محمد مرادی
230 subscribers
232 photos
29 videos
27 files
65 links
Download Telegram
Forwarded from محمد مرادی
درباره ی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهش های متعددی انجام شده است. طبق روایت هایی, ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانه های آن را در لالایی های منسوب به حضرت فاطمه و همچنین پیش بینی های مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول و امام علی که درود و صلوات خداوند بر آنان باد, می توان دید. اما آنچه در ادبیات عرب به عنوان شعر عاشورایی مطرح است جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون حضرت اباالفضل, حر بن یزید ریاحی و دیگر یاران, اشعاری است که پس از واقعه ی عاشورا و با موضوع هایی چون مرثیه ی شهدا, دفاع از خاندان رسول و تلمیح یا روایت این حادثه ی بزرگ سروده شده است.
بی شک سوگ سروده های بازماندگان کربلا نقشی تعیین کننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف, اهمیتی بسزا دارد. پس از آن و در طول تاریخ ادب عرب بسیاری از شاعران عمدتا شیعی اشعاری شکوهمند در این حوزه سروده اند که از آن میان می توان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد.
در ادبیات فارسی نیز به مرور و با رواج شعر فارسی از سده ی چهارم, زمینه های توجه به عاشورا و ذکر امام حسین در اشعار فراهم شده به طوری که در دوران سامانیان, از میان شخصیت های دینی, پس از امام علی و حضرت رسول, بیشترین ابیات را در پیوند با آن حضرت می توان دید, البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن می پردازیم.
بر اساس اشعار باقی مانده, کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است, هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد, چنان که ناصرخسرو در مقام منقبت گویی , خود را با رودکی مقایسه می کند حال که چندان نشانه ای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست:
خود را زبهر مدحت آل رسول گه رودکی و گاهی حسان کنم
به هر حال بر اساس ابیات موجود, حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین اشاره شده, چنان که حکیم میسری در مقدمه ی دانشنامه که بین سال های 367تا370سروده, پس از رسول و علی بر حسنین علیهم السلام درود می فرستد:
پس آن گه بر حسین و بر حسن بر به فرزندان ایشان تن به تن بر
دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیده ی 55 بیتی اش و در توصیف معشوق, به سوگواری حضرت زهرا بر امام حسین تلمیح کرده است.:
چنانچون من بر او گریم نگریید ابر شبیر زهرا روز محشر
البته برخی پژوهشگران این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر می دانند. ادامه دارد.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
یاهو
#شعر_عاشورایی(1)
درباره ی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهش های متعددی انجام شده است. طبق روایت هایی, ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانه های آن را در لالایی های منسوب به حضرت فاطمه و همچنین پیش بینی های مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول و امام علی که درود و صلوات خداوند بر آنان باد, می توان دید. اما آنچه در ادبیات عرب به عنوان شعر عاشورایی مطرح است جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون حضرت اباالفضل, حر بن یزید ریاحی و دیگر یاران, اشعاری است که پس از واقعه ی عاشورا و با موضوع هایی چون مرثیه ی شهدا, دفاع از خاندان رسول و تلمیح یا روایت این حادثه ی بزرگ سروده شده است.
بی شک سوگ سروده های بازماندگان کربلا نقشی تعیین کننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف, اهمیتی بسزا دارد. پس از آن و در طول تاریخ ادب عرب بسیاری از شاعران عمدتا شیعی اشعاری شکوهمند در این حوزه سروده اند که از آن میان می توان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد.
در ادبیات فارسی نیز به مرور و با رواج شعر فارسی از سده ی چهارم, زمینه های توجه به عاشورا و ذکر امام حسین در اشعار فراهم شده به طوری که در دوران سامانیان, از میان شخصیت های دینی, پس از امام علی و حضرت رسول, بیشترین ابیات را در پیوند با آن حضرت می توان دید, البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن می پردازیم.
بر اساس اشعار باقی مانده, کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است, هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد, چنان که ناصرخسرو در مقام منقبت گویی , خود را با رودکی مقایسه می کند حال که چندان نشانه ای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست:
خود را زبهر مدحت آل رسول گه رودکی و گاهی حسان کنم
به هر حال بر اساس ابیات موجود, حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین اشاره شده, چنان که حکیم میسری در مقدمه ی دانشنامه که بین سال های 367تا370سروده, پس از رسول و علی بر حسنین علیهم السلام درود می فرستد:
پس آن گه بر حسین و بر حسن بر به فرزندان ایشان تن به تن بر
دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیده ی 55 بیتی اش و در توصیف معشوق, به سوگواری حضرت زهرا بر امام حسین تلمیح کرده است.:
چنانچون من بر او گریم نگریید ابر شبیر زهرا روز محشر
البته برخی پژوهشگران این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر می دانند. ادامه دارد.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
یا هو
#شعر_عاشورایی (2)
در تاریخ شعر عاشورایی فارسی، کسایی مروزی را نخستین مرثیه سرا به شمار می آورند. این لقب بر اساس معدود ابیات باقی مانده از سده ی چهارم، به او نسبت داده شده و یادآور قصیده ای است که او در پیوند با عاشورا سروده است.
کسایی شاعر شاخص ادبیات دینی و همچنین شاعر وصف و طبیعت، بر اساس اسناد موجود در سال ۳۴۱ متولد و پس از ۳۹۱ درگذشته است. هرچند از او تنها حدود سیصد بیت شعر بر جای مانده، جایگاهش در ادب فارسی به حدی درخشان بوده که تا قرن ها، شاعران از او به نیکی یاد می کرده اند.
هرچند نظر صاحب کتاب النقض را که همه ی دیوان او را مناقب حضرت رسول(َص) و آل ایشان دانسته، نمی توان پذیرفت، این اندازه مشخص است که او شاعری مذهبی بوده، چنانکه عوفی نیز در لباب الالباب به این نکته اشاره کرده است.
مرثیه ی عاشورایی کسایی، قصیده ای پنجاه بیتی است که به طور کامل، در جنگ تتمه ی خلاصه الاشعار تقی کاشانی (نسخه ی بانکی پور پتنه) ضبط شده؛ البته ابیات ابتدایی آن در مجمع الفصحا و بیت هایی از آن نیز در لغت فرس و ترجمان البلاغه نقل شده است.
در بیست و پنج بیت آغازین این قصیده، کسایی به وصف زیبایی های طبیعت و بهار پرداخته و سپس از بیت بیست و ششم از تغزل و وصف برایت جسته و به مقتل گریز زده است:
بیزارم از پیاله، وز ارغوان و لاله
ما و خروش و ناله، کنجی گرفته ماوا
دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولا
در ادامه، این شعر کاملا به شیوه ی مقاتل موجود نزدیک می شود، به گونه ای که تاثیرپذیری کسایی از این دست آثار، به وضوح در توصیفات و تعابیر دیده می شود:
آن میر سر بریده، در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده، گشته اسیر غوغا
تنها و دلشکسته، بر خویشتن گرسته
از خان و مان گسسته، وز اهل بیت آبا
در این قصیده کسایی بر شمر و سنان لعنت می فرستد و یزید را نکوهش می کند:
بی شرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر
لشکر زده بر او بر، چون حاجیان بطحا
...صفین و بدر و خندق، حجت گرفته با حق
خیل یزید احمق، یک یک به خون کوشا
در این مقتل منظوم، نخست بار در ادب فارسی از علی اصغر، حضرت زینب و شهربانو علیهم السلام نیز یاد شده است:
آن پنج ماهه کودک، باری چه کرد ویحک
کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا
آن زینب غریوان، اندر میان دیوان
آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا...
در مجموع این شعر در جایگاه نخستین مقتل فارسی که حدود ۱۱۰۰ سال پیش سروده شده، جایگاهی ویژه در تاریخ ادب عاشورایی دارد.
#شعر_شیعی
#شعر_آیینی
#محمد_مرادی
Forwarded from محمد مرادی
یا هو
#شعر_عاشورایی (۳)
عصر شعرخیز غزنوی، دوره ی چندان مناسبی در رواج شعر عاشورایی فارسی نیست. به ویژه در زمان محمود غزنوی ۳۸۷تا۴۲۱، چندان نمودی از ادب عاشورایی در آثار بر جای مانده دیده نمی شود، نکته ای که بعید نیست از مذهب غالب در قلمرو غزنویان نشات گرفته باشد.
در این دوران، هرچند حکومت شیعی آل بویه در ری، حامی شعر منقبتی بوده، میزان اشعار به دست آمده از شاعران نواحی مرکزی ایران زیاد نیست و تنها ابیات شیعی پراکنده را در آثار منسوب به کسانی چون بندار رازی و غضایری می توان سراغ گرفت.
افول ادب عاشورایی در قلمرو شعر مدح محور غزنوی، به اندازه ای مشهود است که در مجموع اشعار شاعرانی چون: فرخی، عنصری، عسجدی و ... تنها یک بیت ثبت شده که در آن به امام حسین علیه السلام، اشاره شده است، آن هم بیتی است از فرخی که در ابیات پایانی مدح مسعود غزنوی، شادمانی محمود از دیدار او را به شادی امام علی(ع) از دیدار حسنین(ع) مانند کرده است:
همیشه به دیدار تو شاد سلطان
چو حیدر به دیدار شبّیر و شبّر

در قطعه ای که نخست بار در مجالس المومنین قاضی نورالله نقل شده نیز، غضایری رازی به پنج تن و از آن میان، امام حسین(ع) شفاعت جسته است:
بهینِ خلق و برادرش و دختر و دو پسر
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن

البته در هیچ یک از این ابیات اشاره ای به حادثه ی کربلا نشده است. در ادب این دوره، تنها منوچهری دامغانی(ف432)، در مسمطی که در وصف بهار سروده، در توصیف عاشورا، به عزاداری شیعیان بر اصحاب کربلا اشاره کرده، مضمونی که موید فراگیری نوحه بر شهدای کربلا در این عصر است:
طوطی میان باغ دمان و کشی کنان
چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی
...قمری هزار نوحه کند بر سر چنار
چون اهل شیعه بر سر اصحاب نینوی
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#منوچهری_دامغانی
#شعر_غزنوی
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
یا هو
#شعر_عاشورایی (۴)
در تاریخچه ی شعر عاشورایی فارسی، به ویژه از میانه ی سده ی پنجم، اشعاری دیده می شود که عمدتا در قالب های کوتاه سروده شده و در آن ها به واقعه ی عاشورا نیز اشاره شده است.
هرچند از منظر نسخه شناسی و سبکی، احتمالا این اشعار متعلق به سده های بعد است، جزوی از کارنامه ی شعر عاشورایی محسوب می شود. اهمیت دیگر این اشعار، در پیوند آشکار آن ها با ادبیات عامه و فرهنگ محلی است و از این منظر، در مقایسه با اشعار شاعران دیگر، از منظر سنت های محلی سوگ عاشورایی نیز اهمیت دارد.
از این دست ابیات متعلق به سده ی پنجم، یکی رباعیی است منسوب به ابوسعید ابوالخیر که سعید نفیسی، به استناد مآخذ متاخر آن را در مجموعه اشعار شیخ گنجانده است:
ای باد به خاک مصطفایت سوگند
باران به علی مرتضایت سوگند
افتاده به گریه خلق، بس کن بس کن
دریا، به شهید کربلایت سوگند
بسیار محتمل است که این بیان ساده و نوع ردیف، متعلق به زمان حیات بوسعید(ف440) نباشد، با این حال این شعر بر اساس متون موجود تنها به ابوسعید نسبت داده شده است. البته باید به این نکته اشاره کرد که تا سده ی ششم، سوگند خوردن به بزرگان شیعی چندان معمول نبوده و جز ابیات ابوسعید و همچنین ابیاتی از باباطاهر و غضایری، این نوع سوگندها را در شعر شیعی نمی توان دید. در قطعه ای دیگر از ابوسعید نیز توسل جستن به امام حسین(ع) در کنار دیگر امامان علیهم السلام، نمود دارد.
از دیگر شاعران این دوران، در دوبیتی های باباطاهر(زنده تا حدود 450) نیز چند بار به حادثه ی عاشورا اشاره شده است:
عاشق اون بی که دایم در بلا بی
ایوب آسا به کرمون مبتلا بی
حسن آسا بنوشه کاسه ی زهر
حسین آسا شهید کربلا بی
یا:
در این ویرانه جز دلخون ندیدم
نه دل گویی که دشت کربلا بی

البته ابیات عاشورایی منسوب به باباطاهر در نسخه های قدیمی اشعارش دیده نمی شود و بعید نیست از اشعار دیگر شاعران بومی به آثا او راه یافته باشد، با این حال باتوجه به محدوده ی زندگی بابا و تاثیر حکومت آل بویه بر فرهنگ و مذهب آن دیار و همچنین پیشینه ی مذهبی آن منطقه، گرایش شیعی باباطاهر کاملا محتمل به نظر می رسد.
#شعر_شیعی
#شعر_شیعی
#بابا_طاهر
#ابوسعید
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
#شعر_عاشورایی (۵)
از ویژگی های اشعار مدحی و وصفی سده ی پنجم، وجود اشارات پراکنده به واقعه ی عاشورا در خلال قصاید است. در مجموع اشعار نیمه ی دوم سده ی پنجم، چند شاعر از جمله قطران تبریزی، ازرقی هروی، لامعی و ابوالفرج رونی، به این شیوه از واقعه ی عاشورا در دیوان خود یاد کرده اند.
قطران تبریزی که تا پس از ۴۶۵ زنده بوده و نشانه های شیعه گری در اشعارش دیده می شود، در سوگ یکی از ممدوحانش می سراید:
رفتی ز جهان به تشنگی بیرون
مانند شهید کربلا بودی
نکته ای که شهرت داستان عطش شهیدان کربلا را در این دوره تایید می کند.
قطران، از قاتلان کربلا به لفظ "کفار" یاد کرده و در بیتی دیگر از شهرت حدیث کربلا در جهان نام برده است. (ر.ک. دیوان قطران، ص ۸ و ۴۵۵)
ازرقی هروی، شاعر متصل به دربار غزنویان دوم هم، به شیوه ی منوچهری، در توصیف طبیعت از داستان عاشورا بهره برده است:
تا لاله چون حسین علی غرقه شد به خون
گل همچو شهربانو، بدریده پیرهن
لامعی گرگانی هم به شیوه ی دقیقی، در تغزل از مضمونی مربوط به ادب عاشورایی استفاده کرده است:
به خون من شده مژگان او چنان تشنه
که شیعیان حسین علی به خون یزید
ابوالفرج رونی(ص۵۰) هم در شعری مدحی، به حادثه ی کربلا تلمیحی کوتاه دارد.
این ابیات و اشارات باقی مانده، نشان می دهد، هرچند در ادبیات این سده، سرودن اشعار مستقل عاشورایی هنوز رواج نیافته، ماجرای شهادت امام حسین(ع) و چگونگی عزاداری بر ایشان، آنقدر در گوشه و کنار قلمرو ادب فارسی مشهور بوده که حتی شاعران اهل سنت و ناظمان درباری هم در دیوان های خود به آن تلمیح کرده اند.
#محمد_مرادی
#شعر_شیعی
@drmomoradi
Forwarded from محمد مرادی
#شعر_عاشورایی (۶)
در میان شاعران قرن پنجم، شعر ناصر خسرو(۳۹۴_۴۸۱)قلمروی مجزا و متمایز با دیگر شاعران دارد. در اشعار این شاعر اسماعیلی، بسیاری از شخصیت های شیعی حضور پررنگ دارند و حکیم در دفاع از باورهای خود به آنان توسل جسته است.
در اشعار ناصر خسرو، ستایش امام علی(ع) و فضایل ایشان، بیش از دیگر بزرگان(حتی حضرت رسول علیه السلام) نمود دارد، با این حال ابیاتی در ستایش دیگر امامان نخستین شیعه، در اشعار او دیده می شود.
ناصرخسرو در دیوانش، به سبک شاعران سامانی از القاب شبیر و شبر برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) استفاده کرده است(صفحه های 94، 200، 133و 308)؛ چنانکه در جدال با ناصبیان و در دفاع از حقانیت امام علی(ع) و فرزندانش می سراید:
ای ناصبی اگر تو مقری بدین سخن
حیدر امام توست و شبر وآن گهی شبیر
او امام حسین(ع) را از بازخواست کنندگان روز قیامت درباره ی عهد روز غدیر می داند(ص 402) و ایشان را یادگار رسول(ص) می خواند:
حسین و حسن یادگار رسول
نبودند جز یادگار علی
در اشارات موجود در دیوان ناصرخسرو به شهادت امام حسین(ع)، ریشه های قتل آن حضرت در انحراف های پدید آمده در زمان خلیفه ی سوم بر شمرده شده است:
ور یار رسول است کشنده ی پسر او
پس هیچ مرو را نه عدو بود و نه کافر

همچنین در شکایت از روزگار، به ماجرای شهادت آن حضرت اشاره می کند:
هیچ شنیدی که به آل رسول
رنج و بلا چند رسید از دهاش؟
دفتر پیش آر و بخوان حال آنک
شهره از او شد به جهان کربلاش

حکیم همچنین به شیوه ی زیارت عاشورا، بر قاتلان سیدالشهدا لعنت می فرستد:
لعنت کنم بر آن بت، کاو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین

اما بی شک از زیباترین ابیات عاشورایی ناصرخسرو، بیت زیر است که در قصیده ی ۹۷ دیوان و در خلال شکایت او از ستم روزگار درج شده است و نشان دهنده ی اندوه همیشگی اش از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) است، اندوهی که با هیچ معجون و دارویی بر طرف نمی شود:
من که ز خون حسین پر غم و دردم
شاد چگونه کنند خون رزانم؟
#محمد_مرادی
#شعر_شیعی
#ناصر_خسرو
Forwarded from محمد مرادی
#شعر_عاشورایی (7)
در دیوان های به دست آمده از شاعران اواخر سده ی پنجم و آغازین دهه های سده ی ششم، میزان تلمیح به واقعه ی عاشورا افزایش یافته است. این ویژگی حتی در اشعار شاعران متصل به دربار غزنویان دوم دیده می شود؛ چنانکه مسعود سعد سلمان(438_ 515)، چندبار در خلال قصایدش به شهیدان کربلا اشاره کرده است.
او در شعر مشهور "نای بی نوا"، اشک فراوان خود در زندان را به خون شهیدان کربلا مانند کرده است:
چندین کزین دو دیده ی من رفت روز و شب
هرگز نرفت خون شهیدان کربلا

او همچنین در ستایش ثقه الملک طاهر، از حرمت و جاه آن شهیدان یاد کرده:
لاجرم جاه و حق حرمت او
چون شهیدان کربلا باشد
نکته ی قابل تامل این است که در قلمرو غزنویان حنفی مذهب، ذکر خیر شهدای کربلا به اندازه ای فراگیر بوده که شاعر در مقام مدح، ممدوح خود را به آنان تشبیه کرده است.

بیش از مسعود سعد، در دیوان معزی نیشابوری(ف بین 518_521)، اشارات شیعی نمود دارد.
معزی در مقدمه ی مدح ابوطاهر مطهر بن علی علوی، پس از ستایش امام علی(ع) لب به سوگ حسنین(ع) گشوده است:
وآن دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن
هر دو اندر کعبه ی جود و کرم رکن و صفا
آن یکی کشته به زهر و اهتزا در اهتزاز
آن یکی گشته پی دفع البلایا در بلا
آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز
وان دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا
در ادامه ی این شعر، امیرالشعرا معزی، از جایگاه امام حسین(ع) نزد پیامبر یادکرده و بر شمر و قاتلان آن حضرت لعن می فرستد:
آنکه دادی بوسه بر روی و قفای او رسول
گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا
وانکه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم
چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دِما
روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش
تو بده داد و مباش از حبّ مقتولان جدا

معزی در شعرش از حسنین(ع) با لقب سیدین یاد کرده (ص753) که گویی بر آمده از حدیث"الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه" بوده است. همچنین در ابیاتی دیگر به مدفن امام در کربلا و شهادت آن حضرت در روز عاشورا، اشاره کرده است.(ص43و737)
#شعر_شیعی
#محمد_مرادی
#مسعود_سعد
#معزی_نیشابوری
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
#شعر_عاشورایی (8)
در سده ی پنجم هجری، علاوه بر اشعار اشاره شده، ابیاتی را می توان دید که یادآور برخی کلیدواژه های شعر عاشورایی هستند و در ریشه شناسی این گونه اهمیت دارند.
برای مثال، عنصری، دومین شاعری است که در دیوانش از شمر نام برده و او را در تضاد با خضر نبی(ع) قرار داده است. (ص349)
دیگر شاعر این دوره، اسدی توسی(ف465)، در مناظره ی شب و روز که در مجمع الفصحا ثبت شده، در تفضیل روز بر شب، از چهار روز به عنوان مهمترین و ارجمندترین روزها یادکرده که یکی از این چهار روز، عاشوراست:
عید و آدینه ی فرخ، عرفه، عاشورا
همه روز است چو بینی به ام از عقل و فهم

از دیگر آثار مهم در قرن پنجم، علی نامه، سروده ی شاعری ربیع نام را باید نام برد که گویی به سال 482 نوشته شده و نخستین حماسه ی شیعی موجود است.
در این منظومه که در روایت جنگ های تاریخی حضرت امیر(ع) سروده شده، بارها از نقش تاریخی و حضور امام حسین(ع) در نبردها سخن به میان آمده است. از دیگر جنبه های مهم این اثر، درج نخستین اشارات به حضرت عباس(ع) در ادب فارسی است که در خلال روایت دوران حکومت علی(ع)، نشانه هایی از آن را می توان دید.
#شعر_شیعی
#محمد_مرادی
#علی_نامه
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
#شعر_عاشورایی (9)
بر اساس ابیات موجود، سنایی غزنوی، دومین شاعر عاشورایی شاخص پس از کسایی است که ابیات متعددی را درباره ی این واقعه سروده است. جایگاه او در ادب عاشورایی، بیشتر مربوط به منظومه ی حدیقه الحقیقه و ابیاتی است که در خلال آن، برخی وقایع کربلا به تصویر کشیده شده و در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت، اما در ابیات دیوان حکیم نیز به صورت پراکنده، از شهادت امام حسین(ع) ذکر رفته است.
در قطعه ی شماره ی 82 دیوان سنایی، لعنت فرستادن بر خاندان ابوسفیان به آشکاری نمود دارد:
داستان پسر هند مگر نشنیدی؟
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عمّ پیمبر بمکید
خود به ناحق، حق داماد پیمبر بگرفت
پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنم؟
لعنه الله یزیداً و علی حبّ یزید
سنایی دین درون انسان ها را، حسین(ع) وجودی آن ها می داند. از نظر او جدالی همیشگی بین حسین درون و یزید نفس وجود دارد:
دین حسین توست، آز و آرزو خوک و سگ است
تشنه این را می کشی وین هر دو را می پروری
بر یزید و شمر ملعون چون همی لعنت کنی؟
چون حسین خویش را شمر و یزید دیگری

سنایی در شعری دیگر که به شیخ احمد جام نیز نسبت یافته، بهترینِ شهدای عالم را امام حسین(ع) معرفی کرده است:
سراسر جمله عالم پر شهید است
شهیدی چون حسین کربلا کو؟
او در خلال ستایش رسول(ص)، دو درِ بارگاه پیمبر را یکی مرقد امام علی(ع) در کوفه و دیگر مدفن امام حسین(ع) در کربلا می داند:
بارگاه او دو در دارد که مردان در روند
یک در اندر کوفه یابی و دگر در کربلا
از این دست ابیات و اشارات را در دیگر قصاید و غزل های دیوان سنایی نیز می توان دید.(نگاه کنید به صفحه های 470، 465 و 38)
#محمد_مرادی
#شعر_شیعی
#سنایی_غزنوی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
#شعر_عاشورایی (10)
یا هو
امام حسین(ع) پس از حضرت رسول(ص) و امام علی(ع)، سومین شخصیت مذهبی تاثیرگذار در حدیقه الحقیقه ی سنایی غزنوی است.
او در ابیات متعددی که درباره ی آن حضرت سروده، ایشان را این گونه وصف می کند:
پسر مرتضی امیر حسین
که چنویی نبود در کونین
مشرب دین اصالت نسبش
منصب دین نزاهت ادبش
اصل او در زمین علیین
فرع او اندر آسمان یقین...
سنایی در خلال ده ها بیتی که در مدح آن حضرت سروده، ابتدا از بصیرت، سیرت، اصل پاکیزه و جوهره ی نبوی امام حسین(ع) سخن می گوید و جبرییل را گهواره جنبان ایشان می نامد:
عقل در بند عهد و پیمانش
بوده جبریل مهد جنبانش

حکیم پس از مدح آن حضرت، ضمن دعا بر دوستان و لعنت فرستادن بر دشمنانش، به حادثه ی کربلا گریز می زند:
کربلا چون مقام و منزل ساخت
ناگه آل زیاد بر وی تاخت
راه آب فرات بربستند
دل او زان عنا و غم خستند
...شمر و عبدالله زیاد لعین
روحشان جفت باد با نفرین
برکشیدند تیغ بی آزرم
نز خدا ترس و نه ز مردم شرم...
حکیم به وصف ماجرای کربلا و شهادت آن حضرت می پردازد و پس از نکوهش آل مروان، از روانه شدن سر امام به دمشق و شعرخوانی یزید و چوب بر لب امام زدن حکایت می کند:
شهربانو و زینب گریان
مانده در فعل ناکسان گریان
سر برهنه بر اشتر و پالان
پیش ایشان ز درد دل نالان
علی الاصغر ایستاده به پای
وان سگان ظلم را بداده رضای

در روایت سنایی، از امام سجاد(ع) با لقب علی اصغر یاد شده است. حکیم در ادامه، پس از روایت مرثیه ای و با تکیه بر نگاه تاریخی به ماجرای کربلا، به ستایش عرفانی این حادثه پرداخته است:
حبذا کربلا و آن تعظیم
کز بهشت آورد به خلق نسیم
وآن تن سربریده در گل و خاک
وآن عزیزان به تیغ دل ها پاک...
اشعار سنایی، از منظر مضمونی شبیه بخش هایی از زیارت ناحیه ی مقدسه است. در این ابیات از سوگواری حضرت رسول(ع)، حضرت امیر(ع) و حضرت فاطمه(س) بر شهادت امام حسین(ع) سخن گفته شده و پس از لعن قاتلان آن حضرت، حکایت یکی از عاشقان زیارت امام(ع) نقل شده است.
ابیات و توصیفات سنایی، کامل ترین گنجینه ی بازمانده از شعر عاشورایی فارسی تا آغاز سده ی ششم هجری است.
#سنایی_غزنوی
#حدیقه_الحقیقه
#شعر_شیعی
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
#شعر_عاشورایی (۵)
از ویژگی های اشعار مدحی و وصفی سده ی پنجم، وجود اشارات پراکنده به واقعه ی عاشورا در خلال قصاید است. در مجموع اشعار نیمه ی دوم سده ی پنجم، چند شاعر از جمله قطران تبریزی، ازرقی هروی، لامعی و ابوالفرج رونی، به این شیوه از واقعه ی عاشورا در دیوان خود یاد کرده اند.
قطران تبریزی که تا پس از ۴۶۵ زنده بوده و نشانه های شیعه گری در اشعارش دیده می شود، در سوگ یکی از ممدوحانش می سراید:
رفتی ز جهان به تشنگی بیرون
مانند شهید کربلا بودی
نکته ای که شهرت داستان عطش شهیدان کربلا را در این دوره تایید می کند.
قطران، از قاتلان کربلا به لفظ "کفار" یاد کرده و در بیتی دیگر از شهرت حدیث کربلا در جهان نام برده است. (ر.ک. دیوان قطران، ص ۸ و ۴۵۵)
ازرقی هروی، شاعر متصل به دربار غزنویان دوم هم، به شیوه ی منوچهری، در توصیف طبیعت از داستان عاشورا بهره برده است:
تا لاله چون حسین علی غرقه شد به خون
گل همچو شهربانو، بدریده پیرهن
لامعی گرگانی هم به شیوه ی دقیقی، در تغزل از مضمونی مربوط به ادب عاشورایی استفاده کرده است:
به خون من شده مژگان او چنان تشنه
که شیعیان حسین علی به خون یزید
ابوالفرج رونی(ص۵۰) هم در شعری مدحی، به حادثه ی کربلا تلمیحی کوتاه دارد.
این ابیات و اشارات باقی مانده، نشان می دهد، هرچند در ادبیات این سده، سرودن اشعار مستقل عاشورایی هنوز رواج نیافته، ماجرای شهادت امام حسین(ع) و چگونگی عزاداری بر ایشان، آنقدر در گوشه و کنار قلمرو ادب فارسی مشهور بوده که حتی شاعران اهل سنت و ناظمان درباری هم در دیوان های خود به آن تلمیح کرده اند.
#محمد_مرادی
#شعر_شیعی
@drmomoradi
Forwarded from محمد مرادی
#شعر_عاشورایی (۶)
در میان شاعران قرن پنجم، شعر ناصر خسرو(۳۹۴_۴۸۱)قلمروی مجزا و متمایز با دیگر شاعران دارد. در اشعار این شاعر اسماعیلی، بسیاری از شخصیت های شیعی حضور پررنگ دارند و حکیم در دفاع از باورهای خود به آنان توسل جسته است.
در اشعار ناصر خسرو، ستایش امام علی(ع) و فضایل ایشان، بیش از دیگر بزرگان(حتی حضرت رسول علیه السلام) نمود دارد، با این حال ابیاتی در ستایش دیگر امامان نخستین شیعه، در اشعار او دیده می شود.
ناصرخسرو در دیوانش، به سبک شاعران سامانی از القاب شبیر و شبر برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) استفاده کرده است(صفحه های 94، 200، 133و 308)؛ چنانکه در جدال با ناصبیان و در دفاع از حقانیت امام علی(ع) و فرزندانش می سراید:
ای ناصبی اگر تو مقری بدین سخن
حیدر امام توست و شبر وآن گهی شبیر
او امام حسین(ع) را از بازخواست کنندگان روز قیامت درباره ی عهد روز غدیر می داند(ص 402) و ایشان را یادگار رسول(ص) می خواند:
حسین و حسن یادگار رسول
نبودند جز یادگار علی
در اشارات موجود در دیوان ناصرخسرو به شهادت امام حسین(ع)، ریشه های قتل آن حضرت در انحراف های پدید آمده در زمان خلیفه ی سوم بر شمرده شده است:
ور یار رسول است کشنده ی پسر او
پس هیچ مرو را نه عدو بود و نه کافر

همچنین در شکایت از روزگار، به ماجرای شهادت آن حضرت اشاره می کند:
هیچ شنیدی که به آل رسول
رنج و بلا چند رسید از دهاش؟
دفتر پیش آر و بخوان حال آنک
شهره از او شد به جهان کربلاش

حکیم همچنین به شیوه ی زیارت عاشورا، بر قاتلان سیدالشهدا لعنت می فرستد:
لعنت کنم بر آن بت، کاو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین

اما بی شک از زیباترین ابیات عاشورایی ناصرخسرو، بیت زیر است که در قصیده ی ۹۷ دیوان و در خلال شکایت او از ستم روزگار درج شده است و نشان دهنده ی اندوه همیشگی اش از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) است، اندوهی که با هیچ معجون و دارویی بر طرف نمی شود:
من که ز خون حسین پر غم و دردم
شاد چگونه کنند خون رزانم؟
#محمد_مرادی
#شعر_شیعی
#ناصر_خسرو
یاهو
#شعر_عاشورایی(1)
درباره‌ی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهش‌های متعددی انجام شده است. طبق روایت‌هایی, ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانه‌های آن را در لالایی‌های منسوب به حضرت فاطمه و همچنین پیش‌بینی‌های مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول و امام علی که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، می‌توان دید؛ نشانه‌های این دست روایات و نقل‌ها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سده‌های سوم به بعد قابل رصد است. اما آنچه در ادبیات عرب به‌عنوان شعر عاشورایی مطرح است جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون حضرت اباالفضل، حر بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعه‌ی عاشورا و با موضوع‌هایی چون: مرثیه‌ی شهدا، دفاع از خاندان رسول و تلمیح یا روایت این حادثهی بزرگ سروده شده است.
بی‌شک سوگ‌سروده‌های بازماندگان کربلا نقشی تعیین‌کننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا دارد. پس از آن و در طول تاریخ ادب عرب بسیاری از شاعرانِ عمدتا شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سروده‌اند که از آن میان می‌توان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد.
در ادبیات فارسی نیز، به‌مرور و با رواج شعر فارسی، از سده‌ی چهارم زمینه های توجه به عاشورا و ذکر امام حسین(ع) در اشعار فراهم شده به‌طوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیت‌های دینی، پس از امام علی(ع) و حضرت رسول(ص)، بیشترین ابیات را در پیوند با آن حضرت می‌توان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن می‌پردازیم.
بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنان که ناصرخسرو در مقام منقبت‌گویی ، خود را با رودکی مقایسه می‌کند حال که چندان نشانه‌ای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست:
خود را ز بهر مدحت آل رسول
گه رودکی و گاهی حسان کنم
به هر حال بر اساس ابیات موجود, حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین(ع* اشاره شده، چنان‌که حکیم میسری در مقدمه‌ی دانشنامه که بین سال‌های 367تا370 سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهم‌السلام درود می‌فرستد:
پس آن گه بر حسین و بر حسن بر
به فرزندان ایشان تن به تن بر

دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیده‌ی 55 بیتی‌اش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا بر امام حسین تلمیح کرده است:
چنانچون من بر او گریم نگریید
ابر شبیر زهرا روز محشر

البته برخی پژوهشگران این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر می‌دانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخه‌شناسانه، از منظر سبکی می‌توان این شعر را متعلق به سده‌ی چهارم دانست. ادامه دارد.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#محمد_مرادی
@drmomoradi
یا هو
#شعر_عاشورایی (2)
در تاریخ شعر عاشورایی فارسی، کسایی مروزی را نخستین مرثیه‌سرا به شمار می‌آورند. این لقب بر اساس معدود ابیات باقی‌مانده از سده‌ی چهارم، به او نسبت داده شده و یادآور قصیده‌ای است که او در پیوند با عاشورا سروده است.
کسایی شاعر شاخص ادبیات دینی و همچنین شاعر وصف و طبیعت، بر اساس اسناد موجود در سال ۳۴۱ متولد و پس از ۳۹۱ درگذشته است. هرچند از او تنها حدود سیصد بیت شعر بر جای مانده، جایگاهش در ادب فارسی به حدی درخشان بوده که تا قرن‌ها، شاعران از او به نیکی یاد می‌کرده‌اند.
هرچند نظر صاحب کتاب النقض را که همه‌ی دیوان او را مناقب حضرت رسول(َص) و آل ایشان دانسته، نمی‌توان پذیرفت، این اندازه مشخص است که او شاعری مذهبی بوده، چنانکه عوفی نیز در لباب‌الالباب به این نکته اشاره کرده است.
مرثیه‌ی عاشورایی کسایی، قصیده‌ای پنجاه‌بیتی است که به طور کامل، در جنگ تتمه‌ی خلاصه‌الاشعار تقی کاشانی (نسخه‌ی بانکی پور پتنه) ضبط شده؛ البته ابیات ابتدایی آن در مجمع‌الفصحا و بیت‌هایی از آن نیز در لغت فرس و ترجمان‌البلاغه نقل شده است.
در بیست و پنج بیت آغازین این قصیده، کسایی به وصف زیبایی‌های طبیعت و بهار پرداخته و سپس از بیت بیست و ششم از تغزل و وصف برائت جسته و به مقتل گریز زده است:
بیزارم از پیاله، وز ارغوان و لاله
ما و خروش و ناله، کنجی گرفته ماوا
دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولا

در ادامه، این شعر کاملا به شیوه‌ی مقاتل موجود نزدیک می‌شود، به گونه ای که تاثیرپذیری کسایی از این دست آثار، به‌وضوح در توصیفات و تعابیر دیده می‌شود:
آن میر سر بریده، در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده، گشته اسیر غوغا
تنها و دلشکسته، بر خویشتن گرسته
از خان‌و‌مان گسسته، وز اهل بیت آبا

در این قصیده کسایی بر شمر و سنان لعنت می‌فرستد و یزید را نکوهش می‌کند:
بی‌شرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر
لشکر زده بر او بر، چون حاجیان بطحا
...صفین و بدر و خندق، حجت گرفته با حق
خیل یزید احمق، یک‌یک به خون کوشا

در این مقتل منظوم، نخست‌بار در ادب فارسی از علی اصغر، حضرت زینب و شهربانو علیهم‌السلام نیز یاد شده است:
آن پنج‌ماهه کودک، باری چه کرد ویحک
کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا
آن زینب غریوان، اندر میان دیوان
آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا...

در مجموع، این شعر در جایگاه نخستین مقتل فارسی که حدود ۱۱۰۰ سال پیش سروده شده، جایگاهی ویژه در تاریخ ادب عاشورایی دارد.
#شعر_شیعی
#ادب_عاشورایی
#شعر_آیینی
#محمد_مرادی
@drmomoradi
یا هو
#شعر_عاشورایی (۳)
عصر شعرخیز غزنوی، دوره‌ی چندان مناسبی در رواج شعر عاشورایی فارسی نیست. به‌ویژه در زمان محمود غزنوی ۳۸۷تا۴۲۱، چندان نمودی از ادب عاشورایی در آثار برجای مانده دیده نمی‌شود، نکته‌ای که بعید نیست از مذهب غالب در قلمرو غزنویان نشات گرفته باشد.
در این دوران، هرچند حکومت شیعی آل‌بویه در ری، حامی شعر منقبتی بوده، میزان اشعار به دست آمده از شاعران نواحی مرکزی و جنوبی ایران زیاد نیست و تنها ابیات شیعی پراکنده را در آثار منسوب به کسانی چون بندار رازی و غضایری می توان سراغ گرفت.
افول ادب عاشورایی در قلمرو شعر مدح‌محور غزنوی، به اندازه‌ای مشهود است که در مجموع اشعار شاعرانی چون: فرخی، عنصری، عسجدی و ... تنها یک بیت ثبت شده که در آن به امام حسین علیه‌السلام، اشاره شده است؛ آن هم بیتی است از فرخی که در بخش پایانی مدح مسعود غزنوی، شادمانی محمود از دیدار او را به شادی امام علی(ع) از دیدار حسنین(ع) مانند کرده است:
همیشه به دیدار تو شاد سلطان
چو حیدر به دیدار شبّیر و شبّر

در قطعه‌ای که نخست بار در مجالس‌المومنین قاضی نورالله نقل شده نیز، غضایری رازی به پنج تن و از آن میان، امام حسین(ع) شفاعت جسته است:
بهینِ خلق و برادرش و دختر و دو پسر
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن

البته در هیچ‌یک از این ابیات اشاره‌ای به حادثه‌ی کربلا نشده است. در ادب این دوره، تنها منوچهری دامغانی(ف432)، در مسمطی که در وصف بهار سروده، در توصیف عاشورا، به عزاداری شیعیان بر اصحاب کربلا اشاره کرده، مضمونی که موید فراگیری نوحه بر شهدای کربلا در این عصر است:
طوطی میان باغ دمان و کشی کنان
چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی
...قمری هزار نوحه کند بر سر چنار
چون اهل شیعه بر سر اصحاب نینوی

البته وضعیت شعر شیعی عربی و متون ادبی، تاریخی و حدیثی، در انعکاس حادثه‌ی کربلا، متفاوت با شعر این دوره است.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#منوچهری_دامغانی
#شعر_غزنوی
#محمد_مرادی
@drmomoradi
"نکته‌ای شاید تکراری/ به بهانه‌ی سالروز درگذشت دکتر غنی مصحح دیوان حافظ"

چند روز پیش در یادداشتی از دوستی ارجمند، نام حافظ شیرازی را دیدم که در پیشینه‌ی شعر انتظار فارسی و شاعران مربوط به آن ثبت شده بود. مساله‌ای که به‌فراوانی در یادداشت‌های مشابه و به‌ویژه در رسانه‌ها تکرار شده و احتمالا تکرار خواهد شد. اما فارغ از مباحث تکراری درباره‌ی مذهب و مسلک حافظ، یادآوری چند نکته درباره‌ی حافظ و پیوند اشعار او با ادبیات "مهدوی" خالی از فایده نیست:

۱_ در غالب نسخه‌های کهن دیوان حافظ و همچنین تصحیح‌های آن، از جمله تصحیح غنی_قزوینی، تنها در یک‌بیت، به صورت مستقیم به نام مهدی(ع) اشاره شده است:

کجاست صوفی دجال‌فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدیّ دین‌پناه رسید

مهدی، در بیت یادشده، سیمایی آخرالزمانی_ اسلامی دارد و نمی‌توان آن را با سیمایی مختص به ادبیات انتظار شیعی معرفی کرد.

این بیت، با توجه به مطلع شعر و کارکرد مدحی آن، صرفا تلمیحی به نام مهدی منجی(ع* است. شیوه‌ای که از دیرباز در سنت شعر فارسی و در خلال ستایش ممدوحان مرسوم بوده و تا روزگار ما نیز این تطبیق و ایجاد تشابه ادامه دارد.
چنانکه تقابل مهدی و دجال را در شعر زیر از عنصری نیز می‌توان مشاهده کرد:

سیاست تو به گیتی علامت مهدی است
کجا سیاست تو نیست فتنه‌ی دجال

یا در بیت زیر از قطران:

همی به دیده بدیدم چو روز رستاخیز
ز پیش رایت مهدی و فتنه‌ی دجال

۲_ برخی بزرگان، به‌ویژه،
عالمان و عارفان، در سده‌های اخیر برخی غزل‌های حافظ را اشعاری در ستایش امام دوازدهم(عج) معرفی کرده‌اند یا آن اشعار را با امکان سازگاری با وجود آن حضرت تفسیر کرده‌اند.
مشهورترین این اشعار، یکی غزلی است با مطلعِ "ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی" که شعری است در ستایش معشوق یا ممدوحی که حافظ از وصف "شاه خوبان" برای او استفاده کرده و منتظر بازگشت اوست؛ هیچ قرینه‌ای دیگر و مشخص از پیوند این شعر با امام منتَظر نمی‌توان سراغ گرفت و ابهام و چندلایگی تفسیری در این شعر، چون دیگر سروده‌های حافظ است.

شعر مشهور دوم، "مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید" است که در تصحیح غنی_قزوینی، ثبت نشده؛ اما در برخی نسخ کهن و تصحیح‌ها از جمله حافظ انجوی ثبت شده و از منظر سبکی، محتملا از حافظ است؛ هرچند این شعر نیز قرینه‌ای مشخص بر ستایش امام عصر(عج) ندارد و مخاطب حافظ می‌تواند هر ممدوح یا معشوقی باشد. اصولا شعر حافظ، به مخاطب اجازه می‌دهد که از این اشعار در موضوع انتظار موعود چون بسیاری موضوعات دیگر استفاده کند و تنها از این منظر، جزو قلمرو شعر انتظار به معنای عام آن است.

۳_ در خوانش اشعار حافظ، به‌ویژه در فاصله‌ی سده‌های دهم تا سیزدهم، تلاش شده است؛ سیمایی منقبت‌سرا از حافظ ارائه شود. حال آنکه در اشعار او، اشارات مستقیم به شخصیت‌های صدر اسلام کاربردی واضح و مستند ندارد و جز معدود ابیاتی چون رباعی "مردی ز کننده‌ی درِ خیبر پرس" و بیت "حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق"، کمتر اشاره‌ای به شخصیت‌های مورد احترام شیعه را در دیوان حافظ می‌توان دید.

پرواضح است که شعر حک‌شده بر سنگ قبر حافظ با مطلع "ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش" نیز از حافظ نیست و هرچند در برخی چاپ‌های دیوان ثبت‌شده، در نسخ قبل از قرن دهم، تا آنجا که ذهن این کمترین به‌خاطر دارد، نشانه‌ای از آن نیست. انتساب برخی ابیات مجعول و متوسط چون شعر "نوشته بر درِ فردوس کاتبان قضا" به حافظ نیز که نیاز به بحث و مداقه ندارد.
#حافظ
#شعر_شیعی
#محمد_مرادی
@drmomoradi
"شعر عاشورایی/ ۱"

درباره‌ی شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهش‌هایی متعدد انجام شده است. طبق روایت‌هایی، ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله شکل گرفته و نشانه‌های آن را در لالایی‌های منسوب به حضرت فاطمه(س) و همچنین پیش‌بینی‌های مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول(ص) و امام علی(ع) که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، می‌توان دید. نشانه‌های این دست روایات و نقل‌ها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سده‌های سوم به بعد قابل رصد است. ( بنگرید به کامل‌الزیارات ابن‌قولویه قمی؛ المعجم‌الکبیر سلیمان الطبرانی و المستدرک علی‌الصحیحین ابی‌عبدالله حاکم نیسابوری؛ تاریخ دمشق ابن عساکر و ...) اما آنچه در ادبیات عرب به‌عنوان شعر عاشورایی مطرح است، جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون: حضرت اباالفضل(ع)، حرّ بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعه‌ی عاشورا و با موضوع‌هایی نظیر مرثیه‌ی شهدا، دفاع از خاندان رسول(ص) و تلمیح یا روایت این حادثه‌ی بزرگ سروده شده است.
بی‌شک  سوگ‌سروده‌های بازماندگان کربلا نقشی تعیین‌کننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا داشته است.
پس از آن و در طول تاریخ ادب عربی، بسیاری از شاعرانِ عمدتا شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سروده‌اند که از آن میان می‌توان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد.

در ادبیات فارسی، به‌مرور و با رواج شعر فارسی، از سده‌ی چهارم زمینه‌های توجه به عاشورا و ذکر امام حسین(ع) در اشعار فراهم شده؛ به‌طوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیت‌های دینی، پس از امام علی(ع) و حضرت رسول(ص)، بیشترین ابیات را در مرثیه‌ی آن حضرت می‌توان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن می‌پردازیم.
بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنان‌که ناصرخسرو در مقام منقبت‌گویی، خود را با رودکی مقایسه کرده؛ حال که چندان نشانه‌ای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست:

خود را ز بهر مدحت آل رسول
گه رودکی و گاهی حسّان کنم
دیوان ناصرخسرو

به هر وجه بر اساس ابیات موجود، حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین(ع) اشاره شده، چنان‌که حکیم میسری در مقدمه‌ی دانشنامه که بین سال‌های 367تا370 سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهم‌السلام درود می‌فرستد:

پس آن گه بر حسین و بر حسن بر
به فرزندان ایشان تن به تن بر
دانشنامه‌ی میسری

دقیقی مقتول به 370 نیز در تغزل قصیده‌ی 55 بیتی‌اش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر امام حسین(ع) تلمیح کرده است:

چنانچون من بر او گریم نگریید
  ابر شبیر زهرا روز محشر
دیوان دقیقی

البته برخی پژوهشگران  این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر می‌دانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخه‌شناسانه، از منظر سبکی می‌توان این شعر را متعلق به سده‌ی چهارم دانست...

ادامه دارد.
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی

@drmomoradi
"شعر_عاشورایی/۳"
عصر شعرخیز غزنوی، دوره‌ی چندان مناسبی برای رواج شعر عاشورایی فارسی نیست. به‌ویژه در زمان محمود غزنوی ۳۸۷تا۴۲۱، چندان نمودی از ادب عاشورایی در آثار برجای مانده دیده نمی‌شود؛ نکته‌ای که بعید نیست از مذهب غالب در قلمرو غزنویان نشات گرفته باشد.
در این دوران، هرچند حکومت شیعی آل‌بویه در ری، حامی شعر منقبتی بوده، میزان اشعار به دست آمده از شاعران نواحی مرکزی و جنوبی ایران زیاد نیست و تنها ابیات شیعی پراکنده را در آثار منسوب به کسانی چون بندار رازی و غضایری می توان سراغ گرفت.
افول ادب عاشورایی در قلمرو شعر مدح‌محور غزنوی، به اندازه‌ای مشهود است که در مجموع اشعار شاعرانی چون: فرخی، عنصری، عسجدی و ... تنها یک بیت ثبت شده که در آن به امام حسین علیه‌السلام، اشاره شده است؛ آن هم بیتی است از فرخی که در بخش پایانی مدح مسعود غزنوی، شادمانی محمود از دیدار او را به شادی امام علی(ع) از دیدار حسنین(ع) مانند کرده است:

همیشه به دیدار تو شاد سلطان
چو حیدر به دیدار شبّیر و شبّر
دیوان فرخی

در قطعه‌ای که نخست‌بار در مجالس‌المومنین قاضی نورالله شوشتری نقل شده نیز، غضایری رازی به پنج تن و از آن میان، امام حسین(ع) شفاعت جسته است:

بهینِ خلق و برادرش و دختر و دو پسر
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن

البته در هیچ‌یک از این ابیات به حادثه‌ی کربلا اشاره نشده است. در ادب این دوره، تنها منوچهری دامغانی(ف432)، در مسمطی که در وصف بهار سروده، در توصیف عاشورا، به عزاداری شیعیان بر اصحاب کربلا اشاره کرده، مضمونی که موید فراگیری نوحه بر شهدای کربلا در این عصر است:

طوطی میان باغ دمان و کشی کنان
چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی
...قمری هزار نوحه کند بر سر چنار
چون اهل شیعه بر سر اصحاب نینوی
دیوان منوچهری

البته وضعیت شعر شیعی عربی و متون ادبی، تاریخی و حدیثی، در انعکاس حادثه‌ی کربلا، متفاوت با شعر این دوره است.

#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#منوچهری_دامغانی
#شعر_غزنوی
#عاشورا
#امام_حسین
@drmomoradi
"شعر_عاشورایی /4"
در تاریخچه‌ی شعر عاشورایی فارسی، به‌ویژه از میانه‌ی سده‌ی پنجم، اشعاری دیده می‌شود که عمدتا در قالب‌های کوتاه سروده شده و در آن‌ها به واقعه‌ی عاشورا نیز اشاره شده است.
هرچند از منظر نسخه‌شناسی و سبکی، قاعدتا این اشعار متعلق به سده‌های بعد است، جزوی از کارنامه‌ی شعر عاشورایی محسوب می‌شود. اهمیتِ دیگر این اشعار، در پیوند آشکار آن‌ها با ادبیات عامه و فرهنگ محلی است و از این منظر، در مقایسه با اشعار شاعران دیگر، از منظر سنت‌های محلی سوگ عاشورایی اهمیت دارد.
از این دست ابیات منسوب به شاعران سده‌ی پنجم، یکی رباعی‌ای است به نام ابوسعید ابوالخیر که سعید نفیسی، به استناد مآخذ متاخر آن را در مجموعه اشعار شیخ گنجانده است:

ای باد به خاک مصطفایت سوگند
باران به علی مرتضایت سوگند
افتاده به گریه خلق، بس کن بس کن
دریا، به شهید کربلایت سوگند
سخنان منظوم ابوسعید

بسیار محتمل است که این بیان ساده و نوع ردیف، متعلق به زمان نزدیک به حیات بوسعید(ف440) نباشد؛ با این حال این شعر بر اساس متون موجود(تا آنجا که دیده‌ام) فارغ از صحت انتساب، تنها به ابوسعید نسبت داده شده است. البته باید به این نکته اشاره کرد که تا سده‌ی ششم، سوگند خوردن به بزرگان شیعی در شعر فارسی، چندان معمول نبوده و جز ابیات منسوب به ابوسعید و همچنین ابیاتی از باباطاهر و غضایری، این نوع سوگندها را در شعر شیعی متقدم نمی‌توان دید. در قطعه‌ای دیگر از ابوسعید نیز توسل جستن به امام حسین(ع) در کنار دیگر امامان علیهم‌السلام، نمود دارد.
  از دیگر شاعران این دوران، در دوبیتی‌های منسوب به باباطاهر(زنده تا حدود 450) نیز چندبار به حادثه‌ی عاشورا اشاره شده است:

عاشق اون بی که دایم در بلا بی
ایوب آسا به کرمون مبتلا بی
حسن آسا بنوشه کاسه ی زهر
حسین آسا شهید کربلا بی

یا:
در این ویرانه جز دلخون ندیدم
نه دل گویی که دشت کربلا بی

البته ابیات عاشورایی منسوب به باباطاهر در نسخه‌های قدیمی اشعارش دیده نمی‌شود و بعید نیست از اشعار دیگر شاعران بومی به آثار  او راه یافته باشد. با این حال باتوجه به محدوده‌ی زندگی بابا و تاثیر حکومت آل بویه بر فرهنگ و مذهب آن دیار و همچنین پیشینه‌ی مذهبی آن منطقه، گرایش شیعی باباطاهر و شاعران آن محدوده‌ی جغرافیایی کاملا محتمل به نظر می‌رسد.

#شعر_شیعی
#شعر_عاشورایی
#بابا_طاهر
#ابوسعید
#محمد_مرادی
@drmomoradi