🌸هنـــــــرکـــــده🌸
3.29K subscribers
15.9K photos
4.6K videos
104 files
911 links

وَإِن یَکَادُالَّذِینَ کَفَرُوالَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّاسَمِعُوا الذِّکْرَوَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وماهُوالاذکرللعالم

گلچینی از جالـــب ترین مطــالــب هنر و بانـــوان


ارسال مطالب با ذکر منــبع مجاز

جهت رزرو تبلیغات

@mary80170
Download Telegram
#خون‌بس 📛

پاهای #عریانشو تو شکمش جمع کرده و اجازه نمیداد به کارم ادامه بدم: _قول میدم اذیت نشی... خواهش میکنم همه منتظرن تا این #دستمال رو #خونی ببرم براشون...فایده نداشت همچنان میلرزید دستمو نوازش وار روی کمرش کشیدم
_میشه بزارین برم پیش بابام
با خشم نگاهش کردم و سیلی به گوشش زدم همزمان مادرم با #شلاق وارد اتاق حجله شد پناه از ترس به هق هق افتاد
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEHvDpBStp8YDKNA1A
#ازدواج_اجباری 👆🏻
Forwarded from بینام
#عروس_سیزده_ساله 🔞
لباسمو پوشیدمو دستمال #خونی رو دادم به مامان برام دست زد و گفت:افرین شیرمرد من حقا که مردونگیتو ثابت کردی چرا انقدر زود بیرون اومدی راضی شدی؟
_چی میگی مامان مجبورم کردی با یه دختر بچه بخوابم اون هنوز ماهانه نشده خیلی #عذاب کشید با لذت نگاهشو به #دستمال دوخت که در اتاقو با حرص بستمو سمت عروسم رفتم بی جون گوشه #تخت کز کرده بود بدن سفیدش باز دیوونم میکردنگاهشو بهم دوخت و گفت:_دیگه زن و شوهر بازی نکنیم دوست ندارم
از لحنش خندم گرفت چشمکی بهش زدم و خوابیدم کنارش و گفتم:_دیگه زن من شدی بعد از این کاری میکنم که دوست داشته باشی و...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFg6H9Y3q3shY4fTWg
Forwarded from بینام
#عروس_سیزده_ساله 🔞
لباسمو پوشیدمو دستمال #خونی رو دادم به مامان برام دست زد و گفت:افرین شیرمرد من حقا که مردونگیتو ثابت کردی چرا انقدر زود بیرون اومدی راضی شدی؟
_چی میگی مامان مجبورم کردی با یه دختر بچه بخوابم اون هنوز ماهانه نشده خیلی #عذاب کشید با لذت نگاهشو به #دستمال دوخت که در اتاقو با حرص بستمو سمت عروسم رفتم بی جون گوشه #تخت کز کرده بود بدن سفیدش باز دیوونم میکردنگاهشو بهم دوخت و گفت:_دیگه زن و شوهر بازی نکنیم دوست ندارم
از لحنش خندم گرفت چشمکی بهش زدم و خوابیدم کنارش و گفتم:_دیگه زن من شدی بعد از این کاری میکنم که دوست داشته باشی و...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFg6H9Y3q3shY4fTWg
#عروس_سیزده_ساله 🔞
لباسمو پوشیدمو دستمال #خونی رو دادم به مامان برام دست زد و گفت:افرین حقا که مردونگیتو ثابت کردی چرا انقدر زود بیرون اومدی راضی شدی؟
_چی میگی مامان مجبورم کردی با یه دختر بچه بخوابم اون هنوز ماهانه نشده خیلی #عذاب کشید با لذت نگاهشو به #دستمال دوخت که در اتاقو با حرص بستمو سمت عروسم رفتم بی جون گوشه #تخت کز کرده بود بدن سفیدش باز دیوونم کرد گفت:_دیگه زن و شوهر بازی نکنیم دوست ندارم
از لحنش خندم گرفت خوابیدم کنارش و گفتم:_دیگه زن من شدی بعد از این کاری میکنم که دوست داشته باشی و...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFLwwBmekl_Z3NRePg