🌸هنـــــــرکـــــده🌸
3.32K subscribers
15.9K photos
4.6K videos
104 files
911 links

وَإِن یَکَادُالَّذِینَ کَفَرُوالَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّاسَمِعُوا الذِّکْرَوَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وماهُوالاذکرللعالم

گلچینی از جالـــب ترین مطــالــب هنر و بانـــوان


ارسال مطالب با ذکر منــبع مجاز

جهت رزرو تبلیغات

@mary80170
Download Telegram
#خون‌بس 📛

پاهای #عریانشو تو شکمش جمع کرده و اجازه نمیداد به کارم ادامه بدم: _قول میدم اذیت نشی... خواهش میکنم همه منتظرن تا این #دستمال رو #خونی ببرم براشون...فایده نداشت همچنان میلرزید دستمو نوازش وار روی کمرش کشیدم
_میشه بزارین برم پیش بابام
با خشم نگاهش کردم و سیلی به گوشش زدم همزمان مادرم با #شلاق وارد اتاق حجله شد پناه از ترس به هق هق افتاد
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEHvDpBStp8YDKNA1A
#ازدواج_اجباری 👆🏻
Forwarded from بینام
#ازدواج_اجباری
🔞🔞
ارباب فریاد زد همه بیرون عروسی تموم شد برید خونه هاتون بسلامت
مادرم با گریه گفت:
_ارباب دورتون بگردم بزارید من امشب اینجا بمونم دخترم خیلی بچس طاقت نمیاره
_ساکت گفتم همه بیرون تا وقتی این دختر حامله نشده نمیخوام کسی در این خونرو بزنه
پوزخندی زد و ادامه داد:
_نگران نباش امشب دخترت بزرگ میشه
فقط وای به حالش اگه
#باکره نباشه
محکم به مادرم چسبیدم که ارباب دستمو کشید و با خودش سمت حجله برد
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFg6H9Y3q3shY4fTWg
Forwarded from بینام
#ازدواج_اجباری
🔞🔞♨️♨️
بعد از #عروسی با اشاره آقا به سمت #حجله رفتم خانم بزرگ اومد سمتمو #دستمالی رو بهم داد و با کنایه گفت: _امیدوارم با تو دختره #دهاتی به پسرم خوش بگذره
با ترس رو به ارباب گفتم: _آقا میشه امشبو بهم فرصت بدید، محکم کوبید تو #صورتمو گفت: _نکنه فکر کردی عروس این خونه ای؟ تو فقط واسم یه بچه میاری فهمیدی؟ با خشم #لباس عروسمو #پاره کرد و دستشو #زیر‌دلم کشید که همسر اول ارباب با #شلاق وارد اتاق شد از خجالت هینی کشیدم و با دستام بدن #لختمو پوشیدم که ارباب لبخند رضایت بخشی بهش زد و هلم داد رو تخت و کمربندشو باز کردو..🔞

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFg6H9Y3q3shY4fTWg
Forwarded from بینام
#ازدواج_اجباری
🔞🔞
ارباب فریاد زد همه بیرون عروسی تموم شد برید خونه هاتون بسلامت
مادرم با گریه گفت:
_ارباب دورتون بگردم بزارید من امشب اینجا بمونم دخترم خیلی بچس طاقت نمیاره
_ساکت گفتم همه بیرون تا وقتی این دختر حامله نشده نمیخوام کسی در این خونرو بزنه
پوزخندی زد و ادامه داد:
_نگران نباش امشب دخترت بزرگ میشه
فقط وای به حالش اگه
#باکره نباشه
محکم به مادرم چسبیدم که ارباب دستمو کشید و با خودش سمت حجله برد
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFg6H9Y3q3shY4fTWg
Forwarded from بینام
#ازدواج_اجباری
🔞🔞
ارباب فریاد زد همه بیرون عروسی تموم شد برید خونه هاتون بسلامت
مادرم با گریه گفت:
_ارباب دورتون بگردم بزارید من امشب اینجا بمونم دخترم خیلی بچس طاقت نمیاره
_ساکت گفتم همه بیرون تا وقتی این دختر حامله نشده نمیخوام کسی در این خونرو بزنه
پوزخندی زد و ادامه داد:
_نگران نباش امشب دخترت بزرگ میشه
فقط وای به حالش اگه
#باکره نباشه
محکم به مادرم چسبیدم که ارباب دستمو کشید و با خودش سمت حجله برد
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFg6H9Y3q3shY4fTWg