Forwarded from محمد مرادی
"نگاهی به تصحیح جنگ عبدالکریم مداح"
سده های هشتم و نهم از مهم ترین دوره های تحول و قوت یافتن #ادبیات_شیعی است. در طول این دو سده که به شعر شیعی آغاز عصر صفوی در سده ی دهم می انجامد؛ آثاری خلق شده که از نظر کمیت و کیفیت، تحولی چشمگیر را در عرصه ی ادب شیعی نشان می دهد.
اشعار شیعی این دوره را در سه مجموعه ی اصلی می توان مشاهده و مطالعه کرد. نخست #حماسه_های_مذهبی که در قالب مثنوی یا قصاید متصل به هم سروده شده اند. #خاوران_نامه و #جنگ_نامه (نسخه ی موجود در کتابخانه ملی مورخ ۹۱۰) از این دسته اند.
دسته ی دوم دیوان های شاعران شیعی که بخشی مهم از آثارشان در ستایش اهل بیت(ع) سروده شده و از آن مجموعه آثار شاعرانی چون: #حسن_کاشی، #منصور_حافظ_شیرازی، #کمال_غیاث_شیرازی، #لطف_الله_نیشابوری و ... تصحیح یا به صورت عکسی منتشر شده است.
دسته ی سوم #جُنگ ها و #بیاض هایی است که اشعار مذهبی را در خود جای داده اند و شاید اهمیت تاریخ ادبیاتی آن ها بیش از دو مجموعه ی نخست باشد.
از میان ده ها جنگی که در کتابخانه های ایران و دیگر نقاط جهان در دست است؛ #جنگ_عبدالکریم_مداح مورخ ۸۴۹، مجموعه ای متمایز است.
این مجموعه که در سال ۱۳۹۰ به تصحیح #امینه_محلاتی و به همت #کتابخانه_مجلس منتشر شده، در کنار رباعیات پراکنده، ۸۱ شعر را از ۳۵ شاعر شیعی در بر گرفته است. قالب اصلی اشعار #قصیده است و در کنار آن چند #قطعه، #ترکیب_بند، #ترجیع_بند و #مسمط در این مجموعه گنجانده شده است.
در زمان نوشتن این یادداشت، نسخه ی جُنگ در اختیار من نیست؛ اما از تصاویر چاپ شده در تصحیح، خوانا و منظم بودن مجموعه استنباط می شود.
آنچه در این مجال درباره ی تصحیح این اثر باید گفت؛ نخست این است که قطعا در نسخه ی موجود این جنگ، افتادگی هایی وجود دارد؛ نکته ای که مصحح در حواشی بارها به آن اشاره کرده است. اما آنچه به نظر می رسد، احتمال جابه جایی صفحات جنگ است و این مساله را مصحح گرامی در نظر نگرفته است.
در کنار اهمیت زمان و مکان شاعر که در طبقه بندی و تنظیم #جنگ ها و #تذکره ها مورد توجه بوده؛ یکی از رایج ترین روش های طبقه بندی اشعار در مجموعه ها، فصل بندی بر اساس موضوع اشعار بوده است.
از آنجا که مجموعه ی حاضر به طور غالب در ستایش #امام_علی(ع) و دفاع از حقانیت شیعه گردآوری شده و نعت رسول(ص) و امامان(ع) به طور پراکنده در حاشیه ی اشعار دیده می شود؛ گردآورنده به جای تنظیم موضوعی یا بر اساس شاعران، از نظم الفبایی پایان اشعار استفاده کرده است.
بر اساس تصحیح موجود، بخش اول جنگ از حرف الف(ص۵۳) آغاز و به حرف م(ص۱۴۸) به پایان می رسد. مصحح محترم ضمن اشاره به افتادگی ابیات پایانی شعر آخر بخش اول و آغاز شعر بعد، تصحیح بخش دوم جنگ را از ص۱۴۸ تا پایان ادامه داده و مجددا اشعار از حرف الف تا ی(قبل از بخش دیگر قالب ها) تصحیح شده است.
در تصحیح این جنگ، می بایست در نظر گرفته می شد که افتادگی های متعدد، در مکان های پایان حروف، می توانسته دلیلی برای جابه جایی صفحات و خروج جنگ از منطق الفبایی خود بوده باشد. در ضمن هیچ دلیل محتوایی یا قالبی یا غیره برای دوبخشی بودن جنگ نمی توان دید؛ با این حال این نکته از چشم مصحح مغفول مانده و تلاشی برای مشخص کردن جای صحیح قصاید صورت نگرفته است.
نکته ی دیگر خطاهای متعدد در خوانش است. این ویژگی در خوانش حروف "گ، چ" به دلیل رسم الخط جنگ، بیش تر دیده می شود و برای کشف آن، حتی نیازی نیست تصحیح را با نسخه مقابله کنیم.
از نمونه های خطا این بیت در ص ۱۴۱ است:
نهم امام تقی و دهم علی نقی
دو پیشوا و شناسا، دو رهنما، دو فحول
که نویسنده مصرع دوم را این گونه خوانده:
دو پیشوا و شناساد و رهنماد و فحول
و در پاورقی درباره ی "رهنماد" و "شناساد" توضیح داده که "چنین است در اصل در هر دو مورد" و گویا این دو کلمه را واژه هایی جدید تشخیص داده و نتوانسته معمای متن را حل کند.
خطاهایی از این دست چه در مقدمات و چه در تصحیح به فراوانی در این چاپ دیده می شود که امید است در چاپ های بعدی بر طرف شود.
#محمد_مرادی
سده های هشتم و نهم از مهم ترین دوره های تحول و قوت یافتن #ادبیات_شیعی است. در طول این دو سده که به شعر شیعی آغاز عصر صفوی در سده ی دهم می انجامد؛ آثاری خلق شده که از نظر کمیت و کیفیت، تحولی چشمگیر را در عرصه ی ادب شیعی نشان می دهد.
اشعار شیعی این دوره را در سه مجموعه ی اصلی می توان مشاهده و مطالعه کرد. نخست #حماسه_های_مذهبی که در قالب مثنوی یا قصاید متصل به هم سروده شده اند. #خاوران_نامه و #جنگ_نامه (نسخه ی موجود در کتابخانه ملی مورخ ۹۱۰) از این دسته اند.
دسته ی دوم دیوان های شاعران شیعی که بخشی مهم از آثارشان در ستایش اهل بیت(ع) سروده شده و از آن مجموعه آثار شاعرانی چون: #حسن_کاشی، #منصور_حافظ_شیرازی، #کمال_غیاث_شیرازی، #لطف_الله_نیشابوری و ... تصحیح یا به صورت عکسی منتشر شده است.
دسته ی سوم #جُنگ ها و #بیاض هایی است که اشعار مذهبی را در خود جای داده اند و شاید اهمیت تاریخ ادبیاتی آن ها بیش از دو مجموعه ی نخست باشد.
از میان ده ها جنگی که در کتابخانه های ایران و دیگر نقاط جهان در دست است؛ #جنگ_عبدالکریم_مداح مورخ ۸۴۹، مجموعه ای متمایز است.
این مجموعه که در سال ۱۳۹۰ به تصحیح #امینه_محلاتی و به همت #کتابخانه_مجلس منتشر شده، در کنار رباعیات پراکنده، ۸۱ شعر را از ۳۵ شاعر شیعی در بر گرفته است. قالب اصلی اشعار #قصیده است و در کنار آن چند #قطعه، #ترکیب_بند، #ترجیع_بند و #مسمط در این مجموعه گنجانده شده است.
در زمان نوشتن این یادداشت، نسخه ی جُنگ در اختیار من نیست؛ اما از تصاویر چاپ شده در تصحیح، خوانا و منظم بودن مجموعه استنباط می شود.
آنچه در این مجال درباره ی تصحیح این اثر باید گفت؛ نخست این است که قطعا در نسخه ی موجود این جنگ، افتادگی هایی وجود دارد؛ نکته ای که مصحح در حواشی بارها به آن اشاره کرده است. اما آنچه به نظر می رسد، احتمال جابه جایی صفحات جنگ است و این مساله را مصحح گرامی در نظر نگرفته است.
در کنار اهمیت زمان و مکان شاعر که در طبقه بندی و تنظیم #جنگ ها و #تذکره ها مورد توجه بوده؛ یکی از رایج ترین روش های طبقه بندی اشعار در مجموعه ها، فصل بندی بر اساس موضوع اشعار بوده است.
از آنجا که مجموعه ی حاضر به طور غالب در ستایش #امام_علی(ع) و دفاع از حقانیت شیعه گردآوری شده و نعت رسول(ص) و امامان(ع) به طور پراکنده در حاشیه ی اشعار دیده می شود؛ گردآورنده به جای تنظیم موضوعی یا بر اساس شاعران، از نظم الفبایی پایان اشعار استفاده کرده است.
بر اساس تصحیح موجود، بخش اول جنگ از حرف الف(ص۵۳) آغاز و به حرف م(ص۱۴۸) به پایان می رسد. مصحح محترم ضمن اشاره به افتادگی ابیات پایانی شعر آخر بخش اول و آغاز شعر بعد، تصحیح بخش دوم جنگ را از ص۱۴۸ تا پایان ادامه داده و مجددا اشعار از حرف الف تا ی(قبل از بخش دیگر قالب ها) تصحیح شده است.
در تصحیح این جنگ، می بایست در نظر گرفته می شد که افتادگی های متعدد، در مکان های پایان حروف، می توانسته دلیلی برای جابه جایی صفحات و خروج جنگ از منطق الفبایی خود بوده باشد. در ضمن هیچ دلیل محتوایی یا قالبی یا غیره برای دوبخشی بودن جنگ نمی توان دید؛ با این حال این نکته از چشم مصحح مغفول مانده و تلاشی برای مشخص کردن جای صحیح قصاید صورت نگرفته است.
نکته ی دیگر خطاهای متعدد در خوانش است. این ویژگی در خوانش حروف "گ، چ" به دلیل رسم الخط جنگ، بیش تر دیده می شود و برای کشف آن، حتی نیازی نیست تصحیح را با نسخه مقابله کنیم.
از نمونه های خطا این بیت در ص ۱۴۱ است:
نهم امام تقی و دهم علی نقی
دو پیشوا و شناسا، دو رهنما، دو فحول
که نویسنده مصرع دوم را این گونه خوانده:
دو پیشوا و شناساد و رهنماد و فحول
و در پاورقی درباره ی "رهنماد" و "شناساد" توضیح داده که "چنین است در اصل در هر دو مورد" و گویا این دو کلمه را واژه هایی جدید تشخیص داده و نتوانسته معمای متن را حل کند.
خطاهایی از این دست چه در مقدمات و چه در تصحیح به فراوانی در این چاپ دیده می شود که امید است در چاپ های بعدی بر طرف شود.
#محمد_مرادی
"از مشهد توس تا مشهد مقدس"
اگر متون ادبی پارسی را در جایگاه یکی از اسناد اجتماعی_ تاریخی در نظر بگیریم؛ در خلال آنها اشاراتی یافت میشود که میتواند مویّد جایگاه حرم امام رضا(ع) در خراسان کهن باشد.
چنانکه در متون عرفانی و برخی دیوانهای کهن دیده میشود؛ واژهی مشهد در معنای مکانی مشخص، از دیرباز در ادبیات سیاسی و دینی منعکس بوده است؛ با این تفاوت که در اغلب اشارات موجود، از این واژه در مفهوم "شهادتگاه بزرگان دینی و فرهنگی" استفاده شده است. حتی در دیوان عنصری هم به این واژه اشاره شده و شاعران و نویسندگان کهن، برای تبیین این واژه از کلماتی اضافی پس از آن استفاده کردهاند.
در شعر و متون نیمهی نخست سدهی پنجم به بعد، بارها کلمهی مشهد نمودیافته که برخی در ترکیبات مشهد توس و مشهد علیبن موسیالرضا آمده و معرِّفِ مرقد امام رضا(ع) است و در برخی نمونهها به مشهد امام علی(ع) و شهدای کربلا و دیگر بزرگان اشاره شده است:
سواد ساحت فرغانهی بهشتآیین
چو کربلا همه آثار مشهد شهداست
(دیوان عمعق بخاری)
برای مثال فلکی شروانی در سوگندنامهاش، به روضهی پیامبر و مشهد علی(ع) قسم خورده است:
به هشت قصر معمّر به هفت نور مقوّم
به نور روضهی سیّد به خاک مشهد حیدر
(دیوان فلکی)
خاقانی هم در شعری از زیارت مشهد امیرالنحل(امام علی) یاد کرده است:
پس به کوفه مشهد پاک امیر النحل را
همچو جیش نحلجوش انسی و جان دیدهاند
(دیوان خاقانی)
در متون تاریخی چون تاریخ بیهقی و متون عرفانی نظیر طبقاتالصوفیه؛ بارها به مشهد توس و مشهد علیبن موسیالرضا اشاره شده است. در برخی کتب دیگر چون: اسرارالتوحید و سفرنامهی ناصرخسرو به دیگر مشاهد (شهادتگاهها) تلمیح شده و بسیاری از شاعران نیز به کلمهی مشهد(بدون اضافه و توضیح) در مفهوم مطلق شهادتگاه اشاره کردهاند.
بر اساس متون ادبی در دست، تا میانهی سدهی پنجم نویسندگان و شاعران فارسیزبان، برای مشخصشدن مراد خود از کاربرد کلمهی مشهد، پس از آن توس یا نام امام رضا(ع) یا دیگر بزرگان مورد نظر را افزودهاند؛ ویژگیای که حتی در متون پس از این دوره نیز تا حدودی کاربرد داشته؛ اما از اواخر سدهی پنجم به دلیل شهرت روزافزون زیارتگاه امام هشتم(ع) بهویژه در خراسان، برخی شاعران کلمهی مشهد را بدون قید(چون مدینه در مدینهالنبی)، به معنای شهر کنونی مشهد به کاربردهاند؛ گویا کمکم این واژه به معنای شهر شهادت امام رضا(ع) در میان ایرانیان کاربرد یافته است.
نخستین اشارهی اینگونه در اشعار، مربوط به دیوان امیرالشعرا معزی(ف ۵۱۸_۵۲۱) است که در ستایش یکی از ممدوحانش، از شهرت شهر مشهد به دلیل زیارتگاه امام هشتم یاد کرده است:
ز بورضاست جهان را همیشه نور و نوا
چنانکه زینت و زیب از رضاست مشهد را
(دیوان معزی)
معزی در مدحی دیگر نیز به واژهی مشهد در جایگاه شهر مشهد مقدس اشاره کرده است. با توجه به اینکه ممدوح معزی ابورضا، در حدود سال ۴۷۶ منصب داشته، میتوان تایید کرد که در این زمان، مخاطبان ادبیات رسمی واژهی مشهد را در جایگاه شهر مقدس مشهد میشناختهاند؛ هرچند در ادبیات مجاوران حرم، این واژه محتملا از سدهی سوم با همین تلقی متداول بوده است.
از قصیدهی مشهور سنایی در جایگاه نخستین ستایش کامل و مستقل امام رضا(ع) در شعر فارسی نیز که حدود سال ۵۰۰ سروده شده، میتوان دریافت که شهر مشهد در این دوره حرمت و حریمی مذهبی یافته بوده است:
دل را حرمی است در خراسان
دشوار تورا به محشر آسان
...از رفعت او، حریم مشهد
از هیبت او، شریف بنیان...
(دیوان سنایی)
در اسرارالتوحید محمدبن منور هم در توصیف مشاهد زمان، بارها از صفت "مقدس" استفاده شده؛ نکتهای که یادآور زمینههای شکلگیری شهرت "مشهد مقدس" در روزگار ماست.
#شعر_دینی
#ادبیات_شیعی
#امام_رضا
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
@drmomoradi
اگر متون ادبی پارسی را در جایگاه یکی از اسناد اجتماعی_ تاریخی در نظر بگیریم؛ در خلال آنها اشاراتی یافت میشود که میتواند مویّد جایگاه حرم امام رضا(ع) در خراسان کهن باشد.
چنانکه در متون عرفانی و برخی دیوانهای کهن دیده میشود؛ واژهی مشهد در معنای مکانی مشخص، از دیرباز در ادبیات سیاسی و دینی منعکس بوده است؛ با این تفاوت که در اغلب اشارات موجود، از این واژه در مفهوم "شهادتگاه بزرگان دینی و فرهنگی" استفاده شده است. حتی در دیوان عنصری هم به این واژه اشاره شده و شاعران و نویسندگان کهن، برای تبیین این واژه از کلماتی اضافی پس از آن استفاده کردهاند.
در شعر و متون نیمهی نخست سدهی پنجم به بعد، بارها کلمهی مشهد نمودیافته که برخی در ترکیبات مشهد توس و مشهد علیبن موسیالرضا آمده و معرِّفِ مرقد امام رضا(ع) است و در برخی نمونهها به مشهد امام علی(ع) و شهدای کربلا و دیگر بزرگان اشاره شده است:
سواد ساحت فرغانهی بهشتآیین
چو کربلا همه آثار مشهد شهداست
(دیوان عمعق بخاری)
برای مثال فلکی شروانی در سوگندنامهاش، به روضهی پیامبر و مشهد علی(ع) قسم خورده است:
به هشت قصر معمّر به هفت نور مقوّم
به نور روضهی سیّد به خاک مشهد حیدر
(دیوان فلکی)
خاقانی هم در شعری از زیارت مشهد امیرالنحل(امام علی) یاد کرده است:
پس به کوفه مشهد پاک امیر النحل را
همچو جیش نحلجوش انسی و جان دیدهاند
(دیوان خاقانی)
در متون تاریخی چون تاریخ بیهقی و متون عرفانی نظیر طبقاتالصوفیه؛ بارها به مشهد توس و مشهد علیبن موسیالرضا اشاره شده است. در برخی کتب دیگر چون: اسرارالتوحید و سفرنامهی ناصرخسرو به دیگر مشاهد (شهادتگاهها) تلمیح شده و بسیاری از شاعران نیز به کلمهی مشهد(بدون اضافه و توضیح) در مفهوم مطلق شهادتگاه اشاره کردهاند.
بر اساس متون ادبی در دست، تا میانهی سدهی پنجم نویسندگان و شاعران فارسیزبان، برای مشخصشدن مراد خود از کاربرد کلمهی مشهد، پس از آن توس یا نام امام رضا(ع) یا دیگر بزرگان مورد نظر را افزودهاند؛ ویژگیای که حتی در متون پس از این دوره نیز تا حدودی کاربرد داشته؛ اما از اواخر سدهی پنجم به دلیل شهرت روزافزون زیارتگاه امام هشتم(ع) بهویژه در خراسان، برخی شاعران کلمهی مشهد را بدون قید(چون مدینه در مدینهالنبی)، به معنای شهر کنونی مشهد به کاربردهاند؛ گویا کمکم این واژه به معنای شهر شهادت امام رضا(ع) در میان ایرانیان کاربرد یافته است.
نخستین اشارهی اینگونه در اشعار، مربوط به دیوان امیرالشعرا معزی(ف ۵۱۸_۵۲۱) است که در ستایش یکی از ممدوحانش، از شهرت شهر مشهد به دلیل زیارتگاه امام هشتم یاد کرده است:
ز بورضاست جهان را همیشه نور و نوا
چنانکه زینت و زیب از رضاست مشهد را
(دیوان معزی)
معزی در مدحی دیگر نیز به واژهی مشهد در جایگاه شهر مشهد مقدس اشاره کرده است. با توجه به اینکه ممدوح معزی ابورضا، در حدود سال ۴۷۶ منصب داشته، میتوان تایید کرد که در این زمان، مخاطبان ادبیات رسمی واژهی مشهد را در جایگاه شهر مقدس مشهد میشناختهاند؛ هرچند در ادبیات مجاوران حرم، این واژه محتملا از سدهی سوم با همین تلقی متداول بوده است.
از قصیدهی مشهور سنایی در جایگاه نخستین ستایش کامل و مستقل امام رضا(ع) در شعر فارسی نیز که حدود سال ۵۰۰ سروده شده، میتوان دریافت که شهر مشهد در این دوره حرمت و حریمی مذهبی یافته بوده است:
دل را حرمی است در خراسان
دشوار تورا به محشر آسان
...از رفعت او، حریم مشهد
از هیبت او، شریف بنیان...
(دیوان سنایی)
در اسرارالتوحید محمدبن منور هم در توصیف مشاهد زمان، بارها از صفت "مقدس" استفاده شده؛ نکتهای که یادآور زمینههای شکلگیری شهرت "مشهد مقدس" در روزگار ماست.
#شعر_دینی
#ادبیات_شیعی
#امام_رضا
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
@drmomoradi
Eitaa
ایتا - پرویزن
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa