Forwarded from اتچ بات
📝 لاکان در میدان علوم اجتماعی: آیا با #لاکان میتوان جامعهشناس بود؟
✍️ #کامران_مرادی
@IranSociology
🔸 آیا با لاکان میتوان جامعهشناس بود؟ استاوراکاکیس در کتاب لاکان و امر سیاسی پرسش مشابهی را در باب استفاده ازنظریهی لاکان در علوم سیاسی مطرح میکند: «لاکان را با سیاست چکار؟» (استاوراکاکیس, ۱۳۹۲, ص. ۷). چه ویژگی در اندیشهی روانکاوی چون لاکان وجود دارد که میتوان از دلالتهای آن در علوم اجتماعی و یا علوم سیاسی استفاده کرد؟ استاوراکاکیس قبل پاسخ به این پرسش به نگرانی متخصصان علوماجتماعی اشاره میکنند که همواره نسبت به فروکاست ساحت اجتماعی و یا عینی به تحلیل در سطح فردی یا ذهنی بدگماناند و او نیز در همین راستا معتقد است که باید از تقلیلگرایی روانشناسی (Psychological reductionism) در درک پدیدههای اجتماعی-سیاسی اجتناب کرد. (همان). همچنین جیمسون به عنوان یکی از اندیشمندان تحت تأثیر لاکان با اشاره به هشدار دورکیم در کتاب قواعد روش جامعهشناسی، معتقد است هرگاه پدیدهای اجتماعی بر اساس پدیدهای روانشناسانه تبیین شود آن تبیین باطل است. اما باید توجه داشت روانکاوی چه در اندیشهی فروید و چه در اندیشهی لاکانی آن قابل تقلیل به تحلیل روانشناختی نیست. کار اساسی فروید نیز نشان دادن این مهم است که ارتباط روانکاوانه هستهی اصلی پیونده اجتماعی را میسازد (Miller, 1992, p. 8).. اندیشهی لاکان مملو از دلالتهایی است که در آن تبیینهای روانکاوانه همارز تحلیلهای روانشناختی قرار نمیگیرد. «بر اساس دیدگاه لاکان، هیچ سوژهای که از پیش سوژهای اجتماعی نباشد وجود ندارد». لاکان با دورکیم در نقد اشکال تقلیل گرایانهی روانشناختی و زیستشناختی که منکر وجود اثر بخشی واقعیتهای نمادین و اجتماعیاند هم نظر است . بنابراین پرسش از کاربرد نظریهی لاکان در علوماجتماعی نه تنها در گفتمان لاکانی روانکاوی پرسشی غریب نیست بلکه پرسشی بیبنیاد نیز نمیتواند قلمداد شود؛ لذا لاکان هم خود از منتقدان سرسخت تقلیلگرایی و ذات باوری در رویکردهای روانشناختی و زیستشناختی است و هم در تحلیلهای خود –هم در صورتبندی سوژه و هم در صورتبندی ناخودآگاه- بهشدت به ساحت اجتماعی و نمادین توجه دارد... متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
✍️ #کامران_مرادی
@IranSociology
🔸 آیا با لاکان میتوان جامعهشناس بود؟ استاوراکاکیس در کتاب لاکان و امر سیاسی پرسش مشابهی را در باب استفاده ازنظریهی لاکان در علوم سیاسی مطرح میکند: «لاکان را با سیاست چکار؟» (استاوراکاکیس, ۱۳۹۲, ص. ۷). چه ویژگی در اندیشهی روانکاوی چون لاکان وجود دارد که میتوان از دلالتهای آن در علوم اجتماعی و یا علوم سیاسی استفاده کرد؟ استاوراکاکیس قبل پاسخ به این پرسش به نگرانی متخصصان علوماجتماعی اشاره میکنند که همواره نسبت به فروکاست ساحت اجتماعی و یا عینی به تحلیل در سطح فردی یا ذهنی بدگماناند و او نیز در همین راستا معتقد است که باید از تقلیلگرایی روانشناسی (Psychological reductionism) در درک پدیدههای اجتماعی-سیاسی اجتناب کرد. (همان). همچنین جیمسون به عنوان یکی از اندیشمندان تحت تأثیر لاکان با اشاره به هشدار دورکیم در کتاب قواعد روش جامعهشناسی، معتقد است هرگاه پدیدهای اجتماعی بر اساس پدیدهای روانشناسانه تبیین شود آن تبیین باطل است. اما باید توجه داشت روانکاوی چه در اندیشهی فروید و چه در اندیشهی لاکانی آن قابل تقلیل به تحلیل روانشناختی نیست. کار اساسی فروید نیز نشان دادن این مهم است که ارتباط روانکاوانه هستهی اصلی پیونده اجتماعی را میسازد (Miller, 1992, p. 8).. اندیشهی لاکان مملو از دلالتهایی است که در آن تبیینهای روانکاوانه همارز تحلیلهای روانشناختی قرار نمیگیرد. «بر اساس دیدگاه لاکان، هیچ سوژهای که از پیش سوژهای اجتماعی نباشد وجود ندارد». لاکان با دورکیم در نقد اشکال تقلیل گرایانهی روانشناختی و زیستشناختی که منکر وجود اثر بخشی واقعیتهای نمادین و اجتماعیاند هم نظر است . بنابراین پرسش از کاربرد نظریهی لاکان در علوماجتماعی نه تنها در گفتمان لاکانی روانکاوی پرسشی غریب نیست بلکه پرسشی بیبنیاد نیز نمیتواند قلمداد شود؛ لذا لاکان هم خود از منتقدان سرسخت تقلیلگرایی و ذات باوری در رویکردهای روانشناختی و زیستشناختی است و هم در تحلیلهای خود –هم در صورتبندی سوژه و هم در صورتبندی ناخودآگاه- بهشدت به ساحت اجتماعی و نمادین توجه دارد... متن کامل را در فایل #PDF زیر بخوانید.
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
📝باید از جامعه دفاع کرد
✍ #کامران_مرادی
🔹دفاع از جامعه دفاع از نیروهاییست که سازندهاند: سازنده اجتماع؛ این دفاع تلاشیست برای همآرایی نیروهایی که بدنها را بهم گره میزند: تولد انبوهه و تکثیر دوستی.
🔹تمام تلاش #انتونیو_نگری نیز همین است... مانند سلفهایش: #اسپینوزا، فوکو و دُلوز. او درپی تعدیل از تیرگی جهانِ متمدنیست که فروید وصفش میکند؛ در پی آرمان ابرمرد نیچه... .
🔹در اکنونیتی که خیسی شَلاقش بر بدنهای ما حس میشود، درمیانه مخاطره و مرگ، در لحظه دست و پا زدن میان پاتلاقی به نام موفقیت، در تَمنای خودهای واقعی خیالی، در بحرانی که خود قاعدهای وسواسیست، و در دل فاجعه، تنها چنین بینشی میتواند جرأت نگریستن در فاجعه را به ما دهد، چراکه پیشاپیش راه برونرفت نیز در بطن همین نگریستن (perspective) است.
چنین تئاتر فلسفی با تمام تفاوتها در میزانسنهایش، هستی متفاوتی را بهتصویر میکشد که در آن همه همسرنوشت هستیم- همه یکسان گرفتار فاجعه؛ پس رهایی نیز تنها در «باهمبودگی» ممکن میشود.
🔹 اگر چنین نگرشی مسلط بود قادر به درک این مسئله ابتدایی میشدیم که ماسک نزدن دیگری پیشاپیش ماسک نزدن خودمان است؛ بههرمیزان که مردم بهخاطر ولع لگامگسیخته من از زدن ماسک محروماند من نیز به طاعون نزدیکترم.
شدت و حدت تک افتادگی ما به سطحی رسیده است که حتی نزدیکترین افراد زندگیمان را با خود همراه نمیداریم.
🔹«روشنگری که آرمانش افسونزدایی و نقد اسطوره بود، خود به سمت اسطوره لغزیده است»: وضعیتی که در آن زیست میکنیم خود مولد بحران و فاجعه است؛ هربار با نامی متفاوت. سادهانگاریست بهدنبال مقصری غیرازآنچه وضعیت تمدنی جدید نامش دادیم بگردیم. این وضعیت محصول وعده رهایی مدرنیتهای است. ما اسیر دست آن مبارزی هستیم که ما را از لویاتان میترساند و خودش لویاتانی دیگر شد.
🔹 طاعون شکست خورده دوران جَدهایمان از اعماق سیاهچاله سرود مبارزهای تازه میخواند:
بازهم سادهانگاریست مدرنیته، تمدن نوین و جهان پساویکتوریایی را عصر پیروزی انسان بر طبیعت و دردها و محدودیت ها بدانیم. تاریخ و اکنون ما گوشزد میکند به هراندازه که بر تنشی فایق آمدهایم مخاطرهای را از بطن جهان بیرون کشیدیم -آن هم نه با زایمان طبیعی که با سزاریان.
🔹دفاع از جامعه، قرار دادن بدن در میانهی همآرایی نیروهای برسازنده، نقد برساختههای اسطورهای و الگو قرار دادن دوستی - آن لحظهای که بدنها در کنار هم بی هیچ فراز و فرودی قرار میگیرند- و شاید این تنها راه مقابله با این ویروس است: تنها راه مقاومت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📝باید از جامعه دفاع کرد
✍ #کامران_مرادی
🔹دفاع از جامعه دفاع از نیروهاییست که سازندهاند: سازنده اجتماع؛ این دفاع تلاشیست برای همآرایی نیروهایی که بدنها را بهم گره میزند: تولد انبوهه و تکثیر دوستی.
🔹تمام تلاش #انتونیو_نگری نیز همین است... مانند سلفهایش: #اسپینوزا، فوکو و دُلوز. او درپی تعدیل از تیرگی جهانِ متمدنیست که فروید وصفش میکند؛ در پی آرمان ابرمرد نیچه... .
🔹در اکنونیتی که خیسی شَلاقش بر بدنهای ما حس میشود، درمیانه مخاطره و مرگ، در لحظه دست و پا زدن میان پاتلاقی به نام موفقیت، در تَمنای خودهای واقعی خیالی، در بحرانی که خود قاعدهای وسواسیست، و در دل فاجعه، تنها چنین بینشی میتواند جرأت نگریستن در فاجعه را به ما دهد، چراکه پیشاپیش راه برونرفت نیز در بطن همین نگریستن (perspective) است.
چنین تئاتر فلسفی با تمام تفاوتها در میزانسنهایش، هستی متفاوتی را بهتصویر میکشد که در آن همه همسرنوشت هستیم- همه یکسان گرفتار فاجعه؛ پس رهایی نیز تنها در «باهمبودگی» ممکن میشود.
🔹 اگر چنین نگرشی مسلط بود قادر به درک این مسئله ابتدایی میشدیم که ماسک نزدن دیگری پیشاپیش ماسک نزدن خودمان است؛ بههرمیزان که مردم بهخاطر ولع لگامگسیخته من از زدن ماسک محروماند من نیز به طاعون نزدیکترم.
شدت و حدت تک افتادگی ما به سطحی رسیده است که حتی نزدیکترین افراد زندگیمان را با خود همراه نمیداریم.
🔹«روشنگری که آرمانش افسونزدایی و نقد اسطوره بود، خود به سمت اسطوره لغزیده است»: وضعیتی که در آن زیست میکنیم خود مولد بحران و فاجعه است؛ هربار با نامی متفاوت. سادهانگاریست بهدنبال مقصری غیرازآنچه وضعیت تمدنی جدید نامش دادیم بگردیم. این وضعیت محصول وعده رهایی مدرنیتهای است. ما اسیر دست آن مبارزی هستیم که ما را از لویاتان میترساند و خودش لویاتانی دیگر شد.
🔹 طاعون شکست خورده دوران جَدهایمان از اعماق سیاهچاله سرود مبارزهای تازه میخواند:
بازهم سادهانگاریست مدرنیته، تمدن نوین و جهان پساویکتوریایی را عصر پیروزی انسان بر طبیعت و دردها و محدودیت ها بدانیم. تاریخ و اکنون ما گوشزد میکند به هراندازه که بر تنشی فایق آمدهایم مخاطرهای را از بطن جهان بیرون کشیدیم -آن هم نه با زایمان طبیعی که با سزاریان.
🔹دفاع از جامعه، قرار دادن بدن در میانهی همآرایی نیروهای برسازنده، نقد برساختههای اسطورهای و الگو قرار دادن دوستی - آن لحظهای که بدنها در کنار هم بی هیچ فراز و فرودی قرار میگیرند- و شاید این تنها راه مقابله با این ویروس است: تنها راه مقاومت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY