بازيابی ايرانشهريگ
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه ... @iranshahrig
یادآوری دسامبر ۲۰۱۴
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین
[خردکام کیخسرو آرش گرگین]
*
در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه میترا خدائی ایرانی است، لیک میترائیسم ایرانی نیست، بلکه آئینی رومی است که انباشته است از نمادهای ایرانی و ایرانیسم های معنوی و نمادین گوناگون، از جمله، پایه ی «پارسی» که پایه ی پنجم از مراحل سلوک و رهروئی میترائی بوده است؛ میتراداد ششم یا هوپدر، [میترا داد یعنی داده و مخلوق میترا] خود را برایندی می دانست از سنت ایرانی و آتنی، و نیای خود را پرسویس/پرزویس PERSEUS می دانست؛ چه بسا در روم این مسئله به بالا رفتن مقام میترا و یا پدید آمدن مقام پرسویس کمک کرده باشد.
میترائیسم آئینی است که تاثیرات به سزائی بر #مسیحیت نهاده است. شمار بسیاری از سرشناس ترین کارشناسان این پهنه متاثر بودن دین ترسائی از آئین میترا را پذیرفته اند، به عبارت دیگر، مسیحیت، از گذر میترائیسم، وام های بسیاری از #یزدان_شناسی ایرانشهری برگرفته است؛ این اما یگانه منبع تاثیر نبوده است: مسیحیت از طریق #یهودیت نیز متاثر از دین #زرتشت بوده و هست. چرا که یهودیت خود در سطوح گوناگون وامدار دین زرتشت است، از جمله مفهوم #اهرمن، #بهشت و #دوزخ، و جاوادانگی روح بزرگ و جهانی بودن مفهوم پروردگار.
به عبارت دیگر، مسیحیت هم در منبع سامی خود، یعنی یهودیت، و هم در تعاملات اغلب یک سویانه و تاثیرپذیرانه اش با میترائیسم رومی، آغشته از عناصر ایرانی و #آریائی است.
این همه اما، هیچ ربطی به این توهم غلط و نادرست ندارد که میترائیسم، آئینی ایرانی است، و یا نادرست تر از آن، که ایرانیان پیش از زرتشت میترائیست بوده اند و با برامدن دین بهی میترائیسم در ایرانزمین برچیده شده است! این نیست.
ایرانیان پیش از برامدن دین بهی نیز خدا پرست، یعنی #اهوره پرست بودند و اهوره های گوناگون را یزشن می کردند، از جمله میترا، #بهرام، #آناهیت، #وایو، #آذر، و بسیاری بغان دیگر. تغییر پاردایمی که در این میان با پدید آمدن دین بهی روی داد، تبدیل مزدا به بغ همه ی بغان بود. ما هرگز در ایران با یک دین همه جاگیر میترائی یا آناهیتی یا آذری یا وایوئی روبرو نبوده ایم. زمانی که ایرانیان میترا را می پرستیدند، آناهیت و آذر را نیز نیایش می کردند: این پرستش هم پیش از زمان زرتشتی شدن ایرانیان بوده است و هم پس از آن، و درست از این رو است که ایزدان آریائی در اوستا حضور دارند. با آمدن زرتشت میترا ورنیفتاد، آناهیت و وایو نیز برنیفتاندند.
دین زرتشت براندازنده و "بت شکن" در مفهوم ابراهیمی اش نبود، بلکه تنظیم کننده بود. میترا و آناهیت و اپام نبات حتا در دین زرتشت مقام اهورائی خود را نگه داشتند! این یک مسئله ی بزرگ یزدان شناختی است که "توحید" را منتفی می کند. زرتشتیان #موحد نبوده و نیستند.
باید متذکر شد که ایرانیان هرگز در مفهوم سامی اش موحد نبوده اند. نه تنها نبوده اند، که از روزن سامی-ابراهیمی، #مشرک بوده و هستند. #توحید در مفهوم فنی اش اختراعی سامی است و یعنی قائل بودن به یک خدا، که هم منبع شر است و هم منبع خیر: خدائی که هم دوست می دارد و هم متنفر است. هم زندگی می آفریند و هم مرگ. هم قهر می کند و هم آشتی. هم زجر می دهد و شکنجه می کند و هم نوازش و نازکی. ایرانیان هرگز به چنین چیزی باور نداشته اند و ندارند. این گونه از توحید در نگاه ایرانی چیزی جز دروندی و کفر نیست و بی آزرمی به امر خیر. خدای ایرانی هرویسپ نیکی است: یعنی خوبی مطلق. این برداشت از خوبی یعنی این: امر نیک قادر به فعل بد نیست، به عبارت دیگر، قدر قدرتی اهورا مزدا محدود در محدوده ی امر نیک و منطقی است. #اهورامزدا هرگز نمی تواند دروغ بگوید، حیله کند، کلک بزند و قهر کند و گریه کند و بکشد و جهنم به پا کند و از این امور. این ها، در یزدان شناسی ایرانشهری، مختص #دیو ها و ارواح خبیث است. معمار دوزخ اهرمن است و کارگزاران اش دیو ها، در نهایت نیز برچیده می شوند و از بین می روند و خوبی مطلق و روشنائی بی کران بر همه چیز چیره می شود: پایان شب سیه سفید است!
ادامه 👇👇
@iranshahrig
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین
[خردکام کیخسرو آرش گرگین]
*
در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه میترا خدائی ایرانی است، لیک میترائیسم ایرانی نیست، بلکه آئینی رومی است که انباشته است از نمادهای ایرانی و ایرانیسم های معنوی و نمادین گوناگون، از جمله، پایه ی «پارسی» که پایه ی پنجم از مراحل سلوک و رهروئی میترائی بوده است؛ میتراداد ششم یا هوپدر، [میترا داد یعنی داده و مخلوق میترا] خود را برایندی می دانست از سنت ایرانی و آتنی، و نیای خود را پرسویس/پرزویس PERSEUS می دانست؛ چه بسا در روم این مسئله به بالا رفتن مقام میترا و یا پدید آمدن مقام پرسویس کمک کرده باشد.
میترائیسم آئینی است که تاثیرات به سزائی بر #مسیحیت نهاده است. شمار بسیاری از سرشناس ترین کارشناسان این پهنه متاثر بودن دین ترسائی از آئین میترا را پذیرفته اند، به عبارت دیگر، مسیحیت، از گذر میترائیسم، وام های بسیاری از #یزدان_شناسی ایرانشهری برگرفته است؛ این اما یگانه منبع تاثیر نبوده است: مسیحیت از طریق #یهودیت نیز متاثر از دین #زرتشت بوده و هست. چرا که یهودیت خود در سطوح گوناگون وامدار دین زرتشت است، از جمله مفهوم #اهرمن، #بهشت و #دوزخ، و جاوادانگی روح بزرگ و جهانی بودن مفهوم پروردگار.
به عبارت دیگر، مسیحیت هم در منبع سامی خود، یعنی یهودیت، و هم در تعاملات اغلب یک سویانه و تاثیرپذیرانه اش با میترائیسم رومی، آغشته از عناصر ایرانی و #آریائی است.
این همه اما، هیچ ربطی به این توهم غلط و نادرست ندارد که میترائیسم، آئینی ایرانی است، و یا نادرست تر از آن، که ایرانیان پیش از زرتشت میترائیست بوده اند و با برامدن دین بهی میترائیسم در ایرانزمین برچیده شده است! این نیست.
ایرانیان پیش از برامدن دین بهی نیز خدا پرست، یعنی #اهوره پرست بودند و اهوره های گوناگون را یزشن می کردند، از جمله میترا، #بهرام، #آناهیت، #وایو، #آذر، و بسیاری بغان دیگر. تغییر پاردایمی که در این میان با پدید آمدن دین بهی روی داد، تبدیل مزدا به بغ همه ی بغان بود. ما هرگز در ایران با یک دین همه جاگیر میترائی یا آناهیتی یا آذری یا وایوئی روبرو نبوده ایم. زمانی که ایرانیان میترا را می پرستیدند، آناهیت و آذر را نیز نیایش می کردند: این پرستش هم پیش از زمان زرتشتی شدن ایرانیان بوده است و هم پس از آن، و درست از این رو است که ایزدان آریائی در اوستا حضور دارند. با آمدن زرتشت میترا ورنیفتاد، آناهیت و وایو نیز برنیفتاندند.
دین زرتشت براندازنده و "بت شکن" در مفهوم ابراهیمی اش نبود، بلکه تنظیم کننده بود. میترا و آناهیت و اپام نبات حتا در دین زرتشت مقام اهورائی خود را نگه داشتند! این یک مسئله ی بزرگ یزدان شناختی است که "توحید" را منتفی می کند. زرتشتیان #موحد نبوده و نیستند.
باید متذکر شد که ایرانیان هرگز در مفهوم سامی اش موحد نبوده اند. نه تنها نبوده اند، که از روزن سامی-ابراهیمی، #مشرک بوده و هستند. #توحید در مفهوم فنی اش اختراعی سامی است و یعنی قائل بودن به یک خدا، که هم منبع شر است و هم منبع خیر: خدائی که هم دوست می دارد و هم متنفر است. هم زندگی می آفریند و هم مرگ. هم قهر می کند و هم آشتی. هم زجر می دهد و شکنجه می کند و هم نوازش و نازکی. ایرانیان هرگز به چنین چیزی باور نداشته اند و ندارند. این گونه از توحید در نگاه ایرانی چیزی جز دروندی و کفر نیست و بی آزرمی به امر خیر. خدای ایرانی هرویسپ نیکی است: یعنی خوبی مطلق. این برداشت از خوبی یعنی این: امر نیک قادر به فعل بد نیست، به عبارت دیگر، قدر قدرتی اهورا مزدا محدود در محدوده ی امر نیک و منطقی است. #اهورامزدا هرگز نمی تواند دروغ بگوید، حیله کند، کلک بزند و قهر کند و گریه کند و بکشد و جهنم به پا کند و از این امور. این ها، در یزدان شناسی ایرانشهری، مختص #دیو ها و ارواح خبیث است. معمار دوزخ اهرمن است و کارگزاران اش دیو ها، در نهایت نیز برچیده می شوند و از بین می روند و خوبی مطلق و روشنائی بی کران بر همه چیز چیره می شود: پایان شب سیه سفید است!
ادامه 👇👇
@iranshahrig
بازيابی ايرانشهريگ
ایرادی که به #ایرانیان است این نیست که چرا برای راهنمایی و بازشنایی #راست از ناراست چنگ در دامن #روشنفکری اش می افکند؛ توده ها همواره به آموزگاران معنوی خود نیاز دارند و ... @iranshahrig
ایرادی که به #ایرانیان است این نیست که چرا برای راهنمایی و بازشنایی #راست از ناراست چنگ در دامن #روشنفکری اش می افکند؛ توده ها همواره به آموزگاران معنوی خود نیاز دارند و ایرانیان نیز در این امر تافته ای جدا بافته به شمار نمی روند؛ نه، ایرادی که به #ایرانی می توان گرفت این است که چگونه پس از یک سده پی روی از روشنفکری، که چیزی نبوده جز «گام زدن در #دوزخ»، هنوز درنیافته است که روشنفکری او، یعنی همان لایه ی اجتماعی بی استخوانی که در زهدان #مدرنیسم #مشروطه پرورده شد تا در نهایت پهلوی ها پس اش انداز اند، نه تنها کلیدی برای گشایش گرفتاری های او نیست، بلکه خود، برترین گرفتاری اوست؛ برای رسیدن به چنین برایندی، نیاز به اندیشه نیست و ایرانی نباید به مغز خود فشار آورد، برخورداری از اندکینه ای غریزه برای زنده ماندن و حس آزرم به خویشتن بسنده است؛
۷ اوت ۲۰۱۴
#گویشنیها
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig
۷ اوت ۲۰۱۴
#گویشنیها
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig
Forwarded from بازيابی ايرانشهريگ
یادآوری دسامبر ۲۰۱۴
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین
[خردکام کیخسرو آرش گرگین]
*
در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه میترا خدائی ایرانی است، لیک میترائیسم ایرانی نیست، بلکه آئینی رومی است که انباشته است از نمادهای ایرانی و ایرانیسم های معنوی و نمادین گوناگون، از جمله، پایه ی «پارسی» که پایه ی پنجم از مراحل سلوک و رهروئی میترائی بوده است؛ میتراداد ششم یا هوپدر، [میترا داد یعنی داده و مخلوق میترا] خود را برایندی می دانست از سنت ایرانی و آتنی، و نیای خود را پرسویس/پرزویس PERSEUS می دانست؛ چه بسا در روم این مسئله به بالا رفتن مقام میترا و یا پدید آمدن مقام پرسویس کمک کرده باشد.
میترائیسم آئینی است که تاثیرات به سزائی بر #مسیحیت نهاده است. شمار بسیاری از سرشناس ترین کارشناسان این پهنه متاثر بودن دین ترسائی از آئین میترا را پذیرفته اند، به عبارت دیگر، مسیحیت، از گذر میترائیسم، وام های بسیاری از #یزدان_شناسی ایرانشهری برگرفته است؛ این اما یگانه منبع تاثیر نبوده است: مسیحیت از طریق #یهودیت نیز متاثر از دین #زرتشت بوده و هست. چرا که یهودیت خود در سطوح گوناگون وامدار دین زرتشت است، از جمله مفهوم #اهرمن، #بهشت و #دوزخ، و جاوادانگی روح بزرگ و جهانی بودن مفهوم پروردگار.
به عبارت دیگر، مسیحیت هم در منبع سامی خود، یعنی یهودیت، و هم در تعاملات اغلب یک سویانه و تاثیرپذیرانه اش با میترائیسم رومی، آغشته از عناصر ایرانی و #آریائی است.
این همه اما، هیچ ربطی به این توهم غلط و نادرست ندارد که میترائیسم، آئینی ایرانی است، و یا نادرست تر از آن، که ایرانیان پیش از زرتشت میترائیست بوده اند و با برامدن دین بهی میترائیسم در ایرانزمین برچیده شده است! این نیست.
ایرانیان پیش از برامدن دین بهی نیز خدا پرست، یعنی #اهوره پرست بودند و اهوره های گوناگون را یزشن می کردند، از جمله میترا، #بهرام، #آناهیت، #وایو، #آذر، و بسیاری بغان دیگر. تغییر پاردایمی که در این میان با پدید آمدن دین بهی روی داد، تبدیل مزدا به بغ همه ی بغان بود. ما هرگز در ایران با یک دین همه جاگیر میترائی یا آناهیتی یا آذری یا وایوئی روبرو نبوده ایم. زمانی که ایرانیان میترا را می پرستیدند، آناهیت و آذر را نیز نیایش می کردند: این پرستش هم پیش از زمان زرتشتی شدن ایرانیان بوده است و هم پس از آن، و درست از این رو است که ایزدان آریائی در اوستا حضور دارند. با آمدن زرتشت میترا ورنیفتاد، آناهیت و وایو نیز برنیفتاندند.
دین زرتشت براندازنده و "بت شکن" در مفهوم ابراهیمی اش نبود، بلکه تنظیم کننده بود. میترا و آناهیت و اپام نبات حتا در دین زرتشت مقام اهورائی خود را نگه داشتند! این یک مسئله ی بزرگ یزدان شناختی است که "توحید" را منتفی می کند. زرتشتیان #موحد نبوده و نیستند.
باید متذکر شد که ایرانیان هرگز در مفهوم سامی اش موحد نبوده اند. نه تنها نبوده اند، که از روزن سامی-ابراهیمی، #مشرک بوده و هستند. #توحید در مفهوم فنی اش اختراعی سامی است و یعنی قائل بودن به یک خدا، که هم منبع شر است و هم منبع خیر: خدائی که هم دوست می دارد و هم متنفر است. هم زندگی می آفریند و هم مرگ. هم قهر می کند و هم آشتی. هم زجر می دهد و شکنجه می کند و هم نوازش و نازکی. ایرانیان هرگز به چنین چیزی باور نداشته اند و ندارند. این گونه از توحید در نگاه ایرانی چیزی جز دروندی و کفر نیست و بی آزرمی به امر خیر. خدای ایرانی هرویسپ نیکی است: یعنی خوبی مطلق. این برداشت از خوبی یعنی این: امر نیک قادر به فعل بد نیست، به عبارت دیگر، قدر قدرتی اهورا مزدا محدود در محدوده ی امر نیک و منطقی است. #اهورامزدا هرگز نمی تواند دروغ بگوید، حیله کند، کلک بزند و قهر کند و گریه کند و بکشد و جهنم به پا کند و از این امور. این ها، در یزدان شناسی ایرانشهری، مختص #دیو ها و ارواح خبیث است. معمار دوزخ اهرمن است و کارگزاران اش دیو ها، در نهایت نیز برچیده می شوند و از بین می روند و خوبی مطلق و روشنائی بی کران بر همه چیز چیره می شود: پایان شب سیه سفید است!
ادامه 👇👇
@iranshahrig
میترا، میترائیسم و نسبت این دو با ایرانزمین
[خردکام کیخسرو آرش گرگین]
*
در زبان فارسی آزندی است که می گوید هر گردی گردو نیست. ماجرای میترا و #میترائیسم نیز همین است: اگر چه میترا خدائی ایرانی است، لیک میترائیسم ایرانی نیست، بلکه آئینی رومی است که انباشته است از نمادهای ایرانی و ایرانیسم های معنوی و نمادین گوناگون، از جمله، پایه ی «پارسی» که پایه ی پنجم از مراحل سلوک و رهروئی میترائی بوده است؛ میتراداد ششم یا هوپدر، [میترا داد یعنی داده و مخلوق میترا] خود را برایندی می دانست از سنت ایرانی و آتنی، و نیای خود را پرسویس/پرزویس PERSEUS می دانست؛ چه بسا در روم این مسئله به بالا رفتن مقام میترا و یا پدید آمدن مقام پرسویس کمک کرده باشد.
میترائیسم آئینی است که تاثیرات به سزائی بر #مسیحیت نهاده است. شمار بسیاری از سرشناس ترین کارشناسان این پهنه متاثر بودن دین ترسائی از آئین میترا را پذیرفته اند، به عبارت دیگر، مسیحیت، از گذر میترائیسم، وام های بسیاری از #یزدان_شناسی ایرانشهری برگرفته است؛ این اما یگانه منبع تاثیر نبوده است: مسیحیت از طریق #یهودیت نیز متاثر از دین #زرتشت بوده و هست. چرا که یهودیت خود در سطوح گوناگون وامدار دین زرتشت است، از جمله مفهوم #اهرمن، #بهشت و #دوزخ، و جاوادانگی روح بزرگ و جهانی بودن مفهوم پروردگار.
به عبارت دیگر، مسیحیت هم در منبع سامی خود، یعنی یهودیت، و هم در تعاملات اغلب یک سویانه و تاثیرپذیرانه اش با میترائیسم رومی، آغشته از عناصر ایرانی و #آریائی است.
این همه اما، هیچ ربطی به این توهم غلط و نادرست ندارد که میترائیسم، آئینی ایرانی است، و یا نادرست تر از آن، که ایرانیان پیش از زرتشت میترائیست بوده اند و با برامدن دین بهی میترائیسم در ایرانزمین برچیده شده است! این نیست.
ایرانیان پیش از برامدن دین بهی نیز خدا پرست، یعنی #اهوره پرست بودند و اهوره های گوناگون را یزشن می کردند، از جمله میترا، #بهرام، #آناهیت، #وایو، #آذر، و بسیاری بغان دیگر. تغییر پاردایمی که در این میان با پدید آمدن دین بهی روی داد، تبدیل مزدا به بغ همه ی بغان بود. ما هرگز در ایران با یک دین همه جاگیر میترائی یا آناهیتی یا آذری یا وایوئی روبرو نبوده ایم. زمانی که ایرانیان میترا را می پرستیدند، آناهیت و آذر را نیز نیایش می کردند: این پرستش هم پیش از زمان زرتشتی شدن ایرانیان بوده است و هم پس از آن، و درست از این رو است که ایزدان آریائی در اوستا حضور دارند. با آمدن زرتشت میترا ورنیفتاد، آناهیت و وایو نیز برنیفتاندند.
دین زرتشت براندازنده و "بت شکن" در مفهوم ابراهیمی اش نبود، بلکه تنظیم کننده بود. میترا و آناهیت و اپام نبات حتا در دین زرتشت مقام اهورائی خود را نگه داشتند! این یک مسئله ی بزرگ یزدان شناختی است که "توحید" را منتفی می کند. زرتشتیان #موحد نبوده و نیستند.
باید متذکر شد که ایرانیان هرگز در مفهوم سامی اش موحد نبوده اند. نه تنها نبوده اند، که از روزن سامی-ابراهیمی، #مشرک بوده و هستند. #توحید در مفهوم فنی اش اختراعی سامی است و یعنی قائل بودن به یک خدا، که هم منبع شر است و هم منبع خیر: خدائی که هم دوست می دارد و هم متنفر است. هم زندگی می آفریند و هم مرگ. هم قهر می کند و هم آشتی. هم زجر می دهد و شکنجه می کند و هم نوازش و نازکی. ایرانیان هرگز به چنین چیزی باور نداشته اند و ندارند. این گونه از توحید در نگاه ایرانی چیزی جز دروندی و کفر نیست و بی آزرمی به امر خیر. خدای ایرانی هرویسپ نیکی است: یعنی خوبی مطلق. این برداشت از خوبی یعنی این: امر نیک قادر به فعل بد نیست، به عبارت دیگر، قدر قدرتی اهورا مزدا محدود در محدوده ی امر نیک و منطقی است. #اهورامزدا هرگز نمی تواند دروغ بگوید، حیله کند، کلک بزند و قهر کند و گریه کند و بکشد و جهنم به پا کند و از این امور. این ها، در یزدان شناسی ایرانشهری، مختص #دیو ها و ارواح خبیث است. معمار دوزخ اهرمن است و کارگزاران اش دیو ها، در نهایت نیز برچیده می شوند و از بین می روند و خوبی مطلق و روشنائی بی کران بر همه چیز چیره می شود: پایان شب سیه سفید است!
ادامه 👇👇
@iranshahrig
#ایرانشهر در منگنه ی دیوها و خرفسترها:
#ضحاکعلی_خامنه_ای میگوید #تخت_جمشید توهم است، رفیق #رضا_دیبا می گوید کوروشگرایی #فاشیسم است، ترامپ میگوید تخت جمشید را با خاک یکسان می کنیم، #زیباکلام می گوید یک موی محمد را به صد تخت جمشید و #خشیارشا نمی دهد، #قاضی_پور می گوید چهل ملیون تن از ایرانیان #مغول اند، #احمد_خاتمی می گوید ایران نامی تحریک کننده و طاغوتی ست و هر کس خود را ایرانی می داند گم شود برود و #مصباح_یزدی تأکید می کند که مبادا کسانی بر سر کار آیند که اولویت شان ایرانی بودن است. اگر این #دوزخ نیست پس چیست؟
#کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@iranshahrig
#ضحاکعلی_خامنه_ای میگوید #تخت_جمشید توهم است، رفیق #رضا_دیبا می گوید کوروشگرایی #فاشیسم است، ترامپ میگوید تخت جمشید را با خاک یکسان می کنیم، #زیباکلام می گوید یک موی محمد را به صد تخت جمشید و #خشیارشا نمی دهد، #قاضی_پور می گوید چهل ملیون تن از ایرانیان #مغول اند، #احمد_خاتمی می گوید ایران نامی تحریک کننده و طاغوتی ست و هر کس خود را ایرانی می داند گم شود برود و #مصباح_یزدی تأکید می کند که مبادا کسانی بر سر کار آیند که اولویت شان ایرانی بودن است. اگر این #دوزخ نیست پس چیست؟
#کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@iranshahrig