بازيابی ايرانشهريگ
شنیداری برنامهی ۲۰ آبان، دادستان سخن: 1. شرک و مشركي و ازدواج با محارم نزد زردتشیان چیست و چرا نباید آن ها را انکار کرد 2. فرقه های نئوشیعی و نئوجهودی جعفریه و خزائیه: بدل کردن ... @iranshahrig
دادستان سخن: 1. "شرک و مشركي" و "ازدواج با محارم" نزد زردتشیان چیست و چرا نباید آن ها را انکار کرد 2. فرقه های نئوشیعی و نئوجهودی جعفریه و خزائیه: بدل کردن اهورامزدا به الله و مزدا از سوی #علی_اکبر_جعفری و #خسرو_خزائی .
یکی از کهن ترین پیکارهای گفتمانی موسویان و عیسویان و محمدیان پذیره ی ایرانیان، این بوده است که #زرتشتیان یا مجوسان در میان خود رسمی داشته اند به نام #خویدوده که ایشان را فرمان می داده است به همبستری با خواهر و مادر و دختر خویش. کسان، که از بیابان های #حجاز به شهرهای ما آمده و میهن مان را 1400 سال است گرو گرفته اند و ددمنشی ای نبوده است که نورزیده باشند، بسیار کوشیده اند که این داستان را پتکی کنند و بر سر ایرانیان بکوبند. پتک دیگر کسان پرسمان #شرک و #مشرکی است. ما می دانیم که #جهودیت و #مسیحیت و #اسلام، که خود را #موحد و #توحیدی می دانند، به ذات دستگاه هائی هستند دین ستیز و خدا کُش. هر سه "دین" دارای "خدائی" هستند که در ذات اش خدا کُش است و جز خود اش، هیچ خدای دیگری را تاب نمی آورد و همه ی خدایان را سر می برد. این مانند این می ماند که یک درخت سرو در جنگل، شب خوابیده، بامداد برخیزد و به یکباره بگوید هیچ سروی جز من سرو نیست، و سپس تبر بردارد و همه ی سروها را از ریشه برکند. #آدون، #یهوه، و #الله، که هر سه یکی اند، چنین سروی اند، سروی که ریشه ی همه سروها را می کند. ایدر، پیروانِ تیغ کشِ این سروِ سرو کُشِ تبر به دست، آمده اند و به ما #آریائیان , که نه تنها سرو، که همه ی درخت ها و گیاهان جنگل را می ستائیم، می گویند باطلید، چرا که جنگل را با همه ی سروهای اش دوست می دارید. توفان خنده! در این میان شماری از ایشان، اهل رخنه، جامه ی دروغین بهدینی بر تن کرده اند و می کوشند #گات_ها را از #اوستا جدا نموده و از #اهورامزدا یک خدای بی ریخت و بی ریشه و برکنده شده از بغستان آریائی برسازند که نه اهورامزدا است و نه الله. خدای هچلهفت و دژسرشتی که تنها می توان نام اش را الله و مزدا نهاد. فرقه ی جعفریه و خزائیه، - ساسانفریه به پایان رسید-، از این جرگه اند.
خردکام کیخسرو آرش گرگین
۲۰ آبان ۹۷
@iranshahrig
یکی از کهن ترین پیکارهای گفتمانی موسویان و عیسویان و محمدیان پذیره ی ایرانیان، این بوده است که #زرتشتیان یا مجوسان در میان خود رسمی داشته اند به نام #خویدوده که ایشان را فرمان می داده است به همبستری با خواهر و مادر و دختر خویش. کسان، که از بیابان های #حجاز به شهرهای ما آمده و میهن مان را 1400 سال است گرو گرفته اند و ددمنشی ای نبوده است که نورزیده باشند، بسیار کوشیده اند که این داستان را پتکی کنند و بر سر ایرانیان بکوبند. پتک دیگر کسان پرسمان #شرک و #مشرکی است. ما می دانیم که #جهودیت و #مسیحیت و #اسلام، که خود را #موحد و #توحیدی می دانند، به ذات دستگاه هائی هستند دین ستیز و خدا کُش. هر سه "دین" دارای "خدائی" هستند که در ذات اش خدا کُش است و جز خود اش، هیچ خدای دیگری را تاب نمی آورد و همه ی خدایان را سر می برد. این مانند این می ماند که یک درخت سرو در جنگل، شب خوابیده، بامداد برخیزد و به یکباره بگوید هیچ سروی جز من سرو نیست، و سپس تبر بردارد و همه ی سروها را از ریشه برکند. #آدون، #یهوه، و #الله، که هر سه یکی اند، چنین سروی اند، سروی که ریشه ی همه سروها را می کند. ایدر، پیروانِ تیغ کشِ این سروِ سرو کُشِ تبر به دست، آمده اند و به ما #آریائیان , که نه تنها سرو، که همه ی درخت ها و گیاهان جنگل را می ستائیم، می گویند باطلید، چرا که جنگل را با همه ی سروهای اش دوست می دارید. توفان خنده! در این میان شماری از ایشان، اهل رخنه، جامه ی دروغین بهدینی بر تن کرده اند و می کوشند #گات_ها را از #اوستا جدا نموده و از #اهورامزدا یک خدای بی ریخت و بی ریشه و برکنده شده از بغستان آریائی برسازند که نه اهورامزدا است و نه الله. خدای هچلهفت و دژسرشتی که تنها می توان نام اش را الله و مزدا نهاد. فرقه ی جعفریه و خزائیه، - ساسانفریه به پایان رسید-، از این جرگه اند.
خردکام کیخسرو آرش گرگین
۲۰ آبان ۹۷
@iranshahrig
بازيابی ايرانشهريگ
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه ... @iranshahrig
یادآوری دسامبر ۲۰۱۴
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین
[خردکام کیخسرو آرش گرگین]
*
در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه میترا خدائی ایرانی است، لیک میترائیسم ایرانی نیست، بلکه آئینی رومی است که انباشته است از نمادهای ایرانی و ایرانیسم های معنوی و نمادین گوناگون، از جمله، پایه ی «پارسی» که پایه ی پنجم از مراحل سلوک و رهروئی میترائی بوده است؛ میتراداد ششم یا هوپدر، [میترا داد یعنی داده و مخلوق میترا] خود را برایندی می دانست از سنت ایرانی و آتنی، و نیای خود را پرسویس/پرزویس PERSEUS می دانست؛ چه بسا در روم این مسئله به بالا رفتن مقام میترا و یا پدید آمدن مقام پرسویس کمک کرده باشد.
میترائیسم آئینی است که تاثیرات به سزائی بر #مسیحیت نهاده است. شمار بسیاری از سرشناس ترین کارشناسان این پهنه متاثر بودن دین ترسائی از آئین میترا را پذیرفته اند، به عبارت دیگر، مسیحیت، از گذر میترائیسم، وام های بسیاری از #یزدان_شناسی ایرانشهری برگرفته است؛ این اما یگانه منبع تاثیر نبوده است: مسیحیت از طریق #یهودیت نیز متاثر از دین #زرتشت بوده و هست. چرا که یهودیت خود در سطوح گوناگون وامدار دین زرتشت است، از جمله مفهوم #اهرمن، #بهشت و #دوزخ، و جاوادانگی روح بزرگ و جهانی بودن مفهوم پروردگار.
به عبارت دیگر، مسیحیت هم در منبع سامی خود، یعنی یهودیت، و هم در تعاملات اغلب یک سویانه و تاثیرپذیرانه اش با میترائیسم رومی، آغشته از عناصر ایرانی و #آریائی است.
این همه اما، هیچ ربطی به این توهم غلط و نادرست ندارد که میترائیسم، آئینی ایرانی است، و یا نادرست تر از آن، که ایرانیان پیش از زرتشت میترائیست بوده اند و با برامدن دین بهی میترائیسم در ایرانزمین برچیده شده است! این نیست.
ایرانیان پیش از برامدن دین بهی نیز خدا پرست، یعنی #اهوره پرست بودند و اهوره های گوناگون را یزشن می کردند، از جمله میترا، #بهرام، #آناهیت، #وایو، #آذر، و بسیاری بغان دیگر. تغییر پاردایمی که در این میان با پدید آمدن دین بهی روی داد، تبدیل مزدا به بغ همه ی بغان بود. ما هرگز در ایران با یک دین همه جاگیر میترائی یا آناهیتی یا آذری یا وایوئی روبرو نبوده ایم. زمانی که ایرانیان میترا را می پرستیدند، آناهیت و آذر را نیز نیایش می کردند: این پرستش هم پیش از زمان زرتشتی شدن ایرانیان بوده است و هم پس از آن، و درست از این رو است که ایزدان آریائی در اوستا حضور دارند. با آمدن زرتشت میترا ورنیفتاد، آناهیت و وایو نیز برنیفتاندند.
دین زرتشت براندازنده و "بت شکن" در مفهوم ابراهیمی اش نبود، بلکه تنظیم کننده بود. میترا و آناهیت و اپام نبات حتا در دین زرتشت مقام اهورائی خود را نگه داشتند! این یک مسئله ی بزرگ یزدان شناختی است که "توحید" را منتفی می کند. زرتشتیان #موحد نبوده و نیستند.
باید متذکر شد که ایرانیان هرگز در مفهوم سامی اش موحد نبوده اند. نه تنها نبوده اند، که از روزن سامی-ابراهیمی، #مشرک بوده و هستند. #توحید در مفهوم فنی اش اختراعی سامی است و یعنی قائل بودن به یک خدا، که هم منبع شر است و هم منبع خیر: خدائی که هم دوست می دارد و هم متنفر است. هم زندگی می آفریند و هم مرگ. هم قهر می کند و هم آشتی. هم زجر می دهد و شکنجه می کند و هم نوازش و نازکی. ایرانیان هرگز به چنین چیزی باور نداشته اند و ندارند. این گونه از توحید در نگاه ایرانی چیزی جز دروندی و کفر نیست و بی آزرمی به امر خیر. خدای ایرانی هرویسپ نیکی است: یعنی خوبی مطلق. این برداشت از خوبی یعنی این: امر نیک قادر به فعل بد نیست، به عبارت دیگر، قدر قدرتی اهورا مزدا محدود در محدوده ی امر نیک و منطقی است. #اهورامزدا هرگز نمی تواند دروغ بگوید، حیله کند، کلک بزند و قهر کند و گریه کند و بکشد و جهنم به پا کند و از این امور. این ها، در یزدان شناسی ایرانشهری، مختص #دیو ها و ارواح خبیث است. معمار دوزخ اهرمن است و کارگزاران اش دیو ها، در نهایت نیز برچیده می شوند و از بین می روند و خوبی مطلق و روشنائی بی کران بر همه چیز چیره می شود: پایان شب سیه سفید است!
ادامه 👇👇
@iranshahrig
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین
[خردکام کیخسرو آرش گرگین]
*
در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه میترا خدائی ایرانی است، لیک میترائیسم ایرانی نیست، بلکه آئینی رومی است که انباشته است از نمادهای ایرانی و ایرانیسم های معنوی و نمادین گوناگون، از جمله، پایه ی «پارسی» که پایه ی پنجم از مراحل سلوک و رهروئی میترائی بوده است؛ میتراداد ششم یا هوپدر، [میترا داد یعنی داده و مخلوق میترا] خود را برایندی می دانست از سنت ایرانی و آتنی، و نیای خود را پرسویس/پرزویس PERSEUS می دانست؛ چه بسا در روم این مسئله به بالا رفتن مقام میترا و یا پدید آمدن مقام پرسویس کمک کرده باشد.
میترائیسم آئینی است که تاثیرات به سزائی بر #مسیحیت نهاده است. شمار بسیاری از سرشناس ترین کارشناسان این پهنه متاثر بودن دین ترسائی از آئین میترا را پذیرفته اند، به عبارت دیگر، مسیحیت، از گذر میترائیسم، وام های بسیاری از #یزدان_شناسی ایرانشهری برگرفته است؛ این اما یگانه منبع تاثیر نبوده است: مسیحیت از طریق #یهودیت نیز متاثر از دین #زرتشت بوده و هست. چرا که یهودیت خود در سطوح گوناگون وامدار دین زرتشت است، از جمله مفهوم #اهرمن، #بهشت و #دوزخ، و جاوادانگی روح بزرگ و جهانی بودن مفهوم پروردگار.
به عبارت دیگر، مسیحیت هم در منبع سامی خود، یعنی یهودیت، و هم در تعاملات اغلب یک سویانه و تاثیرپذیرانه اش با میترائیسم رومی، آغشته از عناصر ایرانی و #آریائی است.
این همه اما، هیچ ربطی به این توهم غلط و نادرست ندارد که میترائیسم، آئینی ایرانی است، و یا نادرست تر از آن، که ایرانیان پیش از زرتشت میترائیست بوده اند و با برامدن دین بهی میترائیسم در ایرانزمین برچیده شده است! این نیست.
ایرانیان پیش از برامدن دین بهی نیز خدا پرست، یعنی #اهوره پرست بودند و اهوره های گوناگون را یزشن می کردند، از جمله میترا، #بهرام، #آناهیت، #وایو، #آذر، و بسیاری بغان دیگر. تغییر پاردایمی که در این میان با پدید آمدن دین بهی روی داد، تبدیل مزدا به بغ همه ی بغان بود. ما هرگز در ایران با یک دین همه جاگیر میترائی یا آناهیتی یا آذری یا وایوئی روبرو نبوده ایم. زمانی که ایرانیان میترا را می پرستیدند، آناهیت و آذر را نیز نیایش می کردند: این پرستش هم پیش از زمان زرتشتی شدن ایرانیان بوده است و هم پس از آن، و درست از این رو است که ایزدان آریائی در اوستا حضور دارند. با آمدن زرتشت میترا ورنیفتاد، آناهیت و وایو نیز برنیفتاندند.
دین زرتشت براندازنده و "بت شکن" در مفهوم ابراهیمی اش نبود، بلکه تنظیم کننده بود. میترا و آناهیت و اپام نبات حتا در دین زرتشت مقام اهورائی خود را نگه داشتند! این یک مسئله ی بزرگ یزدان شناختی است که "توحید" را منتفی می کند. زرتشتیان #موحد نبوده و نیستند.
باید متذکر شد که ایرانیان هرگز در مفهوم سامی اش موحد نبوده اند. نه تنها نبوده اند، که از روزن سامی-ابراهیمی، #مشرک بوده و هستند. #توحید در مفهوم فنی اش اختراعی سامی است و یعنی قائل بودن به یک خدا، که هم منبع شر است و هم منبع خیر: خدائی که هم دوست می دارد و هم متنفر است. هم زندگی می آفریند و هم مرگ. هم قهر می کند و هم آشتی. هم زجر می دهد و شکنجه می کند و هم نوازش و نازکی. ایرانیان هرگز به چنین چیزی باور نداشته اند و ندارند. این گونه از توحید در نگاه ایرانی چیزی جز دروندی و کفر نیست و بی آزرمی به امر خیر. خدای ایرانی هرویسپ نیکی است: یعنی خوبی مطلق. این برداشت از خوبی یعنی این: امر نیک قادر به فعل بد نیست، به عبارت دیگر، قدر قدرتی اهورا مزدا محدود در محدوده ی امر نیک و منطقی است. #اهورامزدا هرگز نمی تواند دروغ بگوید، حیله کند، کلک بزند و قهر کند و گریه کند و بکشد و جهنم به پا کند و از این امور. این ها، در یزدان شناسی ایرانشهری، مختص #دیو ها و ارواح خبیث است. معمار دوزخ اهرمن است و کارگزاران اش دیو ها، در نهایت نیز برچیده می شوند و از بین می روند و خوبی مطلق و روشنائی بی کران بر همه چیز چیره می شود: پایان شب سیه سفید است!
ادامه 👇👇
@iranshahrig
Forwarded from بازيابی ايرانشهريگ
یادآوری دسامبر ۲۰۱۴
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین
[خردکام کیخسرو آرش گرگین]
*
در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه میترا خدائی ایرانی است، لیک میترائیسم ایرانی نیست، بلکه آئینی رومی است که انباشته است از نمادهای ایرانی و ایرانیسم های معنوی و نمادین گوناگون، از جمله، پایه ی «پارسی» که پایه ی پنجم از مراحل سلوک و رهروئی میترائی بوده است؛ میتراداد ششم یا هوپدر، [میترا داد یعنی داده و مخلوق میترا] خود را برایندی می دانست از سنت ایرانی و آتنی، و نیای خود را پرسویس/پرزویس PERSEUS می دانست؛ چه بسا در روم این مسئله به بالا رفتن مقام میترا و یا پدید آمدن مقام پرسویس کمک کرده باشد.
میترائیسم آئینی است که تاثیرات به سزائی بر #مسیحیت نهاده است. شمار بسیاری از سرشناس ترین کارشناسان این پهنه متاثر بودن دین ترسائی از آئین میترا را پذیرفته اند، به عبارت دیگر، مسیحیت، از گذر میترائیسم، وام های بسیاری از #یزدان_شناسی ایرانشهری برگرفته است؛ این اما یگانه منبع تاثیر نبوده است: مسیحیت از طریق #یهودیت نیز متاثر از دین #زرتشت بوده و هست. چرا که یهودیت خود در سطوح گوناگون وامدار دین زرتشت است، از جمله مفهوم #اهرمن، #بهشت و #دوزخ، و جاوادانگی روح بزرگ و جهانی بودن مفهوم پروردگار.
به عبارت دیگر، مسیحیت هم در منبع سامی خود، یعنی یهودیت، و هم در تعاملات اغلب یک سویانه و تاثیرپذیرانه اش با میترائیسم رومی، آغشته از عناصر ایرانی و #آریائی است.
این همه اما، هیچ ربطی به این توهم غلط و نادرست ندارد که میترائیسم، آئینی ایرانی است، و یا نادرست تر از آن، که ایرانیان پیش از زرتشت میترائیست بوده اند و با برامدن دین بهی میترائیسم در ایرانزمین برچیده شده است! این نیست.
ایرانیان پیش از برامدن دین بهی نیز خدا پرست، یعنی #اهوره پرست بودند و اهوره های گوناگون را یزشن می کردند، از جمله میترا، #بهرام، #آناهیت، #وایو، #آذر، و بسیاری بغان دیگر. تغییر پاردایمی که در این میان با پدید آمدن دین بهی روی داد، تبدیل مزدا به بغ همه ی بغان بود. ما هرگز در ایران با یک دین همه جاگیر میترائی یا آناهیتی یا آذری یا وایوئی روبرو نبوده ایم. زمانی که ایرانیان میترا را می پرستیدند، آناهیت و آذر را نیز نیایش می کردند: این پرستش هم پیش از زمان زرتشتی شدن ایرانیان بوده است و هم پس از آن، و درست از این رو است که ایزدان آریائی در اوستا حضور دارند. با آمدن زرتشت میترا ورنیفتاد، آناهیت و وایو نیز برنیفتاندند.
دین زرتشت براندازنده و "بت شکن" در مفهوم ابراهیمی اش نبود، بلکه تنظیم کننده بود. میترا و آناهیت و اپام نبات حتا در دین زرتشت مقام اهورائی خود را نگه داشتند! این یک مسئله ی بزرگ یزدان شناختی است که "توحید" را منتفی می کند. زرتشتیان #موحد نبوده و نیستند.
باید متذکر شد که ایرانیان هرگز در مفهوم سامی اش موحد نبوده اند. نه تنها نبوده اند، که از روزن سامی-ابراهیمی، #مشرک بوده و هستند. #توحید در مفهوم فنی اش اختراعی سامی است و یعنی قائل بودن به یک خدا، که هم منبع شر است و هم منبع خیر: خدائی که هم دوست می دارد و هم متنفر است. هم زندگی می آفریند و هم مرگ. هم قهر می کند و هم آشتی. هم زجر می دهد و شکنجه می کند و هم نوازش و نازکی. ایرانیان هرگز به چنین چیزی باور نداشته اند و ندارند. این گونه از توحید در نگاه ایرانی چیزی جز دروندی و کفر نیست و بی آزرمی به امر خیر. خدای ایرانی هرویسپ نیکی است: یعنی خوبی مطلق. این برداشت از خوبی یعنی این: امر نیک قادر به فعل بد نیست، به عبارت دیگر، قدر قدرتی اهورا مزدا محدود در محدوده ی امر نیک و منطقی است. #اهورامزدا هرگز نمی تواند دروغ بگوید، حیله کند، کلک بزند و قهر کند و گریه کند و بکشد و جهنم به پا کند و از این امور. این ها، در یزدان شناسی ایرانشهری، مختص #دیو ها و ارواح خبیث است. معمار دوزخ اهرمن است و کارگزاران اش دیو ها، در نهایت نیز برچیده می شوند و از بین می روند و خوبی مطلق و روشنائی بی کران بر همه چیز چیره می شود: پایان شب سیه سفید است!
ادامه 👇👇
@iranshahrig
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین
[خردکام کیخسرو آرش گرگین]
*
در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه میترا خدائی ایرانی است، لیک میترائیسم ایرانی نیست، بلکه آئینی رومی است که انباشته است از نمادهای ایرانی و ایرانیسم های معنوی و نمادین گوناگون، از جمله، پایه ی «پارسی» که پایه ی پنجم از مراحل سلوک و رهروئی میترائی بوده است؛ میتراداد ششم یا هوپدر، [میترا داد یعنی داده و مخلوق میترا] خود را برایندی می دانست از سنت ایرانی و آتنی، و نیای خود را پرسویس/پرزویس PERSEUS می دانست؛ چه بسا در روم این مسئله به بالا رفتن مقام میترا و یا پدید آمدن مقام پرسویس کمک کرده باشد.
میترائیسم آئینی است که تاثیرات به سزائی بر #مسیحیت نهاده است. شمار بسیاری از سرشناس ترین کارشناسان این پهنه متاثر بودن دین ترسائی از آئین میترا را پذیرفته اند، به عبارت دیگر، مسیحیت، از گذر میترائیسم، وام های بسیاری از #یزدان_شناسی ایرانشهری برگرفته است؛ این اما یگانه منبع تاثیر نبوده است: مسیحیت از طریق #یهودیت نیز متاثر از دین #زرتشت بوده و هست. چرا که یهودیت خود در سطوح گوناگون وامدار دین زرتشت است، از جمله مفهوم #اهرمن، #بهشت و #دوزخ، و جاوادانگی روح بزرگ و جهانی بودن مفهوم پروردگار.
به عبارت دیگر، مسیحیت هم در منبع سامی خود، یعنی یهودیت، و هم در تعاملات اغلب یک سویانه و تاثیرپذیرانه اش با میترائیسم رومی، آغشته از عناصر ایرانی و #آریائی است.
این همه اما، هیچ ربطی به این توهم غلط و نادرست ندارد که میترائیسم، آئینی ایرانی است، و یا نادرست تر از آن، که ایرانیان پیش از زرتشت میترائیست بوده اند و با برامدن دین بهی میترائیسم در ایرانزمین برچیده شده است! این نیست.
ایرانیان پیش از برامدن دین بهی نیز خدا پرست، یعنی #اهوره پرست بودند و اهوره های گوناگون را یزشن می کردند، از جمله میترا، #بهرام، #آناهیت، #وایو، #آذر، و بسیاری بغان دیگر. تغییر پاردایمی که در این میان با پدید آمدن دین بهی روی داد، تبدیل مزدا به بغ همه ی بغان بود. ما هرگز در ایران با یک دین همه جاگیر میترائی یا آناهیتی یا آذری یا وایوئی روبرو نبوده ایم. زمانی که ایرانیان میترا را می پرستیدند، آناهیت و آذر را نیز نیایش می کردند: این پرستش هم پیش از زمان زرتشتی شدن ایرانیان بوده است و هم پس از آن، و درست از این رو است که ایزدان آریائی در اوستا حضور دارند. با آمدن زرتشت میترا ورنیفتاد، آناهیت و وایو نیز برنیفتاندند.
دین زرتشت براندازنده و "بت شکن" در مفهوم ابراهیمی اش نبود، بلکه تنظیم کننده بود. میترا و آناهیت و اپام نبات حتا در دین زرتشت مقام اهورائی خود را نگه داشتند! این یک مسئله ی بزرگ یزدان شناختی است که "توحید" را منتفی می کند. زرتشتیان #موحد نبوده و نیستند.
باید متذکر شد که ایرانیان هرگز در مفهوم سامی اش موحد نبوده اند. نه تنها نبوده اند، که از روزن سامی-ابراهیمی، #مشرک بوده و هستند. #توحید در مفهوم فنی اش اختراعی سامی است و یعنی قائل بودن به یک خدا، که هم منبع شر است و هم منبع خیر: خدائی که هم دوست می دارد و هم متنفر است. هم زندگی می آفریند و هم مرگ. هم قهر می کند و هم آشتی. هم زجر می دهد و شکنجه می کند و هم نوازش و نازکی. ایرانیان هرگز به چنین چیزی باور نداشته اند و ندارند. این گونه از توحید در نگاه ایرانی چیزی جز دروندی و کفر نیست و بی آزرمی به امر خیر. خدای ایرانی هرویسپ نیکی است: یعنی خوبی مطلق. این برداشت از خوبی یعنی این: امر نیک قادر به فعل بد نیست، به عبارت دیگر، قدر قدرتی اهورا مزدا محدود در محدوده ی امر نیک و منطقی است. #اهورامزدا هرگز نمی تواند دروغ بگوید، حیله کند، کلک بزند و قهر کند و گریه کند و بکشد و جهنم به پا کند و از این امور. این ها، در یزدان شناسی ایرانشهری، مختص #دیو ها و ارواح خبیث است. معمار دوزخ اهرمن است و کارگزاران اش دیو ها، در نهایت نیز برچیده می شوند و از بین می روند و خوبی مطلق و روشنائی بی کران بر همه چیز چیره می شود: پایان شب سیه سفید است!
ادامه 👇👇
@iranshahrig