی

https://ibb.co/iiRgUy


🌐 جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔗 #جامعه‌_شناسی

🔗 #مرگ_به_شیوه_مدرن

#یوسف_محمدی
.............................................................
الیاس در کتاب "تنهایی دم مرگ" به بیان و رونمایی از فرآیند سرکوب و طرد مرگ از آگاهی و حوزه عمومی می‌پردازد، فرآیندی که به بیان او؛ همپای روند پرده‌برداری از جنسیت و روابط جنسی در قرن اخیر صورت گرفته است. در جوامع مدرن، انسان‌ها هرچند به شیوه‌های بهداشتی‌تر و کنترل شده تر می‌میرند، اما این مرگ در انزوای عاطفی کامل به وقوع می‌پیوندد. منظور از الیاس از انزوا، طرد بیمار به صورت عاطفی و انتظار برای مرگ او است. هر چه قدر زمان مرگ نزدیک تر، افراد دورتر می شوند. جابجای از تخت احتضار در میان خویشان و نزدیکان به تخت بیمارستان در میانه پزشکان در پرستاران، مصداق استحاله در ساختار اجتماعی و رفتار متمدنانه است، تغییری که هم راستا با الزامات و دلالت‌های سیاسی خاص امروز است.

https://ibb.co/g4YGyd

🔴 برای خوانش بیشتر به کتاب #تنهایی_دم_مرگ از #نوربرت_الیاس مراجعه نمایید.

🌐 جامعه‌شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY