پارهی کوچکِ تنام
ای تنیده در اعماقِ وجودم
که چنین از سرما بیزاری
تنگتر، تنگتر در آغوشام بخواب
کبک در میان شبدرها به خواب میرود
گوشبهزنگِ سگانی که پارس میکنند
اما صدای تنفسِ من، آرامش تو را برهم نمیزند
تنگتر، تنگتر در آغوشام بخواب
ساقهی کوچکِ لرزانِ گیاه
که از زندگی هراسانی
آغوشِ مرا رها مکن
تنگتر، تنگتر در آغوشام بخواب
من که همهچیز را از دست دادهام
از اندیشهی خواب، بر خود میلرزم
از میان بازوانام دور مشو
تنگتر، تنگتر در آغوشام بخواب.
○●شاعر: #گابریلا_میسترال | Gabriela Mistral | شیلی، ۱۹۵۷-۱۸۸۹ |
○●برگردان: #نیاز_یعقوبشاهی
@asheghanehaye_fatima
ای تنیده در اعماقِ وجودم
که چنین از سرما بیزاری
تنگتر، تنگتر در آغوشام بخواب
کبک در میان شبدرها به خواب میرود
گوشبهزنگِ سگانی که پارس میکنند
اما صدای تنفسِ من، آرامش تو را برهم نمیزند
تنگتر، تنگتر در آغوشام بخواب
ساقهی کوچکِ لرزانِ گیاه
که از زندگی هراسانی
آغوشِ مرا رها مکن
تنگتر، تنگتر در آغوشام بخواب
من که همهچیز را از دست دادهام
از اندیشهی خواب، بر خود میلرزم
از میان بازوانام دور مشو
تنگتر، تنگتر در آغوشام بخواب.
○●شاعر: #گابریلا_میسترال | Gabriela Mistral | شیلی، ۱۹۵۷-۱۸۸۹ |
○●برگردان: #نیاز_یعقوبشاهی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
بادها بیهوده غمهای آسمان را میرانند
چشمان تو هنگامی که اشک در آن میدرخشد، روشنتر است
چشمان تو، رشک آسمان پس از باران است
شیشه، هرگز، چون در آنجا که شکسته است، چنین آبی نیست
یک دهان برای بهار واژگان کافی است
برای همهی سرودها و افسوسها
اما آسمان برای میلیونها ستاره، کوچک است
ازینرو به پهنهی چشمان تو و رازهای دوگانهی آن نیازمندند
#لویی_آراگون | Louis Aragon |
فرانسه
برگردان: #نیاز_یعقوبشاهی | √●بخشی از یک شعر
بادها بیهوده غمهای آسمان را میرانند
چشمان تو هنگامی که اشک در آن میدرخشد، روشنتر است
چشمان تو، رشک آسمان پس از باران است
شیشه، هرگز، چون در آنجا که شکسته است، چنین آبی نیست
یک دهان برای بهار واژگان کافی است
برای همهی سرودها و افسوسها
اما آسمان برای میلیونها ستاره، کوچک است
ازینرو به پهنهی چشمان تو و رازهای دوگانهی آن نیازمندند
#لویی_آراگون | Louis Aragon |
فرانسه
برگردان: #نیاز_یعقوبشاهی | √●بخشی از یک شعر