Forwarded from بینام
#ازدواج_اجباری
🔞🔞♨️♨️
بعد از #عروسی با اشاره آقا به سمت #حجله رفتم خانم بزرگ اومد سمتمو #دستمالی رو بهم داد و با کنایه گفت: _امیدوارم با تو دختره #دهاتی به پسرم خوش بگذره
با ترس رو به ارباب گفتم: _آقا میشه امشبو بهم فرصت بدید، محکم کوبید تو #صورتمو گفت: _نکنه فکر کردی عروس این خونه ای؟ تو فقط واسم یه بچه میاری فهمیدی؟ با خشم #لباس عروسمو #پاره کرد و دستشو #زیردلم کشید که همسر اول ارباب با #شلاق وارد اتاق شد از خجالت هینی کشیدم و با دستام بدن #لختمو پوشیدم که ارباب لبخند رضایت بخشی بهش زد و هلم داد رو تخت و کمربندشو باز کردو..🔞❌
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFg6H9Y3q3shY4fTWg
🔞🔞♨️♨️
بعد از #عروسی با اشاره آقا به سمت #حجله رفتم خانم بزرگ اومد سمتمو #دستمالی رو بهم داد و با کنایه گفت: _امیدوارم با تو دختره #دهاتی به پسرم خوش بگذره
با ترس رو به ارباب گفتم: _آقا میشه امشبو بهم فرصت بدید، محکم کوبید تو #صورتمو گفت: _نکنه فکر کردی عروس این خونه ای؟ تو فقط واسم یه بچه میاری فهمیدی؟ با خشم #لباس عروسمو #پاره کرد و دستشو #زیردلم کشید که همسر اول ارباب با #شلاق وارد اتاق شد از خجالت هینی کشیدم و با دستام بدن #لختمو پوشیدم که ارباب لبخند رضایت بخشی بهش زد و هلم داد رو تخت و کمربندشو باز کردو..🔞❌
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFg6H9Y3q3shY4fTWg