#نامه
همواره در جانم بودی، در لبانم، در چشمانم،
در ذهنم، رنج و اشتیاقم بودی،
و آن چیز شگفتی که انسان به یاد میآورد
تا زندگی کند و بازگردد.
قدرت عجیبی در رویا پردازی و تصورت دارم
که تاکنون همانندش را نیافتهام،
هنگامی که منظرهای ببینم یا واژهای را بشنوم
و با خودم از آن حرف بزنم
جواب تو را در گوشم میشنوم،
گویی کنار من ایستادهای
و دستت در دست من است...
از سری نامههای
✍#غسان_کنفاني به #غادةالسمان
@asheghanehaye_fatima
همواره در جانم بودی، در لبانم، در چشمانم،
در ذهنم، رنج و اشتیاقم بودی،
و آن چیز شگفتی که انسان به یاد میآورد
تا زندگی کند و بازگردد.
قدرت عجیبی در رویا پردازی و تصورت دارم
که تاکنون همانندش را نیافتهام،
هنگامی که منظرهای ببینم یا واژهای را بشنوم
و با خودم از آن حرف بزنم
جواب تو را در گوشم میشنوم،
گویی کنار من ایستادهای
و دستت در دست من است...
از سری نامههای
✍#غسان_کنفاني به #غادةالسمان
@asheghanehaye_fatima
«إنني أقول لك كل شيء لأنني أفتقدك،
لانني أكثر من ذلك، تعبت من الوقوف بدونك.»
من همه چیز را به تو میگویم،
زیرا که تو را کم دارم،
بلکه خیلی بیشتر از اینها.
از ایستادن بدونِ تو خسته شدهام.
از #نامههای #غسانکنفانی به #غادةالسمان
@asheghanehaye_fatima
لانني أكثر من ذلك، تعبت من الوقوف بدونك.»
من همه چیز را به تو میگویم،
زیرا که تو را کم دارم،
بلکه خیلی بیشتر از اینها.
از ایستادن بدونِ تو خسته شدهام.
از #نامههای #غسانکنفانی به #غادةالسمان
@asheghanehaye_fatima