ياداوري از ٢٠١٥
انقلاب بنفش سر فرزندان اش را می خورد.
مافیای روشنفکری تمام قد پشت سر انقلاب بنفش ایستاد. همان کاری را که با انقلاب سبز کرد، همان کاری که با انقلاب سیاه در بهمن 57 کرد. #روشنفکری نیز مانند بمب های آمریکایی است: هر جا می افتد اسلام می زاید. آمریکائی ها #طالبان را ساختند، بمب اش زدند، #القاعده زائید. پروردند اش. القاعده را بمب اش زدند، #داعش زائید، پروردند اش. اینک باید منتظر بود و دید چه هیولایی از بمب درمانی داعش بیرون خواهد آمد. روشنفکری نیز همین است: دست بر هر چه می گذارد طلا می شود. با این همه، دیدن این میزان از تحقیر، حتا نزد کسانی که خود جزوی از صحابه و شجره ی طیبه ی روشنفکری هستند، آزار دهنده است. یک #آریائی نژاده از زجر کشیدن دشمن نیز خشنود نمی شود. درد، #اهرمنی ست، هر جا که باشد.
لیک باید دوست را از دشمن شناخت، این نیز آموزه ای بنیادین از فلسفه ی مغان است. شبکه ی آخوندی، به مثابه ی دشمنی تاریخی، دیری ست که مرده است، آن کس که امروز بدین لاشه تنفس مصنوعی می دهد، مافیای روشنفکری است و غرب حامی او. بر این پایه، نجات #ایران، در درجه ی اول، دیگر در مبارزه با آخوندها نیست، مرده را چوب نمی زنند. دشمن بزرگتر و رعناتر، خود روشنفکری ست. دیوزادی که چون خوره در تن و جان مملکت اندرافتاده و از درون می جود اش. این ها مغول های فرهنگی اند، دیوزدگانی، با قلم هایی فرو رفته در خون و جنون. همان گونه که #دمکراسی خوب و بد نداریم، همان گونه که #اسلام خوب و بد نداریم، همانگونه که مافیای خوب و بد نداریم، روشنفکری خوب و بد نیز نداریم. تشخیص این مهم بسیار اساسی است. هم از این رو، کاربرد مفهوم "#روشنفکرنما" غلط و گمراه کننده است. روشنفکری بازوی فرهنگی اسلام و دمکراسی است. هنگامی که اسلام ضعیف می شود، جامه ی #دمکراتیک می پوشد و به یاری اش می آید، هنگام که دمکراسی ضعیف می شود، جامه ی #مسلمان ی می پوشد و به یاری ای می آید. این باکره ی دوران ها را باید شناخت.
#جنبش_فرزندان_زرتشت_کوروش #انجمن_بازیابی_ایرانشهری #خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
۱۸ نوامبر ۲۰۱۸

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=10213781657677832&id=1298335370

@iranshahrig

پشن و گواهی مادی و شست سده ای = شش هزارساله، ابر آفریدون گاوسوار و #جشن_مهرگان
(برگرفته از: «ابر خرد و کام ایرانشهر»، کیخسرو آرش گرگین)
این تندیس که بر روی بُرینه و پاره ای از یک زیور برنجین بازمانده است و امروز به دیرندستانی در شهر لایدن ربوده اند اش (Rijksmuseum van Oudheden, Leiden)، از مهندترین گواهبودها و پشن های مادی ابر گسترشن #فرهنگ #اوستائی در #ایرانشهر میانی به هزاره ی سوم تا چهارم پیش از #کوروش بزرگ به شمار می رود. ما در این جا با بازسازیِ اسمردِ آفریدونِ گاوسوارِ گرز به دست رو به روئیم که با از پای درآوردن شیر بر نیروهای #اهرمنی و اژیدهاکی چیرگی می یابد، جز این، ما می دانیم کو گرز او در پیوند با گرز #میترا است. این نگاره، که گوشه ای از آئین های مهرگانی را به ما نشان می دهد، همزمان بدین چم است که #آریائیان اوستائی دست کم از هزاره ی پنجم پیش از زایشن ایشو پسر مریم و یوسف، در بخش های خاوری ایرانشهر و در کرانه های کوه های زاگرس نشیمن داشته اند، چه، برای آن که رویدادی بدین گونه در #هنر بازتاب و بازآفرینی خویش را یابد، نیاز به گذشت زمان بسیاری است، دست کم هزار سال: پس همی در زمان پیدایشنِ تندیس نیز، #آفریدون و سوار شدن اش بر گاو سپید و پیروزی بر اژیدهاک یک اسمرد و میتخت بوده است. این همه، خود، گواهی دیگر است ابر دو چیز: 1. دیرندی #اوستا 2. همه گیری دانائی #مغان، چه نزد ایرانشهریان اوشستری و قفقازی و #خوارزمی، چه نزد ایرانشهریان میانی و نیمروزی و دامنه ی زاگرس. لیک کسان برای آن که این پشن و گواه بسیار گران ارج را از سر راه خویش بردارند یا دست کم از بُرد اش به کاهند، دو کار کرده اند: نخست، آن را، بی هیچ بهان روشنی، یک دستکرد دروجین دانستند، تو گوئی یک دزد بیابانگرد لیک بسیار دانشمند و آشنا به باریکی های ماهروز نویسی ایرانشهری خواسته است برای آن چه بیرونی در گوشه ای از کار خویش هزار سال پیش گفته است بر روی یک تکه ی کوچک از زیوری برنجی، با زبردستی یک هنرمند بی همتا، گواهی ای پسینی فراهم آورد! دو دیگر، هنگام که دیدند ساختگی خواندن این کار هنری بی همتا شوخی ای بیش نیست و کسی آن را به چیزی نه می گیرد، زمان پدید آمدن اش را تا سال های میان 410 تا 350 پیش از کوروش (960 تا 900 پیش از ایشو) پائین آوردند. لیک نیم نگاهی به تندیس برنجین و سنجشن اش با نگاره ها و #تندیس های همانند در #لرستان و #جیرفت، نشان می دهد که این آپه ی هنری دست کم به هزاره ی سوم پیش از کوروش بازمی گردد و بیش از پنج هزاره از بوائی اش می گذرد، اگر نه به هزاره ی چهارم. ما خود بر این باوریم که تندیس به هزاره ی چهارم پیش از کوروش بازمی گردد و نه هزاره ی سوم. عکس را (---> برای تبار ایرانی واژه ی عکس و نیز عین، هر دو به چم و همتبار با چشم، و همبنی ایشان با انگلستانی eye، گرمنستانی Auge، لیتوانی akis، ایرانوتخاری ak و ek، ایرانوارمنی akn و پارسی ایگ (نامِ جا)، چِک ایا چَک، نیز چَم و چیم و چمن، آشتی، آک، و نیز مازندرانی آچه در آچه بلور، و نیز بخش نخست واژه ی اکنون و بخش دوم اینک، نکهنجد.) برگرفته ایم از:
Wolfram Nagel, Ninus und Semiramis in Sage und Geschichte, Iranische Staaten und Reiternomaden vor Darius, Verlag Volker Spiess, 1982: 24.
***
ادامه 👇

آنوقت #چگینی هاي پسرك #رضا_ناپهلوی و جادوگر پير و شاه كش، #فرح_دیبا طباطبايي آل قريش، ميگويند #شیعه ذات #ایران است! همه چيز بسيار روشن شده است: در سراسر سپهر شهرگاني ايا سياسي كشور هيچ نيروي #آریائی اي جز #بازیابی_ايرانشهری هويدا نيست. بازگشت به چرخه ي #تیسپون از يك راه بيش نميگذرد: راه بازيابي. و نيك اين است كه #مافیای_بهائی نيز با پدافند شبانه روزي خود از شيعه، كه مادر اش است، ذات #اهرمنی و حجازي خويش را براي ميهن پرستان رايگان به نمايش گذاشته است. پايان شيعه در ايران پايان #بهائیت نيز هست. ايدون بواد
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig
#علم_الهدی

در #دین_ایرانی #سگ از جانوران نيك و ستوده شده است، آنچنان كه #جغد و نيز #خوك. ليك #شیعیان با پيروي از #فقه_جهودی_محمد كه خود از موسي گرفته بود، اين جانوران را #اهرمنی ...
@iranshahrig

برنامه ی زنده، امشب، ۲۳ ام، روز دی به دین از ماه امرداد، ساعت ۲۱ به وقت اروپا (۲۳:۳۰ ایران)، چهرنسک، برگه ی فرزندان #کوروش
https://www.facebook.com/childrenofcyrus/

دادستان سخن: معاشقه با شیعه و پذیرش #جمهوری خواهی و دیگر بلاهایی که #رضا_ناپهلوی و #فرح بر سر #سلطنت_طلب ان آورده اند.

فهرست خیانت های #جادوگر_پیر و پسر اش بلند اند، بسیار بلند. آن چه که بدان در این برنامه خواهیم پرداخت، فرای بررسی ای دگرباره از مهندترین این خیانت ها، اثر روان شناختی ای است که نهادینه کردن خیانت بر روی سلطنت طلبان یا همان #پادشاهی خواهان ( ---> ما مفهوم #سلطنت را که از #ابن_مقفع تا امروز از سوی ایرانشهریان به کار رفته است و کسان میکوشند نکوهیده اش کنند، به هیچ وجه منفی نمی دانیم) نهاده است.
پذیرش جمهوری خواهی، که هیچ ریشه ای در ماهروز هزاران ساله ی #ایرانزمین جز نزد گروهی از #شترمرغان_فرنگی ندارد، و معاشقه با آئین #ضد_ایرانی شیعه، که اصولا سلب وجودی #ایرانشهر است، دو تا از تباهی آورترین این اثرات اند. در کنار این دو، از بین بردن روحیه ی سلحشوری و مبارزه و انتقام جوئی از گروگان گیران میهن و متجاوزان به مال و جان و ناموس مردم، زیر لوای #نافرمانی_مدنی، از خیانت بارترین و همزمان خفت بارترین دستاوردهای #اهرمنی مردی است که بیشینه ی وقت خود را در قمارخانه ها و سفرهای تفریحی به سر می برد و #آریائی گرائی و #زرتشتی شدن ایرانیان را #فاشیسم می خواند و در نهایت نیز میگوید ای کاش یک کارگردان می بود.
باری، این رویکرد پرهیز گرانه ی دوگانه، یعنی پرهیز از سلطنت طلبی و زرتشتی خواهی از یک سو، چرا که تعهد به محمد همان پرهیز از #زرتشت است، و از سوی دیگر پرهیز به اصطلاح از خشونت که فرح و پسر اش هماهنگ با خود رژیم و دیگر #انقلابیون سرخ و سیاه پیش اش برده اند، باعث شده است تا سلطنت طلبان هم نرم افزار و هم سخت افزار خود را برای رویاروئی با اشغالگران از دست به دهند. از این روست که رژیم اصولا هیچ خطری از سوی سلطنت طلبان که قاعدتا باید سخت ترین دشمنان اش باشند، حس نمی کند.
خلاصه کنیم: پسرک، که به دروغ خود را #برانداز می خواند، از یک سو خط قرمز خود را حفظ #شیعه، یعنی ایدولوژی اصلی گروگانگیران #میهن می خواند، از سوی دیگر خود را اصولا و قلبا یک جمهوری خواه اعلام می کند، که همان دستگاه #سیاسی محبوب روضه خوانان و شرکای سرخ شان است، و همزمان هر گونه ابزار دفاعی کارامد در برابر ماشین سرکوب و #چگینیسم سرخ شیعیان حاکم را با تابو کردن برخورد قهرآمیز از جامعه می گیرد. راست این است که هیچ رژیم اشغالگری نیست که روز و شب دعاگوی چنین "شخصیت براندازی" نباشد.
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig

برنامه ۲۳ امرداد ۲۵۶۹

دادستان سخن: معاشقه با شیعه و پذیرش #جمهوری خواهی و دیگر بلاهایی که #رضا_ناپهلوی و #فرح بر سر #سلطنت_طلب ان آورده اند.

فهرست خیانت های #جادوگر_پیر و پسر اش بلند اند، بسیار بلند. آن چه که بدان در این برنامه خواهیم پرداخت، فرای بررسی ای دگرباره از مهندترین این خیانت ها، اثر روان شناختی ای است که نهادینه کردن خیانت بر روی سلطنت طلبان یا همان #پادشاهی خواهان ( ---> ما مفهوم #سلطنت را که از #ابن_مقفع تا امروز از سوی ایرانشهریان به کار رفته است و کسان میکوشند نکوهیده اش کنند، به هیچ وجه منفی نمی دانیم) نهاده است.
پذیرش جمهوری خواهی، که هیچ ریشه ای در ماهروز هزاران ساله ی #ایرانزمین جز نزد گروهی از #شترمرغان_فرنگی ندارد، و معاشقه با آئین #ضد_ایرانی شیعه، که اصولا سلب وجودی #ایرانشهر است، دو تا از تباهی آورترین این اثرات اند. در کنار این دو، از بین بردن روحیه ی سلحشوری و مبارزه و انتقام جوئی از گروگان گیران میهن و متجاوزان به مال و جان و ناموس مردم، زیر لوای #نافرمانی_مدنی، از خیانت بارترین و همزمان خفت بارترین دستاوردهای #اهرمنی مردی است که بیشینه ی وقت خود را در قمارخانه ها و سفرهای تفریحی به سر می برد و #آریائی گرائی و #زرتشتی شدن ایرانیان را #فاشیسم می خواند و در نهایت نیز میگوید ای کاش یک کارگردان می بود.
باری، این رویکرد پرهیز گرانه ی دوگانه، یعنی پرهیز از سلطنت طلبی و زرتشتی خواهی از یک سو، چرا که تعهد به محمد همان پرهیز از #زرتشت است، و از سوی دیگر پرهیز به اصطلاح از خشونت که فرح و پسر اش هماهنگ با خود رژیم و دیگر #انقلابیون سرخ و سیاه پیش اش برده اند، باعث شده است تا سلطنت طلبان هم نرم افزار و هم سخت افزار خود را برای رویاروئی با اشغالگران از دست به دهند. از این روست که رژیم اصولا هیچ خطری از سوی سلطنت طلبان که قاعدتا باید سخت ترین دشمنان اش باشند، حس نمی کند.
خلاصه کنیم: پسرک، که به دروغ خود را #برانداز می خواند، از یک سو خط قرمز خود را حفظ #شیعه، یعنی ایدولوژی اصلی گروگانگیران #میهن می خواند، از سوی دیگر خود را اصولا و قلبا یک جمهوری خواه اعلام می کند، که همان دستگاه #سیاسی محبوب روضه خوانان و شرکای سرخ شان است، و همزمان هر گونه ابزار دفاعی کارامد در برابر ماشین سرکوب و #چگینیسم سرخ شیعیان حاکم را با تابو کردن برخورد قهرآمیز از جامعه می گیرد. راست این است که هیچ رژیم اشغالگری نیست که روز و شب دعاگوی چنین "شخصیت براندازی" نباشد.
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@ayenehyemoghan