جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
📃دم خروس عدالت رو شد
#یدالله_کریمی_پور

امروز منصور کبکانیان عضو شورای انقلاب فرهنگی، طی گزارشی سهم مدارس دولتی و مثلا غیر انتفاعی و دهک های مختلف در اخذ رتبه های زیر 3000 کنکور را اعلام نمود:
۱- سهم دهک‌های اول تا سوم یا کم برخورداران فقط 2%؛
۲-  سهم دهک‌های 8تا 10 یا برخوردارترین ها،‌ 80%؛
۳- سهم دهک‌ اول که ضعیف ترین است، فقط دو دهم درصد؛
۴- سهم دهک‌ دهم که داراترین است،‌ بیش از 48%؛
۵- سهم مدارس دولتی در رتبه های زیر 3000 کنکور، فقط 2/2%؛
۶- سهم مدارس غیر دولتی حدود 80%؛
۷- سهم دهک‌ اول در رشته های پزشکی و دندانپزشکی فقط 1/2%؛
۸- سهم دهک‌های های 8تا 10، در این رشته ها،‌ 86%؛
۹- سهم دهک‌های های محروم اول تا سوم در برق شریف،‌ 0%؛
۱۰- سهم دهک‌های 8تا 10 در برق شریف، 87%؛
۱۱- سهم فقط دهک‌ دهم در برق شریف، 60%؛
۱۲- سهم دهک‌ محروم در رشته روانشناسی، 2/9%؛
۱۳- سهم دهک مرفه، 80/4%.
این آمار رسمی و کوتاه، برای پشتیبانان و مدعیان رویکرد عدالت محورانه حاکمیت، حاوی چه نشانه و پیامی است؟! مدیرانی که با پوشاندن حقایق و یا واقعا نادانی، مدافع ناحق عدالت محوری رویکرد حکومت و دولت هستند، در آمار رسمی کنکور دم خروس نابرابری رکورد گونه و گینسی شهروندان را نمی بینند؟! یا نمی خواهند ببینند؟


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃بحران آب ایران
✍️ محمد درویش، فعال محیط زیست


بحران‌های آبی هر روز بیشتر به ما نزدیک می‌شود. بحرانی که اصفهان، فارس، خراسان و مناطق مرکزی را تسخیر کرده و شاهد فرونشست های عظیمی در این مناطق هستیم. ادامه این روند باعث خروج سرمایه از این مناطق به خصوص در حوزه ی مسکن خواهد شد. مقصد مرکز نشینان برای فرار از بی آبی نیز که عمدتا شمال کشور انتخاب شده در معرض خطراتی جدی قرار دارد و نیازمند نگاه کارشناسی و کلان از سوی دولت است.

وقتی که میزان آب در دسترس از هزار مترمکعب کاهش پیدا کند، وارد جدی ترین مرحله ی تنش آبی می‌شویم. بخش های بزرگی از ایران کمتر از هزار مترمکعب در سال، آب در دسترس دارند و وارد جدی ترین تنش شده‌اند. نزدیک ۳۵ میلیون نفر از ایرانیان در جایی زندگی می‌کنند که کمتر از هزار مترمکعب در سال آب در اختیار دارند. این منطقه بالاترین احتمال مهاجرت‌های اقلیمی را دارد. با توجه به اینکه دیگر مناطق ایران هم با مرز هزار مترمکعب فاصله زیادی ندارند، اگر این مهاجرین وارد مناطق برخوردار تر در شمال کشور شوند، انتظار می‌رود که روند فروپاشی در شمال کشور تشدید پیدا کند و آنجا نیز در معرض بحران‌های جدی تری قرار بگیرد.

ما باید به مدت ده سال طبیعت ایران را از هرنوع بارگزاری جدید محافظت کنیم، منابع آب زیرزمینی و سطحی ما نیز دیگر امکان تحمل بارگزاری جدید را ندارد. ما باید به سرعت هر نوع توسعه ای که منجر به استفاده بیشتر از آب در حوزه صنعتی و کشاورزی می‌شود را متوقف کنیم. تنها اولویت باید تامین آب شرب و سپس تامین حق آبه محیط زیستی باشد.

دولت باید طرح تعادل بخشی سفره‌های اب زیرزمینی را مذنظر قرار دهد. در برنامه ششم نیز به آن تاکید شده بود اما مسئول این طرح در پایان برنامه ششم اعلام کرد که این طرح شکست خورده و استعفا داد. این مسئول تاکید کرد که ما قرار بود در پایان برنامه ششم سطح تراز سفره های آب زیرزمینی را به صفر برسانیم اما این اتفاق رخ نداد و الان میزان تراز منفی آب خوان ها به بیش از ۱۴۰ میلیارد مترمکعب رسیده است.

اگر قرار است ما جلو این بحران را بگیریم، باید حتما اجرا طرح تعادل بخشی سفره های زیرزمینی مدنظر قرار بگیرد و چاه های غیرمجاز پلمپ شوند. باید تلاش کنیم تمام فاضلاب های شهری و صنعتی بعد از تصفیه وارد سفره های اب زیرزمینی شوند تا به طرح تعادل بخشی سفره های زیرزمینی کمک کنند. باید کسب و کار‌هایی در کشور تعریف شوند که نیاز به مصرف آب نداشته باشند و از آن ها به عنوان کسب و کار سبز یاد می‌شود.

طبق آخرین آماری که شرکت مدیریت منابع آب ایران و سازمان زمین شناسی منتشر کرده است، بدترین اوضاع را در اصفهان داریم. اصفهان گسترده ترین فرونشست ها را تجربه می کند و فرونشست وارد شهر شده و شبکه فاضلاب را نیز شکسته است. چند دکل برق در دشت‌ مهیار اطراف اصفهان به دلیل احتمال سقوط جا به جا شده اند.

میزان تراز منفی اصفهان ۱۳ میلیارد مترمکعب است که چیزی حدود ۲۰ رودخانه به اندازه زاینده رود است. استان های دیگری نیز هستند که تراز منفی آن‌ها بیشتر از اصفهان است.

استان فارس که ۱۵ میلیارد مترمکعب تراز منفی دارد و بزرگترین فروچاله جهان را با ۵۴ سانتی متر در سال در استان فارس ثبت کرده ایم. استان فارس پتانسیل زیادی دارد که به یکباره فروبپاشد! اگر وضعیتی مثل اصفهان پیدا نکرده این است که عمق آبخوان‌های آن بیشتر از اصفهان بوده است.

استان فارس می‌تواند به سرعت سرنوشتی شبیه اصفهان پیدا کند. از استان فارس وضعیت نگران کننده تر و ترسناک تر استان خراسان رضوی است که تراز منفی آن ۳۱ میلیارد مترمکعب است و شکاف بسیار طولانی را در دشت نیشابور به طول ۳۲ کیلومتر داریم. آنجا اولین دشت های ممنوعه ایران را در دهه چهل دارد که در دشت توس ثبت شد اما کسی توجهی نکرد. استانی که عمیق ترین آبخوان های ایران را داشت الان به سرنوشتی بسیار نگران کننده تر از دیگر استان های کشور دچار می شود. ما گسترده ترین سازمان متمرکز کشاورزی را در آنجا داریم و در حقیقت بخش قابل توجهی از منابع آب زیرزمینی در حوزه کشاورزی سال های سال است که مصرف می‌شود و هزاران حلقه چاه غیرمجاز در آنجا وجود دارد.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
▪️احمدرضا احمدی
ـــ ۱۴۰۲ ــ ۱۳۱۹

ـــ اتاق فرسوده است
آینده كدر شد
صورت من كو؟
من با این صورت
عاشق شدم
امتحان دادم
قبول شدم
ساز شنیدم
دشنام دادم
دشنام شنیدم
گرسنه شدم
باران خوردم
سیر شدم
رنگ شناختم
رنگ باختم
سفید شدم
خوابیدم
بیدارشدم
مادرم را صدا كردم
تو را صدا كردم
جواب دادم
خواب رفتم
عینک زدم
سفر رفتم
غم داشتم
ماندم.

احمدرضا احمدی شاعر و فرهیخته ایرانی امروز درگذشت. روحش شاد


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃ریشه ناعدالتی آموزشی در کنکور
#محمدرضا_تهمک
 
کنکور و دانشگاه در ایران، به رغم همه ایراداتش، یکی از مهمترین امکان های تحرک طبقاتی طبقه پایین و حفظ جایگاه طبقاتی طبقه متوسط بوده است و تداوم روند ناعدالتی کنونی در آن، افزایش شکاف اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی در جامعه را در پی خواهد داشت. گرچه حدی از ناعدالتی در امور رقابتی چون کنکور سراسری دانشگاهها همواره وجود داشته، اما وضعیت ناعادلانه بودن کنکور سالهای اخیر بسیار شدید و قابل توجه بوده است. به گونه ای که، افراد طبقه مرفه اقتصادی، و در مقیاسی کمتر، سهمیه ای ها اکثریت قریب به اتفاق دانشگاههای برتر کشور را تسخیر کرده اند. البته اگر به دلیل رسیدن آنها به استانداردهای آموزشی بالاتر بود با هر وسیله ی از جمله سرمایه گذاری آموزشی مثلا در کلاسهای کنکوری و ... که این روزها برخی عدالتگرایان با وام گیری از نظریه پردازانی چون بوردیو، دوبین و ... اشتباهاً آن را عامل اصلی این ناعدالتی می خوانند، این قدر آشفته و به کنکور معترض نمی شدیم، با خود می گفتیم هرچه باشد افرادی با سطح دانش و استعداد بالاتر وارد دانشگاههای برتر کشور شده اند و در مجموع برای کشور بهتر است، در مورد دیگر طبقات نیز باید راههایی اندیشیده شود که آنها نیز در این رقابت موفقیت بیشتری کسب کنند. اما مسأله اصلی و تعیین کننده اکثریتی، در این فرایند بر سر فساد! است، و دیگر عوامل مذکور در قیاس با آن جزئی اند. مهمترین عامل فسادزا در آن، برای طبقه مرفه افزوده‌شدن احتساب معدل (نمرات نهایی) 40 درصدی که تا سالهای اتی به 60 درصد خواهد رسید، و برای سهمیه ای ها نیز رانت رزرو شدن سهم تقریبی 20 تا 25 درصدی صندلی دانشگاهها (آنگونه که محاسبه تخمینی ورودی دانشگاهها نشان می دهد)، در کنکور سراسری است.
 
درست است که ارزیابی فرد با یک مرحله آزمون کنکور ایراداتی دارد اما تجربه نشان داد که لحاظ کردن معدل به شکل کنونی آن بسیار ناعادلانه تر شده و این نه تنها راه حل نیست بلکه خود بر معضل افزوده است. احتساب معدل در کنکوری که حتی تفاوت میانگین یک یا دو درصدی میان رقبا در ورود به یک دانشگاه خوب تعیین کننده است، در شرایط فساد نظام آموزشی ایران، حتی احتساب 10 درصدی برای آن نیز زیانبار است. این که می بینیم در سالهای اخیر اکثر افراد از طبقه بالای اقتصادی نسبت به طبقات پایین تر و در همپوشانی با آن دبیرستان های پولی نسبت به دولتی رتبه های برتر را با شدت بیشتری نسبت به قبل کسب کرده و وارد دانشگاههای برتر می شوند همبستگی معنادارای دارد با احتساب معدل دبیرستان و افزایش سال به سال میزان احتساب آن در کنکور سراسری. کافی است با کسانی که در دبیرستان های پولی تدریس می کنند گفتگوی کوتاهی داشته باشید تا متوجه شوید در همین چند ساله چه فساد و چرخه مافیایی برقرار شده است در خریدن معلمان، مراقبین و کارمندان آموزش و پرورش برای بالا بردن معدل نهایی دانش آموزان دبیرستان های پولی. شاهد این مدعا همین بس که در سال های اخیر به همین نسبت که تاثیر معدل افزایش یافته است معدل های بالای 19 نهایی دبیرستان دانش آموزان 150 تا 200 درصد! رشد داشته است. این که گفته می شود فقط در صورت تأثیر مثبت داشتن معدل فرد، معدل وی لحاظ می شود نیز، کمکی به حل مشکل نمی کند، زیرا تأثیر مثبت معدل برای رقبای فرد لحاظ می شود. تأثیر منطقه بندی جغرافیایی 1 تا 3 نیز در چنین منطق بی منطقی ای بی اثر می شود؛ در درون هر منطقه دوباره این طبقه مرفه آن منطقه است که دست بالا را در چرخه فساد و امتیازافزایی دارد.
 
در مورد روند افزایشی رزرو صندلی برای سهمیه ای ها و رانت آنها در همه آزمونها از جمله کنکور نیز، نیاز به بحث بیشتری نیست، زخمی است بر پیکره علم و دانشگاه که همواره عمیق تر و گسترده شده است. به هر روی، مادامی که تأثیر معدل، این متغیر فسادآور که نه فقط در دانشگاهها، بلکه دارد فساد در آموزش و پرورش را نیز گسترش می دهد، حذف نشود و رانت سهمیه ای ها، اگر کاملا حذف نمی شود، دست کم در یک سری از رشته های حیاتی حذف نشود و در دیگر رشته ها کاهش نیابد، نمی توان امید چندانی به برقراری عدالت آموزشی در موضوع کنکور داشت.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴 رشد فقر خشن در ایران

▫️فقر و نابرابری در اقتصاد ایران به حدی گسترش یافته که شاهد رشد گزارش‌های پنهانی با مُهر محرمانه و غیرقابل انتشار هستیم.

▪️در حالی که پیش از این شدت گرفتن فقر زمانی با واکنش‌های بسیاری همراه شده بود، حالا اقتصاددانان می‌گویند فقر خشن نیز بیش از گذشته شده است. علت چیست؟ نرخ بهره‌وری که به پایین‌ترین سطح خود در ۱۴ سال گذشته رسیده و همچنین نرخ بالای بیکاری.

▫️حجت میرزایی در نشستی که اخیرا برگزار شده، علاوه بر پدیده فقر خشن، به وضعیت درآمد سرانه نیز اشاره کرده است. وی بر این باور است که ۸۵ درصد جمعیت کشور در استان‌هایی زندگی می‌کنند که درآمد سرانه‌شان ۵۰ درصد کمتر از تهران است و حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور ساکن استان‌هایی هستند که نرخ بیکاری بلندمدت و پایدار بیشتر از ۱۵ درصد در دست‌کم یک دهه داشته‌اند. این وضعیت در استان‌هایی مانند کرمانشاه، لرستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان به بیش از دو دهه می‌رسد و نرخ بیکاری در این استان‌ها به حدود دو برابر میانگین کشوری می‌رسد.| تجارت‌نیوز


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃اعتیاد به اسطوره
✍️ آرتور کوستلر (Arthur Koestler)
- کمونیستِ سابقِ مجارستانی -
برگرداننده: لئو شاهوفسکی

کج‌راهی و فریفتگیِِ ذهنِ انسان تا حدِّ زیادی ناشی از دنباله‌روی از وسواس و ارضای عقده‌های روحیِ غیرِعقلانیِ نیمچه حقیقت هاست که با آن به‌مثابه‌ی حقیقتی کامل برخورد می‌شود، امّا هر تفکّرِ غلطی که ما دنبال می‌کنیم جنایتی‌ست که علیهِ نسل‌های آینده مرتکب می‌شویم.

من به کمونیسم وارد شدم همان‌طور که کسی خود را در تنگِ چشمه‌ای خنک می‌اندازد، و کمونیسم را ترک کردم همان‌گونه که کسی از رودخانه‌ای مسموم و مملو از خرابه و زباله‌ی شهرهای سیل‌زده و لاشه‌ی غرق‌شدگان به‌سختی بالا می‌رود. درمانِ اعتیاد به اسطوره‌ی کمونیسم مانند هر اسطوره‌ی دیگری سخت است. ما به مفتّشِ عقائدِ غول‌آسایی شباهت داشتیم که نه فقط در کردارِ مردم، بلکه در افکارشان هم بذرهای شر و آزار و مزاحمت می‌کاشتیم و هیچ قلمروِ خصوصی‌ای را حتّی در درونِ جمجمه‌ی یک انسان برنمی‌تابیدیم.

اصل «هدف وسیله را توجیه می‌کند» است و به‌عنوانِ یک قاعده‌ی اخلاقِ سیاسی باقی می‌مانَد. هرچیزِ دیگری فقط یک پچ‌پچ مبهم است و در لابلای انگشتان آب می‌شود؛ ما برای‌تان حقیقت آوردیم امّا در دهان‌مان طعمِ دروغ داد. ما برای‌تان آزادی آوردیم امّا در دستان‌مان تازیانه بود. ما برای‌تان سرزندگی آوردیم امّا هرکجا درختی صدای‌مان را شنید پژمرده شد و فقط خش‌خشِ برگ‌های خشک جولان داد. ما برای‌تان وعده‌ی آینده آوردیم امّا زبان‌مان لکنت زد و عوعوکنان پارس کردیم.
تعدادِ قربانیان دزدان و راهزنان و تجاوزگران و گانگسترها و سایرِ جنایتکاران در هر دوره‌ای از تاریخ در مقایسه با تعدادِ انبوهِ کسانی که سرمستانه با نامِ کیشِ واقعی و سیاستِ دادگرانه یا ایدئولوژیِ درست کُشته شده‌اند ناچیز است. بدعتگزاران شکنجه شدند و نه در خشم بلکه در نژندی و ماتم سوزانده شدند، فقط به‌خاطرِ خیروصلاحِ روحِ جاودانه‌شان! آتشِ جنگ‌های قبیله‌ای به نفعِ قبیله درگرفت نه منافعِ فردی. جنگ‌های وراثتی و سلطنتی، جنگ‌های ملّی، جنگ‌های دودمانی و جنگ‌های مدنی برای تصمیم‌گیری در موردِ مسائلی واهی انجام می‌شد که همان‌اندازه از منافعِ شخصیِ مبارزان دور بودند.

پاکسازی‌های کمونیستی، همان‌گونه که از کلمه‌ی "Purge" پیداست، برای عملیاتِ سلامتِ عمومیِ جامعه به‌منظورِ آماده‌سازیِ بشریّت برای عصرِ طلاییِ جامعه‌ی بی‌طبقه انجام شد. اتاق‌های گاز و کوره‌های آدم‌سوزی برای ظهورِ ورژنِ متفاوتی از هزاره بکار گماشته شدند. هینریش_آیشمن (همان‌طور که هانا آرنت در گزارشِ محاکمه‌ی خود اشاره کرده)، یک هیولا یا سادیست نبود، بلکه یک مأمورِ دولتیِ وظیفه‌شناس بود که اجرای دستورات را وظیفه‌ی خود می‌دانست و به سرسپردگی از بالادستان به‌عنوانِ فضیلتی برتر معتقد بود. آیشمن بی‌آنکه سادیست باشد، در تنها موقعیّتی که گازِ Zircon را در محلِّ کار تماشا نمود احساسِ بیماری کرد.

با درکِ این مدخلِ تاریخی می‌توان دریافت اربابیِ کلیشه‌ها ریشه در همان اعتیاد به اسطوره‌ها دارد. تصوّرِ این‌که کلیسای کاتولیک پس از یک گذارِ تایکونیک، کیهان‌شناسیِ کوپرنیک را حدودِ 200 سال زودتر از آنچه که در نهایت انجام داد بپذیرد، دشوار نیست. ماجریِ گالیله اپیزودی ایزوله در تاریخِ روابطِ بینِ علم و دین بود، امّا شرایطِ دراماتیکِ آن با بزرگ‌نمایی و اغراقِ بیش‌ازحد، موجبِ شیوعِ این باورِ پوپولیستی شد که علم مدافعِ آزادی است و دین برای سرکوب اندیشه. برخی تاریخ‌دانان آرزو دارند ما را به این باور برسانند که افولِ علم در ایتالیا از دریچه‌ی "Terror" [=وحشت] ناشی از محاکمه‌ی گالیله اتّفاق افتاده است، امّا نسلِ بعدی شاهدِ ظهورِ توریچلی و کاوالیری و بورلی بود که سهمِ آنان از رشدِ علمی مهم‌تر و اساسی‌تر از هر نسلِ دیگری قبل یا در اثنای عصرِ گالیله بود.
جداییِ امروزه‌ی بینِ ایمان و خِرَد در نتیجه‌ی رقابت برای قدرت یا انحصارِ فکری نیست، بلکه در نتیجه‌ی یک بیگانگی پیش‌رونده است. اگر توجّه‌مان را از ایتالیا به کشورهای پروتستانِ اروپایی و فرانسه معطوف کنیم این امر بر ما آشکار می‌شود. کپلر، دکارت، بارو، لایبنیتس، گیلبرت، بویل و نیوتون، نسلِ پیشتازان و طلایه‌دارانِ معاصر و پس از گالیله، همگی متفکّرانی عمیقاً دیندار بودند. پیشگامانِ کیهان‌شناسیِ جدید از کپلر تا نیوتون و فراتر از آن، جست‌وجوی خود در طبیعت را بر این باور بنا نهادند که باید قوانینی در ورای پدیده‌های بهت‌آور وجود داشته باشد، که جهان ماهیّتی کاملاً منطقی، منظّم و هارمونیک دارد.
حقیقت این است هرچه کم‌تر-آگاهانه توسّطِ باد رانده شویم با ولعِ بیشتری این کار را انجام می‌دهیم، و هرچه آگاهانه‌تر حرکت کنیم اشتیاقِ کم‌تر و مقاومتِ بیشتری خواهیم داشت. «جهل» دلیلِ بزرگی‌ست برای پاسخ به این‌که «چرا افسانه‌ها سخت می‌میرند».


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Azadi (freedome) Episode 1
Atmospher
رمیکس اول #اتمسفر با عنوان #آزادی
Vocal: Siavash Jamadi, Ahmad Shamlou, Abdolkarim Soroush, Hossein Panahi
Remix by Ehsan.M3

🆔 @IRANSOCIOLOGY
امروز در جمعی بودم و نتوانستم جلو خودم را بگیرم و در صحبت‌های خصوصی با دوستان نگویم :آقا جان، این مملکت ایران ، چه دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم، در مدار غرب است، جایگاه اصلی‌اش در اردوگاه غرب است. ایران از زمان شاه عباس صفوی متحد اصلی‌اش غرب بوده است. اما جمهوری اسلامی می‌خواهد به زور ایران را ببرد در مدار شرق، ببرد در اردوگاه شرق. آن هم تحت شعارهای پوچی مثل «شکستن انحصار غرب در روابط خارجی» یا «ایجاد توازن و تنوع بخشی در حوزه روابط خارجی» یا «احیای نگاه به شرق و گسترش تعاملات خارجی با چین و روسیه و هند». آقا جان همه این‌ها حرف است. تنها متحد طبیعی ایران غرب است. انقلاب ۵۷ هم نتوانست تغییری در این واقعیت ایجاد  کند. مدرک و نشانه می‌خواهید؟ نگاه کنید به هشت میلیون ایرانی که به غرب مهاجرت کرده. چند تا ایرانی سراغ دارید که برای تحصیل علم و دانش عازم چین و روسیه شده باشند.؟ تقریبا هیچی. اصلا شرق مستبد چه چیز ارزشمندی برای دادن به ما دارد؟ والا نگاه همه ایرانی ها به غرب است، ایرانی‌جماعت همه آرزوهای خود را در غرب می‌بیند، نه درشرق. مال امروز و دیروز هم نیست، سابقه چند‌ قرنی دارد. نگاه کنید به میلیون‌ها جوان ایرانی هموطن که آرزویشان رفتن به غرب برای کار و تحصیل و تفریح  است ولی امکانش را ندارند. نگاه کنید به بازار کتاب و موسیقی و فرهنگ کشورمان که مالامال از محصولات غربی است... ما تحسین‌گر غربیم نه تحسین‌گر چین و روسیه.حالا یک عده‌ای سیاستمدار کم اطلاع و اراده‌گرا  تصور کرده‌اند که به زور می‌توان واقعیت‌های تاریخی و ژئوپولیتیکی را عوض کرد و  ایران را برد توی اردوگاه شرق. این کار شدنی نیست. ایران هرگز به مهره شرق بدل نخواهد شد. اصلا خود آن اردوگاه شرق هم نگاهش به غرب است. نگاه کنید نخبگان روسی برای تحصیل و تفریح و سرمایه‌گذاری کجا می‌روند؟ به لندن و میامی و نیویورک. پس به حضرات حاکمین عرض می‌کنم که تلاش بیهوده نکنید. اگر فکر کردید با پیوستن به پیمان شانگهای می‌توانید سرنوشت راهبردی ایران را عوض کنید اشتباه می‌کنید. تلاشتان بی‌فایده است، ایران جای اصلی‌اش در اردوگاه غرب است چه خوشتان بیاید چه بدتان بیاید. این حرف بنده هم البته هرگز به معنای غربگرایی نیست.من اتفاقا خیلی هم ملی‌گرا هستم و عاشق استقلال وطنم هستم اما موقعی که پای انتخاب بین دو اردوگاه پیش می‌آید قاطعانه می‌گویم که جای اصلی ایران در اردوگاه غرب است و نه شرق. نشنیدم  تا حالا هیچ سیاستمداری به صراحت این واقعیت را بیان کرده باشد، احتمالا از ترس اینکه انگ غرب گرایی بر پیشانی‌اش بخورد. ولی واقعیت ‌ها را باید گفت.


بیژن اشتری/مترجم و نویسنده



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃سقوط چائوشسکو
✍️ یدالله کریمی پور

نیکلای چائوشسکو تا ۲۴ ساعت پیش از تیرباران و فروپاشی رژیم اش، تصور می کرد که همچنان از قدرت و مشروعیت مردمی برخوردار است. او که ۲۵ سال به عنوان رئیس جمهور رومانی بر سر قدرت باقی مانده بود، مصمم بود که خود و کشورش را از پیامدهای پرسترویکای گورباچف دور نگه دارد. نیکلا و همسرش النا، خود را بین مردم رومانی به شدت محبوب می پنداشتند.

این پندار تا کمتر از یک شبانه روز پیش از محاکمه و تیربارانشان نیز باقی ماند. غافل از این که در میان سکوت و آرامش ظاهری شهروندان، توفانی در راه بود. البته تکوین اعتراض از ۹ ماه پیش از سقوط، یعنی در مارس ۱۹۸۹ با بیانیه ای اصلاح خواهی( با درخواست کناره گیری) از سوی همقطاران چائوشسکو در حزب کمونیست آغاز شده بود. ولی نیکلا و النا نه تنها مطالبات رفقای خود را نادیده گرفتند، که از طریق سکوریتاته (سازمان امنیت رومانی) به تعقیب، بازداشت و محکومیت رفرمیست ها پرداختند.

نارضایتی زیر پوست آرام رومانی جریان داشت. ولی همچنان سوی حکومت نادیده گرفته می‌شد.‌ تا این که بالاخره از ۱۵ دسامبر ۱۹۸۹ دهن باز کرد و تنها طی ۱۰ روز مهر پایان دائمی بر رژیم جمهوری سوسیالیستی رومانی و رئیس مادام العمرش نیکلای چائوشسکو زده شد.

چائوشسکو به حدی از قدرت خود و نفوذش در میان مردم و به ویژه نیروهای مسلح مطمئن بود که از همین روز با سپردن قدرت به النا، به تهران سفر کرد. ولی اوضاع رومانی طی این سفر کوتاه متشنج شد. وی ۱۹ دسامبر از تهران به بخارست برگشت و در ۲۰ دسامبر در نطقی تلویزیونی به شدت به معترضین حمله کرد و آنها را جاسوس و عامل بیگانه خواند. روز بعد، یعنی ۲۱ دسامبر یگان های نیروهای مسلح که برای سرکوب مردم معترض به تمیشوار(شهری کوچک در رومانی) اعزام شده بودند، از دستور تیراندازی به سوی مردم سرپیچی کرده و پادگان ها را ترک کردند.

همان روز در پایتخت، چائوشسکو برای سخنرانی بر بالکن عمارت حزب کمونیست ظاهر شد. دولت از "توده های مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان" دعوت کرده بود که برای "پشتیبانی از حاکمیت خلقی و دفاع از نظام سوسیالیستی" به خیابان بیایند. چائوشسکو مثل همیشه از "دستاوردهای نظام سوسیالیستی" برای رومانی و مردم سخن گفت.

او مانند همیشه منتظر تشویق همیشگی مردم بود. ولی نخست زمزمه ای گنگ پیچید. سپس شماری از  مردم ازجان گذشته در میان جمعیت سوت کشیده و پیشوا را هو کردند.شعار "مرگ بر دیکتاتور" از گوشه ای شروع شد و چون زبانه آتش به سراسر جمعیت سرایت کرد. چائوشسکو مات و مبهوت در برابر مردمی که او را مسخره می کردند، زبانش بند آمد.

بین فرار با بالگرد نیکلا و النا، تا دستگیری، محاکمه و تیربارانشان و فروپاشی رژیم،‌ تنها ۷۲ ساعت فاصله بود.(بر گرفته از مقاله: توطئه یا انقلاب؟ ؛ علی امینی نجفی؛۲ دی ۱۳۸۸ - ۲۳ دسامبر ۲۰۰۹). با این که دیکتاتور چائوشسکو و رژیم اش نابود شدند، ولی دو نکته همچنان باقی است:

نخست آن که چائوشسکو مانند بسیاری از دیکتاتورها در تخمین پشتیبانان و مخالفین حکومتش دچار اشتباه محاسباتی شد. به قول ژان فردریک، در کتاب تاریخ دیکتاتوری، دیکتاتور ها همیشه در شمارش مخالفان خود دچار اشتباه می‌شوند. آنان می پندارند که شمار مخالفان همین تعدادی است که به خیابان ها آمده اند، برای همین دچار اعتماد به نفس کاذب شده و مخالفان را تحقیر می‌کنند. آنان نمی‌فهمند یا نمی‌خواهند بفهمند که تعداد افرادی که در خیابانند، مشتی از خروارند که تمام تهدیدات را به جان خریده و پا به میدان اصلی مبارزه گذاشته اند.

تاریخ نشان داده اکثریتی که پا به میدان نگذاشته و به هر دلیلی تصمیم گرفته حضور علنی نداشته باشد، زمانی که پا به میدان بگذارد به مانند بهمنی سهمگین عمل کرده و هر دیواری را خواهند شکست. در واقع ۲۲ دسامبر، روزی بود که خشم و نفرتی که با دهها سال تحقیر و ستم در دل مردم انبار شده بود، ناگهان سر باز کرد.

نکته دوم آن که چندی از سقوط چائوشسکو نگذشته بود که مردم رومانی فهمیدند "انقلابشان ربوده شده" است. چنان که امروزه روز ناراضیان حاکمیت تازه عقیده دارند که در دسامبر ۱۹۸۹، انقلاب مردم ربوده شد و عده ای فرصت طلب از جانفشانی مردم برای رسیدن به مقام های سیاسی سوءاستفاده کردند (منبع پیشین) . امروز هم رومانی در شمار کم توسعه یافته ترین عضو ناتو و اتحادیه اروپایی باقی مانده است.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃ناگفته‌ها از دهه سقوط رشد اقتصادی
✍️موسی غنی‌نژاد

میانگین رشد اقتصادی کشور ظرف ۱۰ سال‌اخیر صفر درصد است. ظرف سال‌های اخیر مجددا رشد اقتصادی کشور مثبت شده اما باید توجه داشت که این بهبود نسبی نتیجه‌ چندین سال‌رشد اقتصادی منفی است و درواقع اقتصاد کشور در حال پر‌‌‌‌کردن ظرفیت‌های قبلی است و همچنان در شرایط ضعیف‌‌‌‌‌‌‌تری نسبت به گذشته قرار دارد.

تحریم تنها دلیل وضعیت کنونی کشور به لحاظ اقتصادی نیست، بلکه تنگ‌‌‌‌شدن حلقه سیاستگذاران، رویگردان‌‌‌‌شدن از اصلاحات اقتصادی برنامه سوم توسعه، کم‌توجهی به عقلانیت اقتصادی درمیان سیاستگذاران و افزایش تنش با جوامع بین‌المللی از دیگر دلایل درجازدن اقتصاد ایران ظرف ۲دهه‌اخیر است.

دهه‌۴۰ دوران طلایی اقتصاد ایران بود‌. در این دوره میانگین رشد اقتصادی سالانه ۱۰‌‌‌‌درصد و نرخ تورم ۲تا ۳‌‌‌‌درصد بود.

توقف رشد اقتصادی در دوره انقلاب امری طبیعی بود؛ با این وجود درآمدهای بالای نفتی کشور در دهه‌۵۰ مانع از آن شد که کشور در این سال‌ها با بحران جدی مواجه شود، اما در ادامه و با آغاز جنگ، اقتصاد کشور آسیب‌‌‌‌‌‌‌های جدی دید به‌نحوی‌که کسری‌بودجه دولت در سال‌۶۷ به ۵۰‌‌‌‌درصد رسید. در عین‌حال کشور با تورم و مشکلات عدیده‌‌‌‌‌‌‌ دیگری روبه‌‌‌‌رو شد.

جنگ و رکود اقتصادی حاصل از آن و دولتی‌‌‌‌شدن اقتصاد پس از انقلاب اسلامی از مهم‌ترین دلایل بروز چالش‌های اقتصادی کشور ظرف دهه‌۶۰ بود. بروز بحران اقتصادی در دهه‌۶۰ تا جایی پیش‌‌‌‌رفت که سیاستگذاران به فکر اصلاح امور افتادند و برنامه‌های توسعه اقتصادی طراحی شد. البته اهداف برنامه اول و دوم توسعه اقتصادی در میانه مخالفت‌ها چندان محقق نشد، اما اصلاحات از برنامه سوم فرصت عملیاتی‌‌‌‌شدن یافت. به هر ترتیب در برنامه سوم توسعه؛ اصلاحات مناسبی اجرایی شد و همین باعث شد تا کشور به مسیر رشد اقتصادی بازگردد. این اقتصاددان مهم‌ترین اصلاحات در برنامه سوم توسعه را این‌گونه عنوان کرد: یکسان‌‌‌‌‌‌‌سازی نرخ ارز، اصلاح یارانه انرژی و تاسیس بانک‌های خصوصی. این اصلاحات ریل‌‌‌‌‌‌‌گذاری مناسبی در مسیر توسعه اقتصادی کشور بود و نتیجه درخشانی را رقم زد؛ اما متاسفانه در سال‌های بعد ادامه نیافت و به مرور نتایج آن از میان رفت.

متعهدین نتوانستند جایگزین متخصصان شوند

تصمیمات مجلس ششم و هفتم اولین سنگ‌‌‌‌‌‌‌اندازی در مسیر توقف توسعه اقتصادی کشور در دهه‌قبل بود؛ اما دولت نهم و دهم و در ادامه سایر دولت‌ها نیز این رویه را ادامه دادند. به این ترتیب می‌توان گفت این روند مانع‌‌‌‌‌‌‌زایی در مسیر توسعه اقتصادی کشور فراجناحی بوده‌‌‌‌است. تصمیم مجلس ششم درخصوص اعمال سقف در میزان رشد نرخ سوخت، پایه‌‌‌‌‌‌‌ریزی در مسیر سنگ‌‌‌‌‌‌‌اندازی اصلاحات اقتصادی بود؛ در ادامه مجلس هفتم با تثبیت نرخ ارز در سال‌۱۳۸۳ اولین سنگ بزرگ را در مسیر اصلاحات اقتصادی ایجاد کرد. دولت نهم نیز این مسیر را ادامه داد و به این ترتیب اصلاحات اقتصادی از سال‌۱۳۸۴ به بعد عملا متوقف شد. در عین‌حال عقلانیت اقتصادی از دولت نهم و دهم به بعد کنار گذاشته شد. در عرصه سیاستگذاری نیز با تنگ‌‌‌‌کردن حلقه خودی‌‌‌‌‌‌‌ها، بدنه کارشناسان در سیاستگذاری ضعیف شد. درواقع در این سال‌ها افراد متعهد غیرکارشناس جایگزین افراد متخصص شدند.

مجموعه‌‌‌‌‌‌‌ای از عوامل ذکرشده باعث شد تا اقتصاد کشور ظرف ۲دهه‌اخیر وارد مسیر افول شود، درون‌‌‌‌‌‌‌زایی اقتصادی از میان برود و وضعیت کنونی به لحاظ رشد اقتصادی و تورم رقم بخورد.

بخشی از تورم کشور در دهه‌۹۰ نتیجه گسترش بی‌‌‌‌برنامه بانک‌ها و موسسات مالی‌اعتباری و خلق پول حاصل از فعالیت نادرست در دهه‌۸۰ بود. با این‌وجود در دهه‌۸۰، درآمدهای نفتی کشور، لنگر ارزی را به‌‌‌‌وجود آورد که مانع از آن شد که تورم ناشی از این سیاست‌های نادرست، نمایان شود. به محض کاهش درآمد ارزی در سال‌های ۹۱ و ۹۲، تورم فرصت بروز یافت و شاهد جهش تورمی بودیم.

شاهد کاهش قدرت قانون در کشور هستیم مثلا FATF در مجلس شورای‌اسلامی به تصویب می‌رسد و مجلس خبرگان آن را تایید می‌کند‌‌‌‌‌‌‌، اما مجمع تشخیص مصلحت آن را رد کرده و به این‌‌‌‌‌‌‌ ترتیب بخش عمده‌‌‌‌‌‌‌ای از صنایع در واردات و صادرات حتی با کشور چین نیز دچار چالش می‌شوند. وی ادامه داد: این وضعیت نتیجه خروج متخصصان از حلقه سیاستگذاران و جایگزینی آنها با متعهدین بعضا کارنابلد است و برای رفع آن لازم است که در ابتدای امر این حلقه مشاوران اصلاح شود.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃قوی ترین مدیریت مسکن جهان

🔹بعد از جنگ جهانی دوم حدود ۶/۹ تا ۷/۵ میلیون آلمانی کشته شده بودند. در اواخر جنگ بمب های سنگین بلای جان خانه های آلمانی ها شده بود. ۲/۲۵ میلیون واحد مسکونی کاملا ویران شدند و حدود دو میلیون خانه دیگر هم آسیب دیدند.

🔹منابع مالی برای بازسازی کشور به صفر رسیده بود و و تنها هوش و ذکاوت مدیران آلمانی بود که می‌توانست همه‌ نداشته ها و محدودیت ها را جبران کند. هنر بزرگ در بخش ساختمان، ساختن همه چیز از هیچ بود.

🔹پس از تأسیس آلمان غربی در سال ۱۹۴۹ با مشوق های مالی و مالیاتی که دولت در نظر گرفت، مسکن رونق گرفت و در کمتر از ۷ سال کمبودها به نصف رسید.

🔹اما اتفاق مهم یک مصوبه تاریخی در ژوئن ۱۹۹۱ اتفاق افتاد. هشت ماه پس از اتحاد آلمان غربی و شرقی مجددا دولت نقش بزرگ خود را ایفا کرد. «هرکس در آلمان شرقی در بخش مسکن و بخصوص در برلین سرمایه گذاری کند، تا ۱۰ سال از پرداخت عوارض و مالیات معاف است»

🔹همین یک مصوبه برای بیش از سی سال کافی بود تا عرضه مسکن بسیار بیشتر از نیاز این کشور شود. و با وجود نوسان زیاد مسکن در کشورهای بزرگ اقتصادی، آلمان یک ثبات دائمی همراه با فزونی عرضه نسبت به تقاضا داشته باشد.

🔹میانگین هزینه مسکن در سبد معیشت آلمانی ها تنها بیست درصد است. در آلمان ۵۰ درصد آلمانی ها خانه اجاره ایی دارند که در دنیا بالاترین نرخ محسوب می شود.

🔹مونیخ بالاترین قیمت مسکن را دارد. ۴۸/۵ درصد آلمانی ها مستاجر هستند و این کشور بهشت مستأجران است. اکثر قراردادهای اجاره در آلمان از فرم استاندارد موسوم به Mietvertrag پیروی می کند.

🔹در صورت افزایش بیش از حد اجاره انجمن مستأجران موسوم به Mietsehutzbund به موضوع ورود کرده و از مستاجر با تعیین منطقه ایی اجاره حمایت می کند.

🔹جذب سرمایه خارجی در بخش مسکن آلمان بخاطر سیاستهای اصولی رونق شگفت انگیز داشت و تنها در سه قرارداد شرکت فورترس آمریکا ۸۲ هزار دستگاه آپارتمان به ارزش ۵/۳ میلیارد یورو در آلمان خرید و وارد بازار مسکن این کشور شد.

🔹شرکت مورگان استنلی و شرکتی انگلیسی هر کدام بترتیب ۴۸ هزار و ۱۵۰ هزار واحد مسکونی به ارزش ۱/۲ میلیارد یورو و ۷ میلیارد یورو به اقتصاد مسکن آلمان تزریق کردند.

🔹در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ که اقتصاد آلمان دچار رکود شد بخش مسکن ثبات خود را حفظ کرد و لنگرگاه مستحکم اقتصاد شد.

🔹دولت آلمان با وجود اقتصاد آزاد اما هیچگاه بخش مسکن را رها نکرده است‌. در اجاره قراردادها در آلمان شش ویژگی دارد. قراردادها یا کوتاه مدت با پایان مشخص هستند یا بلند مدت و نامحدود.

🔹قراردادهای کوتاه مدت مناسب برای کارمندان ، دانشجویان و مهاجرین است که در قرارداد پایان آن قید می شود و با رضایت طرفین قابل تمدید است.

🔹اما قراردادهای نامحدود پایان مشخصی ندارند. مستاجر می تواند سه ماه قبل اعلام کند که می خواهد قرارداد را فسخ کند، اما موجر این حق را ندارد و فقط با حکم دادگاه و با مستندات محکم می تواند عذر مستاجر خود را بخواهد و هر چه مدت اقامت مستاجر بیشتر باشد، جابجا کردن هم طولانی تر می شود.

🔹در قراردادهای اجاره نامحدود افزایش سالیانه در قرارداد قید و توافق می شود. مستاجر می تواند بدون اجازه مالک اقدام به تعمیرات ، بازسازی و یا نقاشی ساختمان کند.

🔹ودیعه در قراردادهای اجاره حداکثر به اندازه سه ماه اجاره است که باید در پایان قرارداد با سود متعلقه به مستاجر برگردانده شود. در صورتی موجر می تواند ودیعه مستاجر را ضبط کند که در دادگاه ثابت کند مستاجر از پرداخت اجاره امتناع کرده و یا خسارتی به ملک او وارد کرده است.

🔹منازل شخصی در آلمان معاف از مالیات بر عابدی سرمایه هستند و برای بهره مندی از این معافیت لازم است حداقل تا ۱۰ سال منازل شخصی حفظ شوند و به فروش رسانده نشوند.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ارزش آزادی نه در ایجاد قطعیت و راحتی خیال، بلکه در امور پیش‌بینی‌ناپذیری است که از تحقق آن ناشی می‌شود: «ارزش آزادی عمدتاً در فرصتی است که برای پیدایش امر طراحی نشده فراهم می‌کند. دفاع از آزادی فردی عمدتاً مبتنی بر اعتراف ما به جهل اجتناب‌ناپذیرمان درخصوص بسیاری از عواملی است که بر اهداف و رفاه ما اثر می‌گذارند… آزادی لازم است تا جایی برای امور پیش‌بینی‌ناپذیر باقی بماند.» از این جاست که آزادی لازمه‌ی روند تکامل خودجوش به شمار می‌آید. «آن آزادی‌ای که پیشاپیش آثار مثبتش معلوم باشد آزادی نیست. اگر می‌دانستیم که آزادی به چه کار می‌آید، دلیل تقاضای آن از میان می‌رفت… آزادی ضرورتاً به این معناست که چیزهای بسیاری تحقق می‌یابد که ما خواستارشان نیستیم. یا ایمان ما به آزادی مبتنی بر نتایج قابل پیش‌بینی در شرایطی خاص نیست، بلکه اساس آن این اعتقاد کلی است که آزادی بیش‌تر به سود ما خواهد بود تا به زیان ما.»

فردریش آگوست فون هایک


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
افسردگی؟ واکنشی به از بین رفتن توهمات و برباد رفتن رؤیاهای شیرین. این احساس که اوضاعِ دنیا «دارد خراب می‌شود» و اوضاع همه‌ی ما، خواهی نخواهی، دارد بد می‌شود و نمی‌توانیم از این هبوط جلوگیری کنیم یا حداقل مسیرش را تغییر دهیم.

زیگمونت باومن، مقاله‌ی فرار از بحران


📃 آیا آگاهی خطرناک است؟
✍️ #احسام_سلطانی

امروزه دیگر نمی‌توان با گفتن «ایدئولوژی یعنی آگاهی کاذب» جامعه را به دو طبقه تقسیم کرد و عده‌ای را محکوم کرد که فریب خورده‌اند و از آگاهی محدودی نسبت به موقعیت طبقاتی خود بهره‌مند هستند و باید آنها را به موقعیت خود آگاه کرد. انسان در هیچ طبقه‌ای نمی‌گنجد و همیشه توان پیشروی و حرکت دارد. به تعبیر باختین، این طبقه‌بندی هرگز آشکارکننده‌ی واقعیت آدمی نیست و نمی‌توان همه‌ی وجود آدمی را به مفهومی انتزاعی به نام طبقه‌ی اجتماعی تقلیل داد. این مفهوم توان مواجهه با امور پیش‌بینی‌نشده و ناشناخته را ندارد و سعی می‌کند همه‌چیز را به امور پیش‌بینی‌پذیر و شناخته‌شده تقلیل دهد. به عبارت دیگر، این مفهوم توجهی به آینده و آنچه از پیش رو می‌آید و تن به شناخت و سلطه نمی‌دهد، نشان نمی‌دهد و آینده را از وجود پدیده‌های اجتماعی تهی می‌کند.
در دوره‌ای به سر می‌بریم که آگاهی و اطلاعات از مسائل عمومی نسبت به قبل افزایش یافته است و تقریباً اغلب افراد می‌دانند که در چه شرایطی به سر می‌برند. این آگاهی را می‌توان در رفتار تک‌تک افراد جامعه دید. آنها آنقدر به شرایط حاکم آگاه‌اند که چیزی نمانده سلامت خود را از دست بدهند (و البته که بسیاری نیز سلامت خود را از دست داده‌اند). زیگمونت باومن در مقاله‌ی فرار از بحران به پایان دوران عیاشی در غرب اشاره می‌کند و معتقد است که دوران پیشین سرشار از امیدواری و سرخوشی بود که اغلب افراد گمان می‌کردند آینده‌ای روشن و شیرین در انتظارشان است. او می‌گوید با بی‌اعتبار شدن رویاها و آشکار شدن واقعیت و برباد رفتن توهمات و... افسردگی روز به روز در حال گسترش است. این امر سلامت افراد را بیش از پیش تهدید می‌کند.
حال اما در جامعه‌ی ایران با شکل دیگری از سرخوردگی، یأس و ناامیدی مواجه هستیم که پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» رخ نشان داد.
بسیاری هنوز مایل‌اند از جو و فضایی سخن بگویند که در زمان اعتراضات خیابانی حاکم بود و گویی آنچنان که باید توجهی به دیگر واقعیت‌های موجود ندارند. اینکه حال، اعتراضات خیابانی شکلی فردی و خصوصی به خود گرفته است و ماه‌هاست که دیگر خبری از اعتراضات جمعی و خیابانی نیست (و ناگفته پیداست که این موضوع به معنای این نیست که امکان شکل‌گیری اعتراضات به شکل جمعی در آینده از میان رفته است).
به راستی فردی شدن اعتراض و شکل خصوصی به خود گرفتن آن، چه به بار خواهد آورد جز یأس، ناامیدی و احساس تنهایی عمیق؟
در آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی آنچه بیش از هر چیز دیگری به چشم می‌آمد، امید در میان نسلی بود که کم‌کم داشت همه‌چیز را بر باد رفته می‌دید. جنبش اخیر امید به تغییر و دگرگونی را در بسیاری زنده کرد و به نوعی حتی غرور ملی را احیا کرد. این جنبش مردم ما را نزد مردم دنیا به مردمی درخور توجه و احترام بدل کرد و مردم ما دیگر از ایرانی بودن خود احساس خجالت نمی‌کردند. اما تداوم نیافتن اعتراضات به شکل جمعی و شکل انفرادی پیدا کردن آن، ناامیدی و سرخوردگی عمیقی در میان بسیاری از مردم ایجاد کرده است. عده‌ای در همین چند ماه اخیر خودکشی کرده‌اند، بسیاری دچار افسردگی شده‌اند و مثل قبل همه‌چیز را بر باد رفته می‌بینند، عده‌ای هنوز از فضای حاکم بر روزها و ماه‌های گذشته بیرون نیامده‌اند و به جای خیره شدن به حال و آینده، ترجیح می‌دهند همچنان در آن روزهای پر از رویا بسر ‌ببرند و توان مواجه شدن با حال را ندارند.
چرا نباید علت افسردگی و خودکشی بسیاری از افراد را در این روزها ناشی از آگاهی آن‌ها نسبت به وضعیت امروز خود و ناشی از خیال‌بافی‌هایی دانست که به واسطه‌ی بسیاری از نویسندگان اینستاگرامی و رسانه‌ها در آن‌ روزها ایجاد شده بود؟
بسیاری در زمان جنبش متوجه شدند که به جمعی بزرگ تعلق دارند، به گروهی اجتماعی که دیگر نمی‌خواهد وضعیت فعلی را تحمل کند و این امر امید، احساس تعلق و اعتماد تولید کرد و به نوعی هریک از ما را به جهان و به یکدیگر پیوند زد، همچون پل که دو مکان مجزا و متفاوت را به هم پیوند می‌زند. اما حال این جمع پراکنده شده است و هر فرد مجدداً ساکن جزیره‌ای‌ است جدا از جزایر دیگر، جدا از انسان‌های دیگر و این جدایی و پراکندگی خود از دیگر دلایل رواج افسردگی و خودکشی در این روزهاست‌.
بااین‌همه، به وضعیت کنونی باید عاری از هرگونه خیال‌بافی نگریست و با آن مواجه شد و تنها راه باقی مانده و مقاومت در برابر فشارهای موجود در این روزها به هم پیوستن است، باهم بودن است.

عکس از کودلکا

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
این وضعیت چنان هراس‌آور، خفه‌کننده و حقارت‌بار است که به شورش علیه آن وادارت می‌کند.

| هربرت مارکوزه |


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نامه چهار انجمن روانشناسی کشور به رییس قوه قضاییه
محکومیت بازیگران زن برای مراجعه به روانشناس سوء استفاده از روانشناسی است

🔹چهار انجمن علمی سلامت روان کشور با انتشار نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه نسبت به احکام تکمیلی برخی قضات مبنی بر مراجعه متهمان بی حجابی به روانپزشک واکنش نشان دادند.

در بخشی از این نامه آمده است:
🔹 آنچه در متن حکم به عنوان استدلال تشخیص یک بیماری به نام شخصیت ضداجتماعی بیان شده، مناسب، منطقی و قانع کننده نیست. هم چنین عنوان تشخیصی بیماری روحی و شخصیت ضد خانواده، عنوانی غیر علمی و غریب و به کارگیری آن برای اهل فن ناباورانه است.

🔹 تشخیص اختلالات روانی در صلاحیت روان پزشک است نه قاضی؛ همانگونه که تشخیص سایر بیماری ها در صلاحیت پزشکان است نه قضات.

🔹سوء استفاده از روان پزشکی روان شناسی تاریخی طولانی و تأسف بار دارد. برچسب زدن بر برده های نافرمان یا تشخیص روان پزشکی در ایالات متحده آمریکا و حبس طویل المدت مخالفان کمونیسم در بیمارستانهای روانی شوروی، تنها دو نمونه از موارد سوء استفاده از روان پزشکی روان شناسی در تاریخ بشر است.

متن کامل نامه


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
جامعه‌شناسی pinned «افسردگی؟ واکنشی به از بین رفتن توهمات و برباد رفتن رؤیاهای شیرین. این احساس که اوضاعِ دنیا «دارد خراب می‌شود» و اوضاع همه‌ی ما، خواهی نخواهی، دارد بد می‌شود و نمی‌توانیم از این هبوط جلوگیری کنیم یا حداقل مسیرش را تغییر دهیم. زیگمونت باومن، مقاله‌ی فرار از…»
این همه خشونت، دروغ و خیانت، آن هم نه فقط برای رسیدن به آسایش، که به بهانه‌ی آرمان‌هایی همچون آزادی، برابری و عدل یکی از عواقب نقص در اصول ابتدایی زیستِ اجتماعی است. به بیان دیگر مبانی اخلاقی، چارچوب‌های همکاری بین افراد و شاید از همه مهمتر نهادهای تربیتی و آموزشی، همگام با نیازها و شرایط جامعه توسعه نیافته‌اند. تجربه نشان داده که در چنین محیطی تلاش‌ها برای رسیدن به کامیابی، چه از نوع فردی و چه جمعی، به قیمت تباهی اخلاق و بسط رذیلت تمام می‌شود. این رویکردها و کنش‌های اجتماعی، نوعی از روابط ملت-حکومت را شکل می‌دهند که نمود علنی آن یک شرِّ عریان است و هانا آرِنت در "گزارشی در باب ابتذال شر" به تفصیل به آن پرداخته. مصادیق متعددی از جوامع مسموم به شرّ و فسادِ نظام‌مند در طول تاریخ وجود داشته و منحصر به جغرافیا و تمدن خاصی هم نیست. ویژگی مشترک تمام آن‌ها تلاش عده‌ای در راه کامیابی به بهای تباهی زندگی عده‌ای دیگر است، آن هم با هر ابزاری حتی خشونت و حذف فیزیکی. گویی در مقطعی، حقی بدیهی و شاید ناچیز در یک جامعه نادیده گرفته می‌شود و به‌تدریج این رفتار عادی‌انگاری شده و نهایتا جنبه‌های تاریک و زننده‌ی آن فراموش می‌گردد. جالب اینکه در بیشتر مواقع افراد آگاهانه یا ناآگاهانه، در جاری شدن این شرّ شراکت فعال دارند و با گذشت زمان نه‌تنها به آن خو گرفته، بلکه در بسط و حتی دفاع از آن نیز می‌کوشند. به‌قول امیل دورکیم، "ناپسندیده‌ترین اعمال اگر به کامیابی بینجامد اغلب آن چنان در نظر مردم بخشیده می‌شوند که گویی میان مجاز و ممنوع، درست و نادرست، مرز ثابتی وجود ندارد چون به نظر می‌رسد که حد و مرز میان این‌ها به دلخواه افراد جابجا می‌شود." مثال‌های متعددی را از این جوامع تباه، دیالکتیکِ فسادِ تنیده شده در بطن‌شان و نظامِ حاکمیتی مسلط بر آن‌ها می‌توان برشمرد، از جمله تمامی جوامع تحت سیطره‌ی حکومت‌های فاشیست و توتالیتر. رژیم‌هایی که تا منابع و شرایط کافی را به‌منظورِ تضمین مبانی اولیه‌ی امنیت برای اکثریتِ جامعه دارند و همزمان پرداخت هزینه‌های تامینِ رفاهِ اقلیتِ مورد اعتماد برای آن‌ها امکان‌پذیر است، سیطره‌ی خود را حفظ کرده و بقای‌شان دست‌کم از سمت افراد جامعه تهدید نمی‌شود؛ چون آحادِ مردم دوشادوشِ یکدیگر در بسط و تحکیمِ فساد و پایه‌‌های شرّ اهتمام می‌ورزند.

✍️ #ساسان_گلیجانی


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Forwarded from جامعه‌شناسی
دولت اعتماد خودش را به مردم از دست داده است.
بهتر نیست مردم را منحل کنیم تا دولت مردم دیگری انتخاب کند؟

#برتولت_برشت


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Forwarded from جامعه‌شناسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 "فیلسوف کف خیابان"

🎬 مستندی کوتاه از زندگی و اندیشه‌ی دکتر #محمدعلی_مرادی فقید

🔸امروز ۳۱ تیر سالگرد دکتر محمدعلی مرادی است، روشنفکری در مقام کنشگر اجتماعی که با ناگفته‌های زیادی چشم از جهان فروبست
نام و یادش زنده باد

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 متفکّر حاشیه‌ای، امّا بس شریف
✍️ حسن محدثی گیلوایی

🔻همیشه برایش غمگین بودم. همیشه از این‌که در دانش‌گاه نیست و حضور رسمی ندارد و در حاشیه‌ی دانش‌گاه فعالیت می‌کند، ناراحت بودم. از این‌که چنین فرصتی از او دریغ شده، هم‌چنان که از برخی دوستان دیگر من نیز دریغ شده، تأسّف خورده‌ام. در این کشور نه فقط برای آن‌هایی که رفته‌اند، بل‌که برای بسیاری از آن‌هایی که در میان ما هستند، باید بگرییم. من حس و حال خوداَم را می‌نویسم؛ اگرچه ممکن است با چنین نوشته‌ای دوستان و شاگردان‌اش را برنجانم. دکتر محمدعلی مرادی را می‌گویم. داستان زنده‌گی او مرا غمگین می‌کند. او رنج‌های زیادی کشید؛ بی‌آن‌که فرصت جبرانی برای چیدن سیبی و انگوری از باغ زنده‌گی برایش بوده باشد. شاید هم بوده و من بی‌خبرام. کاش چنین بوده باشد!

🔻مرادی سال‌ها به عنوان انسان حاشیه‌ای زیست و این در طعنه‌ها و کنایه‌هایی که این‌جا و آن‌جا نسبت به غیرحاشیه‌ای‌های دانش‌گاه به‌کار می‌برد، خود را نمایان می‌ساخت. حاشیه‌ای بودن، آن‌هم این‌طور همه‌جانبه، بسی دردناک است. هر کسی تاب تحمل‌اش را ندارد. او پرتوان بود که به‌کلّی از دست نرفت.

🔻مرادی به‌رغم حاشیه‌ای بودن، نسبت به انسان‌های مختلف بسیار رؤوف بود؛ به ویژه نسبت به دانش‌جویان. دانش‌جویان من هم بسیاری اوقات پیش ایشان می‌رفتند و از وی کمک می‌گرفتند و دکتر مرادی با رویی باز و گشوده پذیرای‌شان بود. به دانش‌جو حرمت می‌گذاشت و با آن‌ها رفاقت می‌کرد؛ کاری که بسیاری از استادان به‌ویژه استادان خود ما در دانش‌گاه تهران چندان بویی از آن نبرده بودند؛ جز یکی دو نفری، آن هم نصفه نیمه.

🔻مرد حاشیه‌ای دانش‌گاه رفت و غم داستان‌ حاشیه‌ای‌های دانش‌گاه در عصر ما تا مدّتی طولانی با ما خواهد بود. کاش یکی از دانش‌جویان خوش‌ذوق یا یکی از هم‌کاران صاحب‌نظر داستان زنده‌گی حاشیه‌ای‌های دانش‌گاه را در ایران معاصر به رشته‌ی تحریر در آورد.

🔻او به هم‌کاری در جامعه‌ی مدنی توجّهی جدی داشت. وقتی که به هر دلیلی دکتر میری در همایش شریعتی (برگزار شده در دانش‌گاه تربیت مدرس) کنار گذاشته شد، به من انتقاد کرد که چرا در آن شرکت کردی و به اعتراض برنخاستی. گفتم میان دو طرف که هر دو دوستان من‌اند چه باید می‌کردم؟ در هر صورت می‌بایست طرفی را می‌رنجاندم. مرادی چنین کسی بود؛ وفادار به ارزش‌های والای انسانی.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY