💬 #اباذری: لیبرالیستهای وطنی مسئولیت پذیر نیستند
💬 #احسان_شریعتی: شریعتی منادی عرفان، برابری و آزادی است
@IranSociology
▪️ #یوسف_اباذری در یادبود #شریعتی گفت: منتقدان شریعتی او را مسئول انقلاب میدانند و با دیدن مسائل و مشکلات امروز میگویند دوران شریعتی به سر آمده است.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، چهلمین یادمان علی شریعتی عصر امروز در دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران با حضور یوسف اباذری و احسان شریعتی برگزار شد.
▪️یوسف اباذری استاد دانشگاه ازسخنران این برنامه بود که گفت: زمانی که درباره شریعتی صحبت میکنیم با اسطورهها سروکار داریم و من سعی میکنم آن اسطوره را کشف رمز کنم. به طور مثال اسطوره نخست درباره شریعتی مارکسیست اسلامی است یا اسطوره دوم این است که دوران شریعتی سپری شده است.
▪️وی افزود: منتقدان شریعتی او را مسئول انقلاب میدانند و با دیدن مسائل و مشکلات امروز میگویند دوران شریعتی به سر آمده است و خیلیها از این منتقدان بر این باور هستند که دوران انقلابی پرشور را پشتسر گذراندیم و حالا به دوران عقلانیت رسیدهایم در نتیجه دوران دکتر شریعتی که دوران شور بوده تمام شده است.
▪️اباذری افزود: یک گروه تاچریهای اسلامی هستند که حول نشریه مهرنامه جمع شدهاند و مدعی هستند به عقل متکی بوده و از احساسات خود جدا شدهاند. گروه دوم ایرانشهریهایی هستند که معتقدند شریعتی به دوران گذشته تعلق دارد. این دو گروه خود را اقتصاددان و سیاستمدار میدانند و هر دو گروه به نوعی خود به مذهبی تبدیل شدهاند.
▪️اباذری گفت: بنیامین در باب سرمایهداری؛ چند خصوصیت متصور شده است، نخست اینکه سرمایهداری یک کیش است. سرمایهداری از هیچ نوع دگمای خاصی، و هیچ الهیاتی برخوردار نیست. از این منظر، این فایدهگرایی است که در اینجا رنگ و بویی دینی به خود میگیرد.، دوم اینکه خصوصیات سرمایهداری این است که فاقد رؤیا و ترحم است و به سمت امر واقع کشش دارند و هیچ روز تعطیلی در سرمایهداری وجود ندارد و هر روز سرمایهداری خواستار بیعت است. خصوصیت دیگر سرمایهداری این است که خدای سرمایهداری باید همیشه پنهان بماند.
▪️وی افزود: مبلغان سرمایهداری در ایران سرمایه را به عنوان امر مدرن تبلیغ میکنند و ما با یک نظام اقتصادی - اجتماعی طرف نیستیم بلکه با یک دین طرف هستیم.
▪️اباذری گفت: موسی غنینژاد از تئوریسنهای سرمایهداری در ایران 10 سال پیش در مراسم درگذشت شریعتی گفته بود شریعتی انشاء نویسی بیش نیست چون شریعتی معتقد بود اقتصاد باید اخلاقی باشد این در حالی است که اقتصاد ربطی به اخلاق ندارد و اینها افسانه است و در همان روز خواستار تغییر اصل 44 قانون اساسی شد و این تغییر نامیمون را به دولتمردان قبولاند.
▪️وی افزود: چون سکان اقتصاد مملکت دست این افراد بود 10 سال از این سخنرانی گذشته است و نتایج اقتصادی این آقایان را امروز میبینید اما این آقایان عادت ندارند مسئولیت کار خود را بپذیرند.
▪️اباذری با طرح این پرسش که منتقدان شریعتی که همان تاچران اسلامی هستند معتقد حرفشان علمی است در عمل باید ببینیم این افراد در مقام نقد قرار میگیرند رفتار خردمندانه دارند که تجربه ثابت کرده است که هر زمان مورد نقد قرار بگیرند رفتار عقلانی ندارند.
▪️احسان شریعتی فرزند دکترعلی شریعتی از دیگر سخنران بود که برنامه طی سخنانی اظهار داشت: در چهلمین یادمان شریعتی نیز باید به این پرسش پاسخ دهیم که شریعتی که بود، شریعتی مانند موضوعاتی از سیاست و اقتصاد است که هرکس خود را صاحبنظر میداند درباره او صحبت کند. ما با شریعتیهای گوناگونی مواجهایم از جمله شریعتی که در فضای مجازی وجود دارد.
▪️وی با طرح این پرسش باید بدانیم دعوا و نزاع بر سر چیست، گفت: امیدواریم همایشی با موضوع شریعتی در حسینیه ارشاد برگزار شود و اگر این اجازه داده نشود آنجا اسمش حسینیه ارشاد نخواهد بود.
▪️شریعتی افزود: امروز سالروز درگذشت مرحوم شریعتی است و نباید وارد تحلیل درباره شریعتی شویم.
▪️وی گفت: همه سخن شریعتی بسط آزادی، برابری، برادری و عرفان است. شریعتی جامعه ایران را جامعه مذهبی میدانست و دین را هم به عنوان عامل پیشرفت و شاید گاهی مانع پیشرفت میدانست پس معتقد بود باورمندان و غیرباورمندان دین باید در مورد دین بیایشند و دین را بشناساند. شریعتی روشنفکر متفکر بود و فیلسوف نبود اما فیلسوف باید متفکر باشد. شریعتی درباره اندیشهورزان بزرگ خود را نباخت و به قول کانت خود در برابر اندیشمندان میاندیشید.
▪️وی گفت: نقد شریعتی تنها میتواند توسط شریعتیشناسان صورت گیرد اما امروزه صحبتهایی را میشنویم که هیچ ربطی به شریعتی ندارد. امروزه در دوران پسا پستمدرن هستیم که دوران از سرگیری دینی است که پس از مرگ خدا صحبت از خدای در راه است.
🌐به کانال جامعه شناسی بپیوندید👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
💬 #احسان_شریعتی: شریعتی منادی عرفان، برابری و آزادی است
@IranSociology
▪️ #یوسف_اباذری در یادبود #شریعتی گفت: منتقدان شریعتی او را مسئول انقلاب میدانند و با دیدن مسائل و مشکلات امروز میگویند دوران شریعتی به سر آمده است.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، چهلمین یادمان علی شریعتی عصر امروز در دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران با حضور یوسف اباذری و احسان شریعتی برگزار شد.
▪️یوسف اباذری استاد دانشگاه ازسخنران این برنامه بود که گفت: زمانی که درباره شریعتی صحبت میکنیم با اسطورهها سروکار داریم و من سعی میکنم آن اسطوره را کشف رمز کنم. به طور مثال اسطوره نخست درباره شریعتی مارکسیست اسلامی است یا اسطوره دوم این است که دوران شریعتی سپری شده است.
▪️وی افزود: منتقدان شریعتی او را مسئول انقلاب میدانند و با دیدن مسائل و مشکلات امروز میگویند دوران شریعتی به سر آمده است و خیلیها از این منتقدان بر این باور هستند که دوران انقلابی پرشور را پشتسر گذراندیم و حالا به دوران عقلانیت رسیدهایم در نتیجه دوران دکتر شریعتی که دوران شور بوده تمام شده است.
▪️اباذری افزود: یک گروه تاچریهای اسلامی هستند که حول نشریه مهرنامه جمع شدهاند و مدعی هستند به عقل متکی بوده و از احساسات خود جدا شدهاند. گروه دوم ایرانشهریهایی هستند که معتقدند شریعتی به دوران گذشته تعلق دارد. این دو گروه خود را اقتصاددان و سیاستمدار میدانند و هر دو گروه به نوعی خود به مذهبی تبدیل شدهاند.
▪️اباذری گفت: بنیامین در باب سرمایهداری؛ چند خصوصیت متصور شده است، نخست اینکه سرمایهداری یک کیش است. سرمایهداری از هیچ نوع دگمای خاصی، و هیچ الهیاتی برخوردار نیست. از این منظر، این فایدهگرایی است که در اینجا رنگ و بویی دینی به خود میگیرد.، دوم اینکه خصوصیات سرمایهداری این است که فاقد رؤیا و ترحم است و به سمت امر واقع کشش دارند و هیچ روز تعطیلی در سرمایهداری وجود ندارد و هر روز سرمایهداری خواستار بیعت است. خصوصیت دیگر سرمایهداری این است که خدای سرمایهداری باید همیشه پنهان بماند.
▪️وی افزود: مبلغان سرمایهداری در ایران سرمایه را به عنوان امر مدرن تبلیغ میکنند و ما با یک نظام اقتصادی - اجتماعی طرف نیستیم بلکه با یک دین طرف هستیم.
▪️اباذری گفت: موسی غنینژاد از تئوریسنهای سرمایهداری در ایران 10 سال پیش در مراسم درگذشت شریعتی گفته بود شریعتی انشاء نویسی بیش نیست چون شریعتی معتقد بود اقتصاد باید اخلاقی باشد این در حالی است که اقتصاد ربطی به اخلاق ندارد و اینها افسانه است و در همان روز خواستار تغییر اصل 44 قانون اساسی شد و این تغییر نامیمون را به دولتمردان قبولاند.
▪️وی افزود: چون سکان اقتصاد مملکت دست این افراد بود 10 سال از این سخنرانی گذشته است و نتایج اقتصادی این آقایان را امروز میبینید اما این آقایان عادت ندارند مسئولیت کار خود را بپذیرند.
▪️اباذری با طرح این پرسش که منتقدان شریعتی که همان تاچران اسلامی هستند معتقد حرفشان علمی است در عمل باید ببینیم این افراد در مقام نقد قرار میگیرند رفتار خردمندانه دارند که تجربه ثابت کرده است که هر زمان مورد نقد قرار بگیرند رفتار عقلانی ندارند.
▪️احسان شریعتی فرزند دکترعلی شریعتی از دیگر سخنران بود که برنامه طی سخنانی اظهار داشت: در چهلمین یادمان شریعتی نیز باید به این پرسش پاسخ دهیم که شریعتی که بود، شریعتی مانند موضوعاتی از سیاست و اقتصاد است که هرکس خود را صاحبنظر میداند درباره او صحبت کند. ما با شریعتیهای گوناگونی مواجهایم از جمله شریعتی که در فضای مجازی وجود دارد.
▪️وی با طرح این پرسش باید بدانیم دعوا و نزاع بر سر چیست، گفت: امیدواریم همایشی با موضوع شریعتی در حسینیه ارشاد برگزار شود و اگر این اجازه داده نشود آنجا اسمش حسینیه ارشاد نخواهد بود.
▪️شریعتی افزود: امروز سالروز درگذشت مرحوم شریعتی است و نباید وارد تحلیل درباره شریعتی شویم.
▪️وی گفت: همه سخن شریعتی بسط آزادی، برابری، برادری و عرفان است. شریعتی جامعه ایران را جامعه مذهبی میدانست و دین را هم به عنوان عامل پیشرفت و شاید گاهی مانع پیشرفت میدانست پس معتقد بود باورمندان و غیرباورمندان دین باید در مورد دین بیایشند و دین را بشناساند. شریعتی روشنفکر متفکر بود و فیلسوف نبود اما فیلسوف باید متفکر باشد. شریعتی درباره اندیشهورزان بزرگ خود را نباخت و به قول کانت خود در برابر اندیشمندان میاندیشید.
▪️وی گفت: نقد شریعتی تنها میتواند توسط شریعتیشناسان صورت گیرد اما امروزه صحبتهایی را میشنویم که هیچ ربطی به شریعتی ندارد. امروزه در دوران پسا پستمدرن هستیم که دوران از سرگیری دینی است که پس از مرگ خدا صحبت از خدای در راه است.
🌐به کانال جامعه شناسی بپیوندید👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
جامعهشناسی
📝 لزوم شکلگیری شریعتیشناسی دانشپژوهانه: نقدی به آرای حمیدرضا جلاییپور (4) ✍️ #حسن_محدثی @IranSociology 3. اسلام سلبی یا ایجابی؟ نحیفسازی دین تحت عنوان "فربهتر از ایدهئولوژی"! من در حال نقد یادداشت کوتاهی از حمیدرضا جلاییپور دربارهی علی شریعتی…
📝لزوم شکلگیری شریعتیشناسی دانشپژوهانه:
نقدی به آرای حمیدرضا جلاییپور (5)
(از باب تفصیل این قسمت عذرخواهی میکنم.)
@IranSociology
4. سروش متّهم میکند و #شریعتی بلاگردان میشود
"فربهتر از ایدهئولوژیِ" #عبدالکریم_سروش در زمانی ارایه شد که جامعه خواستار تحوّل بود. اینک جنگ تمام شده بود و خرابیها و نابسامانیها و عوارض حاصل از آن بر جای مانده بود. عطشی برای تغییر و تحوّل وجود داشت، امّا نیروهای بهاصطلاح انقلابی مانع جدّیای برای هرگونه تحوّل بودند. فضا بستهتر از آن بود که بشود انقلاب و رهبران آن را نقد کرد. جوّ جامعه بلاگردانی را میطلبید که گناهان انقلاب و جنگ و آن همه عوارض را به گردن او بیندازد و قربانیاش کند. مطهّری نظریهپرداز انقلاب اسلامی، در نزد حکومت چهرهای مقدّس بود و نقد او پرهزینه مینمود. بهعلاوه، او استاد سروش بود. نقد آیتالله خمینی هم امکانپذیر نبود. با این حال کسی وجود داشت که در نزد ارباب قدرت متولّی نداشت. او علی شریعتی نظریهپرداز اسلام انقلابی بود. او نه تنها هیچ نمایندهای در میان نیروهای حاکم نداشت بلکه دورانی بود که در فضاهای رسمی بهسختی میشد از او به نیکی یاد کرد. فضای رسمی چنان علیه شریعتی بود که وقتی سروش در سخنرانی سال بعد از ارایهی فربهتر از ایدهئولوژی، در دفاع از شریعتی بیتی خواند، سالن از شور و هیجان منفجر شد (در مورد این بیت بنگرید به سروش، 1373: 200). سروش پس از دریافت واکنشهای متعدّد و نقدهای بسیار در پاسخ به سخنرانی سال پیش خود ("فربهتر از ایدهئولوژی")، در حال بهدست آوردن دل مخاطباناش در ایّام بزرگداشت شریعتی بود.
در چنین شرایطی، سروش از یک سو با "درک عزیزانة دین" (سروش، 1373) آیتالله خمینی را تمجید کرد و با"فربهتر از ایدئولوژی" شریعتی را تخفیف و تنزّل داد و به نیاز جامعه برای معرّفی یک بلاگردان پاسخ گفت. تا مدّتها شریعتی نقش بلاگردان را ایفا کرد (بعدها برخی شاگردان سروش نظیر اکبر گنجی کار استادشان را ادامه دادند). امّا دو گروه چندان "فربهتر از ایدهئولوژی" را جدّی نگرفتند. یکی کسانی که عمیقاً آرا و افکار شریعتی را میشناختند و با اثاراَش محشور بودند و دیگری کسانی که با جامعهشناسی آشناییای نسبی داشتند. سیلی از نقدها از سوی اهل نظر منتشر شد که رضا علیجانی بخشی از آن را در یک مجموعه گردآوری کرده است. حتّا از درون حلقهی کیان که کموبیش همراهان سروش در آن دوران بودند، نقدهای متعدّدی درآمد و یکی از مهمترین آن نقدها، نقدهای سعید حجاریان بود که با نام مستعار جهانگیر صالحپور منتشر شد.
سروش تحت تأثیر آرای مارکس و شایگان به نقد ایدهئولوژی شریعتی پرداخت. کسی که سالها پیش با دین و فلسفه به جنگ مارکسیسم رفته بود، حالا با بینشی متأثّر از مارکسیسم به جنگ شریعتی آمده بود. صاحبنظران میدانند که ایدهئولوژی از گیجکنندهترین و معمّاییترین مفاهیم علوم اجتماعی است. دستکم سه سنّت فکری متفاوت دربارهی ایدهئولوژی وجود دارد: 1) سنّت فکریای که از ایدهئولوژی تعریفی منفی ارایه میدهد و آن را آگاهیای کاذب و معوج و محرّف و وارونه و توجیهکننده معرّفی میکند؛ 2) سنّتی که از ایدهئولوژی تعریفی مثبت ارایه میکند و آن را عاملی برای تغییر و تحوّل و نیز آگاهیبخش و عملزا میداند؛ 3) سنّت فکریای که میکوشد ایدهئولوژی را صرفاً بهمنزلهی اصطلاحِ نظری خنثا برای توصیف و تبیین علمی یا فلسفی بهکار گیرد.
عبدالکریم سروش در بحث خود – به هر دلیلی- هرگز به این مقدّمات مبنایی و مهم اشارهای نکرد. بهنظر میرسد او برخی از سخنان شایگان را در کتاب انقلاب دینی چیست؟ به شکلی جدید و با افکار جدیدی صورتبندی کرد و البتّه هرگز اسمی از شایگان نبرد (بنگرید به سروش، 1373: 105 و شایگان، 1389: 253-193). تصویری که سروش در این سالها از ایدهئولوژی داشت و ارایه کرد، نه تنها منفی بود بلکه بخش مهمی از شرّهای ممکن انسانی در کار سروش یکجا کنار هم و در مفهوم ایدهئولوژی جمع شده بود: از دلیلتراشی و مشتقات پارهتو تا آگاهی کاذب و وارونهی مارکس، از سفسطهی یونان باستان تا غفلت مورد بحث غزّالی و مولوی، از ایمان جزماندیشان تا متافیزیک غیراستدلالی و بلادلیل مورد بحث کانت، از اعتباریات مورد توجه فیلسوفان و علمای اخلاق تا بتهای بیکن و تاریخیگری هگلی. همهی اینها را سروش یکجا در توضیح آرای مارکس در باب ایدهئولوژی صحّهگذارانه و همراه با تأیید یک جا جمع و تدریس و منتشر کرده بود (سروش، 1373: 96-79)... ادامه متن(متن کامل) را در لینک زیر بخوانید:
http://yon.ir/CQ648
🆔 @IranSociology
🆔 @HasanMohaddesi
نقدی به آرای حمیدرضا جلاییپور (5)
(از باب تفصیل این قسمت عذرخواهی میکنم.)
@IranSociology
4. سروش متّهم میکند و #شریعتی بلاگردان میشود
"فربهتر از ایدهئولوژیِ" #عبدالکریم_سروش در زمانی ارایه شد که جامعه خواستار تحوّل بود. اینک جنگ تمام شده بود و خرابیها و نابسامانیها و عوارض حاصل از آن بر جای مانده بود. عطشی برای تغییر و تحوّل وجود داشت، امّا نیروهای بهاصطلاح انقلابی مانع جدّیای برای هرگونه تحوّل بودند. فضا بستهتر از آن بود که بشود انقلاب و رهبران آن را نقد کرد. جوّ جامعه بلاگردانی را میطلبید که گناهان انقلاب و جنگ و آن همه عوارض را به گردن او بیندازد و قربانیاش کند. مطهّری نظریهپرداز انقلاب اسلامی، در نزد حکومت چهرهای مقدّس بود و نقد او پرهزینه مینمود. بهعلاوه، او استاد سروش بود. نقد آیتالله خمینی هم امکانپذیر نبود. با این حال کسی وجود داشت که در نزد ارباب قدرت متولّی نداشت. او علی شریعتی نظریهپرداز اسلام انقلابی بود. او نه تنها هیچ نمایندهای در میان نیروهای حاکم نداشت بلکه دورانی بود که در فضاهای رسمی بهسختی میشد از او به نیکی یاد کرد. فضای رسمی چنان علیه شریعتی بود که وقتی سروش در سخنرانی سال بعد از ارایهی فربهتر از ایدهئولوژی، در دفاع از شریعتی بیتی خواند، سالن از شور و هیجان منفجر شد (در مورد این بیت بنگرید به سروش، 1373: 200). سروش پس از دریافت واکنشهای متعدّد و نقدهای بسیار در پاسخ به سخنرانی سال پیش خود ("فربهتر از ایدهئولوژی")، در حال بهدست آوردن دل مخاطباناش در ایّام بزرگداشت شریعتی بود.
در چنین شرایطی، سروش از یک سو با "درک عزیزانة دین" (سروش، 1373) آیتالله خمینی را تمجید کرد و با"فربهتر از ایدئولوژی" شریعتی را تخفیف و تنزّل داد و به نیاز جامعه برای معرّفی یک بلاگردان پاسخ گفت. تا مدّتها شریعتی نقش بلاگردان را ایفا کرد (بعدها برخی شاگردان سروش نظیر اکبر گنجی کار استادشان را ادامه دادند). امّا دو گروه چندان "فربهتر از ایدهئولوژی" را جدّی نگرفتند. یکی کسانی که عمیقاً آرا و افکار شریعتی را میشناختند و با اثاراَش محشور بودند و دیگری کسانی که با جامعهشناسی آشناییای نسبی داشتند. سیلی از نقدها از سوی اهل نظر منتشر شد که رضا علیجانی بخشی از آن را در یک مجموعه گردآوری کرده است. حتّا از درون حلقهی کیان که کموبیش همراهان سروش در آن دوران بودند، نقدهای متعدّدی درآمد و یکی از مهمترین آن نقدها، نقدهای سعید حجاریان بود که با نام مستعار جهانگیر صالحپور منتشر شد.
سروش تحت تأثیر آرای مارکس و شایگان به نقد ایدهئولوژی شریعتی پرداخت. کسی که سالها پیش با دین و فلسفه به جنگ مارکسیسم رفته بود، حالا با بینشی متأثّر از مارکسیسم به جنگ شریعتی آمده بود. صاحبنظران میدانند که ایدهئولوژی از گیجکنندهترین و معمّاییترین مفاهیم علوم اجتماعی است. دستکم سه سنّت فکری متفاوت دربارهی ایدهئولوژی وجود دارد: 1) سنّت فکریای که از ایدهئولوژی تعریفی منفی ارایه میدهد و آن را آگاهیای کاذب و معوج و محرّف و وارونه و توجیهکننده معرّفی میکند؛ 2) سنّتی که از ایدهئولوژی تعریفی مثبت ارایه میکند و آن را عاملی برای تغییر و تحوّل و نیز آگاهیبخش و عملزا میداند؛ 3) سنّت فکریای که میکوشد ایدهئولوژی را صرفاً بهمنزلهی اصطلاحِ نظری خنثا برای توصیف و تبیین علمی یا فلسفی بهکار گیرد.
عبدالکریم سروش در بحث خود – به هر دلیلی- هرگز به این مقدّمات مبنایی و مهم اشارهای نکرد. بهنظر میرسد او برخی از سخنان شایگان را در کتاب انقلاب دینی چیست؟ به شکلی جدید و با افکار جدیدی صورتبندی کرد و البتّه هرگز اسمی از شایگان نبرد (بنگرید به سروش، 1373: 105 و شایگان، 1389: 253-193). تصویری که سروش در این سالها از ایدهئولوژی داشت و ارایه کرد، نه تنها منفی بود بلکه بخش مهمی از شرّهای ممکن انسانی در کار سروش یکجا کنار هم و در مفهوم ایدهئولوژی جمع شده بود: از دلیلتراشی و مشتقات پارهتو تا آگاهی کاذب و وارونهی مارکس، از سفسطهی یونان باستان تا غفلت مورد بحث غزّالی و مولوی، از ایمان جزماندیشان تا متافیزیک غیراستدلالی و بلادلیل مورد بحث کانت، از اعتباریات مورد توجه فیلسوفان و علمای اخلاق تا بتهای بیکن و تاریخیگری هگلی. همهی اینها را سروش یکجا در توضیح آرای مارکس در باب ایدهئولوژی صحّهگذارانه و همراه با تأیید یک جا جمع و تدریس و منتشر کرده بود (سروش، 1373: 96-79)... ادامه متن(متن کامل) را در لینک زیر بخوانید:
http://yon.ir/CQ648
🆔 @IranSociology
🆔 @HasanMohaddesi
Telegraph
. سروش متّهم میکند و شریعتی بلاگردان میشود
لزوم شکلگیری شریعتیشناسی دانشپژوهانه: نقدی به آرای حمیدرضا جلاییپور (5) (از باب تفصیل این قسمت عذرخواهی میکنم.) 4. سروش متّهم میکند و شریعتی بلاگردان میشود. "فربهتر از ایدهئولوژیِ" عبدالکریم سروش در زمانی ارایه شد که جامعه خواستار تحوّل بود. اینک…