عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
رواق مرمرین است پیکرت
و بلندای بالات
و در همین هیئتی که هستی،
در همین هیئت متروکی که هستی
به جهان شباهت یافته‌ای...


#پابلو_نرودا
برگردان: #سیروس_شاملو

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



اگر آفتاب برگردد یا بَر نِشیند،
اگر شب طعمِ شب‌های آینده را داشته باشد،
اگر بعدازظهری باران‌خیز یادآورِ زمان‌های عاشقانه‌ای باشد،
که هرگز واقعیت نداشته است،
باز هم من، منِ بی‌طراوت‌ام
چه در لذت بردن
چه در رنج کشیدن.
دیگر زندگی را برابر خود احساس نمی‌کنم...

شاعر بودن وقت زیادی می‌خواهد
ساعت‌های متمادی تنهایی، تنها راهِ این تنهایی‌ست،
تنها چنین است که چیزی شکل می‌گیرد،
که همان نیروست،
نیروی به دست باد سپردن، خباثت، آزادی...،
برای دادن طرحی و نقشی به هَرج و مَرج.
من دیگر زمان زیادی ندارم
به تقصیرِ مرگ، مرگی که در غروب شباب پا پیش می‌نهد،
به تقصیرِ دنیای انسانی‌مان،
که از گرسنه‌گان نان را و از شاعر آرام‌اش را می‌رباید.


○●شاعر: #پیر_پائولو_پازولینی

○●برگردان: #سیروس_شاملو | #مجید_راسخی

🔺«پیر پائولو پازولینی» "Pier Paolo Pasolini"
کارگردان سینما،شاعر و نویسنده‌ی شهیر ایتالیایی‌ست.وی از برجسته‌ترین هنرمندان و روشن‌فکران ایتالیا در قرن بیستم است.(زاده‌ی ۵ مارس ۱۹۲۲ - درگذشته ۲ نوامبر ۱۹۷۵)
.

کنون، کوچکِ من
شاخه‌های پیچکِ گل را هدیه کن
و سینه‌های عطرانگیزت را
به دمی که می‌تازد
غم باد
و پروانه‌ها را لگدکوب می‌کند.


دوستت دارم
و
شادمانی من
می‌گزد لبانِ نرم تو را.


گرانه و سنگین بود
این
به من عادت کردن‌ات.


عادت به روح منزوی و وحشی من
و نامم
که از آن گریزانند همه.


مدیدی هست
ای مروارید تک
تو را عاشقم
و
تو را چون بانوی کهکشان باور دارم.


گل‌های شادی را از کوهپایه می‌چینم
فندق‌های سیاه تو را
و سبدهایی از حصیر جنگل
پر از بوسه‌ها


با تو چنان می‌کنم
که بهار
با درختان گیلاس.




👤 #پابلو_نرودا
📝 ترجمه #سیروس_شاملو

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


دوست‌ات دارم
و
شادمانی من
می‌گزد لبانِ نرم تو را.

گرانه و سنگین بود
این
به من عادت کردن‌ات.

عادت به روح منزوی و وحشی من
و نام‌ام
که از آن گریزان‌اند همه.

مدیدی هست
ای مروارید تک
تو را عاشق‌ام
و
تو را چون بانوی کهکشان باور دارم.

گل‌های شادی را از کوه‌پایه می‌چینم
فندق‌های سیاه تو را
و سبدهایی از حصیر جنگل
پر از بوسه‌ها

با تو چنان می‌کنم
که بهار
با درختان گیلاس.

■●شاعر: #پابلو_نرودا | "Pablo Neruda"| شیلی، ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |

■●برگردان: #سیروس_شاملو
@asheghanehaye_fatima




کنون، کوچکِ من
شاخه‌های پیچکِ گل را هدیه کن
و سینه‌های عطرانگیزت را
به دمی که می‌تازد
غم باد
و پروانه‌ها را لگدکوب می‌کند.

دوست‌ات دارم
و
شادمانی من
می‌گزد لبانِ نرم تو را.

گرانه و سنگین بود
این
به من عادت کردن‌ات.

عادت به روح منزوی و وحشی من
و نام‌ام
که از آن گریزان‌اند همه.

مدیدی هست
ای مروارید تک
تو را عاشق‌ام
و
تو را چون بانوی کهکشان باور دارم.

گل‌های شادی را از کوه‌پایه می‌چینم
فندق‌های سیاه تو را
و سبدهایی از حصیر جنگل
پر از بوسه‌ها

با تو چنان می‌کنم
که بهار
با درختان گیلاس.




#پابلو_نرودا | "Pablo Neruda"| شیلی، ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |

برگردان: #سیروس_شاملو
@asheghanehaye_fatima



کنون، کوچکِ من
شاخه‌های پیچکِ گُل را هدیه کن
و سینه‌های عطرانگیزت را
به دمی که می‌تازد
غم باد
و پروانه‌ها را لگدکوب می‌کند.

دوستت دارم
و
شادمانی من
می‌گزد لبانِ نرم تو را.

گرانه و سنگین بود
این
به من عادت کردن‌ات.

عادت به روح منزوی و وحشی من
و نامم
که از آن گریزانند همه.

مدیدی هست
ای مرواریدِ تک
تو را عاشقم
و
تو را چون بانوی کهکشان باور دارم.

گل‌های شادی را از کوهپایه می‌چینم
فندق‌های سیاه تو را
و سبدهایی از حصیرِ جنگل
پر از بوسه‌ها

با تو چنان می‌کنم
که بهار
با درختانِ گیلاس.

پابلو نرودا - شاعر شیلیایی
برگردان: سیروس شاملو
کتاب: مجموعه اشعار پابلو نرودا
نشر: نگاه

Now, now too, little one, you bring me honeysuckle,
and even your breasts smell of it.
While the sad wind goes slaughtering butterflies
I love you, and my happiness bites the plum of your mouth.

How you must have suffered getting accustomed to me,
my savage, solitary soul, my name that sends them all running.
So many times we have seen the morning star burn, kissing our eyes,
and over our heads the gray light unwind in turning fans.

My words rained over you, stroking you.
A long time I have loved the sunned mother-of-pearl of your body.
I go so far as to think that you own the universe.
I will bring you happy flowers from the mountains, bluebells,
dark hazels, and rustic baskets of kisses.
I want
to do with you what spring does with the cherry trees.

#Pablo_Neruda
#پابلو_نرودا
#سیروس_شاملو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

سرانگشتانت شکوفه می‌دهند
تا من ببویمشان
و دست‌هایت به لبهایم آب
تا زنده بمانم
چون مادری به کودک خویش.
آه انگشتان‌ات
آن‌ها حتا قلب مرا شخم زده‌اند
و اکنون قلبی سوخته‌ام
آن‌گاه که تو
حجم خالی آغوشم را پر می‌کنی
قلبی سوخته
در کوزه‌ی آبی که تو می نوشانی‌ام.



#پابلو_نرودا | "Pablo Neruda" | شیلی، ۱۹۷۳--۱۹۰۴ |

برگردان: #سیروس_شاملو

@asheghanehaye_fatima