@asheghanehaye_fatima




اين بار زنده مي خواهمت
نه در رويا نه در مجاز
اين که خسته بيايي
بنشيني در برابرم در اين کافه پير
نه لبخند بزني آن گونه که در روياست
ونه نگاه عاشقانه بدوزي در نگاهم
صندلي ات را عوض کني
در کنارم بنشيني
سر خسته ات را روي شانه ام بگذاري
وبه جاي دوستت دارم بگويي
گم کرده ام تو را ، کجايي ؟





#کلوناريس
#شاعريوناني🇬🇷
ترجمه :
#احمد_پوری

@asheghanehaye_fatima



در دست هایمان
سایه های خود را نگه داشته ایم
شب مهربان است
آن قدر که کسی نمی بیند ما سایه هایمان را در آغوش گرفته ایم
ما
شب را یاری می کنیم
به خود می نگریم
پس بهتر از دیگران می اندیشیم
دریا هنوز
به دنبال چشم های ما می گردد ما آن جا نیستیم

دخترکی جوان
دکمه های پیراهن عشق را در درون سینه اش می بندد
به دور دست ها خیره می شویم
و آسوده خاطر از این فاصله ی بسیار،
لبخند بر چهره ی مان می نشیند

شاید در آن اوج، در آن بالاها
در میان نور ستارگان
پنجره ای گشوده شده باشد
تا به دریا،به درختان زیتون، به خانه های سوخته بنگرد

ما به صدای بال زدن پروانه ای گوش فرا می دهیم
که در شیشه ی عمر روز می چرخد
و به آن دخترک مرد ماهیگیر
که دارد آرامش اش را
در هاون سنگی جسم خود می کوبد.



#یانیس_ریتسوس
#شاعريوناني🇬🇷
ترجمه :
#بابک_زمانی

...بخواب ای یاور همیشه
من در کنار تو هستم
دست هایم را در دست های خود بگیر
خورشید نزدیک است.


#یانیس_ریتسوس
#شاعريوناني🇬🇷
ترجمه :
#بابک_زمانی

@asheghanehay_fatima