عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_Fatima


خب مي دوني يه حقيقتي وجود داره!
اونم اينه كه
من
اون و وحشي وار دوسش داشتم!
نه از اين دوست هاي رمانتيك..
دلم نمي خواست بدون اون بميرم!دلم مي خواست اون بميره! بميره و مال كسي جز من نباشه.
بعد از من دست هاي كسي تو دست هاش قفل نشه! اصلن دلم مي خواست همون طور كه حسرت رو دل من موند كه يك بار دستاش لاي موهام بره؛ هيچ كس ديگه اي هم اين حس و با اون تجربه نكنه!
اين كه هر روز يا هرهفته برم سر قبرش واسم آسون تَر بود تا اين كه اين ور اون ور با كسي ببينمش يا هر دفعه كلي ذهنمو بالا پايين كنم كه يعني اين شعرو واسه كي نوشته!
هيچ وقت به اين فكر نكردم كه اگه نباشه اسمشو ميذارم رو بچه ام نه! اتفاقن هميشه پيش خودم فكر كردم كه اگه قرار شد زندگي رو بدون اون ادامه بدم بايد خوشبخت ترين باشم! بايد با كسي باشم كه اون از هر نظر جلوش كم بياره!
حتا يك بار شبيه اين عشق هاي افسانه اي نتونستم تصور كنم اون با كس ديگه اي باشه و من واسش آرزوي خوشبختي كنم! هميشه پيش خودم فكر مي كردم كه بايد انقدر روزگار بهش سخت بگيره كه وقتي كنار كس ديگه ست دلش هوامو بكنه!
من هيچ وقت نتونستم اون و رمانتيك دوست داشته باشم و وقتي نگاش مي كنم چشمام و خمار كنم يا افاده بريزم تو لحن صدام ونزديكش بشينم تا بوي عطرم بگيرتش يا تحت تاثير عقايدش قرار بگيرم!اتفاقن ما هميشه اختلاف نظر داشتيم و كلي بحث مي كرديم؛اما من باز هم دوسش داشتم ! حتا يك بار هم نتونستم برم زل بزنم توي چشماش و بهش بگم كاش موهات و دير به دير كوتاه كني و بذاري بهم ريخته باشه و بريزه تو صورتت! اين جوري خيلي جذاب تري! اين جوري من واست بيشتر ضعف مي كنم! برعكس..بهش مي گفتم اون لباسي كه پوشيدي به درد كسي مثل تو نمي خوره!!!
من هميشه جلوي اون دختر بي تفاوت و سردي بودم كه جز حاشيه هاي روزمره ي معمولي حرفي واسه گفتن باهاش و نداشتم..! غافل از اين كه من فقط اون و يه جور خاص دوسش داشتم..!جوري كه شبيه هيچ كس نباشه! يك عشق وحشيِ منحصر به فرد!
امـــــــــا..
اما اون...
اون اين و نفهميد!
و فكر كرد من يك دختر مغرور و سردم كه چيزي از عشق نمي فهمه...
اون از اين كه من شبيه همه نبودم ترسيد!
و نفهميد
يك عشق جنون وارِ هميشگي فقط از پس يه دختر با ظاهر سرد و خونسرد و منطقي بر مياد!
اون نيست..
و خب..حالا من آرزو مي كنم
اون خوشبخت باشه!؟

@asheghanehaye_Fatima

#پرستو_جليلى💞
@asheghanehaye_fatima
.
.
چه كسي گفته است كه تمام زنها بعداز شكستشان در يك شب عوض ميشوندو تب ميكنندو مي افتندگوشه ي خانه وتايك ماه ازشدت گريه چشم هايشان ورم دارد؟! وبعدش هم انتقام بي وفايي كس ديگر را ازموهاي نازنينشان ميگيرندو آنهارا ميريزند دور!
و مدام ناخن هايشان را از ته ميجوند وبعدترش هم مي افتندبه جان خودشان وهي خودخوري ميكنندوازعالم وآدم مي بُرند!
وزيرلب به خودشان ميگويند گورپدردنياوخودشان ميمانندوهندزفري وآهنگ هاي غمگينشان؟!
نه عزيزمن هميشه هم ازاين خبرهانيست..!
من زن هايي راميشناسم كه بعدازشكستشان دلبرترشده اند..
دوستان بيشتري پيدا كرده اند!
جاي غرق شدن در٤خانه هاي پيراهني مردانه دربوتيك هاي زنانه وقت ميگذرانند.. ودلتنگي هايشان راپشت رژهاي قرمزشان مخفي ميكنندوحواسشان هست كه گوشه ي ناخنشان نپرد!
جاي اس ام اس بازي هاي نصفه شبانه بالاك هاي رنگي رنگيشان سرگرم ميشوند!
حواسشان به بلندي موهايشان هست ورنگ موهايشان باهرفصل عوض ميشود..
شايدگاهي هم دلتنگي هايشان را با٢،٣پك عميق ازسيگارِمعشوقِ سابقشان دودكنند!
خيلي هم كه دلشان بگيردجاي اينكه بروند وخاطراتشان را توي خيابان هاي قدم زده مروركنند جلوي آينه مي رقصند!
من زن هاي شكسته خورده اي راميشناسم كه برق چشم هايشان تن هر مردي را به لرزه مي اندازد!
زن هايي كه غرورشان رالابه لاي تق تق كفش هاي پاشنه بلندشان وعطرهاي فرانسويشان حفظ ميكنند...و ساعت وثانيه ي آمدن ورفتن هيچ آدمي ديگر مثل موريانه قلب وذهنشان رانمي خورد!
زن هايي كه يادگرفته اند صدايشان را نازك كنندوباچشم هاي خمارشان در جواب:"دوستت دارم!"خنده هاي مكش مرگ من تحويل اين وآن دهند!و جاي آن كه از غيبت چندلحظه ايِ كسي نگران شوندخودشان براي چندروز غيبشان ميزند!
زن هايي كه ياد گرفته اند دور از دسترس باشندتا ازيك شهر دل ببرند...
آري عزيز من...
زن هاي شكست خورده
مي توانند در عرض يك شب عوض شوند!
ميتوانندناگهان دلبرترين زن هاي اين سرزمين شوند..
مي توانند آرزوي يك شهر باشند..
تا شايد
روزي
آرزويِ آرزويِ سابقشان شوند!
زن هاي شكست خورده!
.

#پرستو_جليلى
@asheghanehaye_fatima


گاهي بايد دلتنگي را فرياد زد.
نه پشتِ جملاتِ كليشه يِ كاري
نه پشتِ احوال پرسي هايِ ساده
نه پشتِ
مواظبِ خودت باش ها
خوب بخوابي ها
چه خبر ها
سرت شلوغ است ها
و...
بلكه بايد دقيقن خودِ خودِ دلتنگي را به زبان آورد!
بدون ترس
واژه ها را كنار هم چيد
و اعتراف كرد كه:
عزيزِدلم ؛دلم برايت تنگ شده
برايِ گرفتن دست هايت
برايِ عطر تنت
نگاه هايِ عميقت
شوخي هايت
خنده هايت
بدقلقي ها و
عصبانيتت
سيگار كشيدنت
حتا براي آن "جان" هايي كه وقت صدا كردنم تهِ اسمم مي چسباندي!
عزيزم
دلم برايِ ديدنت تنگ شده!
ميداني
دلتنگي را كه نبايد
تنهايي هضم كرد!
دلتنگي كه بماند رويِ قلب غم باد ميشود
و دمار از روزگارِ آدم در مي آورد
نتيجه اش ميشود
كلافگيِ روزانه
و كابوس هايِ شبانه!
دلتنگي را بايد با صدايِ
بُلـــــــــــــند
فرياد زد..
شايد كسي شنيد!


#پرستو_جليلى
@asheghanehaye_fatima


اگر
رفتيد
وسط زندگي كسي كه
پيش از رسيدن شما
زير آوار يك رابطه مانده بود
و نفس هاي آخرش را مي كشيد
اگر فهميديد
و باز هم خواستيد كه بمانيد
كه بهش قول ماندن داديد
و نويد روزهاي خوب آينده را
اگر اشك هايش را با سرانگشتانتان پاك كرديد
و گذاشتيد
از دردهايش به شما بگويد
اگر از زخم هايش برايتان تعريف كرد
اگر هر قدر هم اصرار كرد
و نرفتيد
و سفت و سخت ماندين پاي ماندنتان
با تمام بد قلقي ها و بدخلقي هايش
اگر
اگر
اگر
لطفن
ديگر نرويد:)
اين آدم
مثل بيمار مبتلا به سرطان است
كه
بعد از كلي دست و پا زدن بيماري اش از بين مي رود
و دوباره
مي فهمد معني
زندگي يعني چه
و بي خيال نفس مي كشد
تا اين كه به يكباره مي فهمد
غده ي بدخيم لعنتي اش برگشته!
و آن وقت است
كه ديگر توان جنگيدن ندارد...
و صبر مي كند
و ذره ذره نابودي زندگيش را ميبيند!
زندگي اين آدم ها هم
بعد از رفتن شما
آوارتر كه نه
مي سوزد!

#پرستو_جليلى
@Asheghanehaye_fatima



من مومنم مومن به آیات تناسخ
هرگز جهان را بعد تو لعنت نکردم
شاید پس از صد سال دیگر دختری کُرد
بوسید مردی را که من جرات نکردم


این عشق این دیوانه بازی های مضحک
ته مانده های قرنها بغض و جنون است
تفسیرهای آسمانیمان غلط بود
این زندگی پیوند استفراغ و خون است


دور سرم می چرخد این میدان کوچک
من بیشتر می خواهمش یا نغمه بانو
من بیشتر می خواهمش معذورم اینبار
با یک جنین نارس شش ماهه از او


احساس سنگینیست در باروت و آتش
پس کوچه های گیج شهرت را بگردی
وقتی که چون سرباز صفری گيج و ناچار
با ایل استقلال خواهت در نبردی


این شهر در ترکیب گردانندگانش
یک مشت مرد ظاهرا بد مست دارد
آوازه خوانی دایم الخمر و غریبه
در جبر خونین خیابان دست دارد


در من تمام بغض یک تاریخ محزون
جغرافیایی تا ابد عاصی نشسته است
پیغمبری در من ضریحی بی رمق را
از ترس یاران خودش محکم گرفته است


بد می شود با یک جنین تنها بمانی
اینجای دنیا می شود بن بست بانو
بدتر زمانی که بفهمی بی اراده
محصول عشقت ناقص الخلقست بانو


من مرتدم مرتد به آیات تناسخ
بر زندگی بعد تو صد بار لعنت
کابوس شبهایم شده آن دختری که
می بوسدت صد سال دیگر با سماجت

 

#پرستو_رضایی
@asheghanehaye_fatima



من مومنم مومن به آیات تناسخ
هرگز جهان را بعد تو لعنت نکردم
شاید پس از صد سال دیگر دختری کرد
بوسید مردی را که من جرات نکردم


این عشق این دیوانه بازی های مضحک
ته مانده های قرنها بغض و جنون است
تفسیرهای آسمانیمان غلط بود
این زندگی پیوند استفراغ و خون است


دور سرم می چرخد این میدان کوچک
من بیشتر می خواهمش یا نغمه بانو
من بیشتر می خواهمش معذورم اینبار
با یک جنین نارس شش ماهه از او


احساس سنگینیست در باروت و آتش
پس کوچه های گیح شهرت را بگردی
وقتی که چون سرباز صفری گيج و ناچار
با ایل استقلال خواهت در نبردی


این شهر در ترکیب گردانندگانش
یک مشت مرد ظاهرا بد مست دارد
آوازه خوانی دایم الخمر و غریبه
در جبر خونین خیابان دست دارد


در من تمام بغض یک تاریخ محزون
جغرافیایی تا ابد عاصی نشسته است
پیغمبری در من ضریحی بی رمق را
از ترس یاران خودش محکم گرفته است


بد می شود با یک جنین تنها بمانی
اینجای دنیا می شود بن بست بانو
بدتر زمانی که بفهمی بی اراده
محصول عشقت ناقص الخلقست بانو


من مرتدم مرتد به آیات تناسخ
بر زندگی بعد تو صد بار لعنت
کابوس شبهایم شده آن دختری که
می بوسدت صد سال دیگر با سماجت

 

#پرستو_رضایی
@asheghanehaye_fatima



ميبينى
پاييز هم رسيد!
و من باز هم بدون تو
سنگ فرش هاى پوشيده از برگ را
دست در دست تنهايى هايم قدم ميزنم
و هر غروب در كافه ى دنج همان خيابان
با دو فنجان قهوه ى يخ كرده
به انتظارت مى نشينم!
و هرشب به ياد چشم هايت
چشم انتظارى مى كشم!
و با آهنگِ خاطره سازمان زير باران بغض و غرورم را با هم ميشِكنم
مثل قلبم!
پاييز هم رسيد
تا باز هم
من تو را نداشته باشم
تا حسرت بماند روى دل يك شهر
تا من و تو را
با هم ببيند!
و من توى دلم هى قربان و صدقه ى موهايت بروم كه باد آشفته شان كرده است..
و دعا كنم كه سردم شود تا گرماى تنت را با من قسمت كنى!
و تنم نلرزد از اين كه
امسال يلدايت را كنار چه كسى جشن خواهى گرفت
تا براى يك بار يادم برود دلتنگى يعنى چه!
پاييز هم رسيد
و تو نرسيدى
مسافر محبوب من!




#پرستو_جليلى
@asheghanehaye_fatima



چشمان ات ، چشمان ات، چشمان ات
چه در زندان به دیدارم بیایی، چه در بیمارستان

چشمان ات ، چشمان ات، چشمان ات
مثلِ آفتاب سپیده دمان ِ ماه می
در کشتزاران حومه ی آنتالیا
چشمان ات ، چشمان ت، چشمان ات
بارها در برابرم گریسته
تهی شدند
مثل چشمان کودکی شش ماهه
حتا یک روز هم بی_آفتاب نماندند

چشمان ات ، چشمان ات، چشمان ات
چشمان خمارت بگذار خوشبخت
تا جایی که میشود بنگرند
سودای انسان و دنیا را
که چگونه می چرخد افسانه وار بر زبان ها

چشمان ات ، چشمان ات، چشمان ات
جنگل های بلوط بورسا، در خزان
برگِ درختان، پس از باران تابستان
هر فصل وساعت ، استانبول را بیاد میاورد

چشمان ات ، چشمان ات، چشمان ات
گل رُز من !
روزی می رسد
روزی که
انسانهای برادر
با چشمان  تو به یکدیگر خواهند نگریست گل رُز من
با چشمان تو


#ناظم_حکمت
ترجمه" #پرستو_ارستو
@asheghanehaye_fatima


تو اسارت و آزادی منی
تو گوشت ِ تن ِسوزان منی
برهنه در شبی تابستانی
تو سرزمین ِ منی
پدیده‌ی شگرف چشمانت ،فندق‌های سبز
تو
بزرگ، زیبا، پیروز
و در دوردست، دست نیافتنی آرزوی ِمنی

#ناظم_حکمت
ترجمه: #پرستو_ارستو