.
به تو یاد خواهند داد که هر وقت تنها شدی از ترس فریاد بکشی، یاد خواهند داد که مثل بدبختها به دیوار بچسبی، یاد خواهند داد به پای رفقایت بیافتی و کمی گرمای بشری گدایی کنی. یادت خواهند داد که بخواهی دوستت بدارند، بخواهی قبولت داشته باشند، بخواهی شریکت باشند. مجبورت خواهند کرد که با دخترها بخوابی، با چاقها، لاغرها، با جوانها، با پیرها. همه چیز را در سرت به هم میریزند، برای اینکه مشمئز شوی، مخصوصا برای اینکه مشمئز شوی. برای این که از امیال شخصیت بترسی، برای اینکه از چیزهای مورد علاقهات استفراغت بگیرد. و بعد با زنهای زشت خواهی رفت و از ترحم آنها بهرهمند خواهی شد و همچنین از لذت آنها، برای آنها کار خواهی کرد و در میانشان خودت را قوی حس خواهی کرد، و گلهوار به دشت خواهی دوید، با دوستانت، با دوستان بیشمارت، و وقتی مردی را میبینی که تنها راه میرود، کینهای بس بزرگ در دل گروهیتان به وجود خواهد آمد و با پای گروهیتان آن قدر به صورت او خواهید زد که چیزی از صورتش باقی نماند و دیگر خندهاش را نبینید، چون او میخندیده است.
#کریستوفر_فرانک
از کتاب #میرا
@asheghanehaye_fatima
به تو یاد خواهند داد که هر وقت تنها شدی از ترس فریاد بکشی، یاد خواهند داد که مثل بدبختها به دیوار بچسبی، یاد خواهند داد به پای رفقایت بیافتی و کمی گرمای بشری گدایی کنی. یادت خواهند داد که بخواهی دوستت بدارند، بخواهی قبولت داشته باشند، بخواهی شریکت باشند. مجبورت خواهند کرد که با دخترها بخوابی، با چاقها، لاغرها، با جوانها، با پیرها. همه چیز را در سرت به هم میریزند، برای اینکه مشمئز شوی، مخصوصا برای اینکه مشمئز شوی. برای این که از امیال شخصیت بترسی، برای اینکه از چیزهای مورد علاقهات استفراغت بگیرد. و بعد با زنهای زشت خواهی رفت و از ترحم آنها بهرهمند خواهی شد و همچنین از لذت آنها، برای آنها کار خواهی کرد و در میانشان خودت را قوی حس خواهی کرد، و گلهوار به دشت خواهی دوید، با دوستانت، با دوستان بیشمارت، و وقتی مردی را میبینی که تنها راه میرود، کینهای بس بزرگ در دل گروهیتان به وجود خواهد آمد و با پای گروهیتان آن قدر به صورت او خواهید زد که چیزی از صورتش باقی نماند و دیگر خندهاش را نبینید، چون او میخندیده است.
#کریستوفر_فرانک
از کتاب #میرا
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
دوستات دارم
چنان دریا که طلوعاش را
و چنان نارسیس که سوسو و سردی آبهای خیال را.
چون ستارگان، که ماهِ نیمه را
و چون شعر که شاعرش را مُلهَم از خیال میخواهد.
دوستات دارم
چنان شعلهای که شبپره را میکشاند به مرگ
از عشقی کهنه و پژمرده.
و چنان نیزارها که باد را.
دوستات دارم
با تمام ارادهام
و تار به تار روحام
آنسان که رویاهای ساحره را.
بیش از خورشید که خود را
بیش از عیش که خویش را
و بیش از حیات و نشاطِ بهار...
■●شاعر: #میرا_لخویتسکایا
■●برگردان: #محمدرضا_فلاح | #حسین_نصیری
دوستات دارم
چنان دریا که طلوعاش را
و چنان نارسیس که سوسو و سردی آبهای خیال را.
چون ستارگان، که ماهِ نیمه را
و چون شعر که شاعرش را مُلهَم از خیال میخواهد.
دوستات دارم
چنان شعلهای که شبپره را میکشاند به مرگ
از عشقی کهنه و پژمرده.
و چنان نیزارها که باد را.
دوستات دارم
با تمام ارادهام
و تار به تار روحام
آنسان که رویاهای ساحره را.
بیش از خورشید که خود را
بیش از عیش که خویش را
و بیش از حیات و نشاطِ بهار...
■●شاعر: #میرا_لخویتسکایا
■●برگردان: #محمدرضا_فلاح | #حسین_نصیری
@asheghanehaye_fatima
.
دوستت دارم
چنان دریا که طلوعش را
و چنان نارسیس که سوسو و سردی آبهای خیال را.
چون ستارگان، که ماهِ نیمه را
و چون شعر که شاعرش را مُلهَم از خیال میخواهد.
دوستت دارم
چنان شعلهای که شبپره را میکشاند به مرگ
از عشقی کهنه و پژمرده.
و چنان نیزارها که باد را.
دوستت دارم
با تمام ارادهام
و تار به تار روحم
آن سان که رویاهای ساحره را.
بیش از خورشید که خود را
بیش از عیش که خویش را
و بیش از حیات و نشاطِ بهار...
#میرا_لخویتسکایا
.
دوستت دارم
چنان دریا که طلوعش را
و چنان نارسیس که سوسو و سردی آبهای خیال را.
چون ستارگان، که ماهِ نیمه را
و چون شعر که شاعرش را مُلهَم از خیال میخواهد.
دوستت دارم
چنان شعلهای که شبپره را میکشاند به مرگ
از عشقی کهنه و پژمرده.
و چنان نیزارها که باد را.
دوستت دارم
با تمام ارادهام
و تار به تار روحم
آن سان که رویاهای ساحره را.
بیش از خورشید که خود را
بیش از عیش که خویش را
و بیش از حیات و نشاطِ بهار...
#میرا_لخویتسکایا
@asheghanehaye_fatima
دوستت دارم
چنان دریا که طلوعش را
و چنان نارسیس که سوسو و سردی آبهای خیال را.
چون ستارگان، که ماهِ نیمه را
و چون شعر که شاعرش را مُلهَم از خیال میخواهد.
دوستت دارم
چنان شعلهای که شبپره را میکشاند به مرگ
از عشقی کهنه و پژمرده.
و چنان نیزارها که باد را.
دوستت دارم
با تمام ارادهام
و تار به تار روحم
آنسان که رؤیاهای ساحره را.
بیش از خورشید که خود را
بیش از عیش که خویش را
و بیش از حیات و نشاطِ بهار...
#میرا_لخویتسکایا
برگردان: #محمدرضا_فلاح | #حسین_نصیری
@asheghanehaye_fatima
دوستت دارم
چنان دریا که طلوعش را
و چنان نارسیس که سوسو و سردی آبهای خیال را.
چون ستارگان، که ماهِ نیمه را
و چون شعر که شاعرش را مُلهَم از خیال میخواهد.
دوستت دارم
چنان شعلهای که شبپره را میکشاند به مرگ
از عشقی کهنه و پژمرده.
و چنان نیزارها که باد را.
دوستت دارم
با تمام ارادهام
و تار به تار روحم
آنسان که رؤیاهای ساحره را.
بیش از خورشید که خود را
بیش از عیش که خویش را
و بیش از حیات و نشاطِ بهار...
#میرا_لخویتسکایا
برگردان: #محمدرضا_فلاح | #حسین_نصیری
@asheghanehaye_fatima