@asheghanehaye_fatima
بوسه می زنم بر زمینی که پاهایت بر آن قدم برداشت
بر رد پاهای تو
که تنها من می شناسم ،
لیلای شیرین .
وقتی فریاد می زنند که :
" آن دیوانه را باش "
من نیز فریاد می کشم و چون نیزه داری
غرشم از سپیده برمی گذرد
از همه ی راه ها تا رویاهای تو.
که بازتا سایه ها
نگذاشت سینه ام به خواب رود
و بیهوده دراز کشیدم
در انتظار لب های شیری تاریکی .
#کلارا_خانس
#شاعر_اسپانیایی🇪🇸
ترجمه:
#احمد_شاملو
🔶🔹
📸 • کلارا خانس و احمد شاملو
بوسه می زنم بر زمینی که پاهایت بر آن قدم برداشت
بر رد پاهای تو
که تنها من می شناسم ،
لیلای شیرین .
وقتی فریاد می زنند که :
" آن دیوانه را باش "
من نیز فریاد می کشم و چون نیزه داری
غرشم از سپیده برمی گذرد
از همه ی راه ها تا رویاهای تو.
که بازتا سایه ها
نگذاشت سینه ام به خواب رود
و بیهوده دراز کشیدم
در انتظار لب های شیری تاریکی .
#کلارا_خانس
#شاعر_اسپانیایی🇪🇸
ترجمه:
#احمد_شاملو
🔶🔹
📸 • کلارا خانس و احمد شاملو
@asheghanehaye_fatima
بگذار بنوازمت بآرامی،
بگذار تجربه ات کنم آهسته،
ببینم که حقیقت داری،
امتدادی از خودت در تو جاری است،
با شگرفی
موج در موج میتراود نوری از پیشانی ات
بی آشفتنت
میشکنند کفهاشان را
هنکّام بوسه بر پاهایت، به آرامی
در ساحل نوجوانی.
تو را اینگونه میخواهم
روان و پیاپی،
نشأت تو از خودت، از تو؛
ای آب سرکش
ای نغمه رخوتناک!
تو را اینگونه میخواهم
در محدوده های کوچک، اینجا و آنجا
همچون تکه ها
زنبق، رز و آنک یگانگی تو
ای نور رویاهای من
#پدرو_سالیناس
#شاعر_اسپانیایی
بگذار بنوازمت بآرامی،
بگذار تجربه ات کنم آهسته،
ببینم که حقیقت داری،
امتدادی از خودت در تو جاری است،
با شگرفی
موج در موج میتراود نوری از پیشانی ات
بی آشفتنت
میشکنند کفهاشان را
هنکّام بوسه بر پاهایت، به آرامی
در ساحل نوجوانی.
تو را اینگونه میخواهم
روان و پیاپی،
نشأت تو از خودت، از تو؛
ای آب سرکش
ای نغمه رخوتناک!
تو را اینگونه میخواهم
در محدوده های کوچک، اینجا و آنجا
همچون تکه ها
زنبق، رز و آنک یگانگی تو
ای نور رویاهای من
#پدرو_سالیناس
#شاعر_اسپانیایی
@asheghanehaye_fatima
بگذار بنوازمت بآرامی،
بگذار تجربه ات کنم آهسته،
ببینم که حقیقت داری،
امتدادی از خودت در تو جاری است،
با شگرفی
موج در موج میتراود نوری از پیشانی ات
بی آشفتنت
میشکنند کفهاشان را
هنکّام بوسه بر پاهایت، به آرامی
در ساحل نوجوانی.
تو را اینگونه میخواهم
روان و پیاپی،
نشأت تو از خودت، از تو؛
ای آب سرکش
ای نغمه رخوتناک!
تو را اینگونه میخواهم
در محدوده های کوچک، اینجا و آنجا
همچون تکه ها
زنبق، رز و آنک یگانگی تو
ای نور رویاهای من
#پدرو_سالیناس
#شاعر_اسپانیایی
بگذار بنوازمت بآرامی،
بگذار تجربه ات کنم آهسته،
ببینم که حقیقت داری،
امتدادی از خودت در تو جاری است،
با شگرفی
موج در موج میتراود نوری از پیشانی ات
بی آشفتنت
میشکنند کفهاشان را
هنکّام بوسه بر پاهایت، به آرامی
در ساحل نوجوانی.
تو را اینگونه میخواهم
روان و پیاپی،
نشأت تو از خودت، از تو؛
ای آب سرکش
ای نغمه رخوتناک!
تو را اینگونه میخواهم
در محدوده های کوچک، اینجا و آنجا
همچون تکه ها
زنبق، رز و آنک یگانگی تو
ای نور رویاهای من
#پدرو_سالیناس
#شاعر_اسپانیایی