اغلب ما، فقط با کثافت ترس، به صندلی شکستهی اصولی بیمقدار چسبیدهایم.
| فرانتس کافکا |
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
| فرانتس کافکا |
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نه! من خانهای ندارم، سقفی نمانده است، دیوار و سقف خانهی من همینهاست که مینویسم. همین طرز نوشتن از راست به چپ است. در این انحنای نون است که مینشینم. سپر من از همهی بلایا، سرکش کاف یا گاف است.
| هوشنگ گلشیری |
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
| هوشنگ گلشیری |
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃منطقه آبستن تحولات بزرگ است
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
پیش از این چندین بار نوشته ام که روسیه با ورود به جنگ با اوکراین دچار یک خطای راهبردیی بزرگ شد؛ بهگونهای که این کشور با این خطا از یک ابرقدرت جهانی به یک کشور حاشیهای در نظم جهانی بدل خواهد شد. خطاهای پوتین در این سلسلهی رویدادها برای او و برای روسیه جبرانناپذیر خواهد بود. تا اطلاع ثانوی روسیه یک کشور غیرقابل اعتماد خواهد بود.
اکنون با ایستادهگیی اوکراین بهواسطهی کمکهای ناتو و کشورهای غربی، شکاف داخلیی بزرگی در روسیه رخ نموده است. با تداوم این روند، حتا اگر خروج نیروهای واگنر علیه نظام سیاسیی روسیه با شکست مواجه شود، این شکافهای سیاسی و نخبهگانی در روسیه بیشتر و بیشتر خواهد شد.
بهنظر میرسد جنگ با اوکراین نقطهی آغاز رسمیی زوال قدرت سیاسیی روسیه در سطح جهانی است.
با فروپاشیی قدرت جهانیی روسیه، پیشرفت ناتو و غرب در منطقه بیشتر و بیشتر خواهد شد و آنگاه در اولین فرصت نوبت پروندهسازیی بینالمللی برای شرکای روسیه در جنگ خواهد بود.
بهنظر میرسد منطقهی ما آبستن تحولاتی جدی است و میتواند سرنوشت کشورها و مردم منطقه را بهنحو جدی تحت تأثیر خود قرار دهد.
خبر پ ن: جان هربست : این عقب نشینی میتواند آرامش قبل طوفان باشد
جان هربست، از سفیران پیشین آمریکا در اوکراین میگوید مشکل بتوان تصور کرد که بحران روسیه به این زودیها پایان یابد.
او به بیبیسی گفت: مشخص نیست چه اتفاقی خواهد افتاد اما پریگوژین زیر بار نمیرود که تحت کنترل وزارت دفاع روسیه قرار بگیرد.
آقای هربست گفت: فعلا یک درگیری اساسی رخ نخواهد داد. اما این میتواند آرامش قبل از طوفان باشد یعنی «نبرد رو در رو نظامی».
او اضافه کرد: شاید هم پوتین حاضر شود از حرفهایش کوتاه بیاید و یک سری تدابیر احتیاطی را در نظر بگیرد.
به گفته سفیر پیشین آمریکا در اوکراین، در هر دو صورت، غرب باید «با دقت نظارهگر اوضاع باشد و حرفی نزند.»
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
پیش از این چندین بار نوشته ام که روسیه با ورود به جنگ با اوکراین دچار یک خطای راهبردیی بزرگ شد؛ بهگونهای که این کشور با این خطا از یک ابرقدرت جهانی به یک کشور حاشیهای در نظم جهانی بدل خواهد شد. خطاهای پوتین در این سلسلهی رویدادها برای او و برای روسیه جبرانناپذیر خواهد بود. تا اطلاع ثانوی روسیه یک کشور غیرقابل اعتماد خواهد بود.
اکنون با ایستادهگیی اوکراین بهواسطهی کمکهای ناتو و کشورهای غربی، شکاف داخلیی بزرگی در روسیه رخ نموده است. با تداوم این روند، حتا اگر خروج نیروهای واگنر علیه نظام سیاسیی روسیه با شکست مواجه شود، این شکافهای سیاسی و نخبهگانی در روسیه بیشتر و بیشتر خواهد شد.
بهنظر میرسد جنگ با اوکراین نقطهی آغاز رسمیی زوال قدرت سیاسیی روسیه در سطح جهانی است.
با فروپاشیی قدرت جهانیی روسیه، پیشرفت ناتو و غرب در منطقه بیشتر و بیشتر خواهد شد و آنگاه در اولین فرصت نوبت پروندهسازیی بینالمللی برای شرکای روسیه در جنگ خواهد بود.
بهنظر میرسد منطقهی ما آبستن تحولاتی جدی است و میتواند سرنوشت کشورها و مردم منطقه را بهنحو جدی تحت تأثیر خود قرار دهد.
خبر پ ن: جان هربست : این عقب نشینی میتواند آرامش قبل طوفان باشد
جان هربست، از سفیران پیشین آمریکا در اوکراین میگوید مشکل بتوان تصور کرد که بحران روسیه به این زودیها پایان یابد.
او به بیبیسی گفت: مشخص نیست چه اتفاقی خواهد افتاد اما پریگوژین زیر بار نمیرود که تحت کنترل وزارت دفاع روسیه قرار بگیرد.
آقای هربست گفت: فعلا یک درگیری اساسی رخ نخواهد داد. اما این میتواند آرامش قبل از طوفان باشد یعنی «نبرد رو در رو نظامی».
او اضافه کرد: شاید هم پوتین حاضر شود از حرفهایش کوتاه بیاید و یک سری تدابیر احتیاطی را در نظر بگیرد.
به گفته سفیر پیشین آمریکا در اوکراین، در هر دو صورت، غرب باید «با دقت نظارهگر اوضاع باشد و حرفی نزند.»
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
من از آرون یاد گرفتم لیبرال و آزادمنش باشم. آرون بیشتر از همه مارکس را میشناخت حتی بیشتر از چپها. در فضای فکری پاریس سارتر محبوب بود اما آرون آن محبوبیت را نداشت و بد و بیراه کم نشنید. در حالیکه امروزه با گذشت دههها، میبینیم در بسیاری از موضعگیریها، حق با آرون بود تا کسی چون سارتر...سارتر در آنزمان یک گندهلات روشنفکری بود، بددهن اما محبوب...از اینرو وقتی سارتر پس از بازگشت از شوروی در مقالهای در لیبراسیون از آزادی انتقاد در شوروی نوشت و از وضعیت مطلوب اقتصادی این کشور سخن گفت، خون آرون به جوش آمد...یکبار هم از سارتر انتقاد کرد که چطور میرود در سخنرانی کسی چون کاسترو...مینشیند و از سخنان او یادداشت برمیدارد! میتوانم اینگونه خلاصه کنم که ریمون آرون به لیبرالیسم معتدل محافظهکار تعلق خاطر داشت.
در گفتوگو با عبدالحسین نیکگهر؛ مترجم خاطرات ریمون آرون و دانشجوی او در سوربن-اندیشه پویا۸۴،ص۲۱۲
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
در گفتوگو با عبدالحسین نیکگهر؛ مترجم خاطرات ریمون آرون و دانشجوی او در سوربن-اندیشه پویا۸۴،ص۲۱۲
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹 دعوا بر سر لیبرالیسم
▫️از نظر دکتر حسین هوشمند پژوهشگر فلسفه سیاسی وابسته به موسسه علوم انسانی، دانشگاه سیمون فریزر کانادا، لیبرالیسم در اروپا، آزادی بازار و عدم مداخله دولت تفسیر میشود اما در آمریکا لیبرالیسم به معنای دیدگاهی است که با نقش دولت و دخالت در امور اقتصاد برای تحقق عدالت اجتماعی شناخته میشود.
▫️این تفاوتهای لغوی میتواند باعث سوبرداشتهایی در فضای فکری جامعه و رسانهها شود. چنان که در کشور عمدتا لیبرالیسم به معنای اروپایی، عدم دخالتها و اصل لسهفر تعبیر شده است و میشود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
▫️از نظر دکتر حسین هوشمند پژوهشگر فلسفه سیاسی وابسته به موسسه علوم انسانی، دانشگاه سیمون فریزر کانادا، لیبرالیسم در اروپا، آزادی بازار و عدم مداخله دولت تفسیر میشود اما در آمریکا لیبرالیسم به معنای دیدگاهی است که با نقش دولت و دخالت در امور اقتصاد برای تحقق عدالت اجتماعی شناخته میشود.
▫️این تفاوتهای لغوی میتواند باعث سوبرداشتهایی در فضای فکری جامعه و رسانهها شود. چنان که در کشور عمدتا لیبرالیسم به معنای اروپایی، عدم دخالتها و اصل لسهفر تعبیر شده است و میشود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃بیگانه ی کامو
✍ #علی_حاتم
امروز مادرم مرد. شاید هم دیروز.نمی دانم...
مشهورترین رمان کامو با این جمله ها آغاز می شود و راوی آن مردی است به نام "مورسو".
مورسو را اغلب بی تفاوت ترین و بی احساس ترین شخصیتی که در تاریخ ادبیات داستانی خلق شده قلمداد کرده اند؛ نماد مجسم پوچی. او مردی را به قتل می رساند و به اعدام محکوم می شود، ولی از عمل خود پشیمان نیست. فقط اعصابش از کاری کرده خرد است. کامو درباره ی اثرش گفته:"در جامعه ی ما هرکس که در مراسم خاکسپاری مادرش گریه نکند می تواند به اعدام محکوم شود. "اما منظور کامو این نبود که مورسو به دلیل تهی شدن از عواطف انسانی دست به قتل می زند و نهایتا اعدام میشود.مورسو برای این محکوم به مرگ است که قواعد بازی را رعایت نمی کند.
ضد قهرمان کامو طبق نشانه های موجود در متن، مردی بی احساس و بی تفاوت نیست، چون به دوستان خود(رمون) کمک می کند و به ماری (دوست دخترش)علاقه دارد،هرچند عاشقش نیست. کامو اعتقاد داشت مورسو بر خلاف دیگران اهل تظاهر نیست. حاضر نیست احساساتش را پنهان کند یا بنا به مصلحت دروغ بگوید. جامعه بلافاصله در برخورد با چنین افرادی احساس خطر کرده و آنها را به شیوه های گوناگون طرد یا حذف می کند. مورسو که از مرگ مادرش ناراحت نیست دلیلی نمی بیند جلوی دیگران اشک بریزد یا وقتی از قتلی که انجام داده پشیمان نشده، کار خود را توجیه نمی کند و به دنبال عفو و بخشش نیست. کامو از طریق شخصیت مورسو باورها و رفتارهای اخلاقی ما را به چالش می کشد. اگر اخلاق را زیر پا نمی گذاریم تنها به این دلیل نیست که به اصول اخلاقی واقعا اعتقاد داریم، بلکه می ترسیم از سوی دیگران طرد شویم. می ترسیم قانون ما را مجازات کند.نگران عذاب اخروی هستیم. هراسی که در ما نهادینه شده و باعث میشود قبل از هر چیز،اخلاق را برای حفظ منافع شخصی رعایت کنیم، نه برای حفظ منافع جامعه یا از روی نوع دوستی. مورسو برای اصول اخلاقی حاکم بر جامعه کوچکترین ارزشی قائل نیست، ولی ریا کار هم نیست. صداقت غریبی دارد که او را در نظر ما یک بیگانه جلوه می دهد. صداقتی که اتفاقا پیوند عمیق تری با اخلاق راستین دارد. کامو نیز مثل نیچه ضربه ی مهلکی به بنیان اخلاق وارد می کند.هدفش نابودی آن نیست، چون نقد اخلاق مرسوم، خود عملی است بغایت اخلاقی.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ #علی_حاتم
امروز مادرم مرد. شاید هم دیروز.نمی دانم...
مشهورترین رمان کامو با این جمله ها آغاز می شود و راوی آن مردی است به نام "مورسو".
مورسو را اغلب بی تفاوت ترین و بی احساس ترین شخصیتی که در تاریخ ادبیات داستانی خلق شده قلمداد کرده اند؛ نماد مجسم پوچی. او مردی را به قتل می رساند و به اعدام محکوم می شود، ولی از عمل خود پشیمان نیست. فقط اعصابش از کاری کرده خرد است. کامو درباره ی اثرش گفته:"در جامعه ی ما هرکس که در مراسم خاکسپاری مادرش گریه نکند می تواند به اعدام محکوم شود. "اما منظور کامو این نبود که مورسو به دلیل تهی شدن از عواطف انسانی دست به قتل می زند و نهایتا اعدام میشود.مورسو برای این محکوم به مرگ است که قواعد بازی را رعایت نمی کند.
ضد قهرمان کامو طبق نشانه های موجود در متن، مردی بی احساس و بی تفاوت نیست، چون به دوستان خود(رمون) کمک می کند و به ماری (دوست دخترش)علاقه دارد،هرچند عاشقش نیست. کامو اعتقاد داشت مورسو بر خلاف دیگران اهل تظاهر نیست. حاضر نیست احساساتش را پنهان کند یا بنا به مصلحت دروغ بگوید. جامعه بلافاصله در برخورد با چنین افرادی احساس خطر کرده و آنها را به شیوه های گوناگون طرد یا حذف می کند. مورسو که از مرگ مادرش ناراحت نیست دلیلی نمی بیند جلوی دیگران اشک بریزد یا وقتی از قتلی که انجام داده پشیمان نشده، کار خود را توجیه نمی کند و به دنبال عفو و بخشش نیست. کامو از طریق شخصیت مورسو باورها و رفتارهای اخلاقی ما را به چالش می کشد. اگر اخلاق را زیر پا نمی گذاریم تنها به این دلیل نیست که به اصول اخلاقی واقعا اعتقاد داریم، بلکه می ترسیم از سوی دیگران طرد شویم. می ترسیم قانون ما را مجازات کند.نگران عذاب اخروی هستیم. هراسی که در ما نهادینه شده و باعث میشود قبل از هر چیز،اخلاق را برای حفظ منافع شخصی رعایت کنیم، نه برای حفظ منافع جامعه یا از روی نوع دوستی. مورسو برای اصول اخلاقی حاکم بر جامعه کوچکترین ارزشی قائل نیست، ولی ریا کار هم نیست. صداقت غریبی دارد که او را در نظر ما یک بیگانه جلوه می دهد. صداقتی که اتفاقا پیوند عمیق تری با اخلاق راستین دارد. کامو نیز مثل نیچه ضربه ی مهلکی به بنیان اخلاق وارد می کند.هدفش نابودی آن نیست، چون نقد اخلاق مرسوم، خود عملی است بغایت اخلاقی.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃پایان جنگ بزرگ؟
✍ #یدالله_کریمی_پور
امروز تونسی گابارد نامزد ریاست جمهوری 2020 آمریکا گفت:جو بایدن بیش از هر زمان دیگری، جهان را در آستانه یک جنگ هسته ای ویرانگر قرار داده است. او بایدن را متهم کرد که با سو استفاده از بحران اوکراین و آسیب رساندن به منافع مردم این کشور، وارد یک جنگ نیابتی باروسیه شده است و این درگیری ادامه دار خواهد بود و با اوجگیری اش، احتمال رویارویی مستقیم و جنگ هسته ای فراگیر کم نیست. دیروز نیز جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد که «رویدادهای بسیار مهمی» درباره اوکراین با شاکله ای محرمانه در جریان است. وی به روشنی اظهار داشت: به زودی رخدادهای مهمی در باره اوکراین مشاهده خواهد شد؛ هم در میدان جنگ و هم بر سر میز مذاکرات محرمانه. این در حالی است که شنبه 10 تیر(دیروز) زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در دیدارش با نخست وزیر اسپانیا با اطلاع از احتمال برپایی مذاکرات در باره کشورش گفت: تا زمانی که روسیه به مرزهای سال ۱۹۹۱ باز نگردد، وارد مذاکرات با این کشور نخواهد شد. منظور وی آن است که روسیه باید تا مرزهای سال ۱۹۹۱،عقب نشینی کرده و مناطق دونباس، زاپوروژیا، خرسون و شبه جزیره کریمه را به اوکراین بازگرداند.
ولی چرا آوای صلح از طرفین جنگ برخاسته و رو به اوجگیری است؟ چرا روسیه و اروپا برای پایان دادن به معرکه اوکراین به تکاپو افتاده اند؟!!
۱- روس ها بدین نتیجه رسیده اند که پیروزی نظامی در اوکراین نزدیک به محال است. سهل است که پاسداری از خط باهموت- خرسون- سواستوپل نیز با وجود توانمندتر شدن احتمالی آتشبار اوکراین بس سخت تر خواهد شد؛
۲- شبه کودتای واگنرهای زیر فرماندهی پریگوژین و پیشروی آسان آنان در محور روستوف- وورونژ- مسکو و استقبال نسبی مردم از آنان، رهبری کرملین را به کم پشتوانگی درونی نسبت به استمرار جنگ متقاعد کرده است؛
۳- هم چنین ایستادگی در برابر استراتژی استمرار سنگین کمربند تحریم جهانی، برای مسکو سخت و بلکه ناممکن به نظر می رسد. به ویژه این که روسیه تا کنون نتوانسته هیچ متحد زورمندی را برای خود در این کارزار دست و پا کند؛
۴- از سوی دیگر خطر گسترده شدن مقیاس جنگ و بهره گیری روسیه از تسلیحات غیر متعارف کم نیست. در این صورت اروپا نخستین قربانی آن خواهد بود؛
۵- حتی در همین حال و بدون برپایی جنگ هسته ای، خطر انفجار و یا نشت رادیواکتیو نیروگاه های هسته ای در اوکراین و آلودگی کلی اروپا، چشمگیر است.چنان که همین دیروز زلنسکی از«تهدیدی جدی» در مورد نیروگاه اتمی زاپوریژیا که در کنترل روسیه است، سخن راند. او گفت که روسیه «از نظر فنی آماده است» انفجاری در این تاسیسات ایجاد کند. زاپوروژیا به عنوان بزرگترین نیروگاه هسته ای اروپا و دومین در جهان، هم اکنون از سوی روسیه مین گزاری شده است؛
۶- پیامدهای سنگین هزینه های جنگ در قالب پشتیبانی مستقیم از اوکراین، بالا رفتن هزینه های زندگی، افزایش تورم و گرانی سوخت، هم اکنون در قالب اعتراضات نامرئی در اروپا، از جمله در فرانسه رو به آشکار شدن است؛
۷- تمرکز مسکو بر اوکراین موجبات کمرنگ شدن نگاهش به قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان دو حیاط خلوت کلاسیکش شده و دست چین، ترکیه و اروپا را برای گستردگی نفوذ در این مناطق باز گذاشته است.
به هر روی، زمینه ها و بسترهای مناسب برای مذاکره پیرامون اوکراین رو به پهن شدن است. کاش رهبران جمهوری اسلامی با نقد رویکردشان نسبت به معرکه روسیه- اوکراین، بر پیامدها و اثرات احتمالی این مذاکرات و پایان یافتن محتمل جنگ بر ایران، متمرکز شده و در مقیاس استراتژیک چاره جویی می کردند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ #یدالله_کریمی_پور
امروز تونسی گابارد نامزد ریاست جمهوری 2020 آمریکا گفت:جو بایدن بیش از هر زمان دیگری، جهان را در آستانه یک جنگ هسته ای ویرانگر قرار داده است. او بایدن را متهم کرد که با سو استفاده از بحران اوکراین و آسیب رساندن به منافع مردم این کشور، وارد یک جنگ نیابتی باروسیه شده است و این درگیری ادامه دار خواهد بود و با اوجگیری اش، احتمال رویارویی مستقیم و جنگ هسته ای فراگیر کم نیست. دیروز نیز جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد که «رویدادهای بسیار مهمی» درباره اوکراین با شاکله ای محرمانه در جریان است. وی به روشنی اظهار داشت: به زودی رخدادهای مهمی در باره اوکراین مشاهده خواهد شد؛ هم در میدان جنگ و هم بر سر میز مذاکرات محرمانه. این در حالی است که شنبه 10 تیر(دیروز) زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در دیدارش با نخست وزیر اسپانیا با اطلاع از احتمال برپایی مذاکرات در باره کشورش گفت: تا زمانی که روسیه به مرزهای سال ۱۹۹۱ باز نگردد، وارد مذاکرات با این کشور نخواهد شد. منظور وی آن است که روسیه باید تا مرزهای سال ۱۹۹۱،عقب نشینی کرده و مناطق دونباس، زاپوروژیا، خرسون و شبه جزیره کریمه را به اوکراین بازگرداند.
ولی چرا آوای صلح از طرفین جنگ برخاسته و رو به اوجگیری است؟ چرا روسیه و اروپا برای پایان دادن به معرکه اوکراین به تکاپو افتاده اند؟!!
۱- روس ها بدین نتیجه رسیده اند که پیروزی نظامی در اوکراین نزدیک به محال است. سهل است که پاسداری از خط باهموت- خرسون- سواستوپل نیز با وجود توانمندتر شدن احتمالی آتشبار اوکراین بس سخت تر خواهد شد؛
۲- شبه کودتای واگنرهای زیر فرماندهی پریگوژین و پیشروی آسان آنان در محور روستوف- وورونژ- مسکو و استقبال نسبی مردم از آنان، رهبری کرملین را به کم پشتوانگی درونی نسبت به استمرار جنگ متقاعد کرده است؛
۳- هم چنین ایستادگی در برابر استراتژی استمرار سنگین کمربند تحریم جهانی، برای مسکو سخت و بلکه ناممکن به نظر می رسد. به ویژه این که روسیه تا کنون نتوانسته هیچ متحد زورمندی را برای خود در این کارزار دست و پا کند؛
۴- از سوی دیگر خطر گسترده شدن مقیاس جنگ و بهره گیری روسیه از تسلیحات غیر متعارف کم نیست. در این صورت اروپا نخستین قربانی آن خواهد بود؛
۵- حتی در همین حال و بدون برپایی جنگ هسته ای، خطر انفجار و یا نشت رادیواکتیو نیروگاه های هسته ای در اوکراین و آلودگی کلی اروپا، چشمگیر است.چنان که همین دیروز زلنسکی از«تهدیدی جدی» در مورد نیروگاه اتمی زاپوریژیا که در کنترل روسیه است، سخن راند. او گفت که روسیه «از نظر فنی آماده است» انفجاری در این تاسیسات ایجاد کند. زاپوروژیا به عنوان بزرگترین نیروگاه هسته ای اروپا و دومین در جهان، هم اکنون از سوی روسیه مین گزاری شده است؛
۶- پیامدهای سنگین هزینه های جنگ در قالب پشتیبانی مستقیم از اوکراین، بالا رفتن هزینه های زندگی، افزایش تورم و گرانی سوخت، هم اکنون در قالب اعتراضات نامرئی در اروپا، از جمله در فرانسه رو به آشکار شدن است؛
۷- تمرکز مسکو بر اوکراین موجبات کمرنگ شدن نگاهش به قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان دو حیاط خلوت کلاسیکش شده و دست چین، ترکیه و اروپا را برای گستردگی نفوذ در این مناطق باز گذاشته است.
به هر روی، زمینه ها و بسترهای مناسب برای مذاکره پیرامون اوکراین رو به پهن شدن است. کاش رهبران جمهوری اسلامی با نقد رویکردشان نسبت به معرکه روسیه- اوکراین، بر پیامدها و اثرات احتمالی این مذاکرات و پایان یافتن محتمل جنگ بر ایران، متمرکز شده و در مقیاس استراتژیک چاره جویی می کردند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
روز بعد باز دوباره برگشته بودم دفتر. احساس بیهودگی میکردم و اگر بخواهم رک حرف بزنم حالم از همهچیز به هم میخورد. نه من قرار بود به جایی برسم و نه کل دنیا. همهی ما فقط ول میگشتیم و منتظر مرگ بودیم. در این فاصله هم کارهای کوچکی میکردیم تا فضاهای خالی را پر کنیم. بعضی از ما حتا این کارهای کوچک را هم نمیکردیم. ما جزء نباتات بودیم. من هم همینطور. فقط نمیدانم چه جور گیاهی بودم. احساس میکردم که یک شلغمم...
عامه پسند
چارلز بوکوفسکی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
عامه پسند
چارلز بوکوفسکی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 اقدام شهرداری، گام بلندی در جهت سیاست های یکسان ساز
✍ سیدحسین سراج زاده
🔻خبر هجوم نیروهای شهرداری تهران برای استقرار در خانه اندیشمندان علوم انسانی، خبر بسیار ناگواری برای علم، فرهنگ و اندیشه در این جامعه بحران زده است. هر چند که در راستای سیاست های یکسان سازی تمامت خواهانه که در سال های اخیر در سپهر دانش، فرهنگ و هنر تشدید شده است، این خبر دور از انتظار نبود. با این حال، برخی گمان می کنند که هنوز در نظام حکمرانی و مدیریت شهر و کشور این قدر تدبیر وجود دارد که عرصه را بر اهل دانش، اندیشه، فرهنگ و هنر این همه تنگ نکنند.
🔻خانه اندیشمندان علوم انسانی یک نهاد علمی فرهنگی مدنی رسمی است که با همکاری شهرداری های تهران از حدود 12 سال قبل در ساختمان های بوستان ورشو در قلب تهران مستقر شده است. مدیریت خانه که از دانشگاهیان کشور هستند، با خردمندی و تدبیر کوشیده اند در چارچوب ملاحظات و محدودیت های موجود، خانه را به محلی برای رویدادهای علمی و فرهنگی و اندیشه ورزانه تبدیل کنند و در این مسیر توفیق داشته اند. بسیاری از انجمن های علمی رشته های علوم انسانی، کنفرانس ها و رویدادهای علمی خود را در این مکان برگزار می کرده اند. حفظ و تقویت چنین مراکزی که بسیاری از شهروندان به خصوص اهل دانش و اندیشه مخاطبان آن ها هستند، برای مدیریت شهری اعتبار و آبرو می آورد، و نشانه آن است که هنوز تنفس گاه هایی هر چند محدود برای اهل علم و اندیشه و کنش های گفتگویی وجود دارد. بستن این تنفس گاه های اندک به دور از حکمرانی خردمندانه شهر و کشور است.
🔻یکدست سازی فرهنگ و اندیشه با اقتضاءات زندگی امروزه ناسازگار است. اعتراضات و ناآرامی¬های پاییز سال گذشته (1401) که هنوز هم آتش زیر خاکستر است، عمدتا ناشی از سیاست های یکسان سازکننده و به رسمیت نشناختن تنوع و تکثر فرهنگی اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه امروز ایران بوده است. حاکمان اگر یک درس واقع بینانه و خردمندانه از آن رویدادها باید بگیرند، آن درس به رسمیت شناختن تنوع ها و تکثرهای موجود در جامعه ایران و دست شستن از سیاست های یکسان ساز و محدودکننده حقوق شهروندان و اهل علم و اندیشه است.
🔻اگر مدیران شهر تهران امروز به این واقعیت ها بی توجه اند و با تبختر و قدرت، انذارها و هشدارهای دلسوزانه اهل علوم انسانی و اجتماعی را نمی شنوند، آیا دیگرانی در نظام حکمرانی شهر و کشور هستند که این انذارها و هشدارها را بشنوند؟ و دریابند با این رویه ها، اهل علم و اندیشه را تحقیر می کنند، تخم یاس و ناامیدی می پاشند، فاصله خود را با ظرفیت ها و ذخایر دانشی و فرهنگی کشور بیشتر می کنند، سرمایه اجتماعی فرسوده شده اشان را فرسود تر می کنند، و خلاصه موریانه هایی که به جان پایه های اقتدارشان افتاده فعال تر خواهند شد؟
🔻امید است که این انذارها و هشدارهای خیرخواهانه شنیده شود و رویکردها و رویه ها اصلاح شوند که خير نظام حکمرانی و جامعه ایران در آن است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ سیدحسین سراج زاده
🔻خبر هجوم نیروهای شهرداری تهران برای استقرار در خانه اندیشمندان علوم انسانی، خبر بسیار ناگواری برای علم، فرهنگ و اندیشه در این جامعه بحران زده است. هر چند که در راستای سیاست های یکسان سازی تمامت خواهانه که در سال های اخیر در سپهر دانش، فرهنگ و هنر تشدید شده است، این خبر دور از انتظار نبود. با این حال، برخی گمان می کنند که هنوز در نظام حکمرانی و مدیریت شهر و کشور این قدر تدبیر وجود دارد که عرصه را بر اهل دانش، اندیشه، فرهنگ و هنر این همه تنگ نکنند.
🔻خانه اندیشمندان علوم انسانی یک نهاد علمی فرهنگی مدنی رسمی است که با همکاری شهرداری های تهران از حدود 12 سال قبل در ساختمان های بوستان ورشو در قلب تهران مستقر شده است. مدیریت خانه که از دانشگاهیان کشور هستند، با خردمندی و تدبیر کوشیده اند در چارچوب ملاحظات و محدودیت های موجود، خانه را به محلی برای رویدادهای علمی و فرهنگی و اندیشه ورزانه تبدیل کنند و در این مسیر توفیق داشته اند. بسیاری از انجمن های علمی رشته های علوم انسانی، کنفرانس ها و رویدادهای علمی خود را در این مکان برگزار می کرده اند. حفظ و تقویت چنین مراکزی که بسیاری از شهروندان به خصوص اهل دانش و اندیشه مخاطبان آن ها هستند، برای مدیریت شهری اعتبار و آبرو می آورد، و نشانه آن است که هنوز تنفس گاه هایی هر چند محدود برای اهل علم و اندیشه و کنش های گفتگویی وجود دارد. بستن این تنفس گاه های اندک به دور از حکمرانی خردمندانه شهر و کشور است.
🔻یکدست سازی فرهنگ و اندیشه با اقتضاءات زندگی امروزه ناسازگار است. اعتراضات و ناآرامی¬های پاییز سال گذشته (1401) که هنوز هم آتش زیر خاکستر است، عمدتا ناشی از سیاست های یکسان سازکننده و به رسمیت نشناختن تنوع و تکثر فرهنگی اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه امروز ایران بوده است. حاکمان اگر یک درس واقع بینانه و خردمندانه از آن رویدادها باید بگیرند، آن درس به رسمیت شناختن تنوع ها و تکثرهای موجود در جامعه ایران و دست شستن از سیاست های یکسان ساز و محدودکننده حقوق شهروندان و اهل علم و اندیشه است.
🔻اگر مدیران شهر تهران امروز به این واقعیت ها بی توجه اند و با تبختر و قدرت، انذارها و هشدارهای دلسوزانه اهل علوم انسانی و اجتماعی را نمی شنوند، آیا دیگرانی در نظام حکمرانی شهر و کشور هستند که این انذارها و هشدارها را بشنوند؟ و دریابند با این رویه ها، اهل علم و اندیشه را تحقیر می کنند، تخم یاس و ناامیدی می پاشند، فاصله خود را با ظرفیت ها و ذخایر دانشی و فرهنگی کشور بیشتر می کنند، سرمایه اجتماعی فرسوده شده اشان را فرسود تر می کنند، و خلاصه موریانه هایی که به جان پایه های اقتدارشان افتاده فعال تر خواهند شد؟
🔻امید است که این انذارها و هشدارهای خیرخواهانه شنیده شود و رویکردها و رویه ها اصلاح شوند که خير نظام حکمرانی و جامعه ایران در آن است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃بیچاره علوم انسانی و اندیشمندان اَش!!!
✍️محمدباقر تاج الدین
این روزها خبر بسته شدن خانۀ اندیشمندان علوم انسانی و کوشش های برخی چهره های این حوزه برای باز نگاه داشتن این خانه بسیار شنیده می شود . به راستی چه می توان و باید گفت دربارۀ علوم انسانی و اندیشمندان این دانش در حالی که علوم انسانی از روز ازل که وارد این کشور شد چندان مورد توجه واقع نشد و بی مهری های فراوانی در حق آن صورت گرفت!!! همواره گفته می شد و اکنون نیز می گویند که علوم انسانی مشتی دروس حفظ کردنی است که به هیچ کاری نمی آید!! عده ای دیگر که با این علم مخالفت کرده و می کنند آن را در ردۀ علوم وارداتی و غربی دانسته و اندیشمندان این حوزه را روشنفکران غربزده!!!! دریغ و درد از این همه بد فهمی و بدسگالی در حق این رشته!!!
از سوی دیگر اگر به وضع و حال و زندگی اصحاب علوم انسانی در این کشور نظری بیفکنیم به خوبی می بینیم که در چه وضعیت بغرنج و دردناکی روزگار خویش را سپری می کنند و چه درد و رنج هایی که نمی برند!!! از بی توجهی کم و بیش کامل به این علوم از سوی نظام سیاسی به بهانۀ غربی بودنِ آن تا عدم به کار گیری از تخصص و توان اندیشمندان این حوزه برای گره گشایی از مشکلات و مسائل کشور!! برای نمونه مگر اقتصاددانان این کشور کم از مشکلات و گرفتاری های بنیادین اقتصادی در جامعه سخن گفته اند و نوشته اند اما دریغ از این که حتی یک گوش شنوایی پیدا شود و بخواهد این سخنان دردمندانه را بشنود و در عمل به کار گیرد!! این موضوع دربارۀ جامعه شناسان و دیگر اصحاب علوم انسانی نیز تا حد زیادی مصداق دارد!!!
اندیشمندان علوم انسانی برای تألیف یا ترجمۀ یک کتاب و نشر آن چه رنج ها که نمی برند و اگر قصّۀ دردناک این موضوع بیان شود به بیان حکیم توس فردوسی بزرگوار یکی داستانیست پر آب چشم!!! با اطلاع و به طور قاطع می گویم که اگر نه تمامی اندیشمندان علوم انسانی بلکه بسیاری از آنان به صورت رایگان و البته عاشقانه کتاب و مقاله ترجمه و تألیف می کنند!! آنان که در این حوزه دست به ترجمه و تألیف کتاب و نشر آن زده اند نیک می دانند که چه می گویم!! برای نمونه بگویم که حق الزحمۀ داوری یک مقالۀ پژوهشی علوم انسانی در مجلات علمی کشور مبلغی ناچیز تا حداکثر یکصد هزار تومان است!!یا حق الزحمۀ داوری یک پایان نامه کارشناسی ارشد در حوزۀ علوم انسانی نیز یکصد هزار تومان!! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!
علوم انسانی و اندیشمندان اَش تا آن اندازه در این کشو.ر مظلوم و بی پناه شده اند که نه از سوی نظام سیاسی چندان محل توجه و اهمیت قرار می گیرند و نه از سوی جامعه و شهروندان اَش !!! تو گویی که علوم انسانی به یک پدیدۀ زائد و بی وجه در جامعه بدل شده است که به کاری نمی آید!! کار به جایی رسیده است که در حال حاضر بسیاری از خانواده ها به فرزندان خود توصیه می کنند که وارد این رشته از علم نشوند چرا که هیچ دورنمای روشنی برای آن وجود ندارد و آنان که وارد این علم شده اند کم و بیش پشیمان هستند!!!
گرفتاری های علوم انسانی و اندیشمندان اَش یکی و دوتا نیستند که در این نوشتۀ کوتاه بتوان بدان ها پرداخت. از بی مهری های فراوانی که در حق آنان می شود و تا بیکاری انبوهی از دانش آموختگان این رشته و تا پایین بودن درآمدهای اندیشمندان آن که حتی کفاف گذران یک زندگی معمولی را هم نمی دهد!!! به حال و روز رشته هایی چون تاریخ، جغرافیا، باستان شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و سایر رشته های علوم انسانی بنگرید تا دریابید که سخن از چه قصّۀ تلخ و دردناکی می رود!!! حالا هم که شنیده می شود خانۀ این اندیشمندان را هم از ایشان گرفته اند!!عجب!!!
باشد!!!خانۀ اندیشمندان علوم انسانی را نیز از ایشان بگیرید تا همگان بدانند که این اندیشمندان نه تنها از این دنیا هیچ ثروت و سرمایه ای برای خویش نیندوخته اند بلکه تنها یک خانه ای هم که برای شان در نظر گرفته اند که بروند در آن جا اندکی به بحث و نظر و گفتگو بپردازند آن را نیز در اختیار ندارند و تو گویی که حالا باید بروند در کوچه ها و خیابان ها و مکان های عمومی بنشینند و با مردمان این جامعه به گفتگو بپردازند!!! ملالی نیست این اندیشمندان با همان عشق و علاقه و شور و حرارت باز هم می نویسند و می گویند و نیازی به خانه ای مشخص و تابلو دار ندارند چرا که شاید از این طریق در دل های زنان و مردان این سرزمین برای شان جایی پیدا شود و خانه ای به وسعت ایران عزیز برای شان ساخته و پرداخته شود!!!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️محمدباقر تاج الدین
این روزها خبر بسته شدن خانۀ اندیشمندان علوم انسانی و کوشش های برخی چهره های این حوزه برای باز نگاه داشتن این خانه بسیار شنیده می شود . به راستی چه می توان و باید گفت دربارۀ علوم انسانی و اندیشمندان این دانش در حالی که علوم انسانی از روز ازل که وارد این کشور شد چندان مورد توجه واقع نشد و بی مهری های فراوانی در حق آن صورت گرفت!!! همواره گفته می شد و اکنون نیز می گویند که علوم انسانی مشتی دروس حفظ کردنی است که به هیچ کاری نمی آید!! عده ای دیگر که با این علم مخالفت کرده و می کنند آن را در ردۀ علوم وارداتی و غربی دانسته و اندیشمندان این حوزه را روشنفکران غربزده!!!! دریغ و درد از این همه بد فهمی و بدسگالی در حق این رشته!!!
از سوی دیگر اگر به وضع و حال و زندگی اصحاب علوم انسانی در این کشور نظری بیفکنیم به خوبی می بینیم که در چه وضعیت بغرنج و دردناکی روزگار خویش را سپری می کنند و چه درد و رنج هایی که نمی برند!!! از بی توجهی کم و بیش کامل به این علوم از سوی نظام سیاسی به بهانۀ غربی بودنِ آن تا عدم به کار گیری از تخصص و توان اندیشمندان این حوزه برای گره گشایی از مشکلات و مسائل کشور!! برای نمونه مگر اقتصاددانان این کشور کم از مشکلات و گرفتاری های بنیادین اقتصادی در جامعه سخن گفته اند و نوشته اند اما دریغ از این که حتی یک گوش شنوایی پیدا شود و بخواهد این سخنان دردمندانه را بشنود و در عمل به کار گیرد!! این موضوع دربارۀ جامعه شناسان و دیگر اصحاب علوم انسانی نیز تا حد زیادی مصداق دارد!!!
اندیشمندان علوم انسانی برای تألیف یا ترجمۀ یک کتاب و نشر آن چه رنج ها که نمی برند و اگر قصّۀ دردناک این موضوع بیان شود به بیان حکیم توس فردوسی بزرگوار یکی داستانیست پر آب چشم!!! با اطلاع و به طور قاطع می گویم که اگر نه تمامی اندیشمندان علوم انسانی بلکه بسیاری از آنان به صورت رایگان و البته عاشقانه کتاب و مقاله ترجمه و تألیف می کنند!! آنان که در این حوزه دست به ترجمه و تألیف کتاب و نشر آن زده اند نیک می دانند که چه می گویم!! برای نمونه بگویم که حق الزحمۀ داوری یک مقالۀ پژوهشی علوم انسانی در مجلات علمی کشور مبلغی ناچیز تا حداکثر یکصد هزار تومان است!!یا حق الزحمۀ داوری یک پایان نامه کارشناسی ارشد در حوزۀ علوم انسانی نیز یکصد هزار تومان!! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!
علوم انسانی و اندیشمندان اَش تا آن اندازه در این کشو.ر مظلوم و بی پناه شده اند که نه از سوی نظام سیاسی چندان محل توجه و اهمیت قرار می گیرند و نه از سوی جامعه و شهروندان اَش !!! تو گویی که علوم انسانی به یک پدیدۀ زائد و بی وجه در جامعه بدل شده است که به کاری نمی آید!! کار به جایی رسیده است که در حال حاضر بسیاری از خانواده ها به فرزندان خود توصیه می کنند که وارد این رشته از علم نشوند چرا که هیچ دورنمای روشنی برای آن وجود ندارد و آنان که وارد این علم شده اند کم و بیش پشیمان هستند!!!
گرفتاری های علوم انسانی و اندیشمندان اَش یکی و دوتا نیستند که در این نوشتۀ کوتاه بتوان بدان ها پرداخت. از بی مهری های فراوانی که در حق آنان می شود و تا بیکاری انبوهی از دانش آموختگان این رشته و تا پایین بودن درآمدهای اندیشمندان آن که حتی کفاف گذران یک زندگی معمولی را هم نمی دهد!!! به حال و روز رشته هایی چون تاریخ، جغرافیا، باستان شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و سایر رشته های علوم انسانی بنگرید تا دریابید که سخن از چه قصّۀ تلخ و دردناکی می رود!!! حالا هم که شنیده می شود خانۀ این اندیشمندان را هم از ایشان گرفته اند!!عجب!!!
باشد!!!خانۀ اندیشمندان علوم انسانی را نیز از ایشان بگیرید تا همگان بدانند که این اندیشمندان نه تنها از این دنیا هیچ ثروت و سرمایه ای برای خویش نیندوخته اند بلکه تنها یک خانه ای هم که برای شان در نظر گرفته اند که بروند در آن جا اندکی به بحث و نظر و گفتگو بپردازند آن را نیز در اختیار ندارند و تو گویی که حالا باید بروند در کوچه ها و خیابان ها و مکان های عمومی بنشینند و با مردمان این جامعه به گفتگو بپردازند!!! ملالی نیست این اندیشمندان با همان عشق و علاقه و شور و حرارت باز هم می نویسند و می گویند و نیازی به خانه ای مشخص و تابلو دار ندارند چرا که شاید از این طریق در دل های زنان و مردان این سرزمین برای شان جایی پیدا شود و خانه ای به وسعت ایران عزیز برای شان ساخته و پرداخته شود!!!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Forwarded from برگ برگ
📚 معرفی کتاب "سرمایهداری به تنهایی"
📚اثر جدید برانکو میلانوویچ با عنوان «سرمایهداری به تنهایی: آیندهی نظام حاکم بر جهان» اثری مهیج و بیبدیل است که میکوشد ساختار نظام اقتصادی-سیاسی جهان را ذیل مفهوم سرمایهداری توضیح دهد. این کتاب داستانی آشنا از برندگان و بازندگان در صحنهی جهانی را روایت می کند.
📚داستان چرخش اقتصاد جهان مدرن از شیوههای سنتی به مدرن و یکپارچگی و مفصلبندی ساختارهای اقتصادی و سیاسی ذیل یک نظام: سرمایهداری.
✍🏻نویسنده متن معرفی: فروغ ادریسی
📚کتاب «سرمایهداری به تنهایی» اثر برانکو میلانوویچ با ترجمهی حمید هاشمیکهندانی به همت انتشارات کتابستان برخط در 346 صفحه با قیمت ۲۲۰ هزار منتشر شده است.
🍃۱۵ درصد تخفیف در خرید کتاب "تاریخ مختصر برابری" با وارد کردن کد تخفیف bargg15 🍃
لینک خرید کتاب
📚اثر جدید برانکو میلانوویچ با عنوان «سرمایهداری به تنهایی: آیندهی نظام حاکم بر جهان» اثری مهیج و بیبدیل است که میکوشد ساختار نظام اقتصادی-سیاسی جهان را ذیل مفهوم سرمایهداری توضیح دهد. این کتاب داستانی آشنا از برندگان و بازندگان در صحنهی جهانی را روایت می کند.
📚داستان چرخش اقتصاد جهان مدرن از شیوههای سنتی به مدرن و یکپارچگی و مفصلبندی ساختارهای اقتصادی و سیاسی ذیل یک نظام: سرمایهداری.
✍🏻نویسنده متن معرفی: فروغ ادریسی
📚کتاب «سرمایهداری به تنهایی» اثر برانکو میلانوویچ با ترجمهی حمید هاشمیکهندانی به همت انتشارات کتابستان برخط در 346 صفحه با قیمت ۲۲۰ هزار منتشر شده است.
🍃۱۵ درصد تخفیف در خرید کتاب "تاریخ مختصر برابری" با وارد کردن کد تخفیف bargg15 🍃
لینک خرید کتاب