📃 مهرآکین به میهن
✍️ #محمدرضا_تهمک
«مهرآکین» (مهر آکنده با کینه: ambivalence) از پیچیدهترین و دردسرسازترین روابط و عواطف انسانی است. فروید با وامگیری این مفهوم از بلویلر دیگر روانپزشک سوئیسی و تغییر و گسترش معنای آن، بهویژه آن را برای توصیف حس فرزند به پدر به کار برد. حسی است با دو سویه مخالف (عشق و نفرت توأمان) به فردی واحد که دوستش داری و همزمان از او کینه داری. افراد مهم زندگیاند که برای فرد مهرآکین می شوند؛ برایش قابل هضم نیست آن که قرار بود حامی و مأمناش باشد دارد زخم می زند. شاید این موضوع که نوعی عدم تعادل روانی نسبت به فرد یا چیزی را دامن میزند را بتوان با اندکی تصرف در آن برای حس بسیاری از مردم، مخصوصاً نسل جوان ایران در سالهای اخیر، نسبت به میهن به کار برد، از آن گریزانند و دوستدارش. چنین حسی نه تنها مانعی بزرگ بر سر راه توسعه و همبستگی اجتماعی در کشور است بلکه میتواند فرسودگی اجتماعی-فرهنگی را، لااقل در میان بخش زیادی از جمعیت کشور، رقم زند.
به نظر میرسد مهرآکین به میهن دارد به سویی میرود که بخشی از جامعه نسبت به سرانجام کشور بیتفاوت شوند و بگویند بگذار ویران شود این مردم حقشان است. بخشی نیز در هر جایگاه و سلسلهمراتبی که باشند مجوز هر نوع فساد و تخریب و کندن از تن سرزمین را برای خود صادر میکنند، و این علاوه بر فساد سیستماتیک است. میدانیم ویژگی جامعهی انسانی این است که نابهنجاری به بیهنجاری و فروپاشی اجتماعی نمیانجامد و با گسترش نابهنجاری نیروهای اجتماعی دست به کار شده و نظمی نو، حتی در صورت لزوم بنیانبرافکن، در میافکنند. اما نمیتوان نگران تشدید آسیبهای فردی و اجتماعی و صدمات فراوان به محیط زیست و منابع سرزمینی که در نتیجه چنین حس نفرت و تخریبگری که به میهن وارد میشود نبود. در واقع، این نافی مسئولیت روشنفکران و متفکران اجتماعی، در هر جایگاه و نقشی، نیست. نمیتوان دست روی دست گذاشت تا باد بینیازی خداوند بر این مملکت بوزد که برچسب کلنگیبودن نیز بدان زدهاند و پیامدش این شده که در چنین جامعهای هر فساد و غارتگریای برای بستن بار خود روا شده است. این موضوعی است که روشنفکران و متفکران اجتماعی ایران باید بدان بیاندیشند اگر دغدغهی حفظ و توسعه این سرزمین را دارند، مخصوصاً اکنون که دارد نوعی حس یأس و ناامیدی اجتماعی نسبت به بهبود اوضاع کشور و تغییر در زندگی گسترش مییابد.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #محمدرضا_تهمک
«مهرآکین» (مهر آکنده با کینه: ambivalence) از پیچیدهترین و دردسرسازترین روابط و عواطف انسانی است. فروید با وامگیری این مفهوم از بلویلر دیگر روانپزشک سوئیسی و تغییر و گسترش معنای آن، بهویژه آن را برای توصیف حس فرزند به پدر به کار برد. حسی است با دو سویه مخالف (عشق و نفرت توأمان) به فردی واحد که دوستش داری و همزمان از او کینه داری. افراد مهم زندگیاند که برای فرد مهرآکین می شوند؛ برایش قابل هضم نیست آن که قرار بود حامی و مأمناش باشد دارد زخم می زند. شاید این موضوع که نوعی عدم تعادل روانی نسبت به فرد یا چیزی را دامن میزند را بتوان با اندکی تصرف در آن برای حس بسیاری از مردم، مخصوصاً نسل جوان ایران در سالهای اخیر، نسبت به میهن به کار برد، از آن گریزانند و دوستدارش. چنین حسی نه تنها مانعی بزرگ بر سر راه توسعه و همبستگی اجتماعی در کشور است بلکه میتواند فرسودگی اجتماعی-فرهنگی را، لااقل در میان بخش زیادی از جمعیت کشور، رقم زند.
به نظر میرسد مهرآکین به میهن دارد به سویی میرود که بخشی از جامعه نسبت به سرانجام کشور بیتفاوت شوند و بگویند بگذار ویران شود این مردم حقشان است. بخشی نیز در هر جایگاه و سلسلهمراتبی که باشند مجوز هر نوع فساد و تخریب و کندن از تن سرزمین را برای خود صادر میکنند، و این علاوه بر فساد سیستماتیک است. میدانیم ویژگی جامعهی انسانی این است که نابهنجاری به بیهنجاری و فروپاشی اجتماعی نمیانجامد و با گسترش نابهنجاری نیروهای اجتماعی دست به کار شده و نظمی نو، حتی در صورت لزوم بنیانبرافکن، در میافکنند. اما نمیتوان نگران تشدید آسیبهای فردی و اجتماعی و صدمات فراوان به محیط زیست و منابع سرزمینی که در نتیجه چنین حس نفرت و تخریبگری که به میهن وارد میشود نبود. در واقع، این نافی مسئولیت روشنفکران و متفکران اجتماعی، در هر جایگاه و نقشی، نیست. نمیتوان دست روی دست گذاشت تا باد بینیازی خداوند بر این مملکت بوزد که برچسب کلنگیبودن نیز بدان زدهاند و پیامدش این شده که در چنین جامعهای هر فساد و غارتگریای برای بستن بار خود روا شده است. این موضوعی است که روشنفکران و متفکران اجتماعی ایران باید بدان بیاندیشند اگر دغدغهی حفظ و توسعه این سرزمین را دارند، مخصوصاً اکنون که دارد نوعی حس یأس و ناامیدی اجتماعی نسبت به بهبود اوضاع کشور و تغییر در زندگی گسترش مییابد.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ImgBB
1-Copy-Copy-Copy hosted at ImgBB
Image 1-Copy-Copy-Copy hosted in ImgBB
جزم اندیشی آموزهها و تبعیت بیقید و شرط کنشگران [سیاسی] به کمونیسم اصالت میبخشد؛ مکتبی که در ساحت روشنفکری از روایتهای آزاد و لیبرال، ایدئولوژی مترقی جایگاهی فروتر دارد امّا احتمالا برای کسانی که نور ایمان را میجویند، جایگاهش رفیع است. روشنفکری که احساس تعلق خاطر به هیچ چیزی ندارد با عقاید محض اقناع نمیشود، او خواهان قطعیت و در پی نظام [سیاسی] است.
افیون روشنفکران
رمون آرون ترجمه پیروز ایزدی
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
افیون روشنفکران
رمون آرون ترجمه پیروز ایزدی
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 معرفی کتاب فراز و فرود ملتها
✍️ سیدعلیرضا بهشتیشیرازی
چرا "گروههای ذینفع" در یک جامعه شکل میگیرند؟ آیا انباشت این گروهها میتواند به "فراز و فرود ملتها" بینجامد؟ با کدام دستگاه نظری میتوان آثار و تبعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آنها را تحلیل کرد؟
مَنسِر اولسون در کتاب فراز و فرود ملتها با نگاهی میانرشتهای و تاریخی، چارچوب نظری خود را برای پاسخدهی به این سؤالات ارائه و نشان میدهد که گروههای منافع خاص با سیطره بر نهادها و حاملهای قدرت به ویژه دولت، باعث کاهش کارآیی و درآمد کل جوامع میشوند. ایدههای اولسون میتواند بینشهای جدیدی دربارۀ شیوۀ عمل و اقتضائات مقابله با این گروهها در جامعه و اقتصاد ایران در اختیار ما بگذارد.
نام کتاب: فراز و فرود ملتها
نویسنده: مَنسِر اولسون
مترجمان: جعفر خیرخواهان، محمد فاضلی
انتشارات روزنه
چاپ: نخست
تعداد صفحات: 352 صفحه
لینک کتاب
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ سیدعلیرضا بهشتیشیرازی
چرا "گروههای ذینفع" در یک جامعه شکل میگیرند؟ آیا انباشت این گروهها میتواند به "فراز و فرود ملتها" بینجامد؟ با کدام دستگاه نظری میتوان آثار و تبعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آنها را تحلیل کرد؟
مَنسِر اولسون در کتاب فراز و فرود ملتها با نگاهی میانرشتهای و تاریخی، چارچوب نظری خود را برای پاسخدهی به این سؤالات ارائه و نشان میدهد که گروههای منافع خاص با سیطره بر نهادها و حاملهای قدرت به ویژه دولت، باعث کاهش کارآیی و درآمد کل جوامع میشوند. ایدههای اولسون میتواند بینشهای جدیدی دربارۀ شیوۀ عمل و اقتضائات مقابله با این گروهها در جامعه و اقتصاد ایران در اختیار ما بگذارد.
نام کتاب: فراز و فرود ملتها
نویسنده: مَنسِر اولسون
مترجمان: جعفر خیرخواهان، محمد فاضلی
انتشارات روزنه
چاپ: نخست
تعداد صفحات: 352 صفحه
لینک کتاب
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📈ریال کم ارزش ترین پول جهان شد
🔹۱۰ ارز کمارزش ترین پول های جهان در سال ۲۰۲۴ معرفی شد.
تجارتنیوز نوشت:
🔺سایت FXSSI در حین تهیه این فهرست، به سختی توانسته ترتیب ارزهای کمارزش را حفظ کند، چراکه وضعیت اقتصادی در همه این کشورها به سرعت در حال تغییر است. با این حال در ادامه ۱۰ ارز کمارزش جهان در برابر دلار آمریکا که نرخ تبدیل آنها در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۴ بهروز شده است، در تصویر بالا معرفی شده است.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔹۱۰ ارز کمارزش ترین پول های جهان در سال ۲۰۲۴ معرفی شد.
تجارتنیوز نوشت:
🔺سایت FXSSI در حین تهیه این فهرست، به سختی توانسته ترتیب ارزهای کمارزش را حفظ کند، چراکه وضعیت اقتصادی در همه این کشورها به سرعت در حال تغییر است. با این حال در ادامه ۱۰ ارز کمارزش جهان در برابر دلار آمریکا که نرخ تبدیل آنها در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۴ بهروز شده است، در تصویر بالا معرفی شده است.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد مالجو، اقتصاددان مارکسیست، معتقد است که تنها یک درصد از بخش صنعت در اقتصاد ایران دست دولت و مابقی دست بخش خصوصی است! از نظر او برای حمایت از تولید باید تعرفههای وارداتی سنگین وضع کرد و جلوی خروج سرمایه را با دیوارکشی گرفت!
البته در اینجا مسعود نیلی با توضیح بهجا و استناد به فکتها، درک غلط و سادهلوحانهی مالجو از آمار را یادآوری میکند، اما مشکل اینجاست که پرت بودن تفکر چپ و تباهی آن را با استدلال نمیتوان درست کرد. چون تفکر چپ مبتنی بر استدلال و فکتها نیست، چپ به رتوریک و لفاظی زنده است، به شعار و راهانداختن هیاهو. برای همین به راحتی از دیوارکشی جلوی خروج سرمایه و بستن تعرفههای سنگین بر کالای وارداتی به بهانهی حمایت از تولید ملی دفاع میکند. چون نمیداند در مورد چه چیز صحبت میکند. چون پایش روی زمین سفت واقعیت بند نیست.
فایل کامل این گفتگو را اینجا مشاهده کنید
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
البته در اینجا مسعود نیلی با توضیح بهجا و استناد به فکتها، درک غلط و سادهلوحانهی مالجو از آمار را یادآوری میکند، اما مشکل اینجاست که پرت بودن تفکر چپ و تباهی آن را با استدلال نمیتوان درست کرد. چون تفکر چپ مبتنی بر استدلال و فکتها نیست، چپ به رتوریک و لفاظی زنده است، به شعار و راهانداختن هیاهو. برای همین به راحتی از دیوارکشی جلوی خروج سرمایه و بستن تعرفههای سنگین بر کالای وارداتی به بهانهی حمایت از تولید ملی دفاع میکند. چون نمیداند در مورد چه چیز صحبت میکند. چون پایش روی زمین سفت واقعیت بند نیست.
فایل کامل این گفتگو را اینجا مشاهده کنید
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
استالین،«پدر خلقهای شوروی»، در جریان پاکسازیهای خونین دهه سی حتی به اقوام و نزدیکان خودش هم رحم نکرد و بسیاری از آن ها را روانه دیار فراموشی کرد.آنهایی که حذف شدند هیچ خیانتی یا جرمی مرتکب نشده بودند بلکه صرفا «احتمال» خیانتشان در آینده بود که موجب حذف آن ها شد.و این «احتمال» را هم خود حضرت استاد با آن شم خطاناپذیر بلشویکیاش تشخیص میداد.
استالین همواره نظارت مستقیم میکرد تا سیصد عضو منتخب کمیته مرکزی حزب کمونیست افراد مخلص و وفاداری نسبت به شخص او باشند .روی این قضیه چنان حساس بود که اجازه ورود حتی یک عنصر نامطمئن را به کمیته مرکزیاش نمیداد.اعتقاد داشت:«وجود حتی یک تخممرغ گندیده در پخت کیک باعث خراب شدن کل کیک میشود.»
استالین در حذف و پاکسازی مخالفین احتمالیاش قاطع و خللناپذیر و زیرک بود.زمانی در اوج دورانی که بعدها به «وحشت استالینی» معروف شد یکی از وزرای قدیمیاش نزد او رفت و گفت: «رفیق استالین! ماموران پلیس مخفی شما مدتیست که مشغول مدرک جمع کردن علیه من هستند و میخواهند مرا متهم به خیانت و جاسوسی بکنند.» استالین جواب داد:«اصلا نگران نباشید.آنها دارند کار خودشان را میکنند و البته گاهی هم زیادهروی میکنند که باید با این زیادهروی مقابله کرد.تا به حال یکی دو بار برای تفتیش به آپارتمان خود من هم آمده اند.آن ها دارند علیه خود من هم مدرک جمع میکنند! کار پلیس مخفی همین است دیگر!» طرف با خیال راحت از کرملین عازم خانهاش شد اما بین راه دستگیر و کمی بعد تیرباران شد.
درست است که استالین بسیاری از دوستان و همکاران قدیم خود را کشت
اما واقعا آدم رفیق بازی بود ، منتهی فقط با کسانی دوستی و رفاقت میکرد که مطلقا هیچ علاقهای به سیاست نداشتند.یک رفیقش از جوانی ورزشکار بود و تا آخر عمر در همین حیطه ماند.یکی دیگر از رفقای قدیمیاش تدریس آشپزی میکرد.استالین تا آخر عمر با اینها رفیق ماند و از خزانه دولت بهترین امکانات مادی را در اختیارشان قرار داد.اما وای به حال رفقای علاقمند به سیاست.یکی از اینها که برای بیش از سی سال صادقانه به او خدمت کرده و سر پیری متهم به خیانت شده و به زودی قرار بود راهی دیار عدم شود خدمت استالین رفت و گفت:«رفیق استالین من سی سال است که صادقانه دارم به شما خدمت میکنم،سزای من مرگ نیست.حقشناسی حکم میکند که از جان من درگذرید». و جواب استالین به او: «حقشناسی صفت سگهاست, سزای تو اعدام است»
چنین است در خدمت دیکتاتور ها بودن.
✍️#بیژن_اشتری
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
استالین همواره نظارت مستقیم میکرد تا سیصد عضو منتخب کمیته مرکزی حزب کمونیست افراد مخلص و وفاداری نسبت به شخص او باشند .روی این قضیه چنان حساس بود که اجازه ورود حتی یک عنصر نامطمئن را به کمیته مرکزیاش نمیداد.اعتقاد داشت:«وجود حتی یک تخممرغ گندیده در پخت کیک باعث خراب شدن کل کیک میشود.»
استالین در حذف و پاکسازی مخالفین احتمالیاش قاطع و خللناپذیر و زیرک بود.زمانی در اوج دورانی که بعدها به «وحشت استالینی» معروف شد یکی از وزرای قدیمیاش نزد او رفت و گفت: «رفیق استالین! ماموران پلیس مخفی شما مدتیست که مشغول مدرک جمع کردن علیه من هستند و میخواهند مرا متهم به خیانت و جاسوسی بکنند.» استالین جواب داد:«اصلا نگران نباشید.آنها دارند کار خودشان را میکنند و البته گاهی هم زیادهروی میکنند که باید با این زیادهروی مقابله کرد.تا به حال یکی دو بار برای تفتیش به آپارتمان خود من هم آمده اند.آن ها دارند علیه خود من هم مدرک جمع میکنند! کار پلیس مخفی همین است دیگر!» طرف با خیال راحت از کرملین عازم خانهاش شد اما بین راه دستگیر و کمی بعد تیرباران شد.
درست است که استالین بسیاری از دوستان و همکاران قدیم خود را کشت
اما واقعا آدم رفیق بازی بود ، منتهی فقط با کسانی دوستی و رفاقت میکرد که مطلقا هیچ علاقهای به سیاست نداشتند.یک رفیقش از جوانی ورزشکار بود و تا آخر عمر در همین حیطه ماند.یکی دیگر از رفقای قدیمیاش تدریس آشپزی میکرد.استالین تا آخر عمر با اینها رفیق ماند و از خزانه دولت بهترین امکانات مادی را در اختیارشان قرار داد.اما وای به حال رفقای علاقمند به سیاست.یکی از اینها که برای بیش از سی سال صادقانه به او خدمت کرده و سر پیری متهم به خیانت شده و به زودی قرار بود راهی دیار عدم شود خدمت استالین رفت و گفت:«رفیق استالین من سی سال است که صادقانه دارم به شما خدمت میکنم،سزای من مرگ نیست.حقشناسی حکم میکند که از جان من درگذرید». و جواب استالین به او: «حقشناسی صفت سگهاست, سزای تو اعدام است»
چنین است در خدمت دیکتاتور ها بودن.
✍️#بیژن_اشتری
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
آلکسی ناوالنی تازهترین قربانی ولادیمیر پوتین است.قتل ناوالنی شاید فجیعترین جنایتی است که پوتین تاکنون مرتکب شده است.پوتین ثابت کرده که در کشتن مخالفان سیاسی خود هیچ مرز و محدودیتی نمیشناسد و به هیچ اصل اخلاقیای پایبند نیست.فهرست مقتولین او روزبروز طولانیتر و نفرتانگیزتر میشود.کشتن مخالف سیاسی در زندان تنها «هنر» دیکتاتورهای رذلی مثل پوتین و همتایان اوست. ناوالنی بیشک مهمترین و نافذترین مخالف سیاسی پوتین در یکی دو دهه گذشته بود.او دو سال قبل، پس از تلاش ناموفق ماموران امنیتی روسیه در کشتنش، برای معالجه به آلمان رفته بود و میتوانست در مکان امن خود در آلمان بماند و از اینجا به مخالفت خود با پوتین ادامه دهد اما تصمیم گرفت به رغم خطری که جانش را تهدید میکرد به کشورش برگردد و رودرروی دشمن با او بجنگد.او به محض بازگشت دستگیر و زندانی شد اما هرگز کوتاه نیامد و از داخل زندان به مبارزه خود ادامه داد. به راستی داودی بود که علیه گولیات زمانه خود جنگید.شجاعت و شرف را توامان داشت و بهترین رهبر بالقوه برای یک روسیه دموکرات بود .تسلیت به مردم روسیه برای از دست دادن چنین رهبری.الگو و مدل او نلسون ماندلا بود.ماندلا هم در مقطعی از مبارزات خود در آفریقای جنوبی تصمیم گرفت پس از قریب یک سال اقامت در خارج به کشورش برگردد و در خانه علیه رژیم مستبد حاکم بر کشورش بجنگد.ماندلا چند ماه پس از ورود به کشورش دستگیر شد و برای بیست و هفت سال زندانی شد اما نفوذ و قدرتش از پشت میلههای زندان چنان فزونی گرفت که عاقبت منجر به سقوط حکومت اپارتاید آفریقای جنوبی شد.ناوالنی به ما یاد داد که مبارز سیاسی باید در کشورش بماند و علیه دیکتاتور بجنگد.پوتین هم قطعا متوجه افزایش نفوذ ناوالنی از پشت میلههای زندان شده بود که نهایتا دستور قتلش را صادر کرد.ننگ و نفرین بر این دیکتاتور خونخوار. شرافت تحسینبرانگیز ناوالنی و الگوی ارزشمند او هرگز فراموش نخواهد شد.
✍️ #بیژن_اشتری
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #بیژن_اشتری
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊 جایگاه نهم ایران در تورم مواد غذایی جهان
🔹براساس گزارش بانک جهانی و با استناد به آمارهای صندوق بینالمللی پول، در دسامبر 2023 ایران نهمین کشور جهان به لحاظ تورم مواد غذایی است.
🔹بانک جهانی در گزارشی تازه درباره «امنیت غذایی» در جهان فهرستی از کشورهایی با بیشترین تورم اسمی مواد غذایی در سال 2023 را منتشر کرده است. در این میان نام ایران در میان 10 کشور با وضعیت «بد» دیده میشود.
🔹بر اساس گزارش بانک جهانی که به استناد از آمار صندوق بینالمللی پول، گروه تحلیلی هاور و تریدینگ اکونومیکس منتشر شده، تورم نقطه به نقطه مواد خوراکی در ایران در دسامبر 2023 معادل 41 درصد بوده که 5.8 واحد درصد از ماه قبلتر از آن بیشتر بوده است.
🔹آرژانتین با تورم مواد غذایی 251 درصدی در صدر این فهرست قرار گرفته است و پس از آن لبنان و ونزوئلا به ترتیب با تورمهای 220 و 173 درصد سه کشور با بالاترین نرخ تورم مواد غذایی هستند./اکوایران
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔹براساس گزارش بانک جهانی و با استناد به آمارهای صندوق بینالمللی پول، در دسامبر 2023 ایران نهمین کشور جهان به لحاظ تورم مواد غذایی است.
🔹بانک جهانی در گزارشی تازه درباره «امنیت غذایی» در جهان فهرستی از کشورهایی با بیشترین تورم اسمی مواد غذایی در سال 2023 را منتشر کرده است. در این میان نام ایران در میان 10 کشور با وضعیت «بد» دیده میشود.
🔹بر اساس گزارش بانک جهانی که به استناد از آمار صندوق بینالمللی پول، گروه تحلیلی هاور و تریدینگ اکونومیکس منتشر شده، تورم نقطه به نقطه مواد خوراکی در ایران در دسامبر 2023 معادل 41 درصد بوده که 5.8 واحد درصد از ماه قبلتر از آن بیشتر بوده است.
🔹آرژانتین با تورم مواد غذایی 251 درصدی در صدر این فهرست قرار گرفته است و پس از آن لبنان و ونزوئلا به ترتیب با تورمهای 220 و 173 درصد سه کشور با بالاترین نرخ تورم مواد غذایی هستند./اکوایران
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«رژیم خودکامه تنها میتواند جوّی از پنهانکاری را بپروراند که در آن، معاملات تقلّبآمیز رواج دارند و چپاولگران میتوانند سودهای هنگفتی برند. در حکومتهای دیگر نیز چنین تمایلاتی وجود دارند، ولی در یک حکومت خودکامه است که این گرایشها لجامگسیخته میشوند. تنها آزادی است که میتواند این تباهیها را، که در واقع در سرشت اینگونه جوامع سرشتهاند، براندازد و از تأثیر زیانبار آنها جلوگیری کند. و باز تنها آزادی است که میتواند اعضای یک اجتماع را از انزوا درآورد، انزوایی که در آن، یک فرد فقط سرگرم امور شخصی خویش است و به دیگران کاری ندارد؛ زیرا این آزادی است که انسانها را به تماس با یکدیگر وامیدارد و به آنان احساس عضویت فعاّلانه در اجتماع میبخشد.»
❈ الکسی دو توکویل، انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
❈ الکسی دو توکویل، انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Forwarded from مسعود نیلی Masoud Nili
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سخنرانی مسعود نیلی در هشتمین دورۀ مراسم امینالضرب
🔸 مسعود نیلی، اقتصاددان و استاد دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، در هشتمین دورۀ مراسم امینالضرب به پاس چهار دهه آموزش اقتصاد و سیاستگذاری اقتصادی، لوح و نشان امینالضرب را دریافت کرد.
🔸 در این سخنرانی، دکتر نیلی با اشاره به مشکلات جدی کشور طی دهههای گذشته، از مسئولیت همگان در برابر پرسشهای نسل آینده و ضرورت تلاش بسیار برای ساختن فردا گفت.
🔸 مسعود نیلی، اقتصاددان و استاد دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، در هشتمین دورۀ مراسم امینالضرب به پاس چهار دهه آموزش اقتصاد و سیاستگذاری اقتصادی، لوح و نشان امینالضرب را دریافت کرد.
🔸 در این سخنرانی، دکتر نیلی با اشاره به مشکلات جدی کشور طی دهههای گذشته، از مسئولیت همگان در برابر پرسشهای نسل آینده و ضرورت تلاش بسیار برای ساختن فردا گفت.
⚠️#یکصدمثانیه
آیا گرمترین تابستان تاریخ در راه است؟ مجله تایم در گزارشی که لینک آن را در پی میبینید در این باره هشدار داده است. نمودار پیوست روند افزایش متوسط دمای زمین را نشان میدهد. میبینیم که 2023 گرمترین سال تاریخ بوده است. به خاطر النینیو انتظار میرود 2024 از این حد هم فراتر رفته و رکوردهای تازهای ایجاد کند. به خصوص در تابستان نیمکره شمالی. این گزارش به نقل از یک دانشمند برجسته میگوید: شما نگران رسیدن زودهنگام زمین به 1.5 درجه بیشتر از متوسط ماقبل از انقلاب صنعتی هستید؟ (آنچه که در 2023 رخ داد)، من صد دلار در برابر فقط یک شیرینی شرط میبندم که امسال عبور از 1.7 هم را شاهد خواهیم بود!
▫️پانوشت: گرمترین تابستان تاریخ لزوما به معنای گرمترین تابستان برای همه کشورها نیست. هر منطقه جغرافیایی باید جداگانه در این باره مطالعه کرده و برنامه اقدام، شامل طیف گستردهای از فعالیتهای انطباقی در حوزههای مختلف مدیریت محیطی تدوین و اجرا کند. آب، آب و آب. این مهمترین مولفه است. اما از آن مهمتر پول است. اگر ندارید وای به حالتان. فقیرترها خیلی بیشتر در برابر تغییر اقلیم آسیبپذیرند.
https://time.com/6554830/2023-hottest-year-ever/
✍️ ناصر کرمی
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
آیا گرمترین تابستان تاریخ در راه است؟ مجله تایم در گزارشی که لینک آن را در پی میبینید در این باره هشدار داده است. نمودار پیوست روند افزایش متوسط دمای زمین را نشان میدهد. میبینیم که 2023 گرمترین سال تاریخ بوده است. به خاطر النینیو انتظار میرود 2024 از این حد هم فراتر رفته و رکوردهای تازهای ایجاد کند. به خصوص در تابستان نیمکره شمالی. این گزارش به نقل از یک دانشمند برجسته میگوید: شما نگران رسیدن زودهنگام زمین به 1.5 درجه بیشتر از متوسط ماقبل از انقلاب صنعتی هستید؟ (آنچه که در 2023 رخ داد)، من صد دلار در برابر فقط یک شیرینی شرط میبندم که امسال عبور از 1.7 هم را شاهد خواهیم بود!
▫️پانوشت: گرمترین تابستان تاریخ لزوما به معنای گرمترین تابستان برای همه کشورها نیست. هر منطقه جغرافیایی باید جداگانه در این باره مطالعه کرده و برنامه اقدام، شامل طیف گستردهای از فعالیتهای انطباقی در حوزههای مختلف مدیریت محیطی تدوین و اجرا کند. آب، آب و آب. این مهمترین مولفه است. اما از آن مهمتر پول است. اگر ندارید وای به حالتان. فقیرترها خیلی بیشتر در برابر تغییر اقلیم آسیبپذیرند.
https://time.com/6554830/2023-hottest-year-ever/
✍️ ناصر کرمی
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
TIME
2023 Was the Hottest Year Ever and 2024 May Be Even Worse
“2023 was a mere preview of the catastrophic future that awaits if we don’t act now.”
📃 الگوی توسعه بنگلادش، بازارگرا یا دولتگرا؟
✍️ #محمد_صفری
استفان درکان، اقتصاددان توسعه دانشگاه آکسفورد، در کتاب جدیدش «قمار بر روی توسعه»، روند پیشرفت بنگلادش در رشد درآمد سرانه و کاهش چشمگیر فقر مطلق را توضیح میدهد. روایت کلیشهای درکان به ما میگوید که: پیشرفت بنگلادش محصول «برنامهریزی مرکزی» نبوده است. بروکراسی اقتصادی بنگلادش شقالقمری در اقتصاد نکرده است؛ بلکه تنها لطفش این بوده که اشتباه بزرگی از آن سر نزده است.
به باور او «بنگلادش صنعت پوشاک را انتخاب نکرد؛ این پوشاک بود که بنگلادش را انتخاب کرد». درکان الگوی بنگلادش و اندونزی را در مقابل الگوی توسعهی کرهای و چینی قرار میدهد و میگوید که توسعهی اقتصادی همیشه نیازمند حکمرانی توانمند و توسعهگرا نیست و ای بسا رشد اقتصادی بنگلادش به رغم - و حتی به لطف - ضعیف بودن دم و دستگاه دولتش بوده است که محیطی مساعد و مصون از مداخلات دولت برای کسبوکارها به همراه آورده است.
در تکمیل این روایت لازم است که چند نکته اساسی را طرح کنیم تا به درک روشنتری از فرآیند توسعهی بنگلادش برسیم.
در این زمینه مشتاق حسین خان، اقتصاددان بنگلادشی توسعه، معتقد است که نقطهی عطف اقتصاد کشورش، قرارداد بینالمللی الیاف مختلط (Multi-fibre agreement) بود که طبق آن کشورهای توسعهیافته با هدف حمایت از صنایع پوشاک و نساجیشان، بر کالای کشورهای در حال توسعه محدودیتهای گمرکی وضع کردند. با این وجود برخی از کشورهای بسیار فقیر نظیر بنگلادش از این محدودیتها معاف شدند.
نقش رئیس جمهور نظامی بنگلادش، ضیاءالرحمن را هم نباید فراموش کنیم. به گفتهی مشتاق خان، او شرکت دِش بنگلادش (پیشگام صنعت پوشاک بنگلادش) را به دِوو معرفی کرد و زمینهی سرمایهگذاری مشترک آنان را فراهم ساخت.
این قرارداد را میتوان نوعی سیاست صنعتی فراملّی به شمار آورد که بازار جهانی کالا و سرمایهی خارجی را به سود بنگلادش و به زیان سایر کشورهای در حال توسعه «ناتراز» کرد. این سیاست با اعمال محدودیت گمرکی بر تولیدکنندگان مطرح پوشاکِ آن زمان نظیر کره، چین و ترکیه، آزادی رقابت در بازار جهانی پوشاک را محدود کرد. تحدید آزادی رقابت نیز یک «رانت اقتصادی» برای کارآفرینان بنگلادش فراهم آورد که به کمک آن توانستند هزینههای سنگین یادگیری فناوری روز را پوشش دهند. شرکت دِوو ی کره نیز که کشورش به محدودیتهای گمرکی توسعهیافتهها برخورده بود، انگیزهی قوی برای انتقال دانش فنی به بنگلادش داشت تا از طریق سرمایهگذاری در این کشور کالای پوشاکش را بدون محدودیت گمرکی به کشورهای توسعهیافته صادر کند.
همچنین، در اواخر دهه ۹۰ میلادی، اتحادیه اروپا مقررات “مبدأ محتوای ساخت کالا” (Rule Of Origin) برای کشورهای در حال توسعهای که به اروپا کالا صادر میکردند (نظیر بنگلادش) را تغییر داد و قرار بر آن شد که پوشاک صادراتی بنگلادش به بازار اتحادیهی اروپا در صورتی مشمول معافیت گمرکی شود که پارچهی پوشاک داخلیسازی شود. این مقررات انگیزهی دوچندانی به کارآفرینان بنگالی داد تا در تولید پوشاک بافتنیِ یکپارچه سرمایهگذاری کنند: بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۶، ظرفیت کارخانههای ریسندگی بنگلادش رشد سه برابری تجربه کرد.
حتی زمانی که تعرفهی سنگینی بر یک کالای خارجی اعمال نمیشود، ممکن است که دستاندازهای اداری متعددی در مسیر واردات و فروش کالای وارداتی ایجاد شود که در عمل همان اثر تعرفه را دارد. مثلاً، دولت بنگلادش محدودیت گمرکی سنگینی بر واردات دارو نمیگذارد، اما مقررات سفتوسختی که برای تأیید مجوز و فروش داروی وارداتی وجود دارد، عملاً داروی خارجی را از میدان به در کرده و به خودکفایی بنگلادش در تولید دارو انجامیده است.
نکتهی دیگر روایت استفان درکان، معرفی «الگوی توسعهی بنگالی» و اندونزیایی به عنوان یک آلترناتیو در مقابل الگوی ‘دولتگرا’ی چینی و کرهای برای کشورهای در حال توسعه است. البته همانطور که نشان دادیم الگوی بنگالی آنقدرها هم که گمان میکنیم بازارگرا نیست (اگرچه، دولت فعال و توانمندی نظیر چین و کره هم نداشته است). علاوه بر آن، مشتاق خان معتقد است که الگوی بنگلادش قابل تکرار نیست، چرا که در حال حاضر سازوکاری مشابه قرارداد بینالمللی الیاف مختلط (نیروی رانشگر اقتصاد بنگلادش) نداریم تا بتوانیم بازار جهانی کالا و سرمایهی خارجی را به سود شماری از کشورهای بسیار فقیر (و به هزینهی کشورهای در حال توسعه) ناتراز کنیم و توسعهشان را شتاب دهیم.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #محمد_صفری
استفان درکان، اقتصاددان توسعه دانشگاه آکسفورد، در کتاب جدیدش «قمار بر روی توسعه»، روند پیشرفت بنگلادش در رشد درآمد سرانه و کاهش چشمگیر فقر مطلق را توضیح میدهد. روایت کلیشهای درکان به ما میگوید که: پیشرفت بنگلادش محصول «برنامهریزی مرکزی» نبوده است. بروکراسی اقتصادی بنگلادش شقالقمری در اقتصاد نکرده است؛ بلکه تنها لطفش این بوده که اشتباه بزرگی از آن سر نزده است.
به باور او «بنگلادش صنعت پوشاک را انتخاب نکرد؛ این پوشاک بود که بنگلادش را انتخاب کرد». درکان الگوی بنگلادش و اندونزی را در مقابل الگوی توسعهی کرهای و چینی قرار میدهد و میگوید که توسعهی اقتصادی همیشه نیازمند حکمرانی توانمند و توسعهگرا نیست و ای بسا رشد اقتصادی بنگلادش به رغم - و حتی به لطف - ضعیف بودن دم و دستگاه دولتش بوده است که محیطی مساعد و مصون از مداخلات دولت برای کسبوکارها به همراه آورده است.
در تکمیل این روایت لازم است که چند نکته اساسی را طرح کنیم تا به درک روشنتری از فرآیند توسعهی بنگلادش برسیم.
در این زمینه مشتاق حسین خان، اقتصاددان بنگلادشی توسعه، معتقد است که نقطهی عطف اقتصاد کشورش، قرارداد بینالمللی الیاف مختلط (Multi-fibre agreement) بود که طبق آن کشورهای توسعهیافته با هدف حمایت از صنایع پوشاک و نساجیشان، بر کالای کشورهای در حال توسعه محدودیتهای گمرکی وضع کردند. با این وجود برخی از کشورهای بسیار فقیر نظیر بنگلادش از این محدودیتها معاف شدند.
نقش رئیس جمهور نظامی بنگلادش، ضیاءالرحمن را هم نباید فراموش کنیم. به گفتهی مشتاق خان، او شرکت دِش بنگلادش (پیشگام صنعت پوشاک بنگلادش) را به دِوو معرفی کرد و زمینهی سرمایهگذاری مشترک آنان را فراهم ساخت.
این قرارداد را میتوان نوعی سیاست صنعتی فراملّی به شمار آورد که بازار جهانی کالا و سرمایهی خارجی را به سود بنگلادش و به زیان سایر کشورهای در حال توسعه «ناتراز» کرد. این سیاست با اعمال محدودیت گمرکی بر تولیدکنندگان مطرح پوشاکِ آن زمان نظیر کره، چین و ترکیه، آزادی رقابت در بازار جهانی پوشاک را محدود کرد. تحدید آزادی رقابت نیز یک «رانت اقتصادی» برای کارآفرینان بنگلادش فراهم آورد که به کمک آن توانستند هزینههای سنگین یادگیری فناوری روز را پوشش دهند. شرکت دِوو ی کره نیز که کشورش به محدودیتهای گمرکی توسعهیافتهها برخورده بود، انگیزهی قوی برای انتقال دانش فنی به بنگلادش داشت تا از طریق سرمایهگذاری در این کشور کالای پوشاکش را بدون محدودیت گمرکی به کشورهای توسعهیافته صادر کند.
همچنین، در اواخر دهه ۹۰ میلادی، اتحادیه اروپا مقررات “مبدأ محتوای ساخت کالا” (Rule Of Origin) برای کشورهای در حال توسعهای که به اروپا کالا صادر میکردند (نظیر بنگلادش) را تغییر داد و قرار بر آن شد که پوشاک صادراتی بنگلادش به بازار اتحادیهی اروپا در صورتی مشمول معافیت گمرکی شود که پارچهی پوشاک داخلیسازی شود. این مقررات انگیزهی دوچندانی به کارآفرینان بنگالی داد تا در تولید پوشاک بافتنیِ یکپارچه سرمایهگذاری کنند: بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۶، ظرفیت کارخانههای ریسندگی بنگلادش رشد سه برابری تجربه کرد.
حتی زمانی که تعرفهی سنگینی بر یک کالای خارجی اعمال نمیشود، ممکن است که دستاندازهای اداری متعددی در مسیر واردات و فروش کالای وارداتی ایجاد شود که در عمل همان اثر تعرفه را دارد. مثلاً، دولت بنگلادش محدودیت گمرکی سنگینی بر واردات دارو نمیگذارد، اما مقررات سفتوسختی که برای تأیید مجوز و فروش داروی وارداتی وجود دارد، عملاً داروی خارجی را از میدان به در کرده و به خودکفایی بنگلادش در تولید دارو انجامیده است.
نکتهی دیگر روایت استفان درکان، معرفی «الگوی توسعهی بنگالی» و اندونزیایی به عنوان یک آلترناتیو در مقابل الگوی ‘دولتگرا’ی چینی و کرهای برای کشورهای در حال توسعه است. البته همانطور که نشان دادیم الگوی بنگالی آنقدرها هم که گمان میکنیم بازارگرا نیست (اگرچه، دولت فعال و توانمندی نظیر چین و کره هم نداشته است). علاوه بر آن، مشتاق خان معتقد است که الگوی بنگلادش قابل تکرار نیست، چرا که در حال حاضر سازوکاری مشابه قرارداد بینالمللی الیاف مختلط (نیروی رانشگر اقتصاد بنگلادش) نداریم تا بتوانیم بازار جهانی کالا و سرمایهی خارجی را به سود شماری از کشورهای بسیار فقیر (و به هزینهی کشورهای در حال توسعه) ناتراز کنیم و توسعهشان را شتاب دهیم.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃تربیت متفکران ایدئولوگ
✍ #علی_حاتم
یکی از شخصیت های فرعی ولی مهم رمان " تربیت احساسات " اثر گوستاو فلوبر _ که داستان آن در نیمه اول سده نوزدهم در پاریس می گذرد _ فردی است به نام هوسونه؛ جوانی از طبقه متوسط که به هنر و ادبیات علاقه دارد و سالها تلاش می کند تا در این عرصه به موفقیت و شهرت دست یابد اما شکست می خورد. سپس دست به انتشار روزنامه می زند ولی باز هم ره به جایی نمی برد. هوسونه که در رسیدن به آمال و آرزوهای خویش ناکام مانده به مرور تبدیل به آدمی می شود که با تمام قوا به هنرمندان و نویسندگان موفق حمله می کند.
اما خطرناک ترین دگردیسی در شخصیت وی آن گاه رخ می دهد که حاضر می شود برای تثبیت جایگاه خود در میان طبقه بورژوا در راستای سیاست های فرهنگی حکومت حرکت کند. هوسونه مدارج ترقی را در نظام حاکم به سرعت می پیماید و سرانجام به مرتبه ای می رسد که تمام نشریات و فعالیت های ادبی و هنری تحت نظارت و کنترل او قرار می گیرد.
پی یر بوردیو ، رمان هایی مانند تربیت احساسات فلوبر را حاوی نگرش های عمیق سیاسی و جامعه شناختی می دانست. در تحلیل این رمان، بوردیو شخصیتی مثل هوسونه را جزو متفکران دون پایه ای قرار می دهد که در تقویت دستگاه سانسور و سرکوب نقش مهمی ایفا می کنند.
نظام های اقتدارگرا به چنین افرادی نیاز دارند و حتی برای تربیت متفکرانی از این دست، مراکز آموزشی و دانشگاه هایی ویژه تاسیس می کنند تا ایدئولوگ هایی را پرورش دهند که احساسات و اندیشه های هنرمندان و متفکران نخبه را سرکوب و خود آنها را از صفحه روزگار حذف نمایند.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ #علی_حاتم
یکی از شخصیت های فرعی ولی مهم رمان " تربیت احساسات " اثر گوستاو فلوبر _ که داستان آن در نیمه اول سده نوزدهم در پاریس می گذرد _ فردی است به نام هوسونه؛ جوانی از طبقه متوسط که به هنر و ادبیات علاقه دارد و سالها تلاش می کند تا در این عرصه به موفقیت و شهرت دست یابد اما شکست می خورد. سپس دست به انتشار روزنامه می زند ولی باز هم ره به جایی نمی برد. هوسونه که در رسیدن به آمال و آرزوهای خویش ناکام مانده به مرور تبدیل به آدمی می شود که با تمام قوا به هنرمندان و نویسندگان موفق حمله می کند.
اما خطرناک ترین دگردیسی در شخصیت وی آن گاه رخ می دهد که حاضر می شود برای تثبیت جایگاه خود در میان طبقه بورژوا در راستای سیاست های فرهنگی حکومت حرکت کند. هوسونه مدارج ترقی را در نظام حاکم به سرعت می پیماید و سرانجام به مرتبه ای می رسد که تمام نشریات و فعالیت های ادبی و هنری تحت نظارت و کنترل او قرار می گیرد.
پی یر بوردیو ، رمان هایی مانند تربیت احساسات فلوبر را حاوی نگرش های عمیق سیاسی و جامعه شناختی می دانست. در تحلیل این رمان، بوردیو شخصیتی مثل هوسونه را جزو متفکران دون پایه ای قرار می دهد که در تقویت دستگاه سانسور و سرکوب نقش مهمی ایفا می کنند.
نظام های اقتدارگرا به چنین افرادی نیاز دارند و حتی برای تربیت متفکرانی از این دست، مراکز آموزشی و دانشگاه هایی ویژه تاسیس می کنند تا ایدئولوگ هایی را پرورش دهند که احساسات و اندیشه های هنرمندان و متفکران نخبه را سرکوب و خود آنها را از صفحه روزگار حذف نمایند.
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نظر علی امینی درباره انتخابات مجلس و دلیل عدم مشارکت مردم
لاجوردی: یکی از مطالبی که همیشه گفته شده این است که چون مردم ایران اکثرشان بیسوادند بنابراین انتخابات و مجلس واقعاً عملی نیست.
امینی: آخر شما بالاخره چهجور میتوانید [بدون آزمایش بفهمید] عملی هست [یا نه]؟ بنده خودم رفتم فعالیت انتخاباتی کردم. آن [آدم را] اگر ولش کنید به من رأی میدهد یا به آن کسی که [خودش میخواهد]. منتها شما نگذاشتید، رأیاش را [با تقلّب] عوض کردید، یا پول دادید [و] خریدید.
در انتخابات دوره قبل از رضاشاه، نصرتالدوله [فیروز] میخواست در تهران وکیل بشود. [او] همیشه وکیل اول کرمانشاه بود. خب پسرخاله من بود؛ پسردایی مادرم بود. خب میخواستیم ایشان را در تهران وکیل کنیم. خود من رفتم بازار و این طرف و آن طرف، پول میدادیم برای اینکه رأی بخریم.
رفتیم بازار کفاشها. آن بالا یک عده از این کفاشها بودند و خلاصه با آن رئیس قرار گذاشتیم به جای سلیمانمیرزا [نام] نصرتالدوله [را بنویسند]. نوشتیم از پله ها [که] پایین میآمدیم یکی از رأی ها را من گرفتم. دیدم یارو نام نصرتالدوله را خط زده [نام] سلیمان میرزا را گذاشته است.
یا در آن موقع من یادم میآید که [در] هر رأیی - که دوازده تا یا کمتر مال تهران بود - [این طور بود که] باید [نام] موتمنالملک باشد. باید مشیرالدوله باشد، باید مستوفی باشد، باید مدرس باشد. یک چهار، پنج تا [بودند که] اینها [را] هرکسی مینوشت. حالا آن سهچهارتای بعد خوب عوض و بدل میشد. نشد. نصرتالدوله [از تهران انتخاب] نشد چون مردم به سلیمان میرزا معتقد بودند. بنابراین همان انتخابکنندگان آن وقت که البته محدود هم بودند، این یک عقیدهای داشت. خب بنابراین چطور شد؟ این بعد به کلی بیعقیده شد؟
لاجوردی: پس آن اصطلاح «حزب باد» از کجا آمده است؟ پس چرا میگویند ایرانی عضو حزب باد است؟
امینی: بطور کلی، کار اینجا [فرانسه] هم «باد» است. فرق نمیکند هرجا قدرت باشد… اما [این که] بطور کلی [بگویند] «همه باد» آخر این درست نیست.
اینها یک شعاری درست کردند. این که میگویند «این ملت آدم شدنی نیست». مزخرف میگویند. یعنی چه؟ پس ما برای چه خرج کردیم [و] مردم را [به] اروپا فرستادیم؟ برای چه؟ شما و دیگران برای چه به خارج آمدید؟ اگر بنا است که این مملکت درست نشود، خوب، خرج را ول میکنیم با همان زندگی بسازیم. این حرف مفت است. هرکسی میآید، خیال میکند خودش از همه بهتر است. بنابراین باید به [مردم] افاده و آقایی بکند. کجا؟
خوب، بنده به ده رفتم در لشت نشا. مکرر در مکرر با دهاتی صحبت کردم، والله بالله از یک جهاتی بهتر از بنده میفهمند. بهتر از دیگری میفهمند. درکشان بهتر است. این حرفها چیه؟ هیچ وقت به نظر بنده دولت و حکومت زبان مشترکی با مردم نداشته است […].
لاجوردی: خوب مثالی که میزنند میگویند از شهریور ۱۳۲۰ تا بعد از مصدق، یک مقدار آزادی داده شد و نتیجهاش افتضاح بوده است.
امینی: به کی آزادی داده شد؟
لاجوردی: به مردم.
امینی: نه ندادند.
لاجوردی: یک مقداری وکلای مال تهران را اقلاً [مردم] انتخاب کرده بودند.
امینی: ابداً ابداً. خوب در موقع اشغال، شمال را روسها اعمال نفوذ کردند. جنوب هم انگلیسها اعمال نفوذ میکردند. کجا آزاد بوده؟ بعد هم در خود مرکز، همین آقایان بودند انتخابچیها، محمدعلیخان مسعودی و دیگران صندوق عوض میکردند. کجایش آزاد بود؟ خوب، بنده داخلش بودم.
لاجوردی: پس میفرمایید هیچ وقت [انتخابات آزاد] آزمایشی نشده است؟
امینی: نشده است. بنده به خودش [شاه] هم گفتم «آزمایش نکردید.» […] کسی آنجا نمیرفت رأی بدهد. [مردم را] گلّه می کردند، می بردند. خوب مردم هم میگفتند خیلی خوب به ما چه [مربوط است]؟ وقتی که [مردم] خودشان احساس نمیکنند که در حکومت شریک هستند، برای چه بروند [رای بدهند]؟
بخشی از مصاحبه علی امینی (۱۲۸۴-۱۳۷۱) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار پنجم
تاریخ مصاحبه: ۱۳ آذر ۱۳۶۰
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
لاجوردی: یکی از مطالبی که همیشه گفته شده این است که چون مردم ایران اکثرشان بیسوادند بنابراین انتخابات و مجلس واقعاً عملی نیست.
امینی: آخر شما بالاخره چهجور میتوانید [بدون آزمایش بفهمید] عملی هست [یا نه]؟ بنده خودم رفتم فعالیت انتخاباتی کردم. آن [آدم را] اگر ولش کنید به من رأی میدهد یا به آن کسی که [خودش میخواهد]. منتها شما نگذاشتید، رأیاش را [با تقلّب] عوض کردید، یا پول دادید [و] خریدید.
در انتخابات دوره قبل از رضاشاه، نصرتالدوله [فیروز] میخواست در تهران وکیل بشود. [او] همیشه وکیل اول کرمانشاه بود. خب پسرخاله من بود؛ پسردایی مادرم بود. خب میخواستیم ایشان را در تهران وکیل کنیم. خود من رفتم بازار و این طرف و آن طرف، پول میدادیم برای اینکه رأی بخریم.
رفتیم بازار کفاشها. آن بالا یک عده از این کفاشها بودند و خلاصه با آن رئیس قرار گذاشتیم به جای سلیمانمیرزا [نام] نصرتالدوله [را بنویسند]. نوشتیم از پله ها [که] پایین میآمدیم یکی از رأی ها را من گرفتم. دیدم یارو نام نصرتالدوله را خط زده [نام] سلیمان میرزا را گذاشته است.
یا در آن موقع من یادم میآید که [در] هر رأیی - که دوازده تا یا کمتر مال تهران بود - [این طور بود که] باید [نام] موتمنالملک باشد. باید مشیرالدوله باشد، باید مستوفی باشد، باید مدرس باشد. یک چهار، پنج تا [بودند که] اینها [را] هرکسی مینوشت. حالا آن سهچهارتای بعد خوب عوض و بدل میشد. نشد. نصرتالدوله [از تهران انتخاب] نشد چون مردم به سلیمان میرزا معتقد بودند. بنابراین همان انتخابکنندگان آن وقت که البته محدود هم بودند، این یک عقیدهای داشت. خب بنابراین چطور شد؟ این بعد به کلی بیعقیده شد؟
لاجوردی: پس آن اصطلاح «حزب باد» از کجا آمده است؟ پس چرا میگویند ایرانی عضو حزب باد است؟
امینی: بطور کلی، کار اینجا [فرانسه] هم «باد» است. فرق نمیکند هرجا قدرت باشد… اما [این که] بطور کلی [بگویند] «همه باد» آخر این درست نیست.
اینها یک شعاری درست کردند. این که میگویند «این ملت آدم شدنی نیست». مزخرف میگویند. یعنی چه؟ پس ما برای چه خرج کردیم [و] مردم را [به] اروپا فرستادیم؟ برای چه؟ شما و دیگران برای چه به خارج آمدید؟ اگر بنا است که این مملکت درست نشود، خوب، خرج را ول میکنیم با همان زندگی بسازیم. این حرف مفت است. هرکسی میآید، خیال میکند خودش از همه بهتر است. بنابراین باید به [مردم] افاده و آقایی بکند. کجا؟
خوب، بنده به ده رفتم در لشت نشا. مکرر در مکرر با دهاتی صحبت کردم، والله بالله از یک جهاتی بهتر از بنده میفهمند. بهتر از دیگری میفهمند. درکشان بهتر است. این حرفها چیه؟ هیچ وقت به نظر بنده دولت و حکومت زبان مشترکی با مردم نداشته است […].
لاجوردی: خوب مثالی که میزنند میگویند از شهریور ۱۳۲۰ تا بعد از مصدق، یک مقدار آزادی داده شد و نتیجهاش افتضاح بوده است.
امینی: به کی آزادی داده شد؟
لاجوردی: به مردم.
امینی: نه ندادند.
لاجوردی: یک مقداری وکلای مال تهران را اقلاً [مردم] انتخاب کرده بودند.
امینی: ابداً ابداً. خوب در موقع اشغال، شمال را روسها اعمال نفوذ کردند. جنوب هم انگلیسها اعمال نفوذ میکردند. کجا آزاد بوده؟ بعد هم در خود مرکز، همین آقایان بودند انتخابچیها، محمدعلیخان مسعودی و دیگران صندوق عوض میکردند. کجایش آزاد بود؟ خوب، بنده داخلش بودم.
لاجوردی: پس میفرمایید هیچ وقت [انتخابات آزاد] آزمایشی نشده است؟
امینی: نشده است. بنده به خودش [شاه] هم گفتم «آزمایش نکردید.» […] کسی آنجا نمیرفت رأی بدهد. [مردم را] گلّه می کردند، می بردند. خوب مردم هم میگفتند خیلی خوب به ما چه [مربوط است]؟ وقتی که [مردم] خودشان احساس نمیکنند که در حکومت شریک هستند، برای چه بروند [رای بدهند]؟
بخشی از مصاحبه علی امینی (۱۲۸۴-۱۳۷۱) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار پنجم
تاریخ مصاحبه: ۱۳ آذر ۱۳۶۰
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📈ردیابی ثروت و فقر برفی در جهان
صنعت سرد!
🔹ارزش اقتصادی برف چهقدر است؟ یا به سخن دیگر چه کشورهایی از صنعت برف بیشترین بهره مالی را میبرند. گردشگری برف و یخ حدود ۱۰ تا ۲۰ هزار سال پیش در منطقه اویغور سین گیانگ چین شکل گرفت و طی چند هزاره بعد به روسیه و شمال اروپا و دیگر مناطق برفخیز جهان گسترش یافت. در حال حاضر ورزش و مسابقات اسکی روی یخ و برف در ۶۸ کشور جهان سودآوری بالایی دارد.
🔹ژاپن، برفگیرترین نقطه شرقی جهان است. در ارتفاعات این کشور هر زمستان نزدیک به ۱۲ متر برف میبارد. از همینرو، این کشور از جمله قطبهای اسکی روی یخ و ورزشهای زمستانی محسوب میشود و درآمد هنگفتی از این صنعت به دست میآورد.
🔹کانادا، به عنوان سردترین کشور روی زمین، زمستانهای طولانی شش تا هشت ماهه دارد. از آغاز قرن بیست و یکم تا کنون ۲۲۰۰ اینچ برف این سرزمین را پوشانده است. مردم تورنتو، ونکوور و کلگری، گاه هر سه ماه یک بار خورشید را میبینند!
🔹آمریکا، دیگر کشوری است که با دوگانه برف و عدم برف مواجه است! در حالی که ایالتهایی مانند مینهسوتا، نیوهمپشایر، میشیگان و ... برفگیر و سردند، مردم برخی مناطق ایالات متحده در آرزوی تماشای برف میسوزند. در کوه بیکر، نزدیک واشنگتن، تنها در یک سال ۲۵ متر برف بارید.
🔹نروژ، چین، نپال، گرینلند، کره جنوبی و روسیه دیگر کشورهایی هستند که بیشترین سهم را از نظر بارش جهانی برف به خود اختصاص دادهاند. ۷ قله از ۱۰ قله مرتفع زمین در نپال قرار دارند، از جمله بخشی از قله اورست. میانگین سالانه بارش برف در این سرزمین رویایی حدود ۱۰ متر است.
🔹بارش برف این احساس را در انسان به وجود میآورد که گویا در یک سرزمین عجیب و جادویی به سر میبرد. اگرچه در برخی مناطق جهان هرگز این دانههای سفید و مرموز بر زمین ننشسته است؛ پورتوریکو، وانواتو، جزایر ویرجین، گوام، قاهره در مصر، دهلینو در هند، فیجی و جزیره بورنئو از جمله این مناطق هستند. ضمن اینکه تخمین زده میشود نزدیک به دو میلیون سال در درههای خشک قطب جنوب برف نباریده است!/ تجارت فردا
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
صنعت سرد!
🔹ارزش اقتصادی برف چهقدر است؟ یا به سخن دیگر چه کشورهایی از صنعت برف بیشترین بهره مالی را میبرند. گردشگری برف و یخ حدود ۱۰ تا ۲۰ هزار سال پیش در منطقه اویغور سین گیانگ چین شکل گرفت و طی چند هزاره بعد به روسیه و شمال اروپا و دیگر مناطق برفخیز جهان گسترش یافت. در حال حاضر ورزش و مسابقات اسکی روی یخ و برف در ۶۸ کشور جهان سودآوری بالایی دارد.
🔹ژاپن، برفگیرترین نقطه شرقی جهان است. در ارتفاعات این کشور هر زمستان نزدیک به ۱۲ متر برف میبارد. از همینرو، این کشور از جمله قطبهای اسکی روی یخ و ورزشهای زمستانی محسوب میشود و درآمد هنگفتی از این صنعت به دست میآورد.
🔹کانادا، به عنوان سردترین کشور روی زمین، زمستانهای طولانی شش تا هشت ماهه دارد. از آغاز قرن بیست و یکم تا کنون ۲۲۰۰ اینچ برف این سرزمین را پوشانده است. مردم تورنتو، ونکوور و کلگری، گاه هر سه ماه یک بار خورشید را میبینند!
🔹آمریکا، دیگر کشوری است که با دوگانه برف و عدم برف مواجه است! در حالی که ایالتهایی مانند مینهسوتا، نیوهمپشایر، میشیگان و ... برفگیر و سردند، مردم برخی مناطق ایالات متحده در آرزوی تماشای برف میسوزند. در کوه بیکر، نزدیک واشنگتن، تنها در یک سال ۲۵ متر برف بارید.
🔹نروژ، چین، نپال، گرینلند، کره جنوبی و روسیه دیگر کشورهایی هستند که بیشترین سهم را از نظر بارش جهانی برف به خود اختصاص دادهاند. ۷ قله از ۱۰ قله مرتفع زمین در نپال قرار دارند، از جمله بخشی از قله اورست. میانگین سالانه بارش برف در این سرزمین رویایی حدود ۱۰ متر است.
🔹بارش برف این احساس را در انسان به وجود میآورد که گویا در یک سرزمین عجیب و جادویی به سر میبرد. اگرچه در برخی مناطق جهان هرگز این دانههای سفید و مرموز بر زمین ننشسته است؛ پورتوریکو، وانواتو، جزایر ویرجین، گوام، قاهره در مصر، دهلینو در هند، فیجی و جزیره بورنئو از جمله این مناطق هستند. ضمن اینکه تخمین زده میشود نزدیک به دو میلیون سال در درههای خشک قطب جنوب برف نباریده است!/ تجارت فردا
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«حکومت خطرناکترین نهادی است که بشر شناخته است. حکومت، در طول تاریخ، بیش از هر فرد یا گروهی از افراد، حقوق آدمیان را نقض کرده است: مردم را کشته، آنها را به بردگی گرفته، آنها را به کار اجباری واداشته و به اردوگاههای کار فرستاده، و پیوسته ثمرهی کارشان را دزدیده و چپاول کرده است؛ حکومت، برخلاف مجرمان منفرد قدرت دستگیری و محاکمه دارد؛ برخلاف مجرمان منفرد، میتواند یک فرد را کاملاً احاطه کرده و بر همهی جنبههای زندگی فرد مسلط شود، بهطوریکه فرد هیچ چارهای جز خروج از کشور نداشته باشد و در کشورهای توتالیتر حتی این کار نیز ممنوع است.»
❈ جان هاسپرز، آلترناتیو لیبرتارین
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
❈ جان هاسپرز، آلترناتیو لیبرتارین
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊 رابطه آزادی اقتصادی با استانداردهای زندگی
🔹 در تازهترین گزارش بنیاد هریتیج با عنوان «شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۲۴»، ج.ا.ایران در زمره ۱۰کشور با «کمترین آزادی اقتصادی» قرار گرفته است.
🔹 براساس این گزارش، همچنان رابطه روشنی بین افزایش آزادی اقتصادی و بهبود پویایی اقتصادی و همچنین ارتقای رفاه کلی مردم برقرار است. درآمد سرانه کشورهای دستهبندیشده بهعنوان «آزاد»، «عمدتا آزاد»، یا «تا حدودی آزاد» در این شاخص، بیش از دو برابر میانگین سایر کشورها و بیش از سهبرابر درآمد ساکنان کشورهای «سرکوبشده» از نظر اقتصادی است.
🔹 همانطور که در شاخص امسال بار دیگر مستند شده است، آزادی اقتصادی همچنین با رفاه کلی، که شامل عواملی مانند بهداشت، آموزش، محیط زیست، نوآوری، پیشرفت اجتماعی و حکمرانی دموکراتیک است، ارتباط قابل توجهی دارد./دنیای اقتصاد
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔹 در تازهترین گزارش بنیاد هریتیج با عنوان «شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۲۴»، ج.ا.ایران در زمره ۱۰کشور با «کمترین آزادی اقتصادی» قرار گرفته است.
🔹 براساس این گزارش، همچنان رابطه روشنی بین افزایش آزادی اقتصادی و بهبود پویایی اقتصادی و همچنین ارتقای رفاه کلی مردم برقرار است. درآمد سرانه کشورهای دستهبندیشده بهعنوان «آزاد»، «عمدتا آزاد»، یا «تا حدودی آزاد» در این شاخص، بیش از دو برابر میانگین سایر کشورها و بیش از سهبرابر درآمد ساکنان کشورهای «سرکوبشده» از نظر اقتصادی است.
🔹 همانطور که در شاخص امسال بار دیگر مستند شده است، آزادی اقتصادی همچنین با رفاه کلی، که شامل عواملی مانند بهداشت، آموزش، محیط زیست، نوآوری، پیشرفت اجتماعی و حکمرانی دموکراتیک است، ارتباط قابل توجهی دارد./دنیای اقتصاد
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#معرفی_کتاب #تازه_های_نشر
گذشتهی یک توهم
جُستاری درباب اندیشهی کمونیسم در قرن بیستم
اثر فرانسوا فوره
ترجمه از فرانسه: حمید هاشمیکهندانی
ویراستار و دبیر مجموعه: احسان عزیزی
چاپ اول ۱۴۰۲ انتشارات کتابستان برخط
۹۱۰ ص - جلدسخت رقعی
این اثر سترگ یکی از مهمترین آثار مورخ برجستهی فرانسوی «فرانسوا فوره» است که به بیش از 20 زبان ترجمه و منتشر شده است.
فرانسوا فوره را یکی از مورخان برجستهی انقلاب فرانسه در سدهی بیستم میدانند؛ اما او در سالهای قبل از مرگش به بررسی عواقب و پیامدهای یک انقلاب مهم دیگر، یعنی انقلاب کمونیستی شوروی پرداخت...
باور به نجات انسان در مسیر تاریخ فقط با انکار ریشههای تاریخ ممکن بود، که دلیل وجودی کمونیسم را همان اصلاحاتی لغو کرد که ماهیت کمونیسم را برساخته بود. موضوع اصلی این کتاب بررسی همین مفهوم است. هدف ما بهطور دقیق نه بررسی تاریخ کمونیسم و نه قطعاً بررسی تاریخ شوروی است. هدف ما بررسی تاریخ توهم کمونیسم است، که شوروی سوسیالیستی مدتها آن را برپاداشته و ابقا میکرد. این توهم در طول سده و اعصار چهرههای متعددی داشته...
دانلود بخشی از کتاب و سفارش
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
گذشتهی یک توهم
جُستاری درباب اندیشهی کمونیسم در قرن بیستم
اثر فرانسوا فوره
ترجمه از فرانسه: حمید هاشمیکهندانی
ویراستار و دبیر مجموعه: احسان عزیزی
چاپ اول ۱۴۰۲ انتشارات کتابستان برخط
۹۱۰ ص - جلدسخت رقعی
این اثر سترگ یکی از مهمترین آثار مورخ برجستهی فرانسوی «فرانسوا فوره» است که به بیش از 20 زبان ترجمه و منتشر شده است.
فرانسوا فوره را یکی از مورخان برجستهی انقلاب فرانسه در سدهی بیستم میدانند؛ اما او در سالهای قبل از مرگش به بررسی عواقب و پیامدهای یک انقلاب مهم دیگر، یعنی انقلاب کمونیستی شوروی پرداخت...
باور به نجات انسان در مسیر تاریخ فقط با انکار ریشههای تاریخ ممکن بود، که دلیل وجودی کمونیسم را همان اصلاحاتی لغو کرد که ماهیت کمونیسم را برساخته بود. موضوع اصلی این کتاب بررسی همین مفهوم است. هدف ما بهطور دقیق نه بررسی تاریخ کمونیسم و نه قطعاً بررسی تاریخ شوروی است. هدف ما بررسی تاریخ توهم کمونیسم است، که شوروی سوسیالیستی مدتها آن را برپاداشته و ابقا میکرد. این توهم در طول سده و اعصار چهرههای متعددی داشته...
دانلود بخشی از کتاب و سفارش
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 مردم بیشتر اوقات به وعدهای دروغ دل میبندند و در تباهی خود میکوشند
✍🏻 نیکولو ماکیاوللی
پس از آنکه شهر ویی به تصرّف رُم درآمد، در تودهی مردم شهر رم این اعتقاد پیدا شد که صلاح شهرشان در این است که نصف ساکنانش به ویی مهاجرت کنند و در آنجا سکونت گزینند. دلیلی که میآوردند این بود که ویی خانههای بسیار و کشتزارهای حاصلخیز دارد و مهاجرانی که به آنجا بروند توانگر میشوند، و چون دو شهر به هم نزدیکاند این مهاجرت سبب پیدایش خللی در ادارهی امور شهر رم نمیشود. این نقشه در نظر سناتورها و رمیانِ خردمند بهقدری زیانبار و خطرناک مینمود که وقتی که شور دربارهی آن آغاز شد گفتند مرگ را بر تصویب آن ترجیح میدهند. ولی مردم چنان بر سنا خشمگین شدند که نزدیک بود نبرد و خونریزی شروع شود و تنها شهروندان سالخورده و معتبر توانستند از شورش جلوگیری کنند.
دربارهی این واقعه دو نکته گفتنیست یکی اینکه امید نفع خیالی، مردمان را چنان نابینا میکند که با سماجت در تباهی خود میکوشند و اگر مردی مورداعتماد عموم چشم ایشان را برای دیدن سود و زیان واقعی نگشاید جامعه و کشور را نابود میسازند؛ امّا اگر مردمان برحسب اتّفاق بهسبب پارهای رویدادها یا از آنرو که پیشتر در دام فریب دیگران افتادهاند به هیچکس اعتماد نتوانند کرد بهطور اجتنابناپذیر کشور را به تباهی میکشانند. دانته در نوشتهای که عنوانش «دربارهی مونارشی» است میگوید «بیشتر اوقات مردمان فریاد میزنند زنده باد مرگ ما، مرگ بر زندگی ما.»
این سوءظنّ مردمان سبب میشود که در کشورهای آزاد بسی اوقات اقداماتِ بهراستی سودمند، بهعمل نمیآید و من این نکته را پیشتر هنگام بحث دربارهی جمهوری ونیز بازنمودهام. آنگاه که دشمنان متعدّد از هر سو به شهر حمله کردند، ونیزیان نتوانستند تصمیم بگیرند آنچه را از یک دشمن ستانده بودند به دشمنی دیگر تسلیم کنند و از این طریق دل او را بهدست آورند؛ و نتیجه این شد که دشمنانشان دستبه دست هم دادند و تباهشان کردند...
🖇 متن کامل را اینجا بخوانید
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍🏻 نیکولو ماکیاوللی
پس از آنکه شهر ویی به تصرّف رُم درآمد، در تودهی مردم شهر رم این اعتقاد پیدا شد که صلاح شهرشان در این است که نصف ساکنانش به ویی مهاجرت کنند و در آنجا سکونت گزینند. دلیلی که میآوردند این بود که ویی خانههای بسیار و کشتزارهای حاصلخیز دارد و مهاجرانی که به آنجا بروند توانگر میشوند، و چون دو شهر به هم نزدیکاند این مهاجرت سبب پیدایش خللی در ادارهی امور شهر رم نمیشود. این نقشه در نظر سناتورها و رمیانِ خردمند بهقدری زیانبار و خطرناک مینمود که وقتی که شور دربارهی آن آغاز شد گفتند مرگ را بر تصویب آن ترجیح میدهند. ولی مردم چنان بر سنا خشمگین شدند که نزدیک بود نبرد و خونریزی شروع شود و تنها شهروندان سالخورده و معتبر توانستند از شورش جلوگیری کنند.
دربارهی این واقعه دو نکته گفتنیست یکی اینکه امید نفع خیالی، مردمان را چنان نابینا میکند که با سماجت در تباهی خود میکوشند و اگر مردی مورداعتماد عموم چشم ایشان را برای دیدن سود و زیان واقعی نگشاید جامعه و کشور را نابود میسازند؛ امّا اگر مردمان برحسب اتّفاق بهسبب پارهای رویدادها یا از آنرو که پیشتر در دام فریب دیگران افتادهاند به هیچکس اعتماد نتوانند کرد بهطور اجتنابناپذیر کشور را به تباهی میکشانند. دانته در نوشتهای که عنوانش «دربارهی مونارشی» است میگوید «بیشتر اوقات مردمان فریاد میزنند زنده باد مرگ ما، مرگ بر زندگی ما.»
این سوءظنّ مردمان سبب میشود که در کشورهای آزاد بسی اوقات اقداماتِ بهراستی سودمند، بهعمل نمیآید و من این نکته را پیشتر هنگام بحث دربارهی جمهوری ونیز بازنمودهام. آنگاه که دشمنان متعدّد از هر سو به شهر حمله کردند، ونیزیان نتوانستند تصمیم بگیرند آنچه را از یک دشمن ستانده بودند به دشمنی دیگر تسلیم کنند و از این طریق دل او را بهدست آورند؛ و نتیجه این شد که دشمنانشان دستبه دست هم دادند و تباهشان کردند...
🖇 متن کامل را اینجا بخوانید
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegraph
مردم بیشتر اوقات به وعدهای دروغ دل میبندند و در تباهی خود میکوشند
پس از آنکه شهر ویی به تصرّف رُم درآمد، در تودهی مردم شهر رم این اعتقاد پیدا شد که صلاح شهرشان در این است که نصف ساکنانش به ویی مهاجرت کنند و در آنجا سکونت گزینند. دلیلی که میآوردند این بود که ویی خانههای بسیار و کشتزارهای حاصلخیز دارد و مهاجرانی که به…