@asheghanehaye_fatima
■عشق خویش را با دستان خویش ذبح کردم؛ زیرا فراتر از تحمل تنام، و فروتر از شور و شوق روحام بود!
★★★★★
■ذبحتُ حبي بيدي لأنّه فوث ما يتحمّله جسدي و دون ما تشتاقه روحي!
📕●از رمان: «خاطرات آبلهرو»
■●نویسنده: #میخائیل_نعیمه | لبنان |
■●ترجمه: #صالح_بوعذار
■عشق خویش را با دستان خویش ذبح کردم؛ زیرا فراتر از تحمل تنام، و فروتر از شور و شوق روحام بود!
★★★★★
■ذبحتُ حبي بيدي لأنّه فوث ما يتحمّله جسدي و دون ما تشتاقه روحي!
📕●از رمان: «خاطرات آبلهرو»
■●نویسنده: #میخائیل_نعیمه | لبنان |
■●ترجمه: #صالح_بوعذار
@asheghanehaye_fatima
تو ای دل...
ای دل ای دل...
ای دل ای دل ای دل...
ای نبض آفریدگار در آفریده،
ای کانون ازل و ابد،
ای مَرکب حزن و شادی،
ای فواره نور و ظلمت،
ای سرچشمهی درد و اندوه،
ای مسند آه و افسوس،
ای گهوارهی زندگی و ای گور مرگ،
ای قربانگاه شور و اشتیاق، و ای محراب آرزوها،
ای آغل وهمها، و ای صحنهی رؤیاها،
ای گنجهی شک، و ای زره یقین،
ای کوزهی ساعتها، سالها و قرنها،
ای راهنمای نابینایان و بینایان،
ای گوش گذشته؛ و ای چشم امروز؛ و ای بصیرت فردا،
ای لانهای که صلح در آن تخم میگذارد و جنگ آن را در آغوش میگیرد،
ای جام رحمت و ای منجنیق عقوبت،
ای آسمانِ بیکرانه هنگام گشایش؛ و ای تنگنای هنگام شدت،
ای کتابی که ورقاش از خون، قلماش از خون و حروفاش از خون است،
ای پیالهی خداوند، و ای مرداب ابلیس،
ای گیتاری که با نوای خویش غرق گشته،
ای گرسنهی سیریناپذیر؛ و ای تشنهی سیرابناپذیر،
ای کوچک نابودگر تنومندان؛ و ای تنومند شکست خوردهی کوچکان،
ای عابدی که کفرش همه ایمان است و ایماناش همه کفر،
ای پارسای در سینهی پارسا،
ای دل ای دل ای دل..
ای دل ای دل...
ای دل...
برای کرمها، برای کرمها، برای کرمها!
ای دل تو گناهان خود را با دردهایت خریدار شدی.
گناهانات، بخشوده باد و متبرک باد دردهایت.
★★★★★
یا قلب یا قلب
یا قلب یا قلب یا قلب
یا نبضة الخالق في المخلوق
يا مجمع الآزال و الآباد
یا مرکب الأحزان و الأفراح
يا فوّارة الأنوار و الظلمات
يا مِرْخَمَ الهمّ و الألم
يا سرير ال"آه"و ال"اوّاه"
يا مهد الحياة و لحد الموت
يا مذبح الشوق و محراب الأمل
يا حظيرة الأوهام و مسرح الأحلام
يا جعبة الشكّ و درع اليقين
يا صناجة الساعات و الأعوام و القرون
يا دليل العميان و المبصرين
يا أُذُن الأمس و عينَ اليوم و بصيرة الغد
يا عشّاً يبيض فيه السّلم فتحضن الحرب ما يبيض
يا إنا الرحمة و منجنيق النقمة
يا فضاء لا يُحدّ عند الفرج و يا سمّ الخياط عند الضيق
يا مصحفاً قرطاسه الدم، و مداده الدم و حروفه الدم
يا قاروة الإله و قاذورة إبليس
يا قيثارة غصّت بالحانها
يا جائعاً لا يشبع و ظامئاً لا يرتوي
يا قزماً يصرع العمالقة و عملاقاً تمزقه الأقزام
يا عابداً الحاده صلاة و صلاته إلحاد
يا ناسكاً في صدر ناسك
يا قلب ... يا قلب... يا قلب ...
يا قلب ... يا قلب...
يا قلب....
للدود! للدود! للدود!
لقد اشتريتَ آثامك بآلامك
مغفورة آثامك. و مباركة آلامك.
■●✍ #میخائیل_نعیمه | لبنان |
■●ترجمه: #صالح_بوعذار
تو ای دل...
ای دل ای دل...
ای دل ای دل ای دل...
ای نبض آفریدگار در آفریده،
ای کانون ازل و ابد،
ای مَرکب حزن و شادی،
ای فواره نور و ظلمت،
ای سرچشمهی درد و اندوه،
ای مسند آه و افسوس،
ای گهوارهی زندگی و ای گور مرگ،
ای قربانگاه شور و اشتیاق، و ای محراب آرزوها،
ای آغل وهمها، و ای صحنهی رؤیاها،
ای گنجهی شک، و ای زره یقین،
ای کوزهی ساعتها، سالها و قرنها،
ای راهنمای نابینایان و بینایان،
ای گوش گذشته؛ و ای چشم امروز؛ و ای بصیرت فردا،
ای لانهای که صلح در آن تخم میگذارد و جنگ آن را در آغوش میگیرد،
ای جام رحمت و ای منجنیق عقوبت،
ای آسمانِ بیکرانه هنگام گشایش؛ و ای تنگنای هنگام شدت،
ای کتابی که ورقاش از خون، قلماش از خون و حروفاش از خون است،
ای پیالهی خداوند، و ای مرداب ابلیس،
ای گیتاری که با نوای خویش غرق گشته،
ای گرسنهی سیریناپذیر؛ و ای تشنهی سیرابناپذیر،
ای کوچک نابودگر تنومندان؛ و ای تنومند شکست خوردهی کوچکان،
ای عابدی که کفرش همه ایمان است و ایماناش همه کفر،
ای پارسای در سینهی پارسا،
ای دل ای دل ای دل..
ای دل ای دل...
ای دل...
برای کرمها، برای کرمها، برای کرمها!
ای دل تو گناهان خود را با دردهایت خریدار شدی.
گناهانات، بخشوده باد و متبرک باد دردهایت.
★★★★★
یا قلب یا قلب
یا قلب یا قلب یا قلب
یا نبضة الخالق في المخلوق
يا مجمع الآزال و الآباد
یا مرکب الأحزان و الأفراح
يا فوّارة الأنوار و الظلمات
يا مِرْخَمَ الهمّ و الألم
يا سرير ال"آه"و ال"اوّاه"
يا مهد الحياة و لحد الموت
يا مذبح الشوق و محراب الأمل
يا حظيرة الأوهام و مسرح الأحلام
يا جعبة الشكّ و درع اليقين
يا صناجة الساعات و الأعوام و القرون
يا دليل العميان و المبصرين
يا أُذُن الأمس و عينَ اليوم و بصيرة الغد
يا عشّاً يبيض فيه السّلم فتحضن الحرب ما يبيض
يا إنا الرحمة و منجنيق النقمة
يا فضاء لا يُحدّ عند الفرج و يا سمّ الخياط عند الضيق
يا مصحفاً قرطاسه الدم، و مداده الدم و حروفه الدم
يا قاروة الإله و قاذورة إبليس
يا قيثارة غصّت بالحانها
يا جائعاً لا يشبع و ظامئاً لا يرتوي
يا قزماً يصرع العمالقة و عملاقاً تمزقه الأقزام
يا عابداً الحاده صلاة و صلاته إلحاد
يا ناسكاً في صدر ناسك
يا قلب ... يا قلب... يا قلب ...
يا قلب ... يا قلب...
يا قلب....
للدود! للدود! للدود!
لقد اشتريتَ آثامك بآلامك
مغفورة آثامك. و مباركة آلامك.
■●✍ #میخائیل_نعیمه | لبنان |
■●ترجمه: #صالح_بوعذار
عشق
عاشق را
به معراج می بَرَد
در حالی که ازدواج
عاشق را زمینْگیر می کنَد
عشق
عاشق را
در آغوش می گیرد
وَ او را مانندِ پرتوِ نوری
در آسمان می گسترانَد
حال آن که ازدواج
عاشق را خُرد می کنَد
و چون خاکستری
در معبرِ باد می پراکنَد
عشق ؛
ذوب شدگی ست
تبخیر و رهایی ست
امّا ازدواج ؛
سنگْشدگی و شکستگی و
شرحه شرحه شدن است
#میخائیل_نعیمه
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
عاشق را
به معراج می بَرَد
در حالی که ازدواج
عاشق را زمینْگیر می کنَد
عشق
عاشق را
در آغوش می گیرد
وَ او را مانندِ پرتوِ نوری
در آسمان می گسترانَد
حال آن که ازدواج
عاشق را خُرد می کنَد
و چون خاکستری
در معبرِ باد می پراکنَد
عشق ؛
ذوب شدگی ست
تبخیر و رهایی ست
امّا ازدواج ؛
سنگْشدگی و شکستگی و
شرحه شرحه شدن است
#میخائیل_نعیمه
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
بهشت، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که میتوان در این زمین، بدان دست یافت؛ آنسان که میتوان آن را در هر کجای گیتیِ فراخ فراچنگ آورد. «بودن» حسی است که در هر کجای این جهان میتوان آن را تجربه کرد. پس چرا به چیزی فراتر از زمین گردن فراز میکنید؟
دوزخ نیز، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که مردمان بر این زمین و هر جای این پهنهی بیکران آسمان آن را میزیند. حال، به کجا خواهید گریخت از آتشی که هیزمش دل است اگر از خودِ دل نگریزید؟!
#میخائیل_نعیمه
#کتاب_مرداد
برگردان #صالح_بوعذار
#نشر_ثالث
انتشار: آذرماه ۱۴۰۳
@asheghanehaye_fatima
بهشت، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که میتوان در این زمین، بدان دست یافت؛ آنسان که میتوان آن را در هر کجای گیتیِ فراخ فراچنگ آورد. «بودن» حسی است که در هر کجای این جهان میتوان آن را تجربه کرد. پس چرا به چیزی فراتر از زمین گردن فراز میکنید؟
دوزخ نیز، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که مردمان بر این زمین و هر جای این پهنهی بیکران آسمان آن را میزیند. حال، به کجا خواهید گریخت از آتشی که هیزمش دل است اگر از خودِ دل نگریزید؟!
#میخائیل_نعیمه
#کتاب_مرداد
برگردان #صالح_بوعذار
#نشر_ثالث
انتشار: آذرماه ۱۴۰۳
@asheghanehaye_fatima
یاران من! زن را عزیز و مقدّس بدارید. عزیزش بدارید، نه ازبهرِ آنکه مادرِ نسلیست؛ یا همسر شماست؛ یا معشوقهی شمایان؛ بل عزیزش بدارید از آنروی که وی همزادِ مرد است وُ شریکِ اوی در بخش بخش کارزار زندگانیِ مشترک، طولانی وُ دردهای جانکاه. ازینرو مرد، بی زن نمیتواند از گسترهی دوگانگی درگذرد. امّا با وجودِ زن، میتواند به یگانگی دست یابد، آنچنانکه زن نیز، با بودنِ مرد از دوگانگی میرهَد. این دو همزاد در نهایت متّحد و یگانه میشوند. آن یگانهای که نه مادینه است و نه نرینه، بل انسانِ فرارونده؛ انسانِ کامل!
.
#کتاب_مرداد
#میخائیل_نعیمه
#برگردان_صالح_بوعذار
@asheghanehaye_fatima
.
#کتاب_مرداد
#میخائیل_نعیمه
#برگردان_صالح_بوعذار
@asheghanehaye_fatima
بهشت، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که میتوان در این زمین، بدان دست یافت؛ آنسان که میتوان آن را در هر کجای گیتیِ فراخ فراچنگ آورد. «بودن» حسی است که در هر کجای این جهان میتوان آن را تجربه کرد. پس چرا به چیزی فراتر از زمین گردن فراز میکنید؟
دوزخ نیز، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که مردمان بر این زمین و هر جای این پهنهی بیکران آسمان آن را میزیند. حال، به کجا خواهید گریخت از آتشی که هیزماش دل است اگر از خودِ دل نگریزید؟!
■✍: #میخائیل_نعیمه [ لبنان، ۱۹۸۸–۱۸۸۹ ]
■برگردان: #صالح_بوعذار
@asheghanehaye_fatima
دوزخ نیز، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که مردمان بر این زمین و هر جای این پهنهی بیکران آسمان آن را میزیند. حال، به کجا خواهید گریخت از آتشی که هیزماش دل است اگر از خودِ دل نگریزید؟!
■✍: #میخائیل_نعیمه [ لبنان، ۱۹۸۸–۱۸۸۹ ]
■برگردان: #صالح_بوعذار
@asheghanehaye_fatima